eitaa logo
🌹کانال مولودی و اعیاد غریب آشنا (مبشری)
1.7هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
231 ویدیو
67 فایل
https://eitaa.com/joinchat/1922302029Cf52fe4bfa2 #غریب_آشنا #اشعار_و_نغمات_آیینی_مناسبتی_وکاربردی با محرَّم زخم ما نان و نمک ها خورده است تا ابد از شور عاشورا نمک گیریم ما #محمد_مبشری جهت تبادل و ارتباط مستقیم با شاعر @gharibe_ashena_mobasheri
مشاهده در ایتا
دانلود
داره میسوزه در ، گیر افتاده توو هُرم شعله ها ، زندگیه حیدر خونابه روو   زمین  هِی میریزه ، از پهلوی مادر داره میسوزه در بدجور لگد خورده ،ضربه ی محکم و سنگین پا ، گلشو پژدمرده بال و پرش  تَرک  خورده مسمار ، چی سرش آورده بدجور لگد خورده یه عده بی حیا همش توو رفت و آمدن افتاده غرق خون به زیر دست و پا یه زن با بار شیشه پشت در نقش زمین شده خونه و زندگیه حیدرو بِهم زدن شکسته دنده و : پهلوی مادرم میباره درد وغم : از روی مادرم مظلومه مادرم @gharibe_ashena_mobasheri313 چادر و معجر سوخت، بانوی پا به ماه پیش چشم ، یه عده کافر سوخت حرارت اون  قَده  بالا بود که ، همه ی پیکر سوخت چادر و معجر سوخت راه نفس سد شد، ریخته بودن توو خونه نامردا ، حال حسین بَد شد یه گوشه مجتبی دق کرد وقتی ، ضربه ها ممتد شد راه نفس سَد شد همه میخندیدن به حال و روز مرتضی مادر و میزدن با ضرب تازیوونه ها یکی برای یاری و کمک نیومدِش به اشک چشم مجتبی نکردن اعتنا بشکنه پای اون: کسی که زد لگد همونکه بی هوا : مادر ما رو زد   مظلومه مادرم @gharibe_ashena_mobasheri313 قنفذ جفا کردش همراه اون مغیره با غلاف ،  عُقدشو وا کردش دستای ما درو از دستای ، مولا جدا کردش قنفذ جفا کردش کرده ورم بازوو میچکه روو زمین خونابه از ، زخمای توو پهلوو سیاهی و کبوودی ها مونده ، روو صورت و ابروو کرده ورم بازو حرومیا دستای مولارو که بستن و اون دو نفر بازوی مادرو شکستن و خدا الهی نگذره از اون چهل نفر توو کوچه ها غرور حیدرو شکستن چقد بلا کشید: مادر قد کمون باتن غرق خون: دیگه نداشت توون مظلومه مادرم @gharibe_ashena_mobasheri313
در بین این بستر ، میسوزه تن تو این خونه یا لاله س ، روی پیرهن تو روزا تب داری از گریه بی تابی شبا از درد پهلو نمی خوابی سخته نفس کشیدنت ، بمیرم برات 3 معلومه بدجور زدنت ، بمیرم برات 3 @gharibe_ashena_mobasheri313 می سوزی مثل شمع ، داری میشی خاموش دستمال به سر بستی ، همش میری از هوش چشات انگار دیگه خوب نمیبینه گمونم واسه اون دست سنگینه کبود شده زیر چشات ، بمیرم برات 3 نداره جوهره صدات ، بمیرم برات 3 @gharibe_ashena_mobasheri313 یادش بخیر وقتی ، که غوغا می کردی در میزدم هر بار ، تو در وا می کردی تموم شد اون روزای خوشی زهرا با این بغضت من رو میکشی زهرا نکن غریبی با علی ، پاشو فاطمه 3 بگو بلند یا علی ، پاشو فاطمه 3 @gharibe_ashena_mobasheri313 نه سال با درد و غم تو سوختی و ساختی حتی ازم زهرا ، یه حاجت نخواستی نگو پیوسته با من حلالم کن نرو ای خسته رحمی به حالم کن صفای منزل علی ، بمون فاطمه 3 به خاطر دل علی ، بمون فاطمه 3 @gharibe_ashena_mobasheri313 گاهی دخیل اشک می بندی به تابوت گاهی با زیر چشم می خندی به تابوت شده لبخند تو قاتل زینب میون دلها وای از دل زینب بغض و ببین توی چشاش ، نرو فاطمه 3 خونه داری زوده براش ، نرو فاطمه 3 @gharibe_ashena_mobasheri313
چراغ خونه ی حیدر نرو تو رو به خاموشی چقدر درد میکشی وقتی میخوای پهلو به پهلوشی یه شب راحت نخوابیدی تو این هفتادو پنج روزه بمیرم من برات زهرا که سینه ات داره میسوزه همه جسمت پر از درده تنت زخمی چشات تاره هنوز بازوت ورم کرده هنوز خونت رو مسماره توی خونه که راه میری چرا دستت به دیواره بند دوم : تورو دیدم تک و تنها دلم رو غرق آه کردم ببین شرمندتم زهرا کتک خوردی نگاه کردم همه برگ و برت زرده الا ای یاس پژمرده میدونم خیلی درد داری آخه پهلوت لگد خورده تو افتادی من افتادم تو پژمردی و پژمردم کتک خوردی همه دیدند چقدر من خونِ دل خوردم شکست بازوت توی کوچه همونجا کاشکه میمردم @gharibe_ashena_mobasheri313
(دو دمه حضرت زهرا س) پشت در افتاد از پا دختر خیر الوری (فاطمه از پا نشست،در چو پهلویش شکست) گفت بیا فضه خزینی حضرت خیر النسا (فاطمه از پا نشست،در چو پهلویش شکست) پیکر بنت النبی در خاک و خون آغشته شد (فاطمه از پا نشست،در چو پهلویش شکست) فاطمه مجروح گشت و محسن او کشته شد (فاطمه از پا نشست،در چو پهلویش شکست) @gharibe_ashena_mobasheri313 تو امامم هستی و بابای طفلانم علی (یا علی جانم علی)۲ کن حلالم که شده هنگام هجرانم علی (یا علی جانم علی)۲ شب بده غسلم علی جان شب کفن بنما مرا (یا علی جانم علی)۲ کن نهان در خاک دور از دیده ی اعدا مرا (یا علی جانم علی)۲ @gharibe_ashena_mobasheri313 موقع تدفین زهرا بود تنها مرتضی (داغش افزون شد علی،دل پر از خون شد علی) او در آن حالت توکل داشت بر لطف خدا (داغش افزون شد علی،دل پر از خون شد علی) دید بهر یاری اش دستان ختم الانبیا (داغش افزون شد علی،دل پر از خون شد علی) گفت بسپار ای علی جان این امانت را به ما (داغش افزون شد علی،دل پر از خون شد علی) @gharibe_ashena_mobasheri313
با چشمهای نیمه بازت گاه گاهی چشمان خیس و خسته‌ام را کن نگاهی وقتی تنورِ خانه روشن شد برایت گفتم خدا را شُکر کم‌کم رو براهی دستاس را چرخاندی اما رنگِ خون شد دستاس فهمید از نگاهت بی گناهی از بس به پای گریه هایت آب رفتی چون پوستی بر استخوانی، مثلِ کاهی پهلو به پهلو می‌شوی و میچکد خون از زخمهایِ پیکرت خواهی نخواهی از دردِ شانه، شانه میاُفتد زِ دستت خون می‌نشیند کنجِ لبهایت زِ آهی در خواب بودی چادرت را باز کردم شاید ببینم چهره‌ات را در پگاهی دیدم که پائین تر زِ چشمان تو پیداست زخمِ عمیقِ پنج انگشتِ سیاهی این چند شب از سرنوشتم روضه خواندی از سر گذشتم، از جدایی، بی پناهی گفتی غروبی شعله می‌پیچد به بالـم گفتی که می سوزم میانِ خیمه‌گاهی در حلقه‌ی نامحرمان و نیزه داران هرجا که می‌گردم ندارم تکیه گاهی : 💔 زیر چادر دست بر پهلو بگیر اما بمان باشد اصلا دست بر زانو بگیر اما بمان @gharibe_ashena_mobasheri313
صد شکر که ما شیعه ی مولا هستیم موجیم که در پناه دریا هستیم پرسند اگر روز قیامت از ما گوییم همه نوکر زهرا(س) هستیم @gharibe_ashena_mobasheri313
پیش از غروب عمرتوبانو خزان شده مابین بستری وتنت نیمه جان شده از روز حادثه توچرا بی تکلمی نا محرمم مگر لب توبی زبان شده اذن دخول توملک الموت میکند بانوبگومگر اجلت ناگهان شده من گرد بسترت همه شب دور می زنم حرفی بزن بگوکه غم توعیان شده گویابه خواب امشب تو محسن آمده خنده به لب شدی ز لب مهربان شده تسبیح وهم ستاره و سجاده شاهداست بر ناله ی شبانه و درد نهان شده دستی که زانوی غم زهرا به برگرفت غمخوار آه وناله ی این کودکان شده زهراببین که قلب حسن تیر می کشید غمدیده از کبودی قد کمان شده زهراشکسته قلب علی درهوای تو درماتم وعزای تو اومیزبان شده بانو به زیرپای توچادر فتاده بود از بس که خم شدی کمرت ناتوان شده زینب کناربسترتوسفره کرده پهن خوشمزه تر برای تو این پخت نان شده گویاردیف دنده ی تان نامنظم است ای وای من شکسته سراستخوان شده این درد پهلویت پس از آن ضربه ی دَرَست احوال مرگ بررخ ماهت عیان شده از چشم پر ستاره ی تو خون چکیده است گریم برای قطره ی اشک روان شده مهمان شدم شبی که بپرسم حال تورا دیدم بهارعمرتوبانو خزان شده (مجنون کرمانشاهی) @gharibe_ashena_mobasheri313
خبرآمدکه دگربال وپری سوخته شد وسط شعله آتش جگری سوخته شد خبرآمدکه سری روی تنی افتاده وای بین درودیوار بدنی افتاده خبرآمدگل خون است روی پیرهنش شاهداین ماجرا درکوچه هاشد حسنش خبرآمدکه دگربال و پری سوخته شد وسط,شعله ی آتش جگر ی سوخته شد خبر آمدکه ز تب کردن و بیمار شدن خسته شد فاطمه از این همه سربار شدن خبرآمدکه تنی سوخت و تب دار شده خسته ازخستگی و دست به دیوار شده خبرآمدکه دگرشانه ز دستش افتاد خبرآمدکه همه هست علی رفت به باد خبرآمدکه دگر آب شده بال و تنش مثل تصویر شده جمله تمام بدنش کن حلالش به جزاین حرف نباشد "سخنش باید آماده کند بهر تو تنها کفنیش خبرآمدنیمه شب دفن شده یاس نبی شده درخاک گل باغ پراحساس نبی @gharibe_ashena_mobasheri313
نوکر زهرا شدم دنیا به نامم گشته است نام پاک فاطمه ذکر سلامم گشته است من نمیدانم چه رازی دارد این نام عجیب گفتن تکیه کلامم گشته است @gharibe_ashena_mobasheri313