فتـحقلّهها بسویظهور«🚩»
💢نَقلی که عقول را ربود: تأسّف از تنزّل امر سیاسی ۱. آیتالله خامنهای در دیدار با رئیسجمهور
💢انقلابیهایی که استحاله شدند:
تحجر ما، یا تجدد آنها؟!
👈۱. برخی میگویند نباید «برچسب» زد و مقصودشان این است که از جمله نباید تعبیر « #لیبرالهای_مذهبی » را به کار برد. من تعبیر «لیبرالهای مذهبی» را از استاد مطهری آموختهام و میدانم که تحلیل جهان انسانی و اجتماعی، مبتنی بر «مفاهیم» است. ما با مفاهیم سخن میگوییم. این «مفاهیم» را نمیتوان با تعبیرِ منفیِ «برچسب»، کنار زد. این مفاهیم -یا به بیان منتقدان، برچسبها- اگر تطبیق بر مصداق دارند، خطا نیستند. نباید گفت مفهوم به کار نبرید، بلکه باید دلیل بر «انطباق مفهوم بر مصداق» طلبید. برخی به جای اینکه در مقام اثبات و ابطال «کیفیّت انطباق» باشند، بیدرنگ تعبیر برچسب را به کار میبرند تا «سنخبندی» نشوند و در «بیمکانی» و «بیموقعیّتی»، حس آرامش داشته باشند. میخواهند #تولید_گفتار کنند اما در «جا»یی قرار نداشته باشند و فقط بتوانند به دیگریهای ثابتشده و مستقر، حمله کنند. در این روش گفتگو، ما با حریفی مواجه خواهیم بود که سیّال و ژلهای است و در سایۀ ابهام و تاریکی نشسته است. ازاینرو، او میتواند به نقد ما بپردازد، ولی ما باید نظارهگر و منفعل باشیم؛ چون طرف مقابل، «تعیّن» و «استقرار»ی ندارد که بتوان آن را به چالش کشید. بههرحال، تردیدی در میان نیست که #تبیینهای_علوم_انسانی ، خواهناخواه، برآمده از #مفهومسازی ها هستند و اگر علوم انسانی با معرفت عامیانه، دو تفاوت داشته باشد، یکی از آنها، همین مفهومسازیهاست.
👈۲. من با بخشهای دگرگونشدۀ جریان انقلابی، گفتگو کردم و به نتیجه نرسیدم؛ چون مسأله، «سلیقه» نیست و به واقع، به «دو نظام فکریِ مختلف» تبدیل شدهایم. جریان انقلابی، دو لایه شده است و این یک واقعیّت است. هیچیک از دو طرف، همدیگر را قبول ندارند و برنمیتابند. این شکاف فکری، یک حقیقت است و قابل تقلیلدادن به سلیقه نیست. وضعی که پدید آمده بدین صورت است که پارهای از #جریان_انقلابی در طول دو دهۀ اخیر، به سوی فضای فکریِ اصلاحطلبی، گذار تدریجی داشته و هویّت جدیدی به دست آورده است. ازاینرو، ما اکنون در مواجهه با این بخش از جریان انقلابی، باید به همان اشکالها و مناقشههایی پاسخ بدهیم که جریان اصلاحطلبی از دهۀ هفتاد به این سو، مطرح کرده است. برایناساس، مشاهده میکنید که مناظرهها و مواجهههای این بخش استحالهشده از جریان انقلابی با جریان اصلاحطلبی، به تضارب و تقابل جدّی نمیانجامد و این دو در بسیاری از زمینهها، توافق فکری دارند. روشن است که جریان اصلاحطلبی، همچنان بر بنیانهای فکریِ آغازین خویش، وفادار است و تعدیل نشده، پس این بخش از نیروهای انقلابی هستند که به آنها نزدیک شدهاند.
👈۳. بزرگترین مسألهای که در دو سال اخیر، به گسست درونیِ فزاینده در جریان انقلابی انجامید، اغتشاش ۱۴۰۱ بود. درحالیکه بخش اصیلِ جریان انقلابی، این اغتشاش را یک توطئۀ بیرونی و طراحیشده قلمداد کرد که معطوف به سبک زندگی است و میخواهد از این طریق، جامعه را در برابر حاکمیّت قرار بدهد، اما جریان اصلاحطلبی که از مدّتها قبل، تحرّکات رسانهای و تخریبی خویش را آغاز کرده بود، ادّعا کرد که از لحاظ عملی، مواجهۀ نظام در قالب گشت ارشاد ، علّت این اغتشاش بود؛ و از لحاظ نظری نیز، دیگر باید #تکثّر_هویّتی و ارزشی را در جامعه پذیرفت و دینداری را اصل و الگو تصوّر نکرد. برای جریان انقلابیِ اصیل، روشن بود که گشت ارشاد، یک بهانه و دستاویز است و نه علّت و ریشه، و مسأله این است که نیروهای تجدّدی، در پی #لیبرالیسمِ_فرهنگی هستند و منطق «نه به حجاب اجباری»، منطق مخالفت با نحوۀ برخورد و راهکار حل مسأله نیست، بلکه منطقی است که میخواهد با #ذهنشوییِ_رسانهای ، دست تصرّف به #سبک_زندگی دراز کند. طبق آمار یکی از نهادهای فرهنگی، چهل درصد از #کشف_حجاب ، پیش از واقعۀ ۱۴۰۱ بوده است. این یعنی یک «روند» در طول دهۀ نود در جریان بوده که ارتباطی هم با گشت ارشاد نداشته است. زمانی که گشت ارشاد بود، باز هم کشف حجاب بود و اینک هم هست. کشف حجاب، واکنش به گشت ارشاد نیست، بلکه یک « #چالش_تحمیلی » است؛ یعنی از بیرون، القا و تلقین میشود. در هر زمینهای میتوان با ارجاع به چند خطای موردی، واکنشی در حد کشف حجاب را مستند به آن کرد و گفت چون چنین کردیم، چنان شد. کسانی در درون جبهۀ انقلاب که کشف حجاب را حاصل گشت ارشاد میانگارند، تصوّری از واقعیّتهای #جنگ_شناختی و روایتی و رسانهای در دهۀ نود که مستقل از گشت ارشاد به جریان افتاد، ندارند و بیپروا، همان سخنِ #جریان_سکولار را تکرار میکند.
