السلام علیک یا علی بن ابیطالب
یا امیرالمؤمنین
السلام علیک یا محمدبن علی
ایها الجواد علیه السلام
السلام علیک یا علی بن الحسین
یا علی الاصغر علیه السلام
بارگزاری سرودها و اشعار
ولادت امام علی ع ،
ولادت امام جواد ع و
حضرت علی اصغر ع
@ghararenokary
#امیرالمومنین_ع_مدح
دفتر وصف تو یک عمر روایت دارد
بردن نام تو هم حکم عبادت دارد
در مقام تو همین نکته کفایت دارد
که خدا نیز به نام تو ارادت دارد
حالمان خوب نبوده است ولی خوب شدیم
تا که خواندیم کمی نادعلی خوب شدیم
کوهی از عشق نه، اما پر کاهی دارد
سینه ای کز غم دوری تو آهی دارد
نوکر شاه نجف منصب شاهی دارد
دل ما نیز به ایوان تو راهی دارد
ما گرفتار تو هستیم ولی آبادیم
پای ایوان طلای نجفت افتادیم
ما که هستیم گدای تو و فرزندانت
پشت ما هست دعای تو و فرزندانت
مقصد ماست خدای تو و فرزندانت
جان عالم به فدای تو و فرزندانت
ای دو عالم نخی از تار عبایت حیدر
خلق عالم شده یک کار عبایت حیدر
ما که هستیم فقط بنده ی سلطان نجف
اعتکاف دل ما هست به ایوان نجف
زنده شد خاک زمین با نم باران نجف
حسرت ماست فقط آب نجف نان نجف
ما خدا را وسط صحن تو پیدا کردیم
چِقَدَر در حرمت گریه به زهرا کردیم
از نفس های تو هر لحظه خدا می ریزد
از قنوت سحرت عطر دعا می ریزد
از قدم های تو هم گرد شفا می ریزد
از دو دست کرمت آب بقا می ریزد
بس که اوصاف تو هم جلوه ی پیغمبر داشت
جبرئیل آب وضویت به تبرک برداشت
شاه، هم سفره ی پیران و فقیران بشود؟
مرکب بازی اولاد شهیدان بشود؟
رازق نیمه شب خان یتیمان بشود؟
این فقط با هنر دست کریمان بشود
عالمی مست از این شیوه ی سلطانی توست
ما همه مور و جهان ملک سلیمانی توست
قنبرت باشم اگر ملک سلیمانم چیست؟
نوکرت باشم اگر بوذر و سلمانم چیست؟
غیر نام تو مگر ذکر فراوانم چیست؟
غیر این عشق مگر برکت ایمانم چیست؟
تا ابد ذکر لب این دل آگاهم باش
اشهد ان علیا ولی الله ام باش
غیر تو کیست کسی جان پیمبر بشود
یا که با حضرت صدیقه برابر بشود
یا که نامش همه جا زینت منبر بشود
ابداَ هیچ کسی حضرت حیدر بشود
تو فقط آمده ای ساقی کوثر باشی
جانشین نبی از بعد پیمبر باشی
قصد اگر وصل تو، هجران وطن می چسبد
گر چه شیرینی اسمت به دهن می چسبد
ذکر این جمله به دل ها عملاً می چسبد:
بعد نام تو فقط ذکر حسن می چسبد
بعد از این قافیه حیران حسن خواهد شد
عین ایوان تو ایوان حسن خواهد شد
حرم و گنبد و باران! چقدر رویایی
گوشه ی خلوت ایوان! چقدر رویایی
وسط صحن، چراغان! چقدر رویایی
گفتن ذکر حسن جان! چقدر رویایی
می رسد آنکه امید تو و من خواهد بود
او همان بانی ایوان حسن خواهد بود
شاعر: #وحید_محمدی
@ghararenokary
#امیرالمومنین_ع_مدح
بسم علی حضرت رحمان علی
باطن نورانی قرآن علی
نفس علی، روح علی، جان علی
منکر تو نیست مسلمان علی
بنده الله شدم با علی
یا علی یا علیو یا علی
کیست علی آینه دار خدا
جانِ نبی بود و نگار خدا
بوده به دستش همه کار خدا
در دل ما هست کنار خدا
ای نجفت کعبه دلها علی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
هرکه نشد خارِ درت، خوار شد
حب تو میزان شد ومعیار شد
خال لبت کعبه ی سیار شد
شیعهی تو اصل و نسب دار شد
