eitaa logo
قرار نوکری
1.1هزار دنبال‌کننده
807 عکس
53 ویدیو
116 فایل
اطلاع رسانی جلسات کربلایی سیدعلی #حسینی_تبار و بارگزاری صوت جلسات و.. 🔻🔻🔻 #کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی #مقتل #بارگزاری_اشعار_نوحه_سرود #آموزش_روضه_خوانی_تخصصی #آموزش_مداحی #حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س #سید_علی_حسینی_تبار پل ارتباطی با حقیر ۰۹۱۲۲۵۱۰۶۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام بارگزاری روایات پیرامون زیارت و اشک که بیان این روایات در جلسات بسیار تاثیرگذار خواهد بود... @ghararenokary
🔻 از و 🔻 🥀 عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ ثُوَیْرٍ قَالَ کُنْتُ أَنَا وَ یُونُسُ بْنُ ظَبْیَانَ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام وَ کَانَ أَکْبَرَنَا سِنّاً فَقَالَ لَهُ إِنِّی کَثِیراً مَا أَذْکُرُ الْحُسَیْنَ علیه‌السلام فَأَیَّ شَیْ‏ءٍ أَقُولُ قَالَ قُلْ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَاعَبْدِاللَّهِ تُعِیدُ ذَلِکَ ثَلَاثاً فَإِنَّ السَّلَامَ یَصِلُ إِلَیْهِ مِنْ قَرِیبٍ وَ مِنْ بَعِیدٍ الْحَدِیثَ 🥀 حسین بن ثویر گوید: من و یونس بن طبیان نزد امام صادق علیه‌السلام بودیم، او انس و الفتش از ما بیشتر بود، به حضرت عرضه داشت: من بسیار امام حسین علیه‌السلام را یاد می‌کنم، پس چه ذکری بگویم حضرت فرمودند: ه مرتبه بگو: 🥀 صلی الله علیک یا اباعبدالله 🥀 چرا که سلام از نزدیک و دور به ایشان می‌رسد! 📕 وسائل الشیعه، جلد ۱۴ صفحه ۴۹۳ 🆔 @mosibatoratebah ➰➰➰➰➰ @ghararenokary
🔻 زائر صلوات‌الله علیه حتی از 🔻 🥀 عَنْ سَیْفٍ التَّمَّارِ عَنْ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ علیه‌السلام قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ زَائِرُ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام مُشَفَّعٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لِمِائَةِ رَجُلٍ کُلُّهُمْ قَدْ وَجَبَتْ لَهُمُ النَّارُ مِمَّنْ کَانَ فِی الدُّنْیَا مِنَ الْمُسْرِفِینَ! 🥀 امام صادق علیه‌السلام: 🥀 همانا امام حسین علیه‌السلام صد نفر در روز قیامت می‌باشد کسانی که آتش بر ایشان شده است و کسانی که در دنیا از مسرفین بودند! 📕 مستدرک‌الوسائل، جلد ۱۰ ، صفحه ۲۵۳ 🆔 @mosibatoratebah ➰➰➰ @ghararenokary
🩸 و اصلی علیه‌السلام 🩸 🥀 در روایاتی وارد است که، یک هزار و نهصد و تیر بر تن آن وارد شد... 🥀 پس آن حضرت ایستاد تا ساعتی بیاساید از خستگی جنگ و همچنان که ایستاده بود، سنگی بیامد و بر پیشانی مبارک او رسید، پس جامه برداشت، که خون را از روی بسترد و پاک کند، که تیری سه شاخه و زهر آلود بیامد و بر سینه آن حضرت نشست و به روایتی بر دل آن حضرت... 🥀 پس فرمود: بسم الله و بالله و علی ملة رسول‌الله، و سر سوی آسمان بلند کرد و گفت: 🥀 خدایا تو میدانی مردی را می‌کشند که روی زمین پسر پیغمبری جز او نیست. 🥀 آنگاه آن تیر را بگرفت و از پشت بیرون آورد و مانند ناودان برجست، پس دست بر آن زخم گذاشت، چون پر شد سوی آسمان پاشید و یک از آن برنگشت و در آسمان دیده نشده بود، تا آن گاه که علیه‌السلام آن را به آسمان پاشید و بار دوم دست بر آن نهاد و روی و محاسن را بدان آغشته کرد و فرمود: 🥀 جد خویش رسول‌خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم را چنین خضاب شده دیدار کنم و گویم یا رسول الله و مرا کشتند... 📕 نفس‌المهموم، باب شهادت مظلوم 🆔 @mosibatoratebah ➰➰➰➰➰ @ghararenokary
🔻 و رسول‌خدا و امیرالمومنین صلوات‌الله علیهما بر علیه‌السلام 🔻 🥀 عن أبی‌عبد الله علیه‌السلام قال إن لله عزوجل ملائکة موکلین بقبر الحسین علیه‌السلام فإذا هم الرجل بزیارته أعطاهم ذنوبه فإذا أخطأ محوها ثم إذا أخطأ ضاعفوا له حسناته فما تزال حسناته تضاعف حتى توجب له الجنة ثم اکتنفوه فقدسوه‏ و ینادون ملائکة السماء أن قدسوا زوار قبر حبیب حبیب الله فإذا اغتسلوا ناداهم محمد صلی‌الله علیه و آله و سلم یا و فد الله أبشروا بمرافقتی فی الجنة ثم ناداهم أمیر المؤمنین علی علیه‌السلام أنا ضامن لحوائجکم و دفع البلاء عنکم فی الدنیا و الآخرة ثم اکتنفوهم عن أیمانهم و عن شمائلهم حتى ینصرفوا إلى أهالیهم. 🥀 امام صادق علیه‌السلام: 🥀 همانا برای خداوند عزوجل ملائکه‌ای موکل نزد قبر امام حسین علیه‌السلام می‌باشد، هنگامیکه احدی قصد زیارتش را می‌نماید، گناهانش را به آنها می‌بخشد و همینکه گام برمی‌دارد آن گناهان را محو می‌کند، پس هنگامیکه گام برمی‌دارد حسناتش را مضاعف می‌نماید، همچنان حسنات او مضاعف می‌گردد، تا اینکه بر او می شود، سپس او را میان خود در برمی‌گیرند و او را می‌گرداند و ملائکه آسمان ندا می‌کنند که قبر حبیب خداوند را مقدس بدارید، هنگامیکه غسل می‌کنند رسول‌خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم آن‌ها را ندا می‌کند: بشارت باد شما را بر همراهی با من در بهشت، پس آنها را علیه‌السلام ندا می‌کند: من حوائج شما و دفع بلا از شما را در دنیا و آخرت هستم، پس آن ملائکه زائران را از جانب راست ایشان و چپ ایشان، آنها در بر می‌گیرند تا اینکه به سوی اهل خود برمی‌گردند. 📕 ثواب الاعمال، صفحه ۹۲ 🆔 @mosibatoratebah ➰➰➰➰➰ @ghararenokary
🔻 امام حسین علیه‌السلام و برکت در و 🔻 🥀 عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه‌السلام قَالَ مُرُوا شِیعَتَنَا بِزِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام فَإِنَّ إِتْیَانَهُ یَزِیدُ فِی الرِّزْقِ وَ یَمُدُّ فِی الْعُمُرِ وَ یَدْفَعُ مَدَافِعَ السُّوءِ وَ إِتْیَانَهُ مُفْتَرَضٌ عَلَى کُلِّ مُؤْمِنٍ یُقِرُّ لَهُ بِالْإِمَامَةِ مِنَ اللَّهِ 🥀 امام باقر علیه‌السلام: 🥀 شیعیان ما را به امام حسین علیه‌السلام امرکنید، چرا که زیارتش روزی را افزون می‌کند و عمر را طولانی می‌گرداند و بلاها و بدیها را دفع می‌کند و زیارت کردن امام حسین علیه‌السلام بر هر مومنی که اقرار به امامت او ازجانب خدا داشته باشد، است. 📕 تهذیب الاحکام، جلد ۶ صفحه ۴۲ 🆔 @mosibatoratebah ➰➰➰ @ghararenokary
🔻 عجیب صلوات‌الله علیه 🔻 🥀 عَنْ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: ...وَ لَوْ یَعْلَمُ الزَّائِرُ لِلْحُسَیْنِ علیه‌السلام مَا یَدْخُلُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله علیه و آله و سلم مِنَ الْفَرَحِ وَ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِلَى فَاطِمَةَ وَ إِلَى الْأَئِمَّةِ علیهم‌السلام وَ الشُّهَدَاءِ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ مَا یَنْقَلِبُ بِهِ مِنْ دُعَائِهِمْ لَهُ وَ مَا لَهُ فِی ذَلِکَ مِنَ الثَّوَابِ فِی الْعَاجِلِ وَ الْآجِلِ وَ الْمَذْخُورِ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ لَأَحَبَّ أَنْ یَکُونَ مَا ثَمَّ دَارَهُ مَا بَقِیَ وَ إِنَّ زَائِرَهُ لَیَخْرُجُ مِنْ رَحْلِهِ فَمَا یَقَعُ قَدَمُهُ عَلَى شَیْ‏ءٍ إِلَّا دَعَا لَهُ فَإِذَا وَقَعَتِ الشَّمْسُ عَلَیْهِ أَکَلَتْ ذُنُوبَهُ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ وَ مَا تُبْقِی الشَّمْسُ عَلَیْهِ مِنْ ذُنُوبِهِ شَیْئاً فَیَنْصَرِفُ وَ مَا عَلَیْهِ ذَنْبٌ وَ قَدْ رُفِعَ لَهُ مِنَ الدَّرَجَاتِ مَا لَا