#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
باز هم آیه بخوان راه به ما یاد بده
راه نزدیک به درگاه به ما یاد بده
عشق بازیِ سحرگاه به ما یاد بده
وَ بِکُم عَلَّمَنَا الله به ما یاد بده
بهترین نسخه ی هر غصه و هر دردی تو
جامعه خواندی و ما را علوی کردی تو
@hosenih
کاش نوری سوی قلبم برسد، محتاجم
آخر سال، گره باز شود... محتاجم
نظری کن به منِ خسته که بد محتاجم
من به الطاف شما تا به ابد محتاجم
تا که چرخید زبانم همه اش مدح تو شد
خواستم روضه بخوانم همه اش مدح تو شد
راه این روضه ی غمناک، مسیری سخت است
دور از خانه غریبانه اسیری سخت است
این همه جام بلا را بپذیری سخت است
یادِ تخریب حرم روضه بگیری سخت است
آب بستند به صحن و حرم جدت آه
سال ها سوختی از داغ اباعبدالله
رتبه ی فاطمی ات قابل تشکیک نبود
این همه اذیت معصوم خدا، نیک نبود
حق تو دیدن ویرانه ی تاریک نبود
جایگاهت به خدا "خان صعالیک" نبود
کنج ویرانه دلت سوخت و در تب بودی
مطمئنم که به یاد دل زینب بودی
حمله بر حصن حصین؟! بر متوکل لعنت
طعنه بر هادی دین؟! بر متوکل لعنت
خوردی آقا به زمین؟! بر متوکل لعنت
آه از کوچه، همین... بر متوکل لعنت
این زنا زاده چرا حمله به یوسف کرده؟!
به چه رویی به شما باده تعارف کرده؟!
@hosenih
خوب شد پاره، گریبان کسی این جا نیست
خوب شد دختر حیران کسی این جا نیست
خوب شد چوب به دستان کسی این جا نیست
خواهری بی سر و سامان کسی این جا نیست
تا ز حلقوم حسین آیه به لب هاش نشست
خیزران زود به دندان ثنایاش نشست
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
@ghararenokary
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
نام تو را در دفتر خاتم نوشتند
هادی نسل حضرت آدم نوشتند
ما راه و رسم نوكری را برگزيديم
چون كه شما را رهبر عالم نوشتند
يک قطره از مدح تو را كه ثبت كردند
ديدند بالاتر ز صدها، يم نوشتند
هر كس كه از نام شما يکبار دم زد
نام ورا مداح عيسی دم نوشتند
جزو ارادتمندهای روضهی تو
شكر خدا كه نام ما را هم نوشتند
خوشبخت آنهايند كه مست تو هستند
بدبخت آنهايی كه از تو كم نوشتند
از داغ مظلوميتت آقای عالم
چشمان ما را چشمهی زمزم نوشتند
نام تو را پروردگارت گفته هادی
چون در كرامت مثل بابايت جوادی
@hosenih
قطعاً مسيحا هم به فرمان تو باشد
پای كلاس درس عرفان تو باشد
ذكر دعای جامعه زيباست اما
زيباترش اينكه در ايوان تو باشد
پای دعای جامعه میخواهم آقا
ابواب ايمان وا به امان تو باشد
با يک نگاهت صاحب ملک زمين است
آنكس كه يک لحظه پريشان تو باشد
وقتی محالّ معرفت الله هستی
بايد همهعالم سر خوان تو باشد
حتی مسيحیها ارادت بر تو دارند
اين هم ز الطاف فراوان تو باشد
آقا سلاطين جهان را بنده كردی
با يک نگاهت بردگان را زنده كردی
@hosenih
شكر خدا يک عمر دستم را گرفتی
درس كرامت از خود بابا گرفتی
اينكه دو عالم روضهخوان غربت توست
ارثیست كه از غربت مولا گرفتی
با يک دمت ارض و سما را زنده كردی
تو گوی سبقت از دم عيسا گرفتی
ياد رقيه كردهای آن لحظهای كه
در اوج غربت در خرابه جا گرفتی
وقتی تو را بردند در خان الصعاليک
روضه برای زينب كبری گرفتی
در زير پايت آسمان از جاش پاشد
از بركت تو سامرا عرش خدا شد
@hosenih
نامت علی بود و غريبی را چشيدی
بار غم و غربت به دوش خود كشيدی
صحن و سرای خاكیات اين را به من گفت
بعد از شهادت هم تو روز خوش نديدی
آقا شنيدم روضهخوان ياس بودی
با روضههای مادرت زهرا خميدی؟
ابنالرضايی كه علی بودهست نامت
در كوچهها آيا تو هم طعنه شنيدی؟
آيا درِ باغ تو را آتش كشيدند؟
آيا تو هم از دست اين مردم بريدی؟
آيا طناب افتاد دور گردن تو؟
قطعا در آتش همسر خود را نديدی
با اينكه تو جان دادهای از ظلم و كينه
اما امان از روضهی شهر مدينه
@hosenih
آتش به روی ياس و نيلوفر كشيدند
شعله به باغ سبز پيغمبر كشيدند
در جنت الاعلی پيمبر روضهخوان شد
وقتی قباله از كف مادر كشيدند
قلب تمام عرشيان شد پاره پاره
شمشيرها را تا كه بر حيدر كشيدند
ديگر ملائک لانهها را ترک كردند
از بعد زهرا از مدينه پر كشيدند
چندی گذشت و در دل گودال خونين
بر روی عشق فاطمه خنجر كشيدند
وقتی سر بابا به روی نيزهها رفت
از دختران بیپدر معجر كشيدند
بابا ز روی نيزه صدها مست میديد
بر صورت اطفال جای دست میديد
شاعر: #مهدی_نظری
@ghararenokary
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
راهم بده راهی عرش اعظمت باشم
در من بِدَم، خوب است مدیون دمت باشم
از کل قرآن فیض "کلب باسط" کافیست
تاراه را پیدا کنم تا آدمت باشم
@hosenih
بد را بخر با خوب ها! بد نیز دل دارد
شاید که من هم بین جنس درهمت باشم
هرچند خیلی ها نمی آیند سامرا
کاری بکن من جزو زوار کمت باشم
از شیرهای برکه این را خوب فهمیدم
باید همیشه خاکسار مقدمت باشم
آموزگار جامعه دستم به دامانت!
