#نوحه_دهگی
#دهه_سوم
#شب_چهارم
#دوطفلان_زینب
دوهدیه آوردم . به محضرت دلبر
دو شیر غران از . صلالهٔ جعفر
آه...
به اذن مادر _ بخاک افتادند
به پای رهبر_ سر خود دادند
یا... اباعبدالله
ببین که با گریه .به پایت افتادند
تو را به غمهای . حسن قسم دادند
آه ...
به روی مادر _ پسر حساس است
چه شد در کوچه _ حسین یادت هست؟
یا...اباعبدالله
همینکه اشک غم _به چهره ات دیدم
زحال طفلانم _دگر نپرسیدم
آه ....
توهم انروزی_ که بر میگردم
مپرس از طفلی_که خاکش کردم
یا....اباعبدالله
#نوحه_دهگی
#دهه_سوم
#شب_چهارم
#دوطفلان_زینب
@ghasemnemati_ir
#امام_سجاد_علیه_السلام
#دهه_سوم
#شب_پنجم
#نوحه_دهگی
به دیدهٔ گریان _ خدا خدا کردم
بیاد بابایم _ عزا بپا کردم
رگ حنجر را _ خودم بوسیدم
حصیری دور ِ _ بدن پیچیدم
اباعبدالله
در این چهل منزل _ امام ز شهر شام
ز بی سر و پاها _ شنیده ام دشنام
همین یک صحنه _ عذابم می داد
مسیر زینب _ به بازار افتاد
اباعبدالله
اسیری زینب _قرار من را بُرد
میان آن مجلس _ به غیرتم برخورد
چه الفاظی بد _ به لب آوردند
گرفتاران را _ تماشا کردند
اباعبدالله
#قاسم_نعمتی
#دهه_سوم
#شب_پنجم
#امام_سجاد_علیه_السلام
@ghasemnemati_ir
نوحه شب ششم مولا قاسم بن الحسن(ع)
#دهه_سوم
#نوحه_دهگی
#حضرت_قاسم_سلام_الله_علیه
زره نپوشیدم _کفن به تن دارم
میان رگ هایم _ خون حسن دارم
ز جام وصل _ خدا لبریزم
سپاهی را من_ بهم میریزم
اباعبدالله
زنم زجان نعره _ نوای جاءالحق
ز هم بپاشم من _ قبیله ی ازرق
به اذن سقا _ نمودم غوغا
شده تکبیرم_ انا ابن الزهرا
اباعبدالله
همینکه افتادم _ به زیر دست و پا
کشیده شد قدّم _به سم مرکب ها
شدم وارث _ مدینه اخر
شکسته سینه _ شبیه مادر
اباعبدالله
#قاسم_نعمتی
#نوحه_دهگی
#دهه_سوم
#حضرت_قاسم_سلام_الله_علیه
@ghasemnemati_ir
نوحه شب هفتم حضرت علی اصغر علیه السلام
#دهه_سوم
#نوحه_دهگی
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
اگر چه شش ماهه_ ولی علمدارم
بلای عشقت را _ به جان خریدارم
قسم بر حیدر _ قسم بر زهرا
به پایت خونم _ بریزم بابا
اباعبدالله
تو خم به ابرویت_ نیاوری بابا
رسیده بهر تو _ چه لشگری بابا
همه غوغای _ قیامت با من
به صبح محشر_ شفاعت با من
اباعبدالله
تنم تکانی خورد _ میان دستانت
نشسته خون من _ به روی چشمانت
ببخش با داغم _ عذابت کردم
ز خون حنجر _ خضابت کردم
اباعبدالله
#قاسم_نعمتی
#نوحه_دهگی
#دهه_سوم
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
@ghasemnemati_ir
نوحه شب هشتم حضرت علی اکبر علیه السلام
#دهه_سوم
#نوحه_دهگی
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
موذن دشت _ کرببلا اکبر
زره به تن کردی _ شبیه پیغمبر
خرامان رفتی _ به سمت میدان
ذبیح عشقی _ به عید قربان
