eitaa logo
کتابخانه مسجد قبا
215 دنبال‌کننده
728 عکس
79 ویدیو
42 فایل
اینجا فضاییست برای تنفس لابلای ورق های خیال انگیز کتاب ارتباط با مدیر و تمدید کتابها ازطریق آیدی: @Sarbaaazevelaayat ⏰ساعات کاری کتابخانه: روزهای زوج از ساعت ۱۷ تا ۱۹ لینک کانال برای معرفی به هم محله ای هامون .
مشاهده در ایتا
دانلود
8️⃣ اگر هزینه خرید کتاب نو ندارید، کتاب دست دوم بخرید.♻️ این روزها حتی در اینترنت هم می‌شود کتاب‌ دست دوم خرید.✅ حتی می‌توانید با دوستان کتاب‌خوان دورهمی کتاب بخوانید یا به هم کتاب قرض بدهید🔮 @ghobalib📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚وقتی مهتاب گم شد 🖌نویسنده: حمید حسام 🗒 651صفحه 🍰برشی از کتاب: یادم نمی رود که مادرم به من یاد داده بود که این آیه را زیاد تکرار کنم:« ربّنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الأخره حسنه و قِنا عذاب النار» 🤲 اتفاقاً روزی در جلسه قرآن، مربی از بچه ها خواست اگر کسی آیه یا سوره ی جدیدی را حفظ کرده، بخواند. من بلند شدم و این آیه را اشتباه، پس و پیش خواندم 😩و همه خندیدند و من از خجالت آب شدم😰 و همان جا جلسه را رها کردم. وقتی با گریه به خانه می آمدم😪، یک کیف جیبی پر از پول پیدا کردم. با چشم های اشکی، کیف را به مادرم دادم که به معتمدان محل بدهد و گفتم:«دیگر به جلسه نمی روم.😢» مادرم گفت:«جمشید جان! از جلسه قرآن دلسرد نشو. اگر تو امروز این کیف پر از پول را به صاحبش بر می گردانی، تأثیر همان جلسات قرآن و نماز است. 📖🕋 ✳️کتابخانه محله قبا @ghobalib📚
📚 ۱۱ توصیه رهبر معظم انقلاب اسلامی برای ترویج فرهنگ کتابخوانی 🌸 روز کتاب، کتابخوانی و کتابدار مبارک 🌐 @Khamenei_ir
🕊آمد ز مدینه تا که در قم باشد🕊 ✨در مملکت امام هشتم باشد✨ 🖤یعنی که خدا نخواست تا مرقد او🖤 🥀مانند مزار فاطمه گم باشد🥀 عروج آسمانی حضرت اخت الرضا، تسلیت🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9️⃣ موقع خرید کتاب، با کتابفروش‌ها حرف بزنید.🛒💭 بسیاری از آن‌ها خوش‌فکر هستند و اشراف کامل به بازار کتاب دارند، پیشنهادهای خوبی می‌دهند به ویژه در مورد آثار ترجمه شده. چون بعضی از ترجمه‌ها ممکن است یک کتاب خوب را غیرقابل تحمل کنند.❗️ @ghobalib 📚
📚هیچکس به من نگفت 🖋نویسنده: حسن محمودی 📄68صفحه ✂️برشی از کتاب ❗️هیچ کس به من نگفت: که خواسته های شما را بر خواسته های خودم،مقدم بدارم تا موردمحبت بیشتر شما قرار گیرم😔❤️  چه حیف شد که از همان دوران نوجوانی دنبال هوای نفس رفتم و هوای شما را در سر نداشتم و خواسته های نفسانی خویش را بر خواسته­ های شما _ که همان خواست خداوند است _ مقدم داشتم و حالا خسارتش را _ که دوری از شماست _ مشاهده می کنم و چه بهای سنگینی می پردازم😭😔. من تازه شنیده ام که جدّ گرامیت، امام صادق علیه السلام به این خاطر سلمان فارسی را خیلی دوست می داشت که سلمان، مسلمان گونه، خواسته های امامش حضرت علی علیه السلام را بر خواسته های خودش مقدم می داشت و همین امر او را سلمان کرد که از اهل بیت شد و سلمان محمدی لقب گرفت😍 🔆♨️و من اکنون در فکر خواسته های شما هستم تا خود را عادت دهم که هر کاری پیش آمد قبلش اندیشه کنم آیا مورد رضایت شما هست یا خیر؟🤔 که اگر آن کار به رضایت شمابود، محکم و استوار انجام دهم که می دانم کاری که بامعیار رضایت شماسنجیده شودقدمی است به سمت خدا 😍 ✳️کتابخانه محله قبا @ghobalib📚
ایرانِ ما کو پس؟!🧐😥
🔟به جای تکرار مکررات دیگران کتاب بخوانیم📖👓 به جای خواندن اخباری که جز حال بد هیچ حسی منتقل نمی‌کنند🙁 به جای باور هر آنچه صاحبان قدرت می‌گویند کتاب بخوانیم، اما فقط یک کتاب نخوانیم.📕📗📘 کسانی که چند کتاب محدود خوانده‌اند، به متوهم ترین و خطرناک ترین انسان ها تبدیل میشوند،زیرا تعصب شدیدی روی دانش اندکشان پیدا می‌ڪنند .📛♨️ @ghobalib 📚
📚خاطرات شیطان 🖋نویسنده: غلامرضا حیدری ابهری 📄 84صفحه ✂️برشی از کتاب 👹امروز یک اتفاق بد برایم افتاد👿. اوه، اوه، اوه. دارم گریه می کنم، چون خیلی ناراحتم😤. 😭 گریه نکنم چه کار کنم؟ اوه، اوه، اوه. من یک ماه پیش کلی زحمت کشیدم تا مهسا با مرضیه قهر کند👹. آن موقع مهسا با مرضیه قهر کرد، ولی امروز با او آشتی کرد😡🤬. الان همه ی ماجرا را برای تان تعریف می کنم. یک ماه پیش توی منچ بازی بین آن ها دعوا راه انداختم و مهسا با مرضیه قهر کرد. آن موقع خیلی کیف کردم، اما امروز همه ی زحمت هایم هدر رفت و بیچاره شدم😤👿. اوه، اوه، اوه. امروز تولد مهسا بود. مهسا همه ی دوستانش را برای این جشن دعوت کرد. مادر مهسا به او گفت: «عزیزم! برو مرضیه را هم برای جشن تولدت دعوت کن.» - آخر من با او قهرم😠. - می دانم، ولی برو با او آشتی کن و بهش بگو که به جشن تولدت بیاید😊. مهسا نیز حرف مادرش را قبول کرد. اوه، اوه، اوه. هر چه نصیحتش کردم با مرضیه آشتی نکند، گوش نداد😤. اوه، اوه، اوه. تندی رفت به خانه ی مرضیه و با او آشتی کرد. بعد هم به او گفت: «مرضیه جان! عصری جشن تولد من است🎂. لطفا تو هم بیا. منتظرت هستیم.» چه روز بدی بود امروز. وقتی شما آدم ها با هم قهر می کنید، من با دمم گردو می شکنم و خیلی خوشحال می شوم😈. اما وقتی با هم آشتی می کنید، داغان می شوم. اوه، اوه، اوه. امروز مهسا اعصابم را خرد کرد. مهسا! خیلی بدی. تو مگر با مرضیه قهر نبودی؟ پس چرا با او آشتی کردی؟ اوه، اوه، اوه 🤬😡👹👿😤🤬😈 ✳️کتابخانه محله قبا @ghobalib📚
مژده به 🤩😍 افتتاح کتابفروشی تخصصی کودک و نوجوان ✅مشاوره حضوری و مجازی انتخاب کتاب کودک ونوجوان ✅حلقه کتابخوانی کودکان و نوجوانان ✅همراه با کتاب‌های آموزشی و تربیتی برای والدین و مربیان 📍نشانی: پردیسان ، سبلان۱۲ جنب مسجد چهارده‌معصوم‌ 🕰️ساعت کاری: ۱۰تا۱۳ و ۱۶تا۲۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نکات ویژه ی کتابخوانی👌 اگر دوست دارید در مسابقه شرکت کنید سه تا از نکات را با زبان خودمانی به آیدی ادمین ارسال کنید. به همین راحتی!🤗 @ghobalib 📚
☑️ برگزاری مسابقه کتاب‌خوانی «فاطمه‌ شهر قم» با اهدای جوایز ویژه ◾️ مدیر کتابخانه فاطمی از برگزاری مسابقه «فاطمه‌ شهر قم» با همکاری نشر جمال به همراه اهدای جوایز ویژه خبر داد. 📎 news.amfm.ir/?p=101885 ▪️◾️🔳◾️▪️
هدایت شده از ریحانه
