eitaa logo
قرار نوکری
1.1هزار دنبال‌کننده
793 عکس
50 ویدیو
113 فایل
اطلاع رسانی جلسات کربلایی سیدعلی #حسینی_تبار و بارگزاری صوت جلسات و.. 🔻🔻🔻 #کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی #مقتل #بارگزاری_اشعار_نوحه_سرود #آموزش_روضه_خوانی_تخصصی #آموزش_مداحی #حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س #سید_علی_حسینی_تبار پل ارتباطی با حقیر ۰۹۱۲۲۵۱۰۶۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
✅حضرت رسول اکرم(ص) در بین معصومین فقط سه شخص را تعبیر به بَضْعة (پاره تن) کرده است! 1⃣ ع :👇🏻 حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : ▪️《أَلاَ وَ إِنَّ عَلِيّاً(ع) بَضْعَةٌ مِنِّي، فَمَنْ حَارَبَهُ فَقَدْ حَارَبَنِي وَ أَسْخَطَ‌ رَبِّي》 🔺بدانید که همانا علی(ع) پاره تن من است. پس هر کس با او به محاربه برخیزد، با من محاربه کرده و خشم پروردگارم را نیز برانگیخته است.(۱) 2⃣ سلام الله علیها :👇🏻 حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : ▪️《إِنَّ فَاطِمَةَ(س) بَضْعَةٌ مِنِّی‏، مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی》 🔺همانا فاطمه(س) پاره تن من است، هر کس او را آزار نماید مرا آزار نموده، و هر کس او را شاد کند، مرا شاد کرده است.(۲) 3⃣ علیه السلام :👇🏻 حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : ▪️《سَتُدْفَنُ بَضْعَةُ مِنِّي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ لَايَزُورُهَا مُؤْمِنُ الَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ وَ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَي النَّارِ》 🔺به زودی پاره‏ ی تن من در سرزمين خراسان دفن مي‏ شود، که هيچ مؤمني او را زيارت نمي‏ کند، مگر اين که خداوند متعال بهشت را بر او واجب ساخته و پيکر او را بر آتش دوزخ حرام می سازد.(۳) 📚منابع : ۱)تفسیر فرات کوفی، ص۴۷۷ ۲)اعتقادات الإمامیة شیخ صدوق، ص۱۰۵ ۳)امالی شیخ صدوق، ص۶۳ ص ع @hosenih_maghtal ➰➰➰➰ @ghararenokary
ٍ یَقُولُ ... أَنَا رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النَّارِ. (5) 🔺قبر، عبارتی دارد که هر روز (مرتب) تکرار می کند؛ می گوید: من باغی از باغهای بهشت یا گودالی از گودالهای جهنم هستم. ▪️البته واضح است این دوگانگی و اختلاف به نسبت افرادی هستند که در آن وارد می شوند. ▪️نمونه ای واقعی برای این روایت که قرآن از آن خبر می دهد. 🔹قرآن کریم در مورد قوم کافر و فاسد حضرت نوح علیه السلام تعبیری به کار می برد که ما را در فهم این روایت و آن قانون کلی بسیار یاری می کند. قرآن می فرماید: قوم کافر و جبّار نوح علیه السلام بعد از عصیان و نافرمانی گرفتار عذاب الهی شده و در آب فراوان غرق شدند و همینکه در آب غرق شدند و مردند وارد آتش جهنم شدند.«أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً» (6) غرق شدند و بلافاصله وارد آتش شدند. 🔸یعنی با اینکه محل مرگ و دفن آنها آب بود اما آنها بلافاصله پس از هلاکت وارد جهنم برزخی خود شدند. 🔹جریان هارون و مامون و دیگر ظالمان عالم نیز هینگونه است یعنی بلافاصله پس از مرگشان وارد جهنم برزخی خود می شوند و قرار گرفتن جسم پلیدشان در کنار حضرات معصومین علیهم السلام تاثیری در سوز و گداز آنها ندارد. 🔸به علاوه اینکه خداوند متعال با جمله ای که به پیامبرش می فرماید کاملا روشن می کند که اگر کسی اهل ایمان و عمل صالح مبتنی بر آن ایمان نبود دعا و طلب مغفرت کسی حتی برترین مخلوقات الهی یعنی رسول خدا صلی الله علیه وآله هم در مورد او اثر نخواهد کرد. ▪️«اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعینَ مَرَّةً فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ» (7) 🔹چه براى آنان آمرزش بخواهى؛ چه نخواهى [یكسان است‏] اگر براى آنان هفتاد بار هم آمرزش بخواهى، خدا هرگز آنان را نخواهد آمرزید؛ زیرا آنان به خدا و پیامبرش كفر ورزیدند و خدا گروه فاسقان را هدایت نمى‏كند. 📚پی نوشت: ▪️1. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج‏2، ص: 270 ▪️2. همان ص270-271 ▪️3. همان ص 270 ▪️4. همان ص 271 ▪️5. الكافی، ج‏3، ص: 242 ▪️6. آیه 25 سوره نوح علیه السلام ▪️7. آیه 79 سوره توبه علیه السلامم ع ✅ @hosenih_maghtal ➰➰➰ @ghararenokary
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه علیهم السلام بارگزاری اشعار و نوحه های هجوم و هتک حرمت حضرت زهرا س شهادت حضرت محسن ع وفات حضرت سکینه س شهادت امام حسن عسکری علیه السلام @ghararenokary
✅مهاجمین و اصحاب سقیفه در پی اولین هجوم دسته جمعی، موفق شدند حصر را بشکنند و یاران و متحصنین پیرامون امام علی(ع) در خانه حضرت فاطمه(س) را به نوعی فراری دهند. پس در صدد اجرای دومین هجوم بودند و آن باز تهدید اهل خانه و ارعاب مردم توسط حکومت به واسطه عربده کشی ها و قدرت نمایی ها بود. از آنجایی که خیال مهاجمین از باب یاران متحصن راحت بود و تقریبا با فراری دادن آنها و گرفتن بیعت اجباری از آنان، نیمی از راه را رفته بودند، این بار ترس آنها از این بود که مردم مدینه از آنجایی که از نزدیک شاهد جریان هستند، شورش نکنند و در دفاع از اهل بیت رسول اکرم(ص) اقدامی انجام ندهند. پس ثمره هجوم دوم، منصرف کردن مردم نظاره گر مدینه از این اقدام بود. چون تجربه برای مهاجمین نشان داده بود که در هجوم اول وقتی بن خطاب برای آتش زدن خانه اقدام کرد، و اهل خانه را به سوزاندن تهدید نمود، در این هنگام مردم مدینه خطاب به او گفتند : ▪️《إِنَّ فِيهِ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) وَ وُلْدَ رَسُولِ اَللَّه(ص) وَ آثَارَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)!》 🔺تو قصد آتش زدن خانه فاطمه(س) را داری در حالی که در این خانه دختر و فرزندان و آثار و یادگاران حضرت رسول اکرم(ص) هستند؟ تا جایی که عمر در مقابل اعتراض مردم قدری عقب نشینی کرد و در مقابل مخالفت مردم گفت : ▪️《أَ تَرَوْنِي فَعَلْتُ ذَلِكَ؟ إِنَّمَا أَرَدْتُ اَلتَّهْوِيلَ!》 🔺آیا پنداشتید که من این کار را انجام می دهم؟ خواستم فقط با این عمل اهل خانه را بترسانم!(۱) مهاجمین می خواستند این حرف مردم و اعتراضشان دیگر در هجوم نهایی تکرار نشود و این هجوم صرفا برای هم رای کردن مردم با خود و یا حداقل مانع از تحریک شدن و شورش آنان بود که این هم به ثمر نشست. تا جایی که در تاریخ نقل نشده که در مقابل عربده کشی ها و قدرت نمایی های عمر بن خطاب در مقابل خانه حضرت فاطمه(س) کسی مخالفت کرده باشد. وقتی میدان کاملا از حامیان امام علی(ع) خالی شد، پس اهل سقیفه توانست با قلدری تمام شروع به عربده کشی و قدرت نمایی کنند که این عمل به نوعی باعث رعب مردمانی شد که در آن روز در آنجا تجمع کرده بودند ولی جرئت مخالفت نداشتند. عمر بن خطّاب بعدها به إبن‌ عباس گفت : آيا مى‌دانى چرا قوم شما [قريش‌]، شما را از جانشينى محمد(ص) منع كردند؟ ▪️《كَرِهُوا أَنْ يَجْمَعُوا لَكُمُ النُّبُوَّةَ وَالْخِلَافَةَ، فَتَبَجَّحُوا عَلَى قَوْمِكُمْ بَجَحًا بَجَحًا، فَاخْتَارَتْ قُرَيْشٌ لِأَنْفُسِهَا فَأَصَابَتْ وَوُفِّقَتْ》 🔺براى اين كه كراهت داشتند خلافت و نبوت براى شما باشد، در آن صورت فخر و غرور شما افزون مى‌شد؛ به همين دليل قريش خلافت را براى خود گذاشت و كار درستى كرد.(۲) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۲۸، ص۲۰۴ ۲)الكامل ابن اثیر، ج۲، ص۴۳۹ @hosenih_maghtal ➰➰➰➰ @ghararenokary
