#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
اقرأ... بخوان هر آنچه که از او شنیدهای
مهتاب رو! بگو که از آن سو، چه دیدهای؟
افسانه بود قبل تو، رویای عاشقان
تو پای عشق را به حقیقت کشیدهای
«تبت یدا»... ابیلهبان شعله میکشند
تا «لا» به لب، به خرمن بتها رسیدهای
رويت سپيدهايیست، که شبهای مکه را...
خالت پرندهایست، رها در سپيدهای
اول خدا، دو چشم تو را آفريد و بعد
با چشمکی، ستاره و ماه آفريدهای
باران گيسوان تو، بر شانهات که ريخت
هر حلقه، يک غزل شد و هر چین، قصيدهای
راهب نگاه کرد... وَ آرام يک ترنج
افتاد از شگفتی دست بريدهای
مستند آیهها، عرق عقلِ اوّلند
یا از درخت معرفت، انگور چيدهای
آه ای نگار من! که به مکتب نرفتهای
ای جوهر یقین! که مُرکّب ندیدهای
بالاتر از بلندی روحالامین، امین!
تا خلوت خدا، تک و تنها پريدهای
حق با تو، با صدای علی حرف میزند
سبحان ربِّنا! چه صدایی شنیدهای؟
دستت به دست ساقی و جایی ندیدهام
توحید را، چنین که تو در خُم چشیدهای
بر شانهی تو رفت و کجا میتوان کِشد
عالم، چنین که بار امانت کشیدهای؟
دريای رحمتی و از امواج غصهها،
سهم تمام اهل زمين را خريدهای
حتی کنار اين غزلت هم نشستهای
خط، روی واژههای خطايم کشيدهای
گاهی هزار بیتِ نگفته، نهفته است
محبوب من! در اشک به دفتر چکیدهای
گفتند از جمال تو، اما خودت بگو
از آن محمدی که در آيينه ديدهای
✍ #قاسم_صرافان
#حضرت_رسول_ص_بعثت
📝@ghararenokary
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود
شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود
با وضو آمد به قصد لیلة الفرقت، علی!
ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود!
دور محرابت نمیبیند ملائک را مگر؟
با چه رویی دارد این شمشیر میآید فرود
کینهای از ذوالفقارت داشت گویی در دلش
تا چنین فرق تو را وا کرد شمشیرِ حسود
رسم شد شق القمر کردن میان کوفیان
از همین شمشیر درس آموخت عاشورا، عمود
در وداعت با حسین اشک تو جاری میشود
دیدهای گویا از اینجا خیمهها را بین دود
بین فرزندانی اما این حسینت را غریب
میکشندش با لبان تشنه در بین دو رود
با یتیمان آمدم پشت سرای زینبت
شیر آوردم پدر جان! دیر آوردم، چه سود؟
✍ #قاسم_صرافان
#امام_علی_ع_ضربت_خوردن
#شبهای_قدر
#کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی
#کانال_قرار_نوکری
🔻🔻🔻🔻
@ghararenokary
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
ما زائران صحن تو هستیم از قدیم
همسایگان شهر تو، یا سیدالکریم
مِهرت به جان مردم این مُلک، جا گرفت
با تو رواست، وادی ری را طلا گرفت
خواندی حدیث یار و روایات دلبری
با توست، نور موسوی و عطر عسکری
ای با جواد، همسخن! از جود او بخوان
با تشنگان نور، از آن ماهرو بخوان
ای باب علم، آن دل بابالجوادیات
با ما بگو از آنچه شنیدی ز هادیات
از دست او، تو جام کرامت گرفتهای
در معرفت، نشان ولایت گرفتهای
علمت، عظیم بوده و عشقت عظیمتر
سادات با کرم، حسنیها کریمتر
در بخشش و عطا، حسنیها سرآمدند
آیینهی کرامت آل محمدند
نامت گره به نام حسن خورده پس تمام
حاجت رواست، زائر این صحن، والسلام
گفتم حسن، هوای دلم دلبرانه شد
احساس شعر من، چقدَر مادرانه شد
ای زادهی مدینه! بخوان از هوای یاس
از کوچههای غمزده، از قبر ناشناس
باران اشک، کنج ضریحت چه دیدنی ست
در این حریم، روضه، دوچندان شنیدنی ست
عمری علم به دوش، شدی ناصر حسین
باید که زائر تو، شود زائر حسین
تهران بدون قلبهات آرامشی نداشت
«این شهر، بی وجود شما ارزشی نداشت» (۱)
گشتی طبیب، تا غم دل را دوا کنیم
تا خاک را به یک نظرت کیمیا کنیم
در این حریم، جَلد تو شد، یاکریم ما
بر ما بتاب، حضرت عبدالعظیم ما
شاها! محبتت به گدایان رسیده است
بگشای باز سفره، که مهمان رسیده است
همسایهات شدیم و چه زیباست سرنوشت
روزی که همنشین تو باشیم در بهشت
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
۱. تضمینی از غزل شاعر گرامی #امیرحسین_محمودپور
✍ #قاسم_صرافان
#کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی
#کانال_قرار_نوکری
🔻🔻🔻🔻
🆔@ghararenokary
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#شهادت
#مدح
#مربع_ترکیب
حق پرستان را امامی بود، دینش دلبری
نور رویش کوثری، شور کلامش حیدری
هر دو شهد معرفت را ریخته در ساغری:
آیههای احمدی را با حدیث جعفری
حرف او عشق است، فهمش را به عاشق میدهند
صادقان، دلهایشان را دست صادق میدهند
مالکیها، شافعیها، خوشهچینانش همه
سید طاووسها، طاووس بستانش همه
شیخها، علامهها، طفل دبستانش همه
گردن افرازان دانش، گَرد میدانش همه
جامی از "العلم نورٌ..." ریخت تا در جان ما
از "هَلِ الدین"ش به "الّاالحُب" رسید ایمان ما
علمِ او با عقل، نه! با جان عالم کار داشت
در تنور خانهاش هم، شیعهی بیدار داشت
گر چه پای درس و بحثش مدعی بسیار داشت،
چند تن، ای کاش! چون هارون مکّی، یار داشت
در هراسند از وجودش چون که میدانند کیست
حجتاللهی که جوشان در رگش، خون علی ست
لب گشود و در دلِ عالم به پا شد شورها
علمها را هر حدیثش، زد گره با نورها
نور، مجرم بود اما، در نظام کورها
ترس میانداخت حقش، در دل منصورها
وامدار حوضی از دریای علمش، حوزهها
امتداد موج اشک روضههایش، روضهها
باز از این کوچه، امام دیگری را میبرند
باز هم با دست بسته، حیدری را میبرند
باز هم تنها، غریب مادری را میبرند
پا برهنه، سیدی را، سروری را میبرند
نسبتی خورشید را، با نیمهشب بردن نبود
حق پیر آسمانیها، زمین خوردن نبود
روضه جانفرساست، آخر از زبان کوچه است
باز معصومی، پریشان در میان کوچه است
پیر ما، یادِ گل یاس جوان کوچه است
با طنابی بر دو دستش، روضهخوان کوچه است
در مدینه تا که مینوشد چنین جام بلا
بر مشامش میرسد هر لحظه بوی کربلا
امشب اینجا جلوهای از خیمههای کربلاست
باز آتش، شعلهور در خانهی آل عباست
حضرت شیخالائمه در میان کوچههاست
گرد، بر پیشانیِ آیینهی روی خداست
روضهای جانسوز در این واژههای ساده است
شیعیان! فرزند زهرا از نفس افتاده است
هیچکس گویا، حیا از نور آن صورت نداشت
پیر ما موی سفیدش لااقل حرمت نداشت
هم به قدر یک عصا برداشتن، فرصت نداشت
نه، به افتادن، دویدن، این چنین عادت نداشت
ای دلیل حق! دلیل این پریشانی، چه بود؟
جرم تو، جز این که سرّ عشق می دانی، چه بود؟
صادق آل محمد! عالمی در حیرتت
محو دستان کریمت، پای درس حکمتت
قرنها طی گشت و قدری کم نگشت از غربتت
سوختم، وجه خدا! از داغ صحن خلوتت
نور افلاکی و بر خاکت چراغی نیست، نیست
گنبدی، گلدسته ای، صحنی، رواقی نیست، نیست
خواستم دورت بگردم مثل زائرها، نشد
یاورت باشم به دانش، مثل جابرها، نشد
پر کشم با قال صادقها و باقرها، نشد
شاعر خوب تو باشم بین شاعرها، نشد
بر خلاف زندگیِ از دروغ آکندهام
صادقانه گفتم این یک بیت را، شرمندهام
دوست دارم مثل تو، زیبا به دنیا بنگرم
صادقانه، عاشقانه این جهان را بنگرم
مثل تو، با یاد فرزندت، به فردا بنگرم
روی مهدی را ببینم، رو به هرجا بنگرم
مثل آن یار تو، یارانش از آتش رد شدند
در تنور غیبت، آن مردان که میباید شدن
مثل یاران تو، یارانش طبیب و مرهمند
هم جوانمردند و هم همدرد درد عالمند
غم ندارند اولیاءُ الله، غمخوار همند
با یتیمان مهربان، آنجا که باید محکمند
دولت فردا از آنِ صالحان عاشق است
صبح نزدیک است آری! وعدهی حق صادق است
#قاسم_صرافان
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
#کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی
#کانال_قرار_نوکری
🔻🔻🔻
🆔@ghararenokary
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#ولادت
#غزل
از آسمان که آمده بودی، لبخند میزدی به «رضا»یت
اشکی نشست گوشهی چشمش، تا «فاطمه» زدند صدایت
رنج سفر برای تو آسان، شب از قبیلهی تو هراسان
شد قبلهی دل تو خراسان، ای عطر دوست، قبلهنمایت!
من تشنهای رسیده به دریا، با حسرت زیارت زهرا
دربان! بگو ملیکهی قم را: از راه آمدهست گدایت
پای ضریح سر بگذارم، بال و پری اگر چه ندارم
خود را به دست تو بسپارم، تا پر کشم به سوی خدایت
لبخندِ شهر تو نمکین است، «قم»، قلب مهربان زمین است
ما هر چه داشتیم همین است: جانهای ما، کریمه! فدایت
ای دختر یگانهی مادر! میراث جاودانهی کوثر!
مثل علی نیامده دیگر، کو همسری به شأن سرایت؟
میبارد از ضریح تو رحمت، از آسمان اسم تو عصمت،
از «اشفعی لنا»ی تو «جنت»، وا شد به روی ما، به دعایت
این شاعرت دلش شده آهو، آهو اسیر شهر و هیاهو
اذن زیارتی بده بانو! این شعر را نخوانده برایت
#قاسم_صرافان
#حضرت_معصومه_س_مدح
#حضرت_معصومه_س_ولادت
#کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی
#کانال_قرار_نوکری
🔻🔻🔻🔻
🆔@ghararenokary
#ازدواج_حضرت_زهرا_و_امیرالمومنین_ع
آسمان میخواند امشب، قدسیان دف میزنند
حوریان کِل میکشند و خاکیان کف میزنند
شیر عاشق کش! کدام آهو دلت را برده است؟
تیغ مرحب جو! کدام ابرو دلت را برده است؟
آسمانی بی کرانی، عاشق دریا شدی
آمدی آیینهی انسیهی حورا شدی
امشب ای زیباترین! ای دلبر کوثر بیا!
شب، شبِ عشق است، ای داماد پیغمبر بیا!
«لیلةُ القدرِ» نگاهش یا علی! اجر تو است
او «سلامٌ فیه حَتی مَطلَعِ الفجر» تو است
از ازل در پرده بود آیینهدارش میشوی
در عبور از کوچهباغ عشق، یارش میشوی
قدّ و بالای علی از چشم زهرا دیدنیست
وای! وقتی میرسد دریا به دریا دیدنیست
ماه در امواج دریا دیدنیتر میشود
قدر زهرا با علی فهمیدنیتر میشود
مانده احمد تا کدامین وجه رب را بنگرد
روی حیدر را ببیند یا به زهرا بنگرد
ای بلال! امشب اذانی را که میخواهی بگو
«اَشهدُ اَنَّ علیاً حجتُ الله»ی بگو
عقد زهرا و علی در آسمانها بسته شد
سرنوشت عشق هم بر زلف آنها بسته شد
گفت احمد: این زره خرج جهاز دختر است
خوب میدانست حیدر بی زره هم حیدر است
تا در میخانه امشب روح را پر میدهیم
دل به چشم کوثر و دستان حیدر میدهیم
✍ #قاسم_صرافان
#کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی
#کانال_قرار_نوکری
🔻🔻🔻🔻
🆔@ghararenokary
#امام_باقر_ع_مدح_و_شهادت
پیش تو، ای که شکافنده دانشهایی!
