eitaa logo
قرار نوکری
1.1هزار دنبال‌کننده
800 عکس
53 ویدیو
113 فایل
اطلاع رسانی جلسات کربلایی سیدعلی #حسینی_تبار و بارگزاری صوت جلسات و.. 🔻🔻🔻 #کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی #مقتل #بارگزاری_اشعار_نوحه_سرود #آموزش_روضه_خوانی_تخصصی #آموزش_مداحی #حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س #سید_علی_حسینی_تبار پل ارتباطی با حقیر ۰۹۱۲۲۵۱۰۶۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
بند1⃣ شب پنجم محرم دلامون چه خوبه با صاحبش خو بگیره فقط ده سالشه اما یه دنیا میتونه که ازش الگو بگیره دور نشد یک قدمم از امامش لا افارق عمی شد پیامش سمت مولا دوید تا ما ببینیم منتظر بودن و توی مرامش انتظار واقعی یعنی بیقرار واقعی بودن واسه ی امام سر دادن جون نثار واقعی بودن مولانا لبیک یا مهدی بند2⃣ کی گفته واسه دفاع از ولایت نمیشه بی زره و بی سپر بود این آقازاده نشون داد که میشه به تنهایی حریف صد نفر بود نوجوونه ولی پیر قیامه بین ما مسیرش داره ادامه مثل این آخرین سرباز ارباب جنگ ما هم با سلاح کلامه اگه دست خالی بود اما رجزش ضربه سنگین بود پس با این حساب عبدالله شهید جهاد تبیین بود مولانا لبیک یا مهدی بند3⃣ کسی که با امامش زندگی کرد میتونه بده براش زندگیشو نبین سن کم این نوجوونو نگا کن غیرت و مردونگیشو یاد بگیریم از عبدالله که آخر توی آغوش ولایت بدیم سر یاد بگیریم از عبدالله که باید دست ما باشه از دشمن جلوتر حتی معمولی ترین سرباز میتونه باشه یه پا سردار امام زمانتو بشناس یه قدم سمت ظهور بردار مولانا لبیک یا مهدی شعر و سبک: ⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️ تلگرام: 🆔: https://t.me/tekyenokari ایتا: 🆔: https://eitaa.com/tekyenokari روبیکا: 🆔: http://Rubika.ir/tekyenokari اینستاگرام: 🆔: https://instagram.com/tekyenokari ♾♾♾♾ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
بند1⃣ حسن شوق سرشارم حسن تنها دلدارم نوشته روی قلبم که خیلی دوستدارم همه عالم مهمون حسن همه جان ها قربون حسن قرارمون با سینه رنا ایشالا توو ایوون حسن مقصد و راهم یار و همراهم سیر الی اللهم حسن ای کس و کارم تویی قرارم عشق بی تکرارم حسن حسن آقام آقام بند2⃣ حسن تفسیر قرآن حسن لولو مرجان کریم آل الله و خدای جود و احسان نگا کن مشتاق یه نگام خوبه تو روضت حال و هوام یقین دارم از لطف توئه اگه میباره اشک چشام ذکر جنونم آروم جونم ای دوا درمونم حسن توی این دنیا تا ابد آقا پرچم تو بالا حسن حسن آقام آقام بند3⃣ حسن پشت و پناهم حسن ای مهر و ماهم تو بهترین صراطی بدون تو گمراهم یه روز میمیرم واست آقا نداری حتی صحن و سرا برای تو گریه میکنم میرم هر موقع کرب وبلا قبله ی رازم ذکر اعجازم مقصد پروازم حسن ذکر تلقینم شور شیرینم مذهب و آیینم حسن حسن آقام آقام شعر و سبک: ⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️ تلگرام: 🆔: https://t.me/tekyenokari ایتا: 🆔: https://eitaa.com/tekyenokari روبیکا: 🆔: http://Rubika.ir/tekyenokari اینستاگرام: 🆔: https://instagram.com/tekyenokari ♾♾♾♾ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام بارگزاری اشعار خروج کاروان حسینی از مکه، شهادت حضرت مسلم ع واشعار مناجاتی عرفه 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
