eitaa logo
قرار نوکری
1.1هزار دنبال‌کننده
801 عکس
53 ویدیو
113 فایل
اطلاع رسانی جلسات کربلایی سیدعلی #حسینی_تبار و بارگزاری صوت جلسات و.. 🔻🔻🔻 #کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی #مقتل #بارگزاری_اشعار_نوحه_سرود #آموزش_روضه_خوانی_تخصصی #آموزش_مداحی #حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س #سید_علی_حسینی_تبار پل ارتباطی با حقیر ۰۹۱۲۲۵۱۰۶۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ هستیم در میخانه دائم مست باده دارد چقدر اینجا گدایی استفاده کوثر هوس کرده دل حیدر پسندم بالا نشینم کرده یک ساغر چه ساده با یا علی و یاعلی معراج رفتم برده مرا تا عرش این پای پیاده از چشمهای من بهشت افتاده وقتی طوبای لیلا در مدینه بار داده میگفت در گوشش اذان، میگفت اقامه امشب علی هم داشت حالی فوق العاده کاری ندارد از همه سلمان بسازند وقتی تصدق میکنند این خانواده حال خوشی در خلوت محراب داریم امشب حسابی کار با ارباب داریم @hosenih یار گدای بی سر و سامان حسین است مجنون لیلاییم لیلامان حسین است آنکس که می میرد برای گریه ماییم آنکس که عشقش کرده رسوامان حسین است خیر از جوانی دیده ایم الحمدلله ماها که یک عمر است دنیامان حسین است دیوانه ی روی علی بن الحسینیم بسکه خیال و خواب و رویامان حسین است ذاتا" علی اکبر کرم دارد نگاهش بسکه دوچشمش مثل آقامان حسین است پایین پا سکوی پروازِ به بالاست آنجا که سر جمع دعاهامان حسین است مارا کنار سفره با آقا نشاندند رزق مناجات سحرها را رساندند @hosenih ابروی او دائم سر پیکار دارد یوسف کجا اینقدرها بازاردارد از آستینش در می آید صد چو میثم از بسکه نخل چشمهایش بار دارد کار توسل های ما بالا گرفته چون جلوه از هرپنج تن بسیار دارد هم شانه ی عباس می آمد که گفتند بین مدینه مجتبی هم یار دارد از بس شده دلتنگ آغوش پیمبر دائم به بوسیدن، حسین اصرار دارد وقت سحر بین مصلای قیامت صوت اذانش بیشتر بازار دارد دیدیم در توحید چشمش ماسوا را اول خدا، دوم خدا، سوم خدا را @hosenih تقسیم کردند از نگاهش نورها را می، کرده اند از لعل او انگورها را قدری نمک از سفره اش روزی مان شد بعدا" خریدند از جوانها شور ها را ما را سوار کشتی ارباب کردند نزدیکتر دیدیم با او دورها را تنزیل اسم اعظم حیدر فقط اوست عیسا شفا داده است با او کورها را دیدیم چون موسی شب هشت محرم زیر نقاب چهره ی او طورها را اکبر یکی دوتا سه تا ... یا صد برابر؟ فهمیده ایم از کثرتش منظورها را در کربلا محشر به پا کرد و زمین خورد لشکر برایش کوچه وا کرد و زمین خورد @hosenih وقتی مسیر روزدن فرقی ندارد جان تو یا که جان من فرقی ندارد او تشنه ی بابا و بابا تشنه ی او این چار لب با یک دهن فرقی ندارد آنجا که قصد نیزه ها نسل خلیل است ابن الحسین ابن الحسن فرقی ندارد این پیکری که جوشنش هم اربا"ارباست بایک تن بی پیرهن فرقی ندارد آقا عبایش را ز دوش خود درآورد یعنی عبایش با کفن فرقی ندارد گیسو پریشان عمه آمد از حرم دید روح حسین و آن بدن فرقی ندارد باخنده ها یکباره جانش را گرفتند پیغمبر آخر زمانش را گرفتند ⏹ @ghararenokary