علیِّ اکبر
ورق ورق گشته _ تمام قرآنم
تن تو می ریزد _ ز لای دستانم
عبا می خواهد _ تنت بردارم
گره افتاده_ ببین در کارم
علیِّ اکبر
نفس نفس جانم _ رسانده ای برلب
زخیمه می آید _ دوان دوان زینب
عفیف عالم _ رسیده اینجا
به حق عمه _ بلندشو ازجا
#دهه_سوم
#نوحه_دهگی
#قاسم_نعمتی
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
@ghasemnemati_ir
نوحه حضرت ابالفضل علیه السلام
#نوحه_دهگی
#دهه_سوم
#قمربنی_هاشم
ستون این لشگر_ امیر دلهایی
تو زاده ی حیدر _ عزیز زهرایی
همه لب تشنه _ تو هستی سقا
به هرچه نوکر _ تو هستی آقا
امیری عباس
اگر چه بی دستی _ ولی علمداری
گره گشا هستی _ تو ابروداری
زمین افتادی_ زروی مرکب
به خیمه گشته _ پریشان زینب
امیری عباس
میان راه من _فتاده دستانت
نمانده چیزی از_ شکوه چشمانت
به قامتی خم _ به قلبی پر خون
کشیدم تیر از _ دهانت بیرون
امیری عباس
#قاسم_نعمتی
#نوحه_دهگی
#دهه_سوم
#قمربنی_هاشم
@ghasemnemati_ir
نوحه ورود به شام و حضرت زهرا سلام الله علیها
#دهه_سوم
#نوحه_دهگی
#شب_آخر
#دروازه_شام
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
به هرنفس باید _ ازاین بلا جان داد
مسیر آل الله_ به شهرشام افتاد
رسیده جانم _ از این غم بر لب
همه خندیدند_ به حال زینب
اباعبدالله
به نیزه حق داری _ ز غصه لبریزی
کشیده کار اینجا _ به آبروریزی
به سوی محمل _ هجوم آوردند
به چشم برده _ نگاهم کردند
اباعبدالله
از آن دوشنبه که _ مدینه شد غوغا
مغیره سیلی زد_ به مادرم زهرا
امان از کوچه _ امان از بازار
امان از نیزه _ امان از مسمار
مدد یازهرا
#نوحه_دهگی
#قاسم_نعمتی
#دهه_سوم
#شب_آخر
#دروازه_شام
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
@ghasemnemati_ir
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#نوحه_دهگی
تجلیِّ اسم ِ _ هوالکریمی تو
گره گشای ما _ از آن قدیمی تو
سلام ٌ علی _ فوادُالزّهرا
پناهم هستی _ بگیر دستم را
حسن یا مولا
چه امتحانی تو _به کوچه پس دادی
تکان پر و بالت _ در آن قفس دادی
توهم بامادر_ تکانی خوردی
چگونه اورا _به خانه بردی
حسن یامولا
کنار قبر تو _ حسین زمین خورده
ولی کجا دستش _ سوی کمر برده
زغصه پشتِ _ حسینت تا شد
که روی دشمن_ به زینب واشد
حسن یامولا
#قاسم_نعمتی
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#نوحه_دهگی
@ghasemnemati_ir
#نوحه_دهگی
#نوحه_فاطمیه
#حماسی
#احراق_باب
چادر تو حبل المتین فاطمه فاطمه
رکن امیرالمومنین فاطمه فاطمه
روز قیامت ، ناقه سواری
بر چشم عالم ، پا می گذاری
زهرا یا زهرا
ای مادر هر سینه زن فاطمه فاطمه
ام الحسین ام الحسن فاطمه فاطمه
در مهربانی ، تو بی نظیری
دستان مارا ، محشر بگیری
زهرا یا زهرا
در وسط آتش و دود فاطمه فاطمه
صورت تو گشته کبود فاطمه فاطمه
زیر لگدها ، نقش زمینی
ناله کشیدی ، فضه خذینی
مظلومه زهرا
تاکه در خانه شکست فاطمه فاطمه
محسن تو رفت ز دست فاطمه فاطمه
در جای تنگی ، شدی گرفتار
گفتی به گریه ، لعنت به مسمار
مظلومه زهرا
#فاطمیه
#نوحه_قدیمی
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
گزیده ای اشعار فاطمیه
✔️مناجات با امام زمان ارواحنافداه
✔️مدح و مرثیه
✔️نوحه،زمینه،زمزمه
#بیا_بیا_گل_زهرا_عزای_مادر_توست
#با_گریه_مانوسم_نه_یک_ماه_و_دوماهی
#شوريده_دليم_و_سر_سوداى_تو_داريم
#بيا_كه_گنبد_خضراست_ديده_بر_راهت
#حالا_که_بی_پناه_شدم_یاابن_فاطمه
#حق_ملاك_عشق_را_با_عشق_تو_سنجيده_است
#حضور_سبز_نگاه_تو_جان_دهد_مـا_را
#از_ابتدا_تا_انتها_دعوا_سر_علی_بود
#درقاب_چشمهای_همیشه_بهاری_ام
#خانه_خراب_گشتن_من_با_عزای_توست
#دل_تو_از_دل_آشوب_من_خبردارد
#آن_شب_در_آن_بیت_العزا_غوغا_به_پا_بود
#علت_خلقت_علی_و_ام_خلقت_فاطمه
#با_هر_نفس_عمر_کمت_کمتر_شود_زهرا
#نفرین_به_آن_دوشنبه_و_پیکار_لعنتی
#اهل_مدینه_شاهد_بی_یارها_شدند
#براي_شستن_تو_از_كجا_شروع_كنم
#سر_تا_سر_وجود_مرا_غم_فرا_گرفت
#رو_بگردانی_ز_ما_دنيا_جهنم_ميشود
#ای_محرم_اسرار_مادر_فضه_خانم
#نوحه_به_سبک_منم_آواره_بین_کوفه_شهادت_حضرت_زهرا
#رسم_ما_نبوده_این_تو_روی_و_من_مانم
#ای_خانومم_ای_خانومم_نرو_بمون_کنارم
#سبک_فاطمیه_شد_موسم_غم
#سبک_بانوی_دو_عالمی
#سبک_سلام_آقا_من_الان_روبروتونم
#به_درد_و_غم_گرفتارم_چه_سازم
#بیا_این_شب_جمعه_آخری
#نوحه_فاطمیه_ای_محور_آل_کسا
#نوحه_فاطمیه_سبک_نسیمی_جانفزا_می_آید
#نوحه_مرو_ای_مهربان_جوان_قد_کمان
#نوحه_الوداع_همسفر_فاطمه_فاطمه
#نوحه_افتادی_به_بستر_و_گریه_کنم_کنار_تو
#نوحه_این_توئی_مظهر_عصمت_محور_عالم_خلقت
#نوحه_محور_آل_کسا_عصمت
#شور_سبک_وصلی_الله
#زچشمم_آسمانت_را_به_ابری_تار_پوشاندی
#خانه_خراب_گشتن_من_با_عزای_توست
#فاطمه_دلواپسم_خیز_و_پریشانم_مکن
#بیدار_هستم_تا_سحر_از_درد_سلمان
#مادری_خورد_زمین_و_همه_جا_ریخت_بهم
#نوحه_دهگی
#چادرتوحبل_المتین_فاطمه_فاطمه
#نوحه_حضرت_زهرا
#زمینه_حضرت_زهرا
#حیدر_کنار_توزپاافتادنی_نیست
#آرام_دیده_بسته_ای_و_خواب_رفته_ای
#نوحه_حضرت_زهراسلام_الله_علیها
#آری_صدای_آه_گاهی_گوشه_دار_است
#دگروقت_پریشانی_است_مردم
#زمزمه_زمینه_حضرت_زهرا
@ghasemnemati_ir
#نوحه_حضرت_زهراسلام_الله_علیها
#نوحه_دهگی
نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها
#ام_الائمه_ای_توعصمت_الهی
بر تمام حجج، تو حجت الهی
بانوی بی حرم
هستی تو مادرم
یا فاطمه مدد
کشته شدی ولی، تو به چه گناهی
ریشهٔ نهضت ِ ، بقیة الهی
زدی در کوچه ها
مهدی را هم صدا
یا فاطمه مدد
تا که در پشت در ، گشتی تو گرفتار
زخمی شد صورتت ، بین در و دیوار
فضه می زد به سر
گشتی تو بی پسر
یا فاطمه مدد
روضه سر بسته شد، بین دیوار و در
عبا رویت کشید، باچشم تر حیدر
شد خانه قتلگاه
برطفلی بی گناه
یا فاطمه مدد
نوحه شب دوم
ریحانه نبی ، انسیة الحورا
حبیبهٔ علی ، ای زهرهٔ زهرا
با تو شد همنشین
امیرالمومنین
یا فاطمه مدد
از دامنت حسن ، شاهِ کرم باشد
با دعایت حسین ، صاحبْ حرم باشد
تو مهتاب ِ شبی
الگوی زینبی
یا فاطمه مدد
بسته شد راه تو ، در کوچه ای باریک
یک لحظه شد جهان ، پیش چشمت تاریک
در کوچه مجتبی
برایت شد عصا
آه وواویلتا
یک طرف صورتت، زخمی با سیلی شد
آن طرف خورده بر ، دیوار و نیلی شد
دو گوشواره شکست
مادر زمین نشست
آه و واویلتا
نوحه شب سوم
خاتون محشری، تو آبروداری
با چه جلالتی ، برناقه سواری
نام ما شد همه
محب الفاطمه
یا فاطمه مدد
شب عروسی ات ، آمد نامه از یار
برگِ امضا شده ، برائةٌ من نار
می آیی با حریر
دست مارا بگیر
یا فاطمه مدد
پیکر تو شده ، همسطحِ با بستر
پرستارت شده ، با چشم تر حیدر
خیلی لاغر شدی
بی بال و پر شدی
آه و واویلتا
هر کس دیده تورا ، گفته با چشم تر
مریضهٔ علی ، نمی ماند دیگر
تا نفس می زنی
خونین پیراهنی
یا فاطمه مدد
نوحه شب چهارم
خانهٔ کوچکت، گشته عرش رحمان
با نور چادرت ، کافر شد مسلمان
اسم اعظم تویی
نور عالم تویی
یا فاطمه مدد
معنای آیهٔ ، انا هدینایی
تک تک دنبال ما، در محشر می آیی
بر دل باید نوشت
مادر یعنی بهشت
یا فاطمه مدد
این شبها هرنفس ، مرگت را می خواهی
خونین شود لبت ، تا می کشی آهی
آخر ابوتراب
شود خانه خراب
آه و واویلتا
با زحمت می شوی ، توپهلو به پهلو
داری شکایت از ، استخوان بازو
لعنت بر آنکه زد
بر پهلویت لگد
آه و واویلتا
نوحه شب آخر
این شب آخری ، رحمی کن بر حالم
نگو با چشم تر ، علی کن حلالم
جان اباالحسن
حرف رفتن مزن
آه و واویلتا
چه آتشی ببین ، در قلبم افتاده
کم کم باید کنم، تابوتی آماده
در پیش بچه ها
کفن کنم تورا
آه وواویلتا
دیدم شانه زدی ، موی حسینت را
بوسیدی تا سحر ، روی حسینت را
روضه را کن مرور
کوفه کنج تنور
آه و واویلتا
با گریه سه کفن ، دادی دست زینب
قربان پیکیری ، که شد تا مرتب
صلی الله وعلی
ساکنِ کربلا
آه و واویلتا
#قاسم_نعمتی
#نوحه_حضرت_زهراسلام_الله_علیها
@ghasemnemati_ir
#نوحه_شبهای_محرم
گفتم حسینُ، ناله کشیدم
با اذن زهرا، مشکی پوشیدم
گریه شد کارم، سینه زنِ یارم
با زینب می خوانم، با زهرا می بارم
لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله ..
با چشم گریان، بر روی دارم
با کام عطشان، جان می سپارم
چشمم به راهت، کو آقا سپاهت
یابن الزهرا گشته، کوفه قتلگاهم
لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله ..
کوفه هم آقا مثلِ مدینه
بغض علی را دارد به سینه
آمده لشکر بهرِ علی اصغر
میریزد در صحرا جسم علی اکبر ..
لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله
شب دوم
آید از اینجا . بوی جدایی
حاجی زهرا . شد کربلایی
می رسد از راه . باسینه ای پر آه
دلنگران زینب . همراه ثارالله
حسین ثارالله یا اباعبدالله
آید به گوشم . بادیده تر
از این حوالی . صدای مادر
جان عباسم . می دانی احساسم
من روی گیسوی . تو خیلی حساسم
حسین ثارالله یا اباعبدالله
با چه شکوهی . حجابم کامل
پایین آمدم . ز عرش محمل
واویلا آن دم . که با قامتی خم
محمل نشین گردم . همراه نامحرم
حسین ثارالله یا اباعبدالله
نوحه شب سوم
کنج خرابه . شد عرش اعلا
خوش آمدی ای عزیز زهرا
ای قرار من . چشمم شده روشن
سر تو بگذارم . آهسته بر دامن
مهربان بابا یا اباعبدالله
کردم نوازش . با گریه مویت
چیزی نمانده از ماه ِ رویت
شکل هلالی . دارم یک سوالی
بدون گوشواره . گوشم شده خالی
مهربان بابا یا اباعبدالله
گم شدم آن شب . تا در بیابان
گفتم یا زهرا . با چشم گریان
دیدم یک بانو . دستش روی پهلو
مرا بغل می کرد . با ورم بازو
مهربان بابا یااباعبداله
نوحه شب چهارم
دوبچه شیر از . اولاد جعفر
قربانی های . دختر حیدر
این دو رزمنده . دل ز عالم کنده
تانشود مادر . یک لحظه شرمنده
یا ذبیح الله یا اباعبدالله
بر دوش اینها . کرده حمایل
شمشیری مادر . با ابوفاضل
آبرودارند . چون حیدر تبارند
جای زینب اینها . راهی پیکارند
یاذبیح الله یااباعبدالله
ز میدان آمد. تا حسین دلخون
زینب نیامد . از خیمه بیرون
یعنی برادر . گریه نکن دیگر
این دو جوان من . قربانی اکبر
یاذبیح الله یااباعبدالله
نوحه شب پنجم
بوی مدینه . دارد شمیمم
عبدالله هم من . ابن الکریمم
من جگردارم . ارث جمل دارم
ده ساله ام اما . شیر هر پیکارم
جانم حسن جان . جانم حسن جانم
بودم اسیر دستان عمه
تا مرکب آمد . جانب خیمه
دستم کشیدم . سوی تو دویدم
گیسویت را دست . یک بی حیا دیدم
یاذبیح الله یااباعبدالله
دستم سپر شد. بر حنجر تو
افتادم بی دست . بر پیکر تو
گشتم در غوغا . دست وپاگیر اینجا
از تو جدا کردند . بانیزه جسمم را
یاذبیح الله یااباعبدالله
نوحه شب ششم
ماه حرم شد . از خیمه عازم
سقا صدا زد. جانم به قاسم
بت شکن آمد. کفن به تن آمد
باسربند سبزِ . جانم حسن آمد
جانم حسن جان . جانم حسن جانم
نقش بازویش. ذکر جاء الحق
با یک ضربه زد . گردن ز ازرق
بر پا شد طوفان . شد فاتح میدان
نعره کشید عباس . ایوالله عموجان
جانم حسن جان جانم حسن
شادی سر آمد . بی بال پر گشت
کوته رفت اما . کشیده برگشت
می زد دست و پا . روی خاک صحرا
سینه شکسته شد . چون مادرش زهرا
یا ذبیح الله یا اباعبدالله
شب هفتم
ششماه یارِ نارک گلویم
خون گلویت . شد آبرویم
ای علی جانم . می لرزد دستانم
آهسته برایت . لالایی بخوانم
لای لای علی جان . لالایی علی جان
یکی دوتا نیست . این لحظه دردم
با چه رویی من . خیمه برگردم
درخیمه مادر . منتظرت اصغر
روی سینه من . پاره شده حنجر
لای لای علی جان لالایی علی جان
آماده کردم . یک قبر کوچک
می آید از راه . مادر کودک
تو سربلندی . حق داری می خندی
مهلت نشد بابا . چشمت را ببندی
لای لای علی جان لالایی علی جان
شب هشتم
با چه وقاری . مانند حیدر
روی به میدان .علی اکبر
ای همه هستم . محاسن بر دستم
حرز یا زهرا بر . بازوی تو بستم
یاعلی اکبر جانم علی اکبر
تا ناله کردی . خود را ساندم
بهتر بگویم . خودرا کشاندم
بگو کجایی . توپخشِ صحرایی
پیش نگاه من . تو اربااربایی
یاعلی اکبر جانم علی اکبر
نیزه کشیدم . از پهلوی تو
افتاده بودم . بی جان روی تو
ای نامرتب. جانم شده برلب
از تو جدایم کرد . گریه کنان زینب
شب تاسوعا
برخیز علمدار . پشتم شکسته
تیر سه شعبه . چشم تو بسته
ای علمدارم . بی کس و بی یارم
بارفتنت عباس . خورده گره کارم
یاابوفاضل جانم ابوفاضل
افتاده دستت در بین راهم
خیره به جسمت . مانده نگاهم
خوش قد و بالا . پاشیده ای حالا
گوید کنار تو . یاولدی زهرا
یا ابوفاضل جانم ابوفاضل
بعد تو زینب . در اوج غربت
آماده گردد. بهر اسارت
خیمه بلوا شد . روی دشمن وا شد
برخیز و کاری کن . خواهرم تنها شد
#نوحه_شبهای_محرم
#نوحه_دهگی
#محرم
@ghasemnemati_ir