eitaa logo
🌹کانال مولودی و اعیاد غریب آشنا (مبشری)
1.8هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
224 ویدیو
56 فایل
https://eitaa.com/joinchat/1922302029Cf52fe4bfa2 #غریب_آشنا #اشعار_و_نغمات_آیینی_مناسبتی_وکاربردی با محرَّم زخم ما نان و نمک ها خورده است تا ابد از شور عاشورا نمک گیریم ما #محمد_مبشری جهت تبادل و ارتباط مستقیم با شاعر @mohammad_mobasheri313
مشاهده در ایتا
دانلود
قانع.m4a
7.19M
مجلس چهلم مرحوم استاد حاج سید رضا موید جمعه ۲۷ آبان ۱۴۰۱ وویس حاج رضا قانع @gharibe_ashena_mobasheri313
حیدری.m4a
4.06M
مجلس چهلم مرحوم استاد حاج سید رضا موید جمعه ۲۷ آبان ۱۴۰۱ وویس حاج آقای حیدری از تهران @gharibe_ashena_mobasheri313
واعظی.m4a
3.39M
مجلس چهلم مرحوم استاد حاج سید رضا موید جمعه ۲۷ آبان ۱۴۰۱ وویس حاج احمد واعظی @gharibe_ashena_mobasheri313
خوشچهره.m4a
5.19M
مجلس چهلم مرحوم استاد حاج سید رضا موید جمعه ۲۷ آبان ۱۴۰۱ وویس استاد خوشچهره @gharibe_ashena_mobasheri313
1_2096482595.m4a
3.65M
مجلس چهلم مرحوم استاد حاج سید رضا موید جمعه ۲۷ آبان ۱۴۰۱ مداح تهران @gharibe_ashena_mobasheri313
کرمانشاهی.m4a
13.13M
مجلس چهلم مرحوم استاد حاج سید رضا موید جمعه ۲۷ آبان ۱۴۰۱ وویس حاج امیر کرمانشاهی @gharibe_ashena_mobasheri313
در سینه هامان زخم صدها بغض پنهانی ست چشمانمان از این مصیبت ابر بارانی ست ای بادهای هرزه در فکر کفن باشید حال و هوای شهرمان بدجور طوفانی ست از پشت گرچه بازهم خنجر زدید اما این شهر این خانه پر از ست این خانه از اهل وفا خالی نخواهد شد این شهر این خانه پر از یار خراسانی ست آری عزاداریم اما غرق امیدیم آری پس از این روزهای سخت آسانی ست آری پس از این، غنچه بسیار می روید صد ها گل قاسم در این گلزار می‌روید یاران ما را بی هوا کشتن کجا زیباست این‌گونه جنگیدن مرام بچه ترسوهاست ای گرگ ها مرد نبرد تن به تن باشید شیر آمده آماده جان باختن باشید چشم عدالت روز و شب در انتظار ماست هیهات من الذله تا آخر شعار ماست ما‌ نان ز دست خصم‌ پیغمبر نمیگیریم ما مرد میدانیم در بستر نمیمیریم با دوستان خویش کارونیم و اروندیم با دشمنان خویش البرز و دماوندیم باید ببینی در رگ ما خون آرش را در چشمهامان غیرت صدها سیاوش را ما یک به یک از نسل خون از نسل شمشیریم وقتش بیاید انتقامی سخت میگیریم از ایستادن آسمان خسته نخواهد شد راهی که با خون باز شد بسته نخواهد شد ای آسمان خونخواهی هابیل نزدیک است شبهای نابودی اسرائیل نزدیک است از آبرو تا جان مرید امر جانانیم ای گاوهای شیرده ما شیر میدانیم در راه میهن لشکر آماده بسیار است سرباز جان بر کف چو حاجی زاده بسیار است غیرت شرف عزت بزرگی ارمغان ماست پایش بیفتد باز موشک گفتمان ماست بر طبل خوشحالی شیطان ها نمی کوبیم با یک خطا سرباز هامان را نمی کوبیم حالا ببین سروی شده امروز این لاله گرچه پر از زخم است این مرد چهل ساله دست علی و فاطمه پشت و پناه ماست این خانه خالی نیست صاحبخانه اش زهراست زهرا همانی که سرود جان نثاری خواند تا آخرین لحظه فقط پای ولایت ماند ای حضرت خورشید هنگام ظهور توست درمان این ظلمت فقط مهتاب نور توست من شک ندارم شهرمان آباد خواهد شد من مطمئنم قدس هم آزاد خواهد شد 🔹 🔹 @gharibe_ashena_mobasheri313
یاد آن که ز رفتنش چهل روز گذشت با این همه، یک لحظه فراموش نگشت گر جای موید است خالی در شهر پر گشته ز ناله در عزایش در و دشت ۱۴۰۱/۸/۲۷ استاد رستگار @gharibe_ashena_mobasheri313
به مناسبت چهلمین روز درگذشت مرحوم عزت الله اسکندری پدر استاد عزیزم حاج اصغر اسکندری بزرگوار چل شب که ندیدم رُخ پاک پدرم را بگذار که جاری کنم اشک بَصَرم را با یاد پدر مرثیه خوانی کنم امشب یک لحظه کنم خلوت اگر دور و برم را هجرانِ پدر بر مِحَن و داغ من افزود خم کرد چِل روز بار مصیبت کمرم را او سَمبُلِ اخلاق نکو بود و محبت بگرفت خزان آن گل نیکو سیَّرَم را دیدار پدر ماند صف روز قیامت آگه کنم از این خبر اکنون پسرم را باید همه یک یک رَویم از عالم فانی من هم کنم آماده لباس سفرم را دنیا به کسی منزل ملک ابدی نیست بشنو پسرم این سخن مختصرم را قانون طبیعت بُوَد این عادت خلقت خواهم برسانم به تو اصل نظرم را @gharibe_ashena_mobasheri313 @mohebanorezakazemi @navaye_tarhim
در راه عشق باید آماده ی بلا بود آغوش خار ، مزدِ طفل برهنه پا بود دندان به کارِ یکی از صد گره نیامد در کوی نیکنامان ، گریه گره گشا بود انگار در زدن را از سائلان گرفتند در را زدن تمام سرمایه‌ی گدا بود ای آخرت ! وفا کن ، با ما شکسته دل ها با ما شکسته دل‌ها دنیا که بی وفا بود یک عمر آه و نفرین ، از این و آن شنیدم تنها به جرم اینکه نفرین من دعا بود دیشب برای مردم تا صبح گریه کردم ای کاش یک نفر هم دیشب به فکر ما بود من هیچ شکوه ای از بیگانگان ندارم آنکه به حال و روزم خندید آشنا بود تا قبر بردنم را همسایه هم نفهمید از بسکه مردن من، چون شمع ، بی صدا بود در هر گذر من و دل از خوبی تو گفتیم گر شهر عاشقت شد ، تقصیر ما دو تا بود از بسکه قطره قطره بر پای تو چکیدم تابوت من سبک تر حتی ز بوریا بود ای دست ! روی خورشید من نشستی اما آنچه سیاه کردی روز سفید ما بود ای کاش می شکستند این دست دیگرم را اما به جای این دست آن دست بسته وا بود امروز را نبینید ، این بی حیا لگد زد دیروز پشت این در جمعیت گدا بود ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد وقتی سرم به در خورد ، فضه ! علی کجا بود ؟!! با کفش های خاکی در خانه ام قدم زد آن خانه ای که فرشش تنها جهاز ما بود رفتم برای مردم حجت تمام کردم : آن را که می کشیدید او حجت خدا بود آن شیر را که دیدم قلبم به درد آمد حیدر برهنه سر بود ، حیدر برهنه پا بود شاعر: 🔹 🔹 @gharibe_ashena_mobasheri313
این قصه ی پایان رسیده ابتدا هم داشت این خانه ی تاریک روزی سرصدا هم داشت این زن که حالا پوستی بر استخوان ماندست هر نیمه شب در سجده اش یاربنا هم داشت این حیدری که دیر شبها میرود خانه.. یک روز بین خانه اش مشکل گشا هم داشت خونابه های گوش بانو خوب میدانند این گوش پاره گوشواری از طلا هم داشت یاللعجب اوباش زهرا را چه بد کشتند! در کوچه ای که خانم آنجا آشنا هم داشت! ثانی لگد میزد بقیه کیف میکردند نامردِ کوچه دوستانی بی حیا هم داشت در روی زهرا ماند در را هم لگد کردند تو فکر کن آن لحظه بار شیشه را هم داشت! مردان نمیفهمند،بهتر که نمیفهمند.. اوضاع زهرا پشت در (فضه بیا) هم داشت یک سیلی معروف و صدها سیلی پنهان.. بین شلوغی ضربه هایی بی هوا هم داشت مولا عبا انداخت بررویش ولی زهرا.. ‌یک چادر افتاده زیر دست و پا هم داشت.. شاعر: 🔹 🔹 @gharibe_ashena_mobasheri313