بسمه تعالی شانه
نکته ناب
فصل اخیر انسان عبارت از اندیشه است لذا مِیز دو انسان به میزان ادراک آنها از نظام هستی میباشد. هرکه را افزون خبر جانش فزون؛ «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ» (حجرات/۱۳). این کرامت و شرافت به علم و عمل است. آنکس که قوهی درّاکهاش بیشتر است درک و آگاهی او از هستی و شئون هستی بیشتر است و او در رتبهی بالاتری از دیگران قرار دارد؛ «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ» (بقره/۲۵۳). این تفاضل به علم و عمل است و علم و عمل نیز جوهرند و جوهر نیز مساوق وجود است.
«إِنَّ هذهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا». به فرمودهی حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام، قلب انسانها چون ظرف است و بهترین آنها قلبی است که وسیعتر باشد. این وسعت به این معناست که دل و در واقع جان آدمی به گونهای باشد که هرچه از علوم و معارف و انوار الهی به او افاضه شود، او بیشتر و بیشتر بخواهد و خوش به حال کسی که نفس او در چنین مرتبهای باشد. اگر نفس شخصی به مرتبهی سیری برسد، این نشان از توقف او دارد. جناب فارابی میگوید چنین شخصی به بیماری بولیموس یا جوع البقر مبتلا شده است و باید خود را درمان کند. اگر شخصی از جلسهی علمی و از یادگیری معارف حقهی الهیه گریزان باشد باید فکری به حال خود کند. حضرت سیدالساجدین علیهالسلام در دعای ابوحمزه ثمالی تعبیر لطیفی دارد. ایشان میفرماید که «سَیِّدِی... لَعَلَّکَ فَقَدْتَنِی مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِی...» ای مولای من، شاید مرا از همنشینی با علما غایب دیدهای که مرا خوار نمودی... ببینید چقدر حضور در مجالس معرفتی اهمیت دارد که امام معصوم چنین فرمایش لطیفی دارد! هرگاه انسان در خود میلی به عبادت نیابد، مثلا خواندن دعا و مناجات برای او سخت و سنگین باشد بداند که نفس و باطن او دچار بیماری شده است. وقتی جسم همین شخص بیمار شود، او به سرعت به نزد طبیب میرود و چاره میجوید و اتفاقا در پی حاذق ترین پزشکان نیز میرود و هزینههای گزاف هم میکند اما باطن او مریض شده است و هیچ کاری نمیکند...
انسانی که از بند شهوات رها شده است همواره عطش دارد و طالب علم است و در نفس خود حدیث «مَن استَوى يَوماهُ فَهُوَ مَغبونٌ» را مرور میکند و پیوسته بیشتر میطلبد. در کسب کمالات الهیه اصلا سیر شدن معنا ندارد. اقرأ وارق، بخوان و بالا برو... اگر کسی در اینجا متوقف نباشد آیا در آن نشئه متوقف میشود؟ افاضه به او علیالدوام است و قطع نمیشود؛ «وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى الله» (نساء/۱۰۰). این افاضه بنا به میل و عطش انسان است. هرکس حقیقتا تشنه باشد، برکات الهی که «عَذْبٌ فُرَاتٌ» میباشند «مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم» (مائده/۶۶) بر آنان نازل خواهد شد. اگر انسان حقیقتا طالب باشد، هم علم حضوری و اشراقی نصیب او میشود و هم خدا علم حصولی و مدرسهای را در مسیر او قرار داده و رزق او خواهد کرد
التماس دعا
صادقزاده
بسمه تعالی شانه
شرح حدیث شریف کساء
قسمت اول: مقام محدثه
عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ عَلَیْهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ
قالَ سَمِعْتُ فاطِمَةَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَىَّ اَبى رَسُولُ اللَّهِ فى بَعْضِ الاَیّامِ
اینچنین انسان که نامش میبرم
من ز وصفش تا قیامت قاصرم
این حدیث شریف به سند صحیح از جابر بن عبدالله انصاری به نقل از حضرت فاطمه صدیقه سلام الله علیها روایت شده است.
علما و حکما بر اساس آیات و روایات مناصب الهی را به پنج دسته تقسیم میکنند: محدث، نبوت، رسالت، اوالوالعزم، ختمیت.
