بسمالله الرحمن الرحیم
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
#علی_کفشگر
▶️
این بار آمدم ز دل و جان بخوانمت
پر شور آمدم که فراوان بخوانمت
از جای جای سوره ی انسان بخوانمت
رخصت بده طراوت باران بخوانمت
یا ایّها الرسول سر و جان فدای تو
این خسته ی غریب بیابان فدای تو
من آمدم شکوه سراسر بخوانمت
این بار آمدم که مکرر بخوانمت
عیبم نکن قیامت دیگر بخوانمت
با حشر و دهر و واقعه، محشر بخوانمت
تا کور گردد آن که نبیند شکوه تو
اسلام این تمامت فتح الفتوح تو
@hosenih
عالم سزاست یکسره ارزانی ات شود
دریا به جوش آید و طوفانی ات شود
افتد حرا به لکنت و حیرانی ات شود
دنیا بنا شده ست که نورانی ات شود
باید برای گفتن نامت وضو گرفت
نام تو برده ایم و دهان عطر «او» گرفت
حالا تمام عرش خدا زیر پای توست
جبریل محو قامت و قدّ رسای توست
با خنده ای زمین و زمان مبتلای توست
هفت آسمان برای تو و «هل اتی»ی توست
با آن زبان ناز بخوان با امین وحی
لختی بخند روی جهان، نازنین وحی!
جبریل کرده با کلماتش منوّرت
آورده کهکشان خدا را برابرت
روحی دمیده در تو و کرده ست محشرت
دیدند یک نظر همه آن جا «پیمبر»ت
پیغمبری که کون و مکان پرده دار اوست
حقّا که آسمان و زمین بر مدار اوست
از بهرت آفریده خداوند گوهری
درّی گرانبها و چه دُردانه همسری
از آسیه و مریم و هاجر مصوّری
مستوره ی عفافی و روح مطهّری
اصلاً خدا به شکل مَلَک آفریده اش
مهر تو خورده است به پهنای دیده اش
@hosenih
او لایق است مادر کوثر بخوانمش
از حوریان سزاست که بهتر بخوانمش
با مادر مسیح برابر بخوانمش
رخصت چنان بده که فراتر بخوانمش
تادیده است روی تورا در مقابلش
پر گشت از تو شعب ابی طالب دلش
حالا زمان آن شده تا افسرت دهند
از چشمه سار نور خدا ساغرت دهند
عنوان ناب خاتم پیغمبرت دهند
آن گاه با عنایت او کوثرت دهند
یعنی جمال حضرت جان است فاطمه
دیباچه ی فروغ جهان است فاطمه
⏹
@ghararenokary
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
🌹شب و روز مبعث، شب و روز زیارتی امیرالمؤمنین(ع) 🌹
بر گوش می رسد ز حرا بانگ یا علی
باشد شب زیارت شیر خدا علی
پر میکشد دلم شب مبعث سوی نجف
در حیرتم نبی شده مبعوث یا علی
یک نور بوده اند از اول دو تا شدند
این مصطفی محمد و این مرتضی علی
پس میروی اگر به نجف زیر لب بگو
یا مرتضی محمد و یا مصطفی علی
#عبدالحسین_میرزایی
© @ghararenokary
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
مرا امشب رها کرده است بر بال دعا احمد
که اینگونه شده ذکرم میان ربنا احمد
به دور سجده هایش کعبه می گردد نمی دانم
چه دیده از خدای خود در این غار حرا احمد
@hosenih
خدا را در صفات اعظم خود دیده یک چله
تجلی میکند من بعد، از ذات خدا احمد
چهل سال است جبریل امین در پشت درمانده
تکلم می کند حالا میان طور با احمد
نباید گفت نور و فوق کل نور جایی که
ندارد در میان آسمان هم ردپا احمد
نمی خوانیم احمد را بدون ذکر یا الله
نمی گوییم بسم الله را بی اذن یا احمد
صدا از عالم بالاست از حیدر الی حیدر
نمی بینیم در افلاک جز احمد الی احمد
نمی دانم به معشوقش کنم تشبیه یا عاشق
علی وقتی که می گوید به سلمان، کُلُّنا احمد
نمی خوابد کسی در جای احمد جز علی یعنی
ندارد جانشینی بعد خود جز مرتضی احمد
شدم در قاب قوسین چهار ابرو چه سردرگم
نفهمیدم کجای شعر علی بود و کجا احمد
برای دیدن شأن نزول فاطمه بوده
تنزل کرده در دنیا اگر از ابتدا احمد
@hosenih
اذان سر می دهند از عرش، با نام علی اکبر
تجلی می کند هربار در کرببلا احمد
بُرش دادند شاید خرد گردد آینه اما...
فقط تکثیر می کردند از آیینه ها احمد
شاعر: #رضا_دین_پرور
@ghararenokary
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
در غار حرا سینجلی میگویند
از نور نبی و از ولی میگویند
تثلیث مسیحیان شکست و زین بعد
الله محمد و علی میگویند
*
انوار شگفت ایزدی میآید
با جاه و جلال احمدی میآید
آنروز خدیجه دید از غار حرا
یک دسته گل محمدی میآید
*
فرمود خدا که دین حق غالب هست
تا هست نبی برای حق طالب هست
پیروزی از آنِ دینِ احمد باشد
وقتی که علی ابن ابی طالب هست
*
در آرزوی آل علی میگردند
هی آمده دنبال علی میگردند
جبریل رسید و گفت در عرش فقط
دورِ سر تمثال علی میگردند
*
لطف ازلیِ بی نهایت این است
توحید و نبوت و امامت این است
باید که به بعثت حقیقی برسیم
معنی ادامه دار بعثت این است
شاعر: #حسن_لطفی
@dobeity_robaey
@ghararenokary
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
آمد اگرچه نور او از ابتدا بوده است
این ابتدا یعنی خدا بوده است تا بوده است
این ابتدا یعنی خدا در لحظه خلقت
محو تماشای جمال مصطفی بوده است
@hosenih
این ابتدا یعنی محمد در شب ایجاد
تنها نبود از ابتدا با مرتضی بوده است
این ابتدا تفسیر لولاک است ای مردم
جایی که خلقت علتش خیرالنسا بوده است
این ابتدا مشکات در مشکات در مشکات
نور است و یعنی نور زهرا مجتبی بوده است
این ابتدا نور حسین است و یقین دارم
آغاز خلقت در زمین کربلا بوده است
این ابتدا این ابتدا این ابتدا یعنی
عالم همه در سایه آل کسا بوده است
این ابتدا یعنی که ما هم بوده ایم آن روز
صبح الست آری جواب ما بلی بوده است
