eitaa logo
🌹کانال مولودی و اعیاد غریب آشنا (مبشری)
1.8هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
224 ویدیو
56 فایل
https://eitaa.com/joinchat/1922302029Cf52fe4bfa2 #غریب_آشنا #اشعار_و_نغمات_آیینی_مناسبتی_وکاربردی با محرَّم زخم ما نان و نمک ها خورده است تا ابد از شور عاشورا نمک گیریم ما #محمد_مبشری جهت تبادل و ارتباط مستقیم با شاعر @mohammad_mobasheri313
مشاهده در ایتا
دانلود
الا ای نغمه های ناله پرداز محرم از همین حالا شد آغاز مدینه دارد آهنگ جدایی حسین فاطمه شد کربلایی الا ای اشک های پر ز احساس بپاشید آب پشت پای عباس غمی از تربت پیغمبر آید که نجوای علی اکبر آید الهی دشمنت خواری ببیند قد و بالای زینب را نبیند صدای ناله ای در بین زن ها زده شعله به روی جان و تن ها الهی می روم با او از این جا مبادا بی حسین آیم خدایا وصیت های زهرا را گرفتم شبانه راه صحرا را گرفتم مبادا رهبرم تنها بماند میان لشگر غم ها بماند الهی با حسینم درد دل هاست کمی آهسته تر مادر همین جاست مبادا ای دوای زخم سینه روی بی خواهر از شهر مدینه تو باید سرو من باشی برادر مبادا بی کفن باشی برادر مبادا شاخه هایم بی گل یاس جدا گردد ز تن دستان عباس و یا بی قاسم و اکبر بمانم عزادار غم معجر بمانم روم با قوم نامحرم اسیری ببینم در جوانی رنگ پیری به نام خارجی از دین و اسلام روم با دخترت تا کوفه و شام به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═
عباس از مقابلش امشب تکان نخورد طوری عنان گرفت که مرکب تکان نخورد با احتیاط خواهر خود را سوار کرد طوری که آب در دل زینب تکان نخورد به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═
مدینه! امامت کجا می‌رود؟  سفر کرده سوی خدا می‌رود  دلِ شب، غریبانه تنها حسین  نهان از همه چشم‌ها می‌رود  مدینه! چـه آرامی و ساکـتی  امـام غریبت کجا می‌رود؟  مدینه! زعباس و ا کبر بپرس  اگر می‌رود شب، چرا می‌رود؟  مدیـنه! تماشا کن ایـن قافـله  چه عاشق سوی کربلا می‌رود  اگر جان بـه بزم بـلا می‌برد  علی‌اصغرش را کجا می‌برد؟  فضا محو تاب و تب زینب است  گمانم که وقت نمـاز شب است  همه هـاشمیات، مشغـول ذکر  بیابان پر از نغمۀ «یا رب» است  «طرِمّاح»! محمل به سرعت مران  که بانوی این کاروان زینب است  همه کودکـان را هم امشب مـدام  غریبانـه ذکر خدا بـر لب است  حسین است چون ماه و اطراف او  فروزنـده هفتـاد و دو کوکب است  بیابـان! بـزن نـاله‌ای دلـنشین  که دخت علی گشته محمل نشین  عجب کاروانی، خـدا یـارشان  اجل آیـد از ره بـه دیدارشان  متـاعِ همه گشته خونِ گلـو  خداونـد عالم خریـدارشان  شود حجّشان با شهادت شروع  اسارت بـود آخرِ کـارشان  گواهی دهم در کنـار فرات  بوَد آبشان خون رخسارشان  چو اینان عزیـزان پیغمبرند  مبادا کنی ای فلک خوارشان  قضا را چه امری مقدر شده؟  کـه سقّا پـریشانِ اصغر شده  در این کاروان کودکی شیرخوار  بـه دامـان مادر کشد انتـظار  که روزی در آغوش گرم پدر  کند تشنه لب، جان خود را نثار  بپاشد پدر خون او را به عرش  کند هدیـه بـر ذات پروردگار  در آغوش خون خدا پر زند  بـه دامان زهرا بگیرد قرار  به بابا بگوید که با دست خویش  سپر کن به تیر و به خاکش سپار  بـه سقا بگویید آبش دهـد  ز خون دو بازو، گلابش دهد  به زینب بگویید: با سوز و آه  بوَد کعبه‌ات گودی قتـلگاه  بـه اکبر بـگویید: بـابا کنـد  چگونه به زخم جبینت نگاه؟  