#حضرت_زهرا_زمینه
برام سپر شدی
توو ازدحام کوچه بود که بی پسر شدی
توو این سه ماهه یاس من شکسته تر شدی
برام سپر شدی
بی حالی، نمونده واسه ی حسن احوالی
کم حرفی، نمونده بینمون به جز غم حرفی
پر دردی، با گریه هات دل منو خون کردی
یار جوون منی
تو مهربون منی
یه کم با من حرف بزن
تو هم زبون منی
فاطمه یا فاطمه
غمت غم منه
نه وضع خونمون دیگه شبیه قبلنه
کسی جلوی بچه مادرو نمی زنه
غمت غم منه
گریونی، می خوای بلند بشی ولی بی جونی
محزونی، نمازتم نشسته هی می خونی
دلخونی، ولی بگو بازم پیشم می مونی
باغ و بهار علی
صبر و قرار علی
یه خورده طاقت بیار
بمون کنار علی
فاطمه یا فاطمه
شبای آخره
برای بچه ها دلت حسابی پرپره
دوباره ذکر روو لبت غریب مادره
شبای آخره
می سوزی، داری براش یه پیرُهن می دوزی
بی تابی، توو فکر تشنگیشو ظرف آبی
بی حالی، میون روضه های اون گودالی
سه ماهه بی خواب شدی
ببین چقدر آب شدی
اسم حسین اومد و
دوباره بی تاب شدی
فاطمه یا فاطمه
#وحید_محمدی
#زمینه_فاطمیه
#فاطمیه
@ghararenokary
#حضرت_زهرا_زمینه
وای من، داری تنهام میذاری زهرای من
داری آب میشی پیش چشمای من
داری از دستم میری دنیای من
زوده واسه تو پیری
از علی مگه سیری
تنهایی آخه کجا میری
وقتی که نمیخندی
چشمات و که میبندی
راه نفسام و میگیری
نرو، می کشی حیدر و، نرو
وای من، جوونیت و ریختی زهرا پای من
بین دیوار و در موندی جای من
تو بری میخندن به اشکای من
حال تو پریشونه
اینجوری نمیمونه
خوب بشی میریم از این خونه
درد ورم بازوت
درد سینه و پهلوت
درد من و بچههامونه
باید، عوض کنم درو
نرو، میکشی حیدر و
عشق من، چرا هر شب تو خواب گریونه حسن
شنیدم دادی دست زینب کفن
واسه کی با گریه دوختی پیرهن
فکر تن عریانی
فکر لب عطشانی
فکر عقیق سلیمانی
فکر گوش و گوشواره
فک تن صدپاره
فکر پارههای قرآنی
ببین، حسین تشنهرو
نرو، میکشی حیدر و
#محمدعلی_بيابانی
#زمینه_فاطمیه
#فاطمیه
@ghararenokary
#حضرت_زهرا_زمینه
#حضرت_زهرا_ پیش_زمینه
السلام علیکِ
ایتها السیدة الجلیلة
ایتها السیدة الجمیله
ذات الاحزان الطویلة
فی المدت القلیلة
المجهول قدرها، المخفی قبرها
فدای عمر کمت مادر، فدای قد خمت مادر
میگن قبرت تو دل مولاست، فدای اون حرمت مادر
ای مادر ای مادر
ما رو یادش نمیره
اونیکه همسایه رو هم دعا کرد
حتی لباس عروسشم عطا کرد
وقتی دید علی غریبه، محسنشم فدا کرد
المظلوم بعلها المقتول ولدها
تو خونه غنچهت و میچیدن، تو کوچه با تو میجنگیدن
تا که افتادنت و دیدن، به اشکای علی خندیدن
ای مادر ای مادر
قد مولا رو خم کرد
غصهٔ قامت کمون مادر
دیگه به لب رسیده جون مادر
این روزا که درد پهلو، برده امون مادر
المغصوب ارثها، المکسور ضلعها
اونا که حق تو رو خوردن، با نامردی فدک و بردن
