به مناسبت پنجم ربیع الاول
رحلت حضرت سکینه سلام الله علیها
تو یادگارِ زینب و صوتِ حزینه ای
چون مادرت رباب؛ توهم بی قرینه ای
پیرِ تمام گریه کنانِ مدینه ای
از بسکه غرقِ ذات خدایی «سکینه ای»
هفتادوچند سال؛ سکوتِ تو حرف داشت
بی شک حسین؛دست به قلب توهم گذاشت
از کودکی روایت تو اعتبار داشت
شاگرد زینبی و کلامت وقار داشت
هر خطبهٔ تو طنطنهٔ ذوالفقار داشت
زینب کنار خویش، شبیه تو یار داشت
در ذات حق چنان علی اکبر فنا شدی
مستغرق جمال و جلال خدا شدی
تعظیم در برابر تو کرده آفتاب
یک لحظه هم رخ تو نبوده است بی حجاب
روز وصال، از طرف آل ِبوتراب
تو داده ای به دست اباالفضل مشک آب
در هر کجا کنار علمدار بوده ای
مشگل گشای کار علمدار بوده ای
وقت وداع ،بوسهٔ آخر به تو رسید
ارثیه های کوچه و مادر به تو رسید
از آن همه بدن ، تنِ بی سر به تورسید
رگهای نا مرتب حنجر به تو رسید
تو با گلوی پاره شده هم سخن شدی
باضرب تازیانه جدا از بدن شدی
بازارهای شام غرور تورا شکست
راهِ عبور قافله را تا غروب بست
برنیزه ها سر پدرت رفت روی دست
چشمانِ خیره ای به تماشایتان نشست
عباس با نگاه ِ به تو سر به زیر شد
بر نیزه از خجالت چشم تو پیر شد
#قاسم_نعمتی
#حضرت_سکینه
@ghasemnemati_ir
1_1219943004.mp3
9.98M
توضیحات استاد میرزامحمدی پیرامون شخصیت حضرت سکینه سلام الله علیها
لطفاً جهت یاری اهل بیت و احیای نام و یاد این بانوی معظمه سهیم باشید .
@ghasemnemati
#حضرت_سکینه_علیهاالسلام
#مصائب_شام
◾کیست تا درک کُند «فاطمه» تا نفخهٔ صور
هر نظر با غمِ «پیراهنِ» تو گریه کُند ...
⚡️ رویای صادقه حضرت سکینه سلاماللهعلیها در شهر شام ...
سید بن طاووس مینویسد:
از حضرت سکینه سلاماللهعلیها نقل شده است که آن بانوی مکرّمه فرمود:
چهارمين روزى كه ما در شام بوديم، خوابى طولانی ديدم. زنى ديدم كه بر هودجى سوار و دست بر سر گذاشته است.
پرسيدم: «اين زن كيست؟»
به من گفتند:
«اين زن، فاطمه دختر محمد صلي الله علیه و آله است و مادرِ پدر تو است.»
گفتم: «به خدا كه بايد به نزدش بروم و بگويم كه چه با ما كردند.»
🩸 شتابان به سويش دويدم و خود را به او رساندم و در برابرش ايستادم و گريه كنان مىگفتم:
«مادر جان! به خدا كه حق ما را انكار كردند. مادر، به خدا كه جمعيت ما را پراكندند. مادر جان! به خدا كه حريم ما را مباح دانستند. مادر جان! به خدا كه حسين، پدر ما را كشتند.»
🩸چون اين سخنان از من شنيد، فرمود:
کُفِّی صَوْتَکِ یَا سَکینَةُ فَقَدْ قَطَعْتِ نِیَاطَ قَلْبِی هَذَا قَمِیصُ أَبِیکِ الْحُسَیْنِ علیهالسلام لَا یُفَارِقُنِی حَتَّی أَلْقَی اللَّهَ
▪️سكينه جانم! بيش از اين مگو كه بند دلم را پاره کردی .اين پيراهن پدر تو است كه از خودم جدايش نخواهم نمود تا با همين پيراهن، خدا را ملاقات كنم.