اذنی بده تا سوگوار ماتمت باشم
ای منتهای حلم ای رکن بلاد ما
یا حضرت هادی سلام الله علیک آقا
در پادگانی غصه تبعید را داری
اندازه یک عمر درد بی دوا داری
سربازها خیلی به تو بی حرمتی کردند
قدی خم و چشمی تر از آن طعنه ها داری
قبر خودت را دیدی و آرام باریدی
آقای خوبم غربتی بی انتها داری
وقتی به تو ظرف شرابی را تعارف کرد
معلوم شد که دشمنانی بی حیا داری
خیلی به یاد عمه زینب سوختی آنجا
خیلی به دل زخم عمیق از کربلا داری
شکرخدا چشمی به ناموست نیوفتاده
شکرخدا اهل و عیالی درخفا داری
شکرخدا غارت نمیشد پیکرت هرگز
عمامه داری پیرهن داری عبا داری
@hosenih
نه هیچ کس نیزه به پهلویت فرو کرده
نه با تن زخمی ته گودال جا داری
نه بی کفن ماندی نه عریان بین صحرایی
نه کار با کهنه حصیر روستا داری..
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
@ghararenokary
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
حال و هوای چشم ترت جور دیگری ست
ذکر قنوت هر سحرت جور دیگری ست
وقتی میان سجده به معراج می پَری
پِی می برم که جنس پرت جور دیگری ست
حتّی نسیم کویِ تو هم اعتراف کرد
عطر بهشتی گذرت جور دیگری ست
@hosenih
در سامرا همیشه زیارت لذیذ هست
طعم زیارت سحرت جور دیگری ست
هادی ترین چراغ هدایت کلام توست.
نور چراغ شعله ورت جور دیگری ست
این جامعه ز "جامعه" ات رُشد کرده است
محصول کِشت پر ثمرت جور دیگری ست
درندگان کنار تو آرام می شوند
بر روی قلب ها اثرت جور دیگری ست
ارباب های ما همگی با سخاوتند
امّا عنایت پدرت جور دیگری ست
کشکول چشم های مرا پر ز اشک کن
حال گدای پُشت درت جور دیگری ست
زهری رسید و شمع وجود تو آب شد
سوسوی نور مختصرت جور دیگری ست
دیگر گُمان کنم جگری هم نمانده چون
خون لخته های دور و برت جور دیگری ست
او دیده دست و پا زدنت کنج حجره را...
آه دمادم پسرت جور دیگری ست
شُکر خدا سر از بدن تو جدا نشد
شُکر خدا کفن به تنت "بوریا" نشد
شکر خدا به پیرهنت نیزه ای نخورد
شکر خدا که بر بدنت نیزه ای نخورد
پیشانی تو سنگ و عصایی ندیده است
آقا!دو پلک شب شکنت نیزه ای نخورد
@hosenih
تو دست و پا زدی نه ولی زیر دست و پا
بال تو وقت پر زدنت نیزه ای نخورد
شکر خدا که دور و بر تو سنان نبود
شکر خدا که بر دهنت نیزه ای نخورد
عمامه و عبای تو سهم عدو نشد
با سُمِّ اسب پیکر تو زیر و رو نشد
شاعر: #بردیا_محمدی
@ghararenokary
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
السلام ای هدایت مطلق
ای امام تمام خوبی ها
ای امید همه گنهکاران
مظهر مستدام خوبی ها
ای چراغ مسیر گمراهان
آفتاب امید ما هستی
نور چشم علی و زهرایی
دهمین نور کبریا هستی
@hosenih
نور شمس الشموس داری که
به تو ابن الرضا لقب دادند
دستمان را گرفته ای که تو را
هادیَ الاشقیا لقب دادند
نام زیبایتان علی باشد
مثل کرار هم جگر داری
پسر حضرت جوادی پس
ارث آقایی از پدر داری
روشن از آستان تو هر چشم
مست از ذکر نام تو هر گوش
تا که دید آن سپاه غیبی تو
متوکل ز ترس شد بی هوش
ای همه انبیا هواخواهت
ای هزاران ملک هوادارات
ایستادند اولیای خدا
به ادب روبروی دربارت
حرمت آنچنان صفا دارد
که به دل ها سرور آمده است
زائرت فکر میکند با خود
مثل موسی به طور آمده است
در ضریح تو نور خوابیده
گنبدت آبروی خورشید است
آفتاب هدایت عالم
از همین آستانه تابیده است
جامعه خواندم و به تو گفتم
اعتقادی زلال می خواهم
تا بگویم همیشه مدح علی
من زبان بلال می خواهم
مثل میثم مرا ولایی کن
تا نفس هست با علی باشم
مثل قنبر مرا هدایت کن
نوکر مرتضی علی باشم
نظری کن به سائل کویت
سائلت جز شما نمی خواهد
راستی ای بزرگ سامرّا
سامرایت گدا نمی خواهد؟
ای که در هر رگت کرم جوشد
جود از دولت پدر داری
(دوستان را کجا کنی محروم)
(تو که با دشمنان نظر داری)
ای فدای غریبیت آقا
مثل اجداد خود غریبی تو
گرچه در اوج عزتی اما
جان فدایت که غم نصیبی تو
بس که آتش زدند بر جانت
از جفای زمانه آب شدی
آه از این غصه، خاک بر دهنم
دعوت مجلس شراب شدی
آه از این هم جواری و صحبت
او کجا خصم روسیاه کجا؟
آه ای چرخ خانه ات ویران
او کجا مجلس گناه کجا؟
هتک حرمت شدی ولی آقا
دشمنی بود و خیزرانی نه!
پیش آن جمع بی حیا آن روز
مجلسی بود و دخترانی نه!
آه از ماجرای مجلس شام
یک طرف طشت و رأس نورانی
یک طرف قصه ی کنیزی بود
آه ای روضه خوان چه میخوانی؟
روضه خوان ها چرا نمی گویند
آخر مجلس شراب چه شد؟
آمد و بوسه داد بر لب ها
ناگهان حالت رباب چه شد؟
داغ اصغر براش کافی بود
طاقت این همه فراق نداشت
زخم ها باز تازه می گشتند
شام چیزی کم از عراق نداشت
@hosenih
روضه سخت است روضه ناموسی است
آل عصمت نظاره می کردند
چشم های حرامی مردی
به سکینه اشاره می کردند
مضطرب سوی عمه اش آمد
عمه این بی حیا چه می خواهد؟!
