#امام_زمان_عج_مناجات_اربعین
مجنونترين آوارهی روي زمينم
آوارهی كرب و بلا در اربعينم
ديگر نخواهم داشت در دل آرزويی
امروز اگر مهدی زهرا را ببينم
آقا كجاي شهر هستي تا بيايم
قدری به پای روضههای تو نشينم
با گريه كردن بر غريبی تو آقا
امروز كامل میشود اركان دينم
اي كاش ميشد تا كه همچون جاده من نيز
از خاك پايت هرقدم بوسه بچينم
اي وای كه از راه آمد اربعين و
از غصهی زينب نمردم، شرمگينم
✍ #محمدعلی_بیابانی
#کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی
#کانال_قرار_نوکری
🔻🔻🔻🔻
🆔@ghararenokary
#پایان_ماه_صفر
#امام_زمان_عج_مناجات_پایان_ماه_صفر
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
بازهم حرف فراق است، جدایی سخت است
شب آخر شده، ای کاش بیایی، سخت است
بند اگر بند تو و گردن اگر گردن من
آری آری که از این بند، رهایی سخت است
من دو ماه است که سینه زدهام، در زدهام
وای اگر در به روی من نگشایی سخت است
پدر سینه زنان! بی تو یتیمیم همه
اینکه باشی و ندانیم کجایی، سخت است
به همین تاول جامانده ز مشایه قسم
گر ز دست تو نگیریم دوایی، سخت است
::
سخت دلتنگ هوای حرم سلطانم
دوری نوکر از ایوان طلایی سخت است
تو بگو جان جوادش نظری اندازد
هر کجا جز در این خانه گدایی، سخت است
✍ #محمدعلی_بیابانی
#کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی
#کانال_قرار_نوکری
🔻🔻🔻🔻
🆔@ghararenokary
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
نشستم عشق را معنا كنم دل گفت: يا زينب
نشستم ديده را دريا كنم دل گفت: يا زينب
نشستم يادي از زهرا كنم دل گفت: يا زينب
قيامت خواستم برپا كنم دل گفت: يا زينب
زني عاشق که زهرا گونه معنا شد قیامت را
و معصومانه بر دوشش كشد بار امامت را
همينكه لحظهی از او نوشتن شد، قلم لرزيد
از او خواندم هوا در دم نفس در بازدم لرزيد
به خود گفتم به سويش گام بردارم قدم لرزيد
حريمي محترم كز حرمتش صدها حرم لرزيد
خداوندا حريمي اينچنين را كيست سلطانش
هزاران جان فداي او، هزاران تن به قربانش
نخوانش زينت بابا، بگو جانِ علي زينب
نگو دختر، بخوانش مرد ميدانِ علي زينب
سر و سامان مولا روح و ريحان علي زينب
علی دستان الله است و دستان علي زينب
علي را آنچنان در پوست و در خون خود دارد
كه گويا جسم زينب يك علي در كالبد دارد
سلام اي روز ميلادت هم اشك چشمها جاري
سلام آموزگار عشق در آیین دلداری
تلاطم داشت بين چشمهايت شوق ديداري
و اين يعني حسينت را تو خيلي دوست ميداری
هنوز ای خواهر عاشق! نخوردی شیر مادر را
که میخواند طپشهای دلت نام برادر را
كجا وصف كسي همچون تو در قاموس من باشد
كه مداح مقامات تو بايد پنج تن باشد
نگهبانان اجلالت حسين است و حسن باشد
كدامين زن شبيه تو چنين مردانه زن باشد
کدامین خشم در خود این همه احساس را دارد
و در پای رکابش اکبر و عباس را دارد
اگر در چشمت اقیانوسی از امواج غم داری
اگر حال پریشان، دست بسته، قدِ خم داری
همان دست کریمی که حسن دارد، تو هم داری
و این یعنی برای دوست و دشمن کرم داری
به زیر دین الطاف تو و آلت همه سرهاست
کرامت کمترین کار شما خواهر برادرهاست
چنانکه جز علی نام پس از احمد روی لب نیست
پس از نام حسین، اسمی به غیر از اسم زینب نیست
مثال عشق تو در هیچ دین و هیچ مذهب نیست
دلی غیر از تو از عشق حسین، اینسان لبالب نیست
میان سینهام شوری ز شعر منزوی برپاست
که این آقا یک عاشق دارد آن هم زینب کبراست
الا ای عقل مبهوتت! الا ای عشق حیرانت!
چگونه از تو بنویسم نگویم از شهیدانت
شهیدانی که گردیدند بی پروا به قربانت
که نگذارند بنشیند خطی بر کنج ایوانت
و ای کاش این شهیدان کربلا دور و برت بودند
در آن بی محرمی سربازهای معجرت بودند
مبین که کاغذ شعر من از این بند نم دارد
که مدح تو بدون روضهات یک چیز کم دارد
چنان نام حسین بن علی، نام تو غم دارد
دگر بر عهدهٔ من نیست، از اینجا قلم دارد...
دلم را می برد گویا دم دروازهٔ ساعات
میان خندهها می ریخت اشک عمهٔ سادات...
✍ #محمدعلی_بیابانی
#کانال_قرار_نوکری
🆔@ghararenokary
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
عشق گاهی در جدایی، گاه در پیوندهاست
عشق گاهی لذت اشکی پس از لبخندهاست
عشق گاهی یک اجابت نزد حاجتمندهاست
عشق گاهی بین باباها و تک فرزندهاست
عشق میآید که بعد از شب سحر پیدا شود
عشق گاهی میرسد تا یک نفر بابا شود
یک نفر! امّا دو عالم بندهی سلطانیاش
بنده نه، قربانی قربانی قربانیاش
مهربانی که تمام مهربانان فانیاش
دعوتند امشب همه افلاک در مهمانی اش
با حضور انبیاء و اولیاء و ابر و باد
آدرس: مشهد_حرم_پشت درِ بابُ الجواد
عرشیان هستند در مهمانسرای حضرتی
در صف خدمتگزاری با غذای حضرتی
آب سقاخانه جام کاسههای حضرتی
بعد از آن هم شاعرانند و ردای حضرتی
جبرئیل از میهمانان میزبانی میکند
بعد دعبل میرسد اُرجوزهخوانی میکند
ای زمین! از عرش بر فرش آسمانت را ببین
ای پرستوی مهاجر! آشیانت را ببین
ای دلِ غمگین! امام شادمانت را ببین
امشب ای سلطان! ولیعهد جوانت را ببین
ای امام مهربان! باب المرادت آمده
میوهی قلبت، دلآرامت، جوادت آمده
مزد چل سال انتظار و چل شب احیای سحر
میشود طفلی که از او نیست طفلی خوبتر
سیب سرخ احمد است و باز هم داده ثمر
کوثری دیگر عطا کرده به قرآن این پسر
کوثر و یاس است جاری در رگ و در خون تو
مردمان ری فدای روی گندمگون تو
سبط موسی هستی و کار مسیحا میکنی
مثل عیسایی که در گهواره لب وا میکنی
با عصایت معجزه مانند موسی میکنی
دیدهی کور منافق را تو بینا میکنی
بر حقیری بنی عباس دامن میزنی
پور اکثم را به تیغ عِلم گردن میزنی
آن خدایی که به تقدیرم گدایی را نوشت
در مرام نام تو مشکلگشایی را نوشت
ذیل اوصاف تو در بخشش خدایی را نوشت
مهربانی علی موسی الرضایی را نوشت
در میان تیرگیها آفتاب من شدی
تو قسمهای همیشه مستجاب من شدی
چون به سائل میدهی از هرچه بهتر، بیشتر
میخورد باب المراد خانهات، "در" بیشتر
گرچه نام تو شده حاجت برآور بیشتر
لیک حساس است بابایت به مادر بیشتر
پس قسم خوردیم بعد از تو به حق فاطمه
تا که امضا گردد امشب کربلای ما همه
✍ #محمدعلی_بیابانی
📝 #کانال_قرار_نوکری 👇
↳ @ghararenokary
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
پُر میکنیم از مِی گلوی بادهها را
تا مست باشیم انتهای جادهها را
بعد از دو رکعت عشقبازی باز خواندند
در رکعت سوم همان دلدادهها را
امشب به سمت خانهی سجاد انداخت
دست ارادتهای ما، سجادهها را
خاکیم و مشتاقیم تا دامانی امشب
آنی بگیرد دست این افتادهها را
بعد از پدر، حالا پسر میآید از راه
خدمت کنید آقا و آقازادهها را
این دومین نوریست که تا منجلی شد
او هم علی بن حسین بن علی شد
در آسمانم ماه را میبینم امشب
گمراهم اما راه را میبینم امشب
چشم سرم را بستم و با دیدهی دل
لبخندهای شاه را میبینم امشب
ارباب خوشحال است و من در دستهایم
مال و منال و جاه را میبینم امشب
در چشمهای این علی دارم علی را
یا که رسول الله را میبینم امشب
میآید و با هر قدم در زیر پایش
جانهای خاطرخواه را میبینم امشب
حالا که آقای دعا دارد میاید
ما را خدا ای کاش قربانش نماید
فخر است امشب آسمان را بر زمینش
میخندد و افلاک، حیران طنینش
دست حسین بن علی امشب رکاب و
روی علی بن حسین آمد نگینش
