eitaa logo
🌹کانال مولودی و اعیاد غریب آشنا (مبشری)
1.7هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
231 ویدیو
67 فایل
https://eitaa.com/joinchat/1922302029Cf52fe4bfa2 #غریب_آشنا #اشعار_و_نغمات_آیینی_مناسبتی_وکاربردی با محرَّم زخم ما نان و نمک ها خورده است تا ابد از شور عاشورا نمک گیریم ما #محمد_مبشری جهت تبادل و ارتباط مستقیم با شاعر @gharibe_ashena_mobasheri
مشاهده در ایتا
دانلود
همه ی دنیا کجا عشق امام رضا کجا این دل شیدا کجا عشق امام رضا کجا من بی مایه کجا بردن نام دلبرم من بی نوا کجا عشق امام رضا کجا قطره ی کوچکی ام راهی بحر بیکران قطره تا دریا کجا عشق امام رضا کجا تو گل دشتی و من خار نشسته برِ راه خار این صحرا کجا عشق امام رضا کجا این تویی پادشه هر دو جهان و من گدا دل این گدا کجا عشق امام رضا کجا هر دو دنیا نشود برابر محبتت همه ی دنیا کجا عشق امام رضا کجا یا معین الضعفا نور دل همه مدد یا غریب الغربا عزیز فاطمه مدد کوله بار دل من به سمت تو بسته شده از همه دنیا دل زائر تو خسته شده من دخیل ذکر تو هستم و تا روز ابد رشته ی دلم به پنجره ی تو بسته شده این گدایی که به سوی حرمت زده قدم از همه بریده با عشق تو پیوسته شده فیض دیدار تو آرزوی حور و ملک است انتظاری است که بر راه تو بنشسته شده هر که شد طالب دیدار و لقاء وجه حق از همه گسسته و بر ذکر تک وابسته شد حیف باشد که تو باشی و من از تو محروم هر که سرمست تو شد عارف و وارسته شده یا غریب الغربا کن نظری بر این غریب یادگار فاطمه زیارتت نما نصیب زمزمه ی نام تو سرود عرشیان بوَد نغمه ی اهل زمین و اهل آسمان بود بارگاهت که حریم امن و خاص اولیاست نه فقط پناه ما پناه عرشیان بود قدسیان به شوق تو رهسپر زمین شدند حرمت جلوه گه خدای مهربان بود کو مسیحا که ببیند ز غبار حرمت مردگان زنده شوند و اذن حق بر آن بود به میان قلب زائران به هر زیارتت آرزوی دیدنت همیشه در میان بود پیر ما گفت که در دایره ی هر دو جهان حرم تو بهترین نقطه ی این جهان بود کعبه پابوسیِ بارگاه تو می خواهد دل عاشق از ازل نگاه تو می خواهد یار دل خواه منی مهر منی ماه منی مثل ماه آسمان همیشه همراه منی من شب تارم و تاریکم و تو در بر من روز خورشید و سحر اختر و شب ماه منی دل سپردم به تو از روز الستم جانا مهر جان فزای من دلبر دلخواه منی وقت تنهایی و بی کسی و دلتنگی ها تو شفای محنت و غصه ی جانکاه منی اوج بی قراری و غربت و دلواپسی ام همدم اشک من و سوز من و آه منی به زیارتت گواهی بدهم که زنده ای یعتی این که لحظه ی گناهم آگاه منی مبر آبروی این روسیه اِی یار کریم ملکا راه بده در حرمت شوم مقیم
من جلد توام ، کبوترت یادم داد موقوف تو ، دیوار و درت یادم داد این سجده و افتادگی و پابوسی خم گشتن ایوان زرت یادم داد بر نامه ی جرم خود ، قلم می خواهیم محتاج و گداییم ، کرم می خواهیم یک عمر دخیل پنجره فولادیم آقا ، شب جمعه ای حرم می خواهیم فارغ ز تمام رنج های بی حد آشفته چنان باد که با عشق وزد هر روز شوی زائر سلطان رئوف ای خوش به تو ، ای قطار تهران مشهد سامان بگرفته هر که آواره ی توست بیچاره نگشته هر که بیچاره ی توست آن نفخه که روز حشر در صور دمند آقا به خدا صدای نقّاره ی توست
خودم این جا و دلم مسافر مشهد تو آقا جون دلم شده کبوتر گنبد تو تو دلم آرزوی صحن عتیقه آقا جون دل من به این خوشه با تو رفیقه آقا جون دل من مثل کبوترای تو هواییه دل من یه پارچه مجنون و امام رضاییه دل من با این دلا که هر کدوم یه کفتره به هوای حرمت از تو محله می پره دفه ی آخری که پابوست آقا اومدم به امانتداریات دله دیوونمو دادم بی تو یا امام رضا زندگی لذت نداره اگه از تو دور بشم چیزی حلاوت نداره اونقده در می زنم تا که تو خادمم کنی بکشی دست رو سرم تا آخر آدمم کنی آقا جون اسم تو رو همیشه فریاد می زنم دلمو گره به اون پنجره فولاد می زنم از تردد ملائک حرمت پر از صفاست از نوای زائرات هر صحن تو یه نی نواست من اگه پابوس تو نیام آقا کجا برم اگه من حاجتمو به تو نگم به کی بگم با تو یا امام رضا دلم پر از صفا میشه آخرش بهم می دی برات قبر شیش گوشه
کبوتر حرم شدم، زمزمه ام رضا رضاست کشته ی تیر غم شدم، زمزمه ام رضا رضاست ولی نعمت من است، به گوشه چشم لطف او ببین چه محترم شدم، زمزمه ام رضا رضاست همیشه و در همه جا ، دخیل بر درگه آن پادشه کرم شدم، زمزمه ام رضا رضاست به وقت شادی و به غم، ذاکر نام خوش او همیشه دم به دم شدم، زمزمه ام رضا رضاست امام مهربان من، که با دعای خیر او به عشق هم قسم شدم، زمزمه ام رضا رضاست به خط خونین بنویس، به روی لوح کفنم کبوتر حرم شدم ، زمزمه ام رضا رضاست
●○نوای آشنا○●: نوای آشنا: سلام علی امام الرئوف... دل ، خرابت می شود با یک نگاه جان به زیر سایه ات دارد پناه بندی و زنجیری لبخند توست این دل بیچاره ی غرق گناه من غلام چشم حق جوی توام تو امیر این دلی و پادشاه کی شود این بنده را رامش کنی بهر پابوسی بیاید بارگاه بارگاهت را بنازم شاه طوس یا رضا یا حضرت شمس الشموس تو دلیل افتخار آدمی پاره ی جسم رسول اکرمی ای تمام آسمان ها دست تو چشمه ی خورشید و ماه عالمی کاش مولا در برت راهم دهی ساعت و لحظه ای ،آنی ، دمی آمدم با کوله بار درد ها تا دهی بر من دوایی مرهمی مفلس بیچاره ی جامانده ام یا رضا من بنده ی درمانده ام مستم امشب مست مست از یاد تو نعره ی مستی من فریاد تو بسته ام بند دل خود را دخیل بر ضریح پنجره فولاد تو کاش می شد بار دیگر قسمتم پا نهم در صحن گوهرشاد تو دل سپردن بر تو گشته کار من کار من باشد دمادم یاد تو ای مرا دارو و درمان و طبیب یا رضا ای مظهر امن یجیب کاش مثل یک کبوتر می شدم در حریم تو مجاور می شدم ای تمام آیه ی تطهیر من کاش با تو پاک و طاهر می شدم غیر وصف تو سرودن غفلت است کاش با مدح تو شاعر می شدم کاش با اذن تو ای شاه رئوف خاک پای هر چه زائر می شدم زائرم کن زائر صحن عتیق ای به آهوی بیابان هم شفیق درد آوردم که درمانش کنی غصه آوردم که پایانش کنی دیده ی خشکیده را آورده ام تا به لطفت غرق بارانش کنی آمدم تا هوی زهرایی کشی این گدا را غرق احسانش کنی می شود آیا که این افتاده را زائر آن صحن و ایوانش کنی ای امیر سرزمین ارتضا پادشاه من علی موسی الرضا در فراقت غرق شور التهاب می شوم ای بضعه ی ختمی مآب در شرار عشق خاکستر شدم تا مرا کردی به عشقت انتخاب تا تو را دارم نیاید در دلم از حساب روز محشر اضطراب بر دلم یا حضرت شمس الشموس با ولای مادرت نوری بتاب ای دوای دردهایم جلوه کن ای نوای نغمه هایم جلوه کن
اشکی چکید و چشم همه را بهار کرد نوری رسید و دیده ی ما بی قرار کرد از روزنی دمید و دل ما را شکار کرد ما را اسیر پنجره های نگار کرد یک پنجره گشا و دلم پر بهانه کن سیبی روانه کن دل من را نشانه کن هر کس دمیده هر نفسی که مسیح نیست غیر از کلام حق به مدیحت فصیح نیست عشقی شبیه عشق تو آقا صریح نیست هر پنجره که پنجره های ضریح نیست باید دخیل حضرت خورشید ها شویم باید که سائل در امیدها شویم این مرغ جان ز سینه چو آزاد می شود دل رهسپار پنجره فولاد می شود تا که کسی دلش پی امداد می شود راهی به سوی صحن گوهرشاد می شود سوگند می خورم به خدا جبرئیل بود آن سائلی که بر حرم تو دخیل بود فخری نداری این که ملک زائرت شود فخر ملک بود که دمی ناظرت شود حکم خداست آن چه که در خاطرت شود وقت حساب اهل جهان حاضرت شود این گفته ی خداست علینا حسابهم این گفته ای دگر که الینا ایابهم آن کس که هست حق به رضایش رضا تویی آن کس که هست ضامن حکم قضا تویی آن کس که هست نور دل مرتضی تویی آن کس که هست عشق دل ما رضا تویی بی تو بهانه ای به وجود همه نبود بی تو به عاشقان همه دم زمزمه نبود هر کس زیارت تو کند تا خدا رود یعنی که عاشقت حرم کبریا رود هر کس دخیل پنجره ات شد کجا رود از گنبد طلای تو تا کربلا رود نه نه کسی که زائر تو شد به عالمین باشد همان زمان به خدا زائر حسین شان زیارت تو فراتر ز کربلاست یعنی حریم عشق تو بهتر ز کربلاست یعنی بهشت قبر تو برتر ز کربلاست اما که بوی سیب معطر ز کربلاست هر کس به مشهد تو رود کربلایی است هر دل به عشق تو شود عاشق خدایی است آقا قسم به عشق , که دل بر تو بسته ایم در سایه سار نام بلندت نشسته ایم از غیر مهر تو به دو عالم , گسسته ایم پیمان اگر که بود به جز تو شکسته ایم ما را خدا به حب ولایت سرشته است ما را برای عشق رضا حق نوشته است بر سائلان درگه خود یک نگاه کن نیمه نگاه خود به من روسیاه کن ما را گدای خود کن و عبد الاه کن آقا عنایتی به من بی پناه کن تنها پناه جمع غریبان تویی رضا مهمان جان نه صاحب این جان تویی رضا
سرود به سبک یار دبستانی من ... دست من و دامن این ، آقا که خیلی کریمه لطف و عنایتش به ما ، ثابت شده از قدیمه شب شب عیدی دادن ، فاطمه شد به عاشقا میده برات سفر ، مدینه و کرب و بلا مولا علی موسی الرضا ** از سر شب تا به سحر ، دلم میخواد دعا کنم گوشه ی سجاده فقط ، من آقامو صدا کنم دل رو به دریا می زنم ، تا حرمت پل می زنم به دامنت با حاجتام ، دست توسل می زنم مولا علی موسی الرضا ** تربت مشهدت آقا ، سرمه ی چشم ملکه ضریح با صفای تو ، قبله نه تا فلکه اسم تو تا نمی برم ، قفل دلم وا نمیشه غیر محبتت آقا ، چیزی تو دل جا نمیشه مولا علی موسی الرضا ** لحظه ای هم رهام کنی ، بدون که کارم تمومه حتی نفس کشیدنم ، بدون عشقت حرومه بوی بهشت میرسه از ، هر جایی که حرف توئه خوش به حال عاشقی که ، عمرش فقط صرف توئه مولا علی موسی الرضا
هرچند حال و روز زمین و زمان بَد است یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است حتی فرشته ای که به پابوس آمده انگار بین رفتن و ماندن مردد است اینجا مدینه نیست نه اینجا مدینه نیست پس بوی عطر کیست که مثل محمد  است؟! حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای اینجا برای عشق، شروعی مجدد است جایی که آسمان به زمین وصل می شود جایی که بین عالم و آدم زبانزد است هرجا دلی شکست به اینجا بیاورید اینجا بهشت ـ شهر خدا ـ شهر مشهد است
آن خالقي که بر تن بي روح جان دهد       مهر تو رايگان به دل خاکيان دهد شخص کريم، جودِ بلاشرط مي کند آري خدا هر آنچه دهد رايگان دهد هر نعمتي که داد خدا، بي سوال داد       وصل تو را که خواسته ام بي گمان دهد از خلقت تو خواست خداوند لامکان  ما را کنار رحمت عامش مکان دهد گر جان دهم به يک نگهت سود با من است      کالاي خويش را که بدين حد گران دهد؟   بي امتحان مرا به غلامي قبول کن  رسوا شوم اگر دل من امتحان دهد   دارم اميد لطف تو گيرد چو دست من        دامان پر ز گرد گناهم تکان دهد   می خواست گر خدای که نبخشد گناه ما ما را چرا امام چنين مهربان دهد؟ آن پرچمي که بر سر بام حريم توست      راه بهشت را به محبان نشان دهد قلب"حسان" به ياد تو از غصه فارغ است  در انتظار اين که به پاي تو جان دهد روز جزا که در صف قرآن و عترتيم             ما را امام ثامن ضامن امان دهد مرحوم
آی دنیا آی دنیا لحظه ای بشنو مرا که فقط یک حرف دارم ،حرف بی چون و چرا کوری چشم حسودان تا خدا باشد خدا نیست مولا جز علی و نیست سلطان جز رضا این علی و آن علی در دو جهان جان‌ منند این علی و آن علی ، مولا و سلطان منند دوره ی غم ها سر آمد،  آمده دوران ما در دو عالم پهن گشته سفره ی سلطان ما آمده کشتی چاره ساز هر طوفان ما آمده امشب حسین ِ زینب ِایران ما بوی رحمت بوی نعمت بوی باران آمده البشارت فاطمه ! سوم علی جان آمده ای همیشه سرپناه بی پناهان السلام ای امید آخر نامه سیاهان السلام تکیه گاه محکم ِ بی تکیه گاهان السلام شهریار ملک ایران ، شاه شاهان السلام ظلمت محضم ولیکن رو به ماه آورده ام "بر امام مهربان خود پناه اورده ام " ما نمیخواهیم از تو جز تو را ، حاجت تویی صبح ِ چاره ساز ما در هر شب وحشت تویی اهل تو هستیم ما ، بابای این ملت تویی نعمت از این چیست بالاتر، ولی نعمت تویی چاره مایی چه در قنداق چه بین کفن رعیتت هر که نباشد نیست با ما هم وطن دست و دلبازی که آهو را ضمانت می کند با گدایانش چه در روز قیامت می کند؟ بیش از این دنیا در آن دنیا کرامت می کند مثل جدش قاتلش را هم شفاعت می کند غم مخور عمخوار ما سلطان علی موسی الرضا ست در دو عالم یار ما سلطان علی موسی الرضاست غصه هامان بود بی پایان اگر مشهد نبود دردهامان بود بی درمان اگر مشهد نبود عمرمان می شد شب هجران اگر مشهد نبود اصلا آقاجان چه بود ایران اگر مشهد نبود از تو ممنونیم اعلی حضرت ایران شدی در دو عالم آبروی ملت ایران شدی چایخانه های تو سرچشمه ماء معین چایخانه های تو میخانه ی اهل یقین چایخانه های تو مانند فردوس برین چایخانه های تو دارد هوای اربعین چایی ِ بعد از زیارت از عسل شیرین تر است همچنان چایی ِ موکب هاست چیزی دیگر است ای که چشم مهربانت چاره ساز هر غم است ای که دست ِ رافتت ، ضرب المثل در عالم است هر چه از لطف تو و حال بدم گویم کم است مشهد من دیر گشته روزگارم درهم است ساقیا لبریز از دوری شده پیمانه ام من خمار جرعه ای از آب سقاخانه ام باز سامانم بده دارد محرم می رسد مرده ام جانم بده دارد محرم می رسد درد و درمانم بده دارد محرم می رسد رزق بارانم بده دارد محرم می رسد از من این دلواپسی های محرم را نگیر این حسین‌‌ جانم‌ حسین ، این اسم اعظم را نگیر
امید چشم بیابان فقط امام رضاست که استجابت باران فقط امام رضاست تواب حج تمتع اگر به ما نرسید بیا که حج فقیران فقط امام رضاست عجیب نیست اگر زعفران سحرخیز است که آفتاب خراسان فقط امام رضاست بیار کاسه ی خالی که دست پر بروی که نان سفره ی بی نان فقط امام رضاست هنوز اول راهیم تا به او برسیم بیا که آخر ایمان فقط امام رضاست چه بی دلیل پی تاج و تخت می گردند در این دیار که سلطان فقط امام رضاست به‌ احتضار مرا رو به او بخوابانید که روح این تن بی جان فقط امام رضاست..