eitaa logo
قرار نوکری
1.1هزار دنبال‌کننده
800 عکس
53 ویدیو
113 فایل
اطلاع رسانی جلسات کربلایی سیدعلی #حسینی_تبار و بارگزاری صوت جلسات و.. 🔻🔻🔻 #کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی #مقتل #بارگزاری_اشعار_نوحه_سرود #آموزش_روضه_خوانی_تخصصی #آموزش_مداحی #حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س #سید_علی_حسینی_تبار پل ارتباطی با حقیر ۰۹۱۲۲۵۱۰۶۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽؛ 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج» 💠 کارگاه ویژه و تخصصی تقویت و نحوه اجرای مداحی در هیئت 🟣 ویژه مداحان کودک و نوجوان قم 🔴 با حضور ✅ استاد سیدعلی حسینی تبار ✅ استاد مهدی احمدی 💠 با موضوعات: 🔹روضه خوانی 🔹مدح خوانی 🔹دکلمه خوانی 🔹سرود خوانی 🔹نوحه خوانی 🔹شور خوانی ⏰ چهارشنبه ها ساعت ۱۸ تا ۲۰ 🕌 ابتدای چهارمردان ک۲ بقعه ابن بابویه 🎊با حضور سبز خانواده های محترم🎊 ┅══❉💠❉══┅ 💠 مرکز قرآن و حدیث کریمه اهل‌بیت علیهم السلام ┅══❉💠❉══┅ 🆔@ghararenokary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بگیر زیر پَر خود، عزیز دار چو جانت چهار دسته‌گلی را که پیش توست امانت که بوده‌ای که علی گفت جای فاطمه باشی؟! که بوده‌ای تو؟! که پیدا نبوده است کرانت چه صادقانه شریک غم علی شده بودی چه عاشقانه شدی مادر امام زمانت رسیده‌ای به مقامی که راه عرش خدا را به خشت خشتی از این خانه داده‌اند نشانت چه خانه‌ای که به هر لحظه در معیت زینب به روی شانه‌ی جانت خوش است بار گرانت حسین را به ابوالفضلِ خود سپردی و رفتند فدای حس غریب تو و دلِ نگرانت چهار فصل بهارت چقدر سبز گذشت و... چقدر سرخ رسیده چهار فصل خزانت  ✍ 🆔@ghararenokary
اول به زینبش دَمِ دَر احترام کرد با اذن او ورود به بیت‌الامام کرد تا خاطراتِ شعله‌ور از یادها رود معروف شد به اُم‌ّ بنین، ترکِ نام کرد از او سزاست درس بگیرند مادران نامادری که مادری‌اش را تمام کرد حیدر، حسن، حسین، علی، باقرالعلوم عزت ببین که خدمت این پنج امام کرد آمد بشیر و مادر سقا فقط سؤال_ از سرورش حسین علیه‌السلام کرد در امتدادِ خونِ شهیدانِ کربلا با اشک، در مقابل دشمن قیام کرد با چار مصرعی که فدای حسین شد این شاعر آخرین غزلش را تمام کرد ✍ 🆔@ghararenokary
ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی که همراه امیری، چون امیرالمؤمنین باشی ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت که در بین زنان، تنها تو عباس‌آفرین باشی شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را خدا یک‌جا به تو بخشید تا اُمّ البنین باشی همه عالَم پسر دارند، تو قرص قمر داری مگر بی‌نور می‌شد مادر زیباترین باشی؟ مگر بی‌نور می‌شد در دل خورشید بنشینی؟ تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی * * رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: «حسینم کو» تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید این‌چنین باشی پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِربا نه! نبودی شاهد تکرار اکبر بر زمین باشی هوای پر کشیدن سوی «حق» داری و حق داری پس از کربُبلا سخت است که اُمّ البنین باشی ✍ 🆔@ghararenokary
