eitaa logo
فتـح‌قلّه‌ها بسوی‌ظهور«🚩»
1.5هزار دنبال‌کننده
871 عکس
461 ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
👈آیا به سمت می رویم؟! قریب سه دهه است که روند بی‌ثباتی اقتصادی در ایران در کنار همه پیشرفت‌ها و توسعه زیرساخت‌ها و خدمت‌رسانی و توزیع امکانات مختلف در سطح کشور ادامه دارد؛ افزایش هزینه‌های زندگی اعم از هزینه‌های بهداشت و درمان، آموزش، تهیه مسکن و سایر در این سه دهه چشم گیر است. روندی که از ابتدای دهه 90 با اجرای سیاست‌های هدفمندسازی یارانه‌ها، بصورت تصاعدی افزایش یافته است. اما با این وجود هیچ اجماع کارشناسی در کشور وجود ندارد؛ یک طرف جمعیت کثیری از کارشناسان اقتصادی قرار دارند که طی این سه دهه همین سیاست‌ها و نسخه‌ها را تجویز کرده‌اند و کماکان راه‌حل‌شان همان است یعنی بازار آزاد، آزادسازی اقتصاد، واقعی کردن قیمت‌ها(گران‌سازی)، حذف یارانه‌ها یا تبدیل یارانه‌ها به نقدی، سبدکالا برای جبران کاستی‌ها، ادامه خصوصی‌سازی و... . در این دسته هم اقتصاددانانی وجود دارند که خیلی علنی و با افتخار خود را لیبرال معرفی می کنند و هیچ ابایی ندارند و را راه نجات اقتصاد کشور می دانند و هم اقتصاددانان حزب اللهی و متدین که می‌گویند لیبرالیسم را قبول ندارند و خود را علیه لیبرال‌ها تعریف می کنند. در مقابل این جمعیت کثیر کارشناسان، اقلی از کارشناسان هم با این راه‌کارها و سیاست‌ها مخالفند و نتیجه وضعیت فعلی را ادامه این سیاست‌ها و نسخه‌ها می دانند. گوش دولت‌ها و حاکمیت هم در دست همان جبهه کثیر کارشناسان است. ظاهراً یا باطناً هم حاکمیت(ارکان و بدنه کارشناسی) هم معتقد به این مسیر است و قرار نیست بازگشتی داشته باشند از این مسیر. با این وجود، هیچ گفتگوی کارشناسی سازنده‌ای هم بین این دو طیف کلان دیده نمی‌شود. بیشتر زد و خورد رسانه‌ای است. من کارشناس مسائل اقتصادی نیستم اما بی‌اطلاع از اقتصاد سیاسی و مکاتب اقتصادی هم نیستم و به نظر حقیر، این ره که می‌رویم به ترکستان هم نمیرسد! سرانجام این راه را فروپاشی می‌دانم. با این وجود معتقدم گفتگوی کارشناسی بصورت مستمر مفید است. حالا آن دسته از اقتصاددانانی که با افتخار از لیبرالیسم می‌گویند شاید قائل به گفتگو نباشند ولی طیفی از اقتصاددانانی که بالاخره خود را مسلمان و حزب اللهی و علیه لیبرالیسم تعریف می‌کنند چرا گفتگو نمی‌کنند؟ چرا گفتگویی شکل نمی‌گیرد؟ اگرچه تصمیم گیری درباره اقتصاد امروز به دست سرمایه‌داران انجام می شود و واقعیت این است که اقتصاد ایران را سرمایه‌داران انحصاری و شاید مدیریت می‌کنند اما اجماع کارشناسی اگر به وجود بیاید و پشتوانه مردمی داشته باشد می‌تواند جلوی این سیل وحشی و ویران‌گر را بگیرد. نرخ ارز روز به روز بالاتر می رود؛ تفاوتی هم در دولت یا یا در این سیاست‌ها نیست. سفره مردم روز به روز کوچک‌تر می شود؛ و کمر اقتصاد ایران را شکسته و این وضعیت فقط به نفع طبقه دارا و ثروتمند جامعه است که دارایی‌شان -اعم از ملک و شرکت و... - مطابق با تورم بیشتر و بیشتر می‌شود. اما نه تنها خبری از توقف این روند نیست بلکه اخبار نگران کننده ای درباره سیاست شوک درمانی نیز درباره نرخ انرژی هم وجود دارد. اگرچه نرخ آب، برق و گاز در این مدت افزایش یافته اما گرانی گازوئیل و باتوجه به اظهارات مقامات، دور از انتظار نیست. اخیراً نیز یک خبرنگار اقتصادخوانده که از لیدرهای رسانه‌ای نئولیبرال‌ها در ایران است هم با افتخار از سیاست شوک درمانی و مثال زدن آلمان و چین هم سخن گفته و تجویز کرده که یک شبه همه چیز را گران کنیم بعد هم پلیس و بسیج را به میدان بیاریم برای سرکوب معترضین! هرکسی که اندکی تحلیل داشته باشد می‌داند این روند، سرانجامی به‌سوی آشوب دارد؛ چین و آلمان یا هر بلد کفری که این سیاست‌ها را اجرا کرده‌اند همراه با کشتار مردم بوده؛ آیا اسلام به ما اجازه اجرای این سیاست‌های غلط و فاجعه‌بار را می‌دهد؟ آیا از این سه دهه هیچ تجربه‌ای کسب نکرده‌ایم و قرار است مجدد دست به این سیاست‌های کثیف و خانمان‌سوز بزنیم؟ 🌐 @ghoghnuos13 ─┅═ঊঈ🔥🦅🦅ঊঈ═┅─