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بنام ایزد منان سخن کنم آغاز که میکنند همه كائنات با او راز فرود آورد او را فلک سر تعظیم سجود آورد او را ملک به عجز و نیاز خدا گواه که ما هم شبانه روز ، مدام به شکر خلقت آل علی کنیم نماز مَهی ز آل علی، حضرت علی اکبر که اوست شبه پیمبر، هم اوست خالق ناز مقام عصمت او را کسی نشد منکر چنانکه دشمن او هم چنین کند ابراز که اوست خَلقاً و خُلقاً و منطقاً چو رسول و هست ذات نکویش چو او تمدن ساز تمام حاجت ارباب را خدا داده چقدر حق به علی اکبرش بها داده @hosenih على مکارم اخلاقِ مصطفا دارد على فضائل و اوصافِ مرتضا دارد علی به چهره ی او ختمُ الانبیا بیند علی گواه که سیمای انبیا دارد على اگر چه ز صلب حسین آمده است ولی قَرابتی از نسل مجتبا دارد على سزاست که اِحیا کند شهادت را که روی بازوی خود، مُهر کربلا دارد هزار مرتبه تبریک، اُم لیلا را که در کمال، نشانها ز هل اَتا دارد از ابتدا که ز جنت قدم بدنیا زد به عمقِ سینه، برائت ز اشقیا دارد همه وجود على اكبر است پیغمبر بگو که آینه ای از خدا علی اکبر @hosenih چنانچه روبروی خصم، قد عَلَم بکند سپاهِ دشمنِ قدّار، قَلع و قَم بکند گهِ تقابلِ شمشیرهای زهر آگین ز دشمنِ اُموی دست و پا قلم بکند ز برقِ تیزیِ تیغِ ستم کُشَش در جنگ عجيب وِلوله در اُردوی ستم بکند رُخَش نبی، رجزش حیدری، قدَش عباس مَهابَتَش بخدا پشت خصم، خم بکند هماره نیّتِ پاکش، دفاع از دین است اگر به معرکه ها، یاری حرم بکند و با نمونه ای از "قاتَلَ کریما" نیز* میان صحنه، به اعدای خود کرم بکند کریم اِبنِ کریم آمده، خدا را شکر تمام جودِ قدیم آمده، خدا را شکر @hosenih کرامت از در و دیوارِ خانه اش ریزان ولایت است که از هر نشانه اش ریزان به عاصیان نظر رحمتش خداگونه به نوکران مدَدِ مشفقانه اش ریزان ز اشک دیده ی او دانه دانه ی باران به وقت زمزمه ی عارفانه اش ریزان چه ناب داده شهادت: علی ولی الله اذانِ عشق، ز شورِ ترانه اش ریزان قدومش آینه ای از شکوه زهرائی جلال فاطمی از هر کرانه اش ریزان ادب نگر که به پایینِ پای بابایش هزار روضه از این آستانه اش ریزان به تن، لباسِ لقای خدا که می پوشد برای یاریِ آل رسول می کوشد @hosenih قدم قدم ز حرم، دور سَروِ بستان شد ز پیشِ دیده ی بابا، بسوی میدان شد تمامِ جانِ پدر را به یک نگاه گرفت نگاهِ آخرِ او قاتلِ غریبان شد سرشکِ دیده ی زینب، پیام غربت داشت دلِ خیام حرم جملگی پریشان شد بسوی کفر، تو گویی نبی تهاجم بُرد میانِ معرکه گویی علی نمایان شد به اشتیاقِ فراوان به قلبِ لشکر زد ولی میانه ی رزمش، عدو فراوان شد ز فرطِ بارشِ شمشیر و نیزه و خنجر کلامِ آخرِ اکبر، بیا پدرجان شد پدر رسید کنارش چه سخت، با زانو و مُرد و زنده شد از دستِ گرمِ یک بانو * قاتلاً كريماً : بزرگوانه و جوانمردانه جنگیدن ⏹ @ghararenokary