زیر و رو کردن این دل که ندارد کاری
به نگاهی بشکافد دل شاعر که ندید
بهتر از بیت شما، در دو جهان درباری
به فدای تو و آن جد غریب تو، حسین
به فدای تو و آن جد کریم تو، حسن
تو کریم ابن کریمی، تو غریب ابن غریب
ماه سجاد، شده برکهی عشقت، دل من
نه کمیتم، که به زیبایی بیتم بخری
نه فرزدق، که شوم مرثیهخوانِ غم تو
با کدامین قلم از داغ تو فریاد کشم؟
ای که پنجاه و سه سال اشک، نشد مرهم تو
تا که بیتاب شود، هر دل عاشورایی
از زبان تو سخن گفت، خداوند حسین
شرحه شرحه، غم تو شرح زیارتنامهست
دید آن روز چهها چشم تو؟ فرزند حسین!
با نگاهی پُر از امید به دستان عمو
شاهد بدرقهی آخر سقا بودی
فقط این روضه برای غم عمری کافیست:
بی عمو، جد تو میآمد و آنجا بودی
از غم و رنج اسیری، سفر کوفه و شام
خون اگر از دل هر سنگ نجوشد، چه کند؟
بعد از این کرببلایی که شدی راوی آن
عالمی رخت عزا با تو نپوشد، چه کند؟
باز هم پَر زد و آمد که سلامی بدهد
زائر چشم تو شد، چون دل جابر، دل من
هست همنام تو، آن ماه و برایش چقَدَر،
چقدر تنگ شده، حضرت باقر! دل من
✍ #قاسم_صرافان
#کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی
#کانال_قرار_نوکری
🔻🔻🔻🔻🔻
🆔@ghararenokary
#امام_رضا_علیه_السلام
#چارپاره
نفسهای آخر، عطش، روضهخوان شد
که لبهای تشنه، به یادم بیاید
اباصلت! آبی بزن کوچهها را
قرار است امشب جوادم بیاید
قرار است امشب شود طوس، مشهد
شود قبلهگاه غریبان مزارم
اگر چه غریبی شبیه حسینم
ولی خواهری نیست اینجا کنارم
به دعبل بگو شعر کامل شد اینجا
و قبرٍ بطوسی که خواندم برایش
بگو این نفسهای آخر هم اشکم
روان است از بیت کرب و بلایش
از آن زهر بیرحم پیچیدهام من
به خود مثل زهرای پشت در از درد
شفا بخش هر دردم از بس که خواندم
در آن لحظهها روضهٔ مادر از درد
بلا نیست جز عافیت عاشقان را
تسلای دردم نگاه طبیب است
من آن ناخدایم که غرق خدایم
«رضا»یم، رضایم رضای حبیب است..
اباصلت آبی بزن کوچهها را
به یادِ سواری که با ذوالفقارش
بیاید سحر تا بگردند دورش
خراسان و یاران چشم انتظارش
#قاسم_صرافان
#امام_رضا_ع_شهادت
#کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی
#کانال_قرار_نوکری
🔻🔻🔻🔻
🆔@ghararenokary
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_شهادت
قرار بود بیایی کبوترش باشی
دوباره آینهای در برابرش باشی
نه اینکه پر بکشی و به شهر او نرسی
میان راه، پرستوی پرپرش باشی
مدینه، شهر غریبی برای فاطمههاست
نخواست گم شده، چون قبر مادرش باشی
به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را
چو دید، آمدهای سایۀ سرش باشی
اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد
که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی
خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید
که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی
که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد
که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی...
کرامتت، همه را یاد او میاندازد
به تو چقدر میآید، که خواهرش باشی
رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست
نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی
خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب
گواه رنج نفسهای آخرش باشی
نخواست باز امامی، کنار خواهر خود...
نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی
✍ #قاسم_صرافان
#کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی
#کانال_قرار_نوکری
🆔@ghararenokary
🔹متن اشعار جلسه یادبود شهیدمقاومت سیدحسن نصرالله
🔻🔻🔻🔻
تقدیم به شهید والامقام #سیدحسن_نصرالله
عنایاتِ خدا تا آخر این راه میماند
اگر چه رفت نصرالله، نصرالله میماند
برون میآید او ققنوسوار از آتش بیروت
چنانکه تا ابد این مکتب دلخواه میماند
نهال استقامت سرو شد از رهبریِ او
یقیناً برکت این سیّد آگاه، میماند
شعار لشکر حق تا ندای "حَسبُنا الله" است
همیشه دست حق با مؤمنین همراه میماند
به حق وعدهی صادق، به "اِنَّ الباطل زاهِق"
که عمر لشکر شیطان، دمی کوتاه میماند
یقیناً آتش این ظلم، ظالم را بسوزاند
همیشه چاهکَن، خود در درون چاه میماند
به نام نامی حیدر، به یُمن فاتح خیبر
که اسرائیل گردد محو و #حزب_الله میماند
✍ #علی_مقدم
♾♾♾♾
#سیدحسن_نصرالله
#شعر_پایداری
مرگ از چشم شما، نیستی و نابودیست
مرگ را لشکر کرار، به بازی گیرند
پیش محبوب، به خون غلتزنان، میرقصند
زندهگانِ نفَس عشق، مگر میمیرند؟
هر که افتاد، به پا خاست ز خونش، سروی
این عَلم رفت، از این دوش، به دوشی دیگر
دُور، در حلقهی مستان، به تسلسل آمد
جام بگرفت سواری، به خروشی دیگر
فتح، «آن»ی ست، در آن سوی «متی نصرالله»
نصر با ماست، ببین: ما همه نصراللهیم
اُحدی هست، ولی شور اَحد، در رگ ماست
خیبری، با مدد از شیر خدا میخواهیم
مست یاریم، اگر گفت: بمان، میمانیم
حکم اگر داد، نفس تا برسد، میجنگیم
ما غیوریم، ولی قلب صبوری داریم
مالکیم، اذن ز مولا برسد میجنگیم
میرسد قصه به مو، کار ولی دست خداست
شادی حرملهها، مرحلهای کوتاه است
آن چه میماند و باقیست، فقط وجه الله
آن چه بالاست، فقط پرچم حزب الله است
با "ولی" باش، که در پیچ و خم گردنهها
مرزِ بین شرف و بیشرفی، باریک است
دلْ قوی دار، که هنگامهی غربال رسید
شب نریزد به دلت شک، که سحر نزدیک است
✍ #قاسم_صرافان
#شهید_سیدحسن_نصرالله
#کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی
#کانال_قرار_نوکری
🆔@ghararenokary
#حضرت_ام_البنین_س_مدح
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی
که همراه امیری، چون امیرالمؤمنین باشی
ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت
که در بین زنان، تنها تو عباسآفرین باشی
شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را
خدا یکجا به تو بخشید تا اُمّ البنین باشی
همه عالَم پسر دارند، تو قرص قمر داری
مگر بینور میشد مادر زیباترین باشی؟
مگر بینور میشد در دل خورشید بنشینی؟
تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی
* *
رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: «حسینم کو»
تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی
پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِربا نه!
نبودی شاهد تکرار اکبر بر زمین باشی
هوای پر کشیدن سوی «حق» داری و حق داری
پس از کربُبلا سخت است که اُمّ البنین باشی
✍ #قاسم_صرافان
#کانال_قرار_نوکری
🆔@ghararenokary
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
پیچیده در این کوچهها، عطر عبایت
همراه با نجوای زیبای دعایت
میزد به پايت بوسه، لبهای مدينه
ای خوش به حال نيمهشبهای مدينه
در دستهايت، ياکريمان لانه دارند
وقت قنوتت، قدسيان پيمانه دارند
دیدم هوای چشمهایت کوثری بود
بر شانهات، شال شکوه حیدری بود
عطرت، دل از من برده بود و مینوشتم:
سرمست آقای جوانان بهشتم
ميخانهی خاکی، غبارش هم شراب است
الطاف صحن خاکیات هم بیحساب است
این مثنوی، تا یاد سردار جمل کرد
روحالقدس، گویی هوای یک غزل کرد
دل، بیقرار از شوق ذکر «یاحسن» شد
یادِ قرارم با تو، از روز ازل کرد
من در زمان، آوارهی آن لحظه هستم،
آن دم که دستان تو، قاسم را بغل کرد
آری! چنان شیرین در آغوشش کشیدی
تا بیتو بودن، مرگ را پیشش عسل کرد
پای تو، دوش مصطفی را عرش کرده
جبریل، بالش را برایت فرش کرده
پای پیاده، کعبه میآید به سویت
لبهای زمزم، تشنهی آب وضویت
ای یاکریمان جَلد بام خانهی تو!
مثل علی، جای یتیمان، شانهی تو
روح تو را از نور زهرا آفريدند
از اسم تو، اسماء حسنا آفريدند
نام حسن، يعني تمام حُسن دنيا
این ما و این دست کريم آل طاها
✍ #قاسم_صرافان
#کانال_قرار_نوکری |همراه شوید 🔻
🆔@ghararenokary