بـه زهرا بگویید: از کعب نی  شود پیکر دخترانـت سیـاه  به قاسم بگویید: خون سرت  خضابِ رُخَت می شود بی‌گناه  به طفلان بگویید: در زیر خاک  بیاریـد از تـرس دشمن پناه  به "میثم" بگویید اشک روان  فرستد بـه دنبال این کاروان  به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═
  شب سخت وداع است و دلم تنگ  صدای ناله خیزد از دل سنگ  ز هر سو می‌زند غم بر دلم چنگ  نفس آتش شده از سوز سینه  خداحافظ خداحافظ مدینه   امان از جور و بیداد زمانه  حرم شد از حرم بیرون شبانه  بسان بلبل بی آشیانه  رباب و فاطمه، زینب، سکینه  خداحافظ خداحافظ مدینه   مدینه داد و بیداد از جدایی  بزن ناله به شور نینوایی  که شد این قافله کرب و بلایی  فلک را نیست با ما غیر کینه  خداحافظ خداحافظ مدینه   دعایم بود بر لب گریه کردم  نگه کردم به زینب گریه کردم  خدا داند که هر شب گریه کردم  کنار قبر زهرای حزینه  خداحافظ خداحافظ مدینه   مدینه گِل کن از اشکت زمین را  که من بردم گل ام‌البنین را  یگانه ساقی گل‌های دین را  که نبود در وفا او را قرینه  خداحافظ خداحافظ مدینه   مدینه گاه‌گاهی یاد ما کن  ز چشمانت روان اشک عزا کن  دل شب دخترانم را دعا کن  که اینانند زهرا را رهینه  خداحافظ خداحافظ مدینه   شب انا الیه راجعون است  چه گویم روز عاشورا که چون است  زمین کربلا دریای خون است  منم در بین این دریا سفینه  خداحافظ خداحافظ مدینه  به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═
آقاي غريب راهي صحراشد راهي شد و در دل همه غوغا شد تا دخت علي پاي به مركب بنهاد در شهر مدينه محشر كبري شد در لحظه ي آخر سر قبر مادر گريان و پريشان پسر زهراشد اينجا به كنار قبر مادر اما ديري نگذشت روز عاشورا شد... از خون دل آسمان عالم پر شد تا كرب و بلا قتلگه مولا شد اي واي از آن لحظه كه مادر آمد تا گفت بني روضه ها برپا شد واي از دل بي قرار زينب وقتي آقاي غريب، بي كس و تنها شد يك لشگر و ارباب زمين گير شده خصم آمد و بالاي سرش دعواشد اي واي ز روزگار زينب وقتي خلخال ز پاي آل طاها واشد به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═
کاش افتد به دلش خواهر خود را نبرد یا اگر برد دگر دختر خود را نبرد چند روزی است خدایا که پسردار شده یا رب ای کاش علی اصغر خود را نبرد به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═
وقتی که می رفتند دنیا گریه می کرد شهر مدینه مثل زهرا گریه می کرد وقتی که می رفتند پشت پای آن ها چشمان جبرائیل حتی گریه می کرد پائین پای ناقه مریم گریه می کرد دورِ سر گهواره عیسی گریه می کرد این است آن داغ عظیمی که برایش حتّی میان تشت یحیی گریه می کرد این است زینب بانویی که زیر پایش زانوی لرزه دار سقا گریه می کرد بوسید اکبر دست های مادرش را در زیر چادر  ام لیلا گریه می کرد بر روی دامن مادری در گوش طفلش آهسته تا می گفت لالا گریه می کرد یک کاروانِ گریه شد وقتی رقیه با گفتن بابا، بابا گریه می کرد در زیر پای محمل مستوره ی عشق منزل به منزل ریگ صحرا گریه می کرد وقتی که می رفتند عالم سینه می زد وقتی که می رفتند دنیا گریه می کرد به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═
کاروان حسین شد راهی چه شکوهی چه شوکت و جاهی چه علمدار شاخ شمشادی پشت خورشید میرود ماهی به خداوند بی نیاز گدا دست اینهاست هر چه میخواهی میدرخشد شکوهِ محملها صد صدف دور گوهر شاهی محمل با وقار ای جانم دور آن ده سوار ای جانم کاروانی پر از فروغ سحر پر از ارباب و رعیت و نوکر فضه هم هست جای خیلی ها جُون * هم جای جابر و قنبر کاروانی که شاه آورده پرِ شهزاده و پر از مادر همه عاشق تمامشان معشوق همه دلداده و همه دلبر بی قرار همند ای جانم قبلهء عالمند ای جانم صد ملک پر به راه او میریخت سوز غربت ز آه او می ریخت هر قدم بیشتر جلو می رفت اند اندک سپاه او می ریخت ابر رحمت رسید وادی طف نم باران ز ماه او می ریخت نظرش تا به نینوا افتاد دلهره از نگاه او‌ می ریخت قُل أعوذُ بِربِّ کرب و بلا آمده پشت کاروان زهرا روضه در روضه است غربت یار نفسم بند میرود هر بار بعد از این تا غروب روز دهم میشود روضهء عطش تکرار چه غروبی چه غصه ای چه غمی میشود آسمان عالم تار در میان کِشاکِش گودال میشود کارزار یک به هزار باز هم روضه با عزای لهوف باز شد روضه پا به پای لهوف پهلویش نیزه خورد و زین برگشت حلقه شد تنگ تر نگین برگشت نگران غروب زینب بود تا که افتاد بر زمین برگشت طرف خیمه‌گاه خیره که شد باز با تیر سهمگین برگشت موقع سر بریدنش با پا بدن شاه مسلمین برگشت من بمیرم، چه با تنش کردند بی ابالفضل گیرش آوردند گریه زاری چقدر ای مردم بی قراری چقدر ای مردم این همه جا! کجا ببین افتاد بد بیاری چقدر ای مردم این تن شاه ماست، مزرعه نیست! نیزه کاری چقدر ای مردم نیزه در حلق او فرو نکنید زخم کاری چقدر ای مردم مات و مبهوت دخترش ای وای رفت از حال مادرش ای وای *حضرت جُون غلام سیاه به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═
چرا با چشمای تر می‌ری سفر روز كه هست، چرا سحر می‌ری سفر بذار ام‌البنین و بیدار کنم چرا داری بی خبر می‌ری سفر دختر سپاهت و نبر حسین صبر خیمه‌گاهت و نبر حسین به خدا حرمله رحمی نداره طفل بی‌گناهت و نبر حسین داری با عقیله‌ها کجا می‌ری این قده با عجله چرا می‌ری روضه خوندی برا اُمّ سلمه حالا داری سمت کربلا می‌ری می‌سپارم به خدا این قافله رو خدا دور کنه ز ما فاصله رو خودم از گم شدنش خبر دارم اگه می‌شه نبریم سه ساله رو این سفر برام خوش اقبال نمی‌شه خواهرت اینجوری خوشحال نمی‌شه اینجوری روضه نخون برام حسین دروغه، تن تو پامال نمی‌شه اینجوری صدا نزن مادرم و من برات مادرم و خواهرم و... نگران من نباش تو این سفر گرهِ محکم زدم معجرم و بیا تا آخر راه با هم باشیم توی این شب سیاه با هم باشیم قول بده هرچی بلا دیدیم داداش حتی توی قتلگاه با هم باشیم نمی‌خوام تو رو پریشون ببینم نمی‌خوام چشات و گریون ببینم باورم نمی‌شه که روزی بیاد تو رو بی کفن پر از خون ببینم دوس دارم بچه‌هام و فدات کنم خودم و فدای بچه‌هات کنم تا نیومده شب وداعمون دوس دارم بشینم و نگات کنم به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═