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ می شود گاهی وصال ازسختی هجران درست مثل لبخندی که شد از دیده ی گریان درست کوزه ی مجنون شکست و حال مجنون خوب شد می کنند از اخم لیلا هم دوا درمان درست از پیمبر زاده ی ما یک پیمبر آمده یک ربیع الاول دیگر شد از شعبان درست هم چراغ راه هم پشت وپناه است این علی این چنین از ماهِ گردان شد بلاگردان درست خانه ات آباد آقا! یوسف کنعان تو.. صد گلستان می کند از کلبه ی احزان درست زین ولادت هم دل مولا و هم نوکر خوش است مستی عشاق با ذکر علی اکبر خوش است مینویسم هرچه احمد باز حیدر می شود مینویسم هرقدَر الله! اکبر می شود ساکن عرش است و عرش از او معلی می شود کوثر محض است و آب از او مطهر می شود هرکه یک دفعه نگاهش کرده با خود گفته است شک ندارم این جوان روزی پیمبر می شود هرزمان که بی نقاب از کوچه ای رد می شود به هوای دیدنش در کوچه محشر می شود در بقیع و در نجف سر می شود هرلحظه اش روزگار هرکسی پایینِ پا سر می شود با اذانش سُبحه و سجاده مستی میکنند هم بلال و هم موذن زاده مستی میکنند @hosenih نام او باشد علی و هست زهرا بیشتر تکیه بر این شاهزاده کرده بابا بیشتر قدو بالای پسر ها دلخوشی مادر است کیف کرد از دیدنش پس ام لیلا بیشتر خَلق احمد خُلق احمد منطقش هم احمدیست جبرییل از این شباهت میخورد جا بیشتر ذوالفقار دست مولا دستبوس اکبر است می‌دمد روی لبش انا فتحنا بیشتر زهره از یل های شامی آب خواهد شد یقین گر بگوید ذکر لاحول و لا.. را بیشتر مثل جدش بی نظیر و مثل جدش لافتی ست چرخش شمشیر او عینا شبیه مجتبی ست @hosenih عرش حق را نور بود و بر زمین هم نور شد در کریمی چون عمویش مجتبی مشهور شد جار میزد اسم حیدر را بروی ماذنه چشم بدخواهش الی یوم القیامت کور شد دستبوس عمه اش بود و رکاب عمه اش بر حفاظت از حریم زینبی مامور شد ای بقربان نمازش ای فدای گریه اش در مناجات شبش سجاده کوه طور شد.. اذن میدان خواست زهرا را ببیند زودتر با خودش میگفت مادر جان! زیارت جور شد! راه افتاد و پدر گریه کنان پشت سرش دست بر زیر محاسن برد بهر اکبرش @hosenih بر تن اکبر زره بر شانه بابا عبا گریه میکرد از غمش حتی زره حتی عبا تا که آقا دست سمتش برد از هم باز شد جمع و جورش کرد آخرسر علی را باعبا یک علی آمد به میدان !شد صدو ده تا علی! یک عبا نه!لازم است اینجا صد و ده تا عبا این جوانان بنی هاشم چه زجری میکشند تا نگردد ناگهان سرریز از هرجا عبا.. خاکی است و خاکی است و خونی است و خونی است چادر زهراست بر دوش جوانان یا عبا؟! در محرم روضه ماه صفر را میبرند یک نفر کشته شد اما دونفر را میبرند ⏹ @ghararenokary
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ داد دستان ملائک قلم و دفتر را بعد جوشاند به فردوس برین، کوثر را خواست هاتف به تناوب بنویسد یا عشق جبرئیل آمد و گسترد برایش پر را باید از ظرف زمین لیقه و جوهر می ساخت شست با عطر گلاب نفسش قمصر را تربتی از طرف کرببلا آوردند تا نوشتند مقامات علی اکبر را از گُل اشک کمی آب مهیا کردند کام ما را ز شراب لب او وا کردند @hosenih می وزد از سحر ِ هر شب او بادِ بهشت می شود زنده به یاد لب او یاد بهشت از ازل چشم خدا صحنهء زیبایی را مستند کرد به چشمش که شد ایجادِ بهشت کمی از منظرهء صورت خود را پوشاند که درآورد ز هجران خودش دادِ بهشت بر لب هرچه بهشتی است فقط ناد علی است و یقیناً که بُود ناد علی ناد ِ بهشت شکرلله حسینی شدنم حیدری است برکت عمر و جوانیم علی اکبری است @hosenih از عقیق دهنت لعل مکیدن چه خوش است از مربّای لبت شهد چشیدن چه خوش است ای که انگور طلب کرده ای از چشم حسین خوشه انگور ز چشمان تو چیدن چه خوش است چشم ها ظرفیت دیدنتان را چو نداشت، اتفاقاً همه گفتیم شنیدن چه خوش است چه نیازی به طبیب و به دوا و به شفا تو اگر خواسته ای درد کشیدن چه خوش است من گدا زاده، تو شهزاده علی اکبر عشق من اویسم که تویی حضرت پیغمبر عشق @hosenih خلق کردند ز انفاس تو شب بوها را بار دادند ز اشکت همهء جوها را در جنان فاطمه چون گیسویتان را می بافت گره بر زلف تو می زد سر گیسوها را سفره ات پهن شد و از شب اول دیدیم که جدا کرده علی سهم علی گوها را روی گهواره دستان پدر خوابیدی تا بیارند برای تو پر قوها را آمدی و همه افلاک، عریضه شده است ای اذان گوی حرم وقت فریضه شده است @hosenih آسمان ریخت به هم در شب روءیا شدنت سوخت چشمان کویر از تب دریا شدنت مادرت دور سرت مجمر اسفند گرفت تا که چشمت نزند قصه ء لیلا شدنت ای امید شب و روز دل ارباب حسین آرزویش شده آقا شدنت پا شدنت نذر لیلاست از آن روز که شیرت داد پارکاب علم حضرت سقا شدنت باده از دست خدا ای صنم مست بگیر ماه هم شانهء عباس، علم دست بگیر @hosenih ای به ارباب کرم، از همه کس نائب تر خاک بوسی تو از نان شبم واجب تر به قد و قامت رعنات قسم غیر خودت به حسین بن علی نیست کسی راغب تر غیر عباس ندیدیم کسی را و نشد اسدالله به اندازه تو غالب تر بگذار آب بپاشند دم رفتن تو که تویی طالب و زنهای حرم طالب تر ماه شب های کویری پدر آهسته ای عصای دم پیری پدر آهسته @hosenih ای که ابروی تو محراب عبادت شده است جلوه ای کن که ببینند قیامت شده است به ضریح لب تو بوسه زنان گفت حسین شکرلله که توفیق زیارت شده است می کشد شانه به مو می کشد آهی ز دلش که به رخساره ات ای ماه حسادت شده است هر طرف می نگرد جسم تو را می بیند و تمام بدنت را که چه غارت شده است به زمین خوردن تو دردسری بوده علی به حرم بردن تو دردسری بوده علی ⏹ @ghararenokary
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شب رحمت ، شب احسان اباعبدالله باز عالم شده حیران اباعبدالله عرض تبریک به طه و به یاسین امشب آمده قاری قرآن اباعبدالله چه مبارک سحری ! قسمت عالم شده است دستگیری ِ حسن جان ِ اباعبدالله عرض تبریک به عباس ِعلمدار آمد شیر جنگاور گُردان اباعبدالله آسمان و قمرش سجده کنانند امشب پیش این شمع شبستان اباعبدالله حضرت خسرو دین ! نغمه ی شیرین آمد چشم بد دور ، علی جان ِ نخستین آمد @hosenih کیست این بانی ِ الطاف ِ نهانی کردن عادتش مثل حسن خیر رسانی کردن طیب الله به این رحمت پیغمبری اش کار او گشته محبت به جهانی کردن ما نخواهیم از او غیر خودش را که خطاست از کریمان طلب لقمه ی نانی کردن زندگی چیست به جز لحظه ی شیرینی که به فدای سر و جانش ، سر و جانی کردن شهدا روز قیامت همگی می گویند این جوان داد به ما یاد جوانی کردن با سر و جان سوی این حضرت ِ جان باید رفت "زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت" @hosenih حرکات و سکنات تو تجلای نبی با تو یک شهر نشسته به تماشای نبی چشم بد دور که تو آمدی و بار دگر همه دیدند نشسته است علی ، جای نبی تو فقط راه برو سرو خرامان حسین تا مدینه بکند یاد ز زهرای نبی شهد ِ دیدار دوباره ز پیمبر کردن نوش جان ِ علی ِ عالی ِ اعلای ِ نبی ای مسلمان ِ تماشای تو نصرانی ها فیض روح القدست فیض مسیحای نبی پسر ِ باب نجاتی و خودت باب نجات بر تو و این همه فیض و برکاتت صلوات @hosenih آفریدند تو را تا که قیامت بکنی چون پدر بر دل عشاق حکومت بکنی حسرتی مانده میان دل عالم که نشد تا بر آن چند صباحی تو امامت بکنی از کرامات اباالفضل همین ما را بس که تو زیر علمش مشقِ رشادت بکنی قصد کردی چو پدر دست بگیری زهمه تا قیامت به بد و خوب محبت بکنی آی شهزاده ترین قصد نمودی انگار به پدر بیشتر از "جَون" تو خدمت بکنی گرچه بر کون و مکان ، سید و مولا بودی بیشتر از همه تو ، نوکر بابا بودی @hosenih ای که فرموده علی تا ابد همتایت نیست زینت دوش حسین ، روی زمین‌ جایت نیست زودتر از همه عازم شده ای چون که تو را بیش از این طاقت ِ تنهایی ِ بابایت نیست اف به دنیا که برای پدر بی تابت جای یک بوسه میان همه اعضایت نیست عطش و نیزه و شمشیر چه کردند حتی رمق آه کشیدن روی لب هایت نیست ... آه یعقوب حرم ! دل بکن از یوسف خود محرمی دور و بر زینب کبرایت نیست یک تنه لشکر ارباب ، شده لشکر ها ام لیلا شده آه ام ِ علی اکبر ها‌ ⏹ @ghararenokary
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ماه روزیم و آفتاب شبیم از قدیم عاشقیم! در طلبیم ما عجم زادگان منتخبیم... که گرفتار دلبری عربیم این که هم‌ احمد است، هم علی است علی بن‌ الحسینِ اَوَّلی است بیخیال غم و مصیبت و درد اُم لیلا مسیح را آورد همه مستش شدند فَردا فرد! پدر از دیدنش چه کیفی کرد... تا حسین است، اسم اعظم علی ست پدرش هم علی، پسر هم علی ست @hosenih مثل پروردگارِ خود اکبر مثل اجدادِ خویش پیغمبر مثل بابابزرگِ خود حیدر مثل زهراست خیرِ او کوثر احمد و حیدر و حسن شده  است حاصل جمع پنج تن شده است آنچه دارد تمامی اش نور است آنچه را خواسته ست مقدور است آنچه میلش کشیده انگور است با علی جمع کربلا جور است اهل عالم! بهشت ازین باب است قبله پایین‌ پای ارباب است درد دادیم و دارو آورده باخودش دام گیسو آورده هر زمان خم به ابرو آورده دشمنان را به زانو آورده وقت پیکار عزم او جزم است علی اکبر، معلم رزم است برکتی را که بوی نان دارد حکمتی را که امتحان دارد کعبه ای  را که حق مکان دارد همه را اکبر جوان دارد اینکه آیینه‌ی جمال خداست شرف الشمس سیدالشهداست وسعتش انتها ندارد که بی علی دل بها ندارد که جنت حق صفا ندارد که شاه پایین‌ پا ندارد که السلام علیک یا دلبر بِاَبی انت یا علی اکبر @hosenih در غمِ روضه امتداد تویی کاف و ها، یا و عین و صاد تویی آنکه بی درد جان نداد تویی آنکه خورده لگد زیاد تویی لحظه ی احتضار جان تو شد پدرت تشنه ی اذان تو شد چه حیاتی است جاری از دهنت چه مماتی است دست و پا زدنت چه رواقی است وسعت بدنت چه عبایی است خرج آمدنت این جوانان تو را که میبردند تو زمین ریختی زمین خوردند ⏹ @ghararenokary
