دوبیتی
زیبا گلی از گلشن دین آمده است
بر شیعه بگو حبل متین آمده است
از خانه ی فاطمه حسین بن علی
از لطف خداوند مبین آمده است
◾️
امشب به جهان گل ولا می آید
بر روی زمین شمس هدی می آید
از مرحمت و لطف خدای منان
دوم پسر شیر خدا می آید
◾️
شادان دل زهرا و رسول الله است
خندان دو لب علی ولی الله است
با شور ولایت صلواتی بفرست
میلاد گل فاطمه، ثارالله است
◾️
نوری ز خدای عالمین آمده است
بر هاشمیان نور دو عین آمده است
از دامن پاک فاطمه دخت رسول
آرام دل علی، حسین آمده است
◾️
گلبانگ خوش سینجلی می آید
از سوی خدا نور جلی می آید
امروز عطیه ی خدا بر زهرا
با نام حسین بن علی می آید
◾️
شعبان شده بفرست تو بی حد صلوات
بر فاطمه و حیدر و احمد صلوات
سجاد و حسین آمد و عباس علی
بر این سه گل آل محمد صلوات
◾️
آیینه ی ذات حی سرمد آمد
نورسته گلی ز آل احمد آمد
بنیان کن ریشه ی ستم در عالم
یعنی که حسین جان محمد آمد
◾️
بر حیدر و بر نور دو عینش صلوات
بر فاطمه و به زینبینش صلوات
در روز ولادتش مکرر بفرست
از قول محمد به حسینش صلوات
◾️
در جهان خون خدا آمده است
پور ام النجبا آمده است
پر شده روی زمین از برکات
خامس آل عبا آمده است
◾️
نوری از انوار یزدان می رسد
در جهان خورشید تابان می رسد
بهر تبریک به زهرا و علی
جبرئیل از عرش رحمان می رسد
◾️
گل ز گلزار ولایت وا شده
زینت دنیا و مافیها شده
در شب میلاد مسعود حسین
شادمان زین موهبت زهرا شده
◾️
هدیه ای از سوی سرمد آمده
پور زهرانجل احمد آمده
سومین منجی و روشنگر حسین
هستی و جان محمد آمده
◾️
منم امشب گدای تو حسین جان
شدم غرق ولای تو حسین جان
بده عیدی ز لطف و جود و رحمت
ببینم کربلای تو حسین جان
◾️
تویی مولای مظلومان امیرم
همیشه بوده ای تو دستگیرم
شب میلاد تو ای پور زهرا
رسیدم محضرت حاجت بگیرم
◾️
منم ذره تو خورشیدی حسین جان
در عالم رمز توحیدی حسین جان
عزیز فاطمه هستی حیدر
به شیعه نور امیدی حسین جان
◾️
بر هاشمیان نور دو عین می آید
نور دل شاه عالمین می آید
از خانه ی مرتضی ز لطف خالق
نور دل فاطمه حسین می آید
◾️
امشب از لطف خدا شمس خدا می آید
نوربخش دل و خورشید ولا می آید
از دامن پاک فاطمه دخت رسول
سید جمع شهیدان خدا می آید
◾️
در شهر مدینه از کرامات الاه
از خانه ی زهرا و علی سرزد ماه
آمد به جهان نور دل پیغمبر
روشنگر دین نبوی، ثارالله
◾️
رحمت واسعه ی خالق دادار آمد
پاره ی قلب نبی احمد مختار آمد
نور خورشید فروزان تمام عالم
هستی فاطمه و حیدر کرار آمد
#رضا_یعقوبیان
#ولادت_امام_حسین_ع
@yaghubianreza
@ghararenokary
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
زرق و برق سفره ی شاهانه میخواهم چه کار ؟
اشک چشمم هست آب و دانه میخواهم چه کار ؟
اولین شرط سلوک عاشقی آواره گی ست
از ازل دربه درم کاشانه میخواهم چکار ؟
چشم های من که با خواب سحر بیگانه اند
قصه ی شمع و گل و پروانه میخواهم چکار ؟
گیسوی آشفته ام دارد نشان از عاشقی
زلف خود بر باد دادم ، شانه میخواهم چه کار ؟
من خراب باده نه بلکه خراب ساقی ام