✅در این یورش بن خطاب به همراه بسیاری از مهاجمین بر در خانه حضرت فاطمه(س) تجمع کردند. علامه مجلسی می نویسد : ▪️《أَقْبَلَ عُمَرُ فِي جَمْعٍ كَثِيرٍ إِلَى مَنْزِلِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبِِ(ع) فَطَالَبَهُ بِالْخُرُوجِ فَأَبَى فَدَعَا عُمَرُ بِحَطَبٍ وَ نَارٍ》 🔺عمر با جمع کثیری از افراد خود، به منزل امام علی(ع) آمد و از علی(ع) در خواست کرد که از خانه خارج شود، که امام علی(ع) از خروج اباء کرد و عمر در این هنگام آتش و هیزم طلب کرد.(۱) در این هجوم نه از دفاع متحصنین خبری بود و نه از اعتراض مردم مدینه! شهرستانی می نویسد : ▪️《وَ مَا كَانَ فِي الدَّارِ غَيرُ عَلِىِِّ(ع) وَ فَاطِمَةَ(س) وَ الحَسَنِ(ع) وَ الحُسَينِ(ع)》 🔺در آن روز غیر از علی(ع) و فاطمه(س) و حسنین(ع) کسی در خانه نبود.(۲) در این هنگام عمر فریاد زد : ▪️《واللهِ لأَحرُقَنَّ عَلَيكُم》 🔺به خدا قسم آتش را بر شما مسلط می کنم.(۳) پس در این هنگام؛ ▪️《خَرَجَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) إِلَيْهِمْ فَوَقَفَتْ عَلَى اَلْبَابِ》 🔺حضرت فاطمه(س) بر آنها خارج شد و در پشت در ایستاد و خطاب به عمر فرمود : ▪️《لاَ عَهْدَ لِي بِقَوْمٍ أَسْوَأَ مَحْضَراً مِنْكُمْ تَرَكْتُمْ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) جِنَازَةً بَيْنَ أَيْدِينَا وَ قَطَعْتُمْ أَمْرَكُمْ فِيمَا بَيْنَكُمْ فَلَمْ تُؤَمِّرُونَا وَ لَمْ تَرَوْا لَنَا حَقَّنَا كَأَنَّكُمْ لَمْ تَعْلَمُوا مَا قَالَ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ وَ اَللَّهِ لَقَدْ عَقَدَ لَهُ يَوْمَئِذٍ اَلْوَلاَءَ لِيَقْطَعَ مِنْكُمْ بِذَلِكَ مِنْهَا اَلرَّجَاءَ وَ لَكِنَّكُمْ قَطَعْتُمُ اَلْأَسْبَابَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ نَبِيِّكُمْ وَ اَللَّهُ حَسِيبٌ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ》 🔺در تمام عمر خود هيچ قومى را نمى‌شناسم كه بى‌وفاتر و بى‌عاطفه‌تر از شماها باشند، جنازۀ رسول خدا(ص) را نزد ما گذاشته و سرگرم كار خود و بدست آوردن خلافت شديد، نه مشورتى با ما نموديد و نه كمترين حقّى براى ما قائل شديد، گويا شما هيچ اطّلاعى از فرمايش پيامبر(ص) در روز غدير خم نداشتيد؟ به خدا سوگند در همان روز آنچنان امر ولايت را محكم ساخت كه جاى هر طمع و اميدى براى شما باقى نگذاشت، ولى شما آن را رعايت نكرده و هر رابطه‌اى را با پيامبرتان قطع نموديد.البتّه خداوند متعال ميان ما و شما حاكم خواهد فرمود.(۴) کلمات و عبارات نشانگر این بود که مخاطب حضرت فاطمه(س) نه تنها مهاجمین بود، بلکه شامل مردم مدینه هم می شد. عمر که ترس از تحریک و شورش مردم داشت، مجدد شروع به عربده کشی کرد. ▪️《فَأَقْبَلَ بِقَبَسٍ مِنْ نَارٍ عَلَى أَنْ يُضْرِمَ عَلَيْهِمُ اَلدَّارَ》 🔺عمر در دست خود شعله ای از آتش حمل می کرد که قصد به آتش کشیدن خانه فاطمه(س) را داشت.(۵) او می گفت : ▪️《اُحرِقُوا دَارَهَا بِمَن فِيهَا》 🔺خانه را با اهلش به آتش بکشید.(۶) در این هنگام حضرت فاطمه(س) او را دید و به او فرمود : ▪️《يَا اِبْنَ اَلْخَطَّابِ! أَ جِئْتَ لِتُحْرِقَ دَارَنَا؟》 🔺ای پسر خطاب! آیا آمده­ ای خانه ما را به آتش بکشی؟ عمر گفت : ▪️《نَعَمْ! أَوْ تَدْخُلُوا فِيمَا دَخَلَتْ فِيهِ اَلْأُمَّة》 🔺آری! مگر آن که با بیعت کنید چنانکه امت بیعت کردند.(۷) حضرت فاطمه(س) در این هنگام به درگاه الهی شکایت کرد و فرمود: ▪️《یَا أَبَتَاهُ! يَا رَسُولَ اللّهِ(ص)! أُنظُر مَا ذَا لَقِينَا بَعدَكَ مِن ابنِ الخَطَّابِ وَ ابنِ أَبِي قُحَافَةِ!》 🔺اى پدر! اى رسول الله(ص)! ما پس از تو چه ظلم ها كه از عمر بن خطاب و ابوبكر ابن ابى قحافه ديديم.(۸) و حضرت(س) این چنین شروع به استغاثه‌ کرد که چنان دلخراش بود که همان افرادی که آمده بودند، نزدیک بود دل‌هایشان شکافته و جگر هایشان پاره‌ پاره شود و به شدت گریستند و عده زیادی از آنها صحنه را ترک کردند. اما مهاجمین از کار شوم خود دست برنداشتند و همچنان به کار خویش ادامه دادند. 📚منابع: ۱)بحار الانوار مجلسی، ج۲۸، ص۲۰۴ ۲)الملل والنحل شهرستانی، ج۱، ص۷۱ ۳)تاریخ طبری، ج۲، ص۴۴۳ ۴)بحار الانوار مجلسی، ج۲۸، ص۲۰۴ ۵)عقد الفرید ابن عبد ربه، ج۴، ص۹۳ ۶)الملل والنحل شهرستانی، ج۱، ص۷۱ ۷)بحار الانوار مجلسی، ج۲۸، ص۳۳۹ ۸)عوالم العلوم بحرانی اصفهانی، ج۱۱، ص۵۸۱ @hosenih_maghtal ➰➰➰ @ghararenokary
بن خطاب در طی نامه ای که به معاویه می نویسد، در آن نامه، جریان یورش وحشیانه خود و مهاجمین را به خانه امیرالمومنین(ع) و جسارت به حضرت فاطمه زهرا(س) شرح می دهد. عمر می گوید : بعد از سخنانی که آن روز بین من و فاطمه(س) زده شد، من خانه و اهلش را تهدید به آتش زدن کردم و گفتم : ▪️《إِنْ لَمْ يَخْرُجْ جِئْتُ بِالْحَطَبِ الْجَزْلِ وَ أَضْرَمْتُهَا نَاراً عَلَى أَهْلِ هَذَا الْبَيْتِ وَ أُحْرِقُ مَنْ فِيهِ، أَوْ يُقَادَ عَلِيٌّ إِلَى الْبَيْعَةِ》 🔺اگر علی(ع) از خانه خارج نشود، چوب و هیزم فراوانی خواهم آورد و خانه و اهلش را به وسیلۀ آن می سوزانم یا آنکه علی(ع) برای بیعت به مسجد بیاید. در این هنگام تازیانه را از دست قنفذ گرفتم و به خالد بن ولید گفتم : ▪️《أَنْتَ وَ رِجَالُنَا هَلُمُّوا فِي جَمْعِ الْحَطَبِ، فَقُلْتُ: إِنِّي مُضْرِمُهَا》 🔺تو و همراهانت به سرعت بروید و هیزم جمع کنید تا آن هیزمها را آتش بزنم. آنگاه فاطمه(س) از پشت در به من گفت : ▪️《يَا عَدُوَّ اللَّهِ! وَ عَدُوَّ رَسُولِهِ! وَ عَدُوَّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ! فَضَرَبَتْ فَاطِمَةُ يَدَيْهَا مِنَ الْبَابِ تَمْنَعُنِي مِنْ فَتْحِهِ فَرُمْتُهُ فَتَصَعَّبَ عَلَيَّ فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِيراً وَ بُكَاءً فَكِدْتُ أَنْ أَلِينَ وَ أَنْقَلِبَ عَنِ الْبَابِ فَذَكَرْتُ أَحْقَادَ عَلِيٍّ وَ وُلُوعَهُ فِي دِمَاءِ صَنَادِيدِ الْعَرَبِ، وَ كَيْدَ مُحَمَّدٍ وَ سِحْرَهُ، فَرَكَلْتُ‏ الْبَابَ وَ قَدْ أَلْصَقَتْ أَحْشَاءَهَا بِالْبَابِ تَتْرُسُهُ، وَ سَمِعْتُهَا وَ قَدْ صَرَخَتْ صَرْخَةً حَسِبْتُهَا قَدْ جَعَلَتْ أَعْلَى الْمَدِينَةِ أَسْفَلَهَا》 🔺ای دشمن خدا و دشمن رسول خدا(ص) و دشمن امیرالمؤمنین(ع)! پس فاطمه(س) دست خود را بر درب خانه گذاشت تا مرا از باز کردن درب، منع کند. به طرف در رفتم، استقامت کرد؛ با تازیانه بر دست هایش زدم، به دردش آورد، صدای ناله و گریه اش را شنیدم. نزدیک بود دلم به رحم بیاید و برگردم که به یاد کینه های علی(ع) و حرص و ولع او در ریختن خون بزرگان عرب و نیرنگ محمد(ص) و سحرش افتادم؛ پس در حالی که او خود را به در چسبانده بود تا مانع شود با تمام توان لگدی به در زدم ناگهان فریادی کشید که گمان کردم مدینه زیر و رو شد. در این هنگام فاطمه(س) ناله زنان گفت : ▪️《يَا أَبَتَاهْ! يَا رَسُولَ اللَّهِ! هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ، آهِ يَا فِضَّةُ! إِلَيْكِ فَخُذِينِي فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْلٍ》 🔺ای پدرم! ای رسول خدا(ص)! این چنین رفتار می شود با حبیبه ات و دخترت! آه ای ! مرا بگیر به خدا قسم فرزندی که در شکم داشتم کشته شد. ▪️《وَ سَمِعْتُهَا تَمْخَضُ‏ وَ هِيَ مُسْتَنِدَةٌ إِلَى الْجِدَارِ، فَدَفَعْتُ الْبَابَ وَ دَخَلْتُ فَأَقْبَلَتْ إِلَيَّ بِوَجْهٍ أَغْشَى بَصَرِي، فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّيْهَا مِنْ ظَاهِرِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى الْأَرْضِ》 🔺صدای ناله اش را از درد سقط در حالی که به دیوار تکیه داده بود شنیدم. در را باز کردم و داخل شدم، به من چنان رو کرد که چشم هایم تاریک شد. از روی مقنعه طوری بر دو گونه اش زدم که گوشواره‌ها پاره شد و به زمین ریخت. در این هنگام علی(ع) از خانه بیرون آمد. همین که چشمم به او افتاد، به سرعت از خانه خارج شده و فرار کردم به خالد و و همراهانشان گفتم : از گرفتاری بزرگی رها شدم.(۱) 📚منبع : ۱)بحار الأنوار مجلسی، ج‏۳۰، ص۲۹۴ @hosenih_maghtal ➰➰➰➰ @ghararenokary
✅حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، خود با وضعیت وخیم جسمی، درد بازو، صورت کبود شده، پهلو شکسته، چشمان کم سو، بدنی که دچار سوختگی شده و قلبی شکسته و پُر از غم، ماجرای هجوم و لطمات و صدمات وارده را، این گونه بیان می فرماید : ▪️《..فَجَمَعُوا الحَطَبَ الجَزلَ عَلی بابِنا وَ أتَوا بِالنارِ لِیُحْرِقُوهُ وَ یُحْرِقُونا، فَوَقَفتُ بِعِضادَةِ البابِ وَ ناشَدتُهُم بِاللهِ وَ بِأبِی أن یَکُفُّوا عَنّا وَ یَنصُرُونا》 🔺بر درب خانه ی ما هیزم زیادی جمع کردند و آتش آوردند تا خانه و ما را آتش بزنند. من در پشت درب ایستاده بودم و آن‌ ها را به خدا و پدرم قسم می دادم که دست از ما بردارند و ما را یاری کنند. ▪️《فَأخَذَ عُمَرُ السَّوطَ مِن یَدِ قُنفُذٍ ـ مَولی أبِی بَکرٍـ فَضَرَبَ بِهِ عَضُدِی! فَالتَوی السَوطُ عَلی عَضُدِی، حَتّی صارَ کَالدُملُجِ وَ رَکَلَ البابَ بِرِجلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ ـوَ أنا حامِلٌ ـ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی》 🔺ناگهان تازیانه را از دست ـ غلام ابوبکر ـ گرفت و با آن به بازوی من زد. در این هنگام تازیانه دور بازوی من پیچید، به گونه ای که دور تا دور بازویم وَرَم کرد و مثل بازو بند شد و با پایش به درب لگد زد و درب را به روی من به عقب فشار داد و باز کرد ـ و من در آن هنگام باردار بودم ـ پس با صورت بر زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند. ▪️《فَضَرَبَنِی بِیَدِهِ حَتّی انتَثَرَ قُرطِی مِن اُذُنِی وَ جائَنِی المَخاضُ فَأسقَطتُ مُحْسِناً قَتِیلاً بِغَیرِ جُرمٍ!》 🔺سپس عُمَر چنان به صورتم سيلی زد به طوری که گوشواره هایم تکّه تکّه شده از گوشم جدا شدند و درد زایمان به سراغم آمد و مُحسن راـ که بی گناه بود- سقط کردم. 📋《فَهذِهِ اُمَّةٌ تُصَلِّی عَلَیَّ؟!! وَ قَد تَبَرَّاَ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنهُم، وَ تَبَرَّاتُ مِنهُم》 ♦️آیا این‌ ها مردمانی هستند که می خواستند بر جنازه ی من نماز بخوانند؟!! در حالی كه خداوند و فرستاده ی او از آنان بيزاری جسته‏ اند، من نيز از آنان برائت می ‏جويم.(۱) 📚منبع : ۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۳۰، ص۳۴۹ @hosenih_maghtal ➰➰➰➰ @ghararenokary
✅اسناد و خانه حضرت زهرا سلام الله علیها 7️⃣ابوالقاسم سليمان بن احمد طبراني(متوفی سال ۳۶۰ هجری قمری) در کتاب «المعجم الکبیر» می نویسد : 🔻«ابوبكر به هنگام مرگ، اموري را تمنا كرد و گفت : اي كاش سه چيز را انجام نمي دادم، سه چيز را انجام مي دادم و سه چيز را از رسول خدا سؤال مي كردم : 🔺«أمّا الثَّلاثُ اللاّئي وَدَدْتُ أنّي لَمْ أَفْعَلْهُنَّ، فَوَدَدْتُ أنّي لَمْ أَكُنْ أكْشِفَ بَيْتَ فاطِمَةَ وَ تَرَكْتُهُ» ✳️آن سه چيزي كه آرزو مي كنم كه اي كاش انجام نمي دادم، آرزو مي كنم اي كاش حرمت خانه فاطمه(سلام الله علیها) را هتك نمي كردم و آن را به حال خود واگذار می كردم! 📚منبع : معجم الكبير طبرانی، ج۱، ص۶۲ 8️⃣علی بن حسین مسعودی شافعی(متوفی سال ۳۴۶ هجری قمری) پیرامون هجوم به خانه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و آتش زدن منزل ایشان در کتاب «اثبات الوصیه» چنین می نویسد : 🔻«فَهَجَمُوا عَلَيْهِ وَ أَحْرَقُوا بَابَهُ وَ اِسْتَخْرَجُوهُ مِنْهُ كَرْهاً وَ ضَغَطُوا سَيِّدَةَ اَلنِّسَاءِ بِالْبَابِ حَتَّى أَسْقَطَتْ مُحَسِّناً» 🔺پس مهاجمین متوجه خانه امام علی(علیه السلام) شدند و بر ایشان هجوم بردند، درب خانه او را سوزاندند، و ایشان را بدون رضایت او از منزل خارج کردند، و حضرت فاطمه(س) را به وسیله درب طورى فشردند که (ع) خود را کرد. 📚منبع : اثبات الوصیة، ص۱۵۴ 9️⃣عمادالدین ابوالفداء اسماعیل بن علی بن محمود (متوفی سال ۷۳۲ هجری قمری) در کتاب «تاريخ أبي‌الفداء» یا «المختصر في أخبار البشر» پیرامون این قضیه هجوم می نویسد : 🔻«ثُمَّ إِنَّ أبابکر بَعَثَ عُمَرَ بنَ الخَطَّاب إِلَى عَلِیِِ(ع) وَ مَن معَهُ لِیُخرِجَهُم مِن بَیتِ فَاطِمةَ(س) و َقَالَ : إِِن أَبَوا عَلَیکَ فَقَاتِلهُم! فَأَقْبَلَ عُمَرُ [بِشَيءٍ] بِقَبَسٍ مِنْ‏ نَارٍ عَلَى‏ أَنْ‏ يُضْرِمَ‏ عَلَيْهِمُ الدَّار، فَلَقِیتهُ فَاطِمةُ(س) عَنهَا وَ قَالَت : إِلَى أینَ یَا ابنَ الخَطَّابِ؟ أجِئتَ لتَحرُقَ دَارَنَا؟ قال: نَعَم!» 🔺سپس ، را به سمت حضرت علی(علیه السلام) و همراهان آن حضرت(ع) فرستاد تا از خانه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) خارج شوند. ابوبکر گفت : اگر خارج نشدند، با آنان بجنگ! عمر با آتشی آمد تا خانه را بسوزاند. حضرت فاطمه(سلام الله علیها) با او بر خورد کرد و فرمود : ای پسر خطاب! به کجا؟ آیا می خواهی خانه ما را آتش زنی؟! عمر گفت : آری! 📚منبع : المختصر فی تاریخ البشر، ج۱، ص۲۱۹ 🔟محب الدين أبو الوليد محمد بن محمد ابن الشحنة(متوفی سال ۸۱۵ هجری قمری) در کتاب «روض المناظر في علم الأوائل و الأواخر» می نویسد : 🔻«ثُمَّ إِنَّ عُمَرَ جَاءَ بَیتَ عَلِیِّ(ع) لیَحرُقَهُ عَلَى مَن فِیهِ، فَلَقِيَتْهُ فَاطِمَةُ(س) فَقَالَ : اُدخُلوا فِیمَا دَخَلَتْ فِيهِ الأُمَّةُ!» 🔺سپس بن الخطاب به سوی خانه ی علی آمد تا آن را بر سر کسانی که داخل آن هستند به آتش بکشد و فاطمه(س) وی را دید و عمر بن خطاب به او گفت : در آن چه امت بدان داخل شدند (یعنی بیعت با ابوبکر) داخل شوید. 📚منبع : روض المناظر، ص۱۰۱ @hosenih_maghtal ➰➰➰➰ @ghararenokary
🩸 اولین قیامت 🩸 🥀 أَوَّلُ مَنْ يُحْكَمُ فِيهِ مُحَسِّنُ بْنُ عَلِيٍّ علیه‌السلام فِي قَاتِلِهِ ثُمَّ فِي قُنْفُذٍ فَيُؤْتَيَانِ هُوَ وَ صَاحِبُهُ فَيُضْرَبَانِ بِسِيَاطٍ مِنْ نَارٍ لَوْ وَقَعَ سَوْطٌ مِنْهَا عَلَى الْبِحَارِ لَغَلَتْ مِنْ مَشْرِقِهَا إِلَى مَغْرِبِهَا وَ لَوْ وُضِعَتْ عَلَى جِبَالِ الدُّنْيَا لَذَابَتْ حَتَّى تَصِيرَ رَمَاداً فَيُضْرَبَانِ بِهَا ثُمَّ يَجْثُو أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ لِلْخُصُومَةِ مَعَ الرَّابِعِ وَ تُدْخَلُ الثَّلَاثَةُ فِي جُبٍّ فَيُطْبَقُ عَلَيْهِمْ لَا يَرَاهُمْ أَحَدٌ وَ لَا يَرَوْنَ أَحَداً فَيَقُولُ الَّذِينَ كَانُوا فِي وَلَايَتِهِمْ رَبَّنا أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلَّانا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ نَجْعَلْهُما تَحْتَ أَقْدامِنا لِيَكُونا مِنَ الْأَسْفَلِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ فَعِنْدَ ذَلِكَ يُنَادُونَ بِالْوَيْلِ وَ الثُّبُورِ وَ يَأْتِيَانِ الْحَوْضَ يَسْأَلَانِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ مَعَهُمْ حَفَظَةٌ فَيَقُولَانِ اعْفُ عَنَّا وَ اسْقِنَا وَ خَلِّصْنَا فَيُقَالُ لَهُمْ فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ قِيلَ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ ارْجِعُوا ظِمَاءً مُظْمَئِينَ إِلَى النَّارِ فَمَا شَرَابُكُمْ إِلَّا الْحَمِيمُ وَ الْغِسْلِينُ وَ مَا تَنْفَعُكُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ. 🥀 امام صادق علیه‌السّلام در ضمن روایتی فرموده اند: 🥀 خدای عزّوجلّ در شب معراج پس از آنکه به مصیبت های علیهاالسّلام و کتک خوردن در حال بارداری و سقط جنین و علّت شهادت آن بانو اشاره میکند به پیامبرش میفرماید: 🥀 «اولین جنایتی که در دادگاه عدل قیامت بررسی می گردد، کشته شدن فرزند علی علیه‌السلام است؛ پس از آنکه قاتلش محکوم می-گردد، نوبت به قنفذ فرا میرسد و آنگاه هر دو را حاضر نموده و آن سان با تازیانه آتش بر آنان بنوازد که ضربه ای از آن، دریاهای شرق و غرب را به جوش آورد و کوههای دنیا را ذوب می سازد و خاکسترشان گرداند» 📕 كامل‌الزيارات، صفحه ۳۳۴ 📕 بحارالأنوار، جلد ۲۸، صفحه ۵۲ 🆔 @mosibatoratebah ➰➰➰➰ @ghararenokary
🔻 علیه‌السلام مقصود از مؤودة است 🔻 🥀 امام صادق علیه‌السّلام در توضیح آیه شریفه: «و إذَا المَوؤُدَةُ سُئِلَت بِأیِّ ذَنبٍ قُتِلَت»، به مُفَضَّل فرمودند: 🥀 يَا مُفَضَّلُ وَ «الْمَوؤُدَةُ» وَاللهِ مُحْسِنٌ، لِأنَّهُ مِنَّا لا غَيْرَ ، فَمَنْ قَالَ غَيْرَ هَذا فَكَذَّبُوهُ. 🥀 ای مفضّل! به خدا سوگند مقصود از «موؤدة» علیه‌السلام است. زیرا او از دودمان ماست؛ هر کس چیزی جز این گفت او را تکذیب کنید! 📕 الهدایة الکبری، صفحه ۴۱۷ 📕 بحارالانوار، جلد ۵۳، صفحه ۲۳ 🆔 @mosibatoratebah ➰➰➰➰➰ @ghararenokary
🩸 به خانه وحی از به روایت از علماء بزرگ اهل‌خلاف 🩸 🥀 از علمای بزرگ اهل‌خلاف که استاد ذهبی و متوفای ۷۳۰ قمری است، از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم چنین نقل می­‌کند: 🥀 روزی رسول‌خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم نشسته بود، که حسن بن علی علیه‌السلام بر او وارد شد، نگاه پیامبر که بر حسن علیه‌السلام افتاد، اشک از چشمانش سرازیر شد. سپس حسین بن علی علیه‌السلام وارد شد، و پیامبر اکرم مجدداً گریه کرد. در پی آن فاطمه و علی علیهماالسلام وارد شدند، نبی‌مکرم اسلام با دیدن آن‌ها هم به گریه افتاد. وقتی از پیامبر پرسیدند که چرا بر آنان گریه کردی؟ فرمود: 🥀 از مصیبت‌هایی که بعد از من بر آنان می‌رسد، و اما دخترم فاطمه سلام‌الله علیها... 🥀 «وَ أَنِّی لَمَّا رَأَیْتُهَا ذَکَرْتُ مَا یُصْنَعُ بِهَا بَعْدِی» 🥀 زمانی که فاطمه را دیدم، به یاد صحنه‌ای افتادم که بعد از من برای وی رخ خواهد داد. 🥀 «کَأَنِّی بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ فی بَیْتَهَا وَ انْتُهِکَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ‏ إِرْثَهَا وَ کُسِرَ جَنْبُهَا [وَ کُسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَ أَسْقَطَتْ جَنِینَهَا» 🥀 هم اینکه او را می‌بینم در حالی که ذلّت وارد خانه او شده، حرمتش شکسته شده، حقش غصب شده، از ارث خود منع شده، پهلویش شکسته شده و فرزندش سقط شده. 🥀 «وَ هِیَ تُنَادِی یَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِیثُ فَلَا تُغَاثُ…» 🥀 فریاد سر می‌دهد، و ندای وا محمدا سر می‌دهد، اما کسی جوابش را نمی‌دهد. از مردم طلب کمک می کند، امّا کسی به یاریش نمی‌شتابد. 🥀 «فَتَکُونُ أَوَّلَ مَنْ یَلْحَقُنِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَتَقْدَمُ عَلَیَّ مَحْزُونَةً مَکْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَة... 🥀 او اوّلین شخصی از اهل‌بیت من است که به من ملحق می‌شود، و در حالی مرا می‌بیند که محزون، گرفتار، غمگین و شهید است. و من در اینجا می‌گویم : خدایا کن هر که به او ظلم کرده، کیفر ده هر که حقش را کرده ، خوار کن هر که خوارش کرده و در دوزخ مخلد کن هر که به زده تا فرزندش را کرده و ملائکه آمین گویند. 📕 فرائد السمطین، جلد ۲، صفحه ۳۴ 📎 در شرح حال و در توثیق وی چنین می گوید: «و کان شدید الاعتناء بالروایة و تحصیل الاجزاء حسن القراءة ملیح الشکل مهیبا دینا صالحا» 📎 وی بسیار به روایات و بدست آوردن کتب حدیثی اهمیت می‌داد، خوش صدا و خوش سیما بود و شخص با هیبت و دین دار و صالحی بود. 📕 تذکرة الحفاظ، جلد ۴ ، صفحه ۱۵۰۵ 🆔 @mosibatoratebah ➰➰ @ghararenokary
🔲 السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام 🎼 داره می رسه بوی محرم.. سلام و عرض ادب خدمت همه همراهان عزیز ذاکرین اهل بیت علیهم السلام 🔸به مدد خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام ، برای آمادگی هرچه بهتر در ایام ماه محرم الحرام حسینی 🔻🔻🔻🔻 از فردا(شنبه ۱۹ خرداد ماه) بارگزاری اشعار جدیدو سبک های جدید بهمراه متن انواع ضربهای سینه زنی را در کانال قرارنوکری به مرور خواهیم داشت.. 🔹برای جستجو و پیدا کردن مورد مدنظر روی هشتک های زیر کلیک بفرمایید.. 🔻🔻🔻🔻 🔹این پیام با توجه به ارسال مطالب جدیدتر ،هرچند روز بروزرسانی می شود.. 🔹ما را از دعای خیرتان بی بهره نگذارید... لبیک یا حسین خادم همه محبین الزهرا س سیدعلی حسینی تبار 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
🔹بارگزاری مقاتل و مطالب کاربردی برای روضه و مقدمه روضه 🔸برای پیدا کردن مطالب مورد نظر،روی هشتک های ارسال شده در پیام سنجاق شده کلیک بفرمایید.. 🔸ملتمس دعا از همه دوستان مخصوصا روضه خوانان سیدالشهدا علیه السلام ✅ علیه السلام 🔹چند نمونه از الطاف الهی بر حسین علیه السلام 🔹خصوصيتي است كه خداوند در عطيه نسبت به آنجناب نموده، از صفات كماليه‌ي خود، و آن اين است كه از آن صفات شريفه، نمونه بر آن جناب قرار داده و مخصوص آن سرور فرموده: 🔸يكي آنكه: از جمله‌ي صفات الهي آن است كه، تمام اشياء تسبيح الهي مي‌نمايند و لكن ما نمي‌فهميم حقيقت آنرا، چنانكه در قرآن فرموده و به مقتضاي روايات، تمام اشياء گريه بر مصيبت آنحضرت مي‌نمايند و لكن ما نمي‌فهميم، حقيقت آن گريه را، مثلا گريه‌ي آسمان به تقاطر خون بود، و گريه‌ي زمين به آن است كه هر سنگي را كه حركت مي‌دادند در زيرش خون يافته مي‌شد، و گريه‌ي ماهيان به خروج از آب است، و گريه‌ي هوا تاريكي آن است، و گريه‌ي آفتاب و ماه كسوف و خسوف است، و هكذا چنانكه در روايات وارد شده. 🔸دوم اينكه: توحيد الهي از جمله فطريات است چنانكه فرمود: (فطرة الله التي فطر الناس عليها) حتي بت‌پرستان و زنديقان اقرار قلبي به آن دارند، هر چند به زبان انكار كنند،  و دل سوختن بر حضرت حسين (عليه‌السلام) نيز فطري است حتي كساني كه آنجناب را نمي‌شناسند گريه بر او مي‌كنند، و عزايش را برپا مي‌دارند، مانند بعضي از هندوها كه از دين اسلام بيگانه‌اند. ✳️بدانكه دشمنان آنحضرت در عين اظهار عداوت بر او گريان مي‌شدند، چنانكه ابن‌سعد در ساعتي كه امر به قتل او نمود گريان شد و آن ملعوني كه فاطمه دختر حضرت را غارت مي‌نمود گريه مي‌كرد و همچنين قتله در بعض حالات گريه مي‌كردند. -------------------------------------------------- 📘 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
🔹 آن حضرت ، و نكته‌اش شايد چند وجه باشد: 🔹يكي آنكه خود گريه بر مصائب اهل بيت از اعظم عبادات است، 🔹ديگر آنكه به جهت اضمحلال دين خدا بوده، 🔹سوم اينكه ايشان از لوازم بشريه خالي نبودند، همچنان كه گرسنگي و تشنگي وخستگي از براي ايشان بود، لابد در مصائب دلسوختگي نيز عارض ايشان مي‌شد، چنانكه حضرت پيغمبر (صلي الله عليه و آله) در فوت طفلش ابراهيم گريان شد و فرمود: «دل مي‌سوزد و اشك مي‌ريزد، و ليكن نمي‌گويم حرفي را كه موجب غضب الهي باشد» و آن حضرت نيز تأسي به جد بزگوارش نموده، آيا چگونه ممكن است بشر را كه ببيند خود را تنها و بي‌كس بعد از كثرت اصحاب و برادران و اولاد، در حالتي كه مظلوم باشد، و روي زمين را بر او تنگ گرفته باشند، و از اطراف دشمنان، او را احاطه نموده باشند، در ميان عيال و اطفالي كه همه گرسنه و تشنه، يكي ناخوش، يكي در غش، و ديگري محتضر، و مهيا شده كه ايشان را بگذارد و برود به سوي مرگ، و به آنها مي‌گويد: كه مهياي اسيري باشيد، و صبر كنيد، و صيحه و جزع نكنيد، پس مي‌خواهد روانه شود ✳️دختر صغيره‌اش سر برهنه مي‌آيد، و به جامه‌اش مي‌چسبد و عرض مي‌كند: اندكي توقف كن تا توشه‌اي از تو بگيرم كه اين وداع آخر است، پس دست و پاي او را ببوسد، پس بنشيند و او را بدامان خود بنشاند، در چنين حالت گريان نشود، اين بود كه 1⃣حضرت گريان شد و خود را با آستين پاك نمود، و مي‌فرمود: ▪️سيطول بعدي يا سكينة فاعلمي منك البكاء اذ الحمام دهاني ▪️‌يعني: اي سكينه بدان كه بعد از من گريه‌اي طولاني برايت هست، آنگاه كه مرگ مرا فرارسد.اين يك وقت بود از اوقات گريه‌ي آنحضرت. 2⃣دوم: آن وقت بود كه آمد به نزد جسد برادرش عباس، ديد بر خاك افتاده مشك سوراخ شده در يك طرف، و دستهاي قطع شده هر يك در يك طرف، پس گريه‌ي شديد مي‌نمود. 3⃣سوم: وقتي كه قاسم اراده‌ي قتال نمود، پس او را در بغل كشيد و آنقدر گريست كه غش كرد. 4⃣چهارم: وقتي بود كه آمد بنزد جسد قاسم و ديد كه از سم اسبان پامال شده . 5⃣پنجم: وقتي كه پسرش علي‌اكبر به ميدان رفت اشكش جاري شد و محاسن شريفش را به روي دست گرفت و سر به آسمان كرد و مناجات نمود. 6⃣ششم: وقتي كه تسلي مي‌داد خواهرش زينب را از گريه و جزع، در آنحال گريه بر خودش غالب شد و چند قطره اشك از چشمش فروريخت باز خود را نگاه داشت و هر گاه تأمل كني در اين حالت مذكوره، مي‌داني كه عادتا محال است كه صاحب قلب رئوف و مهربان گريان نشود در اين احوال. -------------------------------------------------- 📘 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
🔹بحسب بعض روايات از براي طفل رضيعش با شمشير قبري حفر نموده و او را دفن كرد و شايد سرّش چند وجه باشد. 1⃣يكي آنكه از آن متمكن شد. 2⃣دوم اينكه از قطع رأس او را نجات دهد. 3⃣سوم اينكه سه روز به روي خاك نماند. 4⃣چهارم اينكه پايمال سم اسبان نشود. 5⃣پنجم آنكه بدن او را به اين حالت مشاهده ننمايند. 🔹بلي آنچه را متمكن شد آنجناب نسبت به اصحاب به جا آورد، مثلا اجساد ايشان را جمع مي‌نمود، و بعضي را پهلوي بعضي مي‌گذاشت، و بعضي را خود به نفس نفيس نقل مي‌نمود، و تشييع مي‌فرمود. -------------------------------------------------- 📘    🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