📚اللّهوف، ص ۱۸۸
📚بحارالانوار ج ۴۵ ص ۱۴۱
📚نفس المهموم، ص۴۵۳
@ghasemnemati_ir
#مصیبت_وداع
#حضرت_سکینه_علیهاالسلام
🩸ای دخترم! با اشکهایت قلبم را آتش مزن...
در نقلها آمده است:
🥀 ... هنگامی که سیدالشهداء علیهالسلام آماده رفتن به میدان شدند و بر روی ذوالجناح قرار گرفتند،
📋 فأقْبَلَتْ سکینَةُ و هِیَ صارِخَةٌ و کانَ یُحِبُّها حُبّاً شَدیداً فَضَمَّها إلیٰ صَدرِهِ و مَسَحَ دُموعَها بِکُمِّهِ
▪️در اینجا بود که حضرت سکینه سلاماللهعلیها جلو آمد و فریادی کشید.
سیدالشهداء علیهالسّلام او را بسیار دوست داشتند؛ پس او را به سینه اش چسباند و با آستینش اشکهایش را پاک کرد...
🥀 سپس به ایشان فرمود:
📋 سَیَطولُ بَعدِی یا سکینَةُ فَاعْلَمی
مِنکِ الْبُکاءُ إذا الْحَمامُ دِهانِی
▪️ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود.
📋 لا تُحرِقی قَلبی بِدَمعِکَ حَسرَةً
ما دامَ مِنّی الرُّوحُ فی جُثمانِی
▪️تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان.
📋 فإذا قُتِلتُ فأنتِ أولَیٰ بِالَّذی
تَأتینَهُ یا خَیرَةَ النِّسوانِ
▪️ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو سزاوارتری برای گریستن.
📚المناقب،ابن شهرآشوب، ج۴ ص۱۰۹
📚المنتخب ج۲ ص۴۵۰
📚الدمعة الساکبة ج۴ ص۳۳۷
📚نفس المهموم ص۳۴۶
@ghasemnemati_ir
#حضرت_سکینه_علیهاالسلام
🔰 حضرت سکینه عليهاالسلام، غرق در ذات الهی...
امرؤالقیس بن عَدی مردی نصرانی بود که در زمان خلیفه دوم مسلمان شد.
او سه دختر به نامهای (مُحَیَّاة) و (سَلمی) و (رباب) داشت که از فرط علاقه و ارادت به امیرالمومنین(علیه السّلام) به ترتیب به ازدواج مولا علی(علیه السّلام) و امام حسن(علیه السّلام) و امام حسین(علیه السّلام) درآورد.(۱)
📌 به نقل شیخ مفید؛ امام حسین(علیه السلام) بعد از ازدواج باذرباب (عليهالسلام)، صاحب دختری به نام سکینه(عليهالسلام) و پسری به نام عبدالله رضیع( به عقیده خیلی از صاحبان مقاتل،همان حضرت علی اصغر علیه السّلام)شد.(۲)
📜 امام حسین(السلام) نسبت به رباب(عليهالسلام) و دخترش سکینه(عليهالسلام) علاقه زیادى داشت.
نقل شده است که امام حسین(السلام) در مورد رباب(عليهالسلام) و سکینه(عليهالسلام) سروده است:
📋اِنِّى لَاَُحِبُّ دَارَاً،
تَکُونُ بِهَا السَّكِينَةُ وَ الرُّبَابُ،
أُحِبُّهُمَا وَ اَبذِلُ جُلَّ مَالِي،
وَ لَيسَ لِعَاتِبِِ عِندِي عِتَابُ
🔹من آن خانه اى را که سکینه و رباب در آن باشند را دوست دارم.
آن دو را دوست مي دارم و مالم را بذل مي كنم، و عتاب كننده را نزد من حق عتاب نيست.(۳)
🔹نقل است که؛ هنگامی که حسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی(عليه السّلام)،حضرت سکینه(عليهالسلام) را از امام حسین(علیه السّلام) خواستگاری كرد، حضرت فرمود:
سكينه براي زندگی تو مناسب نيست،
📜 کَانَ الغَالِبُ عَلَيهَا الاِستِغرِاقَ فِي الله
🔸چراکه او غالباً غرق جلال و جمال خداست.