💢آبان ۹۸ حادثه نبود 👈تأملی درباره‌ی ابعاد سیاسیِ تحلیل‌ها و تجویزهای اقتصادی این روزها سرمقاله‌ی ارگان بازارگرایانِ افراطی، همان‌ها قهرمان‌شان خاویر میلیِ جانی است، دیروز با تشبیه مقامات کشور به موجوداتی سرمازده ، از لزوم تصمیم‌های «سخت، مهم و تلخ» سخن گفته است. چند روز قبل هم یکی از فعالان اقتصادی و رسانه‌ای نزدیک به وزیر اقتصاد از فوائد و افزایش ناگهانی قیمت‌ها سخن گفته و «نمونه‌های موفق» آن در کشورهای مختلف را برشمرده بود. نکته مهم این بود که تاکید شده بود آنها بعضاً حسب ضرورت از «کشتار مردم» هم استفاده کرده بودند. 👈خط اصلی را همان استاد و نویسنده‌ی سرمقاله‌ی (آتش‌بس، نسخه رفع ناترازی‌های اقتصادی_مسعود نیلی) چندی قبل داده بود: ۱) با و طبقات متوسط و مرفه را سرگرم کنید؛ ۲) در روابط خارجی پرچم سفید تکان دهید؛ ۳) آن‌گاه تیغ بر کشید و به مأموریت اصلی ( ) بپردازید. این یعنی . جالب این که این نسخه به عنوان «طرح نجات ایران» فروخته می‌شود. مانند نسخه‌ی «استراتژی توسعه‌ی صنعتی ایران» که در دهه‌ی ۷۰ به قیمت گزاف به دولت فروخته شد. اگر غایت آن استراتژی تعطیلی صنعت ایران و تقلیل ما به «نفت فروش» بود، نتیجه‌ی محتوم نسخه‌ی جدید «فروپاشی» است. 👈ذبح طبقات محروم که حامی و پشتیبان اصلی نظام در این ۴۵ سال بوده‌اند، آخرین سنگر مقاومت دربرابر نظام سلطه را از میان برداشته و راه را برای انحلال جمهوری اسلامی در نظام سرمایه‌داری جهانی فراهم می‌کند. و مگر بازارگرایان افراطی جز این رؤیایی در سر دارند؟ برای سرکوب مستضعفین کدام چماق و کدام گلوله نزد بازارگرایان افراطی بهتر از چماق بسیج و گلوله‌ی نیروی انتظامی؟ هم فال است و هم تماشا. مگر پس از ارتکاب آبان ۹۸ قاه قاه نخندیدند؟ نگفتند صبح جمعه فهمیدیم؟ مسببان آبان ۹۸ اگر به دار آویخته شده بودند امروز همان سناریوها مطرح نمی‌شد. 👈و دیروز یک قهرمان پرتاب میکروفون هم گفته‌اند که ایران مثل شیخ‌نشین‌ها باید بشود « ». شیخ‌نشین‌ها البته علاوه بر توان شیردهی از آخرین فناوری‌های ارّه هم برخوردارند. در واقع استاد می‌فرمایند: «یک دست ارّه برقی و یک دست شیر نفت، رقصی چنین در آغوش ترامپم آرزو است»! در برابر چنین ستایشی از سوی یک «جامعه‌شناس» مملکت نسبت به رژیم‌های دیکتاتوریِ بدویِ قبیله‌‌پایه و ارّه‌محور، انجمن جامعه‌شناسی ایران اگر سراسر سیاه‌پوش شود بر آن ملامتی نیست. ظاهراً هم دیگر برای آقایان مطرح نیست: مهم این است که جاده برای استیلای دلار صاف شود! بازارگرایان افراطی چرا در کمال خونسردی ذبح طبقات محروم و کشتار مستضعفان در راه اجرای طرح‌های اقتصادی را توجیه می‌کنند؟ آیا عاری از انسانیت هستند؟ خیر. این بزرگواران ممکن است در زندگی شخصی بسیار مهربان و خیر باشند. مشکل ایدئولوژی بازارگرایی افراطی و نگاه آن به عدالت و فقر است. 👈سال‌ها قبل استادان بزرگ مکتب بازارگرایی افراطی در ایران کتابی با عنوان «اقتصاد و عدالت اجتماعی_نیلی» منتشر کردند. جملات شگفت زیر نقل شده از متن کتاب است: «در امریکا یا اروپا به یک فرد بگویید که پنج تا از مهم‌ترین چالش‌هایی را که جامعه شما با آن مواجه است نام ببرید، بعید است که... یکی از چالش‌ها باشد. برای این‌که در آن جوامع، هرچند مردم احساس می‌کنند که درآمدها متفاوت است، ولی این تفاوت درآمدها برای افراد توجیه دارد. به این معنی که آنان بیش از ۹۰ درصد تفاوت درآمدها را ناشی از تلاش و کوشش و انگیزه و مواردی از این قبیل می‌بینند... کسی می‌خواهد تفریح کند و دیگری می‌خواهد کار بیش‌تری انجام دهد. طبیعتاً کسی که اوقات فراغت را انتخاب می‌کند و می‌خواهد که اوقات فراغت بیش‌تری داشته باشد، انتظار هم ندارد که سطح درآمد بالاتری داشته باشد. چون در اقتصاد اوقات فراغت خود مطلوبیت دارد.» این که بزرگان «علم اقتصاد» ما چنین درک و فهم بسیطی از جامعه‌ی آمریکا و اروپا داشته‌ یا دارند به کنار، نکته مهم این است نابرابری را اینگونه تفسیر می‌کنند که یک نفر دوست دارد کار کند یک نفر تفریح! در واقع علت فقر فقرا از نگاه بازارگرایان افراطی، «تفریح بیش از اندازه» است! 🌐 @ghoghnuos13 ─┅═ঊঈ🔥🦅🦅ঊঈ═┅─