حضرت زهرا سلام الله علیها صاحب مقام محدثه بوده اند؛
السَّلامُ عَلَیکِ أیَّتُها المُحدِّثَةُ العَلیمَة.
محدثه به کسی گفته میشود که به او خبر می رسد و الهام میشود اما هیچ صورت ملکی را مشاهده نمی کند .
المحدث یسمع صوت و لا یری شیئا.
(بصائر الدرجات، ص۳۶۹، ح۷)
در روایات از ائمه اطهار علیهم السلام به المحدثون المفهمون تعبیر شده است .
(اصول کافی، ج۱، کتاب الحجه)
وجه تسمیه حضرت عصمة الله الکبری فاطمة الزهرا سلام الله علیها به محدثه این است که بعد از شهادت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اندوه فقدان نبی اکرم بر دخترشان بسیار گران آمد زیرا جنس عواطف ایشان متفاوت است.
در این شرایط حضرت جبرئیل علیه السلام بر بی بی جان تنزل یافته و حقایق و اسراری را بیان میکردند که حضرت این احادیث را بر امیرالمومنین علیه السلام عرضه مینمودند و حضرت کتابت می فرمود که بنام مصحف فاطمی معروف است و هم اکنون نزد حضرت بقیة الله الاعظم می باشد.
البته محدثه بودن یکی ازشئون و مقامات یگانه محبوبه ذات احدیت حضرت عصمت کبرای الهی فاطمه زهرا سلام الله علیها است و مقامات اعلی واشرف آن حضرت در قسمت های بعدی اثبات خواهد شد که به کنه اش جز اهل بیت علیهم السلام احدی نتواند رسید.
مثنوی را چون تو مبداء بوده ای
گر فزون گردد تواش افزوده ای
ادامه دارد
التماس دعا
صادقزاده
بسمه تعالی شانه
شرح حدیث شریف کساء
قسمت دوم
حدیث شریف کساء از بطنان فوق عرشی عصمه الله الکبری حضرت فاطمه سلام الله علیها بر لوح جان جابر بن عبدالله انصاری نازل شده است. این حقائق در مقام فوق طور عقل که فوق مرتبه ی جبرائیلی است دریافت شده است. شاهد این امر فقراتی است که حضرت فاطمه سلام الله علیها مستقیما از مکالمه ذات غیب الغیوبی با جبرائیل و ملائکه ای که مضاف به اسم اعظم الله اند خبر میدهد؛ "فَقالَ الله یا مَلائِکَتی و یا سُکّان سَماواتی"...و یا" فَقالَ الأمینَ جِبرائیل یا رَبّ و مَن تَحتَ الکِساء".
از مقامات اولیاء،
محدث کسی است که از غیب خبر میگیرد ولی صورتی نمی بیند بلکه فقط صوت میشنود
و نبی خبر میگیرد وصورت ملائکه میبیند و صوت آنها را میشنود و مأمور به ابلاغ است مگر نبوت انبائی یا تعریفی که مامور به ابلاغ به مردم نیست.
رسول، نبی ایی است که علاوه بر مقامات نبوت صاحب کتاب هم هست.
اولوالعزم کسانی اند که راسخ در امر ولایت کلیه اند و واصل به مرتبه ای از درجه امامت هستند مگر سید مرسلین که به مقام امامت اطلاقی واصل شده است و آن، ماحصل مقام محمود ختمیت میباشد که این ختمیت ،مقامِ عصاره ی تمام فضائل وکمالات همه انبیاء و اولیاء به نحو اتمّ میباشد.
در نبوت، خاتم نبوت مطلقه جناب رسول الله و در ولایت، خاتم ولایت مطلقه حضرت امیرالمؤمنین و فرزندان امامش تا حضرت حجت بن الحسن العسکری علیهم السلام میباشند که آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری...
حضرت صدیقه ی کبری، محور مقام ختمیتِ ولایت و نبوت مطلقه است از اینرو در حدیث قدسی آمده است؛ لَو لا فاطِمه لَما خَلقتَکُما، اگر فاطمه نبود محمد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام را خلق نمیکردم. فاطمه امام آفرین است و وحی به نبوت و رسالت از مکمن غیب احدی او صادر میشود و نبی و رسول به نبوت و رسالت مبعوث نمی شوند مگر به غلبه و پذیرش محبت و ولایت فاطمی و اولاد طاهرینش صلوات الله علیهم؛ لَن یَبعَثُ الله نَبیّا إلّا بِوِلایَتِنا.