یَنَالُهُ الْمُتَشَحِّطُ فِی دَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ یُوَکَّلُ بِهِ مَلَکٌ یَقُومُ مَقَامَهُ وَ یَسْتَغْفِرُ لَهُ حَتَّى یَرْجِعَ إِلَى الزِّیَارَةِ أَوْ یَمْضِیَ ثَلَاثُ سِنِینَ أَوْ یَمُوتَ وَ ذَکَرَ الْحَدِیثَ بِطُولِهِ 🥀 امام صادق علیه‌السلام: 🥀 اگر امام حسین علیه‌السلام می‌دانست بواسطه این که چقدر و بر رسول خدا صلی‌الله علیه وآله و بر امیرالمؤمنین علیه‌السلام و بر حضرت فاطمه علیهاالسلام و به شهدا از ما اهل‌بیت وارد می‌آید، و اگر می‌دانست آنچه از دعای ایشان بواسطه زیارتش، هنگامیکه بر می‌گردد و آنچه را که از در همین و در خواهد داشت و آنچه را که برای او پیش خداوند ذخیره شده است، هر آینه دوست می‌داشت که آنجا () خانه‌اش می‌بود و همانا زائر علیه‌السلام از این مسافرتش برمی‌گردد و گامش بر روی چیزی نمی‌آید، مگر اینکه برای او دعا می‌کند و هنگامیکه بر او می‌تابد، گناهانش را از بین می‌برد، همانطور که آتش هیزم را از می‌سوزاند، خورشید چیزی از گناهان او باقی نمی‌گذارند، پس برمی‌گردد در حالیکه هیچ گناهی بر او نیست و برای او درجاتی رفیع خواهد شد که کسی که در خون خود در راه خدا غوطه‌ور است بدان نمی‌رسد و فرشته‌ای بجای او موکل خواهد شد و برای او استغفار می‌کند، تا اینکه دوباره به زیارت برگردد، یا اینکه سه سال بگذرد یا تا وقتی که بمیرد. 📕 مستدرک الوسائل، جلد ۱۰ صفحه ۳۴۳ 🆔 @mosibatoratebah ➰➰➰➰ @ghararenokary
🔻 کمترین درجه و ثواب کربلا 🔻 🥀 قَالَ أَبُوالْحَسَنِ مُوسَى علیه‌السلام أَدْنَى مَا یُثَابُ بِهِ زَائِرُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع بِشَطِّ الْفُرَاتِ إِذَا عَرَفَ حَقَّهُ وَ حُرْمَتَهُ وَ وَلَایَتَهُ أَنْ یُغْفَرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ 🥀 حضرت امام موسی بن جعفر علیه‌السلام فرمودند: 🥀 کمترین آنچه از ثواب، به زائر اباعبدلله علیه‌السلام کنار نهر فرات داده می‌شود آنگاه که حق و حرمت و ولایت او را بشناسد، این است که، آنچه از گناهان پیش فرستاده و بعداً می‌فرستد آمرزیده می شود. 📕 الکافی، جلد ۴ صفحه ۵۸۲ 🆔 @mosibatoratebah ➰➰➰➰ @ghararenokary
🔻 بزرگترین در 🔻 🥀 عَنْ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ علیه‌السلام مَا مِنْ أَحَدٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا وَ هُوَ یَتَمَنَّى أَنَّهُ زَارَ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ع لَمَّا یَرَى لِمَا یُصْنَعُ بِزُوَّارِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ مِنْ کَرَامَتِهِمْ عَلَى اللَّهِ 🥀 امام صادق علیه‌السلام: 🥀 هیچ کس نیست در روز قیامت، مگر اینکه می‌خورد و می‌کند، که ای کاش علیه‌السلام را کرده بودم، آن هنگامی که می‌بیند با امام حسین علیه‌السلام چه می‌کنند، و چقدر نزد خداوند مورد واقع می‌شوند. 📕 وسائل الشیعه، جلد ۱۴ صفحه ۴۲۴ 🆔 @mosibatoratebah ➰➰➰➰ @ghararenokary
🩸اذن انبیاء برای زیارت سیدالشهداء علیه‌السلام 🩸 🥀 حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام يَقُولُ لَيْسَ نَبِيٌّ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا يَسْأَلُونَ اللَّهَ تَعَالَى أَنْ يَأْذَنَ لَهُمْ فِي زِيَارَةِ الْحُسَيْنِ علیه‌السلام فَفَوْجٌ يَنْزِلُ وَ فَوْجٌ يَصْعَدُ [يَعْرُجُ ] 🥀 امام صادق صلوات‌الله علیه: 🥀 نيست پيغمبرى در آسمان‏ها و زمين، مگر اینكه از خداوند متعال درخواست دارد كه به ايشان اذن داده شود، تا حضرت حسين بن على عليهماالسّلام را زيارت كند، پس فوجى از آسمان نازل شده و به زيارت آن جناب رفته و فوجى پس از زيارت به آسمان مى‏روند. 📕 کامل الزیارات شریف، باب ۳۸ 📌 پا بر سینهٔ کسی گذاشتند، که انبیاء برای زیارت او اجازه می‌گیرند... 🆔 @mosibatoratebah ➰➰➰➰ @ghararenokary