پدرم را که تشنه لب کشتند
دگر از جان ما چه خواهد؟
شاعر: حجت الاسلام #سیدروح_الله_موید
@ghararenokary
#امام_هادی_علیه_السلام
#زمینه
#بند_اول
هر کسی رو دیدم ، پوشیده رخت عزا
امام هادی شد ، مسموم زهر جفا
حجره ی غم / شاهد اشک آقاست
از تو چشاش / حرف نگفته پیداست
( ذکر لبش / یا فاطمه یا زهراست ) 2
( خداحافظ - ای خاک بی وفا
خداحافظ - ای شهر سامرا
خدا حافظ - شدم حاجت روا ) 2
واویلا ، امان امان امان 2
واویلا امان امان امان ای
#بند_دوم
هر لحظه با ذکر ، یا زهرا جون داده
تو کوچه ها یاد، مدینه افتاده
یادش اومد / کوچه ی غصه ها رو
یادش اومد / بی کسی بابا رو
( یادش اومد / یاس و هجوم خار و ) 2
( به زیر لب - با شور و زمزمه
بمیرم که - دلش پر از غمه
شده اشکاش - نثار فاطمه ) 2
واویلا امان امان امان 2
واویلا امان امان امان ای
#محمد_مبشری
#دعوتید_به_کانال ⤵️
#کانال_تخصصی_غریب_آشنا
#شعر_و_سبک
@gharibe_ashena_mobasheri313
@ghararenokary
#شهادت_امام_هادی_علیه_السلام
#سبک_زمینه
#بند_اول
خیلی بی کس و تنهایی آقا
غریب دنیایی آقا
داغ تو خیلی سنگینه خیلی
شبیه زهرایی آقا
از دنیا شدی تو خسته
از مردم دلت شکسته
تا کوچه شبیه حیدر
تو رفتی با دست بسته
برای دل تو آقا
بمیرم که غریبونه
تو مثل مجتبی هستی
رو لبهات لخته خونه
غریب سامرا آقا...
#بند_دوم
باید برای تو جون داد آقا
برا دل خونت آقا
عالم برات سیاه پوش
واسه دل پریشونت آقا
رو قلب فلک نشسته
این داغی که سینه سوزه
جونت رو به لب آورده
این زهری که کینه توزه
اونی که ناسزا می گفت
نمک رو زخم تو پاشید
بمیرم که توی غربت
به اشک چشم تو خندید
غریب سامرا آقا...
#بند_سوم
آقا تو لحظه آخر
پیش عزیز تو اومد آقا
اما یه روز دلگیری
جدت نفس نفس میزد آقا
تنها و بدون لشکر
رو خاکا شهید بی سر
لب تشنه دل شکسته
غرق خون رگای حنجر
یه خواهر از رو تل میدید
حسینش دست و پا میزد
بمیره عالمی واسش
تو گودال مادرش اومد
غریب سامرا آقا...
#دعوتید_به_کانال ⤵️
#کانال_تخصصی_غریب_آشنا
#شعر_و_سبک
@gharibe_ashena_mobasheri313
@ghararenokary
22015-1643871627343.mp3
1.55M
#امام_هادی_علیه_السلام
#نوحه
یه مرد پیدا نشد/ بگه بسه دیگه جسارت
یه مرد پیدا نشد/ بگه بسه این همه غارت
یه مرد پیدا نشد/ بگه که دستاشو نبندین
میون کوچه ها / به اشکای چشاش نخندین
چی بگم از داغ دلش/ چی بگم از تاب و تبش
کشوندنش بزم شراب /شبیه عمه زینبش
حرمتش شکست
کشیدن از سرش عباشو
همهمه بر پاس توی کوچه
نمی شنوه کسی صداشو
حرمتش شکست
دیگه رمق براش نمونده
بمیرم از این همه غربت
دلش رو طعنه ها سوزونده
ایها الغریب یا هادی النقی مولا
.....
به یاد کربلا / می باره چشمای تر تو
خدا رو شکر اقا/ نرفت اسیری خواهر تو
خدا رو شکر اقا /لب تو خیزرون نخورده
پیش چشم کسی/ نرفت روی نیزه ها سر تو
خدا رو شکر که کفنت/ یه تیکه بوریا نشد
نیفتادی توو قتلگاه / سر از تنت جدا نشد
توی کربلا
دل رقیه غرق خون شد
انگشتر جد غریبت
غنیمت یه ساربون شد
توی کربلا
خیمه هارو آتیش کشیدن
سر حسینتو توو گودال
یه عده از قفا بربدن
ایها الغریب یا هادی النقی مولا
#احسان_نرگسی
#دعوتید_به_کانال ⤵️
#کانال_تخصصی_غریب_آشنا
#شعر_و_سبک
@gharibe_ashena_mobasheri313
@ghararenokary
#امام_هادی_علیه_السلام
#نوحه
#بند_اول
لاله ی گلزار زهرای اطهر
به غربت از جفا گردیده پرپر
بی تاب و محزون / گشته جگر خون
یا صاحب الزمان آجرک الله
#بند_دوم
حجت دهمین ابن الرضایم
مسموم زهر کین در سامرایم
با چشم خونبار / از ظلم کفار
یا صاحب الزمان آجرک الله
#بند_سوم
سامرا از ستم گردیده محشر
پاره پاره جگر شد پور حیدر
حال پریشان / با چشم گریان
یا صاحب الزمان آجرک الله
#بند_چهارم
من که صید غم و اندوه و آهم
یاد حال حسین در قتلگاهم
افتادم از پا / رفتم ز دنیا
یا صاحب الزمان آجرک الله
#بند_پنجم
از سوز تشنگی افتادم از پا
برس به داد من مادر یا زهرا
غرق ملالم / بنگر به حالم
یا صاحب الزمان آجرک الله
#دعوتید_به_کانال ⤵️
#کانال_تخصصی_غریب_آشنا
#شعر_و_سبک
#محمد_مبشری
@gharibe_ashena_mobasheri313
@ghararenokary
#امام_هادی_علیه_السلام
#نوحه
#بند_اول
خون چکد از دیده ی آل یاسین
پاره جگر دهم امام مبین
فاطمه از بهر پسر دل غمین
فتاده بر زمین / سبط حبل المتین
چنین ندا دهد منادی
کشته شده امام هادی
واویلتا آه و واویلا
#بند_دوم
دهم ولی و حجت کردگار
ز گلشن فاطمه او یادگار
