اشعار قاسم نعمتی
#امام_صادق علیه السلام
#شهادت_امام_صادق علیهالسلام
#نوحه_امام_صادق علیه السلام
صادق آل عبا را کشتند
شیخ الائمه ما را کشتند
شده فاطمه نوحه سرای غمش
غم بی کسیه گل بی حرمش
واویلا واویلا واویلتا
---------------------------
بی عمامه مرا می کشیدند
جملگی بر حالم میخندیدند
زجفای عدو شده خون جگرم
شده زنده غم کوچه در نظرم
واویلا واویلا واویلتا
---------------------------
یارب آتش گرفته خانه ام
می سوزد در شعله کاشانه ام
زده آتش غم همه حاصل من
غم غربت من شده قاتل من
واویلا واویلا واویلتا
---------------------------
در دود و آتش ناله ها سر دادم
یازینب گفتم از پا افتادم
بزنم چو نفس نفس از پی او
غم کرببلا شده بغض گلو
واویلا واویلا واویلتا
---------------------------
در قنوتم دو دستم را می بست
نعره هایش نمازم را شکست
شده رنگ کبود همه جان و تنم
تازیانه زبس زده بر بدنم
واویلا واویلا واویلتا
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
اشعار قاسم نعمتی
#امام_صادق علیه السلام
#شهادت_امام_صادق علیهالسلام
#نوحه_امام_صادق علیه السلام
رئیس مذهب ما،امام مکتب ما
صادق آل عبا
زمزمه لب ما،روشنیِ شب ما
صادق آل عبا
چو قبر تو قلب ما زغصه ویرانه
وجود هر عاشقی شده عزا خانه
امام عطشانم،غم تو در جانم،زغصه گریانم
وای وای واویلا
---------------------------
توصاحب کرمی،امام بی حرمی
صادق آل عبا
به اشک دیده تر،تو کوه رنج و غمی
صادق آل عبا
به دست بسته شدی تو وارث حیدر
محاسنت شد سپید ز غصه مادر
تو گفته ای زیر لب،علت قتل او
ز ضربه قنفذُ شکستن بازو
به دیدگان تر،غریب بی یاور،گریه کن مادر
وای وای واویلا
---------------------------
میان آتش دود،زحمله های یهود
شکسته حرمت تو
به ضرب دست عدو،رخ و گشته بود
شکسته حرمت تو
میان کوچه شدی غریب و آواره
به تازیانه شده لباس تو پاره
رسیده گرجان تو زغصه ها بر لب
ولی کنی گریه بر اسیری زینب
به نیزه سرهاشد،روی عدو واشد،وقت تماشاشد
وای وای واویلا
---------------------------
آتش خانه کجا،آتش خیمه کجا
واویلا واویلا
هرطرفی کودکی،ناله زد عمه بیا
واویلا واویلا
گمشده یک دختری در این دل صحرا
فقط صدا می زند مادر خود زهرا
به قامتی خم شده به سینه ای پر درد
در آن شلوغی خدا رقیه را گم کرد
وقت اسارت شد،خیمه چه غارت شد
به او جسارت شد
وای وای واویلا
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
اشعار قاسم نعمتی
#امام_صادق علیه السلام
#شهادت_امام_صادق علیهالسلام
#زمزمخ_امام_صادق علیه السلام
من که مسموم جفایم ای خدا
صادق آل عبایم ای خدا
باغمم سرمیکنم یادمادر میکنم
---------------------------
دشمن از کینه دو دستم تا که بست
حرمت ریش سپیدم را شکست
درمیان کوچه ها می کشددشمن مرا
---------------------------
بی حیا، دل زارو مضطر می کند
بدزبانی ها به مادر میکند
سینه ام آزرده است آبرویم برده است
---------------------------
در پی او چون اسیران می شوم
باسرو پای برهنه میدوم
زانوانم بی قرار من پیاده او سوار
---------------------------
پیش طفلانم مرا شرمنده کرد
هرچه من ناله زدم او خنده کرد
خون چکید ازپای من شد همین آوای من
---------------------------
نیمه شب آتش گرفته خانه ام
گشته ویرانه دگر کاشانه ام
بی قرارُ مضطرم من به یاد حیدرم
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
#امام_صادق علیه السلام
#شهادت_امام_صادق علیهالسلام
#نوحه_امام_صادق علیه السلام
#زمینه_امام_صادق علیه السلام
سفره دار روضه هاى کربلا افتادى از پا
از کنار بستر تو ميرسد آواى زهرا
(لحظهء آخر .ديده گريانى
از غم مادر. روضه ميخوانى)2
غریب آقام آقام
---------------------------
نيمهء شب بى حياها خانه ات اتش کشيدند
اهل خانه ديده گريان در پى تو مى دويدند
هر چه شد اما گرفتارى چنان حيدر نداری
پشت در دلشورهء افتادن همسر نداری
(مادرت زهرا بى هوا افتاد
بر روى چادر جاى پا افتاد)2
غريب اقام اقام
---------------------------
سر برهنه در ميان کوچه ها رفتى دل شب
گريه ميکردى براى کوچه گردى هاى زينب
بى کس و تنها دو دستش را به روى سر گرفته
روى محمل هاى بى پرده غم معجر گرفته
صحنه اى ديد و ناله اى سر داد
رأس شاه از نى زير پا افتاد
غريب اقام اقام
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
#امام_صادق علیه السلام
#شهادت_امام_صادق علیهالسلام
#نوحه_امام_صادق علیه السلام
#زمینه_امام_صادق علیه السلام
🎙سبک منم آواره بین کوفه
به جان اتش زد زهر کينه - زنم ناله با سوز سينه
خدا حافظ شهر مدينه واويلا
شدم راحت از داغ مادر - نميبينم با ديده تر
درو ديوار کوچه دیگر واويلا
واويلا - محاسن سپيد از غم بازويم
عزادار ميخ درو پهلويم _زکوچه چه گويم
من از تبار زهرا و حيدرم
مرد غريب شهر پيمبرم
روضه بخوانم با ياد مادرم
يبن الزهرا اه و واويلتا
---------------------------
شده خاکى موى سپيدم - ميان اتش ها چه ديدم
به دنبال مرکب مى دويدم واويلا
نبود عمامه بر سر من - کشيده ميشد پيکر من
نخورده سيلى دختر من واويلا
عاشورا چه ها بر سر عمه ام اوردند
همان لشکرى که همه نامردند -به صحرا چه کردند
با لب تشنه تا سر بريده شد
عمه سادات قامت خميده شد
تمام خيمه اتش کشيده شد
يبن الزهرا اه و واويلتا
---------------------------
کشيده شد معجر زسرها -پريشان زينب بين صحرا
فقط ذکر لبها يازهرا واويلا
ميان اتش دختر افتاد -به زيور چشم لشکر افتاد
نگاهى به انگشتر افتاد واويلا
واويلا به فکر غنيمت سواره افتاد
نفس ها همه در شماره افتاد _دو گوشواره افتاد
شبى شبيه ان شب نمى شود
لايق بوسه هر لب نمى شود
هيچ اسيرى زينب نمى شود
يبن الزهرا اه و واويلتا
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir