eitaa logo
قرار نوکری
1.1هزار دنبال‌کننده
819 عکس
53 ویدیو
119 فایل
اطلاع رسانی جلسات کربلایی سیدعلی #حسینی_تبار و بارگزاری صوت جلسات و.. 🔻🔻🔻 #کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی #مقتل #بارگزاری_اشعار_نوحه_سرود #آموزش_روضه_خوانی_تخصصی #آموزش_مداحی #حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س #سید_علی_حسینی_تبار پل ارتباطی با حقیر ۰۹۱۲۲۵۱۰۶۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸 به خانه وحی از به روایت از علماء بزرگ اهل‌خلاف 🩸 🥀 از علمای بزرگ اهل‌خلاف که استاد ذهبی و متوفای ۷۳۰ قمری است، از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم چنین نقل می­‌کند: 🥀 روزی رسول‌خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم نشسته بود، که حسن بن علی علیه‌السلام بر او وارد شد، نگاه پیامبر که بر حسن علیه‌السلام افتاد، اشک از چشمانش سرازیر شد. سپس حسین بن علی علیه‌السلام وارد شد، و پیامبر اکرم مجدداً گریه کرد. در پی آن فاطمه و علی علیهماالسلام وارد شدند، نبی‌مکرم اسلام با دیدن آن‌ها هم به گریه افتاد. وقتی از پیامبر پرسیدند که چرا بر آنان گریه کردی؟ فرمود: 🥀 از مصیبت‌هایی که بعد از من بر آنان می‌رسد، و اما دخترم فاطمه سلام‌الله علیها... 🥀 «وَ أَنِّی لَمَّا رَأَیْتُهَا ذَکَرْتُ مَا یُصْنَعُ بِهَا بَعْدِی» 🥀 زمانی که فاطمه را دیدم، به یاد صحنه‌ای افتادم که بعد از من برای وی رخ خواهد داد. 🥀 «کَأَنِّی بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ فی بَیْتَهَا وَ انْتُهِکَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ‏ إِرْثَهَا وَ کُسِرَ جَنْبُهَا [وَ کُسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَ أَسْقَطَتْ جَنِینَهَا» 🥀 هم اینکه او را می‌بینم در حالی که ذلّت وارد خانه او شده، حرمتش شکسته شده، حقش غصب شده، از ارث خود منع شده، پهلویش شکسته شده و فرزندش سقط شده. 🥀 «وَ هِیَ تُنَادِی یَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِیثُ فَلَا تُغَاثُ…» 🥀 فریاد سر می‌دهد، و ندای وا محمدا سر می‌دهد، اما کسی جوابش را نمی‌دهد. از مردم طلب کمک می کند، امّا کسی به یاریش نمی‌شتابد. 🥀 «فَتَکُونُ أَوَّلَ مَنْ یَلْحَقُنِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَتَقْدَمُ عَلَیَّ مَحْزُونَةً مَکْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَة... 🥀 او اوّلین شخصی از اهل‌بیت من است که به من ملحق می‌شود، و در حالی مرا می‌بیند که محزون، گرفتار، غمگین و شهید است. و من در اینجا می‌گویم : خدایا کن هر که به او ظلم کرده، کیفر ده هر که حقش را کرده ، خوار کن هر که خوارش کرده و در دوزخ مخلد کن هر که به زده تا فرزندش را کرده و ملائکه آمین گویند. 📕 فرائد السمطین، جلد ۲، صفحه ۳۴ 📎 در شرح حال و در توثیق وی چنین می گوید: «و کان شدید الاعتناء بالروایة و تحصیل الاجزاء حسن القراءة ملیح الشکل مهیبا دینا صالحا» 📎 وی بسیار به روایات و بدست آوردن کتب حدیثی اهمیت می‌داد، خوش صدا و خوش سیما بود و شخص با هیبت و دین دار و صالحی بود. 📕 تذکرة الحفاظ، جلد ۴ ، صفحه ۱۵۰۵ 🆔 @mosibatoratebah ➰➰ @ghararenokary
بند1⃣ اولین بار روزی که دنیای من شد رو سرم آوار عده ای که میدونستن شدیم عزادار خونه ی اهل کسا رو دوره کردن انگار نه انگار جای تسلیت گفتن، پشت در رجز خوندن، قلب ما رو لرزوندن گفتیم که عزاداریم، پای ظلمشون موندن، قلب ما رو لرزوندن با اینکه مادرم با گریه برمیگشت اما خدا رو شکر اینبار به خیر گذشت بند2⃣ دومین بار چند نفر دیگه دوباره مثل طلب کار اومدن پشت در خونه و زدن جار تهمتای ناروایی میزدن به یه آبرو دار هر چیرو نباید که، میگفتن به ما گفتن، خیلی ناروا گفتن حتی فکرشم سخته، به مادر چیا گفتن، خیلی ناروا گفتن با اینکه چشم شور دنبال شر میگشت اما خدا رو شکر بازم به خیر گذشت بند3⃣ سومین بار شد برای بار آخر ماجرا تکرار اما اینبار روضه هاش فرق داره با هر بار بعد تهدید و جسارت، خون به پا شد با در و دیوار ضربه ی لگد بسکه، بی پروا و محکم شد، از ما یک نفر کم شد یا فضه خزینی گفت، قد مادرم خم شد، از ما یک نفر کم شد روضه همش روی دیوار و در میگشت کاشکی میشد بگم بازم به خیر گذشت شعر و سبک: ، ⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️ تلگرام: 🆔: https://t.me/tekyenokari ایتا: 🆔: https://eitaa.com/tekyenokari روبیکا: 🆔: http://Rubika.ir/tekyenokari اینستاگرام: 🆔: https://instagram.com/tekyenokari ➰➰➰ @ghararenokary
بند1⃣ روضه و ماتم شروع شد از توی کوچه ها صفحه ی تاریخ آتیش گرفت از این ماجرا تند باد زمستون، اومد با خودش برد، بهار علی رو کشتیِ گرفته، پهلو با خودش برد، قرار علی رو توی اون دوشنبه ی غم آلود کاش از این خونه بلا دور میشد وقتی فاطمه زمین می افتاد چشم روزگار باید کور میشد «بر حاشیه برگ شقایق بنویسید گل تاب فشار در و دیوار ندارد» بند2⃣ شاخه ی طوبا افتاده بود توی دردسر برگ وبرش رو انگار گرفته بود میخ در ابرای پلیدی، بردن آسمونو، با طعنه و کینه پشت سر مولا، میزد همه عالم، با گریه به سینه زمین از خجالتش میشد آب کوچه بود و یک سپاه گمراه اگه بی ملاحظه شد مسمار تازیونه کاش میومد کوتاه «من ایستاده بودم، دیدم که مادر را دشمن گهی به کوچه، گاهی به خانه میزد گردیده بود قنفذ، همدست با مغیره او با غلاف شمشیر، این تازیانه میزد» بند3⃣ فتنه ی نمرود به بار آورده بود فاجعه حتی خلیلم میسوزه پای این واقعه اون روز ولی آتیش، بَرْداً وَ سَلاما، نشد واسه زهرا ذوب شد توو ولایت، اون شمعی که میسوخت، توو غربت مولا یه نفر نبود بگه نامردا نکنین لگد گل مولا رو بار شیشه داره این حوریه بی حیا دیگه نزن زهرا رو «در وسط کوچه تو را میزدند کاش بجای تو مرا میزدند» شعر و سبک: ⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️ تلگرام: 🆔: https://t.me/tekyenokari ایتا: 🆔: https://eitaa.com/tekyenokari روبیکا: 🆔: http://Rubika.ir/tekyenokari اینستاگرام: 🆔: https://instagram.com/tekyenokari ➰➰➰➰ @ghararenokary