eitaa logo
قرار نوکری
1.1هزار دنبال‌کننده
800 عکس
53 ویدیو
113 فایل
اطلاع رسانی جلسات کربلایی سیدعلی #حسینی_تبار و بارگزاری صوت جلسات و.. 🔻🔻🔻 #کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی #مقتل #بارگزاری_اشعار_نوحه_سرود #آموزش_روضه_خوانی_تخصصی #آموزش_مداحی #حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س #سید_علی_حسینی_تبار پل ارتباطی با حقیر ۰۹۱۲۲۵۱۰۶۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 # زیارت شعر : ﮔﺮﻭﻩ_ﺷﺎﻋﺮاﻧﻪ_ﻫﺂ_ﺳﺒﻚ سبک : 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir قطره به قطره - به یاد سقا رودا میرن باز - به سمت دریا سِیلی خروشان - میون جاده تا کربلا با - پای پیاده آسمون همسفر / با ملائک شده! کعبه هم راهیِ / این مناسک شده آه - بی سر و سامونه قلبی که مجنونه (۲) آه - یا ابی عبدالله(ع) 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir لشکر به لشکر - تو راه زینب سینه زنای - سپاه زینب پای برهنه - یه نذری دارن پرچم حقُّ و- زمین نذارن علم این مسیر / علم زینبه پادگان قیام / حرم زینبه آه -بی سر و سامونه قلبی که مجنونه (۲) آه - یا ابی عبدالله(ع) 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir چشمامو بستم - تو اوج‌ گریه دارم ‌به جای - بی بی رقیه با پای خسته - پیاده میرم دل تو دلم نیست - زبون میگیرم تو همین ‌صحرا بود / که شدی بی پناه بی بی جانم تورو / میزدن بین ‌راه آه - بی سر و سامونه قلبی که مجنونه (۲) آه - یا ابی عبدالله(ع) 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir اشکای چشما - چقد زُلاله وقتی می باره - واسه سه ساله با اینکه بانیِّ - اربعینه داغ زیارت - داره تو سینه سه ساله ضامنِ / همه جامونده هاس یکی از رحمتاش / جواز کربلاس آه -بی سر و سامونه قلبی که مجنونه (۲) آه - یا ابی عبدالله(ع) . ➰➰➰➰ @ghararenokary
🏴 علیه السلام بر اساس مضامین دعای کمیل 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir یا نور المُسْتَوْحِشینَ فِی الْظُلَم یا سابغَ النِعَم، دافعَ النِقَم می بینی حالم رو کنج این قفس دلتنگم، دلتنگم، دلتنگم دلتنگ شبای جمعه ی حرم / دلتنگ ضریح ساقی کرم ۲ دلتنگ زیارتی با مادرم تُحْرِقُنی شُعْلَتُ اِشْتیاقِک فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَىٰ فِرَاقِک؟ ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir قَدْ اَتَيْتُکَ نادِماً مُذْعِنا لَاأَجِدُ لِذُنُوبِى غَافِرا حال خرابم تنها خوب میشه با کربلا، کربلا، کربلا کربلا رویای شبای من / راه نزدیکِ تا خدای من ۲ پایان خوب ماجرای من روی لبم حلت بفنائک فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَىٰ فِرَاقِک؟ ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @Bipelak_ir خیلی حرفه توو چشمای بارونی حرفایی که از توو چشمام میخونی دلشوره دارم واسه ی اربعین می دونی، می دونی، می دونی می دونی چقد دلم تنگه برا / اون حس و حالِ خوب و با صفا ۲ چای شیرین توی موکبا دم می گیرم دوباره با ملائک فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَىٰ فِرَاقِک؟ ۲ . ➰➰➰➰ @ghararenokary