#روایتپردازیِ_ناراست
#ققنوس_آتشین
🌐 @ghoghnuos13
─┅═ঊঈ☘️🌼☘️ঊঈ═┅─
فتـحقلّهها بسویظهور«🚩»
💢پشتصحنۀ طرح #وفاق_ملّی ۱. روشن است که آقای پزشکیان با ذهنیّتِ تهی از خلاقیّت و طرح و تدبیر به مید
💢حجاب و قدرت سیاسی
عقبماندگی تحلیلی در کارگزاران فرهنگی
۱. حجاب، یکی از عرصههای « #باخت_فرهنگی » است؛ این باخت، از سالهای آغازین دهۀ هفتاد آغاز شد و به صورت تدریجی، تداوم یافت و پیش آمد و به وضع کنونی رسید. حجاب، یکی از زمینههای نمادینِ #تهاجم_فرهنگی بود تا از سپهر جامعه، ارزشزدایی شود و در پی آن نیز، مجموعهای از «ساختشکنیهای فرهنگی» پدید آید. چنین نیز شد؛ رفتهرفته، حجاب از معیارهای دهۀ شصت، فاصله گرفت و دههبهدهه، افت و افول یافت، اما این روند، بهگونهای مرحلهبهمرحله طراحی شده بود که در جامعه، چندان حس مقاومت و واکنش شکل نگیرد. هرچند تحرّکات اندکی نیز صورت میگرفت، اما از همان ابتدا، مشخص بود که این قبیل فعالیّتها، نتیجهای به دنبال نخواهد داشت و وضع پوشش، سیر انحطاطی را خواهد پیمود. بسیاری، به دیدۀ اهمّیّت و اولویّت به حجاب نگاه نمیکردند و اهتمام به آن را نشانۀ سطحیاندیشی و ظاهرنگری میپنداشتند، اما حقیقت این بود که حجاب، یک تکۀ نمادین از « #سبک_زندگی » است و خودبهخود، تکههای متناسب و همگون با خویش را تولید میکند. تغییر حجاب، به معنی تغییر در لایههای دیگر سبک زندگی است و اینگونه نیست که اگر این لایه، استحاله و مسخ شود، لایههای دیگر، همچنان برقرار بمانند. سستی در حجاب، سستی در نمادهای دینیِ دیگر را به دنبال خواهد داشت؛ بلکه حتی سستی در عقاید و باورها را نیز به همراه خواهد داشت. در تجربۀ سیاستی و مدیریّتیِ گذشته، نه جنبۀ نمادین حجاب، فهم شد و نه همبستگی آن با لایههای دیگر سبک زندگی.
۲. سیر تدریجیِ ضعف حجاب نشان میدهد که این روند، در هیچ نقطهای متوقف نخواهد ماند و همچنان پیشروی خواهد کرد. در گذشته، گمان میشد که وضعیّت کنونی، نهایت و غایت است و روند در همین نقطه، متوقف خواهد ماند، اما مشاهده کردیم که خطوط قرمز، یکی پس از دیگری، درنوردیده شدند و داستان «ضعف حجاب»، به « #کشف_حجاب » رسید. بعید میدانم کسی در میان کارگزارانِ فرهنگیِ نظام، میتوانست باور کند که روزی خواهد رسید که کشف حجاب، به یک «جریان اجتماعیِ عیان» تبدیل میشود و قانون و مجریانش در برابر آن، ایناندازه حقیر و منفعل خواهند شد. کارگزارانِ فرهنگیِ نظام، از عهدۀ آیندهنگری برنیامدند و در مقام نگهداشت ارزشها، رویکرد روندی و خطی نداشتند و در اکنون، منجمد شده بودند. کسی دربارۀ آینده، اندیشه نکرد و محاسبه ننمود که این روند، به مرحلههای دیگری خواهد رسید. دستکم در دهۀ نود، دیگر مشخص شده بود که حجاب، یکی از مهمترین و جدّیترین نمادهای فرهنگی است که به طور خاص و منحصربهفرد، در دستورکار عالَم تجدّد قرار گرفته و بهزودی، به معرکۀ نزاع و جدال تبدیل خواهد شد. در دهۀ نود، این مسیر و مدار، بسیار بیشتر از دهههای دیگر، برجسته و نمایان بود، اما هیچ فهم و حسّاسیّتی در این زمینه به چشم نخورد. #عقبماندگی_تحلیلی و فهم ناچیزِ کارگزاران فرهنگیِ نظام، جامعه را هرچه بیشتر در این مرداب فرو برد و پنجرههای گشایش و رهایی را به روی جامعه بست. طلب تغییر در آن روزها، بسیار آسانتر از اکنون بود؛ اکنون، گرهها کور شدهاند و امکانها، محدود. در اثر غفلت و انفعال و ندانمکاریِ حاکمیّتی ، فرصتهای بسیاری از دست رفتند.
۳. نهفقط حجاب، بلکه همۀ عرصههای فرهنگی در طول دهههای گذشته، دچار «ولنگاری» بودهاند؛ فرهنگ، تهی از تدبیر بوده و به دست اتّفاق، واگذار شده است. هیچ تفکّری در میان نبوده و کارگزاران فرهنگ، عدّهای «دیوانسالارِ محافظهکار» بودهاند که طرح و تدبیری در دست نداشتهاند و کلّیّات سیّال و بیخاصیّتی را به عنوان برنامۀ فرهنگی ارائه کردهاند. نه خودشان اهل نظر و معرفت و فهم فرهنگ بودهاند، و نه از آنان که بهرهای از عقل عملی در زمینۀ فرهنگ دارند، استفاده کردهاند. حلقهوار و بسته و اندکسالار به قدرت راه یافتند و با کمال نابخردی و نسنجیدهکاری، زمام و عنان فرهنگ را در اختیار گرفتند، و حاصل، این شده که اکنون میبینیم. در دولت گذشته، هیچ خبری از «نظریۀ فرهنگی» در میان نبود و فرهنگ بر اساس اقتضاهای روزمرّه و ارادۀ دیوانسالارانه تدبیر میشد و برایناساس، تحوّلی نیز رقم نخورد و زمان تاریخی، سوخت و از دست رفت. دولت گذشته در زمینۀ فرهنگ، چهلتکه و بریدهبریده و بهشدّت، نامنسجم بود و در بیرون از آن نیز، عقول منفصل برای ایجاد تحوّل فرهنگی فراخوانده نشده بودند. در این سه سال، خامی خویش را مزیّن به اندکی تجربه کردند و از تحوّل، تخیّل آفریدند. در دولت کنونی نیز، با وزیری در فرهنگ روبرو هستیم که قواره و قامت فرهنگیاش در تجربۀ سرد و تلخ گذشتهاش، آشکار شده است.
