#داستان
در کانالی نوشته شده است:
روزگاری کلاغی زندگی میکرد. او کاملاً شاد بود تا این که یک «قو»ی زیبا دید. کلاغ با خودش گفت اون قو چه سفیدی فوقالعادهای داره!؛ ولی من خیلی سیاه هستم؛ حتماً اون، شادترین پرندۀ دنیاست.
قو کمی جلوتر، یک طوطی میبیند. با خودش میگوید این طوطی چه رنگارنگ و زیباست و من چقدر زشتم!؛ حتماً اون، شادترین پرندۀ دنیاست.
طوطی کمی جلوتر، طاووسی میبیند و با خودش میگوید طاووس چه دُم زیبایی دارد!؛ درست برخِلاف دم من؛ حتماً اون، شادترین پرندۀ دنیاست.
طاووس همینطورکه داشت میرفت، به کلاغ رسید. با خودش گفت کلاغ خیلی خوششناسه؛ چون آزاده و میتونه پرواز کنه؛ ولی من نمیتونم پرواز کنم.
هرگز حسرت داشتههای دیگران را نخورید. این، تنهاراه رسیدن به شادی حقیقی است.
#حسرت، #شادی، #مقایسه
🔗 عضویّت کانال
🌷
#نکته
در کانالی نوشته شده است:
کوچکشمردن گناه به دو صورت اتّفاق میافتد:
۱. مقایسهکردن؛ برای مثال: فردی دچار خطا و گناهی میشود. وقتی به او اعتراض میشود، گناه خودش را با گناه بزرگ دیگری مقایسه میکند. این مقایسهکردن، همان کوچکشمردن گناه است.
۲. توجیهکردن. فرد، آلودۀ گناه میشود و برای این عمل زشت و بدش، دلایل بیهوده میآورد تا کار خود را توجیه کند [همچون: توجیه کمحجابی به اعتراضداشتن به مشکلات اقتصادی و سیاسی].
#توجیه، #گناه، #مقایسه
🔗 عضویّت کانال
🌷