eitaa logo
قصه کودکانه
4.2هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.4هزار ویدیو
434 فایل
یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 🧑‍🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید @Schoolteacher401 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh #کودک #قصه #بازی
مشاهده در ایتا
دانلود
استادی با شاگردش از باغى ميگذشت چشمشان به يک کفش کهنه افتاد شاگرد گفت گمان ميکنم اين کفشهاي کارگرى است که در اين باغ کار ميکند بيا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببينيم و بعد کفشها را پس بدهيم و کمى شاد شويم ......!!!! استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنيم بيا کارى که ميگويم انجام بده و عکس العملش را ببين... مقدارى پول درون ان قرار بده .... شاگرد هم پذيرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند کارگر براى تعويض لباس به وسائل خود مراجعه کرد و همينکه پا درون کفش گذاشت متوجه شيئى درون کفش شد و بعد از وارسى ،پول ها را ديد با گريه ،فرياد زد خدايا شکرت .... خدايي که هيچ وقت بندگانت را فراموش نميکنى .... ميدانى که همسر مريض و فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رويي به نزد انها باز گردم و همينطور اشک ميريخت.... استاد به شاگردش گفت هميشه سعى کن براى خوشحاليت ببخشى نه بستانی..... 💌 اگر مُفید بود ؛ منتشر کنید! لینک ایتا: 🆔 eitaa.com/quran_nor
♻️ محاسبه تورم در بدهکاری ♻️ ❓سوال: پنج سال پیش طلای خودم را فروختم و به داداشم قرض دادم آیا الان می توانم به قیمت طلا‌ی امروزی از او پول طلب کنم؟ ❇️ پاسخ: ✍🏻 آیت الله خامنه ای: در مورد سؤال که پول قرض داده اید همان مقدار را به انضمام کاهش ارزش آن می توانید طلب نمائید، و اگر خود طلا را قرض دادید می توانید به همان مقدار طلا پس بگیرید. ✍🏻 آیت الله مکارم: با توجه به اینکه پول قرض داده اید نمی توانید بیشتر پس بگیرید تنها در صورتی که بدهکار در موعد مقرر بدهی خود را نپردازد و مدت قابل توجهی از سررسید آن بگذرد بگونه ای که در اين مدّت، تورم شديد باشد لازم است بدهى را با توجّه به نرخ متوسّط تورّم اجناس مختلف محاسبه و پرداخت كند. ✍🏻 ضمنا غالباً مى توان نرخ تورّم سال هاى مختلف را از بانك مركزى گرفت. استفتا از سایت مراجع عظام @quran_nor
﷽📚🕥 📖 حضرت_محمد _(ص) قسمت_اول 🦋مختصری درباره زندگی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم 🦋 🌻پيامبر اسلام حضرت محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله و سلم برترين پيامبران و رسولان، و خاتم آن‏ها است و پس از او پيامبرى نخواهد آمد، سلسله نسب آن حضرت با سى واسطه به ابراهيم خليل عليه‏السلام مى‏رسد. 🌿نام مبارك پيامبر اسلام، حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم است. اين نام چهار بار در قرآنو آمده، و نام ديگر آن حضرت احمد صلى الله عليه و آله و سلم است كه يك بار در قرآن ذكر شده است. ولى القاب آن حضرت به عنوان نبى و رسول، بشير، نذير، خاتم النبيين، ده‏ها بار در قرآن خاطر نشان شده است. 🌻مراحل زندگى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در چهار بخش زير خلاصه مى‏گردد: ✍1 - پيامبر قبل از تولد، در كتاب‏هاى آسمانى و سخنان پيامبران گذشته در شأن او. ✍2 - پيامبر اسلام بعد از تولد و قبل از نبوت (40 سال). ✍3 - پيامبر اسلام بعد از نبوت در مكه (13 سال). 🌿4- پيامبر اسلام بعد از هجرت در مدينه (10 سال). 