مصحف فاطمی تلقّیات آن جناب از غیب عالم است که نزد حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف است که همه ی حوادث تا آخر الزمان در آن آمده است. ابابصیر در روایتی از علم نهایی امام سوال کرد وپرسید: آیا علم نهایی همان چیزی است که پیامبر آورد و به امیرالمؤمنین منتقل فرمود؟ حضرت فرمود نه، بالاتر از این است و آن علم جامعه است. پرسید جامعه چیست؟ حضرت فرمود: خداوند از هرآنچه حلال و حرامی که نیاز مردم است در آن نوشته و این کتاب نزد ماست. ابابصیر ازعلم بالاتر پرسید حضرت فرمود، آن جفر است و بالاتر از جفر مصحف فاطمه است و بالاتر از مصحف علم "بما کان" و "بما هو کائن" میباشد که جمله نزد اهل بیت علیهم السلام است، آنگاه ازعلم نهایی و بالاتر سوال کرد، حضرت فرمود: علم به حوادث در هرلحظه تا روز قیامت نزد ماست؛ "ما یَحدِثُ بالَّیل و النَّهار، الأمرُ بَعدَ الأمر و الشَّئُ بَعدَ الشَّئ الی یَومِ القَیامَه."
پس خزینه مطلق علم و علم مطلق نزد اهل بیت علیهم السلام است و فضل هر نبی و رسول بر دیگری به میزان اتصالش به حقیقت اهل بیت علیهم السلام است. تِلکَ الرُّسُل فَضَّلنا بَعضُهُم عَلی بَعض؛ لذا جناب ختمی مرتبت مُمِدّ همم أنبیاء و اولیاست. پس مقام محدث و نبوت و رسالت از شئون عصمت فاطمی است و او معدن رسالت و اهل بیت نبوت و مشرق انوار امامت است، سَلَّلَت مِنها أنوارُ الأئِمه. وحی از خزینه صمدانی او بر هر نبی و رسولی جاری میشود و الهام از روائح روحبخش حوراء انسیه بر دل اولیا میوزد. روح الامینِ حامل وحی، در جنان صاغوره که باغی در آسمان چهارم وجودی اهل بیت علیهم السلام است از تجلیات وثمرات نورس این خاندان چشیده آنگاه لایق حمل وحی شده است لذا از درک مقام هاهوتی اهل کساء عاجز است وندای "وَ مَن تَحتَ الکِساء؟! " سرمیدهد. در مقام نورانیت جملگی میبینند آنچه رسول ختمی میدید و میشنوند آنچه او می شنید الا اینکه پیامبر ناطق شد و ایشان صلوات الله علیه و علیهم اجمعین صامت؛ یا علی! إنَّکَ تَسمَعُ ما أسمَع و تَری ما أری إلّا إنّکَ لَست بِنَبیّ و لکِنَّکَ لَوَزیرُ و إنَّکَ علی خیر.
ادامه دارد
التماس دعا
صادقزاده
بسمه تعالی شانه
شرح حدیث شریف کساء
قسمت سوم
قالَ سَمِعْتُ فاطِمَةَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَىَّ اَبى رَسُولُ اللَّهِ فى بَعْضِ الاَیّامِ
جابر گوید شنیدم از فاطمه زهرا كه فرمود: وارد شد بر من پدرم رسول خدا در بعضى از روزها
فَقالَ السَّلامُ عَلَیْكِ یا فاطِمَةُ فَقُلْتُ عَلَیْكَ السَّلامُ
و فرمود: سلام بر تو اى فاطمه در پاسخش گفتم : بر تو باد سلام
قالَ : اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً
فرمود: من در بدنم سستى و ضعفى درك مى كنم .
حضرت ختمی مرتبت با لفظی ساده به دختر گرامیشان سلام میدهند و حضرت زهرا سلام الله علیها نیز در نهایت سادگی جواب سلام ایشان را میدهند.
نکته قابل توجه در این فقره ، دلیل این نحوه سلام است.