علیه السلام 🔹مؤلف گويد حضرت بر همه‌ي اين امور صبر كرد لكن گريه بر حسين (عليه‌السلام) مي‌نمود، چون آن منافي صبر نيست بلكه لازمه‌ي شفقت و رقت است، و شنيده نشده كه آنحضرت وقتي مصيبت خود را با يكي از اهل بيت خود ذكر نموده باشد و گريه كند، مگر نسبت به حسين (عليه‌السلام) كه هر وقت او را مي‌ديد يا به ياد مي‌آورد گريه بر او غالب مي‌شد، و به علي (عليه‌السلام) مي‌فرمود: او را بازدار، پس مي‌بوسيد گلوي او را و گريه مي‌كرد، عرض مي‌كردند: چرا گريه مي‌كني؟ مي‌فرمود: جاي شمشيرها را مي‌بوسم، و اگر حسين (عليه‌السلام)را خوشحال مي‌ديد گريه مي‌كرد، و اگر محزون مي‌ديد گريه مي‌كرد، و اگر لباس نو مي‌پوشيد گريه مي‌كرد ، و هم چنين اميرالمؤمنين و فاطمه و حسن همه گريه مي‌كردند، و آنجناب وصيت نمود اهل بيت را در وداع آخرين كه صبر كنيد و صورت مخراشيد و گريبان مدريد و واويلا مگوئيد ، لكن شما را از گريه منع نمي‌كنم بلي دخترش را از گريه منع نمود در حال حياتش چنانكه فرمود: لا تحرقي قلبي بدمعك حسرة مادام مني الروح في جثماني‌فاذا قتلت فانت أولي بالذي تأتينه ياخيرة النسوان . يعني: با اشكهاي جانكاه خود دلم را نسوزان، تا هنگامي كه روح در بدن دارم. آنگاه كه من كشته شدم تو به اين اشك ريختن شايسته‌تري، اي برگزيده‌ي بانوان! و ملاحظه نما صبر آن حضرت را كه ملائكه از آن تعجب نمودند، در آن وقتي كه برخاك گرم افتاده، تمام اعضايش از صدمه‌ي تير و سنان و شمشير مجروح، و پاره پاره، سرش شكافته، پيشانيش شكسته، سينه‌اش از تير سوراخ سوراخ، قلبش ازنيزه‌ي سه پهلو چاك، يك تير در حلقومش نشسته، و تير ديگر حنكش را خسته، تير ديگر پهلويش را شكافته، زبانش از خشكي به كام چسبيده، جگرش از تشنگي تفتيده، لبهايش از عطش خشك شده، قلبش از براي اصحاب كشته شده و عيال بي‌كسش تافته، دستش از ضربت زرعة بن شريك قطع شده، نيزه به پهلويش جا گرفته، سر و رويش از خون خضاب شده، صداي استغاثه‌ي عيال و اطفالش از يك طرف، و شماتت و شتم دشمنان از طرف ديگر، و كشته‌هاي اصحابش از يك طرف ، با وجود همه‌ي اينها آهي نكشيد، و قطره‌ي اشكي نريخت و همي گفت: «صبرا علي قضائك، لا معبود سواك، يا غياث المستغيثين» : [بر قضاي تو شكيبايم، معبودي جز تو نيست، اي پناه پناهجويان!] اين است كه در زيارت او وارد شده است: «و لقد عجبت من صبرك ملائكة السموات»:  [به راستي فرشتگان آسمانها از شكيبائي تو به شگفت آمدند]. و از حضرت سجاد (عليه‌السلام) مرويست كه هر چند امر بر او شدت مي‌كرد رخساره‌اش مي‌درخشيد، و اطمينانش بيشتر مي‌شد تا اينكه بعضي از دشمنان به بعضي مي‌گفتند: ببينيد حسين (عليه‌السلام) را كه چگونه از مرگ باك ندارد . -------------------------------------------------- 📘 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
علیه السلام 🔹 اعطاء قلب نبي بحضرت حسين (عليه‌السلام) پس دليلش كلام آنجناب كه مي‌فرمود: «انه مهجة قلبي»  ، و ايضا آن علاقه مخصوصي كه به آنجناب اظهار مي‌نمود، در حال ملاقاتش با ديگري اظهار نمي‌فرمود، 🔹چنانكه گاهي كه به آن سكينه و وقار نبوت، در ميان اصحاب نشسته بود، هرگاه حسين (عليه‌السلام) مي‌آمد آنحضرت سخن را قطع مي‌نمود، و برمي‌خواست، و استقبال مي‌كرد او را، و به دوش مبارك مي‌گرفت و مي‌آورد در دامان خود مي‌نشانيد، ✳️ و عجب‌تر آنكه هرگاه بر منبر در اثناي خطبه، حضرت حسين (عليه‌السلام) وارد مي‌شد، آن حضرت خطبه را قطع مي‌نمود و به زير مي‌آمد و او را استقبال مي‌نمود، و مي‌فرمود، والله ندانستم كه از منبر به زير آمده‌ام چنانكه عبدالله ابن عمر روايت نموده است.و اين كلام، كنايه است از شدت محبت و علاقه‌ي قلبيه، و اعجب از آن، روايتي است كه ابن‌ماجه در كتاب سنن، و زمخشري در كتاب قائق نقل كرده‌اند كه 🔸 آنحضرت روزي حسين (عليه‌السلام) را در ميان كوچه ديد كه با اطفال بازي مي‌كند، پس حضرت رو به سوي او رفت و يكدست خود را بسوي او دراز نمود كه او را بگيرد آن طفل از طرفي به طرفي فرار مي‌كرد و آنحضرت با او مضاحكه مي‌نمود تا اينكه او را گرفت پس يكدست به زير ذقن و يكدست بر سرش گذاشت و او را بلند كرد، دهان بر دهانش گذاشت و او را بوسيد پس فرمود: «انا من حسين و حسين مني...»: [من از حسينم و حسين از منست]، خدا دوست بدارد هر كس حسين (عليه‌السلام) را دوست بدارد، حسين سبطي است از اسباط. 🔸و بدانكه اين محبت و علاقه به حسين (عليه‌السلام) سرايت به محبين او نيز نمود، چنانكه آن حضرت خدا را شاهد ميگرفت و ميفرمود من حسين(عليه‌السلام) را دوست ميدارم و محبين او را نيز دوست ميدارم و مي‌فرمود: خدا دوست بدارد محبين حسين (عليه‌السلام) را ، 🔸و روزي از روزها طفلي را در كوچه ديد پس نشست و او را گرفت و با او ملاطفت نمود، شخصي از سبب آن سؤال نمود، فرمود: اين طفل پسرم حسين را دوست مي‌دارد، زيرا كه من ديدم خاك قدم او را مي‌گرفت، و به صورت خود مي‌ماليد و جبرئيل مرا خبر داده كه از انصار حسين (عليه‌السلام) خواهد بود در كربلا. 🔸و ما نيز اميدواريم كه از محبين آنجناب باشيم تا اينكه پيغمبر (صلي الله عليه و آله) ما را دوست بدارد و خداي متعال نيز به سبب دعاي آن سرور ما را دوست بدارد، پس از گناهان ما درگذرد. -------------------------------------------------- 📘 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
✅سه ناله و سه صدا وقتی که بر زمین قرار گرفت در آن لحظه سه ناله و سه صدا یک دفعه بلند شد : 1⃣صدای اوّل : صدای علی اکبر بود لحظات آخر صدا زد : یا اَبَتاه عَلَیکَ مِنّی السلام … 2⃣صدای دوّم : صدای بود ، وقتی در خیمه صدای ناله علی اکبر را شنید بی اختیار ، عزیز فاطمه فرمود یا بُنَیَّ قتلوک . 3⃣صدای سوّم : که در آن حال بلند شد صدای کبری بود که صدا می زد : وا حبیباه، یااُخیّاه وَ ابنَ اُخیّاه (وای برادرم ، وای پسر برادرم ). 📘 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
مجتهد و عالم بزرگ نوشته است: 🔻حسین علیه السلام در مصیبت علیه السلام سه بار به حال و مشرف به مرگ شد. 🔹 اول: وقتی دید علی اکبر (ع) آماده ی رفتن به میدان است. 🔸 دوم: وقتی برگشت و از حضرت طلب آب کرد، او را به سینه گرفت و از شدت غصه و اندوه که نمی توانست آب برای او آماده کند، حالت احتضار به او دست داد. 🔹 سوم: وقتی علی اکبر از اسب افتاد و پدر را صدا زد، که کبری می گوید: ▪️«لَمّا سَمِعَ أبی صوة وَلَدِه نَظَرتُ إلَیه» ▪️وقتی صدای اکبر را شنید، من پدر را نگاه کردم، ▪️«فَرَأیتُهُ قَد أشرَفَ عَلَی الموت» ▪️دیدم مشرف به مرگ شده است. ▪️«وَ عَیناهُ تَدورانِ کَالمُحتضَر» ▪️دو چشمش مثل آدم محتضر می گردد، ▪️«وَ جَعَلَ یَنظُرُ الأطرافَ الخِيمَة» ▪️اطراف خیمه را نگاه می کند، نزدیک است روح از بدنش برود. ▪️«وَ صاحَ مِن وَسَطِ الخِيمَة» ▪️وسط خیمه فریاد زد: ▪️«وَلَدی قَتَلَ الله مَن قَتَلوک». 📘 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