🌻آن حضرت داراى همسران متعدد بود، اولين و برترين آن‏ها حضرت خديجه عليهاالسلام بود كه بنابر مشهور از او داراى شش فرزند گرديد، فرزندان پيامبر همه در عصر خودش از دنيا رفتند، جز حضرت زهرا عليهاالسلام كه يگانه يادگار پيامبر بود، و هنگام رحلت پيامبر هيجده سال داشت. 🌿پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم 63 سال عمر كرد، در سال آخر عمر در روز 18 ذيحجه، حضرت على عليه‏السلام را در صحراى غدير در برابر بيش از صد هزار نفر مسلمان به عنوان خليفه و امام بعد از خود نصب كرد، و در موارد بسيار ديگر، خلافت و وصايت على عليه‏السلام را تصريح نمود. 🌻قرآن آخرين كتاب آسمانى معجزه جاويدان پيامبر اسلام و نشانه عظمت مقام آن حضرت است. خداوند در قرآن با صراحت مى‏فرمايد: 📙لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِى رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ 🌿قطعاً رسول خدا، پيامبر اسلام، اسوه و الگوى شايسته‏اى براى شما است. 🌻در تاريخ زندگى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم هزاران داستان و خاطره وجود دارد، ما بيشتر به ذكر بخشى از آن داستان‏هايى كه در رابطه با آن حضرت، در قرآن آمده، يا به آن اشاره شده مى‏پردازيم. 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 🇮🇷 @quran_nor
🔷♦️🔷♦️🔷♦️🔷♦️ ✅ سلام و عرض ادب روز شنبه زیبایتان به خیر ‌ 💫اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُمْ 💫 ✅ اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن ✅ آیات صفحه (۲۰)🌹را به نیت سلامتی آقا امام زمان(عج)، آمرزش اموات،برآورده شدن حاجات یاهر نیت دیگری که دارید تلاوت می کنیم : ✅ اعوُذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ 🔷♦️🔷♦️🔷♦️🔷♦️ به جمع ما بپیوندید در ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/quran_nor
✍سحرخیزی لازمه سفر به سوی خدا و رشد عارف بزرگ آیت الله حق شناس (ره): 🔸️تا از راه شب‌زنده‌داری وارد نشوی، غیرممکن است که بتوانی سفر الی الله بکنی. تمام اولیا و علمای اعلام و بزرگان دینی، اهل‌ شب‌زنده‌داری بودند. 🔸️همت کن تا سحرها بیدار باشی. اگر هم حال نداری که نماز بخوانی، چایی بخور. به بیداری سحر عادت کن. ❤️داداش جون! در روایت آمده پروردگار در سحرها به قلوب بیداران نظر می‌کند. 🌙 به جمع نمازشبی ها ملحق شو نمازشب شب_بخیر ┄┅═✧❁❤️❁✧═┅┄ @quran_nor
﷽📚🕥 📖 _(ص) 🦋آغاز بعثت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم‏🦋 🌻چهل سال از عمر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم گذشت. ماه رجب بود، پيامبر در فراز كوه حرا به عبادت و مناجات با خدا اشتغال داشت، در روز 27 رجب، ناگاه جبرئيل امين و پيك وحى، نزد پيامبر نازل شد، و پنج آيه آغاز سوره علق را چنين خواند: 📖بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحيمِ * اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِى خَلَقَ...؛ 🌿بخوان به نام پروردگارت كه جهان را آفريد، همان خدايى كه انسان را از خون بسته‏اى خلق كرد، بخوان كه پروردگارت از همه بزرگوارتر است، همان كسى كه بوسيله قلم تعليم داد، و به انسان آنچه را نمى‏دانست آموخت. 🌻پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با دريافت نخستين شعاع وحى، سخت خسته شده، نزد خديجه آمد و فرمود: زَمِّلُونِى وَ دَثِّرُونِى؛ مرا بپوشانيد و جامه‏اى بر من بيفكنيد تا استراحت كنم. 🌿آن حضرت در بستر آرميده بود كه آيات آغاز سوره مدثر (آيه 1 تا 7) توسط جبرئيل بر آن حضرت، نازل گرديد: 📖يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ - قُمْ فَأَنذِرْ - وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ - وَ ثِيَابَكَ فَطَهِّرْ - وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ - وَ لَا تَمْنُن تَسْتَكْثِرُ - وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ؛ 🌻اى در بستر آرميده - برخيز و مردم را هشدار ده - و پروردگارت را بزرگ بشمار - و لباست را پاك كن - و از پليدى‏ها بپرهيز - و منّت مگذار و فزونى مطلب - و به خاطر پروردگارت مقاومت كن. 🌿به اين ترتيب آغاز اسلام، با نام خدا، خواندن، قلم، قيام، هشدار، پاكى و اخلاص و بزرگداشت خدا شروع شد. 🌻بعثت كه معنى رستاخيز معنوى، و انقلاب در همه امور است با انقلاب فرهنگى آغاز گرديد، چرا كه پايه و اساس انقلاب‏ها به خواندن و نوشتن و پاكسازى و بهسازى (انقلاب فرهنگى) بستگى دارد. 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 🇮🇷 @quran_nor
اژدودو.mp3
زمان: حجم: 6M
🌷اژدودو🌷 👫بالای ۴ سال 🎤اجرا : اسماعیل کریم‌نیا 🗣 تلاوت: سوره بقره آیه ۱۹۲ و ۱۹۳ 🎶 تدوین : اسماعیل کریم نیا ✍نویسنده:کلر ژوبرت 🧑‍🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید @Schoolteacher401 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
داستان “هواپیمای کوچک و چادر” یک روز آفتابی، لیلا به همراه مادرش به پارک رفته بود. لیلا همیشه دوست داشت در پارک بدود و بازی کند، اما امروز مادرش به او گفت: “لیلا جان، امروز می‌خواهیم چیزی جدید یاد بگیریم.” لیلا کنجکاو شد و پرسید: “چیز جدید چی هست مامان؟” مادرش لبخندی زد و گفت: “می‌خواهیم درباره حجاب و چادر سر کردن صحبت کنیم.” لیلا نمی‌دانست حجاب چیست و چرا مادرش این‌طور حرف می‌زند. مادر لیلا او را روی نیمکت نشاند و شروع به توضیح دادن کرد: “حجاب مانند یک محافظ است. همان‌طور که وقتی به سفر می‌روی، هواپیما به یک پوشش مخصوص نیاز دارد که از او در برابر بادهای شدید محافظت کند، ما هم به چیزی نیاز داریم که از خودمان در برابر نگاه‌های ناخواسته محافظت کند. چادر هم مانند این محافظ برای بدن ماست.” لیلا کمی فکر کرد و گفت: “یعنی مثل چادر که شما همیشه به سر دارید؟” مادرش سرش را تکان داد و گفت: “دقیقاً. وقتی چادر سر میکنیم، احساس می‌کنیم که در برابر دنیا محفوظ هستیم. این نه تنها بدن ما را محافظت می‌کند، بلکه دل و ذهن ما را هم از چیزهای بد دور نگه می‌دارد.” لیلا با دقت به حرف‌های مادرش گوش می‌داد و کمی در دلش احساس می‌کرد که حجاب چیزی است که می‌تواند او را از خیلی چیزها محافظت کند. آن روز وقتی لیلا به خانه برگشت، به مادرش گفت: “مامان، من هم می‌خواهم مثل شما چادر سرکنم.” مادرش از شنیدن این حرف خوشحال شد و گفت: “آفرین دخترم، حجاب نشان‌دهنده احترام به خود و دیگران است. این پوشش به تو کمک می‌کند تا همیشه در مسیر درست باشی.” لیلا با لبخند گفت: “حالا من هم مثل یک هواپیمای کوچک با محافظتی امن و آرامش‌بخش می‌خواهم به دنیا نگاه کنم.” از آن روز به بعد، لیلا با افتخار چادرش را سر میکرد و می‌دانست که این پوشش نه تنها او را از نگاه‌های بد محافظت می‌کند، بلکه به او احساس عزت و احترام می‌دهد. 🧑‍🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید🧑‍🎄👌👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @Schoolteacher401 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @koodaks
داستان “گل زیبای نرگس” نرگس، یک دختر کوچولوی مهربان و کنجکاو بود که همیشه از مادرش سوال‌های زیادی می‌پرسید. یک روز که نرگس در باغچه خانه‌شان بازی می‌کرد، چشمش به گل‌های زیبای رز و نرگس افتاد. مادرش هم همان نزدیکی مشغول آب دادن به گل‌ها بود. نرگس جلو رفت و با تعجب پرسید: “مامان، چرا بعضی گل‌ها مثل رز، کلی برگ و خار دارند که از آن‌ها محافظت می‌کنند، ولی بعضی گل‌ها این‌طور نیستند؟” مادر لبخند زد و گفت: “عزیزم، گل‌هایی مثل رز و نرگس خیلی خاص هستند و به خاطر زیبایی و عطرشان، نیاز به محافظت بیشتری دارند. خارها و برگ‌هایشان به آن‌ها کمک می‌کنند تا از آسیب‌ها و آفت‌ها دور بمانند.” نرگس سرش را تکان داد و گفت: “پس این خارها مثل یک لباس محافظ هستند، درسته؟” مادر با مهربانی پاسخ داد: “دقیقاً، دخترم. حالا بگذار چیزی را به تو بگویم. ما انسان‌ها هم مثل این گل‌ها هستیم. وقتی لباس‌های مناسبی می‌پوشیم و حجاب داریم، در واقع از خودمان محافظت می‌کنیم. حجاب فقط یک لباس نیست، بلکه به ما کمک می‌کند که با ارزش‌تر باشیم و به دیگران احترام بگذاریم.” نرگس با تعجب پرسید: “حجاب یعنی همیشه چادر سر کنیم؟” مادر خندید و گفت: “نه، عزیزم. حجاب یعنی اینکه لباس‌هایی بپوشیم که بدنمان را به‌خوبی بپوشاند و زیبا و مرتب باشد. حجاب یعنی اینکه خودمان را از نگاه‌های ناپسند محافظت کنیم و کاری کنیم که دیگران به ما به خاطر رفتار خوبمان احترام بگذارند، نه فقط به خاطر ظاهرمان.” نرگس که حالا بیشتر فهمیده بود، گفت: “یعنی من هم اگر لباس‌هایی بپوشم که مناسب باشند و رفتار خوبی داشته باشم، حجاب دارم؟” مادر سرش را تکان داد و گفت: “آفرین دختر گلم! تو دقیقاً فهمیدی. حجاب فقط ظاهر نیست؛ رفتار و حرف‌های ما هم باید با ادب و احترام باشد.” از آن روز، نرگس هر وقت لباس می‌پوشید یا با دیگران صحبت می‌کرد، به یاد گل‌های باغچه می‌افتاد و سعی می‌کرد مثل آن‌ها باارزش و زیبا باشد، اما همیشه با یک لباس محافظ که خودش را از هر آسیبی دور نگه دارد. 🧑‍🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید🧑‍🎄👌👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @Schoolteacher401 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @koodaks
داستان “چادر گل‌گلی مادربزرگ” سحر، دختر کوچولوی مهربانی بود که عاشق مادربزرگش بود. یک روز عصر، مادربزرگ به او گفت: “سحر جان، امشب می‌خواهیم با هم به مسجد برویم. می‌خواهم که تو هم با من بیایی.” سحر از خوشحالی بالا و پایین پرید و گفت: “خیلی عالیه! اما… مادربزرگ، من چادر ندارم. چطوری به مسجد بروم؟” مادربزرگ با لبخند گفت: “نگران نباش، عزیزم. من یک چادر گل‌گلی دارم که سال‌ها پیش برای خودم دوخته بودم. می‌توانیم از آن برای تو استفاده کنیم.” سحر با هیجان گفت: “وای! چقدر خوب! می‌توانم آن را ببینم؟” مادربزرگ به اتاقش رفت و چادر گل‌گلی را که پر از گل‌های رنگارنگ بود، آورد. وقتی سحر چادر را دید، با خوشحالی گفت: “این خیلی زیباست! اما نمی‌دانم چطور باید آن را سر کنم.” مادربزرگ با حوصله چادر را روی سر سحر گذاشت و به او یاد داد که چطور باید آن را مرتب کند. سحر جلوی آینه ایستاد و خودش را تماشا کرد. او احساس می‌کرد شبیه مادربزرگش شده است. در راه مسجد، سحر از مادربزرگ پرسید: “مادربزرگ، چرا باید چادر سر کنیم؟” مادربزرگ با مهربانی جواب داد: “چادر مثل یک لباس زیبا و محترم است که نشان می‌دهد ما به خودمان و به دیگران احترام می‌گذاریم. وقتی چادر می‌پوشیم، مثل یک گل قشنگ هستیم که همیشه از خودمان محافظت می‌کنیم.” وقتی به مسجد رسیدند، سحر با افتخار چادر گل‌گلی‌اش را سر کرده بود. او احساس خاصی داشت، انگار بزرگ‌تر و محترم‌تر شده بود. آن شب، سحر تصمیم گرفت از مادربزرگش بخواهد که یک چادر مخصوص خودش برایش بدوزد تا همیشه بتواند آن حس زیبا و آرامش‌بخش را با خود داشته باشد. 🧑‍🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید🧑‍🎄👌👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @Schoolteacher401 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @koodaks
چادر قشنگ فاطمه فاطمه دختری مهربان و بازیگوش بود. موهای بلند و مشکی‌اش مثل شب تاریک براق می‌درخشید. یک روز، مامان فاطمه یک چادر قشنگ و رنگی برایش خرید. چادر گل‌های زیبایی داشت و مثل یک باغ رنگارنگ بود. فاطمه خیلی ذوق کرد و چادر را سر کرد. جلوی آینه ایستاد و به خودش نگاه کرد. چادر قشنگش را خیلی دوست داشت. انگار یک پرنده‌ی رنگی شده بود که در باغچه‌ی مامان بزرگ پرواز می‌کند. فاطمه با چادر جدیدش به حیاط رفت. بچه‌های همسایه دورش جمع شدند و به چادرش نگاه کردند. یکی از بچه‌ها گفت: «فاطمه، چادرت مثل یک ابر رنگارنگ است!» فاطمه لبخندی زد و گفت: «این چادر مثل یک هدیه قشنگ از طرف خداست. خدا می‌خواهد همه ما زیبا و خوشحال باشیم.» فاطمه با چادر جدیدش به مسجد رفت. وقتی وارد مسجد شد، همه به او لبخند زدند. امام جماعت هم سر فاطمه را نوازش کرد و گفت: «فاطمه جان، تو مثل یک گل زیبا هستی.» فاطمه احساس کرد که خیلی مهم است. او فهمید که چادر فقط یک لباس نیست. چادر نشانه‌ی پاکی و زیبایی درونی است. از آن روز به بعد، فاطمه همیشه چادرش را با افتخار سر می‌کرد. او می‌دانست که با داشتن چادر، یک دختر مسلمان واقعی است. 🧑‍🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید🧑‍🎄👌👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @Schoolteacher401 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @koodaks
داستان “حجاب حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) در برابر مرد نابینا” در روزی از روزها، حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) در خانه مشغول انجام کارهای روزمره بودند. خانه‌ای ساده و بی‌آلایش که با نور ایمان و تقوا روشن شده بود. در همین هنگام، مردی نابینا که از یاران پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) بود، به قصد دیدار با رسول خدا (ص) به خانه ایشان آمد و اجازه ورود خواست. حضرت فاطمه (س) با شنیدن صدای او، به سرعت برخاستند و خود را پشت پرده‌ای قرار دادند تا از دید او پنهان باشند. رسول خدا (ص) که در خانه حضور داشتند، به عبدالله اجازه ورود دادند. او وارد شد و با پیامبر (ص) به گفتگو پرداخت. پس از مدتی، وقتی آن مرد خانه را ترک کرد، پیامبر (ص) با تعجب به دخترشان فاطمه (س) نگاه کردند و فرمودند: “دخترم، چرا خود را پوشاندی در حالی که او نابیناست و تو را نمی‌بیند؟” حضرت فاطمه (س) با آرامش و احترام پاسخ دادند: “پدر جان، اگر او مرا نمی‌بیند، من او را می‌بینم. علاوه بر این، او می‌تواند بوی مرا استشمام کند.” پیامبر اکرم (ص) با شنیدن این پاسخ عمیق و پرمعنا، لبخندی زدند و فرمودند: “گواهی می‌دهم که تو پاره تن من هستی.” س 🧑‍🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید🧑‍🎄👌👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @Schoolteacher401 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @koodaks