کـعـبـه محـروم شد ز دیـدارت یـابـن زهـرا خــدا نـگـهـدارت کـربـلا مـی‌روی و یـا کـوفـه؟ یا به شام اوفـتد سر و کـارت؟ چه شود ای امام جـود و کـرم یک نگـاه دگـر کـنـی به حـرم ای ز جـام بـلا شـده سـرمست دست و دل شسته از هرآنچه‌ که ‌هست چه شتابان رَوی به دیدنِ دوست جای گل سر گرفته‌ای سر دست از حـریـمت بـرون شدی مولا عـازم حـج خــون شـدی مـولا هـشـتِ ذیـحـجّـه مـردم عــالـم هـمـه رو آورنـد ســوی حــرم تـو دل شب ز بـیـت امـن خـدا سر به صحرا نهی قدم به قـدم کعـبه تا صبح ناله سر می‌کرد پـســر فـاطـمـه مــرو بـرگـرد کعبه با سوز و اشک و ناله و آه بر نمی‌دارد از تـو چـشم نگـاه سفر تیر و نیزه و عطش است طفل شش ماهه را مبـر همراه از سـفـیـدی حنجـرش پیداست این پسر ذبـح سیـدالـشهـداست نـظـری کـن به غـنـچـۀ یاست ثــمــر ســرخ بـاغ احـسـاسـت اصغـرت را بـگــیـر از مـادر بـسـپـارش بـه دسـت عـبـاست چون صدایت زنـد جـوابش ده از سـرشـک دو دیـده آبـش ده نالـه‌ای بـر لـب سـلالۀ تـوست کـه شبـیـه صـدای نالـۀ توست ساربـان را بگـو کـه تنـد مرو آخر این کودک سه سالۀ توست قــدری آرام، ای هُـدی‌خـوانان! کـمی آهـستـه، ای شـتـربـانـان! ناقـه‌هـا ذکر یـا حـسین بـه لب کـوه‌هـا نـالـه مـی‌زنـنـد امشب نخل‌ها خـم شدند و می‌گـویـنـد الـسـلام عــلـیـک یــا زیــنــب غم مخور ای فدای چشم ترت! هـیجـده محـرمـنـد دور سـرت کاش خورشید واژگـون می‌شد از تن کعـبه جان برون می‌شد کــاش از اشـک دیـدۀ حـجّـاج آب زمـزم تـمـام خـون مـی‌شد کـعـبـه سـاکـت مـبـاش واویـلا گــریـه کـن بـهـر لالــۀ لــیــلا ای سکینـه دگر چه غم داری؟ اشک از دیدگان مکـن جـاری که محوّل شده‌ست بر عـباس مشـک سـقـایــی و عـلـمـداری بر سماعـش دو دست بـالا کن هر چه دانـی دعـا به سـقـا کن نالــه دیگــر بـه‌سـر نمـی‌گردد این شبِ غـم، سحـر نمی‌گردد این مسافر که دل به همره اوست مـی‌رود، لـیـک بـرنمـی‌گـردد عـالمـی گـشتـه محـو اجـلالش چـشم «میثم» بوَد به دنبـالـش ✍ 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
حاجـیـان حـج خـون، دست الهی یارتان حیف! آخر مکه شد محروم از دیدارتان سعی‌تان از مکه تا صحرای خونین بلا طوف‌تان در خون تپیدن حجتان ایثارتان حج‌تان مقبول بادا سعی‌تان مشکـور باد وعــدۀ دیــدارتـان بـا خــالــق دادارتـان حـلّۀ احـرامتان خـون گـلـوتـان می‌شود خونتان تا صبح محشر آبروتان می‌شود در مسیر حجِ خون چون یاد پیغمبر کنید اشک ریـزید و تماشای عـلی‌اکـبر کـنید آبــرو داریـــد امــا بــاز کــســب آبــرو در حضور یار از خون علی‌اصغر کنید حاجیان خود در منا سر می‌تراشند و شما موی خود رنگین زخون سازید و ترک سر کنید پای بفشارید ای اصحاب و انصار حسین بوسـه برداریـد از دست عـلمدار حسین ای همای بخت، حسرت برده بر اقبال‌تان خوش برون رفتید از مکه خوشا بر حال‌تان زخم شمشیر است فردا مرحم زخم شما مـقـتـل خـون است تنها کعـبـۀ آمـال‌تـان اشک خـتم الانـبـیـا سازد شما را بـدرقه فـاطـمـه در کـربـلا آیـد به استـقـبـال‌تان خـاک گـردد خـلعـت انـدام عـریـان شما بحر نـوشد آب از لب‌های عـطشان شما از حسین امشب سفر کردید با هم تا حسین هر نفس در قلب‌تان گردیده ذکر یاحسین تا به خون خویشتن گیرید در این حج وضو راه بسپارید ای چابک‌سواران با حسین در مسیر کعبۀ خون ذکرتان باشد همین واحـسیـنـا واحـسیـنا واحـسینـا واحـسین روز را از دود آه خویش همچون شب کنید لحظه‌لحظه گریـه بـر تنهایی زینب کنید ای زمین کربلا! بر آل عصمت یار باش میهمان، رو از حجاز آورده مهمان‌دار باش بر عزیز فاطمه آغوش جان را بـاز کن مهربان با خـانـدان احـمـد مـخـتـار باش خارهایت را ز پای لاله‌ها بیـرون بکش عصر عاشورا بر آن غم دیده گان غمخوار باش بـر تـن بـی‌تــاب اولاد پـیــمـبــر تـاب ده از سرشک چشم «میثم» تشنگان را آب ده ✍ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
از کعبه رو به کرببلا می‌کند حسین وآنجا دوباره کعبه بنا می‌کند حسین گر ساخته است خانه‌اى از سنگ و گل، خلیل آن جا بنا ز خون خدا می‌کند حسین روزى که حاجیان به حرم روى می‌نهند پشت از حریم کعبه چرا می‌کند؟ حسین آن حجّ ناتمام که بر عمره شد بدل کاتمام آن به دشت بلا می‌کند حسین آنجا وقوف در عرفات ار نکرده است فریاد معرفت همه جا می‌کند حسین آنجا اگر که فرصت قربانی‌اش نبود اینجا هر آن چه هست، فدا می‌کند حسین آنجا که سعى بین صفا در دویدن است این جا به قتلگاه، صفا می‌کند حسین آنجا حنا حرام بُوَد بهر حاجیان اینجا ز خون خویش حنا می‌کند حسین وقتى به خیمه‌گاه رود از پى وداع اینجا دوباره حجّ نسا می‌کند حسین بعد از هزار سال به همراه حاجیان هر سال رو به سوى منا می‌کند حسین از چار سوى کعبه ز گل‌دسته‌ها هنوز هر صبح و ظهر و شام ندا می‌کند حسین بشنو دعاىِ در عرفاتش که بنگرى با سوز دل هنوز دعا می‌کند حسین سر داده است و حکم شفاعت گرفته است بر وعده‌اى که داده، وفا می‌کند حسین در اوج منزلت که «مؤیّد»! از آن اوست گاهى نگاه سوى گدا می‌کند حسین ✍مرحوم 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
این قافله را راحله جز عشق و وفا نیست در سینهٔ آیینه، جز آیین صفا نیست جز در بَرِ یکتا قدِ این فرقه دو تا نیست حتّی جرس قافله، غافل ز خدا نیست رکن و حَجَر و حِجر، ز هجر است پریشان زمزم ز دو چشم آب بریزد پیِ ایشان اینان که روانند، همه روح و روانند این سلسله هر یک تنشان جان جهانند این طایفه از طفل و جوان، پیرِ زمانند این قافله شب تا به سحر، نافله خوانند بازار جهان این همه سرمایه ندارد گلزار جنان این قَدر آرایه ندارد این قافله جز عشق، ره آورد ندارد عشقی که به جز سوز و غم و درد ندارد یک آینه، بر چهرهٔ خود گَرد ندارد جز شیرزن و غیر جوانمرد ندارد مُحرِم شده از کعبهٔ گِل، راه فتادند از گِل به سوی کعبهٔ دل، روی نهادند اینان همه از خانهٔ خود، در بدرانند بر باغ دل فاطمه، یکسر ثمرانند اینان پسر عشق و، محبّت پدرانند با شور حسینی به نوا، جامه درانند دین را به فداکاری این طایفه، دِیْن است وین قافله را قافله سالار، حسین است این قافله را بانگ جرس، گریه و ناله‌ست این قافله نی، باغ گُل و سوسن و لاله‌ست از نور، به گِرد رُخشان حلقهٔ هاله‌ست در محمل خود، حاجیه بانوی سه ساله‌ست با سورهٔ عشق آمده، هفتاد و دو آیه چون ماه و ستاره پی هم، سایه به سایه این طفل، به غیر از دُرِ دُردانه نبوده‌ست دردانهٔ من، با موی بی شانه نبوده‌ست جایش به جز از دامن و بر شانه نبوده‌ست گنج است، ولی گوشهٔ ویرانه نبوده‌ست این دختر من، نازترین دختر دنیاست دختر نه، که در مِهر و وفا، مادر باباست ای کعبه! ببین، غرق صفا مُحرِمشان را ای کوفه! چه کردی بدنِ مُسلمشان را؟ ای ماه! ببین ماه بنی هاشمشان را ای سَرو! ببین سروِ قدِ قاسمشان را ای صبح! کجا آمده صادق‌تر از اینان؟ ای عشق! بگو نامده عاشق‌تر از اینان چاووش عزا همره من روح الامین است ای خصم اگر تیر و کمانت به کمین است در دستت اگر کعب نی و نیزهٔ کین است سردار سپاهم پسر اُمّ بنین است آورده‌ام از جان شما تاب بگیرد چشمی که ز چشمان شما، خواب بگیرد ای قوم هوس! عشق، هواخواه حسین است سرهای سران، خاک به درگاه حسین است خورشید فلک، مشتری ماه حسین است ای روبَهیان، شیر به همراه حسین است آن فضل که در قافله‌ام نیست، کدام است؟ عبّاس، ترازوی مرا سنگ تمام است ای روشنی چشم و چراغ دل زینب کشتی نجات همه و ساحل زینب وی ماه رخت روشنی محفل زینب دوری مکن از دیده و از محمل زینب دارد سفر ما سفر دیگری از پی من روی شتر راه کنم طی، تو سر نی ✍ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
بار بربندید آهنگ سفر دارد حسین نیّت رفتن در آغوش خطر دارد حسین خنجر نامردمی خوردن ز اهل کوفه را خوب می‌داند که میراث از پدر دارد حسین وای من! مابین رود دجله و رود فرات لب ز شن‌های بیابان خشک‌تر دارد حسین اهل بیتش را ببین همراه خود آورده است چون که از پایان کار خود خبر دارد حسین تا بگوید شرط دینداری فقط آزادگی‌ست روی دستش غنچه‌ای بی بال و پر دارد حسین بانگ بر زد پیکری بی دست «اَدرک یا اَخا!» ناگهان دیدند دستی بر کمر دارد حسین کوه صبر است او که هم داغ برادر دیده است هم تک و تنهاست، هم داغ پسر دارد حسین بر فراز نی نگاهش را به صحرا دوخته‌ست آه اگر از اهل بیتش چشم بردارد حسین کاروانی نیزه و شمشیر و خنجر پیشِ رو کاروانی اشک و ماتم پشت سر دارد حسین تا که حج ناتمام خویش را کامل کند ترک سر کرده‌ست، احرامی دگر دارد حسین ✍ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
شيعيان! ديگر هواى نينوا دارد حسين روى دل با كاروان كربلا دارد حسين از حريم كعبۀ جدّش به اشكى شُست دست مروه پشت سر نهاد امّا صفا دارد حسين مى‌برد در كربلا هفتاد و دو ذبح عظيم بيش از اينها حرمت كوى منا دارد حسين... او وفاى عهد را با سر كند سودا ولى خون به دل از كوفيان بی‌وفا دارد حسين... آب را با دشمنان تشنه قسمت مى‌كند عزّت و آزادگى بين تا كجا دارد حسين... دست آخر كز همه بيگانه شد، ديدم هنوز با دم خنجر نگاهى آشنا دارد حسين شمر گويد گوش كردم تا چه خواهد از خدا جاى نفرين هم به لب ديدم دعا دارد حسين اشک خونين، گو بيا بنشين به چشم «شهريار» كاندرين گوشه عزايى بى‌ريا دارد حسين ✍ 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
بعدِ آن شب‌ها که با امید غفران آمدم... بار دیگر محضرت العفو گویان امدم فکر کردی چون گنهکارم نمی آیم دگر؟؟ نه عزیزم! با همین بار گناهان آمدم! من تورا که می‌شناسم ،تو نمیگیری به دل.. گیرم اصلا با گناهان دوچندان آمدم @hosenih این غرورم را نبین! ردم کنی دق می‌کنم بی پناهم بی کسم خیلی پشیمان آمدم آن جوانِ عاصیِ سرمست دیگر نیستم.. سن و سال از من گذشته دیده گریان آمدم خواستی راهم‌ نده اما نگو "در" هم نزن تو‌ که میبینی دم این خانه حیران آمدم میهمان یعنی حبیب تو، مزاحم نیستم سفره ات را باز کن حالا که مهمان آمدم مشکلم مشکل گشا دارد که آن هم حیدر است روی کردم به نجف گفتم علی جان آمدم من دلم شور محرم می‌زند کاری بکن.. از تو پنهان نیست تا اینجا پریشان آمدم تازه فهمیدم که قدر روضه را نشناختم سال‌ها در روضه‌ی آقا چه آسان آمدم کربلا آماده شو، دیگر حسینت راهی است به هوای قافله سوی بیابان‌ آمدم مسلمش روی قناره ،او خودش صحرانشین کوچه های کوفه را دیدم هراسان آمدم @hosenih من خبر دارم که ارباب مرا بد می‌کشند به هوای بوی پیراهن به کنعان آمدم یک نفر با شمر میگوید که ذبحش مال تو شمر میگوید که جسمش را بچرخان! آمدم! آی مردم ذبح نه! والله اقا نحر شد بوی خون می آید از شعرم، به پایان آمدم شاعر: 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
سر به دیوارِ غصه، بغضم را مستحقِ نگاه می بینم جگر گُر گرفته ی خود را زخمی تیغِ آه می بینم زودتر از شما سفیرت را راهیِ قتلگاه می بینم گریه گاهی به مرد می چسبد به درِ بسته خورده ام آقا غم تو آمد و غم خود را دیگر از یاد بُرده ام آقا غمم این بود بچه هایم را دستِ دشمن سپرده ام آقا... @hosenih باغ پُر میوه ای ندیدم من! دیدنی نیست این خزان برگرد کوفه با تو پدرکُشی دارد! جانِ مولا به شهرمان برگرد شمر تا چکمه را نپوشیده به مدینه حسین جان برگرد سرِ ارباب من سلامت باد به فدای سرت شکست سرم نذر کردم مدینه برگردد نذر آن خواهرت شکست سرم کوچه ای تنگ هم مقصر بود از غمِ مادرت شکست سرم @hosenih کوفه با کوچه های باریکش زخم دیروز را نمک می زد جایِ مزد دعای بارانت تیشه بر ریشه ی فدک می زد کوفه با ازدحام بازارش اشک های مرا محک می زد میهمان را که سر نمی بُرند! میزبانی چنین! کجا دیدی!؟ کودکان سنگ می زنند به من بازی روزگار را دیدی!؟ بغلش کن، ببوس رویش را دخترم را اگر شما دیدی شاعر: 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
بگو حسین کجایی؟بگو چه کار کنم؟ برای اینکه نیایی ؛بگو چکار کنم؟ به هر دری زدم اما نشد پیام دهم به دستِ بسته از اینجا به تو سلام دهم تمام شب سر بازار راه رفتم من غریب و بی کس و بی یار راه رفتم من @hosenih اگر که نامه نوشتم« بیا» حلالم کن نشد پیام رسانم ؛نیا... حلالم کن قسم به حولهٔ احرام تو امیرِ حرم تمام شهر به یکباره ریختند سرم دعا کنم که نگاه از دیارشان بٍبُری خدا نیاورد آن لحظه را زمین بخوری همینکه زانوی من زیر ِ ضربه خورد زمین تمام ِ کوفه سرم ریخت از یسار و یمین به دور بازوی من ریسمان که پیچیدند شبیه شهر مدینه بلند خندیدند خدا رو شکر که طوعه میان ِ خانه نشست ولی غرور عمویم میان کوچه شکست بگو به خواهر خود کوفه با مدینه یکیست اگر اسیر شوی چادر توهم خاکیست بگو که نیزهٔ کوفی شبیه مسمار است مسیر قافله آخر به سوی بازار است ز چشم ِ بی ادب ِ کوفیان خبرداری؟ خداکند که تو چادر اضافه برداری مسیر قافله را از عراق برگردان خداکند نشوی بین کوفه سرگردان سرم شکسته فدای سرت فقط برگرد قسم به بی کسی مادرت فقط برگرد @hosenih خداکند که صدایم به کاروان برسد وگرنه زیور زنها به ساربان برسد خبر رسید اگر مسلمت زدنیا رفت حمیده را بغلش کن بگو که بابا رفت بجای من پدری کن برای دخترمن خداکند که نبیند به نیزه ها سرمن شاعر: 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
