4_5949341299160125047.mp3
3.06M
#واحد #شور
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#شب_جمعه #زیارت_کربلا
بند 1⃣
عالمی دارم با این گدایی
روزی میخورم از قِبَلِ تو
دوری بسه میخوام که دوباره
برگردم آقا توو بغل تو
عشقت توو دلم / جاکرده حسین
دنیا منو از حرم جدا کرده حسین
اینکه من هنوز / توی خیمهتم
یعنی مادرت منو سوا کرده حسین
بی تابم یا اباعبدالله
اربابم یا اباعبدالله
بند 2⃣
از نام تو آبرو گرفتم
عشقت آقا از سرم زیاده
اسمت که میاد میون روضه
جاری میشه اشکام بی اراده
عشق تو برام / لازمه حسین
هر کیو دیدم این روزا عازمه حسین
حاشا که منو / دعوت نکنی
فکری برا نوکر رقیهات نکنی
سامونم یا اباعبدالله
ای جونم یا اباعبدالله
بند 3⃣
من هیچ کسو مثل تو ندیدم
با خوب و بدِ گِداش بسازه
از وقتیکه یادم میاد آقا
پرچم شما در احتزازه
من با نفست / سر زنده میشم
لطف تو رو میبینم و شرمنده میشم
نبضم با غمت / تنظیمه حسین
من میام به روضههات سراسیمه حسین
آشوبم اباعبدالله
محبوبم یا اباعبدالله
✍ #احسان_نرگسی
@ghararenokary
زمزمه چشامو به آب میدوزم..m4a
1.13M
#زمزمه
#امام_سجاد_ع_مصائب
#امام_سجاد_ع_شهادت
بند 1⃣
چشامو به آب میدوزم
دائم از غصه میسوزم سی و چند ساله که گریه
شده کار شب و روزم
راه خیمهها رو بستنو دیدم
حرمت مارو شکستنو دیدم
نیمهجون بودم و با چشای تار
به روی سینه نشستنو دیدم
(وای از این غم غریبی)
بند 2⃣
غم این قصۀ خونبار
میکُشه منو هزار بار فکرشم برام محال بود
راهمون بیفته بازار
میدیدم با چشمای غرقِ به خون
بسته بودن طنابو به عمه جون
با خودم گفتم توو اون لحظهی سخت
ای خدا مرگمو دیگه برسون
(وای از این غم غریبی)
بند 3⃣
زن و بچهها گرفتار
وسط یه قومِ بی عار داد میزد سکینه میگفت
پاشو کاری کن علمدار
از تب بهار بگم یا از خزون
از گل و گلاب بگم یا خیزرون
از موهایی که سفید شد یه شبه
یا از اون بچهها و قد کمون
(وای از این غم غریبی)
✍ #ابوالفضل_جدیان_شربیانی
@ghararenokary
Roz 5 MOHARAM - MaktabolHosein 1445-1402 (2).mp3
2.72M
#زمینه #شور
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
هر چقدَر
گریه کنم
سیر نمیشم
حسینجانم
من چجوری
از غمِ تو
پیر نمیشم
حسینجانم
حلالم کن؛ اگه از غم تشنگی تو نمردم
حلالم کن؛ اگه جونمو پای غمت نیاوردم
حلالم کن؛ آقاجانم
عزیزالله؛ یاثارالله
✍ #حمید_رمی
@ghararenokary
#امام_سجاد_ع_شهادت
#امام_سجاد_ع_مصائب
چه جوری خاطرههام یادم بره
سنگای به روی بام یادم بره
سی سالِ دیگم اگه گریه کنم
محاله بازارِ شام یادم بره
*
خرابه برامون آشیونه بود
ماجرای غربتِ زمونه بود
حرفی از گرسنگی نمیزنم
توی "شام" شامِ ما تازیونه بود
*
آتیشِ قلبِ کباب، حرمله بود
باعث رنج و عذاب حرمله بود
توی راه رباب به آب، لب نمیزد
مأمورِ تقسیمِ آب حرمله بود
*
کسی میشه ببینه و جون نده؟