سنت حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله این بود که جهت بزرگداشت و تعظیم مخاطب ، از لقب و کنیه استفاده میکردند کما اینکه در ادامه حدیث ،نحوه سلام این بزرگواران به یکدیگر با لقب و کنیه همراه است . در سادگی سلام اول حدیث نکته بسیار عمیقی نهفته است .
حضرت زهرا سلام الله علیها حتی از کلمه یا ابتاه استفاده نمی کنند که مبادا پدر بزرگوارشان را از آن مقام انصراف دهند و متوجه مقام ابوت نمایند.
برای درک بهتر لطافت این نکته باید فقره
« اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضعفا »تشریح شود.
اقتضا ادب مع الله در این مقام عدم خطاب با لقب است به تعبیر اهل معنا آنجا حتی سلام هم راه ندارد منتها چون این حضرات صاحب مقام کون جامع هستند و مظهر لا يَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ (نهج البلاغه، خطبه ۱۷۷)میباشند و حضور در یک مرتبه ایشان را از حضور در سایر مراتب غافل نمیکند لذا جهت ادای احترام و بجا اوردن واجب (جواب سلام) به سلام مختصری اکتفا نمودند. مضافا سلام مقام تنزیه است ودر اون رتبه ضُعف که مقام فقر مطلق وسرّ امامت است سلام اشاره به شان آن رتبه است که منزه از هرچه جز خداست ودلیل اینکه پیامبر فقط از اسم فاطمه استفاده میکند مناسبت این اسم با مقامه تنزیه وسرّ امامت است که فطمت عن الشرّ وشرور حدودند واومنزه از هرحدی است،لذا سلام به اسم فاطمه میدهد وحضرت زهرا س صرفا جواب السلام علیک میدهد تا پدر ازمقام ضُعف اطلاقی منصرف به تعینات رسولی ونبوی وغیره نشود
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ
دو دريا را پيش راند تا به هم رسيدند.
بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ
ميانشان حجابى است تا به هم در نشوند.
(الرحمن/۱۹و۲۰)
دو دریای عظیم تکوین و تشریع که بینشان برزخی است تا با هم امیخته نشوند .احکام تشریع تعطیل بردار نیست بنده به هر مقامی برسد باید در بند تشریع باشد زیرا حلال خدا حلال و حرام خدا حرام من الازل الی الابد میباشد . اینکه برخی معتقدند در سلوک الی الله عارف بجایی میرسد که تکلیف از او برداشته میشود سخن بیهوده ای است زیرا از حضرات معصومین بالاتر نداریم و حال اینکه پایبندی ایشان به قوانین شرعی بیش از همگان است. شرع بسیار دقیق است و مراعات ان بسیار دقت میخواهد. لذا حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمودند شما نمیتوانید مثل من باشید: «وَ لکِن اَعینونی بِوَرَعٍ وَ اجتِهادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سُدادٍ» (نهج البلاغه، نامه ۴۵)
گر حفظ مراتب نکنی زندیقی
عارفی در مکاشفه ای مورد خطاب قرار میگیرد که: ما تکلیف را از تو برداشتیم. عارف که متوجه حمله شیطان شده عتاب میکند: اخسا یا عدو الله . چطور ممکن است تکلیف از من برداشته شود در حالیکه مولا و مقتدای من علی علیه السلام تا اخرین لحظه عمل به تکالیف شرعی میکرد .
ادامه دارد
التماس دعا
صادقزاده
سلام علیکم صبح شما به خیر انشاالله درپناه اهل بیت ومددحضرت زهرا صدیقه طاهره حضرت حق از منتقمین خون اهل بیت در رکاب امام زمان عج روزیتان کند ودر دارالسلام عند ربهم روزیتان کند همنشینی اهل بیت وتقرب به خود خدا درمقام مجذوبین التماس دعا
بسمه تعالی شانه
شرح حدیث شریف کساء
قسمت چهارم
قالَ : اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً
فرمود: من در بدنم سستی و ضعفی درک می کنم. ضُعف ناتوانی بدن است و ضَعف ناتوانی عقل را گویند.
در این فقره می فرماید: به تحقیق من در بدنم ضُعف را وجدان کردم. اِنّى حرف تحقیق است یعنی در متن واقع و نفس الامر در بدنم ضُعفی دریافتم. استخدام کلمات در کلام معصوم بسیار دقیق است. بدن و تن با هم تفاوتهایی دارند.
