بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#عادل_حسین_قربان
▶️
امشب از دردِ عشق سرشاریم
آتشی داغ، در نهان داریم
همنوا با امامِ منتظران
اشک بر دیده و عزاداریم
یک نفر در پیِ حقایق نیست
همدمِ غربتِ شقایق نیست
جهل غالب شده، کسی اینجا
در رکابِ امامِ صادق نیست
@hosenih
مرقدش تکهای زِ افلاک است
مدفنِ چار پیکرِ پاک است
در حقیقت بقیع، ویران نیست
سینهی ماست اینچنین چاک است
باغ همراهِ برگ و بارش سوخت
برگریزان شد و بهارش سوخت
خانه نه،... بلکه "مهبطِ وحی" است
آنچه آنروز در کنارش سوخت
دلِ بیتابِ شیعه را خون کرد
بر پلیدیِ خویش افزون کرد
لعن و نفرین به قاتلش منصور
تیغ را از غلاف بیرون کرد
هرچه شمشیر را نشان میداد
منصرف میشد و امان میداد...
...عاقبت زهر کارِ خود را کرد
ششمین نور، داشت جان میداد
@hosenih
جام را سرکشید و رفت از حال
سینهاش از مَلال مالامال
آخرین لحظه یادِ جدش بود:
السلام ای قتیلِ در گودال!
خوب شد باز تشنهکام نشد
هدفِ سنگِ پشتِ بام نشد
رشتههای رگِ بریدهی او...
سخنم باز هم تمام نشد
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#مرضیه_عاطفی
▶️
دوباره کینه ها انداخت آتش در دلِ کوچه
به پا شد داغ سنگینی دوباره داخلِ کوچه
مصیبت دیده و بگذار در حال خودش باشد
دلِ من هم گرفته باز هم مثل دلِ کوچه
@hosenih
همان دود و همان شعله! فقط با این تفاوت که
دو دست پیرمردی بسته شد در منزلِ کوچه
اگر بردند با پای برهنه علتش این بود
که در تاریخ باشد ردّ حقّ و باطلِ کوچه
محاسن گرد و خاکی، تازیانه، طعنه و تهمت
جسارت های ِ کفرآلود می شد حاصلِ کوچه
رئیس مذهب شیعه در آن اوجِ بلا حتی
نظرها داشت با لطف و کرَم بر سائلِ کوچه
@hosenih
میان گریه ها میگفت: وا أمّاه...یازهرا(س)
همین ذکر پیاپی گفتنش شد قاتلِ کوچه
عبایش رفت زیر سمّ مرکب گفت یاجدّاه
به جز گودال، مقتل شد پس از این شاملِ کوچه!
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#محمدجواد_پرچمی
▶️
آقاى بى كسى كه غم ارثيه داشته
اُنسى به داغِ مادرِ اِنسيه داشته
كنج اتاقِ خويش حسينيه داشته
با اهل خانه مجلسِ مرثيه داشته
حالا گرفته روضه غريبانه بازهم
نشناختند خشكِ مقدس مئآب ها
خورشيدِ علم را پَسِ ابر حجاب ها
مُشتى، رُفوزه در پىِ درس و كتاب ها
شاگردهايشان همه در رختخواب ها
آتش زدند بر در يك خانه بازهم
@hosenih
حق ميدهيم مرد اگر گريه ميكند
تنها ميانِ چند نفر گريه ميكند
با ترسِ دختران چقدر گريه ميكند
افتاده يادِ مادر و در گريه ميكند
تكرار شد مصيبت پروانه بازهم
آتش به بيتِ اطهرش افتادُ گفت آه
يادِ صداى مادرش افتادُ گفت آه
عمامه اش كه از سرش افتادُ گفت آه
وقتِ فرار، دخترش افتادُ گفت آه
ترسيده است دخترِ دردانه بازهم
يك نانجيب خنجرِ آماده مى كشيد
يك بى حيا عمامه و سجاده مى كشيد
بندِ طناب را كه زنازاده مى كشيد
شيخ الائمه را وسط جاده مى كشيد
آسيب ديد غيرت مردانه بازهم
دستِ عيالِ او به طنابى نرفت نه!