آه و ناله شو به آسمون نده؟
میدیدم ربابو گِریهام میگرفت
دستاشو بسته بودن تکون نده
*
سنگِ غم شکسته بال و پرم و
تا دیدم آتیش و اهلِ حرم و
روزی صدبار میمیرم زنده میشم
که گذاشتم توی خاک، خواهرم و
✍ #محمدحسن_بیات_لو
@dobeity_robaey
@ghararenokary
#امام_سجاد_ع_مصائب
#دودمه
رأسِ هِجدَه یوسُفَم را روی نِیها دیدهاَم
کربلا را دیدهام
خواهَرانم را اَسیرِ دَستِ اَعدا دیدهاَم
کربلا را دیدهام
✍ #رضا_رسول_زاده
@dobeity_robaey
@ghararenokary
4_5911398617469423409.mp3
23.85M
#شور_گودال
#شب_جمعه
نگرانم
واسهبچههامکهتویخیمههان نگرانم
دخترای قد و نیمقَدَم کجان نگرانم
غیرتالله منم
پناه خیمههای بیپناه منم
غریبهها نزدیک خیمهها نشید
بابای بچههای بیگناه منم
کار منو تموم کنید اول
من اینجام وسط مقتل
خدا نذار ببینم این غم رو
به تو میسپارم رقیهم رو
آه؛ یااباعبدالله
.........................
نگرانم
بعدِ پنجاه سال امروز نگران خواهرامم
نگران چادر اهل و عیال و دخترامم
اول اینجا بیاید
منتظرم رو خاک قتلگا بیاید
زخمی و تشنه و گرسنه اومدم
با تیر و سنگ و چوب و نیزهها بیاید
شمرو بگید حنجرم آمادهس
پیرهن و انگشترم آمادهس
برای کشتنم چقد دعواس
ولی آروم... مادرم اینجاس
آه؛ یااباعبدالله
#حمید_رمی
@hamidrami94
➰➰➰
#آموزش_مداحی_تخصصی
#مداحی_حرفه_ای
@ghararenokary
نوحه؛ یا لیتنا منا معک.mp3
1.17M
#امام_سجاد علیهالسلام
#نوحه | #واحد
🔹روضۀ مکشوف🔹
از خیمههایی آتش گرفته
آید نوایی آتش گرفته
با چشمِ تر، دل بیقرار
در دود و شعله گفتی عَلَیکُنَّ بِالفرار
به فدای تو که چشمت، شب غارت را دید
دل پردرد تو مولا، چه جسارتها دید
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
غمهایت آقا پایان ندارد
حق داری اشکت عمری ببارد
سجادهات، شد مأمنت
همواره بود زخم اسارت به گردنت
به فدای تو که گریان، لب خود تر کردی
تو که با دیدن طفلی یاد اصغر کردی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دلها شهید سوز دعایت
جانها فدای شبگریههات
ای راویِ روز قیام
تو قبلهای و کعبه تو را میدهد سلام
به فدای تو که روحت، به خدا معطوف است
به فدای تو که چشمت، روضۀ مکشوف است
شاعر: #حسین_عباسپور
🌐 shereheyat.ir/node/5931
✅ @ShereHeyat_Nohe
➰➰➰➰
#آموزش_مداحی_تخصصی
#مداحی_حرفه_ای
@ghararenokary
زمینه؛ از این دنیا سیرم.mp3
1.33M
#امام_سجاد علیهالسلام
#زمینه
🔹تسبیح تربت🔹
آتش به نوحه زد، شور زمینهات
راهی شده دلم، سمت مدینهات
سجاده دارم از بال ملائک
هنگام گریه کردن
تویی دلیل آه و گریههایِ
تسبیح تربت من
آماده، شده جاده، تا که این دل ساده
آید به بقیعت
دل داده، به سجاده، در پای تو افتاده
سرزد به بقیعت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قلبم به یاد تو، آیینهکاری است
اشک رواق چشم، بر گونه جاری است