همه مخلوقات ظاهری دارند و باطنی.
صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی
انسان حقیقتی است ممتد از فرش تا فوق عرش. فرش او بدن و تن اوست و بالاتر از این ظاهر خیال و عقل و فوق عقل است که عرش و فوق عرش اوست. آنچه در خواب می بینیم صور خیالیه است. فرق خیال و نشئه طبیعت در این است که خیال مادی نیست ولی برخی احکام ماده مثل شکل و رنگ و حجم را دارد. مرتبه عقل فوق مرتبه خیال است که مجرد از ماده و کلیه احکام ماده است. مرتبه خیال مرتبه بین جسم و عقل است. از خیال تعبیر به برزخ هم میشود زیرا برخی از احکام عالم ماده را دارد ،و از طرفی هم شبیه عالم عقل مجرد است. عقل مجرد است یعنی معنیِ صرف و کلی است. فعلیت تامه و کمال محض است. عقل کلی نگر است. برخی می گویند خانمها جزیی نگر هستند و آقایان کلی نگر. در حالیکه هر کس اهل خیال باشد جزیی نگر است چه مرد و چه زن. و عقلا کلی نگرند:
َأَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ
بيشترينشان بىخردند. (مائده/۱۰۳)
از خیالی صلحشان و جنگشان
وز خیالی فخرشان و ننگشان
دروازه های ملکوت به روی اهل عقل باز است.
البته عقلی که خالص باشد و مشوب به وهم نباشد. در روایات از عقل الهی اینگونه تعبیر شده: عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان که چنین عقلی همان رسول باطنی است نه عقل مشوب به وهم و عقل معاش که عقل ساقط و جزیی است.
عقل جزیی عقل را بدنام کرد
عقل جزئی همان وهم است که ادراک معانی جزئی میکند و اکثریت مردم در این مرتبه ی عقلی متوقف اند. سلطان حاکم برقوای حیوانی همین وهم است لذا
عقل معاش فقط به فکر تامین جنبه حیوانیت ماست و دلیل این همه فساد در عالم همین خیال و وهم جدای از عقل الهی است:
ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ
به سبب اعمال مردم، فساد در خشكى و دريا آشكار شد .(روم/۴۱)
آنجائیکه عقل حاکم باشد فساد برمیخیزد چون عقل صلح و صلاح محض است. عابد حقیقی حق متعال عقل است و آنکه ازعقل بهره ندارد عبادتش خیالی است و خیال چون عبادت کند ولو ۶هزارسال، آخر کار تکبر ورزد وبی ادبی کند مثل شیطان و یا شیاطینی که نماز خواندند سر امام به بالای نیزه زدند. اما اگر خیال تحت تصرف عقل باشد محل شکار صور نوریه میشود.
نماز عاقلانه تنهی عن المنکر و الفحشاست لذا وضعیت کنونی جامعه بشری نشان از عدم بکارگیری عقل در زندگی ماست:
گر نه موش دزد در انبان ماست
گندم اعمال چهل ساله کجاست
ادامه دارد
التماس دعا
صادقزاده
7.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐
@ghoran_tasviri_akhlagh
قرآن تصویری
࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐
🌱#نیازهای_انسان_و_نقش_آن_در_سرنوشت
🍂 بر خلاف مخلوقات که لطیف آنها قوی نیست و قوی آنها لطیف نیست، خداوند هم لطیف است و هم قوی. لَطِیفٌ ... اَلْقَوِیُّ
🌺قدرت و لطف خدا ضامن روزی رسانی به مردم است. لَطِیفٌ بِعِبادِهِ یَرْزُقُ ... وَ هُوَ الْقَوِیُّ
🍂ارزش کار انسان وابسته به #اهداف دور و نزدیک و #نیّت اوست. «یُرِیدُ حَرْثَ الْآخِرَهِ - یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیا»
🌺نقش انسان تنها در #انتخاب و #تصمیم است، مقدار کامیابی مربوط به اراده خداست. «نَزِدْ لَهُ - نُؤْتِهِ مِنْها»
🍂 هدف قرار دادن دنیا سبب محرومیّت کامل از آخرت است.یرث حرث الدنیا...ما لَهُ فِی الْآخِرَهِ مِنْ نَصِیبٍ
