زمینه؛ ماه همیشه پشت ابر نمیمونه.mp3
1.27M
#حضرت_رقیه علیهاالسلام
#زمینه
🔹ماه همیشه پشت ابر نمیمونه🔹
فکرشم نکن اصلاً، غصهشو نخوریا
خوب میشه همین روزا، اثر کبودیا
گوشوارهم اگه گم شد، فدا سر تو بابا
از وقتی، رفتی همۀ دار و ندارم
با سیلی، صورتمو سرخ نگه میدارم
بعد از تو، رو خاک خرابه سر میذارم
اون که میگفت تو آسمونت
حتی نداری یه ستاره
بیاد ببینه ماهم امشب
اومد به دیدنم دوباره
اومدی صفا اومد به ویرونه
«ماه همیشه پشت ابر نمیمونه»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از خودت بگو واسهم، بابایی چه خبرا
من شنیدم از عمه، که رفتی پیش خدا
ماه آسمون من، تو کجا اینجا کجا؟
لب وا کن، که داره یه آرزو رقیه
جون من، یه بار دیگه بگو: رقیه
میدونم... بگو با همین گلو: رقیه
یه بار دیگه بگو رقیه
که آرزو به دل نمونم
پیشونیمو ببوس و بازم
بهم بگو عزیزِ جونم
چارهای به غیر صبر نمیمونه
«ماه همیشه پشت ابر نمیمونه»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
راستشو بخوای بابا، دیگه طاقت ندارم
فکرشم نمیکردم، بیتو دووم بیارم
جون من اگه میشه، دیگه تنها نذارم
میدونم، نوبتِ منه این دفعه بابا
همراهت، میبری منو دیگه از اینجا
من میرم، دنیا باشه واسه اهل دنیا
عمه جونم منو حلال کن
رقیه دیگه داره میره
دارم عموجونو میبینم
میخواد منو بغل بگیره
آسمون پشت سرش چراغونه
«ماه همیشه پشت ابر نمیمونه»
شاعر و نغمهپرداز: #جمعی_از_شاعران
🌐 shereheyat.ir/node/5577
✅ @ShereHeyat_Nohe
@ghararenokary
زمزمه؛ کی فکرشو میکرد.mp3
1.75M
#حضرت_رقیه علیهاالسلام
#زمزمه
🔹الهی بمیرم🔹
الهی بمیرم، چقدر غریبونه سفر کرد
یه جوری سفر کرد، که عالَمی رو خونجگر کرد
مگه میتونم، ببرم از یاد
نیمهشب از رو ناقه افتاد
هر دفعه میدید، تو رو، رُو نیزه
گفتم ای وای رقیه جون داد
ای وای، تو گوشمه هنوز صداش
ای وای، نالههای بابا باباش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همین شب آخر، میگفت خواب بابامو دیدم
میگفت توی خوابم، عمه به آرزوم رسیدم
بغلم کرد و بغلش کردم
همۀ غصههام یادم رفت
عمو عباسم، پیش بابا بود
زخمای دست و پام یادم رفت
ای وای، خرابه پر شد از صداش
ای وای، سرت رو آوردن براش
شاعر و نغمهپرداز: #جمعی_از_شاعران
🌐 shereheyat.ir/node/5561
✅ @ShereHeyat_Nohe
نوحه؛ بمان با حسین.mp3
1.01M
#حضرت_رقیه علیهاالسلام
#نوحه
🔹امشب را بمان🔹
شب غم گذشت، دمیده سحر
دلم تنگ توست، بیا ای پدر
«رواق منظر چشم من آشیانۀ توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانۀ توست»
بابا! بیتو شدم، من هر شب نیمهجان
حالا که آمدی، یک امشب را بمان
«یابن الزهرا حسین»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگر سهم من، همین گریههاست
چنان مادرم، سلاحم بُکاست
«رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند»
با اشک من شده، کاخ فتنه خراب
نقش ظلمت شده، دیگر نقش برآب
«یابن الزهرا حسین»
شاعر و نغمهپرداز: #جمعی_از_شاعران
🌐 shereheyat.ir/node/5603
✅ @ShereHeyat_Nohe
@ghararenokary
السلام علیک یا بنت الحسین
یا رقیه سلام الله علیها
#اطلاع_رسانی_جلسات
#روضه_حضرت_رقیه
#ماه_صفر
#حضرت_رقیه_س_شهادت
«سری به نیزه بلند است در برابر زینب»
خدا کند که نبیند رقیه زخم سِنان را
شاعر: #یوسف_رحیمی
@dobeity_robaey
@ghararenokary
السلام علیک یا حسن بن علی علیه السلام
السلام علیک یا بنت الحسین
یا رقیه سلام الله علیها
#اطلاع_رسانی_جلسات
#هفت_صفر
#روضه_امام_حسن
#روضه_حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محاوره
سرمه به چشمای دلبرت زدی
چه حنایی به مویِ سرت زدی
دیگه ناامید شدم بیای پیشم...