میگن آب ارث تو بود مادر، گلات تو کربلا پژمردن
#محمدعلی_بيابانی
#زمینه_فاطمیه
#پیش_زمینه_فاطمیه
#فاطمیه
@ghararenokary
#حضرت_زهرا_زمینه
درد داره بدنت، گلگون پیرُهنت
پیش چشم علی، نامردا زدنت
الهی، بمیره، نوکرت، خوردی زمین
جلوی، چشای، شوهرت، خوردی زمین
الهی، بمیرم، پشت در، خوردی زمین
الهی، بمیرم، که با سر، خوردی زمین
وای، برات بازویی نمونده مادر
وای، برات پهلویی نمونده مادر
وای، به چشمات سویی نمونده مادر
وای، الهی مادر برات بمیرم
بی جونه نفسات، جوهر نیس توو صدات
پلکات بی رمقه، نیمه بازه چشات
الهی، بمیرم، که دستات، بی حس شده
الهی، بمیرم، که پهلوت، ناقص شده
الهی، بمیرم، که خونت، آتیش گرفت
بمیرم، همه آشیونه ات، آتیش گرفت
آه، چه آتیشی بی هوا به پا شد
آه، در خونه ات با لگد که وا شد
آه، چقدر توو خونه برو بیا شد
وای، الهی مادر برات بمیرم
حالت دیدنیه، غم ناگفتنیه
پیچیده خبرش، زهرا رفتنیه
بگو کی، میتونه، حسن رو، آروم کنه
یکی نیس، کمک به، علیِ، مظلوم کنه
بگو کی، میتونه، حسینُ، خوابش کنه
یه فکری، برایِ، دل بی، تابش کنه
وای، چه اوضاعی میشه بعد زهرا
وای، چه دنیایی میشه واسه مولا
وای، میشه زینب خونه دار بابا
وای، الهی مادر برات بمیرم
#وحید_محمدی
#زمینه_فاطمیه
#فاطمیه
@ghararenokary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
#اعلام_برنامه
#قم_المقدسه
#فاطمیه
#سید_علی_حسینی_تبار
#مسجد_سیدان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
➰➰➰
#حضرت_زهرا_س_روز_شهادت
ای باخبر از آه و فغانم... فضه
ای شاهد اشک دیدگانم... فضه
این "جامه" و این کمی "غذا"، من رفتم...
جان تو و جان کودکانم... فضه
✍ #سیدمجتبی_شجاع
↳ @dobeity_robaey
@ghararenokary
السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
#اعلام_برنامه
#قم_المقدسه
#حسینیه_آیت_الله_نائینی
#فاطمیه
#سید_علی_حسینی_تبار
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
➰➰➰
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
تو ای غم! دست بردار از سر من
نمانده اشک در چشم تر من
از آنروزی که بین شعلهها رفت
نفس تنگی گرفته مادر من
* * *
تنش میسوخت در هُرم شراره
سخن میگفت تنها با اشاره
تنور خانه که روشن شد امروز
سیاهی رفت چشمانش دوباره
✍ #وحید_محمدی
↳ @dobeity_robaey
@ghararenokary
بسماللهالرحمنالرحیم
#روضه_حضرت_زهرا_س
مداح:#حاج_سید_مهدی_میرداماد👌😭
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
اَلسَّلامُ عَلَیکِ اَیتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَه،اَلسَّلامُ عَلَیکِ اَیتُهَا الْحَوْرآءُ الْأِنْسِیه،اَلسَّلامُ عَلَیکِ اَیتُهَا الْفاضِلَةُ الزَّکیه..."
