eitaa logo
•ᴳʰᵃᵃᵗⁱ ᵖᵃᵃᵗⁱᵃقاطی پاتیا•
1.9هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
6.8هزار ویدیو
442 فایل
#پروفایل_دخترونه_پسرونه #بازیگر_شناسی #عکس_نوشته #بیوگرافی #استوری #بکگراند #مذهبی #آهنگ #گیف #تم اصکی آزاد✌🏻 آیدی جهت تبادل☜ @Samaneh_Aliabadi محافظ👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2281111717C73e5723d74 تولد کانال: ۱۴۰۰/۲/۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
(ع) عقل هر کجا باشد ، و دین نیز به همراه اویند. 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 •ᴳʰᵃᵃᵗⁱ ᵖᵃᵃᵗⁱᵃقاطی پاتیا• 👑ادمین سمانه👑 https://eitaa.com/joinchat/337903718C245a82cef6
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 •ᴳʰᵃᵃᵗⁱ ᵖᵃᵃᵗⁱᵃقاطی پاتیا• 👑ادمین سمانه👑 https://eitaa.com/joinchat/337903718C245a82cef6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•ᴳʰᵃᵃᵗⁱ ᵖᵃᵃᵗⁱᵃقاطی پاتیا•
«آغوش ترس» #پارت49 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 دستم رو شل کردم. اومدم دستم رو کلا وِل کنم سمانه سریع گفت:«ولش نکن ک
«آغوش ترس» 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 داشتم با خودم کلنجار میرفتم که چه کنم که مینو خانوم سریع گفت:« متاسفانه شما بار اولتون هست که اینجا میاید و ما هم نمیتونیم برای شما فال قهوه بگیریم.» آشا خشمگین سرش رو پایین انداخت و گفت:« باشه برای هانیه بگیرید.» توی دلم عروسی بود. مینو خانوم به حلیه گفت یک لیوان قهوه بیاورد و حلیه سریع قهوه را حاضر کرد. بعد از خوردن قهوه یک نعلبکی رویش گذاشتم و به طرف قلبم بردم و آروم برعکسش کردم و به مینو خانوم تحویل دادم. مینو خانوم فنجون را از من گرفت و صاف کرد بد نرمکی را از روی درش برداشت و گفت:« یه خون و اشک میبینم. کسی قراره بمیره که بهت خیلی نزدیکه و در یک حادثه تلخ زخمی شده.» همه چی داشت طبق نقشه پیش می رفت که یک هو یک جن ظاهر شد. با نیشخندی تمسخر آمیز گفت:« چرا حقیقت رو به دکتر نگفتی؟! آمدم بهت خبر بدم که تا یک ساعت دیگر تو دیگر هیچ برادری نخواهی داشت.» بعد غیب شد. سریع از جایم پاشدم و کیفم را برداشتم و همچنین گفتم:«حامد تا یک ساعت دیگر تموم میکنه میای بریم بیمارستان؟؟؟» چشم هایش گرد شد و گفت:« ساعت مرگش رو از کجا میدونی؟ این خانم محترم که چیزی به ما نگفت.» مینو خانم: پسرم کمی مهلت بده. درون این فنجون نوشته یک ساعت دیگه غم تلخی در راه است. تشکر کردیم و فوراً خودمون را به ماشینم رسوندیم و مثل جت به سمت بیمارستان حرکت کردیم. با گریه بالای سرش رفتم. فقط یک ربع از عمرش باقی مونده بود. روی تختش نشسته بود و با گوشی بازی می کرد. تا منو دید تعجب کرد و گفت:« چی شده چرا گریه می کنی؟!!!» آرشا درون اتاق آمد و گفت:« چیزی نشده داداش. حلالمون کن.» حامد بیچاره از تعجب دهنش باز مونده بود. حامد: بسه بی مزه ها. چخبرتونه؟! بگید ماهم گریه کنیم خب:/ نزدیکای اون لحظه کسی چیزی نگفت و حالا فقط ۳۰ ثانیه مونده بود و هر لحظه کمتر میشد. ۱،۲،۳. ثانیه ها تموم شد. 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 🧡ادمین سمانه🧡 کپی از رمان ممنوع‼️ https://eitaa.com/joinchat/337903718C245a82cef6
من یک ام! دهه هشتادیم ولی دنبال برداشتن روسریم نیستم. دهه هشتادیم ولی دنبال نیمه شب بیرون رفتن نیستم. دهه هشتادیم ولی دنبال آزادیِ معطوف به ولنگاری نیستم. دهه هشتادیم ولی کیپایپر نیستم. دهه هشتادیم ولی عشق اهنگای کره‌ای نیستم. دهه هشتادیم ولی کل فکر و ذکرم مهاجرت نیست. دهه هشتادیم ولی غربگرا نیستم. دهه هشتادیم ولی احمق نیستم. من یک دهه هشتادی‌ام! دهه هشتادی‌ای که نماز خوندن رو عیب نمیبینم. دهه هشتادی‌ای که از اعتقاداتم خجالت نمیکشم دهه هشتادی‌ای که واسه همرنگ جماعت شدن هر غلطی نمیکنم و هر چرتی رو تکرار نمیکنم. دهه هشتادی‌ای که تا پای جوووون هوادار و انقلابم هستم! خواستم اشاره کنم جزء رو به پای کل ننویسید..🖐🏿 دهه هشتادی داریم تا دهه هشتادی..! 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 •ᴳʰᵃᵃᵗⁱ ᵖᵃᵃᵗⁱᵃقاطی پاتیا• 👑ادمین سمانه👑 https://eitaa.com/joinchat/337903718C245a82cef6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 •ᴳʰᵃᵃᵗⁱ ᵖᵃᵃᵗⁱᵃقاطی پاتیا• 👑ادمین سمانه👑 https://eitaa.com/joinchat/337903718C245a82cef6
BQACAgQAAxkBAAFe4fNiJLxJ_rE1nA7kb6NCJxGsp_FX8wACqQkAAtH8KVFlq_8vopGk3CME.attheme
227.8K
🌿 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 •ᴳʰᵃᵃᵗⁱ ᵖᵃᵃᵗⁱᵃقاطی پاتیا• 👑ادمین سمانه👑 https://eitaa.com/joinchat/337903718C245a82cef6
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 •ᴳʰᵃᵃᵗⁱ ᵖᵃᵃᵗⁱᵃقاطی پاتیا• 👑ادمین سمانه👑 https://eitaa.com/joinchat/337903718C245a82cef6
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 •ᴳʰᵃᵃᵗⁱ ᵖᵃᵃᵗⁱᵃقاطی پاتیا• 👑ادمین سمانه👑 https://eitaa.com/joinchat/337903718C245a82cef6