بند1⃣ قرار عاشقی شیعه در پیشه بانی این قرار امام حسن میشه کوری چشم دشمنای این مکتب باید این اتفاق یه روز جهانی شه شادی قلب فاطمه این اربعین میریم همه یه نفرم یه نفره یه قدمم یه قدمه فکر و ذکرت این روزا اربعین حرم باشه فقط از نجف تا کربلا لشکر حسین شده به خط باز میایم حتی اگه پای جونمون باشه وسط بند2⃣ پاشو دلو بزن به جاده راهی شو حالا که عمر اجازه داده راهی شو خدا بزرگه همه چی درست میشه پاشو رفیق با خونواده راهی شو بدون ترس و واهمه این اربعین میریم همه یه نفرم یه نفره یه قدمم یه قدمه شیعه باید قدر این اجتماعو خیلی بدونه مرد و زن باید بیاد توی این مسیر بی بهونه اینجوری توو نسلمون اربعین زنده میمونه بند3⃣ نگی یه وقت که دیره دیگه فرصت نیست نکنه با خودت بگی که قسمت نیست سفره ی رحمت ابو علی پهنه کسی نمیتونه بگه که دعوت نیست بساط عشق فراهمه این اربعین میریم همه یه نفرم یه نفره یه قدمم یه قدمه اربعین راهیه که دل رو میبره طرف نور اربعین راهیه که مارو از بدی می‌کنه دور اربعین راهیه که میرسونه مارو به ظهور شعر و سبک: ، ⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️ تلگرام: 🆔: https://t.me/tekyenokari ایتا: 🆔: https://eitaa.com/tekyenokari روبیکا: 🆔: http://Rubika.ir/tekyenokari اینستاگرام: 🆔: https://instagram.com/tekyenokari ➰➰➰➰➰ @ghararenokary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام ➰➰➰➰ دلتنگ نصیب قطره دریا می‌شد ای کاش مسیر وصل پیدا می‌شد ای کاش میان این‌همه برگ زیارت یکی هم قسمت ما می‌شد ای کاش ✍ @dobeity_robaey @ghararenokary
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام ➰➰➰➰➰ اصلا خبر داری که ما را شام بردند؟ ما را میان کوچه ای بدنام بردند؟ در معرض چشمان خاص و عام بردند؟ وقتی میامد سنگها از بام؟.. بردند یک گوشه بازار زنها جمع بودند... یک گوشه قومی بهر دعوا جمع بودند... بازاریان دور و بر ما جمع بودند... خیلی کتک خوردیم هر جا جمع بودند بر چادر من رد پا مانده از آنروز روی تنم جای عصا مانده از آنروز جان داد آخر دخترت یک گوشه تنها شرمنده ام از این امانت داری آقا سید پوریا هاشمی @ghararenokary
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام ➰➰➰➰➰ چگونه با تو بگویم چگونه خواهر رفت تمام سوی دو چشمم پس از برادر رفت به جای آن همه تیری که بر تنت آمد لباس کهنه و انگشتر مطهر رفت صدای حرمله می آمد و نوای رباب کنار نیزه طفلش زهوش مادر رفت حرم در آتش دختر نفس نفس میزد نگاه ها پی غارت به سمت دختر رفت مهدی محمدی @ghararenokary
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام ➰➰➰➰ تشنه‌ی چای عراقم ای اجل مهلت بده تا بیایم اربعین موکب به موکب کربلا! ✍ @dobeity_robaey @ghararenokary