در غیاب حضرتش میخانه میخواهم چه کار ؟
آنقدر دیوانه ام امشب که از فرط جنون
از قدح سر میکشم ، پیمانه میخواهم چه کار ؟
مست کرده شهر را عطر خوش پیراهنش
انبیا و اولیا چشم انتظار دیدنش
مرتضی با دست خود آیینه قرآن میبرد
فاطمه گهواره را در زیر ایوان میبرد
شور و شادی طلوع آفتاب هاشمی
غصه و غم را ز دل های پریشان میبرد
با دو تا خورشید روی گونه هایش دیدنی ست
آبرویی را که از ماه فروزان میبرد
جامه اش را انبیا در باغ جنت دوختند
حور عبا ، عمامه اش را نیز غلمان میبرد
بوسه بر قنداقه اش عیسی بن مریم میزند
مرهم از خاک رهش موسی بن عمران میبرد
با وجود یوسف زهرا یقینا بعد از این
یوسف کنعانیان زیره به کرمان میبرد
افتخاری شد نصیب قوم سلمان بی گمان
مادرش دارد عروس از خاک ایران میبرد
سفره ی سوری پیمبر با علی انداخته
هرکسی که میرسد رزق فراوان میبرد
هر که هرچه هدیه آورده به یمن مقدمش
با دعای فاطمه دارد دو چندان میبرد
حاتم طایی برای شام خود سر میرسد
از میان سفره ی آقای ما نان میبرد
بیقرارم مثل آن موری که روی دوش خود
تکه ای ران ملخ نزد سلیمان میبرد
خلق میخوانند کشتی نجات عالم است
هرچه که بنویسم از خوبی این آقا کم است
در زمین و آسمانها صحبت آقای ماست
نوبتی باشد اگر هم نوبت آقای ماست
مادر از آغوش خود او را زمین نگذاشته
حضرت زهرا خودش در خدمت آقای ماست
رحمة الله است مثل رحمة للعالمین
خلق و خوی مصطفی در سیرت آقای ماست
در شجاعت در شهامت رونوشت حیدر است
لشگری محو وقار و شوکت آقای ماست
فطرس بی بال و پر هم به امیدی آمده
پشت در چشم انتظار رأفت آقای ماست
روز میلادش جهنم را خدا خاموش کرد
این ترحم این تفضل بابت آقای ماست
ارمنی ها و کلیمی ها به او دل داده اند
دلبری از هرکسی خاصیت آقای ماست
نام صاحبخانه را بر درب خانه حک کنند
جنتی باشد اگر هم جنت آقای ماست
بهتر از اینکه دوای درد ما را میدهد ؟
بهتر از اینکه شفا در تربت آقای ماست ؟
لقمه های نانش از این رو به آن رو میکند
چه اثرها در غذای هیئت آقای ماست
پیش پایمان همیشه این و آن پا میشوند
این همه ارج و مقام از برکت آقای ماست
ما بدی هم که کنیم او باز خوبی میکند
باز خوبی میکند این خصلت آقای ماست
آن که کارش از طفولیت فقط بخشیدن است
شافع فردای محشر حضرت آقای ماست
میکشد پای مرا آخر به سوی کربلا
"بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا "
بر مشامم میرسد عطری که خیلی آشناست
آری آری به گمانم عطر سیب کربلاست
از عراق و غزه و بحرین اگر که بگذریم
کربلای دیگری در خاک سوریه به پاست
قتلگاه دیگری آنجا تدارک دیده اند
شاهد این ادعا سرهای روی نیزه هاست
باز هم درد اسارت ، باز هم مظلومیت
ریسمان هایی به دست بچه های مرتضاست
چه پسرهایی که از دیروز بی بابا شدند
چه پدرهایی که روی دوششان شال عزاست
به تمام خیره سر های زمین فهمانده اند
هم دمشق از آن ما، هم زینبیه مال ماست
"کلنا عباسک" تنها به این معناست که
شیعه ی حیدر شهید راه ناموس خداست
با دعای فاطمه شیعه حسینی مذهب است
نوکر ارباب قطعا پیش مرگ زینب است