#لیبرالیسمِ_مذهبی
#حجاب_امنیتآور_است
#وحدت_امت_اسلامی_نجات_غزه_مظلوم
#ققنوس_آتشین
🌐 @ghoghnuos13
─┅═ঊঈ☘️🌼☘️ঊঈ═┅─
فتـحقلّهها بسویظهور«🚩»
💢حجاب و قدرت سیاسی اصلاحطلبیِ لیبرال و تساهلوتسامح ۱. در دورۀ سازندگی، سیاستهای اقتصادی بی
💢حجاب و قدرت سیاسی
قطعیّت سیاستی، سازوکار ترکیبی
اول. رهبر انقلاب معتقد است که مسئلۀ حجاب، محدودیّتِ «شرعی» و «قانونی» است؛ محدودیّتِ «دولتی» نیست. ازاینرو، #کشف_حجاب ، هم «حرام شرعی» است، هم «حرام سیاسی»(آیتاللهخامنهای، در دیدار مسئولان نظام، ۱۴۰۲/۱/۱۵). کشف حجاب، از یک سو، خلاف شرع است و بدینجهت، حرام شرعی، و از سوی دیگر، خلاف قانون و بدینجهت، #حرام_سیاسی . این بیان نشان میدهد که در ضرورت و قطعیّت حجاب، کمترین تردیدی وجود ندارد و مسأله، قابلتقلیل به سلیقه و پسند نیست. استناد همزمان به شرع و قانون، و صدور حکمت حرمت، حاکی از آن است که مسألۀ حجاب، قابلمصالحه نیست و باید برای تحقّق آن، قاطعانه ایستاد.
دوّم. رهبر انقلاب تصریح کرده است که امام خمینی، در اوّلین هفتههای انقلاب، مسئلۀ حجاب را بهصورت «الزامی» و «قطعی» بیان کردند؛ جزو کارهای اوایلِ امامِ راحل این بود و حالا هم حل خواهد شد(آیتاللهخامنهای، در دیدار مسئولان نظام، ۱۴۰۲/۱/۱۵). این ارجاع تاریخی، نشانگر آن است که مسألۀ حجاب، جزو مسلّمات و قطعیّات فرهنگیِ انقلاب است و نباید در برابر آن، عقبنشینی کرد. اگر امام خمینی در همان هفتههای آغازین پیروزی انقلاب، بر این امر هویّتی تأکید کرد و آن را طلبید، یعنی امروز نیز به طریق اولی نباید نسبت به آن، تساهل و تسامح داشت.
سوّم. رهبر انقلاب میگوید دشمن با «نقشه» و «برنامه» وارد مسألۀ حجاب شده و ما هم باید با برنامه و نقشه وارد بشویم؛ یعنی «کارهای بیقاعده و بدونبرنامه» نباید انجام بگیرد(آیتاللهخامنهای، در دیدار مسئولان نظام، ۱۴۰۲/۱/۱۵). حضور هوشمندانه و موذیانۀ دشمن در این مسأله، #تقابل_هوشمندانه و زیرکانۀ ما را میطلبد و باید با محاسبه و مداقه و تأمّل، واکنش را طراحی کرد. وجود نقشه و برنامه در طراحی دشمن، به این معنی است که دشمن، حسابنشده و دفعی، تصمیم نگرفت و مدّتها پیش، زمینهسازی و مقدّمهچینی کرده بود و عوامل و متغیّرهای گوناگونی را در کنار یکدیگر قرار داد تا چنین نتیجهای را به دست آورد. دشمن، قطعههایی را در نظر گرفته بود و بهصورت نامحسوس، این قطعهها را بهتدریج در کنار یکدیگر چید و در لحظۀ نهایی، به غرض خود دست یافت. کنشگریهای سطحی و محاسبهنشده و دفعی، نمیتوانند راهگشا و مولّد باشند، بلکه چهبسا، دستاویزی را فراهم کنند. البته اینک باید از تعللها و انفعالها و عقبنشینیها سخن گفت و نه از شتابزدگی؛ چون بخشی از زمان، از دست رفته است.
چهارم. بعضی میگویند فضا را امنیّتی نکنید؛ ما هم موافقیم. تا آنجایی که ممکن است، فضای کشور نباید امنیّتی بشود؛ امّا «کار فرهنگی» در جای خودش قرار دارد و «کار قضائی و امنیّتی» هم در جای خودش(آیتاللهخامنهای، ، ۱۴۰۱/۷/۲۰). نمیتوان هیچیک از این دو را به نفع دیگری، حذف کرد؛ چون هر یک، در پاسخ به اقتضا و ضرورت خاصی است. پس صدور حکم کلّی و بسندهکردن به یک سازوکار، خطاست. البته روشن است که همواره، اصالت و تقدّم، از آنِ مواجهۀ فرهنگی است و باید کوشید از طریق سازوکارهای نرم و شناختی و تربیتی، به اصلاح اجتماعی پرداخت، اما در بعضی موارد نیز باید بهناچار، اقدامهای سخت و تنبیهی را در دستورکار قرار داد. جامعه، هم تعلیم میخواهد و هم تأدیب، هم ایجاب و هم سلب، هم نفی و هم اثبات.