دست كسى به سوى حجابى نرفت نه
از صورتى عفيفه نقابى نرفت نه
ناموسِ او به بزم شرابى نرفت نه
رفتيم سمت مجلس بيگانه بازهم
@hosenih
بي احترام رفت ولى عمّه زينبش
بينِ عوام رفت ولى عمّه زينبش
در ازدحام رفت ولى عمّه زينبش
بزم حرام رفت ولى عمّه زينبش
وقت گريز شد دل ديوانه بازهم
بالاى تخت قائله اى بود، واى من
پيش رباب حرمله اى بود، واى من
زينب ميان سلسله اى بود، واى من
چوبِ بدونِ حوصله اى بود، واى من
خون شد روان از آن لب جانانه بازهم
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
شب بود ناگهان همه جا پر ز دود شد
بیت الحرام فاطمه جایِ یهود شد
نامرد تا که دید عزیز مدینه ام
بر این شکوهِ مادریِ من حسود شد
سجاده ام کشید و نماز مرا شکست
با ضربه ای قیام نمازم سجود شد
آنکس که بین کوچۀ باریک ضربه خورد
داند چرا دو گونۀ مادر کبود شد
بار دگر مدینه و یک مرد بی ادب
آنچه سزای آل پیمبر نبود شد
در بین شعله ناله زدم عمه جان کمک
در پیش دیده آتش خیمه شهود شد
شکر خدا ندید کسی سر برهنه ام
بر حفظ آبرو ،شب تاریک سود شد
اما میانِ کوچه بازار عمه رفت
باعده ای ارازل واشرار عمه رفت
@hosenih
دنبالِ اسب ،پایِ برهنه مرا کشید
راهِ مرا به روضة کرببلا کشید
در دستِ او محاسن من ریخته بهم
بیرون مرا زخانه کسی ، بی حیا کشید
با پیرِ سالخورده چنین تا نمی کنند
بی تربیت لباس مرا بی هواکشید
گودال هم لباسِ حسین پاره پاره شد
ازبسکه گرگ ،پنجه به آن نخ نما کشید
هرکس رسید نیزه خود را شکست ورفت
هرکس رسید یک طرف آن کشته را کشید
با نعل هایِ تازه بهم ریخت پیکرش
کار عزیز فاطمه بر بوریا کشید
درقتلگاه عمه ما را کتک زدند
تادست از گلوی تنی سر جدا کشید
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
از غربتت، چشمان ما را اختیاری نیست
بر روی قبرِ خاکی ات، سنگ مزاری نیست
کاشانه ام آباد باشد، قبر تو خاکی؟!
جانم به قربانت مرا دیگر قراری نیست
@hosenih
با این همه شاگرد، ماندم از چه در کوچه...
در شام فتنه، عاشقی و جان نثاری نیست
اشرار یثرب، ناسزا و هیزم و آتش
این رسم، رسم بردنِ پرهیزکاری نیست
در هست، آتش هست اما میخِ بر در نه
ضرب لگد نه، هول دادن نه، فشاری نیست
غصه نخور، این دود می خوابد، خدا را شکر...
پشت در این خانه یار بارداری نیست
شیخ و بزرگ شهر را وقتی که می افتد
ضربه زدن با تازیانه افتخاری نیست
روی سفیدت از چه رو اینقدر سرخ است؟!
برخیر ما را طاقت این داغِ کاری نیست
افتاده ای بر خاک کوچه، بهتر از صحراست
حداقل در معبرت، تیزیِ خاری نیست
خاکی شده پیشانی ات اما به رخسارت
از ضربِ سنگی تیز، خونِ تازه جاری نیست
@hosenih
عمامه ات افتاده از روی سرت اما
دورت برای غارتت، داد و هواری نیست
روی زمین آرام و راحت حمدِ حق را گو
بالاسرت، در انتظارت نیزه داری نیست
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
شیخ الائمه ام که شکستند حرمتم
با هیزم آمدند شبانه زیارتم
در احترام موی سپیدم همین بس است
در بین شعله ها شد تکریم ساحتم
@hosenih
من دست بسته بودم و یاران به خواب ناز
آنجا کسی نبود نماید حمایتم
من مرد بودم این شد و ای وای مادرم
این تنگنای کوچه نماید اذیتم
سجاده ام کشید وبماند چگونه برد
خاکی شده زکینه لباس عبادتم
بادست بسته ،پای برهنه ، نفس زنان
مرکب دوانیش بخدا برد طاقتم
خوردم زمین و ناله زدم عمه جان مدد
قدری کمان چو قامت تو گشته قامتم
در بین راه گشته پریشان محاسنم
از بسکه دست بسته زمین خورده صورتم
@hosenih
تفسیر مقتل «قبض شیبه » شده
این صورت کبود و رخ پر جراحتم
اینجا جفا به ماشد و معجر کشی نشد
غمهای کربلا زده لطمه به غیرتم
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#مجتبی_صمدی
▶️
درحسرت یار جان به لب شد
مردی که بزرگ آسمان بود
برروی محاسن سفیدش
اشک دل زخمی اش روان بود
استاد بزرگ مکتب عشق
محنت زده ی همه دقایق
تنها شده در هزار شاگرد
همسایه غم امام صادق(ع)
@hosenih
در هجمه غربت مدینه
بی هم نفسی خمیده اش کرد
شد باعث لحظه رهائیش
زهری که نفس بریده اش کرد
تب ازنفسش زبانه می زد
اشک از دل چاک چاک می ریخت
درحجره میان بستر خود
لاله زلبش به خاک می ریخت
آنقدرکشید بار غصّه
تا مرگ به کامش آرزو شد
مانند تبار غم نصیبش
ازشدّت غم سفید مو شد
اجداد غریب و بی نشانش
صد زخم از این زمانه خوردند
گویا که تمام ارث غم را
بر دست دلش همه سپردند
او مثل خلیل شد درآتش
این ارث نژاد اطهرش بود
شد دفتر خاطرات او باز
انگار بیاد مادرش بود
با ضرب لگد دوباره واشد
بابی زبهشت بی نشانه
این بار که جای شکر باقی است
مسمار نداشت درب خانه
او را ز میان کوچه بردند
آوای خدا شنیده می شد
گویا که علی دوباره آنجا
بر روی زمین کشیده می شد
تا وادی کفر دین مطلق
در بند زبین کوچه ها رفت
با آنکه ز تیره عبا بود
با موی برهنه بی عبا رفت
صیاد نگفت با خودش که
این صید شکار تیر درد است
او را به عتاب می کشید و
نامرد نگفت پیرمرد است
افتاد به خاک و زیر لب گفت
آمد به سرم بلای زینب (س)
گویا که به روی خاک می دید
درخاطره ردّپای زینب(س)
با کینه بدون جرم اورا
با یک غم بی حساب بردند
او عاشق روضه بود و او را
تا معرکه ی شراب بردند
@hosenih
شمشیر به روی او کشیدند
امّا سر او به نیزه ننشست
می دید به چشم دل سری را
بازیچه ی ضرب چوب یک مست
او عاشق روضه بود آری
بانی عزای کربلا بود
مسجد همه جا حسینیّه شد
تا روضه ی جدّ او به پا بود
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
اگرچه بر همه عالم گره گشا بودم
میان موج مصیبات مبتلا بودم
همیشه غفلت اصحاب دردِسر ساز است
به وقت فتنه چه بی یار و آشنا بودم
@hosenih
کنار منبر من مکتب جدید زدند
در آن غبار زمان چشمۀ هدی بودم
حیققت همه قرآن میان قلب من است
منم که بر همۀ خلق رهنما بودم
شبی که از همه سو ریختند در خانه
فقط به یاد غریبیِ مرتضی بودم
قیام داشتم و ناگهان زمین خوردم
سحر که غرق مناجات با خدا بودم
در آستانۀ در صورتم به جایی خورد
اسیر ضربۀ سیلیِ بی هوا بودم
میان کوچۀ باریک گیر افتادم
شبیه مادر خود زیرِ دست و پا بودم
همین که شعلۀ آتش به دامنم افتاد
نفس نفس زدم و یاد خیمه ها بودم
اگرچه شکر خدا دختری نسوخت ولی
به یاد شام غریبان کربلا بودم
سرم برهنه، شبانه کسی ندید چه شد
به یاد شام و نظرهای بی حیا بودم
@hosenih
کمی ز روضۀ گودال بر سرم آمد
به گیسوان پریشان چو در نوا بودم
نخورد یک نوک نیزه به پیکرم اما
به یاد قاری بالای نیزه ها بودم
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#مجتبی_قاسمی
▶️
جانم به فدای قبر خاکی شما
ماییم گدای قبر خاکی شما
ای کاش که یک بارگهی می دیدیم
از دور به جای قبر خاکی شم
@hosenih
در کوچه تو را مثل علی می بردند
افتاده عبا مثل علی می بردند
دستان شما بسته و بی عمامه
از روی جفا مثل علی می بردند
خوردی تو زمین صدا زدی یا زهرا
با قلب حزین صدا زدی یا زهرا
با پای پیاده چون زمین افتادی
با صوت غمین صدا زدی یا زهرا
تا شعله ی درب خانه ات را دیدی
از درد غم سینه به خود پیچیدی
با یاد غم محسن و روی نیلی
با چشم پر آب، پشت در نالیدی
@hosenih
تا آن که به پشت مرکبش افتادی
باناله به یاد کربلا افتادی
با یاد غم سه ساله پشت مرکب
خوردی تو زمین و ناله سر می دادی