شاعر: #علیرضا_خاکساری
@ghararenokary
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
غیر از تو را زبان من املا نمی کند
جزگفتن از تو را قلم انشا نمی کند
شاعر تو را نوشته و حاشا نمی کند
جز در سرودن از تو زبان وا نمی کند
جز نام دلربای تو بر لب نمی رود
هر کس نگفته از تو حسینی نمی شود
آدم ابوالبشر شده اما حسین نیست
از او خلیل سر شده اما حسین نیست
موسی پیامبر شده اما حسین نیست
عیسی به عرش بر شده اما حسین نیست
در جان محمد است که با او برابر است
آری حسین بوده که جان پیمبر است
گیرم پیمبر است که فرقی نمی کنند
همتای حیدر است که فرقی نمی کنند
زهرای اطهر است که فرقی نمی کنند
مثل برادر است که فرقی نمی کنند
فرقی نمی کنند و مرا شور در سر است
آخر حسین فاطمه یک چیز دیگر است
بین حسین و شیعه صمیمیت است و بس
همراهی حسین به سنخیت است و بس
شیعه به یک مرام و به یک نیت است و بس
اسلام بی حسین مسیحیت است و بس
اسلام ما که ثبت شده با شهادتین
کامل نمی شود مگر از ذکر یا حسین
در دین ما خدا یکی و مصطفی یکی است
احمد یکی است پس به یقین مرتضی یکی است
حیدر یکی و حضرت خیرالنسا یکی است
زهرا یکی است پس حسن مجتبی یکی است
این جمع بی حسین که معنا نمی گرفت
یعنی اگر نبود کسا پا نمی گرفت
غیر از خدا نبود و حسین آفریده شد
ارض و سما نبود و حسین آفریده شد
جز کربلا نبود و حسین آفریده شد
قالو بلی نبود و حسین آفریده شد
قالو بلای ما به الست از حسین بود
اصلا هرآنچه بوده و هست از حسین بود
بی اشک ، خاکِ خلقتمان گِل نمی شود
تنها مجسمه است دل و دل نمی شود
دل بی حسین این همه قابل نمی شود
انسان بی حسین که کامل نمی شود
غیر از حسین را به دل خویش حک نکن
ما از اضافه ی گل اوییم ، شک نکن
تاریکم و حسین چراغ هدایت است
وقتی حسین هست به کشتی چه حاجت است
درس من از حسین همین یک عبارت است
عزت برای شیعه ی او در شهادت است
ما شیعه ایم و پای ستم را شکسته ایم
در سایه ی سیوف خذینی نشسته ایم
ای معنی نهفته ی در هل اتی حسین
ان الذین آمنوی سوره ها حسین
تنها خدا برای تو شد خونبها حسین
ماییم و حسرت حرم کربلا حسین
از ما بگیر این همه درد فراق را
اما نگیر از دل ما اشتیاق را
شاعر: #محسن_ناصحی
@ghararenokary
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
زیباترین ستاره ی خلقت رسیده است
سجده کنید، روح عبادت رسیده است
نور خدا، چراغ هدایت رسیده است
باید قیام کرد، قیامت رسیده است
امشب که مست می شوم از بوی کربلا
فطرس! ببر سلام مرا سوی کربلا
تاج سر ملائکه ی آسمان حسین
تنها دلیل خلق زمین و زمان حسین
ذکر زمان سختی پیغمبران حسین
زهرا سپرده است بگوییم: جان حسین
گفتم حسین و ولوله افتاد در جهان
گفتم حسین و فاطمه با خنده گفت: جان
در مشکلات پشت و پناهم حسین شد
بیراهه رفته بودم و راهم حسین شد
تنها دلیل گریه و آهم حسین شد
زهرا اجازه داد که شاهم حسین شد
فهمیده ایم طبق روایات معتبر
از کشتی حسین نباشد بزرگتر
از کودکی "حسین" مسیحای زینب است
یعنی تمام لذت دنیای زینب است
غیر از حسین کیست که همتای زینب است
کنج دل حسین فقط جای زینب است
"زینب" همان که سیطره دارد به عالمین
زینب نگو، بگو همه ی هستی حسین
ما تشنه ایم تشنه ی باران کربلا
ما سائل ایم سائل سلطان کربلا
دل برده از ملائکه ایوان کربلا
دست تمام عالم و دامان کربلا
بی صبح کربلا شب عالم سحر نداشت
دنیا چه داشت؟ کرببلا را اگر نداشت
افلاک زیر سایه ی گنبد طلای اوست
جبریل معتکف شده کربلای اوست
دنیا و هر چه هست در آن خاک پای اوست
اصلا بهشت گوشه صحن و سرای اوست
عشق "حسین" در دل ذرات عالم است
دنیای بی حسین شبیه جهنم است
از اشک روضه، چشم مگر سیر میشود؟
بی کربلا زمانه زمین گیر میشود
خوشبخت آن که پای علم پیر میشود
عالم به آب علقمه تطهیر می شود
امشب بساط گریه برایت فراهم است
"باز این چه شورش است که در خلق عالم است"
شاعر: #احسان_نرگسی
@ghararenokary
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
شب رحمت ، شب توبه ، شب فطرس شدن آمد
در این غوغای عجز از معجزه امشب سخن آمد
بخوانید انما حُسن ِ ختام پنج تن آمد
کرم باران شده عالم ، علمدار حسن آمد
دوباره یاس بی مثل مدینه یاسمن دارد
جناب حیدر کرار از امشب دو حسن دارد
گنهکاران گنهکاران برات آمد برات آمد
برای هر چه لا ممکن ، خبر از ممکنات آمد
بگو بر خضرهای تشنه لب ، عین الحیات آمد
چه غم از موج طوفان ها ، که کشتی نجات آمد
رسیده حضرت معشوق ِ بی پایان ِ دوران ها
همان ساده ترین راه ِ رهایی بخش ِ حیران ها
سلام ای لطف بی پایان ، خدای مهربانی ها
پر ِ پرواز خاکی ها ، حسین ِآسمانی ها
امانی امن تر از تو ، ندارد بی امانی ها
چه لذت بخش تر از این ، شود نذرت جوانی ها
تو آن پیری که پیران طریقت ، پیر این دیرند
غلامانت چو اربابان، رها از منت غیرند
سلام ای ناب تر از لحظه های آشنایی ها
سلام ای خوش تر از ساعات ِآغازِ رهایی ها
سلام ای یوسف مصر بقای کربلایی ها
سلام السابقون السابقون ِ مجتبایی ها
تو آن ضرب المثل بین ِ کرامت آفرین هایی
چه غم از بی کسی وقتی ، کس ِ بی کس ترین هایی
تو آن هستی که تا محشر ، جهان باشد به فرمانت
تو آن شاهی که مادر می کند فرزند قربانت
نبودی آدم و حوا ، شدند اول مسلمانت
نبودی شد خدا سر حلقه ی مرثیه خوانانت
نبود ارض و سما اما ، تو مثل مرتضی بودی
نبودی ظاهرا اما ، رفیق انبیا بودی
فدای آن پیمبر که ، تو هستی زینت دوشش
فدای کعبه ای که عشق تو کرده سیهپوشش
منم مجنون ِ آن مجنون که تقدیم تو شد هوشش
خوشا رندی که در روضه قدح نوشیده با گوشش
تو ای ساقی کریمانه به خوب و بد سبو دادی
تو ای با آبرو حتی جنون را آبرو دادی
من آن رودم که خیلی تشنه ی دیدار دریایم
حلالم کن که گم گشته ، حسین بچگی هایم
چه شد آن حال رویایی، چه شد آن عشق زیبایم
چه شد آن روضه گردی ها ، چه شد آن شور و غوغایم
تمام دلخوشی من ، به الطاف مدام توست
عوض کن حال و روزم را ، عوض کردن مرام توست
محرم حال عالم، احسن الاحوال می گردد
به گِرد روز عاشورا تمام سال می گردد
همین که بین ما حرف از غم گودال می گردد
زبان ها از بیان ماجرایت لال می گردد
تو را که آسمانی ها ، به جسمت پیرهن کردند
چرا از خاک و خون اینجا ، تنت آقا کفن کردند
شاعر: #محمدحسین_رحیمیان
@ghararenokary
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
قلمم روی ورق باز زمین گیر شده
ضعف از بال و پر شعر سرازیر شده
به بلندی فلک باید عصا بردارم
تا کمی گام زند طبع زمین گیر شده
از لغت نامه خورشید اگر واژه دهند
مینویسم که چرا عشق فراگیرشده
واژه از بیت فراری شده از هیبت تو
لالی طبع من و وصف تو تقدیر شده
چه بگویم که قلم باز زجا برخیزد
مددی فاطمه این طبع به زنجیر شده
نام زهرا به لبم آمده، ای نور دو عین
اذن دادند بگویم غزلی از تو حسین
از همان مهد نگاهت نمک دیگر داشت
آسمان میل به پابوسی تو در سر داشت
گوئیا رفت ملاقات خدا و برگشت
هر که ازسجده به گهوار تو سر برداشت
مکتب دلبری ازچشم ترت شد آغاز
دل سپردن به تو رازیست که هر دلبر داشت
روی دستان پدربودی و دشمن ترسید
حیدر انگار در آغوش خودش حیدر داشت
زینت دوش نبی و علی و فاطمه ای
مثل آن تاج سری که سه نفر بر سر داشت
گشته ام وصف تو را نیست جزاین نور دو عین
تو حسینی، تو حسینی، تو حسینی، تو حسین
آسمان زیر قدم هات اقامت دارد
به غبار ره تو عرض ارادت دارد
هر کسی چشم تورا دید به پا کرد نماز
بس که محراب دو ابروت عبادت دارد
دید کافر قد و بالای تو اسلام آورد
بسکه این قامت اشاره به قیامت دارد
من از آن چهره زیبای تو فهمیدم که
این همان وعده حقی است که جنت دارد
عادت ما شده آقا که گدایت باشیم
بس که بر جود و کرم دست تو عادت دارد
فاش میگویم وازگفته خود شاد حسین
بنده عشق توأم خانه ات آباد حسین
بنویسد مرا ریزه خور خان حسین
بنویسید مرا دست به دامان حسین
سرمن روی قدم هات به سامان برسد
بنویسید مرا بی سرو سامان حسین
بنویسید که ای کاش شوم مثل زهیر
قاری آیه ای از مصحف چشمان حسین
هر که از راه و طریقی به هدایت برسد
بنویسید مرا عبد مسلمان حسین
در قیامت که خداوند بخواند حکمم
روی پرونده نوشته است که مهمان حسین
شاعر: #موسی_علیمرادی
@ghararenokary
#امام_حسین_ولادت
امشب همه عالم پر از شور حسین است
چشم ملایک روشن از نور حسین است
سینای دل یک شعله از طور حسین است
قلب رسول الله مسرور حسین است
خورشید ثاراللهیان امشب درخشید
چشم همه آزادگان را نور بخشید
امشب عجب شوری دل دیوانه دارد
امشب یم رحمت به کف دردانه دارد
امشب محمد در بغل ریحانه دارد
امشب علی قرآن به روی شانه دارد
امشب ز هم وا شد گل لبخند زهرا
آمد به دنیا نازنین فرزند زهرا
این مشرق الانوار رب المشرقین است
این جان عالم این امام العالمین است
این عین حق یعنی علی را نور عین است
این شمع جمع آل پیغمبر حسین است
دیدار روی خالق سرمد مبارک
قرآن به روی سینه ی احمد مبارک
این کیست مصباح الهدا فلک نجات است
شویندۀ لوح تمام سیئات است
این کام خشکش خضر را عین الحیوة است
این هستی ما در حیات و در ممات است
دار و ندار انبیا، هست خداوند
چشم خدا، روی خدا، دست خداوند
نام حسین اول به قلب ما نوشتند
آن گه گل ما را به مهر او سرشتند
آن که بذر حب او در سینه کشتند
نه عاشق حور و نه دنبال بهشتند
فردای محشر چشمشان سوی حسین است
حور و قصر و خلدشان روی حسین است
ای روح پاک انبیا پروانه ی تو
قلب همه خوبان عالم خانه ی تو
کوه غم خلق جهان بر شانه ی تو
عقل و خرد دیوانه ی دیوانه ی تو
بگذار تا آشفته ی موی تو باشم
دیوانه ی زنجیری کوی تو باشم
این جرم های بی شمارم یابن زهرا
این چشم های اشک بارم یابن زهرا
بر درگهت امیدوارم یابن زهرا
تنها تویی دار وندارم یابن زهرا
من هر که هستم "میثم" کوی شمایم
آلوده ام امــا ثــناگـوی شـمایم
#غلامرضا_سازگار
@ghararenokary
#امام_حسین_ولادت
در فضايي ملكوتي تر و روحاني تر
دفتر شعر من امشب شده نوراني تر
دلم به دريا زدم اين مرتبه ؛ طوفاني تر
آسماني ترم اين دفعه و باراني تر
باوضو آمده ام وقت صلاة آمده است
بشتابيد كه كشتي نجات آمده است
آسمان شاد شده ، مِهر جهانتاب رسيد
پنجره باز شده ، فاتح ابواب رسيد
سِرِّ اسرار خدا ؛ صاحب اصحاب رسيد
نوكران ، صف به صف آماده كه ارباب رسيد
فطرسي سوخته بال آمده در اين درگاه
پَرِ پرواز به او مي دهد امشب اين شاه
بنويسيد كه سالار به دنيا آمد
حيدرِ حيدرِ كرّار به دنيا آمد
مُرشد و پير علمدار به دنيا آمد
غم نداريم كه غمخوار به دنيا آمد
همچناني كه دَم حضرت مولاست حسين
سخنِ بازدم حضرت زهراست حسين
نقشِ انگشتريِ خاتمِ شاهي ست حسين
به اباالفضل قسم ، عشقِ الهي ست حسين
بي پناهان جهان ، خوبْ پناهي ست حسين
به خدا متّصل و لايَـتـَناهي ست حسين
هرچه ميخواسته ام از كرمش تأمين شد
با توسّل به حسين آخرتم تضمين شد
اين حسين است ولي گاه شُبِيرش خواندند
اين حسين است كه سرمنشأ خيرش خواندند
اين حسين است كه ناجيِ زهيرش خواندند
سالكان مرتبه ي آخر سِيرش خواندند
گردش چرخ جهان ،جلوه اي از همّت اوست
رمز حُرّيت حُر ، بندگيِ حضرت اوست
بسكه در بندگي اش كار خُدايي كرده
بسكه در چشم همه جلوه نمايي كرده
بسكه از كار همه عقده گشايي كرده
بسكه بر گُمشدگان راهنمايي كرده
عدّه اي تاب نياورده ، به ناآگاهي
شده اند از سر احساس حسين الّلهي
سائل زينبم و اهل حسين آبادم
آن خرابم كه به الطاف حسين ؛ آبادم
ذكر او دم همه دم ، زمزمه ي فريادم
"چه كنم حرف دگر ياد نداد استادم"
"نيست بر لوح دلم جز الف قامت دوست"
"اين حسين كيست كه عالم همه ديوانه ي اوست"
كاش مي شُد كه به سرمنزل باران برسم
كاش مي شد كه به پابوسي جانان برسم
پاي تا سر بشوم دست و به دامان برسم
به طواف حرمش نيمه ي شعبان برسم
در شب سوّم شعبان چه هوايي دارم
گِرد اين كعبه عجب سعي و صفايي دارم
كرمش واسطه شد برگ براتم دادند
پُرگُناه آمدم امّا حَسَناتم دادند
باده ميخواستم ، از آب فراتم دادند
"دوش وقت سحر از غصّه نجاتم دادند"
دل هجران زده را مست وصالش كردند
در حرم با مدد اشك ؛ زُلالش كردند
صبحدم نام تو بر گونه ي گل شبنم ريخت
يادت از آب گذشت و به دل من غم ريخت
كُشته ي اشك شدي درغَم تو اشكم ريخت
اشك من پاي غمت زير همين پرچم ريخت
هرزمان ياد تو كردم جگرم سوخت حسين
همه ي كرب وبلا در نظرم سوخت حسين
بين اين دشت بلاها به سرت مي آيد!