چگونه از غریبیات نگوید
چشم بیقرار، ای وای
نشسته بر روی صحیفه وقتی
چون قبرت غبار، ای وای
ای روح عباداتم، مشتاق مناجاتم
با عطر دعایت
با یاد تو میبارم، در سوگت عزادارم
جان من فدایت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بعد از شهادتت، ای با غم آشنا
حتی مدینه شد، دلتنگِ کربلا
شنیدهام که ناقۀ تو دق کرد
بر روی مزار تو
چگونه پس نباشد این دل من
امشب بیقرار تو
با داغی چهل ساله، بودی همدمِ ناله
غرق آه و دردی
تا چشمت به آب افتاد، از ششماهه کردی یاد
هر جا گریه کردی
شاعر: #رضا_خورشیدی_فرد
نغمهپرداز: #محمدرضا_رضایی
🌐 shereheyat.ir/node/4011
✅ @ShereHeyat_Nohe
➰➰➰➰➰
#آموزش_مداحی_تخصصی
#مداحی_حرفه_ای
@ghararenokary
واحد؛ با این دل خون.mp3
1.4M
#امام_سجاد علیهالسلام
#واحد
🔹امون از شام🔹
یه عمره که هر روزم عاشوراست
آخه تو دلم ماتمی بر پاست
دیدم روی نیزه سر باباست
امون ای دل
یادم نمیره دیدم غروب کربلا رو
دشمن بیحیا و غارت خیمهها رو
کربلا بود و یه دنیا غم ولی طاقت آوردم
تا که نهضت حسینی رو به شام و کوفه بردم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه عمره که بارونیه چشمام
برای غم و داغ اون ایام
یادم نمیره کوچههای شام
امون از شام
شده شبیه مقتل صحیفۀ دل من
دعای آخر این صحيفه قاتل من
هیچ شهیدی کاش تنش بیسر نمونه روی خاکا
بچههاش روی اسارت رو نبینن ای خدایا
شاعر و نغمهپرداز: #محمدرضا_رضایی
🌐 shereheyat.ir/node/2971
✅ @ShereHeyat_Nohe
➰➰➰➰➰
#آموزش_مداحی_تخصصی
#مداحی_حرفه_ای
@ghararenokary
السلام علیک یا علی بن الحسین ایها السجاد علیهالسلام
#اعلام_برنامه
#شهادت_امام_سجاد
#سید_علی_حسینی_تبار
#اللھمعــــجلݪوݪیــــڪاݪفــــࢪج
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
➰➰➰➰➰
#امام_سجاد_ع_مصائب
غمش هم مثل اشکش بی حسابه
جلو روش آب اگه باشه عذابه
چهل ساله میگه الشام الشام
هنوزم فکر اون بزم شرابه
شده تسبیح، غم ؛ سجاده آهش
سر ظهر عطش خیسه نگاهش
میگن قد یه دریا گریه میکرد
اگه قصاب میدید بین راهش
نه تنها روضهی گودالو دیده
نه تنها پیکر پامالو دیده
چهل منزل کنار عمه زینب
زمین افتادن اطفالو دیده
✍ #شهریار_سنجری
@dobeity_robaey
@ghararenokary
#اطلاعیه_برنامه
سوگواره شعر ششماهه
مجری:
نجمالدین شریعتی
شعرخوانی:
سیدحمیدرضا برقعی، محسن ناصحی،
هادی جانفدا، محمدحسین ملکیان، شهاب خالقی، فاطمهسادات آلمجتبی، مینا شیرخان
مداح:
حنیف طاهری
زمان؛
یکشنبه ۲۲ مرداد ماه
بعد از نماز مغرب و عشا
مکان؛
قم، خیابان امام موسی صدر(خاکفرج)
سالن همایش شهرداری
@javazenokari
@ghararenokary
مراسم چهارپایه خوانی
ویژه مداحان نوجوان
یکشنبه ۲۲ مرداد ساعت۱۷:۳۰
حرم مطهر/ صحن صاحب الزّمان عج
💠 مرکز قرآن و حدیث کریمه اهلبیت (ع)
🏴✨عزیزان مادح حتما با خانواده تشریف بیارید....
✨✨✨✨✨✨✨✨
@ghararenokary
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
🔹بارگزاری
اشعار،مقتل ،نوحه های
ایام اسارت و ورود به شام
#اول_صفر
#حضرت_زینب_مدح
#حضرت_زینب_اسارت
#مناجات_امام_حسین
#مناجات_امام_زمان
#شام
#کوفه_تا_شام
#ورود_به_شام
#مجلس_یزید
#شور #زمینه #نوحه
@ghararenokary
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
#حضرت_زینب_س_شام
شام بر عترت طاها چقدر سخت گذشت
وای بر دختر زهرا چقدر سخت گذشت
دو سه روزی دمِ دروازه معطل بودند
پشت دروازه به آنها چقدر سخت گذشت
کاش شب بود و نمیدید کسی زینب را
بین انظار خدایا چقدر سخت گذشت
وسط آن همه نامحرمِ بی شرم و حیا
سرِ بازار به زنها چقدر سخت گذشت
آن یهودیه نگاهش که به سرها افتاد
ناسزا گفت به مولا چقدر سخت گذشت
هر کسی بُغض علی داشت به اکبر میزد
پای آن نیزه به لیلا چقدر سخت گذشت
سر بُبریده درآورد سر از طشت طلا
خاک غم بر سر دنیا چقدر سخت گذشت
چوب میخورد حسین و لب زینب میسوخت
وای بر زینب کبری چقدر سخت گذشت
✍ #عبدالحسین_میرزایی
@ghararenokary
#حضرت_زینب_س_مدح
هر چند، نامِ نیک، فراوان شنیدهایم
نامی به باشکوهی زینب، ندیدهایم
ارث از دلِ شجاع تو بردهست، یا علی!
نامش گره به نام تو خوردهست، یا علی!
پیوندِ عقل روشن و بیداریِ دل است
شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است
مستی، همان حقیقت مستورِ زینب است
آباد، خانهای که در آن نور زینب است
قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند
وقتی ﻋﻘﻴﻠة العرب، از عشق، دم زند
زینب به بند، بندگی یار میکند
گیراست زلفِ یار و گرفتار میکند
از چشمِ یار، قامت دلدار، دیدنیست
نام حسین، از لب زینب، شنیدنیست...
✍ #قاسم_صرافان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
#پایان_ماه_محرم
ای دل! مگر نه خاتمه، ماه محرّم است؟
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟»
گر ماجرای کوفه و کرببلا گذشت
«باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟»
گویا طلوع کرده به شام، آفتاب عشق
«کآشوب در تمامی ذرّات عالم است»
صبح ورود شام چنان تیره بُد کز آن
«کار جهان و خلق جهان، جمله درهم است»
سرهای کشتگان همه بر دوش نیزهها
«سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است»
آن محشری که کرد به پا چوب خیزران
«بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است»
رشک مَلَک خرابهنشین شد که «محتشم»
گفتا: «عزای اشرف اولاد آدم است»
**
ویرانه و دل شب و دردانه و پدر
آری؛ بساط عشق بهخوبی فراهم است
فردا سپیده، چشم در آن بزم تا گشود
بر گِرد شمع دید که پروانهای کم است
✍ #جواد_هاشمی_تربت
@ghararenokary
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
#مجلس_یزید_ملعون
پشت دروازه عجب غوغا شده! کاری بکن
ای برادر! خواهرت تنها شده! کاری بکن
گفتم از اینجا نبر مارا؛ ولی لج کرد و بُرد
روی خیلیها بهرویم وا شده! کاری بکن
دختری را که سر بازار گم کردم حسین
در کنار نیزه، ات پیدا شده! کاری بکن
سنگ آن بدکاره از ایوان، سرِ من را شکست
خون این سَر، غُصهی سقا شده! کاری بکن
خیزرانش بیشتر از تازیانه درد داشت_
که رباب از شدت آن پا شده! کاری بکن
✍ #سیدپوریا_هاشمی
@ghararenokary
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
رسیده روضه به بازار شام، واویلا
تمام مرثیه در یک کلام، واویلا
شدند پرده نشینانِ آیهی تطهیر
شکنجه در ملأ بارِ عام، واویلا
ز کوچهها همه بوی شراب میآید
رسیده قافله در ازدحام، واویلا
در ازدحام نظرها، سلالههای علی
اسیر و خسته و بی احترام، واویلا
به کوچه های یهودی خبر رسانده کسی
رسیده مرحلهی انتقام، واویلا
به هر اشارهی سنگی سری زمین میخورد
سری به نیزه ندارد دوام، واویلا
مقابل دل زینب چگونه میشکنند!