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#مجتبی_صمدی
▶️
با پیرمرد خسته که دعوا نمیکنند
با دست بسته وارد بَلوا نمیکنند
از پشت بام خانه به خانه نمیروند
وقتی که نیمه شب شده غوغا نمیکنند
@hosenih
بر خانهء امام که حمله نمیبرند
اینگونه با بزرگ حرم تا نمیکنند
در خانه ای که هست زن و بچه بین آن
آتش به پشت خانه که برپا نمیکنند
وقتی هنوز نالهء زهرا رسد بگوش
تکرار داغ حضرت زهرا نمیکنند
شاید زنی به پشت درِ خانه آمده
در را که با فشار لگد وا نمیکنند
شه را پیاده در پیِ مرکب نمیکِشند
با کینه هتک حرمت آقا نمیکنند
هفتاد ساله را که دگر هول نمیدهند
یک ذرّه رحم ، یا که مدارا نمیکنند
پیش امام پشت سرِ هم شراب خورد
این رسم را به دِیر و کلیسا نمیکنند
بزم شراب ریشه ز بزم یزید داشت
یکجا بگو که ظلم در آنجا نمیکنند
با خیزران زد و ز لبش خون دوباره ریخت
یک عدّه چشم بسته ، تماشا نمیکنند
@hosenih
دندان سنگ خورده دوباره شکسته شد
خجلت ز جای بوسهء طاها نمیکنند
تَه ماندهء شراب خودش را به طشت ریخت
فکری به حال زینب کبری نمیکنند
⏹
@ghararenokary
زمینه؛ اعتبار شیعه.mp3
1.42M
#امام_صادق علیهالسلام
#زمینه
🔹اعتبار شیعه🔹
نداره توی آسمونش ستاره
مدینه شهر غصهها شد دوباره
دیگه همیشه باغ ما بیبهاره
دوباره با غم تو خون شد، دل پر از شرارِ شیعه
آخه به مکتبت مدیونه، تموم اعتبار شیعه
میباره چشم ما دریا دریا
آوارۀ غمت هستیم مولا
«فدای غربتت یابن الزهرا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه دنیا غم بازم نشسته رو سینه
تموم نمیشه قصههای مدینه
حکایتاش با اشک حسرت عجینه
زبونه میکشه آتیش از، بهشت خونۀ تو آقا
زبون میگیره دل با حسرت، به یادِ روضههای زهرا
چی دیدی توی کوچه یا مولا
چه کرده با دل تو این غمها
«فدای غربتت یابن الزهرا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میگفتی روشنی دلها حسینه
نشون شیعه بودن ما حسینه
برکت زندگی دنیا حسینه
میگن که روضۀ جدّت بود، همیشه توی خونهت برپا
میگن که زنده میشد هربار، برات مصیبت عاشورا
تو هم غریبونه موندی تنها
میخوندی روضه با اشک چشما
«فدای غربتت یابن الزهرا»
شاعر: #سیدعلیرضا_شفیعی
نغمهپرداز: #محمدرضا_رضایی
🌐 shereheyat.ir/node/4677
✅ @ShereHeyat_Nohe
@ghararenokary
واحد؛ شیعۀ جعفری.mp3
1.9M
#امام_صادق علیهالسلام
#واحد
🔹شیعۀ جعفری🔹
میخوام آبروی تو باشم دیگه
زلال مثل بارون چشمام بشم
خوشم اسممه شیعۀ جعفری
میخوام زینت اسم آقام بشم
میخوام تو عمل یار تو باشم
تا زندهم گرفتار تو باشم
اجازه بده، منِ روسیاه
فُضَیل بن یَسار تو باشم
گرفتم سراغت رو از هر روایت آقا
از احسان و لطف تو داره حکایت آقا
بذار که بمونم تو سایهت آقا
«الهی نگیری از این بنده شاگردیو
که باشم، برا تو، حکیم و بروجردی و...»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میخوام پای عهدم بمونم دیگه
همون عاشق خوب سابق بشم
تو آقای من، جعفر صادقی
میخوام مثل تو دیگه صادق بشم
با تو عشق واسه دلها مفهومه
با عشقت دل آدم آرومه
تو دنیا با تو، عجینه دلم
مسیر بهشت اینجا معلومه
ما دوختیم به راه و مرام تو چشمامونو
میسازیم به سبک تو تصویر دنیامونو
به دنیا نمیدیم ما آقامونو
«الهی که باشیم ما هم لایق نوکری
برای تو زینت باشیم تا دم آخری»
شاعر: #محمد_کاظمی_نیا
نغمهپرداز: #محمدرضا_رضایی
🌐 shereheyat.ir/node/4679
✅ @ShereHeyat_Nohe
@ghararenokary
نوحه؛ پای درس تو.mp3
1.33M
#امام_صادق علیهالسلام
#نوحه
🔹پای درس تو🔹
روشنای شبی، ای ماهم
بی تو در راه خود گمراهم
مکتبت آیهای روشن بود
با تو از راه حق آگاهم
بی نور رُخَت، عالم تاریک است
پای درس تو، صبحم نزدیک است
در چشم تو، حق را دیدند
شاگردانت زُوّار خورشیدند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سینۀ شیعیان میسوزد
آسمان بی امان میسوزد
خانه در آتش نمرود است
کربلا همچنان میسوزد
آتش سرکش است، باید برگردیم
سوی کربلا، سوی ابراهیم
در مکتب عاشوراییم
مذهب را مدیون تو مولاییم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بر سر تربتت دلگیرم
آخر از داغ تو میمیرم
دل چنان مرقدت ویران است
انتقام تو را میگیرم
در خاک بقیع، داغی سوزان است
بر داغ دلم، اما درمان است
منتقمت را میخوانم
چون تو در انتظارش میمانم
شاعر: #علی_مؤیدی
نغمهپرداز: #محمدرضا_رضایی
🌐 shereheyat.ir/node/4678
✅ @ShereHeyat_Nohe
@ghararenokary
#امام_خمینی_ره_مدح
#امام_صادق_ع_شهادت
در نگاهش تبسم باران
در وجودش صلابت دریا
مرد پاکی به نام روح الله
پسر خانواده ی زهرا
عزم او عزم حیدر کرّار
نهضتش نهضت حسینی بود
روشنابخش خانه ی خورشید
رهبر عاشقان ، خمینی بود
شاخص اصل انقلابی ها
قبله گاه تمام یاران بود
کعبه ی مردمان مستضعف
قلب ایران ما ، جماران بود
@hosenih
آنکه با جلوه ی مسیحایی
زنده کرده تمام امّت را
رهبر لاله های جان بر کف
داده معنا قیام امّت را
آن گذر کرده با دلی آرام
آن سفر کرده با ضمیری شاد
انتظار فرج مرامش بود
فرج یار و نیمه ی خرداد
آن عزیزی که در شب حسرت
آمد ، امّید ناامیدان شد
آن امامی که لحظه ی طوفان
اسوه ی تک تک شهیدان شد
آن قیامی که نیمه ی خرداد
نقطه ی عطف انقلاب است و...
در مسیر کمال این هجرت
تن نداده به هیچ بن بست و ...
در مسیر تعالی این راه
شب هواخواه نور می مانَد
مکتب انقلاب روح الله
تا سحر ، تاظهور می مانَد
یاد روح خدا بخیر ، که گفت
در بلا تکیه بر خدا داریم
غم نداریم تا که در بحران
روضه های حسین را داریم
یاد روح خدا بخیر ، که او
یک نشان از پیام صادق بود
صادقانه همیشه شاگرد ِ
درس های امام صادق بود
از مدینه به سینه غم دارد
پیر مردی که بی عصا می رفت
آه ، شیخ الائمه ی عالم
بی عمامه ز کوچه ها می رفت
آتش در چه کرده با قلبش
بین شعله به یاد مادر بود
دست ِ بسته به روی خاک افتاد
با دل خسته یاد حیدر بود
پیر مردی که در تمامی عمر
هر نفس محضر خدا می رفت
ناله ی یاحسین سر می داد
با همین ناله کربلا می رفت
السّلام ای امام عاشورا
ای که خدّالتّریب گودالی
السّلام ای سلام آلُ الله
ای که شیبُ الخضیب گودالی
@ghararenok
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
اگرچه بر همه عالم گره گشا بودم
میان موج مصیبات مبتلا بودم
همیشه غفلت اصحاب دردِسر ساز است
به وقت فتنه چه بی یار و آشنا بودم
@ghararenokary
کنار منبر من مکتب جدید زدند
در آن غبار زمان چشمۀ هدی بودم
حیققت همه قرآن میان قلب من است
منم که بر همۀ خلق رهنما بودم
شبی که از همه سو ریختند در خانه
فقط به یاد غریبیِ مرتضی بودم
قیام داشتم و ناگهان زمین خوردم
سحر که غرق مناجات با خدا بودم
در آستانۀ در صورتم به جایی خورد
اسیر ضربۀ سیلیِ بی هوا بودم
میان کوچۀ باریک گیر افتادم
شبیه مادر خود زیرِ دست و پا بودم
همین که شعلۀ آتش به دامنم افتاد
نفس نفس زدم و یاد خیمه ها بودم
اگرچه شکر خدا دختری نسوخت ولی
به یاد شام غریبان کربلا بودم
سرم برهنه، شبانه کسی ندید چه شد
به یاد شام و نظرهای بی حیا بودم
@ghararenokary
کمی ز روضۀ گودال بر سرم آمد
به گیسوان پریشان چو در نوا بودم
نخورد یک نوک نیزه به پیکرم اما
به یاد قاری بالای نیزه ها بودم
⏹
@ghararenokary
یه عده آدم از خدا بیخبر.mp3
4.57M
#امام_صادق علیه السلام
#زمینه
بند1⃣
یه عده آدم از خدا بی خبر
نامردایی از جنس اون چل نفر
تا این که تازه بشه داغ علی
هیزم آوردن دوباره پشت در
انگار نه انگار توی این خونه امام
جونی که باز در خطر جون امام
با تازیونه اومدن کاش میدونستن
خونی که میخان بریزن خون امام
بی رحما
بی عبا بی عمامه نبریدش
پیرمرد نامردا نزنیدش
مظلوم یا امام صادق
بند2⃣
یه پیر مرد خدایی چقدر نا داره
چقد برای دویدن پا داره
امام صادق و به زور میبرن
ازین همه غم بمیریم جا داره
حرمت سن و سال شو نگه نداشتن
چه داغی رو ی دل شیعه ها گذاشتن
امام و با دستای بسته میکشونن
توی سقیفه بذر این فتنه رو کاشتن
بی رحما
روی خاک پشت مرکب نکشیدش
پیرمرد نامردا نزنیدش
مظلوم یا امام صادق
بند3⃣
روضه به لحظه های گریزش رسید
صدای پیغمبر و دشمن شنید
میخاست که شمشیر بکشه اما از
نگاه مصطفی خجالت کشید
اما بگم از غربت شهید بی سر
دلا بسوزه واسه اون لحظه ی اخر
که قاتلش از فاطمه حیا نکردو
خنجر کند شو گذاشت کنار حنجر
بی رحما
لااقل لب تشنه سر نبریدش
پیرمرد نامردا نزنیدش
مظلوم یا حسین یا مظلوم
شعر و سبک: امیر آهمند و احسان نوری
⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️
http://Eitaa.com/tekyenokari
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_مدح
#علی_اصغر_یزدی
▶️
کنارِ صحن تو ،دیدم تمام باور خود را
نشانی از مزار بی نشان مادر خود را
همیشه قبل هر کاری برای رزق اشعارم
گشودم گوشه ی ایوان طلایت دفتر خود را
@hosenih
مَنِ من را شکست ایوان آیینه زمانی که
هزاران تکه دیدم در کنارش پیکرخود را
دل از بار تعلق ها رها شد با تو ،از این رو
فقیری در ضریح انداخت تنها زیور خود را
غبار این حرم را می کشم بر روی دستانم
تبرک می کنم اینگونه من انگشتر خود را
خیابان ارم را دوست دارم چون که می بینم
درون آن شکوه بار گاه یاور خود را
@hosenih
کسی که عمر خود را خادم این آستان بوده
ندارد هر چه را ،دارد برات محشر خود را
من از اول به تو دل بسته ام اذنی بده بانو
که باشم در حریمت لحظه های آخر خود را
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_ولادت
#مجتبی_صمدی
▶️
کوثر امشب بازهم جاری شده
موسم مستی و دلداری شده
کوثری دیگر روان شد از جنان
بوی عطرش رفته تا هفت آسمان
غنچه ای روئید در خاک زمین
غنچه ای از باغ فردوس برین
پهنهی عرش و زمین گلشن شده
وادی هفت آسمان روشن شده
@hosenih
وجه این گل به چه زیبا و جلی ست
ریشهی این غنچه از نسل علیست
زاده ای از نسل کوثر آمده
دختر موسی بن جعفر آمده
وجه او وجه و جمالش فاطمه ست
قدر او قدر و کمالش فاطمه ست
شأن أو شأن و مقام کوثر است
نام او همنام نام کوثر است
آب دریا پیش لطف او کم است
شاه بانوی تمام عالم است
او به حوران بهشتی دلبر است
سایهی لطفش همیشه بر سر است
چادر او سایبان مردم است
کوی رضوان گونه اش شهر قم است
خواهر شاه سریر ارتضاست
عشق و معشوق علی موسی الرضاست
عالم و آدم ثنا خوان وی اند
صد چو حاتم ریزه خواران وی اند
او پناه قلبهای خسته است
ره گشای راههای بسته است
نورِ رو بندش درخشانی ترین
تارو پود چادرش حبل المتین
خاک پایش توتیای دیده هاست
تربتش رشک همه سجاده هاست
او تمام عزت است و جاه عشق
هم طراز است او با ماه دمشق
جلوه گاه حق و زهرا صورت است
فاتح دلها و زینب سیرت است
خلد گردی روی دامانش بُوَد
رخصت هستی به دستانش بُوَد
@hosenih
شهرت او رفته بالاتر زقاف
عالمان گرد حریمش در طواف
تربتش همواره غرق همهمه است
خاک قبرش خاک قبر فاطمه است
میکند عالم به خاک او سجود
لیک چون زهرا نشد رویش کبود
فاطمه گر هست نام نیکویش
لیک نشکستند از کین پهلویش
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_مدح
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_ولادت
#سیدپوریا_هاشمی و #رضا_دین_پرور
▶️
هرکس گدایی می کند بر ساحت زهرا
باید بیاید قم بیاید خدمت زهرا
معصومه یعنی نور، یعنی عصمت زهرا
پیداست در صحن و سرایش جنّت زهرا
مانند زهرا روشنای خانه این بانوست
راضیّه و انسیّه و حنّانه این بانوست
کوثر شده زهرای اطهر می شود بی شک
انسیّة الحورای دیگر می شود بی شک
معراج را معنا و مظهر می شود بی شک
بند دلِ موسی بن جعفر می شود بی شک
بابا اگر این است دختر باید این باشد
چون فاطمه حق است امّ المؤمنین باشد
@hosenih
وا می شود سجاده اش، وا می شود درها
درهای الطاف خداوندی به نوکرها
از نسل اسماعیل ها تا نسل هاجَرها
در محضرش از فضّه ها هستند و قنبرها
در کهکشانش شاعران منظومه می گویند
معصوم ها یا حضرت معصومه می گویند
دست کریمه برکتش مثل کریمان است
قم ظاهراً خشک است، در باطن گلستان است
باران نمی خواهد همیشه نورباران است
هر زائرِ قم زائرِ شاه خراسان است
محتاجم و دورِ کس دیگر نمی گردم
از محضر او دست خالی بر نمی گردم
کعبه تمام عزت خود را به او داده
جنّت به دست خادمان او سبو داده
زهرا به یُمن او به من هم آبرو داده
کن درد دل با او که وقت گفتگو داده
بیخود نمی آیند مردم سر به زیر اینجا
پس تو بیا و کربلایت را بگیر اینجا
@hosenih
چون فاطمه نور است و شرحی در بیانش نیست
چون زینب است و جز رضا وِرد زبانش نیست
گرچه شکسته، حرفی از قدّ کمانش نیست
بر آسمان نیزه ماه کاروانش نیست
بیکس نشد یک لحظه هم در این مسیر اصلاً
بیمار شد اما نشد اینجا اسیر اصلاً
باید از آقا گفت یا خواهر که تنها شد
او را زدند اشرار بالا سر که تنها شد
گودال شد عرش خدا مادر که تنها شد
غارت شد از هر گوشه ای پیکر که تنها شد
در ازدحام خیمه زینب ناتوان افتاد
روبنده ی زن ها بدست این و آن افتاد
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#دهه_کرامت
#حضرت_معصومه_س_مدح
#امام_رضا_ع_مدح
#حسین_رستمی
▶️
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
عرض حاجت میکنم آنجا که صاحبخانهاش
پاسخ یک میدهد با ده برابر بیشتر
گاهگاهی که به درگاه کریمی میروم
راه میپویم نه با پا، بلکه با سر، بیشتر
زیر دِین چارده معصومم اما گردنم
زیر دِین حضرت موسَیبنجعفر بیشتر
@hosenih
گردنم در زیر دیِن آن امامی هست که
داده در ایران ما طوبای او بر، بیشتر
آن امامی که «فداکِ» گفتنش رو به قم است
با سلامش میکند قم را معطر بیشتر
قم همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین
همچنین از آسمان دارد چل اختر بیشتر
قصد این بار قصیده از برادر گفتن است
ورنه میگفتم از این معصومه خواهر بیشتر
من برایش مصرعی میگویم و رد میشوم
لطف باباهاست معمولاً به دختر بیشتر
عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم
بودنم را میکنم اینگونه باور بیشتر
مرقدت ضربالمثلهای مرا تغییر داد
هرکه بامش بیش، برفش... نه! کبوتر، بیشتر
چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است
این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر
پیش تو شاه و گدا یکسانترند از هر کجا
این حرم دیگر ندارد حرف کمتر، بیشتر
@hosenih
ای که راه انداختی امروز و فردای مرا!
چشم بر راه تو هستم روز آخر بیشتر
از غلامان شما هم میشود دنیا گرفت
من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر
بر تمام اهل بیت خویش حسّاسی ولی
جان زهرا(س) چون شنیدم که به مادر بیشتر...
بیشترهایی که گفتم از تو خیلی کمترند...