خورده به قنبر نسب ما علی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
صدق تویی صادق و اصدق تویی
حیدری و قادر مطلق تویی
فاتح کارزار خندق تویی
حکم رسول است فقط حق تویی
پس همه باطلند الا علی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
گوش بفرمان لبت آفتاب
حب تو ایمان شد و بغضت عذاب
باتو حساب بدی ام بی حساب
جای نبی در شب هجرت بخواب
گفت نبی بین خطرها علی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
سنگ تو بر سینه زدن دین ما
نوکریت مذهب و آیین ما
سر بزن ای شاه به تدفین ما
کاش بیایی دم تلقین ما
زود به دادم برس آنجا علی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
روی جهاز شتران ماه شو
روشنی آخر این راه شو
کوری آن چند نفر شاه شو
رخبنما و ولی الله شو
نیست کسی غیر تو مولا علی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
آه که هنگام عداوت شد و..
بر ولی الله خیانت شدو..
پشت علی خلوت خلوت شدو..
پشت در خانه قیامت شدو..
گفت در آن فاجعه زهرا علی..
یاعلی و یاعلی و یاعلی..
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
@ghararenokary
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_غربت
چند #غزل_پیوسته
🔸️پیش از اینها |
ناگهان دیدم که پایم آن سوی آفاق بود
جایتان خالی! جهان سرشار از اشراق بود
دیدم آدم را خجالت میچکید از چهرهاش
اشکهای او ولی از هرم نامی، داغ بود
دست ابراهیم میلرزید! حیرت میوزید!
ساره هم آن روزها آبستن اسحاق بود
یک افق نزدیکتر رفتم "و واعدنا" شکفت
خون دل میخورد موسی و پی میثاق بود
پرسوجو کردم ز عیسی؛ زاهدی در شام گفت:
با حواریون به سیر انفس و آفاق بود
پیش از این ها مردی اما در رکوعی بیریا
آسمان را گرم خاتمبخشی و انفاق بود
🔸️نامِ خداوندِ علی |
وقت تنگ است ای خماران! جام را پیدا کنید
زودتر آن بادهی گلفام را پیدا کنید
تلک الایامی که میگویند می آید ز راه
قرنها گمگشته؛ آن ایام را پیدا کنید
گفتهاند از اسم اعظم بینشانتر نامی است
آشنا چون نام حق؛ آن نام را پیدا کنید
گفتهاند آن نام را نام خداوندِ علی است
نکتهسنجان جنون! ایهام را پیدا کنید
از ابوطالب بپرسید آسمان سمت کجاست؟
در میان چشم او اسلام را پیدا کنید
🔸️آبِ پاکی |
لحظهها ابرند؛ بارانِ خبرها حاکی است:
آن چه روی دست دنیا مانده آبِ پاکی است
فیض آماده است؛ ای دل! محو بسم الله شو
از تصورها رها باش! این شهود ادراکی است
گوییا دست خدا از آستین بیرون زده
از همین قنداقهای که هدیهای افلاکی است
خواستم تا آسمان درک او پر وا کنم
دیدم این تن بیش از آنی که بدانم خاکی است
از چه وا مانده دهان کعبه و حیرت زده است؟
از چه این خانه خدایا گرم سینهچاکی است؟
🔸️از خدابرگشتهها |
رفتم آن سوتر؛ سوی از ربنا برگشتهها
سوی از راه حق از راه وفا برگشتهها
می رسید از آسمان بانگی خدایی در اُحد:
"از کجا برگشتهاید ای از خدابرگشتهها؟"
مرز کفر و دین همین باریکه بود و رد شدید
امتحان این بود ای از ناکجا برگشتهها!
عاقبت اسلام را نشناختید و باختید
لایق نفرین شُدید، ای از دعا برگشتهها
آهتان را آهتان را کوه پاسخ میدهد
از احد تنها صدا تنها صدا برگشته! ها!