بی تاب شد، لبخند زد، رویش گل انداخت
وقتی که لبهای علی شد بوسهچینش
خالیست جای فاطمه هرچند، اما
خوابیده با لالاییِ اُم البنینش
در سوم شعبان رسید از راه، شاه و
در پنجمین روزش رسیده جانشینش
روح دعا، مرد خدا، جان حسین است
او وارث ملک سلیمان حسین است
با یک نگاهت سنگ هم اعجاز کرده
در راه اثباتت حجر لب باز کرده
نه دوستانت که ید عقدهگشایت
از دشمانت هم گرهها باز کرده
حتی دعاهایت؛ جدا از حرفهایت
در علم حرفی تازه را آغاز کرده
شاگردهایت را هم این اسلوب تدریس
آموزگار آسمان! ممتاز کرده
هر کس فرازی از ابوحمزه شنیده
تا قاب قوسین خدا پرواز کرده
هروقت میخواهم که قلبم را بشویم
باید "الهی لاتؤَدِّبْنی" بگویم
با دست لبریز از دعایی که تو داری
ما را ببر سمت خدایی که تو داری
حرفی بزن تا جام من لبریز گردد
از بادههای حرفهایی که تو داری
گرم مناجات است شبهای ملائک
با لحن جانسوز صدایی که تو داری
پرواز خواهم کرد با بالی که خاکیست
یک روز تا صحن و سرایی که تو داری
ما را شبی مهمان خان روضهات کن
در خانهات، در کربلایی که تو داری
هر جا که باشی کربلا آنجاست آقا
انگار هر روز تو عاشوراست آقا
آزادی از بند اسارت در اسارت
دست خدا بوده است یارت در اسارت
در مجلس حکام، بر منبر نشستی
بر روی کرسی صدارت در اسارت
بر دشمنت هم باب بخشش باز کردی
یعنی شدی پیک بشارت در اسارت
با دست بسته باز دستی باز داری
وقتی عطا گشتهست کارت در اسارت
جسم شهیدان را که کفْن و دفن کردی
با اشک میخواندی زیارت در اسارت
ای آسمان، شرمنده از باران چشمت
دست مرا پُر میکند احسان چشمت
باران چشمان تو را باران ندارد
ای آسمان! که بارشت پایان ندارد
هر روز، یعقوبی! ز داغ یوسفی که
پیراهنی را هم از او کنعان ندارد
حدِّاَقل آبی بنوش آقا که چشمت
دیگر برای گریه کردن جان ندارد
هنگام قرآن خواندنت هم گریه کردی
بر حرمتی که قاری قرآن ندارد
گفتی مرا ای کاش که مادر نمیزاد
چه دیدهای که بدترش امکان ندارد؟
بعد از بلای شام، شامت را سحر نیست
بعد از عمو در آسمانت یک قمر نیست
✍ #محمدعلي_بياباني
#کانال_قرار_نوکری
🆔@ghararenokary
#امام_زمان_عج_مناجات
ای آشکارِ از همه پنهان، ظهور کن
تا جان به لب نیامده، ای جان! ظهور کن
خورشید آسمان علی! آشکار شو
ماه تمام #نیمه_شعبان! ظهور کن
جاء الحق است زینت دیوارهای شهر
برگرد ای بشارت قرآن! ظهور کن
خشکیم، بایریم، کویریم، تشنهایم
بی حاصلیم حضرت باران! ظهور کن
من ظلمتم به تو نرسم دیر میشود
پس لطف کن به قلب من الآن ظهور کن
بر خاکهای فکه، شلمچه، دوکوهه، فاو
با خون نوشتهاند شهیدان: ظهور کن
::
مسمار شاهد است که زهرای مرضیه
میگفت پشت آن درِ سوزان ظهور کن
آقا به حق دست بریده بیا بیا
آقا به حق ساقی طفلان، ظهور کن
آقا به حق آن لب عطشان بیا بیا
آقا به حق آن تن عریان، ظهور کن
آقا به حق آن سر مابین طشت زر
آقا به حق آن لب ودندان، ظهور کن
✍ #محمدعلی_بيابانی
#کانال_قرار_نوکری
📗@ghararenokary
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
بالاتر از بالایی و بالانشینی
هرچند با ما خاکیان روی زمینی
شایستۀ وصف زبان کردگاری
نه درخور توصیفهای این چنینی
حُسن تو محض با پیمبر بودنت نیست
قبل از مسلمان بودنت هم بهترینی
انگشتر پیروزی دین خدا را
تو با بهای جان و اموالت نگینی
طرد تو از سمت قریشیهای مکه
باعث نشد یک لحظه هم از پا نِشینی
نام تو از لبهای پیغمبر نیفتاد
در هر کجا همراه ختم المرسلینی
«مثل فدک نام تو را هم غصب کردند
تو بهترین مصداق اُم المؤمنینی»
این روزهای آخر عمر خودت را
هر روز با یک غصۀ تازه قرینی
رخسارۀ تو رنگ رفتن را گرفته
احساس تلخ لحظههای واپسینی
در چشمهایت اشک حرف درد دارد
انگار از یک قصّۀ دیگر غمینی
دلواپس غمهای بیپایان زهرا
بعد از فراق رحمةٌ للعالمینی...