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_ولادت
#محسن_ناصحی
▶️
چه افتخاری از این خوبتر که دختر شد
به نام فاطمه پیوند خورد و محشر شد
که آمد و به پدر شادی دوچندان داد
رسید و مایه ی آرامش برادر شد
@hosenih
هم از تمامی مردان سرش سرآمدتر
هم از تمام زنان قبیله اش سر شد
سرودن از حرمش لذتی مضاعف داد
چه لذتی که نوشتیم و صدبرابر شد
به لطف آنکه به طوف حریم او رفتیم
زیارت حرم طوس هم میسر شد
حرم نه جای کسی مثل من که این درگاه
محل آمد و رفت دوصد پیمبر شد
@hosenih
به ذرّه پروریش بس همینکه جبرائیل
در آسمان کریمانه اش کبوتر شد
مدینه فاطمه اش را شبی به ایران داد
و قم برای ابد با مدینه خواهر شد
⏹
@ghararenokary
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_ولادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
رحمت بی وقفه ای ایجاد شد
آمد و عرش خدا آباد شد
خانه ی موسی بن جعفر شاد شد
غصه و غم از دلم آزاد شد
اشکِ شادی روی مژگان آمده
خواهر شاه خراسان آمده
@hosenih
می چکید آیات توحید از رخش
بوی ناب یاس پیچید از رخش
شاه هشتم بوسه می چید از رخش
می دمید انوار خورشید از رخش
بس که در عصمت مقامش داده حق
حضرت معصومه نامش داده حق
@hosenih
ذکرِ بر روی لبانش یا رب است
بانوی معصومه ی این مکتب است
وصف او مانند وصف زینب است
نزد حق از بس که والا مرتبه است
حجت حق، جان فدایش می شود
عرش حق مست دعایش می شود
@hosenih
در حریم او دعا می آورند
عقده بر عقده گشا می آورند
حاجت کرب و بلا می آورند
ناتوان، بهر شفا می آورند
معجزاتش سهل و رایج هست او
دختر باب الحوائج هست او
@hosenih
از گناه و معصیت طاهر شدم
تا میان صحن او حاضر شدم
روی خاک افتادم و شاکر شدم
چهارده معصوم را زائر شدم
چون مرادم بانوی قم می شود
قبر زهرا هم تجسم می شود
@hosenih
بی نوا آمد مقام از او گرفت
پادشاهی را غلام از او گرفت
اعتبار و احترام از او گرفت
آبرویی مستدام از او گرفت
زائرانش را بهشتی می کند
عاری از هر نوع، زشتی می کند
@hosenih
ما فقیر رحمت معصومه ایم
ریزه خوار و رعیت معصومه ایم
زیر بار منت معصومه ایم
خاک پای حضرت معصومه ایم
روز و شب بر او توسل می کنیم
بر خدای او توکل می کنیم
@hosenih
آمد و قم میزبان عشق شد
بر سرش گل ها نشان عشق شد
آمد و مرثیه خوان عشق شد
روضه خوان قدکمان عشق شد
آسمانش خالی از کوکب نبود
غافل از مرثیه ی زینب نبود
@hosenih
سنگ نه... روی سرش گل ریختند
شعله نه... بر معجرش گل ریختند
ضربه نه... روی پرش گل ریختند
هر کجا دور و برش گل ریختند
خوب شد در قم دلش غمگین نشد
خوب شد بر ساحتش توهین نشد
⏹
@ghararenokary
بسمالله الرحمن الرحیم
#دهه_کرامت
#علی_ساعدی
▶️
ذیقعده شدوفرصت دلخواه آمد
یاران ،دهه ی کرامت از راه آمد
ای ضامن آهو مددی کن که دلم
بازمزمه ی "آمدم ای شاه" آمد
⏭
ای ضامن آهوکه کرم کارشماست
عالم خجل از رافت بسیارشماست
عمریست به لطف حق دل عاشق ما
همسایه ی دیواربه دیوارشماست
⏭
گرحفظ حجاب بین مردم نکنی
فردا طمع ازشفیعه ی قم نکنی
ای دخترگُل،جاده علامت دارد
هشدار ، رهِ بهشت را گم نکنی
⏭
درصحن توازغصه نجاتم دادند
خُدّام که یک شاخ نباتم دادند
شکرانه این عطیه گفتم چه کنم؟
سرمایه ی ذکر صلواتم دادند
⏭
ازبس که توجذبه ی خدایی داری
مشغول توام به خواب ودربیداری
تا گم نشود دلم دراین آمد وشد
دادم به حرم ، بخش امانتداری
⏭
تاصید محبت رضا(ع)شد دل من
ازبند غم و غصه رهاشد دل من
هرجاکه زمین خورد دراین وانفسا
گلدسته او گرفت وپاشد دل من
⏭
هرکس به ضمانت شما وام گرفت
از مسکن مهر دوسرا کام کرفت
درصحن شماکه مملو ازیادخداست
هرکس که قدم گذاشت آرام گرفت
⏹
@ghararenokary