📚مرحوم می گوید: 🔹در روز عاشورا، چهار جا، چهار عضو بدن ابی عبدالله به خاطر بی آبی از کار افتاده بود، که حتی شاید اگر آب هم می دادند، کار از کار گذشته بود و فایده نداشت. 1⃣اولین جایی که از عطش از کار افتاد چشمان امام حسین (علیه السّلام) بود، امام صادق (علیه السّلام) می فرماید: ▪️جدّ ما در روز عاشورا، از شدت عطش چشمانش آسمان را دود می دید. 2⃣دومین 🔸عضو، لبهای آقا بود، میدانی چرا؟ حمیدبن مسلم می گه دیدم لب های حسین علیه السلام مانند دو چوپ خشک شده به هم می خورد، دیدم از لبهای حسین داره خون می آید. 3⃣سومین 🔹عضو زبان حضرت بود، همان زمان که علی اکبر را بغل گرفت، زبان در دهان علی گذاشت، علی اکبر دید بابا از خودِ او تشنه تر است. 4⃣چهارمین 🔸عضو جگر حسین بوده، هلال بن نافع می گوید، آمدم نزدیک گودال، جنگ تمام شده، از بالای گودال نگاه کردم، دیدم لبهای حسین تکان می خورد، نزدیک تر رفتم، گفتم شاید حسین نفرین می کنه، دیدم می گوید: ▪️«لشگر جگرم از تشنگی می سوزد» از گودال آمدم بیرون، سریع رفتم آب آوردم، دیدم شمر داره بیرون می آید، گفت کجا می روی، گفتم می روم پسر فاطمه را سیراب کنم، گفت زحمت نکش، من سیرابش کردم … 📘 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
🔹او را از چهار حق كه در آب داشت منع نمودند. 1⃣اول: از حق مشتركي كه با همه‌ي مردم در آن داشت، چنانكه همه‌ي بني‌آدم با هم شريكند در آب و گياه ، اين است كه جايز است آب خوردن از نهرهاي مملوكه هر چند اذن از مالك نگيرند، و شايد از همين جهت است استحباب آب دادن به كفار هر گاه تشنه باشند، چنانكه در روايتي وارد است. 2⃣دوم: حق مشتركي است كه با همه‌ي جانداران داشته، چونكه هر ذي روحي را حق است در آب، و از اين جهت است كه واجب مي‌شود تيمم، هر گاه خوف عطش باشد بر حيوانات مملوكه و غير آنها. 3⃣سوم: حق خاصي كه بر اهل كوفه داشت، كه سه مرتبه ايشان را سيراب نموده بود.يك مرتبه در سال خشكي از براي ايشان طلب باران نمود، و به بركت آنجناب باران آمد . و دفعه‌ي ديگر در صفين آب را به ضرب شمشير از لشكر معاويه گرفت. و ديگر در قادسيه لشكر حر را آب داد. 4⃣چهارم: حقي كه آن حضرت، در خصوص نهر فرات داشت، چون مهر مادرش حضرت فاطمه (عليه‌السلام) بود و آن جماعت مراعات هيچ يك از اين حقوق را ننمودند، حتي اينكه يك قطره به جهت طفل شيرخوارش خواهش نمود و ديدند آن طفل را كه از تشنگي كباب است، پس باز اجابت نكردند، بعد از براي خودش يك قطره طلب نمود، ندادند، آه ... بودند ديو و دد همه سيراب و مي‌مكيد... خاتم ز قحط آب سليمان كربلا... ➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰ ✅ آن حضرت در چهار عضو تأثير نموده بود 🔹تشنگي آن سرور در چهار عضو تأثير تمام نموده بود: 1⃣اول: لبهاي مبارك كه افسرده شده بود. 2⃣دوم: جگر پاره پاره چنانكه در آخر امر، بعد از نااميدي از زندگي فرمود: 🔹«اسقوني قطرة من الماء فقد تفتت كبدي من الظماء» 🔸 : [قطره‌ي آبي به من بدهيد كه جگرم از تشنگي پاره پاره شد.] 3⃣سوم: زبان آن حضرت كه مجروح شده بود از بس به اطراف دهان سائيده بود. 4⃣چهارم: چشمهاي مقدسش كه از تشنگي تاريك گرديده بود، چنانكه در حديث مكالمه جبرئيل با حضرت آدم (عليه‌السلام) منقولست كه گفت: اگر ببيني اي آدم او را در حالتي كه مي‌گويد «وا عطشاه» به حدي كه تشنگي حائل شده باشد ما بين او و آسمان مانند دود ، پس به سبب هر يك از اين اعضاء اربعه يك نوع از آب ؛ خداوند به او عطا نمود. چون سخن به اينجا رسيد شما شيعيان هم بخل نورزيد به اشك ديدگان. -------------------------------------------------- 📘 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
علیه السلام 🔹 باب الماء اعطايي به حسين 🔸چونكه آن جناب را از آب مباح منع كردند، خداوند به او عطا نمود چهار نوع آب: 1⃣يكي: حوض كوثر را حق او قرار داد و اصحاب او را پيش از خروج روحشان از آن سيراب نمود، چنانكه علي‌اكبر وقتي كه بر زمين افتاد فرياد كرد كه اي پدر اين جد من است كه مرا سيراب نمود به جامي كه هرگز بعد از آن تشنه نخواهم شد. و حق گريه كنندگان او مسمع است، و اين فايده در بسياري از اعمال حسنه مروي است، لكن خصوصيت حسين (عليه‌السلام) آن است كه كوثر فرحناك مي‌شود به اينكه گريه كننده‌گان از آن بنوشند. 2⃣دوم: آب حيوان است در بهشت، كه با اشك گريه كننده‌گان او ممزوج مي‌شود پس در خوبي طعمش مي‌افزايد. 3⃣سوم: چشم است كه خداوند حق او قرار داده، اين است كه او را صريع الدمع و قتيل العبرة گويند، و آنرا اثر اسم شريفش قرار داده، بلكه اثر هر چه منسوب است به او، و اثر ذكر مصيبتش و اثر نظر به قبرش، و اثر بوئيدن تربتش. 4⃣چهارم: هر آب سرد خوشگواري است كه دوستان بنوشند، پس حق آن جناب در آن هست كه بايد او را ياد كنند و برقاتلين او لعنت فرستند، چنانكه فرمود: 🔹«شيعتي ما ان شربتم عذب ماء فاذكروني»: 🔸[اي شيعيان من! هر گاه آب گوارائي نوشيديد مرا ياد كنيد]، ✳️و حضرت صادق (عليه‌السلام) فرمود كه: «من هرگز نياشاميدم آب سردي مگر اينكه ياد كردم حسين (عليه‌السلام) را» -------------------------------------------------- 📘 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
🔹در كيفيت رقت و جزع و گريه بر آن جناب و آن چند قسم است: 1⃣اول: گريه‌ي قلب است به هم و غم، و آن اول مراتب است، و ثمره‌اش آن است كه ثواب نفس كشيدن در آن حال ثواب تسبيح است چنانكه در خبر است. 2⃣دوم: احتراق قلب است و ثمره‌ي آن فرح است در حالت احتضار، چنان فرحي همواره در قلب بماند تا وقتي كه بر حوض پيغمبر (صلي الله عليه و آله) وارد شود چنانكه در روايتي است. 3⃣سوم: گرديدن اشك است در چشم، پيش از جاري شدن بر صورت، چنانكه حضرت صادق (عليه‌السلام) فرمود: كه گريه كننده را خداوند رحمت مي‌كند پيش از آنكه اشك از چشمش بيرون آيد. 4⃣چهارم: بيرون آمدن اشك از چشم، هر چند به قدر بال پشه‌اي باشد چنانكه در خبر است كه آن سبب غفران ذنوب است هر چند به قدر كف دريا باشد. 5⃣پنجم: ريختن اشك است از چشم و در آن خاصيتي است كه فرمودند: هرگاه يك قطره از آن در جهنم ريزد حرارت آنرا خاموش نمايد. 