دل از مدینه بریده ، خدانگهدارت ز سینه آه کشیده ، خدا نگهدارت برو که مادر تو بهر دیدنت آید به قتلگاه خمیده ، خدا نگهدارت به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═
چرا هستی غرق تاب و تب حسین جونمو میرسونی به لب حسین یه سؤال ازت دارم، فقط بگو چرا داری میری نیمه شب حسین حالا که داریم میریم سفر داداش بیا از این کوچه کن حذر داداش یاد خنده ی مغیره افتادم که میزد مادرو بی خبر داداش یادته که توی کوچه شد سپر یادته میزدنش چهل نفر بیا تا باهم براش گریه کنیم برا اینکه زدنش از پشت سر مثل مادر تورو خیلی میزنن گل یاسو رنگ نیلی می زنن اونا که دس رو مادر کردن بلند توی گودال منو سیلی می زنن کاشکی کعبه حجرالاسود نشه کاشکی راه حنجر تو سد نشه کاشکی بین ازدحام توو قتلگاه مرکب از روی تن تو رد نشه کاشکی قلبتو نسوزونن حسین کاش تنت رو برنگردونن حسین منو از قتلگا بیرون میکنن وحشیا دورتو میمونن حسین کاشکی ناموس تو آواره نشه کاشکی ناموس تو بیچاره نشه چادر فاطمه روی سرمه کاشکی این یادگاری پاره نشه به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═
یک کاروان ماه و ستاره بین راهند مهتاب و جمع کهکشان مات نگاهند نیمه شب است و خائف از ظلم عدویند این ها تمامی حامل سِرّی مگویند از خاندان شور و عشق و نور هستند نورند و در ستر زمان مستور هستند این پاره های قلب پیغمبر روان اند آزرده از جور و جفاهای زمان اند در روشنی سرچشمه ی خورشید هستند در ناامیدی منشأ امید هستند اما چه حیف از مردمان یاری ندارند بر ناقه های بی قراری ها سوارند دلواپسی از چشم طفلان می تراود از این سفر شام غریبان می تراود هر اختری بر حالشان دارد نظاره مهتاب گرید بر غریبیِ ستاره گر سوی کعبه می رود اکنون شبانه این کاروان تا کربلا گردد روانه اکنون روند و بار دیگر باز گردند با مقتل خونین شان همراز گردند این کاروان یک کودک یک ماهه دارد بر شانه های مادرش سر می گذارد اکنون که باشد یکسره مدهوش بابا روزی سرش افتد به روی دوش بابا لین قافله یک دختر دردانه دارد خوش یادگاری بهر یک ویرانه دارد ساقی جمع کاروان میر و سپهدار افتد میان علقمه دست علمدار اینان سرود عاشقی جانانه خوانند اینان نماز عشق را مستانه خوانند روزی ببینی که همه خوش آرمیدند روزی بیایی که همه در خون تپیدند ترسم که اِی در حرم تنها بمانی ترسم ز اهل کاروان تو جا بمانی باید که دل در دست دلداری سپردن باید علم دست علمداری سپردن باید که سلمان بود وقت دل سپاری باید قدم جا پای مولایت گذاری وقتی بماند عشق در اوج غریبی باید شدن همچون زهیر و چون حبیبی هر کس حسینی گردد این دور و زمانه تا روز محشر می شود بس جاودانه باید دل خود را ز شیطان پس بگیری باید برای غربت یارت بمیری باید بمیری زنده ی محبوب گردی باید جدا از بد شوی تا خوب گردی راز جدایی از حسین ، جرم و گناه است او نور نور است و دل ما بس سیاه است چشمی که گریان پی شود بر غربت یار حیف است افتد بر گناه و روی اغیار باید برای کربلا توّاب گردید باید به دور حضرت مهتاب گردید یعنی اباالفضلی شدن راه نجات است واللهِ اشکِ بر حسین آب حیات است هر جا که بر پا گشته بزم روضه خوانی صاحب عزایش هست مامی قد کمانی به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═