#داستان
نقل شده است که قطرۀ عسلی بر زمین افتاد. مورچۀ کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که برود؛ امّا مزۀ عسل برایش اعجابانگیز بود؛ پس برگشت و جرعۀ دیگری نوشید.
باز عزم رفتن کرد؛ امّا احساس کرد که خوردن از لبۀ عسل کفایت نمیکند و مزۀ واقعی را نمیدهد؛ پس بر آن شد تا خود را در عسل بیندازد تا هرچهبیشتر و بیشتر لَذّت ببرد.
مورچه در عسل غوطهور شد و لذّت میبرد؛ امّا اِفسوس که نتوانست از آن خارج شود! پاهایش به زمین چسبیده بود و توانایی حرَکت نداشت.
در این حال ماند تا نِهایتاً مُرد.
دنیا چیزی نیست جز قطرۀ عسلی بزرگ؛ پس آن که به نوشیدن مقدار کمی از آن اکتفا کرد، نَجات مییابد و آن که در شیرینی آن غرق شد، هلاک میشود.
#دنیاطلبی، #لذت
🔗 عضویّت کانال
🌷
#شعر
عَجببیتی از چه شاعری!:
ما لَذّتی ز خلوت و کَثرت نمیبریم
ازخودگذشته را ز کَنار و میان چه حَظ؟
(حظ: بهره، فایده.)
از: حزین لاهیجی.
#تنهایی، توحید، #لذت
🔗 عضویّت کانال
🌷