🩸 | | 🩸 🥀 امام صادق صلوات‌الله علیه: 🥀 إِنَّ الْبُکَاءَ وَ الْجَزَعَ مَکْرُوهٌ لِلْعَبْدِ فِی کُلِّ مَا جَزِعَ - مَا خَلَا الْبُکَاءَ وَ الْجَزَعَ عَلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍ‏ع فَإِنَّهُ فِیهِ مَأْجُور 🥀 جزع نمودن و گریستن براى بنده در تمام امور مکروه و ناپسند است، مگر گریستن و جزع کردن بر حسین بن علىّ علیهما‌السّلام، زیرا در گریستن بر او اجر و ثواب فراوانی وجود دارد گریه کننده اجر می‌برد. 📕 الفصول المهمة في أصول الأئمة، الحر العاملي، جلد ٣، صفحه ٤١٣ 🆔 @mosibatoratebah ➰➰➰➰➰➰ @ghararenokary
🔻 🔻 🥀 امام صادق علیه‌السلام: 🥀 مَنْ أَتَى قَبْرَ الْحُسَيْنِ تَشَوُّقاً إِلَيْهِ كَتَبَهُ اللهُ مِنَ الْآمِنِينَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَأُعْطِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ وَكَانَ تَحْتَ لِوَاءِ الْحُسَيْنِ حَتَّى‏ يَدْخُلَ‏ الْجَنَّةَ فَيُسْكِنَهُ‏ فِي‏ دَرَجَتِهِ‏ إِنَّ اللهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ. 🥀 کسی که از روی شوق ‌و ذوق به قبر حضرت علیه‌السلام برود، روز قیامت خداوند متعال او را در زمرۀ دارندگان امنیت قرار می‌دهد و نامۀ عملش را به دست راستش می‌دهد و در زیر حسین علیه‌السلام بوده تا وارد بهشت گردد. 🥀 پس خداوند او را در رتبۀ آن حضرت سکونت می‌دهد، همانا خداوند توانای شکست‌ناپذیر و بصیر و فرزانه است. 📕 كامل الزيارات شریف، صفحه ۱۴۲ 🆔 @mosibatoratebah ➰➰➰➰➰ @ghararenokary
🔻 🔻 🥀 حَدَّثَنِي أَبِي وَ أَخِي وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ غَيْرُهُمْ رَحِمَهُمُ اللَّهُ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي خَلَفٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى الْأَشْعَرِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا أَرَدْتَ زِيَارَةَ الْحُسَيْنِ ع فَزُرْهُ وَ أَنْتَ كَئِيبٌ حَزِينٌ مَكْرُوبٌ شَعِثاً مُغْبَرّاً جَائِعاً عَطْشَاناً فَإِنَّ الْحُسَيْنَ قُتِلَ حَزِيناً مَكْرُوباً شَعِثاً مُغْبَرّاً جَائِعاً عَطْشَاناً وَ سَلْهُ الْحَوَائِجَ وَ انْصَرِفْ عَنْهُ وَ لَا تَتَّخِذْهُ وَطَناً. 🥀 پدر و برادرم و على بن الحسين و ديگران رحمة اللَّه عليهم از سعد بن عبد اللَّه بن ابى خلف، از احمد بن محمّد بن عيسى الاشعرى، از على بن الحكم، از بعض اصحاب ما، از ابى عبد اللَّه عليه السّلام نقل كرده وى گفت: حضرت امام صادق عليه السّلام فرمودند: 🥀 هنگامی که اراده زیارت حضرت حسین علیه السلام را نمودی پس آن حضرت را با حالی غمگین و اندوهناک، نارحت و ژولیده و گرفته و گرسنه و تشنه نما، زیرا حضرتش را کشتند در حالی که غمگین و ناراحت و ژولیده و گرفته و گرسنه و تشنه بودند و از آن جناب حوائج و خواسته‌های خود را بخواه و سپس از آنجا برگرد و آن مکان شریف را وطن خود قرار مده. 📕 کامل‌الزیارات شریف، باب چهل و هشتم 🆔 @mosibatoratebah ➰➰➰➰➰ @ghararenokary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ذکر آیت الله العظمی شاه آبادی (استاد حضرت امام) برای اهالی جهنم جهت نجات از آتش جهنم هیچ ذکری بالاتر از ذکر یا حسین نیست 😭 ✍به نقل از فرزندشان مرحوم آیت الله شیخ نصر الله شاه ابادی (ره) ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ @ghararenokary