به شهر غربت ز ستم شد فکار
فروغ هدایت / نوگل ولایت
در سامرا غریب و مظلوم
از جور عدوان گشته مسموم
واویلتا آه و واویلا
#بند_سوم
خصم ستمگر زد شرر به جانت
شد در بهار زندگی خزانت
آتش زده تا مغز استخوانت
در دیار غریب / بی قرار و شکیب
عازم شدی با حال خسته
بر دیدن پهلو شکسته
واویلتا آه و واویلا
#دعوتید_به_کانال ⤵️
#کانال_تخصصی_غریب_آشنا
#شعر_و_سبک
#محمد_مبشری
@gharibe_ashena_mobasheri313
@ghararenokary
#امام_هادی_علیه_السلام
#دودمه
از غم تو شیعیان دارن به دل شور و نوا 2
یا علی ابن جواد 2
یکشبی ما را نما مهمان خود در سامرا 2
یا علی ابن جواد 2
#دعوتید_به_کانال ⤵️
#کانال_تخصصی_غریب_آشنا
#شعر_و_سبک
#محمد_مبشری
@gharibe_ashena_mobasheri313
@ghararenokary
السلام علیک یا علی بن محمد
ایها الهادی یابن رسول الله
#اطلاعیه_جلسات
#حرم_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#شهادت_امام_هادی_علیه_السلام
#سید_علی_حسینی_تبار
#روضه
مرثیه_امام_هادی_علیه_السلام
با آن که داشت زهر جفا را به ساغرش
دیگر نخورد نیزه ی اعدا به پیکرش
گر جان رسید بر لبش از کینه ی عدو
دیگر نخورد خنجرِ دشمن به حنجرش
وقتِ وداع گرچه پسر را بِبَر کشید
دیگر ندید لاله ی در خون شناورش
گر جان سپرد در برِ فرزند خود پدر
بر نِیْ نرفت رأسِ مطهر برابرش
با آن که سوخت از شرر زهرِ کین دلش
در بر نبود غنچه ی خونینِ پرپرش
گیرم گذاشت صورتِ خود را بروی خاک
گلگون نگشت چهره ی پاک و منوّرش
گیرم که بود یکّه و تنها به حُجره اش
دیگر نبود طشتی و رأسِ مطهّرش
گیرم که بود در غم و غربت مکانِ او
سیلی نخورد بر رخِ گلگونِ دخترش
گر بوده است خانه ی او در محاصره
دیگر نخورد سنگِ جفایی به شهپرش
از پا فتاد گرچه به غربت ز زهرِ کین
دشمن نداد زخمِ زبانی به خواهرش
با آن که سوخت "یاسرِ" غمدیده زین عزا
دارد ز شوق عرضِ ارادت به محضرش
محمود تاری "یاسر"
@ghararenokary
السلام علیک یا علی بن محمد
ایها الهادی یابن رسول الله
#اطلاعیه_جلسات
#سید_علی_حسینی_تبار
#روضه
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
۴ بیت #گریز
تا جام شراب را مقابل دیدی
بر غربت عمهجانتان باریدی
*
گیرم که شراب بود و ماتم بوده
اصلاً تو بگو که خیزران هم بوده؟!
*
سهل است گریز روضه را خواندن، نه
صد مرد اسیری برود، یک زن نه
*
هر غم که ندیدهای تو، زینب دیده
حتی گلوی بریده را بوسیده
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
•┈┈••✾••┈┈•
@ghararenokary
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#روضه_امام_هادی_علیه_السلام
اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا اَبا الحَسَنِ یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الهادیِ النِّقِیُّ
_اشڪ را روز جــــزا با نـور قیـــــمت میڪنند
_بر تو هر ڪس گریه ڪرده وقف جنت میڪنند
مولای من،،، یا امام هادی(ع)،،،
_ایهــــا الهـــــادی گــــــدایان درِ تـو تا ابـد
_بر هــــزاران حــاتم طائی ڪرامت میڪنند
_سینه زن های تو با سینه زدن در روضه ات
_مـثل موسی در مـیان طـور عبادت میڪنند
ایام شهادت امام هادی(ع)،،،دلها رو روانه ڪنیم سامرا،،، چه ڪردند با امام هادی(ع)،،،
_نیمه ی شب ریخـــتند آقا سر سجاده ات
_قدری انگاری در این روضه شبیه حیدری
نیمه های شب،،،امام هادی(ع)،،،مشغول نماز شب و مناجات با خدا،،،
فَهَجَمُوا دَارَهُ لَیْلًا
یڪ عده نانجیب،،، بدون اجازه،،،وارد خانه امام هادی شدند،،، حضرت رو با سر برهنه و،،،با پای برهنه،،، ڪشان ڪشان بُردند،،،
_بُردنت از خـــــانه ات اما دری دیگــر نسوخت
_در میان شعله دست و پای یڪ مادر نسوخت
یا امام هادی(ع)،،،
خیلی به شما ظلم ڪردند،،،خیلی جسارت ڪردند،،، اما آقاجان هر ڪاری ڪردند،،، دیگه خونه شما رو آتیش نزدند،،،دیگه جلو چشمان شما، به همسرتون جسارت نڪردند،،،
اما دلها بسوزه برای امیرالمومنین(ع)،،،طاقت داری بگم یا نه،،،
_میــــزد مرا مغیره و یڪ تن به او نگفت
_زن را ڪسی مقابل شــــوهر نمیـــزند
_بیش از همه به حالت زینب دلم بسوخت
_آخه مــــادر ، ڪسی مقابل دختر نمیزند
ناله بزن یا زهرا(س)،،،،
السلام علیک یا علی بن ابیطالب
یا امیرالمؤمنین
السلام علیک یا محمدبن علی
ایها الجواد علیه السلام
السلام علیک یا علی بن الحسین
یا علی الاصغر علیه السلام
بارگزاری سرودها و اشعار
ولادت امام علی ع ،
ولادت امام جواد ع و