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه علیهم السلام ➰➰➰ جان ما پیشکشِ جانِ اباعبدالله هستی ما همه قربان اباعبدالله جز سر سفره‌ی او جای دگر سر نزدیم           نان نخوردیم مگر نان اباعبدالله ما که هستیم در این معرکه؟ سرباز حسین لشکر گوش به فرمان اباعبدالله نشود دست نیازش طرف خلق دراز هرکه شد دست به دامان اباعبدالله همه‌ی روضه‌ی او جمع شده در این بیت          به فدای لب عطشان اباعبدالله ✍ @ghararenokary
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه علیهم السلام ➰➰➰➰ آورده‌ام تمام توانی که با من است ناقابل است، نذر تو جانی که با من است در کودکی به نام تو وا شد زبان من مشغول ذکر بوده زبانی که با من است عمری "زبان" به داغ تو چرخید در دهان فرصت بده به "مرثیه‌خوانی" که با من است بر سینه می‌زنم، به قیامت دلم خوش است تو می‌شناسی‌ام به نشانی که با من است نان می‌برم به خانه‌ام از سفره‌ی خودت از من نگیر برکت نانی که با من است من نذر کرده‌ام پسرم نوکرت شود مال تو این غلام جوانی که با من است ✍ @ghararenokary
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه علیهم السلام بارگزاری اشعار و نوحه های ایام آخر ماه صفر @ghararenokary
اگرچه روز و شب هستیم دائم برسر خوانت ببخش آقا که کم بودیم عمری مرثیه‌ خوانت پُر از دردم ولی درد من اصلاً جسم خاکی نیست بیا روح مرا درمان بکن قربان درمانت فقط یا رحمة للعالمین یک گوشه چشمی کن کویرم، خاک بی خیرم، منو امید بارانت مرا همسفره‌ی یک وعده نانِ خشک خود گردان که طعنه می‌زند بر هر ضیافت، تکه‌ی نانت برای تا خدا رفتن به‌دستان تو محتاجم بکش دستی سرم، شاید شدم یک‌روز سلمانت گدایی را ندیدم از درت نومید برگردد به هرکس می‌رسد‌ بی شک و شبهه لطف و احسانت من اعجاز تو را دیدم میان لحظه‌هایی که... عیادت رفتی و درجا یهودی شد مسلمانت ** چه اُنسی با حسن داری که باهم سفره وا کردید میان عرش غوغا کرده آوای حسن جانت... ✍ @ghararenokary
درخت‌های اُمیدیم، از دیار حسن پُر از شکوفه‌ی عشقیم در بهار حسن به سَلسَبیل و به زمزم که احتیاجی نیست! رسیده است لبِ ما به جویبار حسن به دخل کاسبی‌ام برکتی فراوان داد از آن زمان که شدم خادم تبار حسن همین دو لقمه‌ی نان را حسن به ما بخشید گرفته سفره‌ی ما رنگ از اعتبار حسن کریم‌بودنِ او قابلِ محاسبه نیست... کجا ترازوی ما و کجا عیار حسن؟! کدام شاه نشسته است با جذامی‌ها؟!... بلند می‌شوم از جا به افتخار حسن شنیده‌ام که به سگ هم غذا تعارف کرد! هنوز ماتم از این لطفِ بی شمار حسن بنازمش که چنان شیر، از جمل برگشت چه کرد در دل آن فتنه، ذوالفقارِ حسن من از طفولیتم عاشق دو شاه شدم منم دچار حسین و منم دچار حسن در اربعین حسینی، حسن جلودار است قدم زدم همه‌ی جاده را کنار حسن عمودِ یکصد و هجده، بهشتِ مشّایه‌ست خدا رسانده خودش را سرِ قرار حسن حسین با همه‌ی دلرُبایی‌اش، حسنی‌ست ببین دل از همه بُردن شده‌ست کار حسن خیالبافی من‌ صحن‌سازیِ حسن است... شبیه مشهد ما می‌شود مزار حسن * * * میان معبری از نور، ناگهان شب شد چه دید در دل آن کوچه، چشم تار حسن؟! حرام‌لقمه به مادر دو دست سیلی زد... سیاه شد پس از آن کُلِّ روزگار حسن ✍ @ghararenokary