پنجم. به باور رهبر انقلاب، خیلی از کسانیکه کشف حجاب میکنند اگر بدانند که پشت این کاری که میکنند چه کسانی هستند، بهقطع این کار را انجام نمیدهند. خیلی از اینها کسانی هستند که اهل دین و تضرّع و گریه و دعا هستند، ولی توجّه ندارند که چه کسی پشت این سیاستِ رفعِ حجاب و مبارزۀ با حجاب است؛ «دستگاههای جاسوسی دشمن»، دنبال این قضیّه هستند (آیتاللهخامنهای، در دیدار مسئولان نظام، ۱۴۰۲/۱/۱۵). ازاینرو، باید این پشتصحنه را آشکار و آشکارتر کرد و نشان داد که برخلاف تصوّر، این مسأله، درونخیز و خودجوش نیست و از بیرون، سازماندهی و هدایت میشود. عیانسازی این پشتصحنه، موجبات ریزش جریان کشف حجاب را فراهم میکند و معادله را به نفع انقلاب، تغییر میدهد. کسانیکه نسبت به کشف حجاب، مایل شدهاند، باید بدانند که در حد عروسکهای خیمهشببازی نیروی بیگانه و معارض، فروکاهیده شدهاند و این خودشان نیستند که انتخاب کردهاند، بلکه آنها برای ایفای نقش ضدفرهنگی، انتخاب شدهاند و اینک حکم سیاهیلشکر بیگانگان را ایفا میکنند. هیچ انتخاب و خواست و ارادهای در میان نیست؛ این جریان بهصورت سازماندهیشده، از سوی مراکز امنیتی بیگانه، طراحی شده و هر کسیکه در درون آن قرار بگیرد، بداند یا نداند، وجودش را به خدمت هدفهای بیگانگان گمارده است.
#ققنوس_آتشین
🌐 @ghoghnuos13
─┅═ঊঈ☘️🌼☘️ঊঈ═┅─
فتـحقلّهها بسویظهور«🚩»
💢پرچمهای فرهنگیِ برافراشتۀ دشمن علوم انسانیِ غربی اشاره: رهبر انقلاب در سخنرانی اخیر خویش گف
💢پرچمهای فرهنگیِ برافراشتۀ دشمن
#فضای_مجازیِ_غربی
اوّل. پرچم فرهنگیِ دیگرِ دشمن که در داخل برافراشته شده، «فضای مجازیِ غربی» است که تا مغز استخوانِ ما نفوذ کرده و همۀ مناسبات فردی و اجتماعی ما را در اختیار و سیطرۀ خویش گرفته است. در کارگزاران نظام، همواره ادّعا کردهاند که باید این فضا، قانونمند باشد، اما در عمل، همچنان شاهد ولنگاری و هرجومرجِ ارتباطی هستیم. کارگزاران نظام بهجای اینکه در پی مدیریّت و مهار این فضای مؤثّر باشند، در رهاسازی آن و اصرار بر رفع نیمچهفیلترینگی که اکنون وجود دارد، گوی سبقت را از یکدیگر ربودهاند. صدای تحرّک و اقدامی از #شورای_عالی_فضای_مجازی نیز شنیده نمیشود و این شورا در وادادگی و خمودگی به سر میبرد و شبکههای اجتماعیِ غربی نیز در سایۀ این انفعال و سردی و بیاهتمامی، در حال بلعیدن هویّت فرهنگیِ جامعۀ ایران هستند. تلختر اینکه از جمله مضمونهای تبلیغیِ رئیسجمهور کنونی، رفع فیلترینگ بود و اینک دولتش در پی اجرای چنین کاری است. البته در این باره، تفاوتی میان اصولگرا و اصلاحطلب نیست؛ هر دو، چون تمنّای تداوم قدرت دارند، ذائقۀ اجتماعیِ ساختهشده را مبنا قرار میدهند و نه مصالح عالیِ معنوی و هویّتی را.
در محاسبات و معادلات این دو جریان سیاسی، حقایق هویّتی و فرهنگی رنگ باختهاند و منفعت و قدرت، حرف اوّل را میزند.
دوّم. در تمام «فتنهها» و «آشوبها» و «اغتشاشها»ی دهۀ اخیر، همواره جمهوری اسلامی از سوی شبکههای اجتماعیِ غربی، ضربهها و لطمههای اساسی خورده و بدنۀ اجتماعیاش، تضعیف شده است، اما کارگزاران آن، همچنان سودای گشایش و رهاسازی دارند؛ با این استدلال که اینک دیگر در موقعیّت چالش و بحران سیاسی نیستیم. روشن است که چندی بعد از رهاسازی، دوباره و چندباره، از همان سوراخ گزیده خواهیم شد و آتش تنش و بحران، از همان «سرزمینِ رهاشده»، برخواهد خواست، اما متأسّفانه سطح فهم و تحلیلِ برخی از کارگزاران نظام، آنچنان نازل و سیاستزده و روزمرّه است که گمان میکنند به صرف آرامشدن موقعیّت، باید شبکههای اجتماعیِ غربی را رها کرد. این موقعیّت، موقتی است و چندی بعد، باز هم آتش کجروایتها به جان جامعۀ ایران خواهد افتاد و بحران سیاسی خواهد آفرید. جمهوری اسلامی در این «چرخۀ باطل»، گرفتار شده و تنها راهی که از سوی کارگزارانش اعلام میشود، رفع فیلترینگ است. فارغ از جنبۀ اغتشاشی و شورشی، بخش اصلیِ کار دشمن عبارت است از #استحالۀ_فرهنگی و #مسخ_هویّتی . این امر، اغلب پنهان هست، هرچند خود را در ماجرای #کشف_حجاب و برهنگی، نمایان کرد و نشان داد در طول دهۀ نود، شبکههای اجتماعیِ غربی با ذهنیّت جامعۀ ایران چه کردند و چه تغییراتی را پدید آوردند. بخش عمدۀ تغییر، « #اغتشاش_هویّتی » است و روزانه جریان دارد؛ درحالیکه کارگزاران نظام، تنها نگران «اغتشاش خیابانی» هستند و به محض برطرفشدن آن، از گشایش فضای مجازیِ غربی دفاع میکنند.