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ طنین عشق به مافوق کهکشان می رفت صدای شورِ بشر تا به لامکان می رفت نَفَس نَفَس پَر و بال فرشتگان می رفت خبر به دست ملائک به آسمان می رفت تمام عرش ز شوق شنیدش پا شد خبر رسید به بالا..،حسین بابا شد به رودخانه تمنای وصل دریا داد به جبرئیل کمی فرصت تماشا داد به دست مریم اربابمان،مسیحا داد خدا هدیه ی خود را به اُم لیلا داد عروس فاطمه یک دسته‌گل به بار آورد برای دلبر کُون و مکان نگار آورد @hosenih گلاب های جهان مست عطر شب‌بویند هزار شانه‌به‌سر لابه‌لای گیسویند تمام بیشه به دنبال ناز آهویند به شیرزاده به غیر از علی چه می گویند؟! حسین،کاخ عبادات را بنایش کرد برای بار نخستین علی صدایش کرد ستاره تا که نگاهی به قرص ماه انداخت نماز بندگی عرش را به راه انداخت هزار یوسف دلداده را به چاه انداخت تمام آینه ها را به اشتباه انداخت دو تیغ ابروی اکبر به مرتضی رفته چِقَدر خُلقاً و خَلقاً به مصطفی رفته خبر دهید به خُم ها شراب ناب آمد به چشمه‌سار بگوئید روح آب آمد به گوش شب برسانید آفتاب آمد کریم زاده ای از نسل بوتراب آمد نبی که نیست ولیکن نبوتش علنی است اصول تربیت او حسینی و حسنی است از آن زمان که گِلم را به عشق اَفشُردند مرا به دست کسی غیر یار نسپردند تمام شهر ز خوانش طعام می بُردند هزار جُون سر سفره اش نمک خوردند فقیرهای درش گرم سروری هستند غلام های حسین از دم اکبری هستند به آفتاب بگو خلوتی اجاره کند به ذره گر نظر لطف،ماه‌پاره کند اگر به خاک سرِ کوی خود اشاره کند به آسمان رود و عرش را نظاره کند هنوز برکه ی ما عکس ماه را دارد گدای پشت درش حکم شاه را دارد شکوه کوهِ حرا شانه های شهزاده عبای سبز محمد عبای شهزاده قیامتی است نماز عِشای شهزاده بلال ها همه مات صدای شهزاده علی به کنگره ی شهر تا اذان می گفت حسینِ فاطمه در هر فراز..،جان می گفت نسیم با سر زلفش همیشه درگیر است غلاف آهنی اش جایگاه شمشیر است لب تشهدی اش پرتگاه تکبیر است درست مثل اباالفضل این پسر،شیر است همیشه شانه به شانه کنار عباس است به نام حضرت زهرا چقدر حساس است عقاب از نفس کرکسی نمی ترسد نهال سبز ز خار و خَسی نمی ترسد رقیه در بغلش از کسی نمی ترسد ز درد و غصه و دلواپسی نمی ترسد رشید اهل حرم،رهبر سپاه حسین پناه فاطمیات است جان‌پناه حسین بنا بر این شده مثل عمو علم بزند تمام لشکر کفار را بهم بزند و قبل از آنکه دمِ رفتن از حرم بزند کمی برای پدر جانِ خود قدم بزند چِقَدر با قد و بالاش عشق می کرده حسین وقت تماشاش عشق می کرده مخدّرات برایش نقاب آوردند برای نور جبینش حجاب آوردند حنای سرخ به قصد خضاب آوردند برای بازِ شکاری عقاب آوردند تمام خیمه در این لحظه اضطراب گرفت پدر برای علیْ اکبرش رکاب گرفت دلاورانه به کشتار خصم تیغ گشود به ضربه ای سر و دست از عدوی پست ربود به کوری همه ی آن حرامیان حسود حسین با رجز او به وجد آمده بود شبیه صاعقه بر فرق کفر می بارد علی علیِ علی اکبر آفرین دارد @hosenih چه می شود که کسی ناگهان کمین بخورد چه می شود که پری تیرِ سهمگین بخورد چه می شود اگر ابروی ماه چین بخورد خدا نیاورد این مصطفی زمین بخورد... قد بزرگ عشیره دم حرم تا شد خبر رسید که شهزاده ارباًاربا شد لهوفِ ماه گرفتار پنجه ی شب شد ورق ورق همه ی دشت از او لبالب شد رشید خیمه لگدمال سُم مرکب شد چگونه پیکر او در عبا مرتب شد؟! نپرس اینکه چه آمد به روز اکبر او هنوز مثل معماست شکل پیکر او ⏹ @ghararenokary