ای کاش بودی تا در آغوشش بگیری
وقتی که آنجا گفت: یا فضّه خذینی
✍ #محمدعلی_بیابانی
#کانال_قرار_نوکری
🆔@ghararenokary
#امام_زمان_عج_مناجات_در_شب_قدر
می خواهم امشب از خدای لیلة القدر
تا بازگردی ای دعای لیلة القدر
بشنو صدای التماس اشکها را
از بغض رنجور صدای لیلة القدر
با دست خالی با تمنای ظهورت
هر سال میافتم به پای لیلة القدر
نقل است روح لیلة القدر است زهرا
پس جان ما بادا فدای لیلة القدر
ای کاش سال بعد قرآن سر بگیریم
با زائران کربلای لیلة القدر
حال و هوای کوفه گویا کربلاییست
سخت است امشب روضههای لیلة القدر
✍ #محمدعلی_بیابانی
#کانال_قرار_نوکری
📗@ghararenokary
#امام_زمان_عج_مناجات_در_شب_قدر
ز جام نام تو دارد لبم تر میشود امشب
خدا را شکر که با تو شبم سر میشود امشب
بزرگی کن نیفتد طشت رسوایی من از بام
که از فریاد آن گوش فلک کر میشود امشب
تعارف نیست میدانم نبودم نوکر خوبی
به دستان تو نوکر باز نوکر میشود امشب
دعا کردم پر از کرب و بلا، مشهد، نجف باشد
اگر تقدیر من دارد مقدر میشود امشب
من و آلوده دامانی، برایم روضه میخوانی؟
که بعد از روضه هر جانی مطهر میشود امشب
————————-
برای شب بیست و یکم👇🏻
علی تا گفت یا زهرا، حسن در گوش زینب گفت:
پدر آمادهی دیدار مادر میشود امشب
بریده تیغ تا ابرو، ولی با دیدن پهلو
دوباره زنده یاد آتش و در میشود امشب
————————-
برای شب بیست و سوم👇🏻
تمام دستها بر دامن باب الحوائجهاست
یکی دارد دخیل موی اصغر میشود امشب
یکی هم حاجتش را امشب از بیدست میگیرد
یکی هم در خرابه دیدهاش تر میشود امشب
خرابه دختری دارد که بر دستان بی جانش
سری دارد که با آن روضهام سر میشود امشب
✍ #محمدعلی_بیابانی
#کانال_قرار_نوکری
📗@ghararenokary
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
#محاوره
بازم شب قدره و بیقراری
غلْط میخوره رو گونههای خیسم
بازم شب قدره و حاجتامو
یکی یکی با گریه مینویسم
حاجتایی که نزدیک یه ساله
تو خاطرم مرور میشه همیشه
ولی تموم حاجتای عمرم
اندازهی یه حاجتم نمیشه
حاجتم اینه آقامو ببینم
کاشکی که آرزو به دل نمونم
دوس دارم از خجالتش در بیام
خدا کنه ازش خجل نمونم
بازم شب قدره و جات خالیه
فقط غمه که جات و پُر میکنه
فقط نگاه مهربون توئه
که این دل سنگیم و دُر میکنه
باز شب قدر و خودم میدونم
که قَدرت و نمیدونم آقاجون
من امشب اومدم بگم که دیگه
پشیمونم پشیمونم آقاجون
تو جامعه کبیره خوندم این و
لطف خدا بسته به لطفتونه
اگه تو از گناه من بگذری
دیگه خدا من و نمیسوزونه
کِی میشه از کعبه خبر بیاد و
صدا اذونت بپیچه تو گوشم
برای انتقام بریم مدینه
کنار تو لباس رزم بپوشم
نمیدونم کوفهای یا کربلا
نمیدونم کجا عزا گرفتی
به یادمون باش آقا هر کجا که
به آسمون دست دعا گرفتی
✍ #محمدعلی_بیابانی
#کانال_قرار_نوکری
📗@ghararenokary
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_ولادت