6⃣ششم: جاري شدن آن بر صورت و ريش و سينه، و اين گريه‌ي حضرت صادق (عليه السلام) است در وقتي كه شخص مرثيه مي‌خواند از برايش، پس فرمود: هر آينه ملائكه گريه كردند، چنانكه ما گريه كرديم بلكه بيشتر، و خداوند از براي تو تمام بهشت را واجب كرد. 7⃣هفتم: صيحه زدن و نوحه كردن و فرياد كردن و فرياد زدن و جان دادن است، 🔹چنانكه حضرت صادق (عليه‌السلام) در دعا فرمود خدايا رحمت كن آن صيحه را كه به جهت ما بلند مي‌شود و در خبر است كه حضرت فاطمه (عليهاالسلام) هر روز بر آن جناب شهقه ميزند تا اينكه پيغمبر (صلي الله عليه و آله) او را ساكت مي‌نمايد. و در خبر است از ابوذر كه گفت: اگر بدانيد كه آن مصيبت چه قدر عظيم است، البته آنقدر گريه كنيد تا اينكه جان شما بدر رود. 8⃣هشتم: عويل كردن است كه يزيد قاتل آن جناب به زوجه‌ي خود هند امر نمود و گفت عويل كن اي هند بر حسين (عليه‌السلام) كه بزرگ قريش بود و ابن‌زياد در قتلش تعجيل نمود. 9⃣نهم: زدن بر سر و صورت است وآن عمل عبدالله بن عمر بود در وقتي كه خبر شهادت حضرت به او رسيد و فرياد مي‌كرد كه: هيچ روزي مثل روز حسين (عليه‌السلام) نيست يزيد، تا اينكه او را ساكت نمود. 🔟دهم: تباكي است يعني خود را شبيه به گريه كننده نمايد كه از برايش بهشت خواهد بود يعني هر گاه قلب قساوت داشته باشد و نسوزد پس لااقل سر را به زير اندازد و اظهار انكسار و حزن نمايد. 🔹و نمي‌دانم چگونه قساوتي است كه بر دل چنين مصيبتها نسوزد و مي‌شود كه منشاء قساوت دو چيز باشد: 🔸يكي: داخل شدن در تحصيل زيادتي مال دنيا است كه موجب قساوت است، چنانكه در دعا اشاره به آن شده كه فرمودند: پناه بخدا از قلب قاسي و چشم خشك و شكمي كه سير نمي‌شود. 🔸دوم: بسيار تكلم نمودن در امور بي‌فايده چنانكه در خبر است. ✳️و علاج قساوت قلب با دست كشيدن بر سر يتيم است كه علاوه بر اجر فراوان كه در آنست سبب رفع قساوت قلب مي‌شود. 1⃣1⃣يازدهم: گريه كردن است بدون اشك به جهت خشكي چشم از كثرت گريه، و آن گريه‌ي اهل بيت بود بعد از مراجعت به مدينه. 2⃣1⃣دوازدهم: گريه‌ايست كه اثر آن در شخص ظاهر شود به ترك طعام و شراب 🔹چنانكه مسمع ابن عبدالملك خبر داد حضرت صادق (عليه‌السلام) را به عروض اين حالت از براي خودش در نزد ذكر حسين (عليه‌السلام) پس حضرت دعا در حقش فرمودند. -------------------------------------------------- 📘 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
🔹: 1⃣اول: از كعبه‌ي معظمه اشرف است. 2⃣دوم: اين زمين را خداوند خلق نمود پيش از كعبه به بيست و چهار هزار سال و آنرا مبارك و پاكيزه كرد، چنانكه در روايات معتبره وارد است. 3⃣سوم: اين زمين هميشه مبارك و پاكيزه بود و خواهد بود تا اينكه خداوند آنرا بهتر از زمينهاي بهشت قرار دهد و بهترين منازل و مساكن اولياء خدا در آن باشد، چنانكه در روايت است. 4⃣چهارم: الآن اين زمين از زمينهاي بهشت است، چنانكه در روايت است. 5⃣پنجم: از حضرت سجاد(ع) مروي است كه چون زلزال قيامت شود كربلا را بلند كنند با تربت نوراني باصفا، پس در بهترين رياض بهشت گذارند كه نور آن در بهشت نمايان باشد مانند ستاره‌ي درخشان كه ديدگان را بزند، و آن زمين ندا كند كه منم آن زمين پاك و پاكيزه، كه در برداشتم جسد حضرت سيدالشهداء و سيد شباب اهل بهشت را. 6⃣ششم: تسبيح كردن با دانه‌هاي آن تربت ثوابش هفتاد برابر است. 7⃣: گردانيدن دانه‌ها ثواب تسبيح گفتن دارد. 8⃣: آنكه هر گاه تسبيحي از آن تربت در دست گيرد و اول روز بگويد: 🔹«اللهم اني أصبحت اسبحك و اهللك و احمدك عدد ما ادير به سبحتي»: 🔸 [يعني: خداوندا من با تسبيح و تهليل تو صبح كردم، به تعدادي كه تسبيحم را مي‌چرخانم ترا سپاس مي‌گويم]، پس تا شام از براي او ثواب تسبيح كردن نوشته مي‌شود و همچنين اگر در وقت خواب بخواند آن دعا را و تسبيح را در زير سر گذارد همين خاصيت را دارد، چنانكه در حديث حضرت سجاد (عليه‌السلام) است. 9⃣: سجده بر آن خاك مقدس حجابهاي هفتگانه را پاره مي‌كند و مراد يا نفوذ و صعود به سماوات سبع است، يا مراد حجابهاي معاصي است كه مانع‌اند از قبول اعمال چنانكه در روايت معاذ بن جبل است و ايضا سجود بر آن نور مي‌دهد ارضين سبع را . 🔟: خوردن خاك و گل حرام است، و در روايتي است كه مانند گوشت خوک است مگر خاك قبر شريف به جهت استشفاء به شرائطي كه در محلش مذكور است و عمده‌ي آن شرايط نيت صادق است، دعا خواندن و مهر كردن بر آن، تا اينكه به مس أجنه و شياطين نرسيده، اثرش زايل شود. 1⃣1⃣: نگاه داشتن آن خاك مطهر سبب امن از خوف است اگر به اين نيت بردارند. 2⃣1⃣: گذاشتن از خاك در متاع تجارت سبب بركت آن مي‌شود، چنانكه در رواياتست. 3⃣1⃣: مستحب است كه حنك(کام) طفل را با آن خاك بردارند تا اينكه ايمن شود از صدمات. 4⃣1⃣: هر گاه آنرا در قبر گذارند سبب امان ميت مي‌شود از عذاب ✳️چنانكه مروي است كه زني زنا مي‌داد و اولادي كه از آن حاصل مي‌شد، با آتش مي‌سوزانيد، چون وفات نمود و او را دفن نمودند، زمين او را بيرون مي‌انداخت، چند دفعه مكرر كردند، آخر به تعليم امام، تربت در قبرش گذاردند زمين او را قبول كرد. 5⃣1⃣: مستحب است كه حنوط ميت را با آن تربت مخلوط كنند. 6⃣1⃣: دفن در آن زمين مقدس سبب دخول بهشت است بدون حساب. 7⃣1⃣: چون ملائك بهشت به زمين نازل مي‌شوند حورالعين از ايشان خواهش مي‌كند كه از تربت طاهره به جهت ايشان هديه ببرند كه به آن متبرك شوند. 8⃣1⃣: از اين تربت مبارك هر ملكي برداشته هديه از براي پيغمبر برده و خود پيغمبر (ص) نيز از آن برداشت. 9⃣1⃣: در اين زمين مقدس دفن شده است پيش از شهادت آن حضرت، دويست نبي و دويست وصي و دويست سبط كه همه شهيد شدند، چنانكه در روايت معتبر است. 0⃣2⃣: بوئيدن اين خاك پاك ، سبب ريختن اشك است، چنانكه پيش از واقعه شهادت نسبت به پيغمبر (ص) و خود حضرت واقع شد. 1⃣2⃣: اين تربت هر جا بود مبدل به خون گرديد در حال شهادت آنجناب، چنانكه از اخبار بسيار ظاهر مي‌شود، ✳️از آن جمله روايت ام‌سلمه است كه سني و شيعه روايت نموده‌اند كه حضرت پيغمبر(ص) از آن تربت كه خود برداشته بود در شب معراج، يا جبرئيل از برايش هديه آورده بود، به ام‌سلمه داد و آن خاك سرخي بود و فرمود: اين را نگاه دار، پس هر وقت مبدل شد به خون، بدانكه فرزندم را شهيد كرده‌اند.ام‌سلمه گويد: پس آنرا در شيشه‌اي ضبط نمودم و هر روز آنرا نظر مي‌نمودم و مي‌گريستم، پس چون روز عاشورا شد، صبح نظر كردم همان خاك بود چون بعد از زوال به سوي او برگشتم، ديدم مبدل به خون شده است پس فرياد ناله‌ام بلند شد. سلمي گويد: ديدم شيشه را در پيش ام‌سلمه كه خون در آن مي‌جوشيد. 2⃣2⃣: داخل شدن در آن زمين سبب حزن است بالوجدان، خصوصا اگر نزديك قبر مبارك شوند و نظر نمايند به قبر فرزندش علي‌اكبر كه در پائين پاي اوست چنانچه در روايت است. 3⃣2⃣: اين تربت رسيده است به دست هر ملكي كه بزيارت پيغمبر (ص) آمده و به دست هر پيغمبري كه ه به زيارت كربلا آمده، آنرا گرفته و بوئيده و به بدن خود ماليده،پس آن مقام همه انبیاء است تا روز قیامت. -------------------------------------------------- 📘 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary