eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
4هزار دنبال‌کننده
642 عکس
146 ویدیو
18 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام الله علیها سلام الله علیها *وداع* الوداع ای ، مهربانم آتش مزن ، تو به جانم آرام جانم ، ترک سفرکن یارجوانم،حالم نظر کن فاطمه جانم ای فاطمه جان کلمینی ، یافاطمه گریه کردم، پیش همه چشمان زخمی، یک لحظه بگشا احوال حیدر،داردتماشا فاطمه جانم ای فاطمه جان بگو چرا ، ای همسرم بازوی تو ، دارد ورم لعنت به قنفذ ، داده عذابم کرده مغیره ، خانه خرابم فاطمه جانم ای فاطمه جان مرهم نشد ، بیاورم شاکی از آن ،میخ درم این درد سینه،برده امانت دشمن چه کرده بااستخوانت فاطمه جانم ای فاطمه جان *جواب حضرت زهرا سلام اله علیها* ای رهبرِ، خانه نشین حال و روز ِ ، زهرا ببین کن حلالم ای آقایِ بی یار حیدرِ تنها خدا نگهدار ای علی جانم جانم علی جان شرمنده ام با رفتنم برقلب تو آتش زنم گریه نکن ای دارو ندارم دارم وصیت بنشین کنارم ای علی جانم جانم علی جان پوشانده ام رویم اگر اذیت شدم در پشت در جسمم شبانه،تنهاکفن کن غسلم را از زیر پیرهن کن ای علی جانم جانم علی جان گویم علی با شور و شین جان تو و جان حسین دانی زچه در شور و نوایم فکر حسین و ، کرب وبلایم ای حسین جانم غریب مادر قرار ِما تهِ گودال چشم بی سر شود پامال گویم بنی با اشک دیده بوسه زنم رگهای بریده ای حسین جانم غریب مادر @ghasemnemati_ir
سلام الله علیها سلام الله علیها مادر مرومرو ای مادر جوان قامت کمان شدی خسته زمردم نامهربان شدی مادر مرومرو بر صورتت چرا چادر کشیده ای در کوچه ها بگو مادر چه دیده ای مادر مرو مرو با بسترت یکی گشته تنت چرا مخفی نموده ای اسرار کوچه را مادر مرو مرو دادی به دخترت تو درس عاشقی نیلی شدی ولی زهرای سابقی مادر مرو مرو دادی به دست من امشب سه تا کفن دلواپسم بگو از کربلا سخن مادر مرو مرو یک جمله لااقل از پیرهن بگو باشد وصیتت بوسیدن گلو مظلوم حسین حسین مادر برو ولی باشد قرار ما هنگام غروب گودال کربلا مظلوم حسین حسین بازحمت از حرم آیم به قتلگاه الشمر جالسٌ باید کنم نگاه آید به گوش من آنجا صدای تو می بوسم آن گلوی پاره جای تو @ghasemnemati_ir
گزیده ای اشعار فاطمیه ✔️مناجات با امام زمان ارواحنافداه ✔️مدح و مرثیه ✔️نوحه،زمینه،زمزمه @ghasemnemati_ir
شب‌های جمعه زهرا می‌آید کرب و بلا با قامتی خمیده دیدار یک سر جدا می‌زند ناله آشفته گیسو حسین جان مادر پیراهنت کو می‌گذارد لب‌هایش بر حلقوم بریده با نوای بنی جانش بر لب رسیده می گوید دیدم بر نیزه هایی شبیه من در زیر دست‌وپایی لبان تشنه ات را دیدم که تکان دادی گیسویت را عزیزم دست این و آن دادی قامت خمیده صدایت کردم در زیر چکمه پیدایت کردم @ghasemnemati_ir