🌷جامانده کیست؟ ✍آیت الله جوادی آملی: نگویید جا مانده‌ایم! کسی که قلب و روحش رفته، جامانده نیست. جامانده کسی ست که عشق و شور و طلب زیارت اربعین، به ذهنش هم نمی‌رسد و علاقه‌ای ندارد. اگر به هر دلیلی اشتیاق رفتن هست و شرایطش نیست، خیری بوده و ثواب نیت را برده‌اید. شاکر باشید و نگویید جامانده‌ایم. ➰➰➰➰ @ghararenokary
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام 🔸بارگزاری مقتل، اشعار و نوحه های اربعین حسینی @ghararenokary
اگرچه پایِ فراقِ تو پیرتر گشتم مرا ببخش عزیزم که زنده برگشتم شبیه شعله‌یِ شمعی اسیر سوسویم رسیده‌ام سرِ خاکت؛ ولی به زانویم بیا که هر دو بگِرییم جایِ یکدیگر برای روضه‌ی‌مان در عزای یکدیگر من از گلوی تو نالم...؛ تو هم زِ چشم ترم من از جبین تو گِریم...؛ تو هم به زخم سرم من از اصابت آن سنگ‌های بی احساس و از نگاه یتیمت به نیزه‌یِ عباس بر آن صدایِ ضعیفت بر این نفَس زدنم برای چاکِ لبانت به جای جایِ تنم من از شکستن آن اَبروی جدا از هم تو از جسارتِ آن دست‌های نامحرم به زخمِ کاری نیزه که بازی‌ات میداد به نقش‌های کبودی که بر تنم اُفتاد چهل شب است که با کودکان نخوابیدم چهل شب است که از خیزران نخوابیدم چهل شب است نه انگار چهار‌صد سال است... ...هنوز پیکرِ تو در میانِ گودال است هنوز گِردِ تنت ازدحام می‌بینم به سمتِ خیمه نگاهِ حرام می‌بینم هر آن چه بود کشیده زِ پیکرت بُردند مرا ببخش که دیر آمدم سرت بُردند مرا ببخش نبودم سرِ تو غارت شد کنارِ مادرم انگشتر تو غارت شد ✍ @ghararenokary
؛ گل و آیینه و اسپند این‌جاست غمِ اشک و دمِ لبخند این‌جاست همان جایی که فرقی نیست بینِ تهی دستان و ثروتمند این‌جاست ز یک سو گنبد خورشید خاتم ز یک سو مرقد ماه مجسم همان جایی که مخلوقات عالم به سویش باز می‌گردند، این‌جاست شده دست خدا پشت و پناهش که راه جنت الاعلاست راهش همان جایی که هر دو پادشاهش به یک اقلیم می‌گنجند، این‌جاست حرم نه، بلکه باب عشق و حاجات حرم نه، بلکه آفاق عنایات بهشتی را که یک عمر ست آیات به خلق الله می‌گویند، این‌جاست حرم نه، بلکه اقیانوسِ رحمت حرم نه، بلکه دریایِ محبت حرم نه، بلکه بحر نور و نعمت سرای هر سعادتمند این‌جاست حریمی که سر از هفت آسمان است حریمی که پناه این و آن است حریمی که شفیع شیعیان است به زهرا می‌خورم سوگند این‌جاست همان‌جا که عموی با وفا را همان‌جا که امید مرتضی را همان‌جا که عمود خیمه‌ها را عمودی بر زمین افکند، این‌جاست همان‌جا که یکی تیر سپر داشت همان‌جا که یکی شوق پسر داشت همان‌جا که یکی تا نیزه برداشت پدر ماند و غم فرزند، اینجاست ✍ @ghararenokary
ای سمت خود کشانده خواص و عوام را دریاب این سپاهِ پیاده نظام را... هر کس سلام داد تو را در سفر، گرفت در موکب نخست، جواب سلام را از دست خادمان تو نوشید هر که چای یکجا چشید لذت شُرب مدام را... گفتم که «السلامُ عَلی مَن بَکَتهُ…» برد اشک علی‌الدوام، قوام کلام را «ما آزموده‌ایم در این شهر، بخت خویش» ما قابلیم نوکری این امام را پای پیاده آمدم و روی من سیاه! پای برهنه نیستم این چند گام را با دست خالی آمدم و روی من سیاه! چیزی نبود قابل عرض این مقام را مصراع آخر است، رسیدیم کربلا باید چه کرد این همه حُسن ختام را... ؟! ✍ @ghararenokary
بر شاهراه آسمان پا می‌گذارم این کفش‌ها دیگر نمی‌آید به کارم آورده‌ام آهِ دلِ جامانده‌ها را سنگینی آن بغض‌ها، شد کوله‌بارم آواره‌تر از رودها، صحرا به صحرا خود را به امواج خروشان می‌سپارم پاداش حج، در هر قدم! اجر کمی نیست شکر خدا این گونه طی شد روزگارم لبخند شوقی نان و خرما دست من داد از پینه‌های دست‌هایش شرمسارم تیر هزار و سیصد و هشتاد و هشت است تا کربلا زخم تنت را می‌شمارم این ازدحام شهر، خلوتگاه راز است من هم دلم را با تو تنها می‌گذارم ذکر مصیبت می‌کند لب‌های خشکت بر زخم‌های تو چگونه خون نبارم؟ در کربلای غربت تو، تاب ماندن... از کربلایت پایِ برگشتن ندارم من آمدم، بی‌شک تو هم می‌آیی آخر ای مهربان! ای روشنی‌بخشِ مزارم! از راه برمی‌گردم اما از تو هرگز... ✍ @ghararenokary