تو زهرایی، تو زهرایِ پیمبر پروری، زهرا
رسول الله را هم مادری، هم دختری،زهرا
نبی را پاره ی تن، روحِ مابینِ دو پهلویی
امیرالمومنین را، رُکن و کُفو و همسری،زهرا
گهی گویم امیرالمؤمنین برتر بود از تو
گهی بینم تو از او در جلالت برتری،زهرا
تو والفجری،تو والشمسی، تو والعصری، تو واللیلی،
تو نوری، هل اتایی،و الضحایی، کوثری،زهرا
کجایِ قرآن رو نگاه کنیم اسمی از تو نباشه...حالا می فهمی چه کسی رو از علی گرفتن؟ که چند روز دیگه وقتی سنگِ لحد رو گذاشت،دستاش رو زد به هم،یعنی علی همه دار و ندارت زیرِ خاک رفت...چه کسی رو از علی جدا کردن؟...
تو از مریم، تو از هاجر، تو از حوا، تو از سارا
نه، تو از انبیا، جز احمدِ مُرسل سَری،زهرا
امیدِ رحمة للعالمین، محبوبه ی داور
پناه انبیا در گیر و دارِ محشری، زهرا
روز قیامت رو یه پرده رو کنار بزنم،بی بی واردِ محشر میشه،الله اکبر،قیامتِ اصلی وقتی است که فاطمه وارد میشه،وقتی منادی میگه: "غُضُّوا اَبْصَارَکُمْ " سرهارو بندازید پایین،چشم ها رو ببندید،چه خبره؟ میگن: زهرا میخواد رد بشه...
این ندا می رسد از جانبِ ذاتِ الله
فاطمه حاجت خود را ز خداوند بخواه
منادی ندا میده:فاطمه! حرف و حاجت و خواسته ات رو مطرح کن، خدا میخواد کاری کنه همه ی قیامت قدرِ تو رو بفهمند،مقامِ تو رو ببینند،الان حاجتت رو بخواه...
من خدایم، ولی امروز خدایی با توست
حُکمِ آغاز ز تو، حُکمِ نهایی با توست
تو بگو تا همگان را به حُسِینت بخشم
تو بخواه تا همه را بر حَسَنینت بخشم
در کنارِ پدر و شوهر و مام و پسرت
تو روی سوی جنان،خلق به دنبال سرت
همه در وحشت میزانند و حسابند و کتاب
همه گویند که یا فاطمه ما را دریاب
بس که از چادر خاکیت کَرَم می بارد
قاتلت هم به تو امید شفاعت دارد
به شرارِ جگر و ناله و سوزت سوگند
به مناجاتِ شب و گریه ی روزت سوگند
که به آن جانیِّ قَدار، محبت نکنی
قاتلت را به صفِ حشر شفاعت نکنی
ظلم و جور و ستمِ بی عددش یادت هست
جایِ دست و ضرباتِ لگدش یادت هست
یاد داری که چگونه پسرت می لرزید
نَفَسِ شوهر خونین جگرت می لرزید
خاطرت هست که سوزاند دلِ مولا را
خاطرت هست که می گفت بزن زهرا را
مدینه کار گره خورد،ورق داشت بر میگشت،همه چی داشت عوض میشد،یه مرتبه نانجیب دید اینجوریِ،سریع گفت: بزن قنفذ...بزن زهرا رو...کربلا هم یه جایی دیدن کار گره خورد...جنگ داره عوض میشه،شمشیرهارو انداختن،ورق داره بر میگرده،نانجیب گفت: بزن حرمله...مدینه با غلاف زدن...کربلا با سه شعبه زدن...ای خدا! به اون لحظه ای که...امام باقر فرمود: ضربه های غلاف، مادرِ ما فاطمه رو به شهادت رسوند...به اون لحظه...خدایا! فرجِ امام زمانِ ما برسان...
#فاطمیه
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
#آموزش_روضه_خوانی_تخصصی
#آموزش_روضه
#آموزش_روضه_فاطمیه
#مداحی_حرفه_ای
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@ghararenokary
@rozeh_daftari1_241222091454.mp3
4.63M
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
آدرس کانال قرارنوکری
🔽🔽
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@ghararenokary