این ابتدا از صبح #بعثت در ازل جاری است
وقتی خدا فکر شب #غار_حرا بوده است
مبدأ شده غار حرا ، مقصد غدیر خم
این ابتدا از ابتدا بی انتها بوده است
@hosenih
با وحدهو وحده ، خدا ما را یکی می خواست
این دین و این مذهب کجا از هم جدا بوده است
در پرده می گویم مسلمان ! این تو این تاریخ
سرّ وجود لا فقط نون لنا بوده است
شاعر: #محسن_ناصحی
@ghararenokary
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
#امیرالمومنین_ع_مدح
🌹شب و روز مبعث، شب و روز زیارتی امیرالمؤمنین(ع) 🌹
بر گوش می رسد ز حرا بانگ یا علی
باشد شب زیارت شیر خدا علی
پر میکشد دلم شب مبعث سوی نجف
در حیرتم نبی شده مبعوث یا علی
یک نور بوده اند از اول دو تا شدند
این مصطفی محمد و این مرتضی علی
پس میروی اگر به نجف زیر لب بگو
یا مرتضی محمد و یا مصطفی علی
شاعر: #عبدالحسین_میرزایی
@ghararenokary
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
چه کاری با حرا کردی محمد
حرا را کبریا کردی محمد
فدای تو که با اسلام نابت
جهان را با صفا کردی محمد
*
کتاب عشق را شیرازه کردیم
که اسلامِ تو ، پُر آوازه کردیم
لباسِ فاخرِ پیغمبری را
به قدّ و قامتت اندازه کردیم
*
به کوه نور تابیدی چنان ماه
مخور غصه که پیروزی در این راه
رسول ما خیالت جمع باشد
که همراه تو می گردد یدالله
*
اساس شرک از بنیان شکستند
سران فتنه و طغیان شکستند
زمانی پرچمت افراشتی تو
ابوجهل و ابوسفیان شکستند
*
به حق ، چشم ترت هم یاعلی گفت
خدیجه همسرت هم یا علی گفت
زمانی دین خود ابلاغ کردی
قویّاً حیدرت هم یا علی گفت
*
تو را مُهر نبوت بر جبین خورد
به دردِ تو امیرالمومنین خورد
علی وقتی که با تو کرد بیعت
نظام کفر یکجا بر زمین خورد
*
درِ فیضت همیشه بازِ باز است
همیشه پیرو تو سرفراز است
خدا میخواهد این را تا قیامت
همیشه پرچمت در احتزاز است
شاعر: #مهدی_مقیمی
@dobeity_robaey
@ghararenokary
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
#خروج_کاروان_امام_حسین_ع_از_مدینه_به_سمت_مکه
از خاک تا به خاک تربت فرق دارد
جنات هم جنت به جنت فرق دارد
ما سعیمان این است این شبها نمیریم
در مسلک عاشق ریاضت فرق دارد
پایی که مشهد میرود رفته مدینه
هرچند به ظاهر مسافت فرق دارد
هرروز مبعوث نماز صبح صحنیم
پبش رضا صور قیامت فرق دارد
یک غار کوچک عرش را جاداده در خود
با چشم باطن وسع و وسعت فرق دارد
وقتی وظیفه گفتن از اوصاف مولاست
پس مطمئنا این نبوت فرق دارد
یا ایها المزمل از جا زود برخیز
حرف از علی شد باز آقا زود برخیز
@hosenih
چهل سال رفت و نوبت پیغمبری شد
حالا در این ام القری چه محشری شد
خواندی به محض این بسم رب زهرا
فورا لبت از ذکر کوثر کوثری شد
قرآن بخوان که دوره غربت تمام است
قرآن بخوان دوران مرگ کافری شد
هر آیه شأنی از علی را داشت باخود
یعنی که قرآن هم از اول حیدری شد
از آن زمانی که سرت بر پای مولاست
تاج سر شیعه عجب تاج سری شد
از عالم زر پیشمرگت بود آقا
از عالم زر کار حیدر حیدری شد
پرواز یعنی یاعلی و یا محمد
اعجاز یعنی یاعلی و یا محمد
@hosenih
راحت برو راحت بیا هرجا علی هست
اصلا چرا احساس غربت تا علی هست
فورا برو بتخانه را ویران سرا کن
حالا که روی شانه ات آقا علی هست
بفرست از مکه بیاید تا مدینه
باشد خیالت جمع از زهرا! علی هست..
سنگ جنون خوردی ازین و آن اگرچه..
مجنون تویی در رتبه لیلا علی هست
در دره گیر افتاده ای آرام هستی
یاران اگرچه رفته اند اما علی هست
خورشید را هم چند ساعت جابجا کرد
مث تو سکاندار این دنیا علی هست
خورشید شد حتی به شب تابید حیدر
راحت میان بسترت خوابید حیدر
@hosenih
اینروزها اشکی روان داری دوباره
چشم تر و قدی کمان داری دوباره
مستوره ها در بین هر محمل نشستند
دلشوره ی یک کاروان داری دوباره
مانند آن بعضی که زینب در گلو داشت
بغض گلویی بی کران داری دوباره
اکبر کنار دست زینب ایستاده
حسرت به این تازه جوان داری دوباره
روبنده ها برروی صورت ها نشسته
روضه برای دختران داری دوباره
سقا به روی دوش مشکش را گرفته
داغ قد این پهلوان داری دوباره
داغی به یاد ازدحام کوچه بازار...
از خنده و زخم زبان داری دوباره
آقا دگر باغ و بهارت رفتنی شد
آرامش این روزگارت رفتنی شد
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
@ghararenokary
#امیرالمومنین_ع_مدح
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
در هر نفس، دلگرمی طه، علی بود
حتی میان عرش، آن بالا علی بود
اصلی ترین اعجاز احمد در رسالت
قرآن نبوده بلکه بودن با علی بود
@hosenih
قرآن مگر بی مدح حیدر سوره دارد
هر جای قرآن گشته ام، پیدا علی بود
"ألیَوم أکمَلتُ لَکُم" یعنی محمد
شرط کمال بعثتش، تنها علی بود
در جنگ های سخت آن دوران، همیشه
ذکر پیمبر، لافتی إلا علی بود
از ماجرای فتح خیبر شد نمایان
تنها یل بی باک و بی همتا علی بود
در سختی جنگ احد، از گِرد احمد
رفتند اصحاب نبی اما علی بود
آن کس که نفس مصطفی بود و به جایش
در بسترش خوابید بی پروا، علی بود
با او کسی احساس تنهایی نمی کرد
بر بی پناهان، ملجأ و مأوا علی بود
حیرت زده هستند سلمان و اباذر
هر منزلی رفتند در آن جا علی بود
با یا علی، موسی کلیم الله گشت و...