به سنگِ کینه جبینِ امام، واویلا
✍ #حسن_کردی
@ghararenokary
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
خدا بخیر کند باز ازدحام شده
زمان روضهی جانسوز شهر شام شده
تمام شهر برای نظاره جمع شدند
عذاب حضرت زینب نگاه عام شده
یهودیان به تلافی خیبر آمدهاند
زمان سنگزدن وقت انتقام شده
تمام صورت آقا بهرویِ نی خون است
سرش شکسته ز بس هتک احترام شده
خدا کند که نباشد درست این روضه
که آل فاطمه وارد به بزم شام شده
چه شد امام به گریه سهبار گفت: الشام؟!
تمام روضه خلاصه در این کلام شده
✍ #سیدپوریا_هاشمی
@ghararenokary
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#شب_هفتم؛ #حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
یک لحظه بی حسین، جهان دلپذیر نیست
بیچاره آن کسی که به عشقت اسیر نیست
شکر خدا که چشم من از کودکی حسین
چون چشمه در عزای تو بود و فقیر نیست
از برکت دو چشم پر از زمزم است که
فردای حشر، نوکر تو سربهزیر نیست
ای دستگیر آدم و نوح و خلیلها!
چیزی شبیه روضهی تو، دستگیر نیست
در روزهای سخت نگاهت گره گشاست
ای آنکه غیر نام تو نعم الامیر نیست
خیری ندیده است، نه دنیا، نه آخرت
هر کس مسیر زندگیاش این مسیر نیست
گفتی به روی باز و گلِ خندهات به حُر
هرگز برای توبه درْ این خانه، دیر نیست
در آسمان شهر دلم گر چه ماه هست
جز چشم ماهِ علقمه، ماهِ منیر نیست
من در تمام عمر تو را گریه میکنم
ای عشق بی کفن! دلم از گریه سیر نیست
**
آه ای ذبیحِ فاطمه! در هیچ مذهبی
تیر سه شعبه تشنهی طفلِ صغیر نیست
لا یَوم مِثلُ یَومِکَ، ای پاره پاره تن
در کربلا مگر کفنی جز حصیر نیست؟
قاریِ لحظههای غم انگیز زینبی
شاهی به جز تو، نیزه برایش سریر نیست
"ای کشتهی فتاده به هامون" غم تو را
در هفت آسمانِ خدا یک نظیر نیست
"یَومُ الوُرود" میشود و چشم نوکرت
چشم انتظار هیچ کسی جز امیر نیست
✍ #حسن_کردی
@ghararenokary
#حضرت_زینب_س_شام
بخوان حسينِ غريبم، كه سخت دلگيرم
نگـاه كن كه زداغت چه خسته و پيرم
به رحلِ نيـزه تو قـرآن بخوان عزيز دلم
كه بـاز از نفس اطهـرِ تو جـان گيـرم
چه غافلنـد چنيـن مـردمي كه پنـدارند
به سنگ كينـهی خود میكننـد تحقيرم
بخوان مفسـر قـرآن: «لِيُـذهِبَ عَنكم»
بخوان و شـرح بـده آيهای ز تطهيرم
بخوان «وَليُّكُـمُ الله» را كه تا از جهـل
كسي دگــر نگشايد زبان به تكفيرم
كمان ابرويت از سنگِ شاميان بشكست
دگر مخوان كه غمت میزند به دل تيرم
مخوان كه خون زگلويت به نيزه ميريزد
قسم به قطرهی خونت، زعمرِ خود سيرم
فرشتگان همه پشتِ سرِ تو صف بستنـد
نمازِ عشـق بخـوان با صـداي تكبيرم
چگـونه باتو بگـويم كـه غيـرت اللهي
كشيـده ديـدهی نامحرمان به تصويرم
نوشتـه است «وفایی» به اشك خونينش
كه من رضـا به رضـایِ خـدا و تقديرم
✍ #سیدهاشم_وفایی
@ghararenokary
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
#حضرت_زینب_س_مصائب؛ #حضرت_زینب_س_اسارت
کربلا کارگاهِ زینب بود
تازه آغاز راه زینب بود
اینکه شد دودمانِ ظلم سیاه
اثر دودِ آهِ زینب بود
مُهرِ خون زد به دفترِ عشقش
چوب محمل گواه زینب بود
گرچه چل روز سر پناه نداشت
یک جهان در پناه زینب بود
و اذالشمسُ کورت شرحِ
روزگار سیاه زینب بود
قتلگاهِ حسین، کرب و بلا
شام هم قتلگاه زینب بود
آن تن تکه تکه تکه شده
بخدا تکیهگاه زینب بود
بدنی که سپاه رویش رفت
روزگاری سپاه زینب بود
زنده زنده تنی که عریان شد
آبرو دار و شاه زینب بود
قطره قطره ز دیده دُر میسُفت
با برادر چنین سخن میگفت:
پای هر پنج تن بلا دیدم
من تورا روی نیزهها دیدم
سر یک نیزهی بلند، حسین
گیسوان تورا رها دیدم
بین جمعیتی که سنگ زدند
چهرهی چند آشنا دیدم
به غذا لب نمیزنم دیگر
سرِ سفره سرِ تورا دیدم
کوچه گردیت کوچه گردم کرد
بین این کوچهها چهها دیدم
ذرهای از بلای کوفه نشد
هربلایی که کربلا دیدم
آه از آن لحظه که زمین خوردی
روی جسمت بروبیا دیدم
روی تل دست و پای من گم شد
تا تورا زیر دست و پا دیدم
دور گودال غیرِ سرنیزه
چندتا تکهی عصا دیدم
بعد از آنكه جدايمان كردند
بدنت را جدا جدا ديدم
از لباس تنت نمانده نخی
تن غارت شده! أَ اَنتَ اَخی؟!
سروده گروه ادبی #یا_مظلوم
@ghararenokary
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
#مجلس_یزید_ملعون
آمد زمان سختِ اسیری میان شام
کوچه به کوچه سختی ماندن در ازدحام
دروازهی شلوغ و تجمع میان راه
ساعات سختِ رد شدن از هجمهی نگاه
در شام دادهاند به ما چه مدارجی!
با طعنه گفتهاند به ما قوم خارجی
خندیدهاند بر غم ما در ازای چه؟!
پوشیدهاند رخت عروسی برای چه؟!
ارکان آسمان و زمین تیره میشوند
مردان مستِ شام، به ما خیره میشوند
رقاصهها کنار من آهنگ میزنند
زنها ز پشت بام، سویم سنگ میزنند
با ضرب کعب نیزه، به اجبار میبرند
ما را برای چه سر بازار میبرند؟!
حرفی نمیزنم که شدم از خجالت آب
زینب کجا و رفتن در مجلس شراب؟!
با دست بسته راهی دارالخلافهام
از مجلس یزید حسابی کلافهام
در بین طشت رفت سرت، نیمهجان شدم
با چشمِ خیس، خیره سوی خیزران شدم
آنقدر زد به روی لبت در برابرم
دندان تو شکست، بمیرم برادرم
از ظلم روزگار گرفته دلم، چه بد...
باید زن یزید به ما پوشیه دهد؟!
پنجاه سال شد که به عشقت عجین شدم
امشب بیا ببین که خرابه نشین شدم
✍ #محمدجواد_شیرازی
@ghararenokary
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
اینجا که بال چلچله را سنگ میزنند
ماهِ اسیر سلسله را سنگ میزنند
ای آسمان نگاه کن! این قوم سنگدل
یاران پاک و یکدله را سنگ میزنند
یا تیغ رویِ «آیۀ تطهیر» میکشند
یا «آیۀ مباهله» را سنگ میزنند
وقتی که دستهای علمدار قطع شد
پاهای غرق آبله را سنگ میزنند
با آنکه هست آینۀ عصمت و عفاف
پرچم به دوش قافله را سنگ میزنند
محراب اگر که خم شود از غم، عجیب نیست
روح نماز نافله را سنگ میزنند
تفسیر عشق بود و پریشانی حسین
وقتی زدند سنگ، به پیشانی حسین
✍استاد #محمدجواد_غفورزاده
@ghararenokary
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
کشید از سینه آهِ مستمَر، دروازهٔ ساعات
دلش یکریز میشد شعلهوَر، دروازهٔ ساعات
نشست و ضجّه زد آن ساعتی که عید شد اعلام
پریشان! اولِ ماهِ صفر، دروازهٔ ساعات
رسید آن کاروانِ زجر دیده، بی رمق، زخمی
شد از حالِ رقیه محتضَر، دروازهٔ ساعات
مزیّن شد به پرچمهای رنگی، شد چراغانی
به دستِ شامیانِ فتنهگَر، دروازهٔ ساعات
حرامیهایِ بی اصل و نسَب، سیلِ تماشاچی
عزیزانِ علی...، رأسِ قمر...، دروازهٔ ساعات...
شلوغی، هلهله، بارانِ سنگ و خیلِ نامحرم
به دورش دید خیلی دردسر، دروازهٔ ساعات
به خود لعنت فرستاد و به زینب خیره شد مضطر
به دستِ بستهاش با چشمِ تر، دروازهٔ ساعات
سه ساعت از مصیبت دیدگان، میکرد استقبال
نه با گل! با غم و خونِ جگر، دروازهٔ ساعات
حسین بن علی شد منکسر بالا سرِ عباس
شکسته عمهٔ سادات در، دروازهٔ ساعات
به پایِ نیزههای داغدیده پایکوبی بود
فقط از این بلا دارد خبر، دروازهٔ ساعات!
✍ #مرضیه_عاطفی
@ghararenokary
#حضرت_زینب_س_شام
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
کارِ ما گرچه به جز گریهی پیوسته نبود
کارِ این قوم ولی خندهی آهسته نبود
آنقدر ضربهی نیزه همه را ساکت کرد
بِینِ ما در پِیِ تو، یک سرِ نشکسته نبود
پشت دروازهی ساعات معطل شده است
آن کریمی که درِ خانهی او بسته نبود
خسته از زخمِ زبانیم و جسارت به لبت
پایِ ما با تو در این راه ولی خسته نبود
فقط از دور، تو را دخترکانت دیدند
نیزهای کاش به تو اینهمه وابسته نبود
گرمِ تزئین و پذیرایی شاماند همه
ورنه دروازهی این شهر چنین بسته نبود
✍ #حسن_لطفی
@ghararenokary
#امام_حسین_ع_مناجات
طوری که نم ز بحر کرم فیض میبرد
از فیضِ اشک، چشم ترم فیض میبرد
جان و دلم اگرچه نشد مَحرمش؛ ولی
هر شب همین که پشتِ درم، فیض میبرد
اینجا حسینیهست، شبش مثل کربلاست
هرکس که میرسد ز حرم، فیض میبرد
در مجلس حسین که خیرِ کثیر هست
اسمی هم از کسی نبرم، فیض میبرد
فهمیدم از مقام رفیعی که یافته
از یاحسینِ من، پدرم فیض میبرد
فطرس شدن بهانهی رفتن به کربلاست
اینگونه است بال و پرم فیض میبرد