🌺انسان نیازمند قانون است و این نیاز را خدا می تواند برآورده سازد، نه دیگران.«أَمْ لَهُمْ شُرَکاءُ شَرَعُوا لَهُمْ»
🍂 شریعت بر حقّ تنها با اذن الهی محقق می شود و بدون اذن او هیچ چیز جنبه شرعی و الهی ندارد. «ما لَمْ یَأْذَنْ بِهِ اللّهُ»
🌺بدعت در دین و تشریع قوانین خارج از اذن خدا شرک به اوست. «شُرَکاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّینِ ما لَمْ یَأْذَنْ بِهِ اللّهُ»
🍂مهلت دادن به منحرفین یک لطف الهی است تا شاید به فکر توبه یا ایمان بیفتند و اگر این لطف نبود انسان با اولین گناه خود به کیفر نابودی می رسید.«لَوْ لا کَلِمَهُ الْفَصْلِ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ»
🌺با اینکه بهشتیان اهل ایمان و کارهای نیکو هستند لکن آن همه نعمت ها به خاطر فضل الهی است نه سزای کارشان. «الْفَضْلُ الْکَبِیرُ»
⏪#تلاوت تصویری و تفسیر مختصر سوره #شورا آیات ۱۹ و ۲۰
بسمه تعالی شانه
شرح حدیث شریف کساء
قسمت پنجم
قالَ : اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً
فرمود: من در بدنم سستی و ضعفی ادراک و وجدان می کنم.
اینکه جناب رسول اکرم صلی الله و علیه و اله و سلم ضُعفی را که بر ایشان عارض شده است با حضرت زهرا سلام الله علیها مطرح مینمایند نشان از عظمت روحی حضرت فاطمه سلام الله علیها داردکه دراین ضُعفِ جناب رسول الله او ملجا وپناه پدر میشود!
زن مظهر اسم ستار حق متعال است . مظهر عفاف حق متعال است. حضرت زهرا سلام الله علیها اسمی است که مستقر در ذات خداست.
اللهم انی اسالک باسمک الذی خلقته من کلک فاستقر فیک فلا یخرج منک شی ابدا.
فاطمه سلام الله علیها ناموس ذات غیب الغیوبی است. حقیقت حضرت بر احدی تجلی و ظهور نکرده است مگر ائمه اطهار علیهم السلام، لذا هم قبرش و هم قدرش مجهول است.
جز امام زمان روحی فداه هیچ کس محرم اطلاقی حضرت نیست. صدیقه طاهره علیها سلام امام آفرین بود. لذا مهمترین وظیفه زن پرورش فرزند است، فعالیت اجتماعی که مستلزم برخورد با نامحرمان است به ضرر خانم است ، خدای متعال همه مسئولیت های اجتماعی را از دوش زن برداشته تا با فراغ بال به پرورش اشرف مخلوقات بپردازد.
زنی که در خانه بماند و همچون امام خمینی (ره) و یا مقام معظم رهبری(حفظه الله) ویا علامه طباطبایی وبهجت و مفیدوشیخ طوسی وسیدبن طاووس وخواجه نصیر تحویل جامعه دهد یقینا بزرگترین سرمایه و ارزشمندترین سودها را شامل جامعه بشری نموده است.
مادری که اهل تهذیب نباشد فرزندی تربیت میکند که :
صورته صورت الانسان و قلبه قلب الحیوان. (نهج البلاغه، حکمت ۳۷۴)
حتی سخن گفتنش هم عالم را آلوده میکند:
آن سخنهای چو مار و کژدمت
مار و کژدم گردد و گیرد دمت
انسان ملکوتی به فکر تهذیب نفس و اصلاح صفات خویش است:
ای دریده پوستین یوسفان
گرگ برخیزی از این خواب گران
برای محرم شدن با اولیای الهی باید عبادتی مطیعانه داشته باشیم یعنی عبادتی عاقلانه. عقل مقدس است لذا حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه فرمودند:
یَا عَلِیُّ! إذَا رَأَیْتَ النَّاسَ یَتَقَرَّبُونَ إلَی خَالِقِهِمْ بِأَنْوَاعِ الْبِرِّ، تَقَرَّبْ إلَیْهِ بِأَنْوَاعِ الْعَقْلِ حَتَّی تَسْبِقَهُمْ .( حليه الأولياء ، ج 1، ص 18 )
«ای علیّ! چون ببینی مردمان را که به انواع گوناگون از اعمال صالحه و خیرات و مبرّات به خالقشان تقرّب جویند، تو به أنواع ادراکات معقولیّه و علوم انسانیّه و فکریّه تقرّب بجو، تا از همۀ آنان سبقت گیری!»