ما هرچه که هستیم غلام حسن هستیم دیوانه و سرگشته‌ی نام حسن هستیم یکبار نشد روزی ما را نرساند شرمنده‌ی الطاف مدام حسن هستیم با مرد جذامی سر یک سفره نشسته دیوانه‌ی این لطف و مرام حسن هستیم اصلاً به کسی ربط ندارد که همه عمر_ ریزه خور دستانِ امام حسن هستیم صلح حسن از هر نظری عین قیام است ما تابع این صلح و قیام حسن هستیم از صلح حسن هست حسینی شدن ما باید بنویسند حسن بر کفن ما ما زنده از آنیم که آرام نگیریم ترسی به دل از فتنه‌ی ایام نگیریم از روز ازل نوکر این خانه شدیم و جز بر در این خانه سرانجام نگیریم مجنون حسینیم و همه شهر بدانند زشت است که مجنونِ حسن نام نگیریم هر کس به طریقی بشود مست؛ ولی ما جز از لب پیمانه‌ی او کام نگیریم هر وقت بنا شد که بسازند حرم را ما کارگری کرده و انعام نگیریم روزی برسد صاحب زوار شود او مانند امامان حرم دار شود او او شاه کرم هست و برایش حرمی نیست بالاتر از این غم به خدا هیچ غمی نیست حکام عرب را چه به این خاک مطهر افسوس! بقیع دست امیر عجمی نیست این بی حرم آن‌قدر کریم است و کریم است که بخشش صد حاتم طایی رقمی نیست آقای مدینه چه غریب است خدایا در خانه‌ی خود کشته شدن داغ کمی نیست از ماتم او عرش خدا غرق عزا شد افسوس که این مرثیه را محتشمی نیست باید بسرایند همه از کرم او تجدید بنا می‌شود آخر حرم او ای وای از آن روز که بال و پر او سوخت از زهر هلاهل همه‌ی پیکر او سوخت این زهر چنان بود که شد پیکر او سبز این زهر چنان بود که پا تا سر او سوخت طشت است پر از خون و جگر پاره، خدایا با دیدن این صحنه، دل خواهر او سوخت فرمود که "لا یوم کیومک" به حسینش از ماتم بی سر شدن پیکر او سوخت راحت شده از خاطره‌ها، شاهد کوچه زآن روز که در آتش کین، مادر او سوخت این زهر که نه، کوچه‌ی غم خون‌جگرش کرد نزدیک چهل سال چو شمعِ سحرش کرد @ghararenokary
آن ماه که در دامن زهرا بنشیند باید که چنین در دل دنیا بنشیند ای عرش نشین! شأن قدم‌های تو تنها این است که بر شانه‌ی طاها بنشیند حالا که تویی آیه‌ای از سوره‌ی کوثر_ باید که به تفسیر تو مولا بنشیند شد لؤلؤ حُسن تو، فقط قسمت آن دل_ آن دل که به درگاه دو دریا بنشیند آن‌قدر کریمی که فقیر آمد و گفتی: از ماست، بگویید که بالا بنشیند آقای جوانان بهشت است، جماعت! دورِ که نشستید؟ که تنها بنشیند اسلام شما چیست؟ که در آن پسر هند_ جای پسر امّ ابیها بنشیند شاید پسر فاطمه از پای بیفتد اما که شنیده است که از پا بنشیند؟ صلح تو چنان تیر که در چله نشسته‌ست گیرد هدف امروز، که فردا بنشیند * * * در حیرتم از جَعده، چگونه دلش آمد آن زهر، به کام تو دل‌آرا بنشیند؟ این تیر که اینجا کفنت را به تنت دوخت فرداست که بر دیده‌ی سقا بنشیند لعنت به دلِ سنگ و سیاهی که سبب شد داغت به دلِ گنبد خضرا بنشیند شیرین دهن کرببلا، گل‌پسر توست از توست که این‌گونه به دل‌ها بنشیند می‌گفت: عمو! نامه‌ی باباست به دستم برخوان و بگو قاسمت آیا بنشیند؟ با اذن برادر، پسر تو، شب آخر برخاست که خیمه به تماشا بنشیند جسم پسرت، آه! شبیه جگرت شد تا خونِ تو هم، در دل صحرا بنشیند ✍ @ghararenokary
ای مظهر جمال جمیل خدا حسن وی "طلعت تو آینه‌ی کبریا" حسن روح نبی، روانِ علی، قلبِ فاطمه گیرد به یک اشارۀ چشمت صفا حسن گویی که از لب تو عسل خورده مصطفی از بس که داده بوسه دهانِ تو را حسن وقتی که جای دست خدا می‌شوی سوار حیف است پا نهی به سر چشم ما حسن از کائنات نغمۀ آمین شود بلند دست تو تا بلند شود بر دعا حسن باید رسول و حیدر و زهرا شوند گوش تا ذات حق برای تو گوید ثنا حسن آل نبی تمام کریمند و تو شدی مشهور در کرامت و لطف و عطا حسن خلقند میهمان و تویی میزبان خلق مُلک وجود آمده مهمان سرا حسن روزی که نیست روز تو باشد کدام روز؟ جایی که نیست خاک تو باشد کجا؟ حسن صلح تو کرد روز معاویّه را سیاه صبر تو داد دین خدا را بقا حسن صبر و ثبات و صلح تو گردید از ازل بنیانگذار نهضت کرببلا حسن یک جلوه از فروغ تو ماه است و آفتاب یک صحنه از بقیع تو ارض و سما حسن گرد حریم تو که درش بسته روز و شب صف بسته‌اند سلسله‌ی انبیا حسن وهابیان به زائر تو راه بسته‌اند سد می‌کشند دور مزار تو، یا حسن بیچاره‌های کوردلِ پست، غافلند دارالزیارۀ تو بوَد قلب ما حسن از ماهیان بحر الی ساکنان عرش گریند در غم تو به صبح و مسا حسن ای چشم غیر بر کرمت! با کدام جرم دشنام‌ها شنیده‌ای از آشنا حسن آن خواست دست بسته بَرد سوی دشمنت این یک فشرد بر روی پایت عصا حسن این غم کجا برم که به منبر خطیب پست دشنام داد بر پدرت مرتضی، حسن این غم کجا برم که تو را یارِ آشنا گردید مار و کشت به زهر جفا حسن از فرط تیر تا تن و تابوت شد یکی قد حسین مثل کمان شد دوتا حسن دست بریده‌ی پسر کوچکت بس است بر دستگیری از همه‌‌ی ماسوا، حسن گر قاسمت به عرصه‌ی محشر قدم نهد بهر نجات خلق کند اکتفا حسن هر گوشه روز حشر، دراز است سوی تو _ دست هزار «میثم» بی دست و پا حسن ✍استاد @ghararenokary
ذکر خیر تو رسیده‌ست به هر انجمنی به همه گفته‌‌ام از خُلق‌ عظیمت علنی "أَبَوَا هَذِهِ اَلْأُمَّه" به دلم‌ قاب شده شدم از روز ازل: هم‌ نجفی، هم‌ مدنی من ندیده شده‌ام عاشق تو! یادم کن عجمی هستم و شاگرد اویس قرنی "لافتی" مال علی بود؛ ولی گفت علی: نیست‌ مانند پیمبر به خدا صف شکنی برو به خانه‌ی زهرا که خدا هم آن‌جاست بر روی جمع بینداز کسای یمنی همه دیدند به زهرا چقدر حساسی خم شدی بوسه به آن دست مبارک بزنی می‌رسی آخر معراج‌ دوباره به علی می‌روی پیش خدا با علی‌ات هم‌سخنی مثل هرروز حسین آمده در آغوشت بازهم‌ خیره به آن حنجره و پیرهنی حسن امشب ز غمت‌ بر سر و بر سینه زده تو خودت سینه زن ذکرِ حسن یا حسنی! ✍ @ghararenokary