ذکر لب عیسی بن مریم یا علی بود
آن کس که مست سجده هایش بود جبریل
آن عاشق دلداده، مولانا علی بود
@hosenih
بالاتر از هر رتبه ای را مرتضی داشت
آرامش انسیة الحورا علی بود
ممسوس حق بودند در یک نور واحد
حیدر، بتول و حضرت زهرا علی بود
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
@ghararenokary
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
#پیامبر_اعظم_ص_مدح
گیسوی تو برای پریشان شدن بس است
چشم ات برای سر به بیابان شدن بس است
دلدار اگر تویی به خدا که برای ما
بیدلترین قبیله ی دوران شدن بس است
هر روز پای "یار" قَبا چاک می زنیم
کِی گفته ایم پاره گریبان شدن بس است
از خیل معجزات تو،یک مهربانی ات
کُفّار را برای مسلمان شدن بس است
قدری ز دستپُخت خدیجه به ما بده
نانش برای بوذر و سلمان شدن بس است
مبعوث می شوی که بگویی به ابتران
دختر برای کوثرِ قرآن شدن بس است
تدریس نکته های ولایت شناسی ات
ما را برای طفل دبستان شدن بس است
تو آمدی نشان بدهی راه و چاه چیست
آئینه دار پرتو خورشید و ماه کیست
@hosenih
قرآن بخوان که سینه به سینه صدا شویم
از گورهای جهل ابوجهل،پا شویم
قرآن بخوان که با نفحات بهشتی ات
قدری عوض شویم،کمی با خدا شویم
این دست ها به شوق قنوتت بلند شد
تا تکّه ای ز پازِل این "ربّنا" شویم
بالی برای پر زدن ما درست کن
تا جبرئیل های مقیم حرا شویم
همراه چار قبله ی توحید آمدی
تا بندگان کعبه ی آل عبا شویم
بر روی شانه ات بنشینیم لحظه ای
لبخند شاد کودکی کوچهها شویم
پُشت در حریم تو از اولیا پُر است
ای کاش بین آن همه ما نیز جا شویم
فردای حَشر منصبمان پادشاهی است
امروز اگر قرار بر این شد گدا شویم
فانوسِ راه را به یدالله داده ای
می خواستی که با علی ات آشنا شویم
یک هشتم عدس به علی عشق داشتن...
گفتی که کافی است ز آتش رها شویم
ما را علی علیِ تو اینجا کشانده است
پائین پای غار حرایت نشانده است
@hosenih
بال ملک کجا و بلندای بام تو
از کهکشان بُرون زده حدِّ مقام تو
ای کعبه ی نگاه تو صدها بِلال ساز
"قبله"، نماز خوانده به بیتُ الحرام تو
ذکر مدام اهل وِلا یا محمد است
جان تمام شیعه به قربان نام تو
اما تو آمدی که بگویی علی که بود
این داستان نهفته شده در قیام تو
"هرکس علی شناخت،خدا را شناخته"
این بود جانِ مطلب و اصلِ پیام تو
معراج هم اگر بروی..،دردِدل کنی
جز مرتضی کسی نشود هم کلام تو
"یا اهل بیت پاکِ خداوند لایزال"
هر ثانیه شنیده شد این اَلسَّلام تو
یک نیمه ی تو "فاطمه" شد،آن یکی "علی"
حالا بگو که سجده کنم بر کدام تو!؟
طبق حدیث قدسی لولاک..،گفته اند:
زهراست مقتدای "علی" و امام "تو"
از نور این دو ،پرتوِ قرآن درست شد
با "مرتضی" و "فاطمه" ایمان درست شد
@hosenih
سرمایه ی محبت زهراست دینمان
یعنی که فاطمه است دلیل یقینمان
او بانی تفاخُر حق بر ملائکه است:
"او فاطمه است،بنده ی خلوت گُزینمان"
در حشر او سواره و باقی پیاده اند
آن بی مثالبانوی بالا نشینمان
در دست فاطمه است کلید دَر جَنان
از باغ های اوست بهشتِ بَرینمان
حوریّه ای که با دمِ اُمّید بخش خویش
هجده نفس رسیده به داد زمینمان
آن مادری که صبح قیامت یکی یکی
با مِهر مادرانه کُنَد دست چینمان
باید کسی شبیه علی همسرش شود
آئینه دار جلوه ی پیغمبرش شود
@hosenih
امّا پس از تو حرمت حیدر شکسته شد
آیه به آیه سوره ی کوثر شکسته شد
دیگر کسی به عترتتان اعتنا نکرد
این نخل ریشه دار تناور شکسته شد
در کوچه راه فاطمه ات سَد شد ای پدر
در کوچه گوشواره ی دختر شکسته شد
سیلی چنان به صورت زهرای تو گرفت
آوردهاند گونه ی مادر شکسته شد
آتش به جان لانه ی آل نبی زدند
بال و پر کبودِ کبوتر شکسته شد
او را چنان زدند که "مسمار" سرخ شد
او را چنان زدند که "در" سرشکسته شد
ما در عزای دختر تو گریه می کنیم
عُمری برای دختر تو گریه می کنیم
شاعر: #بردیا_محمدی
@ghararenokary
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
نور «اِقرَأ»، تابد از آیینهام
کیست در غار حرای سینهام؟!
رگ رگم، پیغام احمد میدهد
سینهام، بوی محمّد میدهد
گل دمد از آتش تاب و تبم
معجز روحالقُدُس دارد لبم
من سخن گویم، ولی من نیستم
این منم یا او؟! ندانم کیستم؟!
@hosenih
جبرئیل امشب دمد در نای من
قدسیان، خوانند با آوای من
ای بتان کعبه! در هم بشکنید
با من امشب از محمّد دم زنید
دم زنید از دوست، خاموشی چرا؟
ای فراموشان! فراموشی چرا؟
از حرا، گلبانگ تهلیل آمده
دیده بگشایید، جبریل آمده
اینک از بیدادها، یاد آورید
با امین وحی، فریاد آورید
بردگانِ برده بار ظلم و زور!
دخترانِ رفته زنده زیر گور!
مکه، تا کی مرکز نااهلها؟
پایمال چکمۀ بوجهلها؟
کارون نور را، بانگ دَراست
یک جهان خورشید در غار حَراست
دوست میخواند شما را، بشنوید!
بشنوید اینک خدا را، بشنوید!
یا محمّد! منجی عالم تویی
این مبارک نامه را، خاتم تویی
مردگان را گو که: صبح زندگیست
بردگان را گو که: روز بندگیست
ای به شام جهل و ظلمت، آفتاب
از حرا بر قلۀ هستی بتاب
جسم بیجان بشر را، جان تویی
این پریشان گلّه را، چوپان تویی
کعبه را، ز آلایش بت پاک کن
بتگران را، همنشین خاک کن
بر همه اعلام کن: زن، برده نیست
بردۀ مردانِ تن پرورده نیست
باغ زیبایی کجا و زاغ زشت؟
دیو شهوت را برون کن از بهشت
ای تو را هم مهر و هم قهر خدا
تا به کی ابلیس درشهر خدا؟!
با علی، بتهای چوبین را بکش
وین خدایان دروغین را بکش
مکتب تو، مکتب عمّارهاست
این کلاس میثم تمّارهاست
ای زمام آسمان، در مشت تو
مَه دو نیمه از سرِ انگشت تو
جای تو، دیگر نه در غار حراست
در دل امواج توفان بلاست
دست رحمت از سر عالم، مدار!
گر تو را خوانند ساحر، غم مدار!
یا محمّد! ای خرد پابست تو
ای چراغ مهر و مه در دست تو
@hosenih
ابر رحمت! رحمتی بر ما ببار
بار دیگر! از حرا بانگی برآر
ما کویر تشنه، تو آب حیات
ما غریقیم و تو کشتی نجات
ما به قرآن، دست بیعت دادهایم
از ازل، با مهر عزّت زادهایم
عترت و قرآن، چراغ راه ماست
روشنی بخش دل آگاه ماست
شاعر: #غلامرضا_سازگار
@ghararenokary
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
این محفل ختم رُسل، یا بزم شکر داور است
این حلقه ی ذکر علی، یا بعثت پیغمبر است
مبعث شب وصف علی، نه جای ذکر دیگر است
هرگز نپنداری جدا، جانِ نبی از حیدر است
اینگونه از شبهای سال، این لیلة المحیا سر است
عید رسول الله شد، افضل ز اعیاد خدا
ختم رسل شد مصطفی، بهر ولای مرتضا
@hosenih
دانی چرا مبعوث شد بهر رسالت مصطفا
تا که خدا فرمان دهد او را پیِ امرِ ولا
تنها نه در خمّ غدیر، از قبل فرمودش خدا:
حیدر ولی اللهی اَش، باشد همه اسرارِ ما
دین آسمانی بی ستون باشد به یمنِ مرتضا
هر جا که احمد پر کشد، آنجا نظر گاه علیست
مافوقِ طاقِ عرشِ حق، خطّ گذرگاه علیست
اصلاً برای مصطفی، سرمایه ی پیغمبری
در عرش و فرش و برّ و بحر، یکجاست صوت حیدری
معراج نه، غارِ حرا نه، نزد قرب داوری
صوتِ علی زد حرف اول را، نه صوت دیگری
یعنی علی غیر از خدا، بر هر که دارد سروری
صوتِ علی، آهنگ زیبای دلِ پیغمبر است
با این صدا او آشنا، از ابتدا تا آخر است
بعثت حقیقت دارد اما، این حقیقت با علیست
قرآن شریعت دارد اما، این شریعت با علیست
احمد طریقت دارد اما، این طریقت با علیست
دینش هدایت دارد اما، این هدایت با علیست
عترت ولایت دارد اما، این ولایت با علیست
دانی که سرّ مصطفی در چیست ، هم وِردِ لبش
یک روح در دو کالبد، این است اصلِ مطلبش
این عید را ذکر علی، بالاتر از هر مطلبی است
ما مدحِ مولا را اگر داریم بر لب، از نبی است
هر کس که با این ره مخالف باشد از ما اجنبی است
ذکر علی، ذکر جوانمردان به هر روز و شبی است
این ذکر ، زینت بخشِ مَه رویان به هر لعلِ لبی است
ذکرِ سماوات و زمین، حیدر امیر المومنین
بعثت همین است و همین، حیدر امیر المومنین
@hosenih
احمد به جرم عشقِ او، در جنگ ابرویش شکست
زهرا برای یاری اش، در کوچه بازویش شکست
اصلا حسن، با ذکر نام او، گُلِ رویش شکست
آری حسینش در تهِ گودال، ابرویش شکست
با سنگ کوفی حرمتِ زینب، ز هر سویش شکست
ذاتِ پیامِ جاودانِ بعثتِ احمد، علیست
قرآن بخوان، جانِ کلامِ خالقِ سرمد، علیست
شاعر: #محمود_ژولیده
@ghararenokary
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
این محفل ختم رُسل، یا بزم شکر داور است
این حلقه ی ذکر علی، یا بعثت پیغمبر است
مبعث شب وصف علی، نه جای ذکر دیگر است
هرگز نپنداری جدا، جانِ نبی از حیدر است
اینگونه از شبهای سال، این لیلة المحیا سر است
عید رسول الله شد، افضل ز اعیاد خدا
ختم رسل شد مصطفی، بهر ولای مرتضا
@hosenih
دانی چرا مبعوث شد بهر رسالت مصطفا
تا که خدا فرمان دهد او را پیِ امرِ ولا
تنها نه در خمّ غدیر، از قبل فرمودش خدا:
حیدر ولی اللهی اَش، باشد همه اسرارِ ما
دین آسمانی بی ستون باشد به یمنِ مرتضا
هر جا که احمد پر کشد، آنجا نظر گاه علیست
مافوقِ طاقِ عرشِ حق، خطّ گذرگاه علیست
اصلاً برای مصطفی، سرمایه ی پیغمبری
در عرش و فرش و برّ و بحر، یکجاست صوت حیدری
معراج نه، غارِ حرا نه، نزد قرب داوری
صوتِ علی زد حرف اول را، نه صوت دیگری
یعنی علی غیر از خدا، بر هر که دارد سروری
صوتِ علی، آهنگ زیبای دلِ پیغمبر است
با این صدا او آشنا، از ابتدا تا آخر است
بعثت حقیقت دارد اما، این حقیقت با علیست
قرآن شریعت دارد اما، این شریعت با علیست
احمد طریقت دارد اما، این طریقت با علیست
دینش هدایت دارد اما، این هدایت با علیست
عترت ولایت دارد اما، این ولایت با علیست
دانی که سرّ مصطفی در چیست ، هم وِردِ لبش
یک روح در دو کالبد، این است اصلِ مطلبش
این عید را ذکر علی، بالاتر از هر مطلبی است
ما مدحِ مولا را اگر داریم بر لب، از نبی است
هر کس که با این ره مخالف باشد از ما اجنبی است
ذکر علی، ذکر جوانمردان به هر روز و شبی است
این ذکر ، زینت بخشِ مَه رویان به هر لعلِ لبی است
ذکرِ سماوات و زمین، حیدر امیر المومنین
بعثت همین است و همین، حیدر امیر المومنین
@hosenih
احمد به جرم عشقِ او، در جنگ ابرویش شکست
زهرا برای یاری اش، در کوچه بازویش شکست
اصلا حسن، با ذکر نام او، گُلِ رویش شکست
آری حسینش در تهِ گودال، ابرویش شکست
با سنگ کوفی حرمتِ زینب، ز هر سویش شکست
ذاتِ پیامِ جاودانِ بعثتِ احمد، علیست
قرآن بخوان، جانِ کلامِ خالقِ سرمد، علیست
شاعر: #محمود_ژولیده
@ghararenokary
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
مرا امشب رها کرده است بر بال دعا احمد
که اینگونه شده ذکرم میان ربنا احمد
به دور سجده هایش کعبه می گردد نمی دانم
چه دیده از خدای خود در این غار حرا احمد
@hosenih
خدا را در صفات اعظم خود دیده یک چله
تجلی میکند من بعد، از ذات خدا احمد
چهل سال است جبریل امین در پشت درمانده
تکلم می کند حالا میان طور با احمد
نباید گفت نور و فوق کل نور جایی که
ندارد در میان آسمان هم ردپا احمد
نمی خوانیم احمد را بدون ذکر یا الله
نمی گوییم بسم الله را بی اذن یا احمد
صدا از عالم بالاست از حیدر الی حیدر
نمی بینیم در افلاک جز احمد الی احمد
نمی دانم به معشوقش کنم تشبیه یا عاشق
علی وقتی که می گوید به سلمان، کُلُّنا احمد
نمی خوابد کسی در جای احمد جز علی یعنی
ندارد جانشینی بعد خود جز مرتضی احمد
شدم در قاب قوسین چهار ابرو چه سردرگم
نفهمیدم کجای شعر علی بود و کجا احمد
برای دیدن شأن نزول فاطمه بوده
تنزل کرده در دنیا اگر از ابتدا احمد
@hosenih
اذان سر می دهند از عرش، با نام علی اکبر
تجلی می کند هربار در کرببلا احمد
بُرش دادند شاید خرد گردد آینه اما...
فقط تکثیر می کردند از آیینه ها احمد
شاعر: #رضا_دین_پرور
@ghararenokary
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
#پیامبر_اعظم_ص_مدح
گیسوی تو برای پریشان شدن بس است
چشم ات برای سر به بیابان شدن بس است
دلدار اگر تویی به خدا که برای ما
بیدلترین قبیله ی دوران شدن بس است
هر روز پای "یار" قَبا چاک می زنیم
کِی گفته ایم پاره گریبان شدن بس است
از خیل معجزات تو،یک مهربانی ات
کُفّار را برای مسلمان شدن بس است
قدری ز دستپُخت خدیجه به ما بده
نانش برای بوذر و سلمان شدن بس است
مبعوث می شوی که بگویی به ابتران
دختر برای کوثرِ قرآن شدن بس است
تدریس نکته های ولایت شناسی ات
ما را برای طفل دبستان شدن بس است
تو آمدی نشان بدهی راه و چاه چیست
آئینه دار پرتو خورشید و ماه کیست
@hosenih
قرآن بخوان که سینه به سینه صدا شویم
از گورهای جهل ابوجهل،پا شویم
قرآن بخوان که با نفحات بهشتی ات
قدری عوض شویم،کمی با خدا شویم
این دست ها به شوق قنوتت بلند شد
تا تکّه ای ز پازِل این "ربّنا" شویم
بالی برای پر زدن ما درست کن
تا جبرئیل های مقیم حرا شویم
همراه چار قبله ی توحید آمدی
تا بندگان کعبه ی آل عبا شویم
بر روی شانه ات بنشینیم لحظه ای
لبخند شاد کودکی کوچهها شویم
پُشت در حریم تو از اولیا پُر است
ای کاش بین آن همه ما نیز جا شویم
فردای حَشر منصبمان پادشاهی است
امروز اگر قرار بر این شد گدا شویم
فانوسِ راه را به یدالله داده ای
می خواستی که با علی ات آشنا شویم
یک هشتم عدس به علی عشق داشتن...
گفتی که کافی است ز آتش رها شویم
ما را علی علیِ تو اینجا کشانده است
پائین پای غار حرایت نشانده است
@hosenih
بال ملک کجا و بلندای بام تو
از کهکشان بُرون زده حدِّ مقام تو
ای کعبه ی نگاه تو صدها بِلال ساز
"قبله"، نماز خوانده به بیتُ الحرام تو
ذکر مدام اهل وِلا یا محمد است
جان تمام شیعه به قربان نام تو
اما تو آمدی که بگویی علی که بود
این داستان نهفته شده در قیام تو
"هرکس علی شناخت،خدا را شناخته"
این بود جانِ مطلب و اصلِ پیام تو
معراج هم اگر بروی..،دردِدل کنی
جز مرتضی کسی نشود هم کلام تو
"یا اهل بیت پاکِ خداوند لایزال"
هر ثانیه شنیده شد این اَلسَّلام تو
یک نیمه ی تو "فاطمه" شد،آن یکی "علی"
حالا بگو که سجده کنم بر کدام تو!؟
طبق حدیث قدسی لولاک..،گفته اند:
زهراست مقتدای "علی" و امام "تو"
از نور این دو ،پرتوِ قرآن درست شد
با "مرتضی" و "فاطمه" ایمان درست شد
@hosenih
سرمایه ی محبت زهراست دینمان
یعنی که فاطمه است دلیل یقینمان
او بانی تفاخُر حق بر ملائکه است:
"او فاطمه است،بنده ی خلوت گُزینمان"
در حشر او سواره و باقی پیاده اند
آن بی مثالبانوی بالا نشینمان
در دست فاطمه است کلید دَر جَنان
از باغ های اوست بهشتِ بَرینمان
حوریّه ای که با دمِ اُمّید بخش خویش
هجده نفس رسیده به داد زمینمان
آن مادری که صبح قیامت یکی یکی
با مِهر مادرانه کُنَد دست چینمان
باید کسی شبیه علی همسرش شود
آئینه دار جلوه ی پیغمبرش شود
@hosenih
امّا پس از تو حرمت حیدر شکسته شد
آیه به آیه سوره ی کوثر شکسته شد
دیگر کسی به عترتتان اعتنا نکرد
این نخل ریشه دار تناور شکسته شد
در کوچه راه فاطمه ات سَد شد ای پدر
در کوچه گوشواره ی دختر شکسته شد
سیلی چنان به صورت زهرای تو گرفت
آوردهاند گونه ی مادر شکسته شد
آتش به جان لانه ی آل نبی زدند
بال و پر کبودِ کبوتر شکسته شد
او را چنان زدند که "مسمار" سرخ شد
او را چنان زدند که "در" سرشکسته شد
ما در عزای دختر تو گریه می کنیم
عُمری برای دختر تو گریه می کنیم
شاعر: #بردیا_محمدی
@ghararenokary
#امیرالمومنین_ع_مدح
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
در هر نفس، دلگرمی طه، علی بود
حتی میان عرش، آن بالا علی بود
اصلی ترین اعجاز احمد در رسالت
قرآن نبوده بلکه بودن با علی بود
@hosenih
قرآن مگر بی مدح حیدر سوره دارد
هر جای قرآن گشته ام، پیدا علی بود
"ألیَوم أکمَلتُ لَکُم" یعنی محمد
شرط کمال بعثتش، تنها علی بود
در جنگ های سخت آن دوران، همیشه
ذکر پیمبر، لافتی إلا علی بود
از ماجرای فتح خیبر شد نمایان
تنها یل بی باک و بی همتا علی بود
در سختی جنگ احد، از گِرد احمد
رفتند اصحاب نبی اما علی بود
آن کس که نفس مصطفی بود و به جایش
در بسترش خوابید بی پروا، علی بود
با او کسی احساس تنهایی نمی کرد
بر بی پناهان، ملجأ و مأوا علی بود
حیرت زده هستند سلمان و اباذر
هر منزلی رفتند در آن جا علی بود
با یا علی، موسی کلیم الله گشت و...
ذکر لب عیسی بن مریم یا علی بود
آن کس که مست سجده هایش بود جبریل
آن عاشق دلداده، مولانا علی بود
@hosenih
بالاتر از هر رتبه ای را مرتضی داشت
آرامش انسیة الحورا علی بود
ممسوس حق بودند در یک نور واحد
حیدر، بتول و حضرت زهرا علی بود
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
@ghararenokary
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
#خروج_کاروان_امام_حسین_ع_از_مدینه_به_سمت_مکه
از خاک تا به خاک تربت فرق دارد
جنات هم جنت به جنت فرق دارد
ما سعیمان این است این شبها نمیریم
در مسلک عاشق ریاضت فرق دارد
پایی که مشهد میرود رفته مدینه
هرچند به ظاهر مسافت فرق دارد
هرروز مبعوث نماز صبح صحنیم
پبش رضا صور قیامت فرق دارد
یک غار کوچک عرش را جاداده در خود
با چشم باطن وسع و وسعت فرق دارد
وقتی وظیفه گفتن از اوصاف مولاست
پس مطمئنا این نبوت فرق دارد
یا ایها المزمل از جا زود برخیز
حرف از علی شد باز آقا زود برخیز
@hosenih
چهل سال رفت و نوبت پیغمبری شد
حالا در این ام القری چه محشری شد
خواندی به محض این بسم رب زهرا
فورا لبت از ذکر کوثر کوثری شد
قرآن بخوان که دوره غربت تمام است
قرآن بخوان دوران مرگ کافری شد
هر آیه شأنی از علی را داشت باخود
یعنی که قرآن هم از اول حیدری شد
از آن زمانی که سرت بر پای مولاست
تاج سر شیعه عجب تاج سری شد
از عالم زر پیشمرگت بود آقا
از عالم زر کار حیدر حیدری شد
پرواز یعنی یاعلی و یا محمد
اعجاز یعنی یاعلی و یا محمد
@hosenih
راحت برو راحت بیا هرجا علی هست
اصلا چرا احساس غربت تا علی هست
فورا برو بتخانه را ویران سرا کن
حالا که روی شانه ات آقا علی هست
بفرست از مکه بیاید تا مدینه
باشد خیالت جمع از زهرا! علی هست..
سنگ جنون خوردی ازین و آن اگرچه..
مجنون تویی در رتبه لیلا علی هست
در دره گیر افتاده ای آرام هستی
یاران اگرچه رفته اند اما علی هست
خورشید را هم چند ساعت جابجا کرد
مث تو سکاندار این دنیا علی هست
خورشید شد حتی به شب تابید حیدر
راحت میان بسترت خوابید حیدر
@hosenih
اینروزها اشکی روان داری دوباره
چشم تر و قدی کمان داری دوباره
مستوره ها در بین هر محمل نشستند
دلشوره ی یک کاروان داری دوباره
مانند آن بعضی که زینب در گلو داشت
بغض گلویی بی کران داری دوباره
اکبر کنار دست زینب ایستاده
حسرت به این تازه جوان داری دوباره
روبنده ها برروی صورت ها نشسته
روضه برای دختران داری دوباره
سقا به روی دوش مشکش را گرفته
داغ قد این پهلوان داری دوباره
داغی به یاد ازدحام کوچه بازار...
از خنده و زخم زبان داری دوباره
آقا دگر باغ و بهارت رفتنی شد
آرامش این روزگارت رفتنی شد
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
@ghararenokary
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
چه کاری با حرا کردی محمد
حرا را کبریا کردی محمد
فدای تو که با اسلام نابت
جهان را با صفا کردی محمد
*
کتاب عشق را شیرازه کردیم
که اسلامِ تو ، پُر آوازه کردیم
لباسِ فاخرِ پیغمبری را
به قدّ و قامتت اندازه کردیم
*
به کوه نور تابیدی چنان ماه
مخور غصه که پیروزی در این راه
رسول ما خیالت جمع باشد
که همراه تو می گردد یدالله
*
اساس شرک از بنیان شکستند
سران فتنه و طغیان شکستند
زمانی پرچمت افراشتی تو
ابوجهل و ابوسفیان شکستند
*
به حق ، چشم ترت هم یاعلی گفت
خدیجه همسرت هم یا علی گفت
زمانی دین خود ابلاغ کردی
قویّاً حیدرت هم یا علی گفت
*
تو را مُهر نبوت بر جبین خورد
به دردِ تو امیرالمومنین خورد
علی وقتی که با تو کرد بیعت
نظام کفر یکجا بر زمین خورد
*
درِ فیضت همیشه بازِ باز است
همیشه پیرو تو سرفراز است
خدا میخواهد این را تا قیامت
همیشه پرچمت در احتزاز است
شاعر: #مهدی_مقیمی
@dobeity_robaey
@ghararenokary
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
در غار حرا سینجلی میگویند
از نور نبی و از ولی میگویند
تثلیث مسیحیان شکست و زین بعد
الله محمد و علی میگویند
*
انوار شگفت ایزدی میآید
با جاه و جلال احمدی میآید
آنروز خدیجه دید از غار حرا
یک دسته گل محمدی میآید
*
فرمود خدا که دین حق غالب هست
تا هست نبی برای حق طالب هست
پیروزی از آنِ دینِ احمد باشد
وقتی که علی ابن ابی طالب هست
*
در آرزوی آل علی میگردند
هی آمده دنبال علی میگردند
جبریل رسید و گفت در عرش فقط
دورِ سر تمثال علی میگردند
*
لطف ازلیِ بی نهایت این است
توحید و نبوت و امامت این است
باید که به بعثت حقیقی برسیم
معنی ادامه دار بعثت این است
شاعر: #حسن_لطفی
@dobeity_robaey
@ghararenokary
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
آمد اگرچه نور او از ابتدا بوده است
این ابتدا یعنی خدا بوده است تا بوده است
این ابتدا یعنی خدا در لحظه خلقت
محو تماشای جمال مصطفی بوده است
@hosenih
این ابتدا یعنی محمد در شب ایجاد
تنها نبود از ابتدا با مرتضی بوده است
این ابتدا تفسیر لولاک است ای مردم
جایی که خلقت علتش خیرالنسا بوده است
این ابتدا مشکات در مشکات در مشکات
نور است و یعنی نور زهرا مجتبی بوده است
این ابتدا نور حسین است و یقین دارم
آغاز خلقت در زمین کربلا بوده است
این ابتدا این ابتدا این ابتدا یعنی
عالم همه در سایه آل کسا بوده است
این ابتدا یعنی که ما هم بوده ایم آن روز
صبح الست آری جواب ما بلی بوده است
این ابتدا از صبح #بعثت در ازل جاری است
وقتی خدا فکر شب #غار_حرا بوده است
مبدأ شده غار حرا ، مقصد غدیر خم
این ابتدا از ابتدا بی انتها بوده است
@hosenih
با وحدهو وحده ، خدا ما را یکی می خواست
این دین و این مذهب کجا از هم جدا بوده است
در پرده می گویم مسلمان ! این تو این تاریخ
سرّ وجود لا فقط نون لنا بوده است
شاعر: #محسن_ناصحی
@ghararenokary
السلام علیک یا رسول الله
صلی الله علیه و آله
#اعلام_برنامه
#جشن_مبعث
#خوزستان_امیدیه
#سید_علی_حسینی_تبار
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
#صلوات
"اِقْرَاء" كه ميان آسمان ها و كرات
نازل شده است بار ديگر بركات
جبريل امين دسته گلى آورده ست
تقديم رسول مهربانى،"صلوات"
#محمدمهدی_عبداللهی
@dobeity_robaey
@ghararenokary
السلام علیک یا رسول الله
صلی الله علیه و آله
#اعلام_برنامه
#جشن_مبعث
#خوزستان_ماهشهر
#سید_علی_حسینی_تبار
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
#امیرالمومنین_ع_مدح
🌹شب و روز مبعث، شب و روز زیارتی امیرالمؤمنین(ع) 🌹
بر گوش می رسد ز حرا بانگ یا علی
باشد شب زیارت شیر خدا علی
پر میکشد دلم شب مبعث سوی نجف
در حیرتم نبی شده مبعوث یا علی
یک نور بوده اند از اول دو تا شدند
این مصطفی محمد و این مرتضی علی
پس میروی اگر به نجف زیر لب بگو
یا مرتضی محمد و یا مصطفی علی
شاعر: #عبدالحسین_میرزایی
@ghararenokary
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
نور «اِقرَأ»، تابد از آیینهام
کیست در غار حرای سینهام؟!
رگ رگم، پیغام احمد میدهد
سینهام، بوی محمّد میدهد
گل دمد از آتش تاب و تبم
معجز روحالقُدُس دارد لبم
من سخن گویم، ولی من نیستم
این منم یا او؟! ندانم کیستم؟!
جبرئیل امشب دمد در نای من
قدسیان، خوانند با آوای من
ای بتان کعبه! در هم بشکنید
با من امشب از محمّد دم زنید
دم زنید از دوست، خاموشی چرا؟
ای فراموشان! فراموشی چرا؟
از حرا، گلبانگ تهلیل آمده
دیده بگشایید، جبریل آمده
اینک از بیدادها، یاد آورید
با امین وحی، فریاد آورید
بردگانِ برده بار ظلم و زور!
دخترانِ رفته زنده زیر گور!
مکه، تا کی مرکز نااهلها؟
پایمال چکمۀ بوجهلها؟
کارون نور را، بانگ دَراست
یک جهان خورشید در غار حَراست
دوست میخواند شما را، بشنوید!
بشنوید اینک خدا را، بشنوید!
یا محمّد! منجی عالم تویی
این مبارک نامه را، خاتم تویی
مردگان را گو که: صبح زندگیست
بردگان را گو که: روز بندگیست
ای به شام جهل و ظلمت، آفتاب
از حرا بر قلۀ هستی بتاب
جسم بیجان بشر را، جان تویی
این پریشان گلّه را، چوپان تویی
کعبه را، زآلایش بت پاک کن
بتگران را، همنشین خاک کن
بر همه اعلام کن: زن، برده نیست
بردۀ مردانِ تن پرورده نیست
باغ زیبایی کجا و زاغ زشت؟
دیو شهوت را برون کن از بهشت
ای تو را هم مهر و هم قهر خدا
تا به کی ابلیس درشهر خدا؟!
با علی، بتهای چوبین را بکش
وین خدایان دروغین را بکش
مکتب تو، مکتب عمّارهاست
این کلاس میثم تمّارهاست
ای زمام آسمان، در مشت تو
مَه دو نیمه از سرِ انگشت تو
جای تو، دیگر نه در غار حراست
در دل امواج توفان بلاست
دست رحمت از سر عالم، مدار!
گر تو را خوانند ساحر، غم مدار!
یا محمّد! ای خرد پابست تو
ای چراغ مهر و مه در دست تو
ابر رحمت! رحمتی بر ما ببار
بار دیگر! از حرا بانگی برآر
ما کویر تشنه، تو آب حیات
ما غریقیم و تو کشتی نجات
ما به قرآن، دست بیعت دادهایم
از ازل، با مهر عزّت زادهایم
عترت و قرآن، چراغ راه ماست
روشنی بخش دل آگاه ماست
✍ #غلامرضا_سازگار
#حضرت_رسول_ص_بعثت
@ghararenokary
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
بخوان به نام شکفتن، بخوان به نام بهار
که باغ پر شود از جلوۀ تمام بهار
بخوان که باغ شود غرق در طراوت و نور
بخوان که دفتر گل وا شود به نام بهار
بخوان به نام خدایت که باغ را ببری
به میهمانی گلها، به بار عام بهار
بخوان که با نَفَس پاکت ای مسیحا دم
جهان جوان شود از نو، به احترام بهار
بخوان که عالم و آدم قرار میگیرند
به زیر سایۀ فیض عَلیالدّوام بهار
بخوان که تا سحر ایمان بیاوَرد خورشید
به آیه آیۀ سی جزء از پیام بهار
اگر تو لب بگشایی، به عطر یاس قسم
که دامن گل یاسین شود مقام بهار..
در آستانِ شکوهت شکوفهباران است
که بوی عشق رسیدهست بر مشام بهار..