زبان حال سرِ جناب مسلم علیه‌السلام دارم وصیت می‌کنم شاید نیایی با باد صحبت می‌کنم شاید نیایی دارد مسیرت را نشانم می‌دهد باد از روی دروازه تکانم می‌دهد باد با داغ بی اندازه می‌گِریم که برگرد از بِین این دروازه می‌گِریم که برگرد با سر میان کوفیان مهمانم  آقا تا لحظه‌ای که میرسی می‌مانم آقا @hosenih روزی که می‌آیی مرا بشناس وقتی از روی این دروازه آویزانم آقا هر روز سنگم می‌زنند از دور و نزدیک بازیچه‌ی تمرین این طفلانم آقا هر روز یک دندان من کم می‌شود تا قربان دندانت شود دندانم آقا شرمنده‌ام اینجایم و بال و پَرم ریخت  دیدی که کوفه خاکِ عالم را سرم ریخت من با چه رو گویم نیا رویی نمانده قلبم پُر از درد است و دارویی نمانده دستی که بیعت داد دستم را شکسته از بس مرا زد زخم بازویی نمانده طفلان من از گوشه‌ای دیدند من را از زخم‌های کوفه اَبرویی نمانده نزدیک نه از دور کوفی دوره‌ام کرد آنقدر زد تا دید پهلویی نمانده تا دق نکرده زینب از بیراهه برگرد گهوراه تا نشکسته  با ششماهه برگرد هرچیز کم باشد در اینجا غم زیاد است در کوفه می بینی که نامحرم زیاد است از خیزران و تازیانه حرف کم نیست از خار و سنگ و کعب نِی مرحم زیاداست ششماهه نه حتی برای مردها نیز.. یک تیغه از تیر سه شعبه هم زیاد است دست نوازش با یتیمی نیست اما پنجه برای گیسوی درهم زیاد است آبی برای تشنگان اینجا ندارند در شهر گویا طفلِ بی بابا ندارند تنها شدم تا سر به زیری را بفهمم شد بسته دستم دستگیری را بفهمم @hosenih هی سنگ خوردم زخم خوردم فحش خوردم تا رنج بازار و اسیری را بفهمم من را به زنجیرش میان کوچه گرداند تا زخم‌پاهای کویری را بفهمم دندان من خون شد به یادِ دختر تو تا درد دندانهایِ شیری را بفهمم دلها در اینجا سنگ دیوار است برگرد وقتِ حراجی‌های بازار است برگرد شاعر: 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
مسلمم سلمانُ منّای حسین در رگ من خون بابای حسین قبله گاهم قدّ و بالای حسین ارزشم هیچ است منهای حسین آی مردم ! من حسینی مذهبم دست بوس بچّه های زینبم هر که عاشق شد فراقش بیشتر سالک حق ، اتّفاقش بیشتر عاشق تو ، اشتیاقش بیشتر می خورد سبک و سیاقش بیشتر ... ... به اُویسی که « ندیده » عاشق است مثل او دندان مسلم هم شکست @hosenih کوفه شهر حیله و نیرنگ هاست رسم این ها رسم بی فرهنگ هاست صورت ما سجده گاه سنگ هاست فاصله گر بین ما فرسنگ هاست ... ... عطر سیبت به مشامم می رسد سوی تو پیک سلامم می رسد عشق تو در قلب کوفه جا نشد بینشان یک مرد هم پیدا نشد قطره قطره جمعشان دریا نشد هر چه گشتم در به رویم وا نشد گم شده در این قلمرو معرفت ای دریغ از عشق و یک جو معرفت ای ستون پنج تن ، بعد از سه روز ... ... این در و آن در زدن بعد از سه روز خسته شد پاهای من بعد از سه روز عاقبت یک پیرزن بعد از سه روز ... ... در به روی نائب تو باز کرد عشق خود را این چنین ابراز کرد ... ... من مگر مُردم ، که مثل مرتضی در بغل زانوی غم داری چرا ؟! کلبه ای دارم قدم رنجه نما ـ مرحبا به غیرت او مرحبا ـ یک نفر با مسلمت همدرد بود طوعه زن نه ، مَردتر از مَرد بود خانه پر شد از صدای پشت در رفت بالاتر دمای پشت در تا که شد تیره هوای پشت در یادم آمد ماجرای پشت در گفتم آن لحظه میان شعله ها جان زهرا ، طوعه ! پشت در نیا گر چه بین