eitaa logo
کتابخانه مسجد قبا
212 دنبال‌کننده
801 عکس
89 ویدیو
46 فایل
اینجا فضاییست برای تنفس لابلای ورق های خیال انگیز کتاب ارتباط با مدیر و تمدید کتابها ازطریق آیدی: @Sarbaaazevelaayat ⏰ساعات کاری کتابخانه: روزهای زوج از ساعت ۱۷ تا ۱۹ لینک کانال برای معرفی به هم محله ای هامون .
مشاهده در ایتا
دانلود
🎊 مسابقه بزرگ کتابخوانی کبوتران حرم 🎊 💎 همراه با میلیون ها ریال جوایز نقدی و غیر نقدی 💖 همزمان با ایام و میلاد امام هشتم کبوتران حرم با محوریت کتاب رایگان کبوتران حرم برگزار می گردد 💖 🦋 ویژه گروه سنی ۵ تا ۱۵ سال 🦋 💠زمان قرعه کشی : یکشنبه 22 خرداد ماه 🎁🎁 جوایز 🎁🎁 ✅ جایزه نفر اول👈 یک جایزه ۵ میلیون ریالی + ۱ میلیون ریال بن خرید کتاب خوب ✅ جایزه نفر دوم👈 ۲ میلیون ریال جایزه نقدی + ۲ میلیون بن خرید کتاب خوب ✅ جایزه نفر سوم👈 ۳ میلیون ریال بن خرید کتاب خوب 🛍 فقط کافیه pdf رایگان کتاب رو کانال دانلود کنید به سوالات صفحه آخر کتاب پاسخ بدید. 👇👇👇👇👇 @ketabkhonehoze
📚امام رضا و زندگی ✍مهدی غلامعلی 📃۱۴۴صفحه ✂️برشی از کتاب: پیک گفت:«امام این هدایا را برای شما فرستاده از تا با آن خاندانش و همچنین نیازمندانی که به آنان توجهی نمی شود، رسیدگی کنید» پیک ادامه داد در ضمن امام برای تو، یونس بن عبدالرحمان و برادرت موسی بن عبید یکصد دینار فرستاده است تا به نیابت امام حج بگزارید، این بقچه لباس را هم برای شما فرستاده است» گفتم:« قدری صبر کن تا داخل آن را ببینم» بقچه را باز کردم و مشغول مرتب کردن لباس ها شدم که لابه لای لباسها قطعه ای خاک دیدم. از پیک پرسیدم:« این چیست؟» گفت:« تربت قبر امام حسین علیه السلام است» پرسید: برای چه امام از خراسان تربت فرستاده است؟ ما که اینجا خودمان تربت داریم و به کربلا نزدیک تریم» پیک پاسخ داد:«امام هیچ لباس یا کالای دیگری را به جایی نمی فرستد مگر آنکه در آن قطعه ای تربت می گذارد و می فرماید تربت به اذن خدای متعال سبب امنیت کالا است» ✳️کتابخانه محله قبا @ghobalib📚
یک قمقمه دریا صد قصه و نکته از زندگی امام رضا علیه السلام ✍محمدهادی زاهدی 119صفحه سیره اهلبیت علیهم السلام ،شیرین است. برای آموختن و عمل کردن است👌 🍰برشی از کتاب: برای دخترهایت👧🏼 ریان بن صلت می خواست از خراسان به عراق برود. باید با امام رضا خداحافظی میکرد. با خودش گفت: می‌روم خداحافظی می‌کنم و یک پیراهن 👕از حضرت می گیرم تا مرا در آن کفن کنند چند درهم💰 هم میگیرم تا برای دخترانم انگشتر💍 تهیه کنم. رفت ،ولی وقت خداحافظی گریه اش گرفت😭 و از پیراهن و درهم فراموش کرد. خداحافظی کرد و به راه افتاد. چند قدمی نرفته بود که امام صدا زدند:" ریان ! دلت نمی‌خواهد یکی از پیراهن هایم را به تو بدهم تا برای خودت کفن درست کنی؟ دلت نمی‌خواهد چند درهم به تو بدهم که برای دخترهایت انگشتر تهیه کنی؟" ✳️کتابخانه مسجدقبا @ghobalib📚
: نمیشود کسی به زیارت امام رضا برود و ایشان چیزی در جیب او نگذارد...!🕊 ✳️کتابخانه مسجدقبا @ghobalib📚
همه ی ما یکبار هم که شده از چشمه الطاف حضرت نوشیدیم و شیرنی نگاه لطف شون رو درک کردیم. این کتاب مجموعه ای از کرامات رو جمع آوری کرده. برای کسانی که با خوندن این داستان ها نور امید در دلهاشون می درخشه✨ کرامات امام رضا ✍مهدی خراسانی ✳️کتابخانه مسجدقبا @ghobalib📚