لحظه به لحظه زندگی پر برکت حضرت زهرا سلام الله علیها جلوات عقل و اطاعت است ازاینرو حضرت رسول اکرم واهل بین علیهم السلام هنگام ضُعف وحوادث روزگار به نزد مادرشان که مقام امومت دارد پناهنده میشوند
ادامه دارد
التماس دعا
صادقزاده
بسمه تعالی
ثمره بندگی (ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی)
اهلبیت علیهم السلام حق بزرگی نه فقط بر ما بلکه بر کل نظام وجود و ممکنات دارند؛ ایشان حیات را به ما و نعمت وجود را به یکایک مخلوقات ارزانی داشته و قوام و رزق وجود را عطا فرمودهاند لذا حق الله الاکبر این است که «اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الأْمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُم»؛ اطاعت از ائمه اطهار علیهم السلام بر هر کسی که مدعی بندگی خداست فرض و واجب میباشد. امام سجاد علیه السلام در رسالهی حقوق میفرمایند که حق اکبر الهی این است که بندهی خدا باشیم. حق متعال نیز در قرآن میفرماید «إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ الله» (آلعمران، ۳۱). اگر میخواهید بندهی من باشید و مرا عبودیت کنید این خاندان را اطاعت کنید و ایشان را دوست داشته باشید و محبت و مودت این ذوات مقدس در دلهای شما باشد. ائمه اطهار علیهم السلام حق بزرگی بر ما و بر نظام وجود دارند اما در باب معارف و حقائق ولایت و توحید، امام هادی علیه السلام درخشش خاصی در میان ائمه معصومین علیهم السلام دارند که در زیارت جامعه کبیره تجلی نموده است. فقط خدا میداند چه اسراری در این زیارت جامعه کبیره نهفته است که عقل بشر از فهم آن قاصر است. همینقدری هم که به من و شما فهماندهاند کلام مبارک خود ایشان است و ما نیز تصوری از فهم کلام ایشان میکنیم اما در واقع «أُولَٰئِكَ يُنَادَوْنَ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ» (فصلت، ۴۴). عقل از دور یک تصوری میکند و چیزهایی ادراک میکند وگرنه اینکه انسان به کنه این معارف راه یابد، «أَيْنَ التُّرابُ وَرَبّ الأَرْبابِ؟!» چه نسبت خاک را با عالم پاک؟ ما انسانهای منغمر در کثرات چطور میخواهیم حقیقتی را که حدیث و سخن او «صَعْبٌ مُسْتَصْعَب» است، «سِرٌّ مُقَنَّعٌ بِالسِّر» است و کلام او نور و فوق نور است درک کنیم و به کنه آن برسیم؟ انسان به این راحتی نمیتواند به کلام ایشان راه پیدا کند چه رسد به حقیقت خود ایشان! لذا حق متعال تبعیت از این ذوات را بر ما واجب نمود که این تبعیت و اطاعت، پربرکت ترین عمل است؛ به عنوان مثال اگر شخصی از امام هادی علیه السلام تبعیت کند، عبدالعظیم حسنی خواهد شد که در حق او گفته میشود «مَن زارَ عَبدالعَظیمِ الحَسَنی بِرِی کَمَن زارَ الحُسَین بِکَربَلا» و ثواب زیارت او همچون ثواب زیارت امام حسین علیه السلام خواهد بود! تبعیت از شخصیتی همچون امام هادی علیه السلام عبدالعظیم حسنی میسازد چرا که امام هادی علیه السلام مظهر هدایت حق متعال است کما اینکه یکایک اهلبیت علیهم السلام اینگونهاند.
ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام مبارک انشاالله شما هم که از رهرو راه حضرت هستید در رکاب امام زمان عج از منتقمین خون اهل بیت عصمت وطهارت حضرت رزاق روزیتان کندوبا محمد وال محمد ص محشورتان کند
التماس دعا
صادقزاده