۲۸ دی ۱۳۹۸
.. ¤🕊¤..
#چفیه 🌷♡|..
آنان کہ #حسابشـان پـاک اسـت؛
#راحَـت مےمیـرنـد!
و آن ها کـہ #بےحسـابنـد؛
با #شهادت..
پ.ن:
••اگه نگاهت کنترل بشه
در قلبت باز میشه••
#او_چشمانش_پاک_بود
#اللهمالرزقناشهادتفیسبیلک
۶ بهمن ۱۳۹۸
🌷🍃
🍃
#چفیه
خمپاره آمد
صافـ خورد ڪنار سنگر
حاج همتــ گفت:
بر محمد و آل محمد صلواتـ
نگاهش ڪردم انگار
هیچ چیزی نمیتوانستـ تڪانش دهد...
"دلم از این ایمانها میخواهد"
+ ایمانت بوی خدآ میده؟ +
#شهدارایادکنیمباذکرصلوات
۲۴ بهمن ۱۳۹۸
🌷🍃
🍃
#چفیه
ابوعلی میگفت...
هفت سین من "سین" ندارد🍃
آخر "سیدابراهیم" رفته است سفر..
همیشه به ما میگفت
سر زینب به سلامت
سر نوکر به درک🌹
.
.
#شهیدصدرزاده
#شهیدابوعلی
#شهدارایادکنیمباذکرصلوات
۶ فروردین ۱۳۹۹
#شلمچه
آن ها #چفیه داشتند…
من #چادر دارم!
آنان چفیه می بستند تا #بسیجی وار بجنگند!
من چادر می پوشم تا #زهرایی زندگی کنم...
.
آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی #شیمیایی نشود!
من چادر می پوشم تا از نفَس های #آلوده دور بمانم...
.
آنان موقع #نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند!
من پوشیه می دنم تا از نگاه های #حرام پوشیده باشم...
.
آنان با #چفیه زخم هایشان را می بستند!
من وقتی چادر ی می بینم یاد زخم پهلوی #مادرم می افتم...
.
آنان #سرخی خونشان را به #سیاهی چادرم امانت داده اند!
من #چادر سیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم...🌸🍃
۱۲ فروردین ۱۳۹۹
🌱🥀🌱🥀🌱🥀
🔅محسن در #سوریه با شهید روحالله قربانی آشنا شده بود و یک مدت باهم بودند. وقتی روحالله قربانی شهید🌷 شد، محسن خیلی ناراحت شد😔 مدام عکسش رو نگاه میکرد و میگفت: این آقا #روحالله خیلی بچه ی خوبی بود. خوش به حالش که شهید شد🕊
🔅همانطور که به عکسش خیره شده بود گفت: نگاه کن، #عرب نبودا اما نمیدونم چجوری انقدر ماهرانه #چفیه رو دور سرش میپیچید. بعد هم عکس شهید را به طرف من گرفت و نشانم داد.
🔅داشت در مورد #همین_عکس معروف آقا روحالله صحبت میکرد. همان عکسی📸 که چفیه ی کرم رنگش را دور سرش پیچیده بود.
به نقل از: همسر شهید محسن حججی
#شهید_محسن_حججی🌷
#شهید_روح_الله_قربانی🌷
#شهدای_مدافع_حرم
۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
قرارگاه حاج قاسم سلیمانی
یه روزی هم میاد
رو بَنِرای سطح شهر میبینیم نوشته:
« کاروان راهیان #عشق »
.
کاروانی که از ایران و افغانستان و عراق زائـر راهی میکنه به سمت #سوریه...
می بردمون به سمت حرم حضرت زینب و حضرت رقیه...
وقتی خوب دلمونو تکون دادیم و عقده ی این چند سال فراق رو جبران کردیم...
.
یکی مثل #حاج_حسین_یکتا که از یادگارای همین سالای جنگ با تکفیریا باشه برامون شروع میکنه به روایت کردن...
.
" اینجا که نشستید
اسمش #زینبیه است!
قریهای که توش حرم مطهر خانوم زینب قرار داره...
همینجا بود که مدال #شهادت گردن #شهید_محرم_ترک ، اولین شهید مدافع حرم ، انداختند...
.
تو همین خاک بود که #شهید محمود رضا بیضایی به معشوقش ، امام حسین رسید... "
.
بعد سوار اتوبوس میشیم و میریم #حلب
بعد از اینکه نشستیم رو خاکا ، راوی میگه:
" اینجا حلبِ...
همونجایی که #سردار_همدانی رو به آسمون پرواز داد...
همینجا بود که #شهید_صدر_زاده ، فرمانده ایرانی لشگر فاطمیون ، سرشو گذاشت رو پاهای اربابش!
#شهید_محسن_خزایی خبرنگاری که دختر سه ساله شو به دختر سه سالهی ارباب سپرد و از دنیا خداحافظی کرد...
.
اینجا مقتلِ #شهید_محمدرضا_دهقانِ و #شهید_رسول_خلیلی ...
جووناالوارثینو سال شماها که از همون اول عادت کرده بودن به دل ندادن...
.
مقصد بعدیمون #خان_طومانِ ، جنوب غربِ حلب...
همونجایی که تروریستا محاصرهش کردن و نیروهای مقاومت رو مجبور به عقب نشینی...
همونجایی که وقتی آزاد شد،همه سجده شکر بجا آوردیم...
هر چند برای آزاد شدنش #شهید دادیم و اسیر...
یکیشون #شهید_محمد_بلباسی بود که با رفتنش چهار تا بچهش یتیم شدن...
ولی کاری کرد که اون دنیا ، جلو حضرت زهرا ، سرشونو با افتخار بلند کنن و بگن:
ما بچه های شهید بلباسی ایم! "
مثل #شلمچه ، مثل هویزه ، مثل چزابه ، مثل طلاییه ...
یه روزی #حلب و خان طومان و زینبیه و ریف رو قدم قدم زیارت می کنیم...
یه روزی گذرمون بهشون میخوره..
[ هر زمان تو خیابونا چشمتون خورد به بَنِرا و تابلوهایی که ازتون دعوت کرده با این کاروان راهی شید ، بدونید به فاصله ی اندکی ، روزی میرسه که سرتاسر ایران نوشتن...
« کاروان راهیان قدس »
کاروانی که این بار مقصدش فراتر از #شلمچه و #دمشقِ !
کاروانی که میره به سمت خود #بهشت
نماز میخونه تو مسجدالاقصی...
با امامت امام دوازدهم...
و با حضور تمام شهدا...
شهدایی که روزی برای زیارتشون #چفیه هامون و #چادر هامون خاکی شد ...
و دیر نیست اون روز !
روزی که با چشمای خودمون ببینیم که رو سر در ورودی #فلسطین نوشته:
«ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین»
۲۰ خرداد ۱۳۹۹
هدایت شده از ،
🌻 🌻
🌹#چادرے_ها_فرشتنہ_اند🌹
جانت را ڪہ بدهی در راه خدا "#شهید" می نامند تو را؛😞
بہ گمانم اگر #روحت را هم بدهی شاید...!😢
.
و مݧ احساس میڪنم اینجا و در ایݧ سرزمین؛
دختراݧ زیادے هستند کہ هر روز پشتِ #سنـــــ😍ـــــگر ِسیاه ِساده ی سنگینِ خود #دفاع می کنند از نجابتشان...😌
و هر لحظہ #شهید می شوند انگار!
پس "#شهید_زنده" حواست بہ حجابت باشد...☺️🙏
.
.
.
گـــآهی که چادرت خاکی می شود از #طعنہ هاے مردم شهــــر...😔
یاد #چفیه هایی باش که برای #چــــــــآدرے ماندنت، خونی شدند...😭
#شهیـد_نظر_میکند_بہ_وجہ_الله 😊
🆔@ghasem_solaymani
۶ بهمن ۱۳۹۹