طلوع فجر رسالت رسید و آمدهاند
فرشتگانِ مقرّب، پی سلام بهار
بخوان که بر سرِ راهت «علی»ست چشم به راه
که اقتدا به پیمبر کند امام بهار
تو ماه چلّهنشینی، «خدیجه» منتظر است
که از دلش بِبَرد غم گلِ کلام بهار
بخوان که لعل لبت ترجمان آب بقاست
بخوان که قولِ کریم تو «عُروةُ الوُثْقی»ست
بس است هرچه به بیراههها سفر کردند
بس است هرچه به بیهوده عمر سر کردند
بس است هرچه به سودای سود، رفت زیان
بس است هرچه که سرمایهها ضرر کردند
بس است، هرچه خزانباورانِ غارتگر
تمامِ حاصلِ این باغ را هدر کردند
بس است هرچه ستمبارگان جادوگر
دعا و ناله و نفرین بیاثر کردند
بس است هرچه به افسون قصۀ پَریان
«هزار و یک شبِ» این قوم را سحر کردند
بس است هرچه بشر منّت از «مَنات» کشید
بس است هرچه به «لات و هُبَل» نظر کردند..
بس است هرچه به شمشیر و نیزه نازیدند
و پیش اهلِ نظر سینه را سپر کردند
بس است هرچه به جرم رَمیدن یک اسب
قبیله را همه تاراج و دربهدر کردند
بس است هرچه که خون ریختند در صحرا
بس است هرچه زمین را ز اشک تر کردند
بس است هرچه که با غنچههای زنده به گور
نهالِ عاطفه را قطع با تبر کردند..
اَلا که میشود از جلوهات جهان روشن!
اگرچه بحث در این جلوه مختصر کردند
بلند، تا ابد آوازۀ تو خواهد شد
جهانگشا خبرِ تازۀ تو خواهد شد
زمان، زمانِ قیام است و امتحان دادن
زمانِ درس محبت، به این و آن دادن
الا رسول بهارآفرین، ارادۀ توست
نجاتِ باغِ گل از پنجۀ خزان دادن
به یک اشارۀ چشم تو، ای یتیم قریش!
تمام مزرعه را آب میتوان دادن
اگر چه هست «معاد از پی معاش» آری
ثواب اگر چه بود، رسمِ آب و نان دادن
غذای روح، به این مردم فقیر بده
که سعی توست طراوت به بوستان دادن
درون سینۀ این قوم، جای دل، سنگ است
تویی و معجزۀ سنگ را تکان دادن..
بگو: کتاب خدا معجز رسالت ماست
رواست بوسه بر این نورِ جاودان دادن..
مسیح از نفس آسمانیات آموخت
ز فیض گوشۀ چشمی به مرده جان دادن
اگر قرارِ تو، دل بردن است از این مردم
اشاره کن به «بلال» از پی اذان دادن
گواه اگر ز تو خواهند «قُل کَفی بِالله»
از این دلیل چه بهتر به کاروان دادن؟..
چه جای صحبت بیگانگان که سهم علیست
تجلّیاتِ جمال تو را نشان دادن
بخوان تجلّی «صَلُّوا عَلَیه» از این جَلَوات
یکیست ذکر خدا و فرشتگان، #صلوات
به پای خیز! که دلها ز شوق آب شوند
به یمن نور تو، ذرّات، آفتاب شوند
بخوان! به نام خدا «بِاسم رَبِّکَ الاَعلی»
که لالهها همه پیمانۀ گلاب شوند
امینِ وحی و نبوت! «اَلا بِذِکرِ الله»
بخوان! که با خبر از متنِ این کتاب شوند
سمندِ صاعقه زین کن، خدا نکرده مباد
که بیعدالتی و جهل، همرکاب شوند..
رسولِ نهضتِ بیداری زمان! مگذار
که پلکهای فروبسته، گرم خواب شوند
شتاب کن که روانهای تشنۀ ایمان
رها ز پنجۀ تردید و اضطراب شوند
به یک اشارۀ تو، برگهای پاییزی
لطیف و تازه چو نیلوفرانِ آب شوند
بخوان حدیث محبت که بردگانِ سیاه
در این کویر درخشانتر از شهاب شوند
بگیر دستِ همه پابرهنگان زمین
که این شکستهدلان مالکُالرّقاب شوند
یتیم آمنه! اصحاب سرسپردۀ تو
طلایهدار ظفرمند انقلاب شوند
سحر که آیۀ «أمَّنْ یُجیب» میخوانند
امیدوار دعاهای مستجاب شوند
بگیر دستِ علی را، که با امیرِ عرب
مجاهدان، همه پیروز و کامیاب شوند
چه جای حیرت، اگر یازده ستاره و ماه
به جانشینی خورشید انتخاب شوند
بعید نیست که پروانگانِ اهلالبیت
اسیرِ معنی این شاهبیت ناب شوند
«به ذرّه گر نظر لطف، بوتراب کند»
«به آسمان رَوَد و کارِ آفتاب کند»
✍ #محمدجواد_غفورزاده
#حضرت_رسول_ص_بعثت
📝 @ghararenokary
#پیامبر_اعظم_ص_بعثت
اقرأ... بخوان هر آنچه که از او شنیدهای
مهتاب رو! بگو که از آن سو، چه دیدهای؟
افسانه بود قبل تو، رویای عاشقان
تو پای عشق را به حقیقت کشیدهای
«تبت یدا»... ابیلهبان شعله میکشند
تا «لا» به لب، به خرمن بتها رسیدهای
رويت سپيدهايیست، که شبهای مکه را...
خالت پرندهایست، رها در سپيدهای
اول خدا، دو چشم تو را آفريد و بعد
با چشمکی، ستاره و ماه آفريدهای
باران گيسوان تو، بر شانهات که ريخت
هر حلقه، يک غزل شد و هر چین، قصيدهای
راهب نگاه کرد... وَ آرام يک ترنج
افتاد از شگفتی دست بريدهای
مستند آیهها، عرق عقلِ اوّلند
یا از درخت معرفت، انگور چيدهای
آه ای نگار من! که به مکتب نرفتهای
ای جوهر یقین! که مُرکّب ندیدهای
بالاتر از بلندی روحالامین، امین!
تا خلوت خدا، تک و تنها پريدهای
حق با تو، با صدای علی حرف میزند
سبحان ربِّنا! چه صدایی شنیدهای؟
دستت به دست ساقی و جایی ندیدهام
توحید را، چنین که تو در خُم چشیدهای
بر شانهی تو رفت و کجا میتوان کِشد
عالم، چنین که بار امانت کشیدهای؟
دريای رحمتی و از امواج غصهها،
سهم تمام اهل زمين را خريدهای
حتی کنار اين غزلت هم نشستهای
خط، روی واژههای خطايم کشيدهای
گاهی هزار بیتِ نگفته، نهفته است
محبوب من! در اشک به دفتر چکیدهای
گفتند از جمال تو، اما خودت بگو
از آن محمدی که در آيينه ديدهای
✍ #قاسم_صرافان
#حضرت_رسول_ص_بعثت
📝@ghararenokary