ادامه #لیست_همه_قسمتها
#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمت_پنجاه_و_هفت
#قسمت_پنجاه_و_هشت
#قسمت_پنجاه_و_نه
#قسمت_شصت
#قسمت_شصت_و_یک
#قسمت_شصت_و_دو
#قسمت_شصت_و_سه
#قسمت_شصت_و_چهار
#قسمت_شصت_و_پنج
#قسمت_شصت_و_شش
#قسمت_شصت_و_هفت
#قسمت_شصت_و_هشت
#قسمت_شصت_و_نه
#قسمت_هفتاد
#قسمت_هفتاد_و_یک
#قسمت_هفتاد_و_دو
#قسمت_هفتاد_و_سه
📣 کانال گلچین شده ها رو به دوستاتون معرفی کنید📣
....💖✨......✨💖.....
📚@gholch👈🌹🍃
💖✨
❣️﷽❣️
#سه_دقیقه_در_قیامت 💢
#قسمت_شصت_و_سه
قسمت شصت و سه👇
🌷خلاصه خيلی اصرار كردند كه برايشان تعريف كنم. اما قبول نكردم. من برای يكی دو نفر، خيلی سر بسته حرف زده بودم و آن ها باور نكردند.
🍁 لذا تصميم داشتم كه ديگر برای كسی حرفی نزنم. جوادمحمدی، سيد يحيی براتی، سجادمرادی، برادر كاظمی، برادر مرتضی زارع و شاهسنايی و... در کنار هم بوديم.
🌷آن ها مرا به يكی از اتاق های مقر بردند و اصرار كردند كه بايد تعريف كنی. من هم كمی از ماجرا را گفتم، رفقای من خيلی منقلب شدند. خصوصاً در مسئله حق الناس و مقام شهادت.
🍁 چند روز بعد در يكی از عمليات ها حضور داشتم. در حين عمليات مجروح شدم و افتادم. جراحت من سطحی بود اما درست در تيررس دشمن افتاده بودم.
🌷هيچ حركتی نمی توانستم انجام دهم. كسی هم نمی توانست به من نزديك شود. شهادتين را گفتم. در اين لحظات منتظر بودم با يك گلوله از سوی تك تيرانداز تكفيری به شهادت برسم.
🍁 در اين شرايط بحرانی، عبدالمهدی كاظمی و جواد محمدی خودشان را به خطر انداختند و جلو آمدند. آن ها خيلی سريع مرا به سنگر منتقل كردند.
🌷خيلی از اين كار ناراحت شدم. گفتم: چرا اين كار رو كرديد؟ ممكن بود همه ما رو بزنند. جواد محمدی گفت: تو بايد بمانی و بگويی كه در آن سوی هستی چه ديده ای.
التماس دعای فرج 🍃🌹
👈 #ادامه_دارد....
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
📣 کانال گلچین شده ها رو به دوستاتون معرفی کنید📣
╔═.🌿.════╗
@gholch👈🌹
╚════.🌿.═╝