📝 متن خاکریز خاطرات ۲۴۴
🌺 فرماندهای از جنس خاک، به قیمت افلاک...
#متن_خاطره
توی صف غذا دیدمش. رفتم جلو و بعد از سلام و احوالپرسی گفتم: شما چرا ایستادی توی صفِ غذا آقای برونسی؟ مگه شما فرماندهی گردان... نذاشت حرفم تموم بشه. لبخند از لبهاش رفت و گفت: مگه فرمانده گردان با بسیجیهای دیگه فرق داره که باید بدونِ صف غذا بگیره؟ بسیجیها خیلی مانع توی صف ایستادنش شده بودند ، اما حریفش نمیشدند...
🌹خاطرهای از زندگی سردار شهید عبدالحسین برونسی
📚منبع: کتاب خاکهای نرم کوشک ، صفحه ۷۶
#شهید_برونسی #شهدای_مشهد #اخلاص #تقوا #تواضع
#سالروز_شهادت
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
💠 @ghararghehajghasem
📝 متن خاکریز خاطرات ۲۴۶
🌺 مهربان بودن یعنی این.... بخوان و لذت ببر...
#متن_خاطره
باید با اتوبوس میرفت مدرسه. امـا گاهی پیـاده میرفت تا پولش رو جمعکنه و برای خواهرش چیزی بخـره و خوشحالش کنه... میگفت: دوسـت دارم زندگیام طوری باشه که اگر کسی به فرش زیر پایم نیاز داشت ، کوتاهی نکنم... عروسی که کرد، پدرش یک فرش ماشینی بهش هدیه داد؛ عبدالله هم فرش رو داد به یک نیازمند و برای خودش موکت خرید...
🌹خاطرهای از زندگی علمدار روایتگریِ شهدا حاجعبدالله ضابط
📚منبع: کتاب شیدایی ، صفحات ۱۱ و ۱۹
#شهید_ضابط #شهدای_مشهد #انفاق #کمک_به_فقرا #مهربانی
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
💠 @ghararghehajghasem