داغ هم در پي فتــح جگرت مي آيد
همه جا حرفِ خسوف قمرت مي آيد
چه بلاها كه به روز كمرت مي آيد!
روضه را اين همه دشوار كشيدن سخت است
تير از چشم علمدار كشيدن سخت است
#محمد_قاسمی
@ghararenokary
#امام_حسین_ولادت
حمد و شکرِ مزید یکتا را
خالق واهبُ العطایا را
که عطا کرد روزیِ ما را
آفرید آیۀ تولا را
کربلا داد و ذکر مولا را
او بما حِسِ ناطقه داده
رحمه الله واسعه داده
آن خدایی که هل اتا بخشید
چارده بار مصطفا بخشید
عترتِ ختم الانبیا بخشید
مرتضی داد و مجتبی بخشید
او بما شاه کربلا بخشید
آن که مَه پارۀ ولایت شد
صاحب پرچم هدایت شد
کیست مولودِ ماه پاره ، حسین
عرش حق را چو گوشواره ، حسین
آنکه دارد به دل نظاره ، حسین
جبرئیلش کند اشاره ، حسین
نغمه دارد به گاهواره ، حسین
هدیه قبل از ولادتش دادند
وعده های شهادتش دادند
روزی از روزها همین مولود
روی دامان مصطفی خوش بود
بوسه می زد نبی بر او به سُرود
مدح او داشت با سلام و درود
مَلَکِ وحی خواست اِذن ورود
آمد و گفت نزد پیغمبر
می شود کشته این پسر آخر
ای ز حکمت نهاده بر تو خدا
لقب خوبِ سید الشهدا
این تو هستی سفینه السُعدا
ای به راه خدا فنا و خدا
وی ز نسل اَعَزَّکم بِهُداه
بخدا نازنین امامِ منی
آسمانی ترین امامِ منی
ای ز بابا بما تو باباتر
پدر مهربانتر از مادر
مایۀ شادمانی حیدر
علت تشنه کامی کوثر
همۀ دلخوشیِّ پیغمبر
او سراپات از چه می بوسد
جای شمشیر را که می بوسد
ای که بر تو جهان گریسته اند
همه پیغمبران گریسته اند
برتو اهل جنان گریسته اند
همۀ مومنان گریسته اند
اولیا هر زمان گریسته اند
به زبانِ همه سروده شدی
در کتاب خدا ستوده شدی
ای تمام حقیقت قرآن
هم صراط و طریقت قرآن
رمز و راز شریعت قرآن
مدح و وصف و فضیلت قرآن
نام تو هست زینت قرآن
ای تو نزدیکتر ز حبل ورید
السلام علی الحسین شهید
آمدی کِشتی نجات شوی
خون دهی چشمۀ حیات شوی
جان دهی برگۀ برات شوی
از کرم شافع ممات شوی
مظهر ذات و هم صفات شوی
بخدا راه بندگی با توست
بهترین سبک زندگی با توست
هیچ گه لفظ((من)) نمی گفتی
خطبه نزد حسن نمی گفتی
پیش مولا سخن نمی گفتی
حرفی از پیرهن نمی گفتی
سخنی از کفن نمی گفتی
عاقبت بی کفن شدی آقا
پاره پاره بدن شدی آقا
زیر نیزه به پیکرت چه گذشت
بر سر نیزه بر سرت چه گذشت
زیر خنجر به حنجرت چه گذشت
تَهِ مقتل به خواهرت چه گذشت
به سر و روی دخترت چه گذشت
معجر دخترت کشیده شده
نالۀ مادرت شنیده شده
#محمود_ژولیده
@ghararenokary
#حضرت_عباس_ع_مدح
معروف به عباس و مسمّی به ابالفضل
عالم به علی نازد و مولا به ابالفضل
هر دفعه که هر مشکل و هر مسئله ای بود
بردیم پناه از همه دنیا به ابالفضل
بعد از "به خدا" و "به علی " بی برو برگشت
در کشور ما هست قسم ها "به ابالفضل"
صد حاجت اگر داشته هرکس طی یکسال
ده تا به "رضا" گفته نود تا به "ابالفضل"
القاب زيادند ، ولي عالم و آدم
گویند فقط خوش قد و بالا به ابالفضل
پرسید کسی وزن غزل چیست ? بگویید
"لا حول و لا قوة الا به ابالفضل"
شاعر: #حمیدرضا_محسنات
@ghararenokary
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
چه ماهِ پُر بَرَکاتی...... چه ماورایِ صفات....
چه سروقامت رعنا، چه نوری از وَجَنات....
و جبرئیل ز حیرت؛ به عَجّلو بِصلات.....
وَ عِندَهُ حَسَناتٌ...... وَ عِندَهُ بَرَکات.....
خدا سپُرد به دستش کلیدِ بابِ نجات،
جمالِ چهره یِ فرزندِ مرتضی صلوات
اَللّــهُمَّ صَــلِّ عَلــی مُحَمَّـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُــم
گشوده است به جنّت، خدا، عجب دربی.....
چه آفتابِ بلندی......... ز پرتویِ غربی......
چه جنگجویِ دلیری..... چه فارِسُ الحَربی.....
چه ذکرِ لعلِ حسینی.... چه کاشِفَ الکَربی.....
ببین چه آب حیاتی..... چه دجله ای..... چه فرات....
به ذکر گفتنِ در بینِ شعرها صلوات
اَللّــهُمَّ صَــلِّ عَلــی مُحَمَّـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُــم
به جانِ حضرتِ جانان، نه حضرت عبّاسی......
ز باغِ پُر گُلِ حیدر دمید عجب یاسی......
درونِ خانه ی مولا......چه شور و احساسی......
خِجِل شدند همه لاله های عباسی.......
شکوهِ قبله یِ جانی و جان ما بفدات
به تابِ گیسویِ عباسِ باوفا صلوات
اَللّــهُمَّ صَــلِّ عَلــی مُحَمَّـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُــم
اگر که حضرتِ سقّا به ما دعا نکند
سعادتِ ابدی رو به سوی ما نکند
اگر چه واقف آنم دلم وفا نکند،
من و جدایی از این بارِگَه،؟؟؟!!!! خدانکند.....
به بارگاهِ پر از شورِ کاشِفَ الکرَبات....
به تکسوارِ میادینِ جنگها صلوات
اَللّــهُمَّ صَــلِّ عَلــی مُحَمَّـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُــم
ملائک از سرِ شکرِ خدا ، وضو کردند......
دهانِ خویش معطّر به ذکر هو کردند.....
به وصفِ حضرتِ سقّا بگومگو کردند.....
چه طفل ها که ندیده عموعمو کردند.....
مرا اگر که ببخشند جمله ی سادات؛
به تشنه بودنِ سقّایِ کربلا صلوات
اَللّــهُمَّ صَــلِّ عَلــی مُحَمَّـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُــم
به قلبِ عالمیان خانه ای بنا کرده.....
یکی یکی ز میانِ همه سوا کرده.....
و عازمِ سفری سویِ کربلا کرده......
چقدر حاجتِ ناگفته را روا کرده......
دمیده بر سرِ دنیا چه ماهِ پُربَرَکات
نثارِ گُل پسرِ مرتضی علی صلوات
اَللّــهُمَّ صَــلِّ عَلــی مُحَمَّـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُــم
شاعر: #مهران_قربانی
@ghararenokary
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
به دلبرانه ترین شکل آفریده شدی
تو آن گلی که به دست امیر چیده شدی
خدا به خال تو آغاز کرد خطّش را
به هیبت اسدالله علی کشیده شدی
همین که آب ، حیاتی همیشگی میخواست
دمی کنار لبت آمد و چشیده شدی
تو آن نوای خوشی که به نفخ صور زمین
برای یاریِ شاه ازل دمیده شدی
اگر تو را همگان سرو عشق می نامند
به نزد آل علی دائما خمیده شدی
از اولین لحظات و به آخرین ساعات
فقط کنار قدمهای یار دیده شدی
ادب، چنان به تو بخشید شان والا که
پس از حسین به ذکر همه شنیده شدی
مدیحه ، راه به جایی نمی برد وقتی
به چشمِ آل کسا ، ای قمر پدیده شدی
@ghararenokary