ای روزهای تار! ای شبهای دور از ماه
ای بیقراریهای دائم با دلم همراه
ای بغضهایی که میآیید از سفر ناگاه
باری اگر شوق سفر دارید بسم الله
ای بغضهای بیقرار روز و شبهایم
من نیز مانند شما دلتنگ زهرایم
هرچند گریانم تبسم میکنم امشب
بیتاب، رو بر جانب قم میکنم امشب
در کوچههایش خویش را گم میکنم امشب
انگار با زهرا تکلم میکنم امشب
در قاب عکسی خالی از قبری که ناپیداست
با قم، نمایی دیگر از آن آشنا پیداست
ای آشنای بیقراریهای این مردم
با تو رسیده تا مدینه پای این مردم
رنگ حقیقت یافته رؤیای این مردم
یا فاطمه! یا حضرت زهرای این مردم
ای حامی امروز من، فردا مرا دریاب
یا فاطمه! در حشر، چون دنیا مرا دریاب
اما جدا کن شاعر از غم حال دفتر را
بشنو صدای خندهی موسی بن جعفر را
دریاب شور اشکهای شوق مادر را
حالا بیا و ثبت کن ذوق برادر را
معصومه خانم چشم تا وا میکند امشب
دیده به رخسار رضا وا میکند امشب
آن شب مدینه شاهد زهرای دیگر شد
از عطر یاس فاطمه دنیا معطر شد
شأن نزولش آیههای سبز کوثر شد
آنروز در تقویمِ شیعه روز دختر شد
بانوی عالم! حفظ کن دنیا و دینم را
دریاب خانم! دختران سرزمینم را
در خاک مرده بذرهای علم میکاری
فیض حضورت در تمام حوزهها جاری
در سایهات دفنند عالِمهای بسیاری
گلپایگانی، حائری، علامه، خوانساری
شاگردهای مکتبت استاد افلاکند
صدها چو بهجت در جوار تربتت خاکند
آه ای کریمه! ای ملیکه! عمهی سادات!
با کولهباری آمدم لبریز از حاجات
برگشتن از پیش تو با دست تهی هیهات
پس باز قسمت کن که مثلِ اغلبِ اوقات
تا که به زودی زائر صحن رضا باشم
آقا بخواهد اربعین را کربلا باشم
✍ #محمدعلی_بیابانی
📝 #کانال_قرار_نوکری
🆔@ghararenokary
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_مناجات
شدهام بر آن که پری زنم به هوات یا علی النقی
سفری کنم و سری زنم به سرات یا علی النقی
به هوات تازه کنم نفس، به سرات آیم از این قفس
برسم به مأمن آسمان رهات یا علی النقی
هله ای قلم تو شروع کن، ز درون درآ و طلوع کن
بنویس سر در مشقهای سیات یا علی النقی
بنویس دست مِداحتم نرسد به عرش فضائلت
شود آبهای جهان اگر که دوات یا علی النقی
بنویس اوج کدام دم، برسد به وسعت آن قلم
که دمیده جامعهای بدان جلوات یا علی النقی
تو همان تجلّی ایزدی، که به شکل بنده درآمدی
و سرودهای غزل از زبان خدات یا علی النقی
و به استناد زیارتت، تو و اهل بیت نبوتت
شدهاید رب جلی ولی به صفات یا علی النقی
ز عدم وجود درست کن، ز نبود بود درست کن
و به شیر جان بده با مسیح نگات یا علی النقی
منم آشنای قدیم تو، ز دیار عبدالعظیم تو
که سلام میدهمت به شوق لقات یا علی النقی
نَبُود به بودن تو غمم، بهخدا که حر جهنمم
که گرفتهام به ولات برگ برات یا علی النقی
بگذار کعبهی سامرا، قدمی طواف کنم تو را
سر خویش را بزنم به کوی منات یا علی النقی
✍ #محمدعلی_بیابانی
#کانال_قرار_نوکری |همراه شوید 🔻
🆔@ghararenokary