چه عجب! سری به دخترت زدی
@ghararenokary
دمِ صبحی وقت بذل رحمته
بودنت کنار من یه نعمته
این بهمریختگیِ لبت بابا...
کار خیزرانِ بی مُرُوَّته
قصه ی غصمو می کنم مرور
تو رو میدیدم ولی از راهِ دور
خودمونیم..،در گوشِ من بگو
دامنم بهتره یا کنج تنور
اِنقَدَر سختی کشیدم که نگو
چیزایی توو کوفه دیدم که نگو
پیرمرده به بابات چیا می گفت...
حرفای بدی شنیدم که نگو
حُرمت قافله پای دین می ریخت
چه عرقها عمو از جبین می ریخت
حرمله ربابِ تو دق داده بود...
پیش چشمش آبو رو زمین می ریخت
دیگه فک کنم دعام نمیگیره
روسری هیشکی برام نمیگیره
خیلی تویِ کوچه ها آتیش گرفت
سنجاقِ سر به موهام نمیگیره
شعله ها چه زخمی به پرم می دوخت
دل من شبیه معجرم می سوخت
توویِ بازار یهودی ها..،دیدم
یکی داشت النگوهامو می فروخت
دلمو غم اِنقَدَر فشرده که
پاهام اِنقَدَر به خارا خورده که
چرا میگن مثه مادرت شدم؟!...
گوشوارش رو هیچ کسی نبرده که
کاشکی آغوش خودت رو وا کنی
منو از این همه غم رها کنی
میخوابید بلند می شد..،منو می زد
نبودی زجرُ یه کم دعوا کنی
@ghararenokary
دستِ باد گلهای باغچمونُ بُرد
عمهامون چه خونِ دلها که نخورد
مکافاتی بود توو مجلس یزید
صحبت کنیز که شد..،سکینه مُرد
شاعر: #بردیا_محمدی
@ghararenokary
السلام علیک یا ابا محمد
یا حسن بن علی علیه السلام
#اطلاع_رسانی_جلسات
#هفتم_صفر
#روضه_امام_حسن
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
از بس حسن بخشنده و مهمان نواز است
از عالم و آدم گدایش بی نیاز است
از سفره اش هر قدر می خواهی طلب کن
دستِ حسن در بذل و بخشش بازِ باز است
@ghararenokary
زانو بغل کردن دگر معنا ندارد
وقتی که آقای کریمت چاره ساز است
هر جای عالم چشم می چرخانم انگار
پرچم سیاهِ "یا حسن" در اهتزاز است
استاد عباس است، باید هم بگویند
شير جمل در هر نبردی یکه تاز است
در جنگ ها، الحق جلودارش نبودند
جنگاوری اش فخرِ تاریخِ حجاز است
*
@ghararenokary
سجاده را از زیر پایش می کشیدند
غافل از آنکه مجتبی اصل نماز است
اینکه چه ها شد در دل کوچه، بماند
از چادرِخاکی نوشتن جانگداز است
شاعر: #احسان_نرگسی
@ghararenokary
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
بارگزاری اشعار و نوحه های
اربعین حسینی
@ghararenokary
#مناجات_با_خدا
#زیارت_اربعین
مابین خوبانت به بدها هم نظر کن
یک بار هم از کوچه اینها گذر کن
خیلی گناه آورده ام اینجا ببخشی
شام مرا با نور آمرزش سحر کن
من بند بندم با گناهان انس دارد
آتش بزن!جسم مرا زیرو زبر کن
هرتیررا شیطان به سمت قلبم انداخت
یا نور و یاقدوس هایم را سپر کن
بی گریه میمیرم تورا حق سه ساله
سهمیه چشمان من را بیشتر کن
این بنده سرکش به تو امیدوار است
خیلی بدم اما تو با من خوب سر کن
بگذار با هم اربعین درراه باشیم
یارب مرا با دوستانم همسفر کن
کرببلا را از حسن باید بگیرم
آقا!تو رحمی به گدای دربه در کن
هرموقعی امضا زدی شش گوشه ام را
درروضه ی زینب گدایت را خبر کن
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
@ghararenokary
#حضرت_زینب_س_اربعین
نمیخواهم بگویم آنچه دیدم
نمیخواهم بگویم ماجرا را
کجا رفتم چه ها دیدم بماند
نکرده هیچ کس با من مدارا
به روی شانه بار غم کشیدم
میان سینه ام غیر از تبت نیست
همین اندازه می گویم برادر
دگر این زینبت آن زینبت نیست
اگر چه زنده ام-اما به سختی
خودم را تا مزار تو رساندم
مرا با زور از پیش تو بردند
خودم ناراحتم این جا نماندم
تنت روی زمین ماند و سرت هم
فراز نیزه بالای سرم بود
چهل روزه است روز وشب ندارم
غم تو بغض و آه حنجرم بود
رسیدم از سفر آن هم چگونه
پر از دردم، غمینم ،نیمه جانم
شکسته حرمتم در کوچه بازار
شهیدِ طعنه و زخم ِ زبانم
دم دروازه ها یادم نرفته
سرت را نیزه دار تو تکان داد
میان حلقه ی نامحرمان هم
کسی با دست طفلت را نشان داد
همان بهتر که سر بسته بماند
مصیبت های سنگینی که دیدم
اگر چه دور بودم از تو اما
ولی شکر خدا پیشت رسیدم
شاعر: #محمدحسن_بیات_لو
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
@ghararenokary
#حضرت_زینب_س_اربعین
یک اربعین آتش گرفتم از فراقت
آتش گرفتم از غم و رنج و مصیبت
تا که دوباره زائرت باشم برادر
چله گرفتم، چله در رخت اسارت
یادم نرفته تشنه بودی بین گودال
هَل مِن مُعینت ماند آخر بی اجابت
یک لقمه نان هم بعد تو راحت نخوردم
حتی ننوشیدم پس از تو آب، راحت
یادم نرفته لحظه ای که نیزه خوردی
تکیه زدی بر نیزه ای غرق جراحت
در خاطرم مانده سرت را می بریدند
در خاطرم مانده زمان سخت غارت
با گریه افتادم به روی پیکر تو
با کعبِ نی بُردند من را از کنارت
دور از نگاه ساقی لشکر ابالفضل
خیلی به ما شد شام عاشورا جسارت
دیدی مرا بر ناقه ی عریان نشاندند؟!
دیدی چگونه شد ادا اجر رسالت؟!
در آسمان کردی طلوع و سر شکستم
وقتِ غروبت جان سپردم در حقیقت
هر جا که رفتم مثل حیدر خطبه خواندم
نام تو را بردم برادر با جسارت
من دشمنت را بر سر جایش نشاندم
با ذوالفقار صبر و تیغ استقامت
اما دلم خیلی پر است از دشمنانت
بر حرمله، بر ابن سعد و شمر لعنت
هر کس که می افتاد ما را می کشیدند
حتی به ما یک دم نمی دادند مهلت
قبل از ورود شام با صوت حزینم
گفتم به نیزه دار تا از یک راه خلوت...
... این دختران را وارد این کوچه ها کن
لج کرد با ما آن خبیث بی مروت
دروازه ی ساعات ما را دوره کردند
خیلی در آن ساعات افتادم به زحمت
از صبح دَم تا عصر مابین اراذل...
باشد نمی گویم بماند تا قیامت
تا سنگ خوردی سنگ خوردم، بین عشاق
گونه به گونه می رود صورت به صورت
یک خواهشی دارم بیا و جان زینب
چیزی نپرس از دخترت از آن امانت
داغ رقیه مثل داغ مادرم بود
نگذار تا این که بمیرم از خجالت
خیلی برایت درد و دل کردم ببخشید
آخر رسیده بر دلم غم بی نهایت
غم گر غم یار است شیرین است این غم
باشد برادر جان دگر خوردم شکایت
من می روم باور مکن زنده بمانم
من می روم دیگر از این وادی غربت
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
@ghararenokary
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#محاوره
نه باورم نمی شه که اومدم
باور نمی کنم مسافر شدم
اگه که خوابم من و بیدار نکن
چه خوبه خواب اینکه زائر شدم
خوبا همه جمعن و من بینشون
یعنی که این بدم سعادت داره
من؟! اربعین؟! راه نجف کربلا؟!
رویاهام انگار که حقیقت داره
حقیقته میخام بیام کنارت؟
با اینکه بیشتر شبیه خواب شده
نمی دونی وقتی که راهی شدم
پشتسر من چه دلایی آب شده
خودت بگو حالا به غیر روضه
کجا برن از کربلا مونده ها
سلام اول من و قبول کن
از طرف تموم جامونده ها
هر چی توقع تو از من کمه
رو دوشم التماس دعا زیاده
شاه دو عالم کرمت رو برم
دور و برت چقد گدا زیاده
یه شب توی یکی از این موکبا
انگاری روحم از بدن جدا شد
آخه تو آسمون کبوتر دیدم
یهو دلم تنگ امام رضا شد
نمی دونم کی و کجا از آقا
دوای زخم سینه مو گرفتم
فقط این و میدونم آخر امسال
برات اربعینم و گرفتم
حالا میخوام یه سر برم زیارت
به نیت آقای مهربونم
میرم توی گودال قتلگاه و
روضه یابن شبیب و می خونم
یابن شبیب جدم و سر بریدن
جدم با شمشیر و دشنه کشتن
ذبیح و قبل کشتن آبش می دن
یابن شبیب جدم و تشنه کشتن
یابن شبیب مدینه تکرار شد و
دنیا روی سرامون آوار شد و
فقط یه حرف می زنم و رد می شم
ناموسمون راهی بازار شد و....
شاعر: #محمدعلي_بياباني
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
@ghararenokary
#اربعین_حسینی
یادم نمیرود به برم ریختی بهم
با گریه های اهل حرم ریختی بهم
وقتی که آسمان به زمین سر گذاشتی
دیدی دو دست بر کمرم ریختی بهم
تو با نگاه اخر خود بین قتلگاه
آتش زدی به بال و پرم ریختی بهم
لب تشنه بودی و لب شمشیرهای کند
تشنه به خون تو جگرم ریختی بهم
از زیر دست شمر به گودال تا حسین
من آمدم تو را ببرم ریختی بهم
در مجلسی که برد مرا قاتلت به زور
دیدی به گریه چشم ترم ریختی بهم
گردیده ای شبیه حروف مقطعه
گشتی شبیه موی سرم ریختی بهم
از کوفه تا به شام تو دیدی ز نیزه ها
معجر نداشتم به سرم ریختی بهم
🔸شاعر:
#ابراهیم_میرزایی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
@ghararenokary
#اربعین_حسینی #مناجات_با_امام_زمان
پا به پای تو دویدم از نجف تا کربلا....
ناله هایت را شنیدم از نجف تا کربلا ...
لحظه ای غافل نبودم زائرِ قبرِ حسین ...
هر کجا ماندی..رسیدم از نجف تا کربلا
روضه خواندی من شدم پامنبری و گریه کن
مثلِ یک اشکی چکیدم از نجف تا کربلا
خستگی های تو را زیر نظر آوردم و..
من خودم نازت کشیدم از نجف تا کربلا
امر کردم تا که موکب ها به یاریت رسند ..
تاولِ پا را خریدم ..از نجف تا کربلا ..
من امامِ آخرینت مهدی ام ..تکیه گهم..
پای غمهایت خمیدم از نجف تا کربلا
عهد و پیمان تازه کن با صاحبت تا فرصت ست
من خودم کوهِ امیدم از نجف تا کربلا
🔸شاعر:
#محسن_راحت_حق
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
@ghararenokary
#اربعین_حسینی
خسته می آید و اندوه مکرر در او
ز پسِ واقعه جاری شده محشر در او
باده می سازد از خُمِّ عطش مالامال
شرح عرفانی هفتاد و دو ساغر در او
کیست این زن که سراپای وجودش زهراست
راز سربسته و پنهانی مادر در او
خسته می آید و در شرح نگاهش خواندم
سوره ی واقعه را اول و آخر در او
کربلا محو تماشای دو اسماعیلش
زنده شد شور نیستانی هاجر در او
انقلابی ست در این آمدنش می دانی
شور هیجایی عباس دلاور در او
کاروان آمده از راه و زنی پیدا شد
که هنوزم اثر نیزه و خنجر در او
شرحه شرحه دل و داغ از نفسش می ریزد
خیمه خیمه عطش اصغر و اکبر در او
متصوّر شود از طرز نگاهش یارب
همه ی قارعه و زلزله یکسر در او
خطبه می خواند در خویش چنان در کوفه
خطبه می خواند انگار که حیدر در او
خسته می آید و دنباله ی فریاد علی ست
خسته می آید و هنگامه ی خیبر در او
بگذارید نفس تازه کند این خواهر
خسته می آید از این قافله غمگین خواهر
این حسین کیست که عالم شده عالمگیرش
هل اتی شمّه ای از شرح وی و تفسیرش
آیه در آیه خداوند مصوّر در او
چهره در چهره مکرّر شده خواهر در او
(به علمداری و سقّایی خود می نازد)
قد برافراشته آن روز برادر در او
سیزده نور کَمِشکوهِِ فیها مِصباح
جمله در کرب و بلا گشت منوّر در او
چارده قرن زمین گرمِ تکاپو مانده ست
همه ی ارض و سما نیز شناور در او
این حسین کیست که ذرّات جهان محتشمش
قلم و لوح و بیان گریه کنان محتشمش
شرح این قصه دراز است به خون باید گفت
شرح این قصه ندانیم که چون باید گفت
🔸شاعر:
#علی_کفشگر
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
@ghararenokary
#حضرت_زینب_س_اربعین
چه بگویم چه به ما و چه بر این آل گذشت
این چهل روز مرا قدر چهل سال گذشت
چه بگویم که پس از تو چه بلاها دیدم
چه بگویم که پس از تو چه به اطفال گذشت
هرکه مارا ز غم و داغ تو ناراحت دید
نیشخندی زد و راهی شد و خوشحال گذشت
دخترت همسفر قافله ام نیست حسین
چه بگویم که پس از او چه به غسال گذشت
خواهری که رخ او را زن همسایه ندید
بی نقاب از وسط آن همه جنجال گذشت
آه از آن لحظه که زینب بدنت را نشناخت
آه از آن لحظه که این قوم ز گودال گذشت
بزم میخوارگی و کوچه و دروازه شام
هرچه که بود به هر شکل به هر حال گذشت
شاعر: #محمود_یوسفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
@ghararenokary
#اربعین_حسینی
نمی دانم گناهم چیست، اما کم گناهی نیست
که امسال اربعین ما را به آن درگاه، راهی نیست
همیشه کاسه خیل گدایان پرنخواهد شد
چه باید کرد؟ باید ساخت، چون گاهی، نگاهی نیست
برایم "بُعد منزل نیست..." می خوانند و می دانم
نصیب و قسمت جاماندگان جز روسیاهی نیست
اگر چه بال و پر دارم، ندارم رخصت پرواز
که حالم بهتر از حال کبوتر های چاهی نیست
به یاد خاطرات سالهای پیشم و با من
به جز حسرت متاعی نیست، جز گریه سلاحی نیست
عمود یک هزار و سیصد و هشتاد و چندم بود؟
که دیدم گریه کردن یا نکردن، دلبخواهی نیست
به دور از کربلا هم زائرت هستیم، آقا جان
به غیر از سایه لطف تو ما را سرپناهی نیست
🔸شاعر:
#عباس_احمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
@ghararenokary
#حضرت_زینب_س_اربعین
#محاوره
از الان بگم که چن تا دخترت
دیگه نیستن توی جمعمون داداش
دوتاشون تو بیابونا جون دادن
یکی تو خرابه با سر باباش
دیگه ماموریتم تموم شده
حالا بعد از این باید گریه کنم
یاد حرفایی که تو بزم شراب
به تو و بابام میزد گریه کنم
کی میدونه چی کشیدم این روزا
من عزیزه بودم و خوار شدم
قبل تو صدامم هیچ کس نشنید
بعد تو راهی بازار شدم
تازه داغت تو دلم تازه شده
بشینم باید برات گریه کنم
بعد تو یاد بلایی که اومد
به سر مخدرات گریه کنم
یه سری دردامونو که بدجوری
داغ اون به دل میشینه نمیگم
دیگه اون یهودی تو بزم شراب
چیا گفتش به سکینه نمیگم
سپر بلای بچه هات شدم
هیشکیو به قدر زینب نزدن
تو که از تنور خولی اومدی
دیگه بچه هات به نون لب نزدن
منی که تو کوچه های مدینه
میگرفتن دورمو برادرام
روزگار کشید منو تو ازدحام
توی کوچه های تنگ شهر شام
برا کندن یه قبر کوچولو
تو خرابه خیلی زحمت کشیدم
راستی تو خرابه هنده رم دیدم
خلاصه خیلی خجالت کشیدم
میبینی من که سر مزار تو
شبیه برگای پاییز شدم
روز عاشورا تو قتلگاه تو
حتی با شمر گلاویز شدم
زخمایی که من دیدم روی تنت
به خدا هیچ جوره مرهم نمیشد
کل فرشای دهاتم میومد
تن تو روو همهشون جمع نمیشد
آخه نیزه ها چجوری در اومد
کجا جمع شد تن نامرتبت
دیگه دیدن جا روی تن تو نیست
دوسه تا به جاش زدن به زینبت
کاشکی نامحرمی اینجاها نبود
تا میگفتم کی واست شهید شده
روسریمو برمیداشتم ببینی
که چقد موی سرم سفید شده
بعد از این روزا برات زار میزنم
شبا هم براتو هق هق میکنم
من تو رو نبینم آروم ندارم
میدونم آخر سر دق میکنم
شاعر: #وحید_عظیم_پور
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
@ghararenokary
#اربعین_حسینی
آدم از اوّل به نامت بوده راغب یا حسین
روضه ات دارد میان عرش طالب یا حسین
می برد معراج، ما را قاب قوسین ضریح
می شود پایین پایت سجده واجب یاحسین
عشق تو شغل شریف انبیای عالم است
در سرایت نوکری دارد مراتب یاحسین
خمس اسم پنج تن خون دل است و میخورم
توشه بر می دارم از این قوت غالب یاحسین
هم تو از من برده ای دل که فقط دور توام
هم من از تو برده ام جیره مواجب یاحسین
بوده زینب هر دو تامان رادعاگو در نماز
بوده زهرا هر دو تامان را مراقب یاحسین
اشک روضه زیر تابوت دو چشمم را گرفت
وقت تلقینم شود ذکر مناسب یاحسین
اربعین جامانده ام هم از نجف هم کربلا
زائرت را یاد کن بین مواکب یا حسین