📚 هیچ‌چیز جای کتاب را نمی‌گیرد 🔺رهبرانقلاب‌اسلامی: بچه‌ها را به کتابخوانی عادت دهید و کتاب‌های مفید مناسب سن آن‌ها تهیه کنید. این که کسی تصور کند با پدید آمدن وسائل ارتباط جمعىِ جدید و نوظهور، کتاب منزوی خواهد شد، خطاست. کتاب روزبه‌روز در جامعه‌ی بشری اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. ➡️ ۱۳۷۷/۰۶/۰۷ ➡️ ۱۳۹۰/۰۴/۲۹ 🌱 @Khamenei_Reyhaneh
خبرای خوبی در راهه...😌
📚مجتهد بی نشان زندگی نامه وخاطرات شهید آیت الله محمد صادق صدوق گلپایگانی 🖌نویسنده: محمد رضا صدوق 📄۱۳۶صفحه ✂️برشی از کتاب: ایشان همیشه حرف حق را می زد. آنچه را که وظیفه ی شرعی خود می دانست، می گفت؛ حالا می خواست طرف مقابلش هر کس باشد. حرف هایش هم منطقی بود. آنگونه نبود که حرف بی ارزشی به دیگران بزند. از نظر علم، تقوا، هوش و استعداد نابغه بود. کمتر سراغ دارم کسی مثل ایشان با جرأت و شجاعت حرفش را بزند. در واقع دشمنان به جرم حرف حق زدن، او را از بین بردند. او حرف حق را زد و به مقامی که باید می رسید، رسید. حال نمی دانم که فردا دشمنان آن ها چگونه جواب می دهند. ✳️کتابخانه محله قبا @ghobalib 📚
📚سلام بر ابراهیم۱ ✍گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی ✂️برشی از کتاب: ⛳️باابراهیم از ورزش صحبت می کردیم. می گفت:وقتی برای ورزش یا مسابقات کشتی می رفتم همیشه باوضوبودم🤼‍♂. همیشه هم قبل ازمسابقات کشتی دو رکعت نماز می خواندم.پرسیدم:چه نمازی؟گفت:دو رکعت نمازمستحبی! ازخدا می خواستم یک وقت تومسابقه حال کسی را نگیرم! ابراهیم به هیج وجه گرد گناه نمی چرخید.برای همین الگوئی برای تمام دوستان بود👌.حتی جائی که حرف از گناه زده می شد سریع موضوع را عوض می کرد. هروقت می دید بچه ها مشغول غیبت کسی هستند مرتب می گفت:صلوات بفرست! ویابه هر طریقی بحث را عوض می کرد. هیچگاه ازکسی بد نمی گفت مگر به قصد اصلاح کردن. هیچ وقت لباس تنگ یا آستین کوتاه نمی پوشید.بارها خودش را به کارهای سخت مشغول می کرد. ✳️کتابخانه محله قبا @ghobalib 📚
📚رویای نیمه شب 👌رمان بسیار زیبای مهدوی 🖌نویسنده: مظفر سالاری 📄۲۸۷صفحه 🍰برشی ازکتاب: از حیاط سرسبز دارالحکومه می گذشتیم.با حرف های قنواء به این فکر افتادم که ریحانه پس از شنیدن خبر سلامتی حماد و خلاص شدنش از سیاه چال،چقدر خوش حال شده. برایم دردآور بود که ریحانه به خاطر نجات حماد از من سپاس گزار باشد🤕😢.احتمال می دادم در میهمانی روز جمعه، به این خاطر از من تشکر کند و بخواهد از وضع و حال حماد برایش بگویم😩. اگر به او می گفتم که حماد سالم و سرحال است،فکر می کرد خوابش به تعبیر شدن نزدیک شده. از دلم گذشت:« آیا تقدیر این است که خواب او با کمک من،تعبیر شود و به همسر دل خواهش برسد؟🤔» به خودم نهیب زدم:« تو اگر به ریحانه علاقه داری، باید خوشحالی و سعادت او برایت از هر چیز دیگر، مهمتر باشد... ✳️کتابخانه محله قبا @ghobalib📚
📚بم زنده است دست نوشته ها و نقاشی های کودکان بازمانده از زلزله ی شهر بم 🖋طراح گرافیک: احمد نوروزی تبریزی نژاد 📄۳۲صفحه ✂️برشی از کتاب: هنگام زلزله من یکی از دوستان خودم را از دست دادم😭؛ ولی نمی توانستم باور کنم. خیال می کردم که دارم خواب می بینم😢. هر چه که او را صدا می کردم، دیگر جواب نمی داد😫. من هر چه سعی می کنم زلزله را فراموش کنم؛ اما هیچ وقت از ذهن من بیرون نمی رود😔. من و برادرم در چادر زندگی می کنیم؛ ولی خدا را شکر می کنیم که زنده هستیم🤲. دیگر شهر بم از دست رفت😭😔. امید غلوری، بم، ایران ✳️کتابخانه محله قبا @ghobalib📚
"و پیوسته انتظار می کشم که مطالعه کنندگان این ارمغان پرارج روز به روز بیشتر شوند، و با این گنجینه بی مانند آشکار گردند، تا منتظران و شیفتگان آن امام غایب از نظر _عجل الله فرجه الشريف _از شمار بیرون رود." مترجم کتاب: آیه الله سیدمهدی حائری قزوینی ⭕معاونت علمی_پژوهشی و ⭕معاونت اجتماعی حوزه حضرت آسیه( س) در راستای تحقق شعار "جهاد علمی برای زمینه سازی ظهور " برگزار میکند: 📖پویش کتابخوانی مهدوی 📖 🍀کتاب اول : خلاصه کتاب گران سنگ مکیال المکارم . محتوای کتاب به همراه سایر اطلاعات همه روزه در کانال ارادتهای مهدوی بارگذاری شده و پس از اتمام مطالعه ، طی آزمونی مجازی، به شرکت کنندگان گواهی اعطا می شود . کتاب 🌿مکیال المکارم🌿 که با عنایت و دلالت و یاری خاص شخص امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، تألیف گردیده ، بیشتر به تشریح و توضیح این موضوع مهم یعنی 👈🏻تاثیر دعا برای امام زمان (عج) 👉🏻 پرداخته و با دلایل عقلی و نقلی فراوان، در تبیین ضرورت و اهمیت دعای بسیار برای تعجیل فرج منجی عالم کوشیده است. فرم ثبت نام جهت شرکت https://formafzar.com/form/nxcr6 @eradathaye_mahdavi ☘☘☘☘☘☘☘☘☘
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار می‌کند؛ 📚 مسابقه‌ی کتابخوانی آنلاین ترگل ◽️ به مناسب ولادت حضرت زینب سلام‌الله‌علیها 🎁 ده هدیه‌ی دویست هزار تومانی و صد هدیه‌ی صد هزار تومانی مطالعه‌ی نسخه‌ی الکترونیک کتاب در کافه بازار👇 cafebazaar.ir/app/?id=ir.hdb.targol&ref=share لینک پاسخ به سوالات و شرکت در مسابقه👇 quiz.balagh.ir ◽️مهلت پاسخ به سوالات: دهم تا سی‌ام آذرماه
📚زیر زمین بازی ✅سه داستان ✅ مجموعه داستان های شکر خدا 🖌نویسنده: کلر ژوبرت 📖۲۴صفحه ✂️برشی از کتاب: بلبلک آه کشید و به مامان بلبل گفت:«خیلی عجیب است نمی دانم چرا از خوردن توت فرنگی 🍓خسته شدم؟!😳» مامان بلبل لبخند زد و پرسید:« واقعاً حالا دوست داری چه میوه ای بخوری؟😊» بلبلک خندید و گفت:« فرقی نمی کند مامانی هر چی پیدا کردی به جز توت فرنگی😩» مامان بلبل پر زد و رفت، بلبلک با چشم دنبالش کرد 👁و با شادی توی دلش گفت:«خدایا ممنونم که این همه میوه های جور واجور آفریدی😍😋.» ✳️کتابخانه محله قبا @ghobalib📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚سبک زندگی فاطمه زهرا( علیها السلام) و پاسخ به سوالات و شبهات شبکه های ماهواره‌ای 🖌مجتبی صبوری 📃۳۸۳صفحه ✂️برشی از کتاب 🔆خانه فاطمه زهرا( سلام الله علیها) از آن خانه هایی است که خدا خواسته نامش در آنجا بلند گردد و مورد تسبیح و تقدیس باشد طبیعی است که چنین خانه‌ای نمی‌تواند مرکز آشفتگی و هرج و مرج باشد❌ لذا از جمله چیزهایی که در آن باید حضور داشته باشد سکون و آرامش است.😌 ترقی و عظمت شوهر، کوشش و تلاش ارزنده او تا حدود زیادی مرهون زندگی آرام و ساکن او در محیط خانه است و خانه باید سنگر آرامش و محل تجدید قوا باشد تا شوهر بتواند بنشیند درست نقشه بکشد و درست طراحی کند و درست تصمیم به اجرا و عمل بگیرد خانه باید در سکون و آرامش باشد تا شوهر بتواند در آن خانه احساس راحتی کرده و مشقات بیرون را از تن به در نماید. 💠خانه فاطمه (سلام الله علیها) برای امام علی (علیه السلام) چنین وضعی را داشت امام علی (علیه السلام) در کنار حضرت زهرا (سلام الله علیها) احساس آرامش می کرد و حتی هر گاه که از حوادث و مشکلات زندگی به ستوه می‌آمد به سنگر خانه پناه می‌برد و با فاطمه (سلام الله علیها) سخن می‌گفت و تجدید قوا می‌کرد و از نو سرگرم کار و تلاش و مبارزه می شد این امر در سراسر زندگی امام علی ( علیه السلام) وجود داشت حتی پس از وفات حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و در سر مزارش. ✳️کتابخانه محله قبا @ghobalib 📚
📚بوی گل یاس 🌻قصه هایی از زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها 🌻۴۲قصه کوتاه ✍ نویسنده: ناصر نادری 📃۱۱۱صفحه 🍰برشی از کتاب 💕چند ماهی از ازدواج فاطمه(س) با امام علی (علیه السلام) می گذشت💕 آن روز وقتی پیامبر به دیدن دخترش آمد او را افسرده و غمگین یافت. دلش لرزید با نگرانی دست او را در دستش گرفت و پرسید دختر عزیزم چرا گرفته ای؟ 😔 در چهره فاطمه(س) غمی نهفته دیده می شد فاطمه می خواست چیزی بگوید، گویی حرف‌هایش اسیر بغض گلویش بودند پیامبر با نگاه پرسشگرش شانه‌های فاطمه(س) را گرفت و پرسید:« آیا گریه کرده ای؟»🤔 دل فاطمه گرفت و جانش آشفته شد پیامبر چشمهایش را تنگ کرد و تبسم چهره مهربانش را پوشاند😊: «دخترم از من پنهان نکن، هرچه پیش آمده بگو» فاطمه(س) سرش را آهسته تکان داد و آرام گفت:« پدرجان زنان مدینه به من طعنه می‌زنند آنها به هم می‌گویند این زن به خانه کسی رفته است که از همه فقیر تر است. حیف از این دختر!»😔 پیامبر (ص) دست فاطمه (س) را در میان دستانش گرفت و با متانت گفت:«دختر جان خودت حاضر شدی که همسر پسر عمویم علی بشوی،خدا این ازدواج را پسندید و من نیز از آن خشنود شدم💞» لحظه ای مکث کرد و گفت:« اگر علی فقیر است در عوض ایمان و علم و فضیلت دارد و در میان مردم هیچ کس به بزرگی او نیست»😌 حرفهای پیامبر که به پایان رسید، تبسم به لب های فاطمه شکوفه کرد و تمام شادی دنیا در قلب مهربانش موج زد. 😍☺️ کتابخانه محله قبا @ghobalib📚
📚قصه های مادرم ✍محمد حسین فکور 📄۱۶صفحه 🍰قصه ای از کتاب: خیلی وقت بود که بلال اذان📢نمی گفت.😢 چند وقت بود که پیامبر از دنیا رفته بودند و دشمنان به زور جای او را گرفته بودند😠. بلال هم قهر کرده بود و به مسجد نمی رفت تا اذان بگوید. یک روز حضرت زهرا به بلال گفتند:«امروز اذان بگو وقتی تو از آن می گویی من به یاد پدرم میافتم😌.» بلال هم قبول کرد. به مسجد رفت و اذان گفت 📢 حضرت زهرا پنجره را باز کردند تا صدای بلال را بشنوند. وقتی صدای اذان آمد حضرت زهرا به یاد پدرشان افتادند و گریه کردند😭. بلال اسم پیامبر را که گفت، حضرت زهرا فریاد زدند و بیهوش شدند😭😭 بلال هم که فهمید حضرت زهرا بیهوش شده اند از پشت بام مسجد پایین آمد و دیگر هیچ وقت اذان نگفت.😔 ✳️کتابخانه محله قبا @ghobalib📚