سوّم. بعید نیست که اگر اینبار، آتشزیرخاکستر سربرآورد و بخشهایی از جامعه، تحریک و تهییج شدند، دیگر روحالله و آرمانی در میان نباشند که بر سرِ جان خویش در خیابان، قمار عاشقانه کنند. نوعی سرخوردگی و دلسردی در انقلابیهای اصیل و غیررسمی پدید آمده که بهآسانی، علاج نخواهد شد؛ هرچند نشانهای بر اینکه کارگزاران نظام، متنبّه شده و در پی علاج هستند نیز دیده نمیشود. جبهه و جریان اصیلِ انقلاب، با کارگزاران نظام، اتمام حجّت کرده و تهدیدهای مهلکِ فضای مجازیِ غربی را بازگفته است. مسئولیّت و هزینۀ آنچه که در آینده رخ خواهد داد، بر عهدۀ مدیران حاکمیّت است و اینان باید در صورت هرگونه تنش و تلاطم، خودشان در برابر موجِ اجتماعیِ فریبخورده و برانگیختهشده، بایستند. کارگزاران نظام نباید به گونهای رفتار کنند که نیروهای مؤمن و انقلابی، حس بیگانگی و تضاد با آنها بیابند و بپندارند که دیگر، نمایندهای در حاکمیّت ندارند. در تعلیق نهادن آرمانهای فرهنگیِ انقلاب و ملاحظۀ جریان اجتماعیِ تجدّد را کردن و در برابر سیر فساد و پردهدری و #هتاکی_اجتماعی ، طریق خاموشی و انفعال و وعدهپراکنی را در پی گرفتن، راه به جایی نخواهد برد و شکاف و گسست را بیشتر خواهد کرد. از یک سو، جریان انقلابی به درون جهانِ خویش فرو خواهد رفت و از جامعه و حاکمیّت، فاصله خواهد گرفت، و از سوی دیگر، جریان متجدّد به دلیل اهمالها و سستیهای حاکمیّتی، جسارت بیشتری برای بیان خویشتنِ فرهنگیاش خواهد یافت؛ چنانکه امروز در خیابانهای اصلیِ پایتخت #جمهوری_اسلامی ، صحنههایی از ولنگاری و اباحهگری و کشف حجاب و برهنگی را مشاهده میکنیم که در خواب و خیال نیز تصوّر نمیکردیم به چنین درّهای پرتاب بشویم.
👈کارگزاران نظام ، فرهنگ اسلامی و انقلابی را به شبکههای اجتماعیِ غربی باختند.
#ققنوس_آتشین
🌐 @ghoghnuos13
─┅═ঊঈ☘️🌼☘️ঊঈ═┅─
۱. برهنگی و خوانندگی یک زن در پخش زنده و عمومی یک کنسرت مجازی.
۲. #کشف_حجاب در دههی نود در تهران نیز از «یک زن» آغاز شد که روسریاش را بر چوب گذاشت. اینک به «بیش از ده درصد» رسیده.
۳. «زنجیرهی دیگر»ی از #لیبرالیسم_فرهنگی آغاز شده. مقصد این چرخههای موازی، استحاله است.
۴. نهادهای امنیتی، بیدارند؟!
#ققنوس_آتشین
🌐 @ghoghnuos13
─┅═ঊঈ🦅🦅🦅ঊঈ═┅─
فتـحقلّهها بسویظهور«🚩»
💢 #براندازیِ_هویّتی در جمهوری اسلامی [یکم]. میخواهند بهصورت تدریجی و تکهتکه، جمهوری اسلامی را مش
👈براندازی هویّتی در جمهوری اسلامی
[چهارم]. در مواجهه با اغتشاش «زن، زندگی، آزادی»، بسیاری از نیروهای انقلابی دچار انفعال ذهنی و شناختی شدند و از اغتشاش، روایت وارونه ارائه کردند. همچنان که در فتنۀ سال هشتادوهشت، کسانی تصوّر میکردند که مسأله، « تقلّب در انتخابات » است، در اینجا نیز گمان کردند که مسأله، «مواجهۀ گشت ارشاد» است؛ این یعنی روایت آنها، تطابق ابتدایی با روایت جریان تجدّدی داشت. بهبیاندیگر، در صورت مسأله، مخرج مشترک با جریان تجدّد یافته بودند و این خود، بر پاسخها و راهحلها نیز اثر جدّی میگذاشت. جریان فرهنگی و رسانهای متجدّد، دستکم از سالهای آغازین دهۀ نود، بر حجاب متمرکز شده بود و معطوف به آن، مفهومسازی منفی و چهرهسازی میکرد و میکوشید زمینه را برای ایجاد یک «جبهۀ نزاع» فراهم آورد و در نهایت نیز در یک نقطۀ بحرانی، به آنچه که میخواهد دست یابد. در تمام سالهایی که آن «زمینههای فکری» و «بسترهای اجتماعی» پدید آمدند و ذرهذره و قطعهقطعه، مقدّمات تدارک دیده شدند، نیروهای انقلابی در غفلت و خاموشی به سر بردند و سرانجام در نقطۀ بحرانی، یعنی در متن اغتشاش، تازه دریافتند که چه رخ داده است. البته همچنان که اشاره شد، حتی در این نقطه نیز بسیاری در اثر خطای تحلیلی، پنداشتند که مسأله، قابلتقلیل به مواجهۀ گشت ارشاد است و ریشۀ همۀ این تنشها و تلاطمها، در عملکرد نیروی انتظامی است؛ حالآنکه طرح فرهنگیِ جریان تجدّدی از آغاز، نفی اصل حجاب و زدودن الزام قانونی به آن بود. کلیدواژۀ «حجاب اختیاری»، نشان میدهد که در نظر آنها، باید جنبۀ قانونی حجاب، کنار نهاده شود و حجاب در حد یک انتخاب شخصی و سلیقهای، تنازل یابد، نه اینکه نوع مواجهه با کشف حجاب، تغییر کند و سازوکارهای فرهنگی و هویّتی انتخاب شوند.
[پنجم]. اما چرا جریان تجدّدی در پی نفی جنبۀ قانونی حجاب و تبدیل آن به یک انتخاب شخصی و سلیقهای بود؟ چرا این جریان، یک دهه در اینباره، تلاش رسانهای و نمادین کرد و کوشید جامعه را به سوی انگارۀ حجاب اختیاری سوق بدهد؟ مگر کشف حجاب در معادلۀ براندازی جمهوری اسلامی، چه سهم و نقشی دارد؟ #کشف_حجاب ، چگونه به براندازی کمک میکند و این امر فرهنگی، چه نسبتی با امر سیاسی دارد و به چه واسطههایی در تداوم حاکمیّت، اختلال ایجاد میکند؟ پاسخدادن به این پرسش در شرایط کنونی که کشف حجاب، تعیّن و تحقّق یافته و پیامدها و نتایج آن را به وضوح مشاهده میکنیم، دیگر کار دشواری نیست. همچنان که دین اسلام، «شعائر» دارد که وجه نمادین آن را جلوهگر و مشاهدهپذیر میسازند و تمایز و حتی اقتدار در عرصۀ عمومی میآفرینند، نظام جمهوری اسلامی نیز در حوزۀ زیست زنانه، نمادها و ظهورات و تعیّناتی دارد که از آن جمله، حجاب است. البته این نماد، خودساخته و بشری نیست، بلکه ریشه در حکم الهی دارد و نظام جمهوری اسلامی نیز به سبب اینکه باید در عرصۀ عمومی، احکام شریعت را محقّق کند، آن را قانونی کرد و بهتدریج، وجه نمادین بخشید. حال در این جغرافیای معنایی، روشن است که درهمشکستن حجاب در عرصۀ عمومی، بنیان هویّتی و نمادینِ نظام سیاسی را متزلزل و مخدوش میسازد و آن را با چالش مشروعیّت و تنگنای اقتدار روبرو میکند. کشف حجاب در قالب شرع، حرام شرعی است و در قالب سیاست، حرام سیاسی؛ چراکه به معنی « #نافرمانی_مدنی » و « معارضۀ با حکومت دینی » است. در اینجاست که حجاب از حوزۀ فرهنگ و سبک زندگی به حوزۀ امنیّت و اقتدار سیاسی راه و تعمیم مییابد و به یک ابزار مهم برای براندازی نظام تبدیل میگردد. این تقابل، گرچه یک انتخاب شخصی و فرهنگی معرفی میشود، اما در اثر روایتپردازی، وجه نمادین یافته و به معنی «کنش براندازانه» است. این معنا، در اختیار فرد نیست که وی بتواند به قصد و نیّت خویش ارجاع بدهد، بلکه در زمینۀ اجتماعی، آفریده میشود؛ آنچه را که در متن یک روند اجتماعی، وجه نمادین یافته و ذیل «نه به حجاب اجباری»، تفسیر شده است، قابل بازتفسیر نیست. بنابراین، خواهناخواه، هر کشف حجابی در این موقعیّت روایتی و تفسیری، معنایی جز معارضۀ با حکومت دینی ندارد. پیش از دهۀ نود، نهفقط کشف حجاب وجود نداشت، بلکه ضعف در حجاب نیز به معنی تقابل با حکومت دینی، تفسیر نشده بود؛ بلکه به انگیزههای شخصی و سلیقهای ارجاع داده میشد؛ چنانکه از «نقص در معرفت دینی» سخن به میان میآمد و یا «میل به تبرّج»، برجسته میشد. اما در دهۀ نود به این سو، طرح امنیّتی برای ایجاد شکاف میان حاکمیّت و مردم، بر روی مسألۀ حجاب، متمرکز شد و آن را به مهمترین نماد سیاسی و ضدهویّتی خویش تبدیل کرد.
#جمشیدی
#ققنوس_آتشین
🌐 @ghoghnuos13
─┅═ঊঈ🔥🦅🦅ঊঈ═┅─
فتـحقلّهها بسویظهور«🚩»
👈براندازی هویّتی در جمهوری اسلامی [چهارم]. در مواجهه با اغتشاش «زن، زندگی، آزادی»، بسیاری از نیروها
👈براندازی هویّتی در جمهوری اسلامی _ادامه
[ششم]. برخی میخواهند مسألۀ #کشف_حجاب را با ارجاع به «عرف»، حل و در واقع، منحل کنند؛ به این معنی که میگویند چون برآیند عرف، چنین اقتضایی دارد و حتی زنانی که کشف حجاب نمیکنند، زنانی که کشف میکنند را برمیتابند و این کنش را ناروا نمیدانند، حاکمیّت نیز باید این تنوّع و تکثّرِ عرفساخته و خودجوش را به رسمیّت بشناسد و خود را در برابر انتخاب جامعه قرار ندهد. بهبیاندیگر، باید انتخاب اجتماعی را معیار انگاشت و در مقابل آن صفآرایی نکرد و نکوشید از طریق قانون، آن را ممنوع اعلام کرد. قانونی که بخواهد انتخاب اجتماعی و ارادۀ جمعی را مختل کند، برقرار نخواهد ماند؛ چون اکثریّت، به آن ملتزم نخواهند بود و ازاینرو، بهصورت طبیعی، برچیده خواهد شد. این قانون، خیال حاکمیّت را آسوده میکند اما واقعیّت را تغییر نمیدهد، بلکه موجب تشدید وضع اجتماعی و شکاف میان حاکمیّت و مردم میشود. قانون باید از متن جامعه برخاسته باشد و نخواهد کنشهایی را غیرقانونی اعلام کند که به هنجار اجتماعی تبدیل شدهاند. در مقابل این نظر باید گفت آنچه که به عنوان انتخاب اجتماعی از آن سخن به میان آمده، نه از لحاظ کمّی، ایناندازه وسعت و گستردگی دارد و نه از لحاظ کیفی، تثبیت و نهادینه شده است؛ بلکه مطابق استدلال اینان باید تصریح کرد که حتی در اینجا نیز تکثّر و تنوّع، راه دارد و گرایشها و تمایلات، یکنواخت نیستند. از جنبۀ کیفی نیز حقیقت آن است که بسیاری از کنشها و گرایشها، روایتساخته و سطحی هستند و عمق و استحکام نیافتهاند؛ چنانکه به «بینش» تبدیل نشدهاند و «شکنندگی» فراوان دارند. وضع ذهنیِ کنونی، حاصل بازی روایتها و کجروایتها در رسانهها است و ماهیّت فکری ندارد که بتوان آن را منجمدشده و شکلگرفته قلمداد کرد. ازاینرو، میتوان در کوتاهمدّت، این نوع ساختارهای ذهنی را درهمشکست و ساختار ذهنیِ دیگری را جایگزین آنها کرد. جامعه در لحظههایی، گرفتار انتخابهای «احساسی» و «موقعیّتی» میشود و بر اساس اقتضاهای موقتی و هیجانی، به سویی گرایش پیدا میکند، اما با تغییر موقعیّت و اقتضا، انتخابهایش نیز دچار تحوّل میشود. سیاستگذاری که سعادت جمعی را در نظر دارد، نمیتواند و نباید تسلیم آن دسته از انتخابها و ذهنیّتهایی بشود که بر اثر مدخلیّت روایت رسانههای سطحی و آغشته به تحریف، پدید آمدهاند، بلکه برعکس، باید مسیر و مدار روایتیِ موازی را طراحی کند و ارادهها و امیال را به سوی صلاح و خیر و سعادت و حق سوق بدهد. سیاستگذاری هویّتیِ مبتنی بر دین، همواره تسلیم و تابع «میل اکثریّت» نیست، بلکه «مصلحت اکثریّت» را در نظر میگیرد.
[هفتم]. از یک سو، بخشی از جامعه در اثر #استحالۀ_هویّتی و تجدّدیشدن، معتقد است که حجاب باید اختیاری و رها بشود و از سوی دیگر، بخشی از جامعه که همواره در کنار نظام و وفادار به آن بوده، توقع عمل و اقدام قاطع دارد و تاکنون نیز نسبت به نظام، فاصلههایی گرفته و از بیارادهگی و تزلزل آن، گلایۀ جدّی دارد. اما روشن که در این میان، حکم شرع و عقل چیست. شرع میگوید حکومت دینی باید از #حرام_سیاسی و دینی، جلوگیری کند و امکان تجاهر به فسق در عرصۀ عمومی را –که کشف حجاب، یکی از مصداقهای آن است_ بزداید و تسلیم و مرعوب روایتپردازیها نشود؛ چون نمیتوان بر سرِ حرف خدا، معامله و مصانعه و مداهنه کرد و قدرت را بر حقیقت، ترجیح داد. هر اقدامی که با فلسفه و غایت فرهنگیِ حکومت دینی، ناسازگار باشد، نقطۀ آغاز شکلگیریِ زنجیرهای از #عقبنشینیهای_هویّتیِ دیگر خواهد بود. عقل سیاسی و اجتماعی نیز میگوید جریان اجتماعیِ تجدّدی، بیریشه و سستعنصر است و چنانچه احساس کند نظام، از اقتدار خویش عقبنشینی نخواهد کرد و ماهیّت دینیاش را فدای ملاحظههای عملگرایانه و تصنّعی نمیکند، بسیار زود پا پس میکِشد و سکوت اختیار میکند؛ چنانکه در گذشته نیز چنین انتخابی داشته است. بااینحال، برخی از کارگزاران نظام، عزم و ارادۀ جدّی برای اجرای #قانون_حجاب ندارند و بیشتر در پی ظاهرسازی و اسقاط تکلیف از خویش هستند؛ اینان بیشتر مایلند که حجاب، رها گردد و فقط اندکی حداقلهای عرفی، ملاحظه گردد و بس. این امر، هم ناشی از رخنۀ روحیۀ تساهل و تسامح در این بخش از کارگزاران نظام است و هم برخاسته از اثرپذیری منفعلانۀ آنها از جوّ و فضای عمومی و روایتسازی که باید آن را عوامزدگی دانست و نه مردمگرایی. پیداست که در این دوره، #لیبرالهای_دولتی و #شبهانقلابیهای_عملگرا ، بهعنوان تسهیلگر و هموارکنندۀ پیشرویهای نیروهای تجدّدی در جامعۀ ایران عمل خواهد کرد.
#ققنوس_آتشین
🌐 @ghoghnuos13
─┅═ঊঈ🔥🦅🦅ঊঈ═┅─
💢بذرپاشی رسانهای در زمین ذهنیت ایرانی:
از #کشف_حجاب دیروز به روابط جنسی فردا
همینطور که اینسو در انتظار بارش کار فرهنگی از آسمان نشسته، آنسو، حلقۀ دوم زنجیرهای را آغاز کرده که بسی از حلقۀ آغازین، مهلکتر است؛ پروژهای که اینبار جذّابتر، تخصصیتر و خلّاقانهتر کلید خورده است. زنجیرهای که با مصی علینژاد از «پوشش» آغاز شد، اکنون با پرستو صالحی به «رابطۀ جنسی» رسیده است. مشابهتهای این دو مسیر، بهنیکی مقصد واحد آن را هویدا نموده؛ ابزار هر دو، زن، چهرۀ رسانهای، ترکوطنکرده، با پشتیبانی حرفهای رسانه، که در دو سرمشق متنوّع، قطعات یک پازل را تکمیل میکنند.
۱. مسئلۀ کشف حجاب بهعنوان بخشی از پازل #لیبرالیسم_فرهنگی، قریب به ده سال فرصت داشته تا در خواب غفلت مسئولین، در تاروپود جامعۀ ایرانی رخنه کند. این توطئۀ هوشمندانه بر آن بود تا با اجرای ترفند قورباغۀ آبپز، بهطور پلهکانی جسارت اقدامی را که با عرف و دینِ جامعه در تضاد بود، به بدنۀ آن تزریق نماید. حلقهها یکی پس از دیگری، با بسط مفاهیم ناظر بر بیحجابی، طراحی و اجرا میشد تا در سال ۱۴۰۱، زنجیره سروشکلی مشخص بهخود گرفت. حلقۀ برهنگی بازیگران زن مهاجرتکرده، بهمرور به حلقههای دیگری چون آزادیهای یواشکی، چهارشنبههای سفید، دختران انقلاب و... پیوست و با تحرّکات دقیق و حرفهای رسانههای آنسویی و بهمدد ولنگاری فضای مجازی در اینسو، زنجیرۀ کشف حجاب با راهبری مصی علینژاد، در افکار عمومی ترسیم شد. او و حامیان پشتصحنهاش بر اساس یک سناریوی قدرتمند، با ساخت خردهروایتهای رسانهای، بسترهای لازم برای تولید جسارت کشف حجاب و فراگیر شدن یک ساختارشکنی هنجارین را فراهم کرد. از اوایل دهۀ نود، به تحریص و تشویق او، دختران بیحجاب، فیلمهای خود در واگن بانوان مترو و کوچههای بنبست را به مشاهده میلیونی میرساندند. این خردهروایتهای ساده، بخشی از عملیات بزرگی بود که نامحسوس و تدریجی و موریانهوار پایهها را سست نمود. اغتشاش ۱۴۰۱ آغاز نبود، بلکه انفجاری بود که «یواشکی» را به «علنی» مبدّل کرد و نجابت را چوب حراج زد. هرچند تلخ، باید پذیرفت که کشفحجابِ یواشکیِ ۲۹ نفره، امروز درصد قابل اعتنایی از کوچهخیابانهای ما را تصرّف کرده است. و این عاقبت آشکارِ دستگاهی است که با وجود هشدارهای مکرّر در مکرّر رهبر انقلاب، ارادهای برای فهم قدرت رسانه ندارد و نمیداند رسانه چطور میتواند از «خردهروایت»ها، «کلانرویداد» بسازد.
۲. آنچه اجرا شد، پایان ماجرا نبود؛ بلکه اساساً بستری بود برای اجرای طرحی بهمراتب خطرناکتر. آنچه پیش از این بهنمایندگی مصی علینژاد، روزنامهنگار ورشکسته، حجاب را در شهرها و روستاهای ایران هدف قرار داده بود، امروز بهنمایندگی پرستو صالحی، بازیگر ورشکسته، سلامت روابط زناشویی و آرامش خانوادهها را هدف گرفته است. «عشق ابدی» نام یک مسابقه تلویزیونی یا بهاصطلاح یک رئالیتیشو است که تا اکنون، چهارده قسمت آن به راهبری پرستوصالحی پخش شده است. در این نمایشِ پررنگولعاب، با حضور جوانان ایرانی ساکن در ترکیه، یکیکِ ارزشهای اخلاقیِ حوزۀ جنسیت درنوردیده و با معادلسازیهای مفهومی، وارد چرخۀ بیاثری میشوند. سروشکلِ حضور این افراد، از همان ابتدا غلبۀ دغدغۀ جنسی بر هرچیز دیگر را فریاد میزند. زوجیتها (کاپلشدن) با تأکید بر انتخاب زن است و اگر او نتواند انتخاب کند باید به انتخاب یکی از مردان تندردهد. در میانۀ راه نیز پسر یا دختری جذّاب به گروه اضافه میشود تا معادلات شکلگرفته را بهم بزند و القا کند که با وجود انتخاب قبلی، میتوان به انتخابهای دیگر هم فکر کرد. هدف نهایی هم کسب جایزۀ چندهزاردلاری است؛ جایزهای که انگیزۀ تصاحب آن مجوز زیرپاگذاشتن هر هنجاری را صادر کرده است. عادینمایی جایگزینی، روابط فوری، اختلاط، انتخابهای مکرر و متنوّع از یک جمع، روابط لمسی، شوخیهای جنسی، آشکار شدن معادلات جنسی ذهنیِ افراد، پذیرش رجحان سلیقۀ جنسی بر اخلاق و... توانسته در هر قسمت خطوط قرمز را اندکی شلتر کند و عقبتر براند. سیل ساختارشکنیهایی که تلاش میشود پنهانی و در پس الفاظ اخلاقی و شعار غالبِ «سخت نگیرید»، عادیسازی شود، بهخوبی نشان میدهد «تئوری تساهل» بهجای متون سنگین آکادمیک، چگونه اینبار در پس یک نمایش تلویزیونی، نسخۀ رسانهای خود را بروز داده. و همینطور که آقایان شورایعالی فرهنگی ما مشغول ویراستهای چندم اسناد سیاستی خود هستند، این نسخهها بدون هیچ نبرد و تقابلی، در آیندهای نزدیک، تکمیل خواهد شد و سنگر دیگری در جبهۀ فرهنگی انقلاب را درهم خواهد شکست.
#از_مصی_به_پرستو
#آزاده
#ققنوس_آتشین
🌐 @ghoghnuos13
─┅═ঊঈ🔥🦅🦅ঊঈ═┅─
💢 یکی از تلخترین «نداشتهها»ی زنی که کشف حجاب میکند یا برهنه است، حضور یک « #مرد_باغیرت » در زندگیاش است. چون او را ندارد، تماشای بدنش را به نگاههای جنسی مردان میفروشد. غیرت، آموختنی نیست، بلکه یک حس متعالی نسبت به ناموس است. در زمانۀ ما، فراوان شدهاند مردان بیغیرت که ناموس میفروشند.
👈 پ.ن.پ:
این روزها در خیابانهای تهران و بعضا سایر استانها، مردان بسیاری را در کنار زنانی که کشف حجاب کردهاند و نیمهبرهنه هستند میبینیم.
این مسألۀ شیطانی، دو بخش دارد. یک بخش، آن زنی است که میل به تبرّج و خودنمایی، او را به لجنپراکنی خیابانی واداشته و پس از اینهمه درگیری و اغتشاش و گفتن و روشنگری، باز هم اصرار بر فروش بدنش به چشمهای حریص دارد. بخش دیگر، مردی است که در کنار وی است و از تعرّض بصریِ مردان دیگر به ناموس خویش، کمترین نگرانیای ندارد. این دومی، عجیبتر است؛ این حجم از بیغیرتی و ناموسفروشی، معنی گزندهای دارد؛ آن هم در جامعۀ ایران که ناموس، همۀ حیثیت و اعتبار یک مرد است. این وضع بهقدری فضاحتبار است که باید از بهکاربردن لفظ مرد دربارۀ اینان پرهیز کرد. مردی که نسبت به بدن و زیبایی و حریم و حرمت ناموسش، بیاعتنا و سهلانگار است، مردنما است؛ نامرد است؛ حقیر است؛ بیرگ است. او از نظر غریزه، مرد است و معنی نگاههای ممتد خیابانی مردان دیگر را به ناموس خویش میفهمد، اما واکنشی ندارد و با #کشف_حجاب و برهنگی، همراهی میکند. میداند نمایش اندام ناموسش در خیابان، چه حسی را در مردان دیگر برمیانگیزد...
#جمشیدی
#ققنوس_آتشین
🌐 @ghoghnuos13
─┅═ঊঈ🔥🦅🦅ঊঈ═┅─