از گرد و خاکِ روی سرِ زائران تو
تا شهرِ کُفر هم ببرم، فیض میبرد
وقتی که خونْ برای تو گریه کنم حسین
بیش از تمام تن، جگرم فیض میبرد
✍ #حسین_قربانچه
@ghararenokary
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام؛ #حضرت_زینب_س_شام؛ #مجلس_یزید_ملعون
کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمیشود
مسیح اگر دوا دهد بی تو دوا نمیشود
اگر جدایی اوفتد میان جسم و جان من
قسم به جان تو دلم از تو جدا نمیشود
گریه اگر کنم همی بهر تو گریه میکنم
ورنه ز دیدهام عبث اشک رها نمیشود
گرد حرم دویدهام صفا و مروه دیدهام
هیچ کجا برای من کربوبلا نمیشود
کسی که گشت گرد تو گرد گنه نمیرود
پیرو خط کربلا اهل خطا نمیشود..
**
جز سر غرق خون تو که شد چراغ قافله
رأس بریده بر کسی راهنما نمیشود..
کربوبلا و کوفه شد سخت به عترتت ولی
هیچ کجا به سختی شام بلا نمیشود
چوب به دست قاتلت سوخت و گفت این سخن
جای سر بریده در طشت طلا نمیشود..
✍استاد #غلامرضا_سازگار
@ghararenokary
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
بیا و درد هجران محبّان را مداوا کن
نگاهی از کرم بر چشمهای خستهی ما کن
تمام آفرینش بیتو باشد جسم بیجانی
بیا با یک نظر بر خلق، اعجاز مسیحا کن
بیا از غربت جدّت بگو، با مردم عالم
بیا و چشم ما را از سرشک سرخ، دریا کن
کنار علقمه با مادر مظلومهات زهرا
دو چشم خویش را دریا، به یاد چشم سقا کن
بیا با اشک کن همچون عموی خویش، سقّایی
بریز از دیده خون و گریه بر اولاد زهرا کن
بیا و تير را بیرون بکش از حنجر اصغر
پسر که ذبح شد از تیرِ قاتل، فکر بابا کن
**
بیا دست یداللهی، برون از آستین آور
طناب خصم را، از دستهای عمّهات وا کن
سر بالای نی، آوای قرآن، خندۀ شادی
بيا دروازۀ ساعات و زینب را تماشا کن
بریزد خون «میثم» تا به خاک پای یارانت
بیا او را برای روز جانبازی، مهیا کن
✍استاد #غلامرضا_سازگار
📝@ghararenokary
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
تا گریه بر حسین تمنای خلقت است
بین من و تمام ملائک رقابت است
نزدیک میکند دل ما را به هم، حسین
این اشک روضه نیست، که عقد اُخُوَّت است
مقبول اگر شدهست نمازی که خواندهایم
مهر قبولیاش به خدا مُهر تربت است
ما از غدیر سینه زن کربلا شدیم
این دستهای رو به خدا دست بیعت است
پیدا شدیم هرچه در این راه گم شدیم
یعنی فقط حسین چراغ هدایت است
از دخلِ آبروی حسین است خرج ما
نوكر برای صاحبش اسباب زحمت است
قرآن و منبر و دوسه خط روضهی عطش
ساعات خوب هفته همین چند ساعت است
حالا كه بُغض بسته به من راه حرف را
مقتل بخوان كه موقع ذكر مصیبت است
**
افتاده بود روی زمین زیر دست و پا
شعرم تمام میشود اینجا روایت است
"نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت
هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی زصدر زین افتاد
اگر غلط نكنم عرش بر زمین افتاد"
✍ #سعید_پاشازاده
@ghararenokary