سال ها طی شد و دل، زائرِ محبوب نبود این همه سال نشستن به دعا خوب نبود نه غم قحطی و نان داشت، نه داغ پیری جز غم دوری یوسف، غم یعقوب نبود هرچه گشتم عملی هدیه به آقام کنم بین بار عملم، توشه‌ی مرغوب نبود حاجت از چشم ترم خواند و دعایم فرمود گرچه حاجت به دلم مانده‌ و مکتوب نبود از ازل سینه‌ی زهرایی ما سینه زنان جز به آقای نجف، ملحق و منسوب نبود نکند قسمت من نیست براتِ عتبات سال‌ها بود دلم این همه آشوب نبود چشم خشکیده‌ی از معصیتم، جز به غم و... روضه‌های پسر فاطمه مغلوب نبود ** نیزه‌ها در بدنش بود؛ ولی حداقل کاش جسمش ته گودال لگدکوب نبود چقدر بوسه زدش پیش همه ختم رسل حق آن صورت و دندان به خدا چوب نبود ✍ @ghararenokary
ای غبار حرمت تاج سر نوکرها نوکری‌ات شده تنها هنر نوکرها ”بابی انت و امی یا اباعبدالله” به فدایت همه مادر پدر نوکرها در قیامت تو به فکر من و امثال منی می‌شوی سنگ صبور و سپر نوکرها عده‌ای را طلبیدی به زیارت اما نشده قسمتشان بیشتر نوکرها کشته‌ی اشک! چه داریم برایت بدهیم ای به قربان تنت چشم تر نوکرها کاش مانند شهیدان خودت آخر عمر بگذاری سر زانوت سر نوکرها ای که در علقمه خم شد کمرت! میبینی از مصیبات تو خم شد کمر نوکرها اربعین پای پیاده به حرم می‌آییم می‌شود پخش در عالم خبر نوکرها ✍ @ghararenokary
فرشِ سیاهِ جاده، نقشِ ردِّپا داشت آئینه‌ی روحی ترک خورده جلا داشت این خاک، خاک پاک، عطری آشنا داشت انگار بویِ تربتِ مُهر مرا داشت راه نجف تا کربلا آغاز می‌شد بال کبوترها یکایک باز می شد چشمان دنیا محو این پرواز می شد این کوچ، یک مقصد به نام "کربلا" داشت حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن شب..، جاده..، خیلی عابر سر به هوا داشت این عشق، مجنون را به لیلا می‌رساند شاه و گدا را پای سفره می‌نشاند آهن‌دلی را تا حریمش می‌کشاند انگار که شش‌گوشه‌اش آهن‌رُبا داشت موکب به موکب ناله‌ی جانکاه خوب است با سینه‌زن‌هایش شَوی همراه..، خوب است آن‌قَدر طعم روضه، بین راه خوب است زائر همیشه قَدر آهی، اشتها داشت هر موکبی که پابرهنه می‌رسیدم بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم طعم خوش چای عراقی را چشیدم آن استکان‌هایی که طعم باده را داشت ما آیه‌های روشن فتح المبینیم فرزند خاکی امیرالمؤمنینم ما سینه‌زن‌های یل ام البنینیم آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت بی دغدغه..، بی دردسر..، ساده..، همیشه با گریه کارم راه افتاده همیشه زهرا هر آنچه خواستم، داده همیشه مادر هوای کودکش را هر کجا داشت موکب به موکب با برادر‌های دینی با همسفرهای شریف اربعینی تا صبح، گرمِ گفتگو و شب نشینی الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد نام و نشان‌ها نیز کارایی ندارد در عشق‌بازی مُدَّعی جایی ندارد در راه می‌مانَد کسی که ادعا داشت شب‌گریه‌ها بغض‌ِ گلو را حفظ می‌کرد با یار، حالِ گفتگو را حفظ می‌کرد این آبله‌ها آبرو را حفظ می‌کرد هر سربلندی در کفِ پا، زخم‌ها داشت یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم در نیمه‌شب..، با زخمِ پا..، دشوار رفتم با رختِ پاره در دل انظار رفتم امّا مگر این راه، چشمی بی حیا داشت!؟ این‌ روزها از درد می‌بارم دوباره از هجر تو گریه شده کارم دوباره قصد گریز روضه را دارم دوباره می‌گویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت ** با قامتی خم، خانمی از حال می‌رفت تا سمت جسمی درهم و پامال می‌رفت آن روضه‌خوانی که تهِ گودال می‌رفت روی سر خود چادر خیرالنسا داشت اهل قُریٰ بال و پرش را جمع کردند با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند انگشت بی انگشترش را جمع کردند شکرخدا که روستاشان بوریا داشت ✍ @ghararenokary