ای به حرم، هدیۀ پروردگار بحرِ کرم، واسطۀ کردگار ای دلت از غیرِ تولا جدا صاحبِ اِجلال، کنیز خدا ای ز ازل منتصَبِ مصطفی تا به ابد منتخبِ مرتضی یارِ علی بوده‌ای از دیرباز ساخته‌ای فاطمه را سرفراز مَرتبَت‌ات، مادریِ ماهتاب مَنزلَت‌ات، همسریِ آفتاب بال و پرِ معنویِ بیت وحی فاطمۀ ثانویِ بیت وحی چار گل فاطمه را مادری مادرِ پُر مهرِ چهار اختری مادر چار عاشقِ سر باخته دل به قضا، جان به قدر باخته * * مادر دلدار، سلامٌ علیک اُمِ علمدار، سلامٌ علیک بسکه دلت بوی گلِ یاس داد خالقِ گُل‌ها به تو عباس داد هست گر عباسِ تو ذُخرُالحسین از تو ذخیره‌ست بر آن نورِ عین مهدِ دلیران، سرِ دامان توست روحِ شجاعت، ز شبستان توست ماهِ حرم، روی ابالفضل بود تکیه به بازوی ابالفضل بود بود در آن قلقلۀ دشمنان هیبتِ سقای حرم پاسبان هیچ تو دانی که امیدت چه شد؟ قامتِ عباسِ رشیدت چه شد؟ چون به رهِ فاطمه بی‌تاب شد رفت که آب آوَرَد و آب شد آه ز یادآوریِ نخل‌ها دشمن و پنهانگری نخل‌ها من چه بگویم ز رشیدی غریب در وسطِ حیله و مکر و فریب دستِ علمدار کمین خورد، وای ساقیِ دلدار زمین خورد، وای با همه بی دستی و بی یاوری باز رجز خواند سوی لشکری تا که به یاریِ حسینت شتافت تیغ، سرِ ماهِ منیرت شکافت تیر به چشمانِ قمر تا نشست پشت و پناهِ حرم از پا نشست گفت: اَخا اَدرک اَخا یاحسین دیدنِ عباس بیا یاحسین ساقی‌اَت از شوقِ لقا مست شد در طلبِ وصلِ تو، بی دست شد نامِ تو دارم به لبم زمزمه آمده بالینِ سرم فاطمه ✍ 🆔@ghararenokary
ای روشنای خانه‌ی حیدر پس از زهرا کامل‌ترین و بهترین همسر پس از زهرا ایثار از رفتار و الطاف تو می‌جوشد مهر و محبت از دل صاف تو می‌جوشد هر چند در عالَم علی را کفو و همتا نیست هر چند همتایی برایش غیر زهرا نیست اما علی گمگشته‌اش را در تو پیدا کرد آری خدا پای تو را در خانه‌اش وا کرد در تو حیا و عفت و بذل و شجاعت دید در قلب تو یک آسمان عزم و شهامت دید پرواز کرده این دلم تا تربتت امشب دست توسل می‌زنم بر ساحتت امشب دست تو لبریز از کرم، سرشار از بذل است هر کس گدایت هست کارش با ابالفضل است بانو تو را در عالَم خلقت شبیهی نیست هم رتبه‌ی عِلمت در این دنیا فقیهی نیست بانو خدا خیرت دهد خیرآفرین بودی عمری تسلای امیرالمؤمنین بودی روزی که سوی خانه‌ی مولا سفر کردی آن روز که رخت عروسی را به بر کردی برداشتی آرام سوی خانه گامت را کوچه به کوچه می‌گرفتند احترامت را قبل از ورودت لحظه‌ای در پشت در ماندی با یاد زهرا گریه کردی فاتحه خواندی بُردی به سمت آسمان دست دعایت را گفتی خدایا من کجا و خانه‌ی زهرا؟ گفتی خدا لبریز از عشق و امیدم کن جان علی در پیش زهرا روسپیدم کن اول، کلامی با حسین و با حسن گفتی زانو زدی در محضر زینب سخن گفتی گفتی که اینجا آمدم قصدم عزیزی نیست باور بفرما نیتم غیر از کنیزی نیست من آمدم اینجا برایت خادمه باشم عمری کنیز بچه‌های فاطمه باشم بانو همه دیدند بر عهدت وفا کردی الحق که در بیت علی حق را ادا کردی در تو خدا ظرفیت بسیار را می‌دید فانی شدن در حیدر کرار را می‌دید آخر خدا هدیه به تو ماهی منور داد چون لیله‌ی قدر از هزاران ماه بهتر داد مولا که دید از شوق داری در بغل عباس فرمود با گریه: و ما ادراک ماالعباس بانو عَلَم در مُشت عباس تو می‌چرخد عالم سرِ انگشت عباس تو می‌چرخد بانو گره خورده به کار ما، گشایش کن امشب بیا ما را به عباست سفارش کن... ✍ 🆔@ghararenokary
هر کس دلش با مرتضی عمری عجین باشد جای تعجب نیست باید این‌چنین باشد عاشق در این درگاه گردد عارف باالله وقتی که زانوی ادب روی زمین باشد من حتم دارم خاتم انگشتر او را نام علیِ مرتضی نقش نگین باشد نامش اگر شد فاطمه پس حکمتی دارد او جای زهرا آمده مسندنشین باشد وقتی قمر دور سر خورشید می‌چرخد باید که دستان خدا در آستین باشد ام الادب، ام الادب، ام الادب بی شک ام البنین، ام البنین، ام البنین باشد جز او چه کس باید که بعد از کربلا عمری سنگ صبور رنج زین العابدین باشد؟! من سر فرود آورده‌ام در پیش این بانو راز سر افرازی من قطعاً همین باشد شاید دلیل اینکه مهدی تشنه‌ی یاری‌ست تنها نبود اُمِّ سقا آفرین باشد... ✍ 🆔@ghararenokary
غمِ دلِ اُمِّ بنینه غمت روضه‌ی بازه چهره‌ی درهمت خیلی عوض شدی عزیز دلم منو حلال کن اگه نشناختمت اشک غریبی توی چشمام نشست مثل سر تو پشت من هم شکست زینبِ من بیا بگو دروغه این که میگن حرمله دستاتو بست آسمونم رو بی قمر كی ديده پروانه‌ی بدون پَر كی ديده "ام بنين" بهم نگی حق داری ام بنينِ بی پسر كی ديده سربریدن امید و احساسمو تبر زدن ساقه‌های یاسمو خواستی چهارتا قبر اگه بسازی کوچیک دُرس کن واسه عباسمو * * بهم بگو كه نور عينم كجاست بگو غريب عالمينم كجاست جمعيت كاروونت كم شده فقط بگو، بگو حسينم كجاست گفتی تموم دشتو دشمن گرفت تک تک بچه‌هامو از من گرفت زینب من بگو آخر کی اومد، سر حسینمو به دامن گرفت؟! عزیزم از روزیکه راه دور رفت شادی دیگه از این دل صبور رفت نمیتونم باور کنم هنوزم سر حسینم میون تنور رفت مردمِ شهر! سر به سرم نذارید زخم زبون رو جیگرم نذارید گریه‌ی من فقط برا حسینه گریه‌مو پای پسرم نذارید غمَم ربابه که به غم اسیره طفل خیالیشو رو دست می‌گیره شبا هی از خواب می‌پره هی میگه آبش بدید، آبش ندید، می‌میره رباب! نميشه با غم تو سر كرد بدون گريه شبارو سحر كرد دردِ منو دردِ تو مثل همه حرمله دوتامونو بى پسر كرد ✍سروده گروه 🆔@ghararenokary
زبانحال حضرت ام‌البنین (س) با امام حسین (ع) به زخم زخم تنت گریه می‌کنم هر شب برای پیرهنت گریه می‌کنم هر شب شبیهِ سرخیِ خورشیدِ آسمانِ غروب به دست و پا زدنت گریه می‌کنم هر شب به خشکیِ لبِ مثل کویرت آقا جان به خشکی دهنت گریه می‌کنم هر شب به پیکری که سه شب روی ریگ صحرا ماند به جسم بی کفنت گریه می‌کنم هر شب به لحظه‌ای که تنت را گذاشت بین حصیر به بوریا شدنت گریه می‌کنم هر شب اگر شود ز دو دیده دوباره خون جاری به زخم زخم تنت گریه می‌کنم هر شب ✍ 🆔@ghararenokary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️ ☑️ نوایی آتشین دارد دل ما چه آوایی حزین دارد دل ما کشیده چار سویش صورت قبر غم ام‌البنین دارد دل ما 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ز چشمان سکینه شرمگین بود فرات اشک هایش آتشین بود شبیه مشک آب تیر خورده دل صد پاره ی ام البنین بود ✍شاعر:میثم مومنی نژاد 🆔@ghararenokary
☑️ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 از عطش شنیدم و بی تاب شدم مثه شمعی سوختم و عذاب شدم کاش میشد ، قبر منم کوچیک باشه تا ببینن ، از خجالت آب شدم خواست بیاد به خیمه ، دشمن نگذاشت دستای افتاده از تن نگذاشت مشک و تا حرم به دندون می‌کشید بخدا عمود آهن نگذاشت حق دارن که گریه مثلِ ابر کنن چجوری اونا که دیدن صبر کنن مگه میشه ، چند تا نیزه دار بیان قبر شش ماهه رو نبش قبر کنن چه بلایی مگه آورده سرش چجوری طفل و گرفت از مادرش حرمله کیه که اسمش تا میاد هنوزم رباب میلرزه پیکرش ماجرای حمله ی یه قوم چیه نعلای تازه و ضرب سُم چیه یکی یکی پرسیدم کسی نگفت قصه ی ضرب دوازدهم چیه ؟ چی شده که خواهرش از پا نشست دست به سر گذاشت ، رویِ خاکا نشست قصه ی الشمرُ جالِسًُ چیه این حروم زاده مگه کجا نشست ؟ بدنش مگه جدا جدا نبود تن زخمیش مگه رو خاکا نبود بمیرم براش مگه بعد سه روز کفنی به غیر بوریا نبود حق میدم از من خمیده تر بشه تو یه روز این همه خونجگر بشه بخدا به غیر زینب ندیدم دختری که پیر تر از مادر بشه ✍شاعر:میثم مومنی نژاد 🆔@ghararenokary
☑️ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 نسیم طف که در این کوچه ها گذر دارد برای چشم به در مانده ای خبر دارد   چنان عظیم بود این خبر چنان جانسوز بشیر حادثه هم ، شکوه از بشر دارد   کجاست مادر آن سرو سر بریده کجاست؟ مگو کجاست! چه مادر ! مگر پسر دارد؟   به آسمان خمیده خبر چگونه دهند؟ که خانه ی تو ، نه خورشید نه قمر دارد   تمام شهر به پای بقیع آهش سوخت دعا کنید که از گریه دست بر دارد ✍شاعر:میثم مومنی نژاد 🆔@ghararenokary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️ ☑️ ای بانوی خانه ی شیر خدا ای مادر ساقی ی کرببلا مدینه خونجگر در غمت نوحه گر تو مادر تقوی و دینی ام الادب ام البنینی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 کنج بقیع شد بیت الاحزان تو چشم ملک گردیده گریان تو خون شده دو عینت در غم حسینت تو مادر تقوی.... ام الادب...... . 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 داری به دل داغ دو شق القمر از ماتم عباس و فرق حیدر تازه شد داغ تو خزان شد باغ تو تو مادر.. . ام الادب.... ✍شاعر:میثم مومنی نژاد 🆔@ghararenokary
☑️ ☑️ ( سیدتی فاطمه حضرت ام البنین ) کنج بقیع دلغمین نشسته روی زمین مرثیه خوانی کند بهر "قطیع الیمین" سیدتی فاطمه....... 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 جام و سبو گریه کرد لاله بر او گریه کرد ز گریه ی مادری چشم عدو گریه کرد سیدتی فاطمه...... 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 نمی شود باورش چه آمده بر سرش دست علمدار عشق جدا شد از پیکرش سیدتی فاطمه..... 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 دو چشم او شد زغم چشمه ی اشک و الم یکی به یاد حسین یکی به یاد حرم سیدتی فاطمه...... 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 گریه کند بی حساب مادر سقای آب خجل شد از تشنگان خجل بود از رباب سیدتی فاطمه...... 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 بر غم آن پاره تن سر جدا از بدن به جای زهرا کند گریه بر آن بی کفن سیدتی فاطمه... ✍شاعر:میثم مومنی نژاد 🆔@ghararenokary
☑️ ☑️ بگرید مدینه ز آهی حزین حرم دلشکسته ، بقیع دلغمین بگو مادران شهیدان همه کنند نوحه از داغ ام البنین واویلا واویلا یا ام البنین 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 گلی ، گر بسوزد تنش مشکل است رود لاله از گلشنش مشکل است جوان ، گر بپوشد لباس کفن به مادر خبر دادنش مشکل است واویلا واویلا یا ام البنین 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 به آن مادری که شد از غصه پیر خبر آمد از مرگ ماه منیر خبر آمده دست او شد جدا خبر آمده چشم او خورده تیر واویلا واویلا یا ام البنین ✍شاعر:میثم مومنی نژاد 🆔@ghararenokary
☑️ ☑️ سلام مدینه ای شهر غربت مرغ دلم پر میزنه برا زیارت سلام مدینه فدای داغت فدای اون بقیع بی شمع و چراغت سلام ما به غربت زمین و آسمانت به اشک دیدگان زائرانت با خاک آن مزار بی نشانت سلام ما به چشم خون و سینه ی کبابت به آن قبور زیر آفتابت به چار قبر خاکی و خرابت 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 دل زمین و سما گرفته کنج بقیع یه مادری عزا گرفته با نوحه ی او غم گریه میکرد حتی دل سنگ عدو هم گریه میکرد روضه میخوند برای یک ماه و سه تا ستاره برای اون حنجر پاره پاره برای اونکه مادری نداره روضه میخوند برای خیمه ها و اشک خواهر برای کاروان و داغ معجر برای قتلگاه و ضرب خنجر ✍شاعر:میثم مومنی نژاد 🆔@ghararenokary