حضرت علی اصغر ع
@ghararenokary
#امیرالمومنین_ع_مدح
دفتر وصف تو یک عمر روایت دارد
بردن نام تو هم حکم عبادت دارد
در مقام تو همین نکته کفایت دارد
که خدا نیز به نام تو ارادت دارد
حالمان خوب نبوده است ولی خوب شدیم
تا که خواندیم کمی نادعلی خوب شدیم
کوهی از عشق نه، اما پر کاهی دارد
سینه ای کز غم دوری تو آهی دارد
نوکر شاه نجف منصب شاهی دارد
دل ما نیز به ایوان تو راهی دارد
ما گرفتار تو هستیم ولی آبادیم
پای ایوان طلای نجفت افتادیم
ما که هستیم گدای تو و فرزندانت
پشت ما هست دعای تو و فرزندانت
مقصد ماست خدای تو و فرزندانت
جان عالم به فدای تو و فرزندانت
ای دو عالم نخی از تار عبایت حیدر
خلق عالم شده یک کار عبایت حیدر
ما که هستیم فقط بنده ی سلطان نجف
اعتکاف دل ما هست به ایوان نجف
زنده شد خاک زمین با نم باران نجف
حسرت ماست فقط آب نجف نان نجف
ما خدا را وسط صحن تو پیدا کردیم
چِقَدَر در حرمت گریه به زهرا کردیم
از نفس های تو هر لحظه خدا می ریزد
از قنوت سحرت عطر دعا می ریزد
از قدم های تو هم گرد شفا می ریزد
از دو دست کرمت آب بقا می ریزد
بس که اوصاف تو هم جلوه ی پیغمبر داشت
جبرئیل آب وضویت به تبرک برداشت
شاه، هم سفره ی پیران و فقیران بشود؟
مرکب بازی اولاد شهیدان بشود؟
رازق نیمه شب خان یتیمان بشود؟
این فقط با هنر دست کریمان بشود
عالمی مست از این شیوه ی سلطانی توست
ما همه مور و جهان ملک سلیمانی توست
قنبرت باشم اگر ملک سلیمانم چیست؟
نوکرت باشم اگر بوذر و سلمانم چیست؟
غیر نام تو مگر ذکر فراوانم چیست؟
غیر این عشق مگر برکت ایمانم چیست؟
تا ابد ذکر لب این دل آگاهم باش
اشهد ان علیا ولی الله ام باش
غیر تو کیست کسی جان پیمبر بشود
یا که با حضرت صدیقه برابر بشود
یا که نامش همه جا زینت منبر بشود
ابداَ هیچ کسی حضرت حیدر بشود
تو فقط آمده ای ساقی کوثر باشی
جانشین نبی از بعد پیمبر باشی
قصد اگر وصل تو، هجران وطن می چسبد
گر چه شیرینی اسمت به دهن می چسبد
ذکر این جمله به دل ها عملاً می چسبد:
بعد نام تو فقط ذکر حسن می چسبد
بعد از این قافیه حیران حسن خواهد شد
عین ایوان تو ایوان حسن خواهد شد
حرم و گنبد و باران! چقدر رویایی
گوشه ی خلوت ایوان! چقدر رویایی
وسط صحن، چراغان! چقدر رویایی
گفتن ذکر حسن جان! چقدر رویایی
می رسد آنکه امید تو و من خواهد بود
او همان بانی ایوان حسن خواهد بود
شاعر: #وحید_محمدی
@ghararenokary
#امیرالمومنین_ع_مدح
بسم علی حضرت رحمان علی
باطن نورانی قرآن علی
نفس علی، روح علی، جان علی
منکر تو نیست مسلمان علی
بنده الله شدم با علی
یا علی یا علیو یا علی
کیست علی آینه دار خدا
جانِ نبی بود و نگار خدا
بوده به دستش همه کار خدا
در دل ما هست کنار خدا
ای نجفت کعبه دلها علی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
هرکه نشد خارِ درت، خوار شد
حب تو میزان شد ومعیار شد
خال لبت کعبه ی سیار شد
شیعهی تو اصل و نسب دار شد
خورده به قنبر نسب ما علی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
صدق تویی صادق و اصدق تویی
حیدری و قادر مطلق تویی
فاتح کارزار خندق تویی
حکم رسول است فقط حق تویی
پس همه باطلند الا علی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
گوش بفرمان لبت آفتاب
حب تو ایمان شد و بغضت عذاب
باتو حساب بدی ام بی حساب
جای نبی در شب هجرت بخواب
گفت نبی بین خطرها علی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
سنگ تو بر سینه زدن دین ما
نوکریت مذهب و آیین ما
سر بزن ای شاه به تدفین ما
کاش بیایی دم تلقین ما
زود به دادم برس آنجا علی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
روی جهاز شتران ماه شو
روشنی آخر این راه شو
کوری آن چند نفر شاه شو
رخبنما و ولی الله شو
نیست کسی غیر تو مولا علی
یاعلی و یاعلی و یاعلی
آه که هنگام عداوت شد و..
بر ولی الله خیانت شدو..
پشت علی خلوت خلوت شدو..
پشت در خانه قیامت شدو..
گفت در آن فاجعه زهرا علی..
یاعلی و یاعلی و یاعلی..
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
@ghararenokary
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_غربت
چند #غزل_پیوسته
🔸️پیش از اینها |
ناگهان دیدم که پایم آن سوی آفاق بود
جایتان خالی! جهان سرشار از اشراق بود
دیدم آدم را خجالت میچکید از چهرهاش
اشکهای او ولی از هرم نامی، داغ بود
دست ابراهیم میلرزید! حیرت میوزید!
ساره هم آن روزها آبستن اسحاق بود
یک افق نزدیکتر رفتم "و واعدنا" شکفت
خون دل میخورد موسی و پی میثاق بود
پرسوجو کردم ز عیسی؛ زاهدی در شام گفت:
با حواریون به سیر انفس و آفاق بود
پیش از این ها مردی اما در رکوعی بیریا
آسمان را گرم خاتمبخشی و انفاق بود
🔸️نامِ خداوندِ علی |
وقت تنگ است ای خماران! جام را پیدا کنید
زودتر آن بادهی گلفام را پیدا کنید
تلک الایامی که میگویند می آید ز راه
قرنها گمگشته؛ آن ایام را پیدا کنید
گفتهاند از اسم اعظم بینشانتر نامی است
آشنا چون نام حق؛ آن نام را پیدا کنید
گفتهاند آن نام را نام خداوندِ علی است
نکتهسنجان جنون! ایهام را پیدا کنید
از ابوطالب بپرسید آسمان سمت کجاست؟
در میان چشم او اسلام را پیدا کنید
🔸️آبِ پاکی |
لحظهها ابرند؛ بارانِ خبرها حاکی است:
آن چه روی دست دنیا مانده آبِ پاکی است
فیض آماده است؛ ای دل! محو بسم الله شو
از تصورها رها باش! این شهود ادراکی است
گوییا دست خدا از آستین بیرون زده
از همین قنداقهای که هدیهای افلاکی است
خواستم تا آسمان درک او پر وا کنم
دیدم این تن بیش از آنی که بدانم خاکی است
از چه وا مانده دهان کعبه و حیرت زده است؟
از چه این خانه خدایا گرم سینهچاکی است؟
🔸️از خدابرگشتهها |
رفتم آن سوتر؛ سوی از ربنا برگشتهها
سوی از راه حق از راه وفا برگشتهها
می رسید از آسمان بانگی خدایی در اُحد:
"از کجا برگشتهاید ای از خدابرگشتهها؟"
مرز کفر و دین همین باریکه بود و رد شدید
امتحان این بود ای از ناکجا برگشتهها!
عاقبت اسلام را نشناختید و باختید
لایق نفرین شُدید، ای از دعا برگشتهها
آهتان را آهتان را کوه پاسخ میدهد
از احد تنها صدا تنها صدا برگشته! ها!
🔸️تقویم هجری |
ناگهان دیدم که جانم در جنون غوطهور است
چشم من افتاد بر مردی که بین بستر است
گاه خواب یک نفر سرچشمهی بیداری است
گاه خواب یک نفر رکعت به رکعت باور است
ای خوشا آن مرد که آرام اینجا خفته است
ای خوشا آن خواب که از هر نمازی بهتر است
ای خوشا آن خواب که تقویم هجری را گشود
ای خوشا آن مرد که آرامش پیغمبر است
کار را باید به اهل آن سپرد؛ آری به مرد
مرد؛ آری مرد؛ اما مرد تنها حیدر است
🔸️تبریکها |
چشم واکردم ببینم آخرین دیدار را
آخرین تصویرها از آخرین هشدار را
با جهاز اشتران دیدم که منبر ساختند
تا بفرماید نبی روشنترین انذار را
با همین چشمان خود دیدم میان جمعیت
آن همه تبریکهای از سر اجبار را
سردرآوردم نمی دانم چرا بعد از غدیر
از میان شعلهها؛ دیدم در و دیوار را
بارالها این چه ننگی بود بر دامان دین؟
کیست این کرده است روشن آتش انکار را؟
در میان کوچهها حرمت نگه میداشتند
کاشکی نامردمان آن چشم مردمدار را
🔸️خط به خط فاطمه |
چاه ماند و دردهایی بینهایت از علی
نخلها راویِ عمری رنج و حسرت از علی
گوشه ای آن سوی نخلستان غمهای خود است
او فراری از حکومت؟ نه! حکومت از علی
هیچ چیز از اعتبارش کم نکرد ای روزگار
نه غم تنها شدن، نه درد غربت از علی
این چنین که شعله را سمت عقیل آورده است
تا ابد شرمند خواهد شد عدالت از علی
شاه یعنی او که با ایتام هم بازی شده
درس ها باید بگیری ای سیاست! از علی
خط به خط از فاطمه از فاطمه سرشار بود
نقل کرده هر کسی هرچه روایت از علی
شاعر: #رضا_یزدانی
@ghararenokary
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
حمد بی حد خدای رحمان را
که ز نور آفرید نیکان را
قدرتش را به رخ کشید و سپس
خلق فرمود نور ایمان را
از میان تمام مخلوقات
برگزید عالمانِ قرآن را
راسخون را امینِ وحیَش ساخت
ساخت از علمشان حکیمان را
با اَمینانِ وحی، در عالَم
برتری داد خَلقِ انسان را
از میانِ تمام امت ها
خود سوا کرد ما محبان را
چارده نور در دلِ ما ریخت
داد بر ما تمامِ احسان را
یکی از آن چهارده انوار
هدیه شد خطّه ی خراسان را
قبل از آن در مدینه بابا شد
ای بنازم قدومِ جانان را
در همان نونهالی اَش، پدرش
مُلکِ زَر ساخت خاک ایران را
ما شدیم عاشقان آن حضرت
داد بر ما کلید رضوان را
چون عیان شد جمال زیبایش
همه دیدند روی سبحان را
شد جوادالائمه سلطان و...
ما همه سائلان، کریمان را
ای مَدار ولایتِ عظما
یا جوادَالائمه ادرکنا
@hosenih
ای جمالِ ربوبی اَت زیبا
وی جلالِ الهی اَت والا
حوریانِ بهشت آمده اند
تا گذاری قدم به این دنیا
ای بهای جنان ز لبخندت
سالها منتظر تو را بابا
در نگاهِ رضا پر از شوق است
خوش بنازد به قامتت جانا
دودمانت ندیده مولودی
اینچنین پر ز برکت، ای آقا
مادرت هم ندید میلادت
عمه ی با فضلیتت، حتی
تو که هستی که اینهمه بردی
دل ز آل محمد ای یکتا
چون به دنیا دو دیده وا کردی
گوشِ جانت به هر صدا، شنوا
نورِ رویت به آسمان ساطع
برکاتِ وجودی اَت، غوغا
سجده اَت در کمالِ آرامش
اَشهَدَت، لا اِلهَ اِلّا الله
به رسولِ خدا گواهی داد
آن زبانت به شیوه ای، شیوا
کف زدند اهلِ آسمان و زمین
چونکه گفتی علی ولی خدا
ای مدار ولایت عظما
یا جوادالائمه ادرکنا
@hosenih
ای امامِ تمامِ مخلوقات
قبله گاهِ تمامیِ حاجات
اهلِ عالم تو را چنین خوانند؛
نقطه ی عطفِ کلِ موجودات
ای تو را علم اول و آخر
با خبر از جمیعِ مکنونات
ظاهر و باطن از تو مخفی نیست
عالَم و آدم و همه ذرات
ای بنامت هزار و یک اَسماء
وی خدا را به هر صفت مرآت
همه ما را به اسم بشناسی
آگهی از درونِ ما بِالذّات
میشناسند از تو خالق را
به تو سوگند جمله مصنوعات
هر که دریای علم را داراست
از تو یک قطره اَش ز معلومات
فیلسوفانِ دهر معترفند...
نزدِ تو علمشان چو مجهولات
دیده عالَم مناظراتِ تو را
اِبنِ اَکثَم کجا و آبِ حیات!
تو کجا، دانشِ قیافه شناس!
ای خدا را نشانِ ذات و صفات
مشرکان، سرکشان، تو را دشمن
سازشِ تو به دشمنان، هیهات
ما کجا، وصفِ تو کجا، آقا
همه اینها بضاعتی مزجات
ای مدار ولایت عظما
یا جوادالائمه ادرکنا
@hosenih
ای نگاهت، نگاهِ رحمانی
همه اوصافِ توست، سبحانی
یک نظر گر کنی به خَلقِ جهان
میشوند اهلِ دین همه، آنی
دوستانند جمله در قِلَّت
دشمانند در فراوانی
شیعیانت میانِ عسر و هرَج
عاشقانِ تو در پریشانی
مومنین را گِره بکار افتاد
مسلمین را به درد، درمانی!
یک نظر کن سوی محبانت
که تو حاجاتِ هر که را دانی
خیلِ حاجات بر تو آوردیم
تا تو حاجت روا بگردانی
انتظارِ فرج شده دشوار
آه از این انتظارِ طولانی
دستِ ما را به دستِ او برسان
جانِ ما را در او نما فانی
کن لباسِ فرج بر اندامش
با دعا، یک دعای طوفانی
خصمِ زهرا ز مکه بیرون کن
فتح کن کعبه را به آسانی
حجِ ما با امامتِ مهدیست
همرهِ سیدِ خراسانی
برسان مرگِ سرخِ ما، سوگند...
بر ابومهدی و سلیمانی
ای مدار ولایت عظما
یا جوادالائمه ادرکنا
#محمود_ژولیده
@ghararenokary
#امام_جواد_ع_و_حضرت_علی_اصغر_ع_ولادت
اگر دست و بالت کمی خالی است
اگر حال و روز تو بی حالی است
اگر آسمان در قفس میکشی
اگر قسمتت بی پَر و بالی است
اگر کار و بار تو پیچیده و...
اگر چند وقتی بد اقبالی است
اگر تار و پودت گره خورده است
اگر غصهها نقشِ این قالی است
اگر رنگ و روی تو زرد است و سرد
اگر مثل پاییز یک شالی است
علاجش فقط یک نفس یا علیست
خدا هست با آنکه او با علیست
@hosenih
خدا در شکوهِ جلال علیست
خدا در ظهورِ جمال علیست
خدا در نزولش علی میشود
خدا در مقامش کمالِ علیست
حرام خدا و حلال خدا
حرام علی و حلال علیست
پیمبر پس از سِیرِ معراج گفت
که ما هرچه دیدیم مال علیست
علی چارده مرتبه آمده
علی عین میلادِ آل علیست
علی گفته و غرق عین اش شدیم
همه راهیِ کاظمینش شدیم
مرا فارغ از قیل و قالم کنید
مرا راحت از خشکسالم کنید
محال است لب را به مِی تر کنم
مرا تشنهی این محالم کنید
مرا بشکنید و بسازید باز
تَرَکهای روی سفالم کنید
فقط روی چشمان خود میکشم
از این خانه هرچه"حوالم"کنید
مرا میکشاند دو گنبد طلا
شب رفتنم شد حلالم کنید
ببینید رویای جبریل را
مبارکترین کودک ایل را
@hosenih
شلوغ است اگر آستانِ جواد
پُر از برکت است آسمان جواد
گدایی به شاهی مقابل نشست
چه ها میکند تکه نان جواد
پیمبر پدر با خدیجه شد و...
رضا نیز با خیزران جواد
علیاکبرش را ببین بعد از این
رضا می شود میهمان جواد
شبیه نماز حسین و علی است
نماز رضا با اذان جواد
فقط شانهات را به دیوار نِه
فقط زیرِ لب گو به جانِ جواد
تو را میدهد تا قیامتِ مراد
گره وا کُنَد خاکِ باب الجواد
@hosenih
خدا خواست تا بی کرانش دهند
و در یک افق سه جوانش دهند
علی جان آقای کرببلاست
حسین آمده تا سه جانش دهند
فقط دوست دارد ببیند علی
فقط دوست دارد همانش دهند
علی در سه صورت تماشایی است
علی را سه جلوه نشانش دهند
علی اصغرش هم علیاکبر است
اگر فرصت امتحانش دهند
به صف فطرس و جبرئیل و رباب
که نوبت به نوبت تکانش دهند
زمین خوردها را که جان میدهند
به باب الحوائج نشان میدهند
@hosenih
اگر بارِ ما از کَرَم میکشد
برای پدر بارِ غم میکشد
رسیده بگوید اگر قد کِشَد
شبیهِ عمویش عَلَم میکشد
غریبی ببین تشنگیاش ببین
که کارِ پدر بر قسم میکشد
گمانم به دنبال گهواره است
کسی که به آتش حرم میکشد
فقط مادرش آه دنبال او
در آن راهِ پُر پیچ و خَم میکشد
بِبَر نامِ او را خدا بعد آن
به حجم گناهت قلم میکشد
رباب است یک فاصله تا حسین
چهها کرده این حرمله با حسین
شاعر: #حسن_لطفی
@ghararenokary
#امام_جواد_ع_و_حضرت_علی_اصغر_ع_ولادت
ته این کوچه هرکه پشت در است..
به گدایی خویش معتبر است
نه پی نان نه فکر سیم و زر است
او نیازش به یار بیشتر است
امشب اینجا کرم فراوان است
نام این کوچه هم خراسان است
سالها شبهه بود در سرها
امتحان شد تمام باورها
تا که آمد امید نوکرها
کوری چشمهای ابترها
بعد پنجاه سال سر زد ماه..
جلوه گر شد جواد ال الله
@hosenih
این پسر آمده ولی باشد
شرف الشمس صیقلی باشد
احمد خانه ی علی باشد
کرمش بی معطلی باشد
هرچه میخواهی از کریم بخواه
سائلین جواد بسم الله!
اهل تقوا مرید تقوایش
جلد قرآن کجاست؟لبهایش
ملکوت است قد و بالایش
نذر کرده براش بابایش
در جلال و جمال محشری است
بیشتر از بقیه مادری است
رضوی بود جلوه ذاتش
همه جا ریخته ست آیاتش
بین سجده شدست میقاتش
خود حق میرود ملاقاتش..
روی فیروزه نام او حک شد
رجب از مقدمش مبارک شد
ما مریدیم و او همیشه مراد
او جواد و بقیه عبدجواد
بارها پشت پنجره فولاد
به جوادش رضا براتم داد
اوست دلگرمی حسینی ها
قبله ی اصل کاظمینی ها
..........
ساقیا می بده شراب آمد
از پس پرده آفتاب امد
جان ارباب رب آب آمد
نفس حضرت رباب آمد
کیست این مه نواده حیدر
پیر میخانه بلا اصغر
@hosenih
هیبتش هیبت پیمبرهاست
گریه اش تار و مار لشگرهاست
کی حریفش سنان و خنجرهاست
فتح کردن مرام حیدرهاست
تا زگهواره رو به میدان کرد
لشگر کوفه را هراسان کرد..
........
حیف باب و پر کبوتر سوخت
حنجرش پاره پاره شد سر سوخت
پدرش پیش روی لشگر سوخت
همه ی آرزوی مادر سوخت
نه سری مانده نه بدن دارد
شیرخواره مگر زدن دارد؟!
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
@ghararenokary
#حضرت_علی_اصغر_ع_ولادت
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#مربع_ترکیب
دارد بساط عاشقی تکمیل می گردد
آیات شادی آفرین تنزیل می گردد
لبخند او لحن خوشِ ترتیل می گردد
دُکّان درد و غصّه ها تعطیل می گردد
وقتی که چشمانِ مسیحاگونه اش وا شد
لبخند بر روی لبِ ارباب پیدا شد
سجّاده،محراب دعاها را بغل می کرد
قطره به قطره،برکه دریا را بغل می کرد
آئینه احساس تماشا را بغل می کرد
دستان کوچک داشت بابا را بغل می کرد
جبریل کم کم داشت در این صحنه جان می داد
وقتی حسین آرام در گوشش اذان می داد
@hosenih
باید که درد دردمندان را دوا می کرد
از نور خالق انشعابی را جدا می کرد
باید برای ماه نامی دست و پا می کرد
او را میان کهکشان خود صدا می کرد
مثل ازل هفت آسمان با او بلی می گفت
بابا برای بار سوم"یا علی"می گفت
این ماهسیما پرده ها را از حجاب انداخت
از چهره ی آئینه ها رختِ نقاب انداخت
لب های جنّ و انس را با خنده آب انداخت
ارباب،چشمش را به لبخند رباب انداخت
بابا،علی،مادر..،سه تا نور جهان جمع است
خورشید و مهتاب و ستاره جمعشان جمع است
ذکر علی اصغر ستون طاق دین رَب
نور جبینش آیه ی فتح المبین رَب
تا شد حسین انگشتری او شد نگین رَب
بند قماط او نخ حبل المتینِ رب
قطعاً خدا این طفل را باب الحوائج کرد
رسم گدایی را در این خانه رایج کرد
ما را صغیر سفره ی بابای او خواندند
ما را اسیر سفره ی بابای او خواندند
ما را فقیر سفره ی بابای او خواندند
جیره بگیرِ سفره ی بابای او خواندند
شکر خدا نان شب ما نامِ ارباب است
شیرینی روی لب ما نامِ ارباب است
گهواره ی او قبله ی سیّار امروز است
کعبه به دورش حاجی هوشیار امروز است
یوسف برو،او گرمی بازار امروز است
دُلدُل سوار و حیدر کرار امروز است
با گریه ها دارد رجز در اصل،می خواند
جنگاوری را در دل گهواره می داند
قربان این کودک عجب ایل و تباری داشت
خون علی را در دل رگهاش جاری داشت
بااینکه گلبرگ تنش عطر بهاری داشت
تیغ نگاهش کاردبرد ذوالفقاری داشت
کوچکترین باز شکاری بین این لانه است
او شیرِ در گهواره ی چوبی این خانه است
او مُحکمات آیه ی تطهیر قرآن است
کوچکترین قطره میان نسل باران است
پیراهنش درمان چشمِ پیر کنعان است
مثل علی اکبر برای عمه ها جان است
قنداقه ی او را میان عرش می چرخاند
زینب برایش "وَ ان یکاد"از جان و دل می خواند
تا آفتاب ظهر می تابید،می خندید
از آسمان باران که می بارید،می خندید
وقتی عموعباس را می دید،می خندید
گاهی رقیّه جان که می خندید،می خندید
چشمان شور ای کاش این ها را نمی دیدند
گل های لبخند قشنگش را نمی چیدند
@hosenih
در کربلا وقتی عطش کابوس بابا شد
از تشنگی قدِّ سکینه،خواهرش،تا شد
ماه قبیله راهی آغوش دریا شد
لب های خشک او بلای جان سقا شد
از تشنگی با مرگ بازی می کند..،ای وای
ماهیِ شش ماهه تلظّی می کند..،ای وای
بعد از پسر از این پدر چیزی نمی ماند
جز آه های شعله ور چیزی نمی ماند
وللهِ دیگر از جگر چیزی نمی ماند
این حنجر و تیر سه پر..،چیزی نمی ماند
نقش سپید بوم او پاشیده شد از هم
آئینه ی حلقوم او پاشیده شد از هم
شاعر: #بردیا_محمدی
@ghararenokary