اما خواهر سكينه آن دختر ديگرم برای ازدواج با تو آماده است و فاطمه دختر دیگر امام به ازدواج حسن مثنی در آمد.(۴)
📚منابع:
۱)تاريخ مدينة دمشق ابن عساكر، ج۶۹، ص۱۱۹
۲)الإرشاد شيخ مفيد، ج۲، ص۱۳۵
۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷
۴)مقتل الحسين(عليه السّلام) مقرّم، ص۳۰۷
@ghasemnemati_ir
#حضرت_سکینه_علیهاالسلام
#مجلس_یزید
◾چگونه گریه نکند دختری که روبند ندارد...
در نقلها آمده است:
وقتی که مخدّرات را وارد مجلس يزيد کردند، آن نانجیب به تک تک آنان نظر کرده و از آنان سؤال میکرد.
و هُنَّ مُربِطاتٌ بِحَبلٍ طَويلٍ و كانَتْ بَينَهُنَّ اِمرَأةٌ تَستُرُ وَجهَها بِزَندِها لِأنَّها لم تَكُن عِندَها خِرقَةٌ تَستُرُ وَجهَها
▪️آن زنان و بچه ها را به یک طناب بلندی به هم بسته بودند. بین مخدرات ، بانویی بود که با آستین صورت خود را از يزيد می پوشاند.
🩸يزيد ملعون پرسید: این دختر کیست؟ گفتند سکینه بنت الحسین علیهما السلام.
يزيد ملعون رو به آن بانوی مخدره کرد و گفت: تو سکینهای؟
فَبَكَتْ، و اِختَنَقَتْ بِعبرَتِها، حَتّىٰ كادَتْ تَطلُعُ رُوحُها.فقالَ لَها: و ما يُبكيكِ؟ قالَتْ: كَيفَ لا تَبكي مَن لَيسَ لَها سِتراً تَستُرُ وَجهَها و رأسَها عَنكَ و عَن جُلَسائِكَ
▪️حضرت سکینه عليهاالسلام بغض راه گلویش را بست و چنان گریه کرد که نزدیک بود روح ار بدنش جدا شود. یزید لعین گفت: چرا گریه می کنی؟
حضرت سکینه فرمود:چگونه گریه نکند آن دختری که هیچ چیز برایش نمانده تا صورتش را از تو و اطرافیانت بپوشاند!؟
📚المنتخب، ج۲ ص۴۸۶
📚الدّمعة السّاكبة، ج۵ ص ۱۰۲
📚أسرار الشّهادة، ص۵۰۰
📚 وسيلة الدّارين، ص ۳۸۶
@ghasemnemati_ir
#حضرت_سکینه_علیهاالسلام
#مجلس_یزید
◾️ این کنیزک را به من ببخش...
🖤 ساعَدَاللهُ قلبَکَ یا صاحب الزمان🖤
در نقلها آمده است:
وقتی زنان امام حسین علیه السّلام را نزد یزید بن معاویه وارد کردند، زنان آل یزید و دختران و اهل بیت معاویه صدا به شیون و ولوله بلند و ماتم به پا کردند.
سر مبارک امام حسین علیه السّلام را در مقابل یزید نهادند. سکینه دختر امام حسین علیه السّلام میگوید:
من شخصی را سنگدل تر، کافر و مشرکی را شرورتر و جفاکارتر از یزید ندیدم!
🩸یزید همچنان به سر مبارک امام حسین علیه السّلام نظر میکرد و میگفت:
لَیْتَ أَشْیَاخِی بِبَدْرٍ شَهِدُوا / جَزِعَ الْخَزْرَجُ مِنْ وَقْعِ الْأَسَلِ
▪️کاش پدرانم در جنگ بدر بودند و جزع قبیله خزرج را از واقع شدن نیزه بر ایشان میدیدند!
🩸از فاطمه دختر امام حسین علیه السّلام نقل شده که فرمود:
وقتی ما نزد یزید بن معاویه نشستیم، مرد سرخ چهره ای از اهل شام برخاست و به یزید گفت:
هَبْ لِی هَذِهِ الْجَارِیَةَ
▪️ این دختر را به من ببخش
و منظورش من بودم و من دختری نیکو بودم؛ پس ترسیدم و گمان کردم او این کار را خواهد کرد.پس لباس خواهرم را گرفتم و او از من بزرگ تر و عاقل تر بود. پس گفت:
به خدا قسم که دروغ گفتی و ملعون شدی. آن برای تو و یزید نیست!
یزید در غضب شد گفت:
به خدا قسم که دروغ گفتی، اگر بخواهم میتوانم این کار را انجام دهم.
خواهرم گفت: ابدا! به خدا قسم که خدا این اختیار را به تو نداده است، مگر این که از ملت و دین ما خارج شوی و دین دیگری را برگزینی.
یزید غضبناک شد و گفت:
آیا تو در مقابل من یک چنین سخنی را میگویی؟ جز این نیست که پدرت و برادرت از دین خارج شدند.
🩸خواهرم گفت:
تو و پدرت و جدت به وسیله دین پدر و برادر من هدایت شدید، اگر تو مسلمان باشی. (ولی از کجا معلوم که تو مسلمان باشی)
یزید گفت: ای دشمن خدا! دروغ میگویی.
خواهرم گفت:
آیا امیری ظالمانه فحاشی میکند و به وسیله قدرتی که دارد خشم و غضب میکند؟
راوی میگوید:
گویی یزید لعنه الله خجل و ساکت شد! آن مرد شامی لعنه الله سخن خود را برای دومین بار تکرار کرد و به یزید گفت:
این دختر را به من ببخش.
یزید به او گفت: دور شو! خدا مرگت بدهد!
📚 الامالی شیخ صدوق ص١۶۵
📚 بحارالانوار ج ۴۵ص١۵۴
@ghasemnemati_ir
#حضرت_سکینه_علیهاالسلام
◼️ پنجم ربیع الأوّل، سالروز وفات حضرت سکینه علیها السلام
حضرت سکینه علیها السلام دختر امام حسین علیه السلام 56 سال پس از واقعه ی کربلا، در شب پنجم ربیع الاوّل سال 117 هـ در مدینه وفات کرد.
مادر ایشان حضرت رباب علیهالسلام است که با هم در واقعه ی کربلا حضور داشتند، و همراه با أسرا به کوفه و شام رفتند.
آن حضرت فقط با پسر عموی خود عبدالله پسر امام مجتبی علیه السلام ازدواج نمود و ادّعاهای دیگر در این زمینه مردود است. لازم به یاد آوری است که امام مجتبی علیه السلام چند پسر به نام عبدالله داشته که آخرین آن ها در کربلا در قتلگاه به شهادت رسید، و این عبدالله برادر اوست.
در صبح روز رحلتش محمّد بن عبدالله (نفس زکیة) چهار صد دینار عطر و عود خرید و پیرامون تابوت آن حضرت در مجمره ها سوزانید.
خالد بن عبدالملک حاکم مدینه که در نظر داشت با به تعویق افتادن تشییع جنازه بر اثر گرمی هوا به بدن مطهّر جسارت شود، گفت :
«صبر کنید من برای نماز خواندن بر جنازه می آیم» ولی نیامد.
لذا جنازه ی مبارک آن حضرت تا شب دفن نشد. پس از آن یحیی بن حسن و به قولی محمّد بن عبدالله نفس زکیّة _ بر جنازه ی آن حضرت نماز خواندند و آن حضرت را با احترام به خاک سپردند.
📚 معالی السبطین : ج ۲، ص ۲۱۷.
📚 العقیلة و الفواطم علیهنَّ السلام : ص ۱۸۷ ـ ۱۸۵
📚فیض العلام : ص ۲۰۶
@ghasemnemati_ir
#امام_حسن_عسکری علیه السلام
#شهادت_امام_حسن_عسکری علیه السلام
#زمینه_امام_حسن_عسکری علیه السلام
🎙 به سبک یاابتا...
ای پسرم*ببین مهدی جان این آه ِ آخرم
ای پسرم*نکن گریه پیش چشمای ترم
ای پسرم*عزیزِ بابا دیگه باید برم
بعد من بابا-بی کس وتنها
سر میزاری بر-دامن صحرا-یوسفِ زهرا
بچه های فاطمه بی یاورن*ای پسرم
بی کس وتنها شبیهِ حیدرن*ای پسرم
لرزش دستایِ بابات و ببین *ای پسرم
بعدِ پدر میشی تو خیمه نشین*ای پسرم
ای پسرم-جوون جون دادم
ای پسرم - زپا افتادم
ای پسرم – برس بر دادم
وای حسن عزیز زهرا
تشنه لبم*میلرزه توو دستای من ظرف آب
تشنه لبم*به یادِ لبهای فرزند رباب
تشنه لبم*به یاد راس و تشت و بزم شراب
میخوره ظرفی-رویِ دندونام
سالمه اما-حالت لبهام- چی بگم از شام
پیش چشای عممون، بی ادب*واویلا
چوبش و میزد روو ترکهای لب *واویلا
دندونای سپید جدم شکست *واویلا
غرورِ عممون همون دم شکست *واویلا
همسر من-غریب وبی یار
همسر من-ندیده آزار
همسر من-نرفته بازار
اما رباب-لبِ خونی دید
بزم شراب-به خود میلرزید
پیش همه-حسین و بوسید
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
#امام_حسن_عسکری علیه السلام
#شهادت_امام_حسن_عسکری علیه السلام
#نوحه_امام_حسن_عسکری علیه السلام
🎙به سبک فاطمیه شد موسم غم
ای پدر امشب،بی قراری-پیش چشمانم جان سپاری
دومین مظلوم سامرایی
می رسد امشب بوی جدائی
زائر رویِ خیرالنسائی
آه و واویلا
همچنان مادر،درجوانی-با لبی خونین،نیمه جانی
قاتل تو گشته زهر کینه
روضه می خوانی دور از مدینه
یاد مسمار وپهلو وسینه
آه و واویلا
تشنگی برده ،طاقتت را-نشکند پایی،حرمتت را
کربلا در پیش چشم زینب
گیسوی جدت شد نامرتب
شد تنی پامالِ سمِ مرکب
السلام ای شاه سربریده
زیر تیغ و نیزه آرمیده
مادرت گوید قامت خمیده
آه و واویلا
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
#امام_حسن_عسکری علیه السلام
#شهادت_امام_حسن_عسکری علیه السلام
#دودمه_امام_حسن_عسکری علیه السلام
مادر مادر-من دومین غریب سامرایم
مادر مادر-با کام تشنه یادِ کربلایم
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
#امام_حسن_عسکری علیه السلام
#شهادت_امام_حسن_عسکری علیه السلام
#زمینه_امام_حسن_عسکری علیه السلام
#نوحه_امام_حسن_عسکری علیه السلام
🎙 سبک سردار غریب
عمری ریزه خوار . شاه سامرایم
آقایم حسن شد . درکویش گدایم
گرید آسمانها . باچشمان خونبار
چون امشب درعالم . مهدی شد عزادار
واویلا واویلا
می گوید به گریه . بابای غریبم
بعداز تو پدر جان . دیگر بی حبیبم
میبوسم لبت را . باچشمان گریان
آواره شوم من . بعداز تو پدرجان
واویلا واویلا
بسکه کام تشنه . میلرزد دهانت
خورده ظرف آبم . بر روی لبانت
اما روضه خوان . آن بزم شرابم
پیش چشم نرجس . در فکر ربابم
واویلا واویلا
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
اشعار قاسم نعمتی
#امام_حسن_عسکری علیه السلام
#شهادت_امام_حسن_عسکری علیه السلام
#نوحه_امام_حسن_عسکری علیه السلام
میگرید- ارض و سما به ناله ی یاابتا
مهدی شد – زداغ تو به سامرا صاحب عزا
زند صدا جوانی ای پدر
چرا شدی توراهی سفر
ببین غریب بن غریبم و..
به اشک دیده ام نما نظر
توئی غریب سامرا – واویلا یاابتا
لبهایت تکان خورَد بی پیش چشم همسرت
ولی کسی – چوب نزد به این لبِ مطهرت
ندارد این دل تو اضطراب
نرفته ای به مجلس شراب
به عمه و به همسرت کسی
نکرده لفظ خارجی خطاب
وای از آن شام بلا- واویلا یا ابتا
این ایام زغصه ای زناله ای دلت شکست
پشت در جای لگد به روی چادری نشست
مادرتان به زیر دست و پا
خورده زمین میان شعله ها
صدا زده به صورتی کبود
مهدی من ای پسرم بیا
مدینه شد کرببلا – واویلا یا ابتا
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
اشعار قاسم نعمتی
#امام_حسن_عسکری علیه السلام
#شهادت_امام_حسن_عسکری علیه السلام
#نوحه_امام_حسن_عسکری علیه السلام
کجا می روی ای پدر*زنم ناله با چشم تر
دراین شهر غربت شدی*ززهر جفا خونجگر
توهم در جوانی- دگر قدکمانی
ببین زهر کینه چه آورده سرت
به روی لبانِ تو نامِ مادرت
مرو بابا بابا مظلوم و تنها
همین روز وشبها شده *جسارت به آل عبا
می آید به گوشم پدر*صداهایی از کوچه ها
چه گویم زسیلی-از آن روی نیلی
زمین خورده مادر میان ِ شعله ها
صدا کرده فضه به امدادم بیا
مرو بابا بابا مظلو م و تنها
لبان تو خورده به هم* لبانم شده روضه خوان
به دندان تو لحظه ای*نخورده نوکِ خیزران
تو در احترامی- نه در شهر شامی
ببین عمه ات را نمیبیند عذاب
نه چشمی مزاحم نه در بزم شراب
مرو بابا بابا مظلوم و تنها
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
#امام_حسن_عسکری علیه السلام
#شهادت_امام_حسن_عسکری علیه السلام
سامرا، بازباصفا شده ای
درحریمت برو بیا داری
اربعین پا به پایِ کرببلا
زائر و دسته ی عزا، داری
بازهم گنبدِ طلائی تو
مثلِ مشهد زدورمعلوم است
همه دانند زیرِ این گنبد
مدفن دو امام ِ معصوم است
معرفت حکم میکند اینجا
وقتِ گریه به رسمِ جود وکرم
همه یادی کنیم این شبها
از تمام ِ مدافعانِ حرم
تا ابد یادمان نخواهد رفت
راهِ ما در مسیرِعاشوراست
در کنارِ دعایِ صاحبمان
امنیت زیرِ سایه ی شهداست
همه ی دلخوشیِ ما این است
لااقل یک حسن حرم دارد
صبح و ظهروغروب سفره بپاست
بسکه صاحبحرم ، کرم دارد
اهلِ بیت رسول این ایام
به غم وغصه ها اسیر شدند
راستی بین بچه هایِ علی
این حسن ها چه زود پیر شدند
چشم خود باز کرد و باگریه
پسر خویش را نگاهی کرد
دست انداخت دورِ گردنِ او
لب اورا رویِ لبش آورد
زیر لب گفت:الوداع پسرم
بعداز این موسم جدائی هاست
این بیابان نشینی ماها
همه اش ارث مادرت زهراست
بعد از آنکه زدند مادر را
جایِ او کنجِ بیت الاحزان شد
شادی از خانواده ی ما رفت
بیت الاحزان شبی که ویران شد
عصمت الله پشت در افتاد
پایِ دشمن به خانه اش واشد
آنقدر با قلاف کوبیدند
استخوانهایِ بازویش تا شد
محسنِ بی گناه را کشتند
دادِ زصدیقه را در آوردند
فضه و جد ما به پشتِ در
جسم ششماهه دفن میکردند
تشنه ی قدری آب بودم من
لب عطشانِ من تکان می خورد
کی به پیش نگاهت ای بابا
لب من چوبِ خیزران می خورد
عمه ات هست و مادرت هم هست
نه میانِ نگاههای حرام
وای از ماجرایِ بزم شراب
وای از ازدحام شهرِ شام
آستینها حجاب سر میشد
بین آن گیر ودار در بازار
چه کسی دیده است دعوایِ
زن و یک نیزه دار در بازار
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
#زمزمه_شهادت_امام_حسن_عسکری علیه السلام
#مناجات_با_امام_زمان ارواحنافداه
#زمزمه_مناجات_با_امام_زمان اروحنافداه
🎙به سبک سلام آقا...
▪️زبان حال امام عسکری علیه السلام
بیا بابا . کنارم با دوچشم تر
ببوسم من . لب تو لحظهٔ آخر
عزیز من
همین روزا. به زخم ما نمک خورده
همین روزا. بدون مادر؛ کتک خورده
عزیز من
همین روزا . عمومون محسن و کشتن
همین روزا. یه کوهه هیزم آوردن
عزیز من
همین روزا. میون یک در و دیوار
شده زخمی . یه سینه با نوک مسمار
عزیز من
لب ِتشته؛غریب عالمینم من
دم آخر فقط یاد حسینم من
حسین جانم
به هرسختی . مرا آخر کفن کردی
توهم گریه . برای پیرهن کردی
حسین جانم
دم مغرب . سرش بر نیزه ها بردند
همه زن ها. به هر کوچه کتک خوردند
حسین جانم
سلام آقا. تو هستی یوسف زهرا
سلام آقا. شدی آوارهٔ صحرا
غریب آقا
سلام آقا . میدونم که عزاداری
در این شبها.به درد و غم گرفتاری
غریب آقا
میاد امشب . صدای گریه های تو
غمِ بابا. شده امشب عزای تو
غریب آقا
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
اشعار قاسم نعمتی
#امام_حسن_عسکری علیه السلام
#شهادت_امام_حسن_عسکری علیه السلام
#نوحه_امام_حسن_عسکری علیه السلام
در وادي غربت * ز غم پريشاني
آهسته زير لب * تو اشهدت خواني
آه * بعد تو من غريب و تنهايم
خيمه نشين دشت و صحرايم
يا ابتا مرو مرو بابا
ز سوز زهر كين * لبت خورَد بر هم
به پيش چشمانت * سيه شده عالَم
آه *با لب تشنه اي تو غرق نوا
يادِ شهِ غريب كرب و بلا
يا ابتا مرو مرو بابا
ببين نگاه من * به اشك چشمانت
ز بس غريبي تو * مهدي به قربانت
آه * جاي تو حج روم عزيز خدا
هم شبِ جمعه ها به كرب و بلا
يا ابتا مرو مرو بابا
تو هم جوان هستی . ولی گرفتاری
بیاد مجروح . آن در و دیواری
آه . مادر ما به پشت در جان داد
چادر او به زیر پا افتاد
یاابتا مرومرو بابا
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#معارف_حسینی
◾️ چون گریهکُن جدّ غریبم هستی، پیشانیات را بوسیدم...
بر پایه گزارشی، شخصی به نام «سعید» گوید:
به سامرا رفتم و دیدم که قیامت به پا شده است. پرسیدم: چه خبر است؟
گفتند: امام حسن عسکری علیهالسلام از دنیا رفته است.
با خود گفتم آیا خدا حجتی بعد او قرار داده است؟!
🩸ناگهان دیدم کودکی از خانه آمد که نور خیره کنندهای داشت و گریه میکرد و به طرف من آمد و پیشانی مرا بوسید و فرمود:
ای سعید! از این به بعد، من حجت خدا بر تو أم؛
🩸عرض کردم: ای آقای من! چرا در بین این جمعیت پیشانی مرا بوسیدید؟
فرمود: به جهت آنکه تو تعزیه دار جدّم حسین علیهالسلام هستی! به شیعیان من برسان که ماتم جدّم حسین علیهالسلام را در دوشنبه و جمعه فراموش نکنند.
📚مقتل خطی بیاض ص ٢٢٣
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#شهادت_امام_حسن_عسکری علیهالسلام
پوسترهای شهادت امام عسکری علیه السلام جهت بارگزاری در صفحات مجازی
نام و یاد حضرت را جهت تسلای دل حضرت صاحب الزمان ارواحنافداه زنده کنیم .
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir