eitaa logo
⚘️ قرار شاعرانه ⚘️
185 دنبال‌کننده
1هزار عکس
107 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ اشعاری برای "انتظار" ☘ "چه کنم با فراق دلبر خویش...؟" ⚘️ احمد بابایی ⚘️
جاری است بین ما گله گاهی شبیه عشق سر رفتنی است حوصله گاهی شبیه عشق بین من و تو، بین تو و من، به هر دلیل صد دره است فاصله گاهی شبیه عشق بی‌خوابی است و خستگی و حل نمی‌شود انگار این معادله گاهی شبیه عشق از هفت شهر، تا ته یک کوچه می‌دوی و رفته است قافله گاهی شبیه عشق بی پاسخ است پرسش بی‌رحم روزگار گاهی شبیه مسئله، گاهی شبیه عشق بازی هزار مرحله دارد، صبور باش سخت است چند مرحله گاهی شبیه عشق ⚘️ سید علی میر افضلی ⚘️
دچار تا نشوی، عشق را نمی فهمی تو هيچ از من و اين ماجرا نمی فهمی رفيق، نسبت من میرسد به مجنون، آه و عشق سهم من است و شما نمی فهمی بدون آن كه بفهمم شدم دچار عشق تو خنده می كنی اما،‌ مرا نمی فهمی! خيال می كنی آيا كه من پشيمانم؟ خيال می كنی آيا،‌ و يا نمی فهمي؟! «منم كه شهره شهرم به عشق ورزيدن» خيال توبه ندارم،‌ چرا نمی فهمي؟! ز عشق گفته ام و حاضرم به تكرارش بگو كه حرف مرا تا كجا نمی فهمي؟ و حرف آخر من: عشق اختياری نيست دُچار تا نشوی، عشق را نمی فهمي ⚘️ رضا اسماعیلی ⚘️
ناله را هرچند می خواهم که پنهانی کشم سینه می گوید که من تنگ آمدم، فریاد کن ⚘️ امیر خسرو دهلوی ⚘️
دوباره عاشقانه ای برای تو که نیستی...! برای تو که عاقبت، نگفته ای که کیستی...! دوباره دلنوشته ای برای من که خسته ام... برای من که منتظر به پشت در نشسته ام... برای من که زل زدم به سطرهای دفترم... به جمله های بی رمق، به فکرهای در سرم... دوباره اشک و آه و من دوباره تو که نیستی دوباره تو که عاقبت، نگفته ای که کیستی... ⚘️ ابوذر اسدالله پور ⚘️
حرفت قبول! لایق خوبی نبوده‌ام! وقتی بدم! موافق خوبی نبوده‌ام! فهمیدی اینکه خنده‌ی تلخم تصنعی است؟ الحق که من منافق خوبی نبوده‌ام! این بادها به کهنگی‌ام طعنه می‌زنند من بادبان قایق خوبی نبوده‌ام من هیچوقت شاعر خوبی نمی‌شوم! من هیچوقت خالق خوبی نبوده‌ام! فهمیدم اینکه فلسفه‌ی من شکستن است هرگز دچار منطق خوبی نبوده‌ام حرفت قبول! هر چه که گفتی قبول! آه… اما نگو که عاشق خوبی نبوده‌ام ⚘️ امیر مرزبان ⚘️
برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیست تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست من در پی خویشم، به تو بر می‌خورم اما آن‌سان شده‌ام گم که به من دسترسی نیست آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است ... حیثیت این باغ منم، خار و خسی نیست امروز که محتاج توام، جای تو خالی است فردا که می‌آیی به سراغم نفسی نیست در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است وقتی همه‌ی بودن ما جز هوسی نیست ⚘️ هوشنگ ابتهاج ⚘️
بیزارم از آن عشق که عادت شده باشد یا آن که گدایی محبت شده باشد دلگیرم از آن دل که در آن حس تملک تبدیل به غوغای حسادت شده باشد دل در تب و طوفان تنوع طلبی چیست؟ باغی ست که آلوده به آفت شده باشد شرمنده عشقیم و دل منجمد ما جا دارد اگر غرق خجالت شده باشد مقصود من از عشق نه این حس مجازی ست ای عشق مبادا که جسارت شده باشد! ⚘️ محمدرضا ترکی ⚘️
چون شیر عاشقی که به آهوی پرغرور من عاشقـــم به دیدنت از تپه های دور من تشنــه ام بـــــــه رد شدنت از قلمرو ام آهو ! بیا و رد شو از این دشت سوت و کور هـرگــــــاه حین گپ زدنت خنده می کنی انگار “ذوالفنون” زده از “اصفهان” به “شور” دردی دوا نمی کند از من ترانه هام من آرزوی وصل تو را می برم به گور تعریف کردم از تــــو، تــو را چشم می زنند هان ای غزل ! بسوز که چشم حسود کور ⚘️ حامد عسکری ⚘️
دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش بیچاره ندانست که یارش سفری بود اوقاتِ خوش آن بود که با دوست به سر رفت باقی همه بی‌حاصلی و بی‌خبری بود ⚘️ حافظ⚘️
آسمان با دیگران صاف است و با ما ابر دارد می‌شود روزی صفا با ما هم، اما صبر دارد ⚘️ شهریار ⚘️
در این فکرم که با خود همدمی ز اهل وفا یابم ولی چون خود پریشان روزگاری را کجا یابم؟ ⚘️عبدالله بیانی⚘️