اقیانوس مشرق🌊 ✍مجیدپورولی کلشتری ۲۰۸صفحه برشی از کتاب✂️ عمران لبخندی می‌زند. سعی می‌کند درد پاهایش را زیر لبخندش دفن کند . _پس اگر به خراسان رفتی و علی بن موسی الرضا را دیدی سلام مرا به او برسان و بگو عمران پسر داوود گفت من تو را نمی‌شناسم اما خوب می‌دانم که تو آدمی فراتر از خاکی. نشان به آن نشان که در برهوت گم شده بودم و آبم دادی و راه نشانم دادی و در روستای غریب پناهم دادی. پینه دوز با دست اشاره می‌کند به سویی... _چرا خودت این چیزها را به او نمی‌گویی؟ _ من؟ _ آری ! به طرف خراسان بایست و بگو. علی بن موسی الرضا می‌شنود... علیه السلام ✳️کتابخانه مسجدقبا @ghobalib📚
✂️برشی از کتاب: مرسی مستانه جان«زن»، «مادر»، «انسان»، همه چیز یعنی تو! نمونه و الگوی یه مادر خوب و زن موفق!😌 بعد با اشتیاق رو به من کرد و پرسید:«قشنگه، نه؟» با تردید و من من کنان گفتم: فیلمی رو میگی که دارن می سازن؟ از اشتباه من، لبخند کمرنگی روی لب هایش رنگ گرفت و گفت: نه! فیلم رو که نمی گم. هنرپیشه اولش رو میگم. مستانه مظفری! کمی صبر کردم و بعد پرسیدم: می شناسیش؟🤔 رویش را به سمت جایی که مادر نشسته بود، برگرداند و با غرور خاصی پاسخ داد: معلومه که می شناسمش. عشقمه! امیدمه! سال هاس که باهاش آشنام.اصلا مگه کسی هم هست که اونو نشناسه! 😳 یاد حرف پدر افتادم که می‌گفت: «مدتهاست دیگه مادر رو نمی شناسه» 😞 اما تعجبم بیشتر از ادعای دختری بود که می‌گفت سال هاست با مادر آشناست، اما من نمی‌شناختمش... ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib📚
دخیل عشق🔆🔆🔆 ✍مریم بصیری ۳۵۸صفحه _ نفس حوریه بند می‌آید. دستش را روی قلبش می‌گذارد ❤️و می‌خواهد نامه را بخواند؛ اما سکوت رضا اذیتش میکند. مطمئن است که خواب نیست. نامه ها را روی میز می گذارد و جلو می رود و به سرعت سفیدی ملافه را کنار می کشد.🛌 چهره رضا ، سفیدتر از ملافه ، به او لبخند می زند. کاسه از دست دختر رها می شود و انگشتان لرزانش به شقیقه مرد می چسبد و فریاد می کشد.😰 عمو سرش را از روی کتاب دعایش بلند می کند و به او می نگرد. _نبض نداره؟💔 دختر به قفسه سینه رضا فشار می آورد و هراسان به دنبال کپسول اکسیژن به راهرو می دود... ✳️کتابخانه مسجدقبا @ghobalib📚
دیروز پرسیدیم: ❓اگر بخواهیم از حیات امام رضا یک پیام استخراج کنیم؛ آن پیام چیست؟🤔 رهبر معظم و فرزانه انقلاب‌ اسلامی: «پیام زندگی علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) چیست؟ ما که نباید فقط به مرقد امام علی‌بن‌موسی‌الرضا اظهار ارادت کنیم؛ او امام ماست، زندگی او برای ما درس است، از زندگی او باید درس بگیریم. زندگی او برای ما یک پیامی دارد، آن پیام چیست؟ من آن پیام را در یک کلمه خلاصه می‌کنم. بدانید پیام زندگی پرماجرای علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌الصّلوةوالسّلام به ما عبارت است از👇👇 «مبارزه‌ی دائمی خستگی‌ناپذیر» امروز تو پیام حضرت آقا دیدم:«رئیسی عزیز، خستگی نمی‌شناخت» ناخودآگاه،دوباره ارتباط با امام رضا علیه السلام برام تداعی شد💔🥀 ✳️کتابخانه مسجد قبا @ghobalib📚