#شعر دربارۀ حضرت #امام_حسین (علیه السّلام)
کیست این مردی که رو در روی دنیا ایستاده؟
در دل دریای دشمن، بیمُحابا ایستاده؟
(مُحابا: ترس.)
لرزه میافتد به جان خیْل دشمن از خُروشش
وز نَهیبش قلبِ هستی، نبض دنیا ایستاده
(خیْل: گروه. خروش: بانگ، فریاد. نهیب: تشر، صدای سهمگین.)
میگذارد پای بر فرق شَط از دریادلیها
وَه! چه بِشکوه و تماشایی است دریا، ایستاده!
(شط: رودی که به دریا می ریزد. دریادلی: بخشندگی. وه: واژهای است که بر تعجّب و تحسین دلالت میکند. بشکوه: باشُکوه، باعظمت.)
گرچه زینب زیر بار داغها از پا نشسته
تکیه کرده بر عمود خیمهها، تا ایستاده
او که دارد فطرتی نازکتر از آیینه حتّی
در مَصاف خَصم چون کوهی ز خارا، ایستاده
(مصاف: میدان. خصم: دشمن. خارا: گرانیت، نوعی سنگ سخت.)
با غَریو «ما رَاَیتُ فِی البَلا اِلّا جَمیلا»
پیشِ روی آنهمه زشتی چه زیبا ایستاده!
(غریو: فریاد. ما رأیت...: در بلا جز [خدای] زیبا را ندیدم.)
از قیام کربلا این درس را آموخت باید:
ظلم را نتْوان ز پا انداخت، الّا ایستاده
(نتوان: نمیتوان.)
این، پیام تکسوار ظهر عاشورا است یاران!:
مرگ در فرهنگ ما زیبا است، امّا ایستاده
از: استاد محمّدعلی مجاهدی (پروانه).
#بلا، #حضرت_زینب (علیها السّلام)، #ظلمستیزی، #مرگ
@ghatreghatre
🌷