🔸️تقویم هجری |
ناگهان دیدم که جانم در جنون غوطهور است
چشم من افتاد بر مردی که بین بستر است
گاه خواب یک نفر سرچشمهی بیداری است
گاه خواب یک نفر رکعت به رکعت باور است
ای خوشا آن مرد که آرام اینجا خفته است
ای خوشا آن خواب که از هر نمازی بهتر است
ای خوشا آن خواب که تقویم هجری را گشود
ای خوشا آن مرد که آرامش پیغمبر است
کار را باید به اهل آن سپرد؛ آری به مرد
مرد؛ آری مرد؛ اما مرد تنها حیدر است
🔸️تبریکها |
چشم واکردم ببینم آخرین دیدار را
آخرین تصویرها از آخرین هشدار را
با جهاز اشتران دیدم که منبر ساختند
تا بفرماید نبی روشنترین انذار را
با همین چشمان خود دیدم میان جمعیت
آن همه تبریکهای از سر اجبار را
سردرآوردم نمی دانم چرا بعد از غدیر
از میان شعلهها؛ دیدم در و دیوار را
بارالها این چه ننگی بود بر دامان دین؟
کیست این کرده است روشن آتش انکار را؟
در میان کوچهها حرمت نگه میداشتند
کاشکی نامردمان آن چشم مردمدار را
🔸️خط به خط فاطمه |
چاه ماند و دردهایی بینهایت از علی
نخلها راویِ عمری رنج و حسرت از علی
گوشه ای آن سوی نخلستان غمهای خود است
او فراری از حکومت؟ نه! حکومت از علی
هیچ چیز از اعتبارش کم نکرد ای روزگار
نه غم تنها شدن، نه درد غربت از علی
این چنین که شعله را سمت عقیل آورده است
تا ابد شرمند خواهد شد عدالت از علی
شاه یعنی او که با ایتام هم بازی شده
درس ها باید بگیری ای سیاست! از علی
خط به خط از فاطمه از فاطمه سرشار بود
نقل کرده هر کسی هرچه روایت از علی
شاعر: #رضا_یزدانی
@ghararenokary
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
حمد بی حد خدای رحمان را
که ز نور آفرید نیکان را
قدرتش را به رخ کشید و سپس
خلق فرمود نور ایمان را
از میان تمام مخلوقات
برگزید عالمانِ قرآن را
راسخون را امینِ وحیَش ساخت
ساخت از علمشان حکیمان را
با اَمینانِ وحی، در عالَم
برتری داد خَلقِ انسان را
از میانِ تمام امت ها
خود سوا کرد ما محبان را
چارده نور در دلِ ما ریخت
داد بر ما تمامِ احسان را
یکی از آن چهارده انوار
هدیه شد خطّه ی خراسان را
قبل از آن در مدینه بابا شد
ای بنازم قدومِ جانان را
در همان نونهالی اَش، پدرش
مُلکِ زَر ساخت خاک ایران را
ما شدیم عاشقان آن حضرت
داد بر ما کلید رضوان را
چون عیان شد جمال زیبایش
همه دیدند روی سبحان را
شد جوادالائمه سلطان و...
ما همه سائلان، کریمان را
ای مَدار ولایتِ عظما
یا جوادَالائمه ادرکنا
@hosenih
ای جمالِ ربوبی اَت زیبا
وی جلالِ الهی اَت والا
حوریانِ بهشت آمده اند
تا گذاری قدم به این دنیا
ای بهای جنان ز لبخندت
سالها منتظر تو را بابا
در نگاهِ رضا پر از شوق است
خوش بنازد به قامتت جانا
دودمانت ندیده مولودی
اینچنین پر ز برکت، ای آقا
مادرت هم ندید میلادت
عمه ی با فضلیتت، حتی
تو که هستی که اینهمه بردی
دل ز آل محمد ای یکتا
چون به دنیا دو دیده وا کردی
گوشِ جانت به هر صدا، شنوا
نورِ رویت به آسمان ساطع
برکاتِ وجودی اَت، غوغا
سجده اَت در کمالِ آرامش
اَشهَدَت، لا اِلهَ اِلّا الله
به رسولِ خدا گواهی داد
آن زبانت به شیوه ای، شیوا
کف زدند اهلِ آسمان و زمین
چونکه گفتی علی ولی خدا
ای مدار ولایت عظما
یا جوادالائمه ادرکنا
@hosenih
ای امامِ تمامِ مخلوقات
قبله گاهِ تمامیِ حاجات
اهلِ عالم تو را چنین خوانند؛
نقطه ی عطفِ کلِ موجودات
ای تو را علم اول و آخر
با خبر از جمیعِ مکنونات
ظاهر و باطن از تو مخفی نیست
عالَم و آدم و همه ذرات
ای بنامت هزار و یک اَسماء
وی خدا را به هر صفت مرآت
همه ما را به اسم بشناسی
آگهی از درونِ ما بِالذّات
میشناسند از تو خالق را
به تو سوگند جمله مصنوعات
هر که دریای علم را داراست
از تو یک قطره اَش ز معلومات
فیلسوفانِ دهر معترفند...
نزدِ تو علمشان چو مجهولات
دیده عالَم مناظراتِ تو را
اِبنِ اَکثَم کجا و آبِ حیات!
تو کجا، دانشِ قیافه شناس!
ای خدا را نشانِ ذات و صفات
مشرکان، سرکشان، تو را دشمن
سازشِ تو به دشمنان، هیهات
ما کجا، وصفِ تو کجا، آقا
همه اینها بضاعتی مزجات
ای مدار ولایت عظما
یا جوادالائمه ادرکنا
@hosenih
ای نگاهت، نگاهِ رحمانی
همه اوصافِ توست، سبحانی
یک نظر گر کنی به خَلقِ جهان
میشوند اهلِ دین همه، آنی
دوستانند جمله در قِلَّت
دشمانند در فراوانی
شیعیانت میانِ عسر و هرَج
عاشقانِ تو در پریشانی
مومنین را گِره بکار افتاد
مسلمین را به درد، درمانی!
یک نظر کن سوی محبانت
که تو حاجاتِ هر که را دانی
خیلِ حاجات بر تو آوردیم
تا تو حاجت روا بگردانی
انتظارِ فرج شده دشوار
آه از این انتظارِ طولانی
دستِ ما را به دستِ او برسان
جانِ ما را در او نما فانی
کن لباسِ فرج بر اندامش
با دعا، یک دعای طوفانی
خصمِ زهرا ز مکه بیرون کن
فتح کن کعبه را به آسانی
حجِ ما با امامتِ مهدیست
همرهِ سیدِ خراسانی
برسان مرگِ سرخِ ما، سوگند...
بر ابومهدی و سلیمانی
ای مدار ولایت عظما
یا جوادالائمه ادرکنا
#محمود_ژولیده
@ghararenokary
#امام_جواد_ع_و_حضرت_علی_اصغر_ع_ولادت
اگر دست و بالت کمی خالی است
اگر حال و روز تو بی حالی است
اگر آسمان در قفس میکشی
اگر قسمتت بی پَر و بالی است
اگر کار و بار تو پیچیده و...
اگر چند وقتی بد اقبالی است
اگر تار و پودت گره خورده است
اگر غصهها نقشِ این قالی است
اگر رنگ و روی تو زرد است و سرد
اگر مثل پاییز یک شالی است
علاجش فقط یک نفس یا علیست
خدا هست با آنکه او با علیست
@hosenih
خدا در شکوهِ جلال علیست
خدا در ظهورِ جمال علیست
خدا در نزولش علی میشود
خدا در مقامش کمالِ علیست
حرام خدا و حلال خدا
حرام علی و حلال علیست
پیمبر پس از سِیرِ معراج گفت
که ما هرچه دیدیم مال علیست
علی چارده مرتبه آمده
علی عین میلادِ آل علیست
علی گفته و غرق عین اش شدیم
همه راهیِ کاظمینش شدیم
مرا فارغ از قیل و قالم کنید
مرا راحت از خشکسالم کنید
محال است لب را به مِی تر کنم
مرا تشنهی این محالم کنید
مرا بشکنید و بسازید باز
تَرَکهای روی سفالم کنید
فقط روی چشمان خود میکشم
از این خانه هرچه"حوالم"کنید
مرا میکشاند دو گنبد طلا
شب رفتنم شد حلالم کنید
ببینید رویای جبریل را
مبارکترین کودک ایل را
@hosenih
شلوغ است اگر آستانِ جواد
پُر از برکت است آسمان جواد
گدایی به شاهی مقابل نشست
چه ها میکند تکه نان جواد
پیمبر پدر با خدیجه شد و...
رضا نیز با خیزران جواد
علیاکبرش را ببین بعد از این
رضا می شود میهمان جواد
شبیه نماز حسین و علی است
نماز رضا با اذان جواد
فقط شانهات را به دیوار نِه
فقط زیرِ لب گو به جانِ جواد
تو را میدهد تا قیامتِ مراد
گره وا کُنَد خاکِ باب الجواد
@hosenih
خدا خواست تا بی کرانش دهند
و در یک افق سه جوانش دهند
علی جان آقای کرببلاست
حسین آمده تا سه جانش دهند
فقط دوست دارد ببیند علی
فقط دوست دارد همانش دهند
علی در سه صورت تماشایی است
علی را سه جلوه نشانش دهند
علی اصغرش هم علیاکبر است
اگر فرصت امتحانش دهند
به صف فطرس و جبرئیل و رباب
که نوبت به نوبت تکانش دهند
زمین خوردها را که جان میدهند
به باب الحوائج نشان میدهند
@hosenih
اگر بارِ ما از کَرَم میکشد
برای پدر بارِ غم میکشد
رسیده بگوید اگر قد کِشَد
شبیهِ عمویش عَلَم میکشد
غریبی ببین تشنگیاش ببین
که کارِ پدر بر قسم میکشد
گمانم به دنبال گهواره است
کسی که به آتش حرم میکشد
فقط مادرش آه دنبال او
در آن راهِ پُر پیچ و خَم میکشد
بِبَر نامِ او را خدا بعد آن
به حجم گناهت قلم میکشد
رباب است یک فاصله تا حسین
چهها کرده این حرمله با حسین
شاعر: #حسن_لطفی
@ghararenokary
#امام_جواد_ع_و_حضرت_علی_اصغر_ع_ولادت
ته این کوچه هرکه پشت در است..
به گدایی خویش معتبر است
نه پی نان نه فکر سیم و زر است
او نیازش به یار بیشتر است
امشب اینجا کرم فراوان است
نام این کوچه هم خراسان است
سالها شبهه بود در سرها
امتحان شد تمام باورها
تا که آمد امید نوکرها
کوری چشمهای ابترها
بعد پنجاه سال سر زد ماه..
جلوه گر شد جواد ال الله
@hosenih
این پسر آمده ولی باشد
شرف الشمس صیقلی باشد
احمد خانه ی علی باشد
کرمش بی معطلی باشد
هرچه میخواهی از کریم بخواه
سائلین جواد بسم الله!
اهل تقوا مرید تقوایش
جلد قرآن کجاست؟لبهایش
ملکوت است قد و بالایش
نذر کرده براش بابایش
در جلال و جمال محشری است
بیشتر از بقیه مادری است
رضوی بود جلوه ذاتش
همه جا ریخته ست آیاتش
بین سجده شدست میقاتش
خود حق میرود ملاقاتش..
روی فیروزه نام او حک شد
رجب از مقدمش مبارک شد
ما مریدیم و او همیشه مراد
او جواد و بقیه عبدجواد
بارها پشت پنجره فولاد
به جوادش رضا براتم داد
اوست دلگرمی حسینی ها
قبله ی اصل کاظمینی ها
..........
ساقیا می بده شراب آمد
از پس پرده آفتاب امد
جان ارباب رب آب آمد
نفس حضرت رباب آمد
کیست این مه نواده حیدر
پیر میخانه بلا اصغر
@hosenih
هیبتش هیبت پیمبرهاست
گریه اش تار و مار لشگرهاست
کی حریفش سنان و خنجرهاست
فتح کردن مرام حیدرهاست
تا زگهواره رو به میدان کرد
لشگر کوفه را هراسان کرد..
........
حیف باب و پر کبوتر سوخت
حنجرش پاره پاره شد سر سوخت
پدرش پیش روی لشگر سوخت
همه ی آرزوی مادر سوخت
نه سری مانده نه بدن دارد
شیرخواره مگر زدن دارد؟!
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
@ghararenokary
#حضرت_علی_اصغر_ع_ولادت
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#مربع_ترکیب
دارد بساط عاشقی تکمیل می گردد
آیات شادی آفرین تنزیل می گردد
لبخند او لحن خوشِ ترتیل می گردد
دُکّان درد و غصّه ها تعطیل می گردد
وقتی که چشمانِ مسیحاگونه اش وا شد
لبخند بر روی لبِ ارباب پیدا شد
سجّاده،محراب دعاها را بغل می کرد
قطره به قطره،برکه دریا را بغل می کرد
آئینه احساس تماشا را بغل می کرد
دستان کوچک داشت بابا را بغل می کرد
جبریل کم کم داشت در این صحنه جان می داد
وقتی حسین آرام در گوشش اذان می داد
@hosenih
باید که درد دردمندان را دوا می کرد
از نور خالق انشعابی را جدا می کرد
باید برای ماه نامی دست و پا می کرد
او را میان کهکشان خود صدا می کرد
مثل ازل هفت آسمان با او بلی می گفت
بابا برای بار سوم"یا علی"می گفت
این ماهسیما پرده ها را از حجاب انداخت
از چهره ی آئینه ها رختِ نقاب انداخت
لب های جنّ و انس را با خنده آب انداخت
ارباب،چشمش را به لبخند رباب انداخت
بابا،علی،مادر..،سه تا نور جهان جمع است
خورشید و مهتاب و ستاره جمعشان جمع است
ذکر علی اصغر ستون طاق دین رَب
نور جبینش آیه ی فتح المبین رَب
تا شد حسین انگشتری او شد نگین رَب
بند قماط او نخ حبل المتینِ رب
قطعاً خدا این طفل را باب الحوائج کرد
رسم گدایی را در این خانه رایج کرد
ما را صغیر سفره ی بابای او خواندند
ما را اسیر سفره ی بابای او خواندند
ما را فقیر سفره ی بابای او خواندند
جیره بگیرِ سفره ی بابای او خواندند
شکر خدا نان شب ما نامِ ارباب است
شیرینی روی لب ما نامِ ارباب است
گهواره ی او قبله ی سیّار امروز است
کعبه به دورش حاجی هوشیار امروز است
یوسف برو،او گرمی بازار امروز است
دُلدُل سوار و حیدر کرار امروز است
با گریه ها دارد رجز در اصل،می خواند
جنگاوری را در دل گهواره می داند
قربان این کودک عجب ایل و تباری داشت
خون علی را در دل رگهاش جاری داشت
بااینکه گلبرگ تنش عطر بهاری داشت
تیغ نگاهش کاردبرد ذوالفقاری داشت
کوچکترین باز شکاری بین این لانه است
او شیرِ در گهواره ی چوبی این خانه است
او مُحکمات آیه ی تطهیر قرآن است
کوچکترین قطره میان نسل باران است
پیراهنش درمان چشمِ پیر کنعان است
مثل علی اکبر برای عمه ها جان است
قنداقه ی او را میان عرش می چرخاند
زینب برایش "وَ ان یکاد"از جان و دل می خواند
تا آفتاب ظهر می تابید،می خندید
از آسمان باران که می بارید،می خندید
وقتی عموعباس را می دید،می خندید
گاهی رقیّه جان که می خندید،می خندید
چشمان شور ای کاش این ها را نمی دیدند
گل های لبخند قشنگش را نمی چیدند
@hosenih
در کربلا وقتی عطش کابوس بابا شد
از تشنگی قدِّ سکینه،خواهرش،تا شد
ماه قبیله راهی آغوش دریا شد
لب های خشک او بلای جان سقا شد
از تشنگی با مرگ بازی می کند..،ای وای
ماهیِ شش ماهه تلظّی می کند..،ای وای
بعد از پسر از این پدر چیزی نمی ماند
جز آه های شعله ور چیزی نمی ماند
وللهِ دیگر از جگر چیزی نمی ماند
این حنجر و تیر سه پر..،چیزی نمی ماند
نقش سپید بوم او پاشیده شد از هم
آئینه ی حلقوم او پاشیده شد از هم
شاعر: #بردیا_محمدی
@ghararenokary
#امام_جواد_ع_و_حضرت_علی_اصغر_ع_ولادت
نَفَس رسیده تا بُرون کند ز سینه آه را
رسیده صبح و برده ظلمت شب سیاه را
به دست شمس هشتمین ببین فروغ ماه را
رضا پسر نه! در بغل گرفته یک سپاه را
به برکتِ "جواد" لامحال شد محال ها
به یمن او رها شده رضا ز قیل و قال ها
مدینه را ببین که میزبان نور منجلی ست
پیمبری ببین که روی دست های یک علی ست
شنو شهادتین از او، اگر دل تو صیقلی ست:
"محمّد است مُرسَل و علیِ مرتضی ولی ست"
اگر که جان دهم کم است بهر رونمای او
تمام هرچه هست در جهان شود فدای او
@hosenih
به چهره اش ببین جمال ذات ذوالجلال را
به دست خود گرفته نبض قبل و بعد و حال را
کسی که ارث برده از رسول حق، کمال را؛
به خُردسالیَش دهد جواب هر سؤال را
میان آستین او هزار "اِبنِ اَکثَم" است
علوم خلق پیش او بِسان قطره در یم است
قیام او، قعود او، مثل خود پیمبر است
ببین که برق هر نگاه او شبیه حیدر است
مدینه ایست قلب او، دلش نه جای دیگر است
و آرزوش انتقام قاتلین "مادر" است
و هست بر لبان پاک او مدام زمزمه:
"الا که لعنت خدا به دشمنان فاطمه"
شدم اسیر معجزات بی حدِ خدائیَش
فدای آن شجاعت و غیرت مرتضائیَش؛
کرامت حسینی و عزّت مجتبائیَش
چگونه گوید این زبان ز رأفت رضائیَش
مُرید عشق اگر تویی، بیا بیا مُراد، اوست
اگر که دستِ خالی آمدی بیا، "جواد" اوست
چه عاشقانه صحبت از محبت قدیمِ اوست
خوشا به آنکه در حریم قُدسیَش کلیمِ اوست
دلم مقیم کوی او شده ست و یاکریمِ اوست
سعی و صفا و مروه ام، قبله ی من حریمِ اوست
بخوان ز چشم های من! اگرچه کاظمینیَم
رسیده چون "دَهِ رجب" جورِ دگر حسینیَم
دعای نیمه ی شب شکستگان جواب داد
خدا به سائل حسین، شأن آفتاب داد
به شادی چرخ و فَلَک دوباره آب و تاب داد
ببین عجب گُلی به باغِ دامنِ "رُباب" داد
ستاره ای رسید و روشنیِ نَیِّرِین شد
مَطلعِ این ستاره آغوشِ خوشِ حسین شد
@hosenih
بیا بیا که آمده علیِّ اصغرِ حسین
علیِّ اصغرش که نه! رسیده حیدرِ حسین
حیدر او که نه! بگو یک تنه لشکرِ حسین
یک تنه لشکرِ حسین و تیرِ آخر حسین
که کربلا به یاری پدر رود همین پسر
زند به قلب لشکری بدون نیزه و سپر
و کاش این پسر به پیش چشم های مادرش
قُماطِ پاکش نشود ، غرق به خون حنجرش
چه می شود رباب را که پیش دیده ی تَرَش
به روی نیزه ها رود، سر علیِ اصغرش
چگونه نوش جان کند، بعد علی، رباب، آب
چرا که می رسد ز حلق او نوای آب آب
شاعر: #علی_بیرقدار
@ghararenokary