از آن ساعت که خود را ناگزیر از تو جدا کردم تو بر نی بودی و دیدی چه‌ها دیدم، چه‌ها کردم گمان بر ماندن و قبر تو را دیدن نمی‌بردم ولی فیض زیارت را تمنّا از خدا کردم به یادم مانده آن روزی که می‌جستم تو را اما تنت پیدا به زیر سنگ و تیر و نیزه‌ها کردم تو را ای آشنایِ دل اگر نشناختم آن روز مرا اکنون تو نشناسی، وفا بین تا کجا کردم تن چاک تو را چون جان گرفتم در برم اما برای حفظ اطفالت، تو را آخر رها کردم به‌سان شمع، آبم کرد بانگ آب‌آب تو اگرچه تشنه بودم چشمه‌های چشم وا کردم میان خیمه‌های سوخته همچون دلم آن شب نماز خود نشسته خواندم و بر تو دعا کردم.. ولی هرگز ندادم عجز را ره در حریم دل سخنرانی میان دشمنان چون مرتضی کردم ✍استاد @ghararenokary
سنگ هم باشم نگاه تو مرا دُر می‌کند لطف تو هر طِیّبی را عاقبت حُر می‌کند رزق چشمم کربلا را دیدن است، اما فراق نان چشمان مرا هربار آجر می‌کند یک سلام از پشت بام خانه دادم، فُطرست جای خالی مرا در کربلا پُر می‌کند در زیارت بُعد منزل نیست، پس هر عاشقی پشت بام خانه را مرقد تصور می‌کند آسمان روضه گرفت و ابر گریه می‌کند رعد سینه می‌زند، زهرا تشکر می‌کند مُهر تربت را که بوسیدم دلم آرام شد سنگ هم باشم نگاه تو مرا دُر می‌کند ✍ @ghararenokary
ز نینوای تو رفتم چو نی، نوا کردم چنان که بادیه‌ها را چو نینوا کردم به هر کجا که نشستم گریستم ز غمت به هر طرف که دویدم تو را صدا کردم ز خارهای مغیلان بپرس کز داغت چقدر اشک فشاندم، چه ناله‌ها کردم طواف پیکر بی‌سر به زیر خنجرها زیارت سرِ بی‌تن به نیزه‌ها کردم نتیجه دادن خونت به عهدهٔ من بود که صبر کردم و بر عهد خود وفا کردم تو خواستی به نماز شبت دعا گویم تو را به جان تو در هر نفس دعا کردم به نیزه، خواندنِ قرآنِ تو رُبود دلم اگرچه سوختم از غم ولی صفا کردم به دست بسته بسی تازیانه خوردم تا طناب ظلم ز دست سکینه وا کردم... ✍مرحوم استاد @ghararenokary
ی هرکجا رفتم شنیدم صحبت جامانده‌هاست جای من هم در میان هیئت جامانده‌هاست دور هم جمعیم تا ابراز همدردی کنیم "از حرم جا مانده‌ای " هم صحبت جامانده‌هاست یک زیارتنامه خواندن ظهر روز اربعین گوشه‌ی صحن و سرایت، حسرت جامانده‌هاست کربلا روزیِ هر کس شد گوارای وجود آرزو ماندن به دل هم، قسمت جامانده‌هاست در خیالم بارها شش‌گوشه را بوسیده‌ام عشق‌بازی با تو کارِ خلوتِ جامانده‌هاست گریه شاید درد دوری از تو را تسکین دهد مثل شمعی سوختیم؛ این عادت جامانده‌هاست من یقین دارم به او اجر زیارت می‌دهند هرکسی روز جزا در کسوت جامانده‌هاست بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس نوبتی هم باشد آقا! نوبت جامانده‌هاست دست‌مان از پنجره فولاد هم کوتاه شد این هم آقای غریب! از غربت جامانده‌هاست تکیه‌ها را شعبه‌ای از کربلا خواهیم کرد تکیه‌ها چشم انتظار همت جامانده‌هاست مادرت حتماً به هر جامانده‌ای سر می‌زند این تمام دلخوشی و لذت جامانده‌هاست حال و روزم را رقیه خوب می‌فهمد حسین! حاجت طفل یتیمت حاجت جامانده‌هاست "صد پسر در خون بغلطد گم نگردد دختری " خواندن از طفل سه ساله، سنت جامانده‌هاست ** طفلِ از روی شتر افتاده را سیلی زدند از حرم جامانده‌ای را بی هوا سیلی زدند ✍ @ghararenokary
ندارم از غم، آن حالت که گویم حالت خود را پریشان‌تر شوم چون یاد آرم حسرت خود را تو سرّاللّهی و آگاهی از حالم؛ ولی خواهم بیان سازم ز سوز دل، حدیث محنت خود را به کویت از پی تجدیدِ دیدار آمدم اینک پذیرا شو، برادر! زائرین تربت خود را حسین! ای میزبانِ خلق، ما هستیم مهمانت دریغ از ما مفرما رحمتِ بی منّت خود را به عنوان اسارت رفته و آزاد می‌آیم به دست آوردم آخر عجز دشمن، عزّت خود را به شام و کوفه رفتم، خطبه خواندم، بازگشتم من به نیکی داده‌ام انجام، مأموریت خود را به هر منزل تو با ما هم قدم بودی ولی آخر چرا در خانه‌ی خولی نبردی عترت خود را؟ نبینی تا به رخسارم نشان درد و حرمان را بپوشم در نقاب اشک خونین، صورت خود را اگر پرسی ز من حال رقیه دخترِ زارت به آهی جان گداز ابراز دارم خجلت خود را غم مرگ رقیه دخترت یکباره پیرم کرد از این ماتم هلالی کرده‌ام من قامت خود را نیاوردم به کف در این سفر من دُرّ پیروزی ندادم تا ز کف آن گوهر پُر قیمت خود را "مؤید" گاه گاهی بر غم من اشک می‌ریزد به جان من مگیر از او نگاه رحمت خود را ✍مرحوم‌ استاد @ghararenokary
گرچه غمدیده و بی تاب ولی برگشتم من به خاک غمت امروز معطر گشتم من چهل روز فقط همسفر شمر شدم من چهل روز فقط همقدم سر گشتم هر کجا صحبت آزار شد و کعب نی ای سپر دخترکان تو برادر گشتم چشم عباس به دور، آه نمی دیدی کاش من چهل روز پی چادر و معجر گشتم چشم واکن که ببینی قد زینب تا شد خیز از جا و ببین هم قد مادر گشتم نظر لطف خدا بود عزیز الزهرا سایه ات بر سر ما بود عزیز الزهرا هر کجا از نوک نیزه سر تو خورد زمین پا به پای سر تو خواهر تو خورد زمین دست بسته چقدَر سخت زمین می خوردیم از روی ناقه اخا، دختر تو خورد زمین نیزه ها در کف کفّار چه مستی می کرد هی تکان خورد و سر اصغر تو خورد زمین شام شد مثل مدینه، به غمم خندیدند پیش زینب، سر آب آور تو خورد زمین ما که از کوچه به جز غم نکشیدیم حسین وسط کوچه، چه بد مادر تو خورد زمین قصّه ی غربت مولا چقدَر غم دارد روضه ی چادر زهرا چقَدَر غم دارد یادمان هست همینجا کفنت را بردند گرگ ها، یوسف من پیرهنت را بردند یادمان هست همینجا به زمین افتادی نیزه ها تا لب گودال تنت را بردند سنگ هاشان به لب قاری قرآن می خورد رمقِ مانده ی ناله زدنت را بردند یادمان هست که گودال قیامت شده بود با سرِ تیغ، عقیق یمنت را بردند ناگهان بر نوک نیزه سر تو بالا رفت ده نفر زیر سم اسب تنت را بردند دختر فاطمه شد قافله سالار، حسین رفتی و زینب تو رفت به بازار حسین وحید محمدی @ghararenokary
ای پاره پاره تن بنگر کاروان رسید زینب برای دیدن تو قد کمان رسید یک اربعین برای تو سینه زدم حسین دم بوده وا حسینم و هر بازدم حسین خم گشته قد ِ من چو قد ِ مادرم حسین حالا ببین که خواهر تو نوحه خوان رسید از کربلا به کوفه و شام غصه خورده ام هرشب شمار زخم تنت را شمرده ام بگذر اگر که در غم تو من نمرده ام برخیز و بین که زینب تو ناتوان رسید یادم نمیرود که صدا میزدی تو آب یادم نمیرود که زخون کرده ای خضاب بیچاره کرده قلب مرا ناله ی رباب حالا رباب سوخته تر از کودکان رسید یادم نمیرود که تو ماندی به زیر پا یادم نمیرود که چه ها دیده ام اخا بیشتر شکایتم بود از تازیانه ها طعنه به من، و بر لب تو خیزران رسید یک اربعین به روی لبم بود زمزمه یادم نرفته هجمه ی بازار و هلهله دیدم چگونه شد به سنان ماه علقمه سقا نبود که پیکرمان نیمه جان رسید یک اربعین برای تنت گریه کرده ام بر غصه ها و بر محنت گریه کرده ام شب ها به جسم بی کفنت گریه کرده ام دیگر بریده، زینب بی خانمان رسید @ghararenokary