پرچم انا فتحنا را زدی بر آسمان
گرچه رفتی در تنور و دیر راهب یا حسین
گفت زینب من کجا و کوچه و بازار شام
قدکمان شد بعد تو ام المصائب یا حسین
سنگ خوردی روی نیزه، خون به پیشانی نشست
روبروی قبله چرخیدی نماز من شکست
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
@ghararenokary
#اربعین_حسینی
هرکجا رفتم شنیدم صحبت جامانده هاست
جای من هم در میان هیئت جامانده هاست
دور هم جمعیم تا ابراز همدردی کنیم
"از حرم جا مانده ای" هم صحبت جامانده هاست
یک زیارتنامه خواندن ظهر روز اربعین
گوشه ی صحن و سرایت؛ حسرت جامانده هاست
کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود
آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده هاست
در خیالم بارها شش گوشه را بوسیده ام
عشق بازی با تو کار خلوت جامانده هاست
شهر خالی میشد از عشاق تو یادش بخیر
ازدحام شهرمان از کثرت جامانده هاست
گریه شاید درد دوری از تو را تسکین دهد
مثل شمعی سوختیم؛ این عادت جامانده هاست
من یقین دارم به او اجر زیارت می دهند
هرکسی روز جزا در کسوت جامانده هاست
بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس
نوبتی هم باشد آقا! نوبت جامانده هاست
دست مان از پنجره فولاد هم کوتاه شد
این هم آقای غریب! از غربت جامانده هاست
تکیه ها را شعبه ای از کربلا خواهیم کرد
تکیه ها چشم انتظار همت جامانده هاست
مادرت حتما به هر جامانده ای سر می زند
این تمام دلخوشی و لذت جامانده هاست
حال و روزم را رقیه خوب می فهمد حسین!
حاجت طفل یتیمت حاجت جامانده هاست
" صد پسر در خون بغلطد گم نگردد دختری "
خواندن از طفل سه ساله سنت جامانده هاست
طفل از روی شتر افتاده را سیلی زدند
از حرم جامانده ای را بی هوا سیلی زدند
🔸شاعر:
#علیرضا_خاکساری
@ghararenokary
نوحه؛ حی علی العزا.mp3
1.35M
#زیارت_کربلا
#اربعین
#نوحه
🔹مسافر🔹
تو ای هاتف آسمانی
مرا سوی خود میکشانی
به آن وادی بینشانی
خوشا من
تنم بیقرار و دلم آرام است
که جا مانده از این سفر ناکام است
ای مسافر، عزمی دوباره کن
درد خود را، برخیز و چاره کن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بخوانم که من بیقرارم
پر از گریه شد کولهبارم
به غیر از تو چیزی ندارم
حسین جان
بخوان، آتشی در دلم برپا کن
مرا مَحرَمِ راز عاشورا کن
ای حسینم، دلتنگ و خستهام
کولهام را، با گریه بستهام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مبادا بمیرم که زود است
هنوز این نخستین عمود است
به شوقت دلم پر گشودهست
حسین جان
چو برگی بر این رود بیپایانم
پناهم بده بی سر و سامانم
بیپناهم، می آیم ای حسین
در مسیرِ دریایم ای حسین
شاعر: #علی_مؤیدی
🌐 shereheyat.ir/node/4248
✅ @ShereHeyat_Nohe
@ghararenokary
واحد؛ راه نجف کربلا.mp3
1.73M
#زیارت_کربلا
#اربعین
#واحد
🔹راه نجف کربلا🔹
از دور گنبدی پیداست، مرقد سقاست شکراً لله
از این جادۀ خاکی، میرسم آخر، تا صحن ماه
یکساله بیقرارم، شوق تو رو دارم
هر چی که دارم آقا، پای تو میذارم
زائر تو با امیدی اومد ثارالله
بندهنوازیت شده زبونزد ثارالله
«اَبد وَالله ما نَنسا حُسینا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
راه نجف کربلا، جادۀ نورِ تو این ظلمت
میره سمتِ طلوعِ خورشید عظمای ولایت
سوغاتیِ مسیره، ایثار و کرامت
بذل و بخششه هر جا، با شوق اجابت
اینجا حیات طیبه معنا میگیره
شوق فرج تو دل همه جا میگیره
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
راه نجف کربلا، هم آغاز و هم پایان ماست
جانم مِنَ الوِلادَه اِلی الشَّهاده نذر مولاست
لشکر جوونایِ پر شور و امیدیم
این پرچم رو به زودی، دست آقا میدیم
زندگی یعنی نفس کشیدن تو این راه
تا آخر راه با کاروان ثارالله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
راه نجف کربلا، جادۀ وصل ارض و سماست
اینجاست که امتداد راهیان نور با شهداست
لاله لاله گل یاس، پرپر شده اینجا
با خون شهدامون، معبر شده اینجا
اگه میشیم عازم دیار کربلا
ما همه هستیم مدیون خون شهدا
شاعر و نغمهپرداز: #یونس_سبزی
🌐 shereheyat.ir/node/4789
✅ @ShereHeyat_Nohe
@ghararenokary
امیری حسین و نعم الأمير.mp3
2.66M
#نوحه_عاشورایی
#اربعین
🔹امیری حسین و نعم الأمير🔹
این اولین باره میشم کبوتری در هوای تو
این اولین باره میشم مسافر نینوای تو
این اولین باره میام پیاده تا کربلای تو
منم میشم راهی سمت حرم
میام به سوی تو با هر قدم
منم میام با پدر مادرم
چقدر خوبه که میبینم جادهها رو
چقدر خوبه که میبینم این صفا رو
چقدر خوبه که میبینم موکبای بهشت نجف کربلا رو
میام یا حسین دست من رو بگیر
امیری حسین و نعم الأمير
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این اولین باره تو دست من هم روشنه فانوس
این اولین باره میام مثه قطره تا اقیانوس
این اولین باره میام به سوی تو برا پابوس
منم به پابوست آقا میام
با تشنگی سمت دریا میام
با حسرت مشک سقا میام
چقد خوبه سیراب میشن تشنهلبها
پر از نور مهتاب میشه اینجا شبها
چقدر خوبه مثل برادر میمونیم ما ایرانیا با عربها
همه همدلیم دیگه تو این مسیر
امیری حسین و نعم الامیر
📝 #یوسف_رحیمی
✅ @ShereHeyat_Nojavan
@ghararenokary
#اربعین
#زمزمه
بند1⃣
ازون دقیقه که از قتلگاه تو دلم رو کندن
خدا خدا کردم که راه کربلاتو روم نبندن
توی تموم راه به عشق اربعین تو میگفتم
بذار بهم بخندن
اگه قراره که بازم ببینمت بذار به گریه هام بخندن
بذار که هرچی که میخوان بهم بگن بذار یهودیام بخندن
می ارزه که بهم بخاطر تو از کوفه تا شام بخندن
تلخیِ خنده های یزیدو تربت تو واسه من شیرین کرد
آبرو که چیزی نیست باید که جونو خرج راه اربعین کرد
بند2⃣
چه بی مقدمه میخوام تو روضه وارد گریز شم
کی فکرشو میکرد که شاهد ماجرای کنیز شم
توی تموم راه به عشق اربعین تو میگفتم
اصا بذار مریض شم
ملالی نیست بذار با ناسزاهای میون هلهله مریض شم
توی روزای داغ توی شبای سرد میون سلسله مریض شم
با طعنه های شمر با خنده های زجر با حرف حرمله مریض شم
اومدم ولی چیزی نگو از دیدن دوباره ی رقیه
نائب الزیاره ام خصوصا نایب الزیاره رقیه
شعر و سبک: احسان نوری
⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️
https://t.me/tekyenokari
@ghararenokary