کوچه های غرق دود صورتم شد ارغوانی و کبود تیغ ها روی تنم آمد فرود در پی ام دیگر زن و بچّه نبود از غمت تب کرده ام بی اختیار یاد زینب کرده ام بی اختیار @hosenih کوفه از ما بهتران دارد ، نیا خولی و شمر و سنان دارد ، نیا مردمان بد دهان دارد ، نیا حرمله تیر و کمان دارد ، نیا به سپیدی ها اشاره می کند حنجری را پاره پاره می کند همرهت یک قافله حور و پری ست هر یکی محجوب تر از دیگری ست جان من برگرد ، اینجا محشری ست وعده ی سوغات این ها روسری ست حرص بی اندازه دارند آه آه نعل های تازه دارند آه آه شاعر: 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
ی آنکه تقدیر مرا یک عمر پشت در نوشت.. نام من را بین مهمان های تو آخر نوشت دیشب از بس گریه کردم صبح تحویلم گرفت دعوت من را برای این دو چشم تر نوشت جای نان میخواستم قدری تماشایش کنم حیف باشد محضر صاحب کرم از زر نوشت هرقدَر من معصیت کردم به روی من نزد قصه ام را تا ابد در خانه ی دلبر نوشت @hosenih به من بی آبرو چه آبرویی داده است! من بدی کردم ولی او صورت دیگر نوشت دست من را داد در دست علی مرتضی بعد ازآن نام مرا در دفترش قنبر نوشت یک علی گفتم تمام سیئاتم پاک شد سرنوشتم را خداوند علی از سر نوشت آخر خط بودم و زهرا به فریادم رسید بعد ازآن بخت مرا از هرکسی بهتر نوشت کل دارایی من این است عشقم به حسین.. بین ثروتمند ها اسم مرا مادر نوشت چشم وا کردم که دیدم ناگهان در هیاتم دست زهرا در حسینیه مرا نوکر نوشت از همانموقع  چه کیفی میکنم من با حسین! شرح آن‌ را باید از امروز تا محشر نوشت @hosenih کربلا غوغاست امروز، آه من جا مانده ام فطرست‌ را دست تقدیر عاقبت بی پر نوشت ** ای فدای اسم شیرینت حسین جان کز ازل.. حق به تقدیر گلویت کندی خنجر نوشت نیزه ها روی تنت یکجور رفته کج شده مزد هل من ناصرت را با سنان لشکر نوشت شمر روی سینه ات مشغول ذبحت بود آه.. قاتلت را مقتل اما غصه ی معجر نوشت شاعر: 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
چشمم امروز اگر خیس شد و بارانی...  علت این است که مهمانم و در مهمانی  کرده حق رحمت خود را به گدا ارزانی عرفه روز حسین است و خداهم بانی همه در سایه‌ی الطاف حسین آمده‌ایم اصلاً انگار به بین الحرمین آمده‌ایم سهمم از زندگی بی تو‌ بداقبالی شد کار من بعد گنه مستی و خوشحالی شد بعد ماه رمضان کاسه‌ی من خالی شد ولی امروز که خواندی تو مرا، عالی شد! بعد یک عمر که هی این در و آن در گشتم دیدی آخر که سرانجام به تو برگشتم! به رویم هیچ نیاور که زمین افتادم من برای هوسم رشوه به شیطان دادم باغ خشکیده شدم فاطمه کرد آبادم من ازآن روز که عبد علی‌ام آزادم جان آقام علی عفو کن الآن همه را کم نکن از سر ما مادریِ فاطمه را هرچه شد مهرِ علی را که ندادم زکفم موقع نوکری‌ام گُم نشد اصلا هدفم خاکم اما به روی دامن شاه نجفم با هرآنکس که علی‌دوست نباشد طرفم! با علی وعده گرفتم دم ایوان طلا اربعین از نجف او بروم کرب و بلا گریه‌ی هر شبه و ناله‌ی توأم داریم همه‌ی سال به دل شور محرم داریم ما فقط یک شبِ سوم بخدا کم داریم با رقیه شرف هر دوجهان هم داریم اوکه امروز خودش قبله‌ی حاجات شده روی دوش عمویش گرم مناجات شده روزی از عرشِ خداوند، نگین می‌افتد زینت دوش عمو روی زمین می‌افتد با لگدها به یسار و به یمین می‌افتد طفل با ضربه‌ی سیلی به یقین می‌افتد گرچه امروز به دستش زر و زیور دارد بعد یک ماه دگر غصه‌ی معجر دارد و 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
عرفه آمد و مهمان حسینیم همه خیره بر رحمت دستان حسینیم همه عرفه آمد و ما کرب و بلایی نشدیم بازهم پاره‌گریبان حسینیم همه وسط روز رسیدیم و همه می‌بینند عاشق و بی سر و سامان حسینیم همه دردمندانه به دنبال طبیبی هستیم در پی نسخه‌ی درمان حسینیم همه حرفِ جود است بیا ذکر کریم آوردم عاشق ذکرِ حسن جانِ حسینیم همه ذکرِ العفو نگفتیم ولی بخشیدند ما بدهکار به احسان حسینیم همه او مناجات کند کار همه می گیرد تشنه‌ی وادی عرفان حسینیم همه عید قربان شده نزدیک، بگو با اصحاب در ره عشق به قربان حسینیم همه اشک ما خرج برای غم اغیار نشد روزگاری‌ست که گریان حسینیم همه آتش سینه‌ی ما از غم یک بی کفن است داغدارِ تن عریان حسینیم همه ** چشم‌هایش سرِ تشنه‌شدن از کار افتاد کشتگانِ لب عطشان حسینیم همه ساربان هم نشد از رحمت دستش محروم ماتْ از جود فراوان حسینیم همه خیزران... سنگ... نوکِ نیزه... مراعات کنید ما اسیر لب و دندان حسینیم همه ✍ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
سالروز نام من را بگذارید گدای عرفات برسانید کمی حال و هوای عرفات بی لیاقت شدم از یار، جدا شد دستم یار من خیمه زد این بار، کجای عرفات رمضان رفت و من بی سر و پا جا ماندم چشم دارم به حسین و به دعای عرفات میل حج داشتم و در به روی من بستند دل من لک زده امسال برای عرفات چشم شیطان حرم کور! خدایا لبیک از همین فاصلهء دور! خدایا لبیک کمرم زیر مصیبات گناهم تاشد آخرِ این همه مستی، دل من تنها شد غیر تو دل به همه بسته ام و دلتنگم ضررم پیش علی بیشتر از اینها شد بنده ات بد شده خیلی، تو بیا خوبی کن آبرو ریزی من دردسر زهرا شد به گرفتاری زینب قسمت دادم و بعد گره هایم همه با دست رقیه وا شد نوکر و سینه زن فاطمه را می بخشند آخرش پای رقیه همه را می بخشند رانده ام از همه جا، زود نرانید مرا به سر سفرهء زهرا بنشانید مرا اینطرف آنطرف اینقدر نگوئید برو اینقدر جان حسین، سر ندوانید مرا کار از کار گذشته است و شده خیلی دیر جان من! تا به محرم برسانید مرا به پر چادر زینب که در آتش میسوخت... وسط شعلهء آتش نکشانید مرا غسل من اشک دوچشم است که پاکم کرده عطش روضهء ارباب، هلاکم کرده گرچه رفتند شهیدان منا زیر لگد وای از تشنه لب کرببلا زیر لگد به کسی آب ندادند و دل زهرا سوخت دید آنجا پسرش را همه جا زیر لگد از منا گفته شد اما نشنیدیم سری بشود از تن صدپاره جدا زیر لگد از منا گفته شد اما نشنیدیم کسی بکند غارت دشداش و عبا زیر لگد رقص آن مرد حرامی سر زینب را بُرد جلوی چشم همه....................... را بُرد شاعر: 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الهی و ربی... ♾♾♾ 🔸قرائت دعای پرفیض عرفه 🎙با نوای مداح اهل بیت علیهم السلام: کربلایی سیدعلی حسینی تبار 🕰زمان:نهم ذی الحجه یکشنبه ۲۷ خرداد ماه، ساعت۱۶:۳۰ 🕌مکان:خیابان جوادالائمه-ابتدای خیابان سواران ،مسجد امام حسن عسکری علیه السلام ♾♾♾ روز عرفه اوج مناجات آمد هنگام دعا و عرض حاجات آمد ذکر همه عاشقان اباصالح شد با وجه خدا وقت ملاقات آمد شاعر: 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary