#شعر
چو کوه دید غرضْ دریا است، به رود اجازۀ رفتن داد
ز دوستْ دستکَشیدن گاه غرور نیست، فِداکاری است
از: فاضل نظری.
امان از قدرنشناسیها!
#ایثار، #دوستی
🔗 عضویّت کانال
🌷
#داستان
آقای هادی مدرّس افغانی، فرزند مرحوم حاجآقا استاد محمّدعلی مدرّس افغانی،:
«پدرم میگفت: "استادی داشتم اهل قفقاز که [کتاب] ‹مطوّل› در خدمتش میخواندم.
این استاد قفقازی، عجیب در فقر و تنگدستی و گرسنگی بهسر میبرد. خودم هم از او بدتر بودم.
بعد از چندین ماه، یک تکهگوشت نذری نصیبم شد. موقع رفتن به حجره، دستم بود. همینطورکه بهسرعت به طرف حجرۀ یکی از رفقایم میرفتم و در رؤیای شیرین این منظره بودم که با این گوشت آبگوشت، میپزیم و بعد از چند ماه، شکممان سیر میشود، یکدفعه با همین استادم مواجه شدم. سلام کردم و رد شدم.
مرا صدا کرد که آشیخ محمّدعلی! چه تو دستت هست؟ گفتم: مقداری گوشت.
با حالتی فقیرانه از من خواهش کرد که این گوشت را به من بده؛ چند ماه است که غِذای پختنی نخوردهام و بوی گوشت نشنیدهام.
گرچه برایم خیلی سخت و ناگوار بود، امّا تمام گوشتها را به او دادم.
او در حقّم دعا کرد. بعد از آن، آثار دعایش را در زندگیام خیلی واضح و آشکار مشاهده کردم."»
📖 گوهر ادب، ص ۱۹۸؛ برگرفته از: یک کانال معتبر.
#ایثار، #دعا، #معلم
@ghatreghatre
🌷