#حرف_سوم
※ خانه، ماکت کوچکی است از یک ملّت !
و ملّت ماکت کوچکی از جهان ...
و اهالی یک سرزمین، حتماً الک میشوند!
آنان که چشمانداز بلند خویش را باور دارند، محال است با تنگناهایی که دشمن از بیرون و منافق از درون میسازد، و روزبروز تنگتر میکند، مسیر کج کنند و به سمت چشمانداز و تحقق آن، به پیش نروند.
※ اصلاً وفاداران، در تنگناهاست که استقامتشان سنجیده میشوند و دانه درشتها گیر میکنند و رد نمیشوند.
#حرف_سوم
عدهای شیب تند زمان و انقباضات پیدرپی زمین را به سمتِ یک زایمان باشکوه میبینند!
و میخواهند برسند به لحظهی موعود...
لحظهای که زمین،
سبک رفتار زمین،
حال زمین،
تمدن زمین،
و ....
تغییر میکند و آنچه در زمین حکم خواهد راند؛ حال خوبِ "در آغوشِ خدا زیستن" است.
※ و به این تغییر، کسانی میرسند که؛
امروز حسش میکنند و برایش آماده میشوند.
#حرف_سوم
※ و این شــــــد ....
که رفتیم میان یادگارهایی که مهربانی بر آنها بیشتر شادت میکرد،
و ما شادی قلب شما را، با شعف و آرامش عجیبی که در منطقهای محروم پیچیده بود با تمام جان حس کردیم ...
و با هر بوسه، شما را بوسیدیم،
و با هر لبخند، لبخند شما را دیدیم،
و با هر آغوش، سر روی سینه شما چسباندیم و آرام گرفتیم.
شک نداریم!
#حرف_سوم
※ میشود آیا، امسال دعای ما هم
آنقدر بالغ شده باشد، که کوه را جابجا کند؟
کوه فاصلهای که هزار سال، سن دارد!
کوه فاصلهای که باعث شد هزار سال آدمها، میوه نشده، بپوسند و از دنیا بروند.
※ میشود آیا، این بنبستها و خستگیها
اعتماد به خود را از قلب ما خط بزنند،
و اعتماد به خدایی را زنده کنند که هرگز دنیا را بی راهنما رها نکرده است؟
اعتمادی که بشود ایمان ...
ایمانی که بشود یقین ...
یقین به اینکه تا کارِ جهان، به دستِ حجت خدا نیفتد، هیچ چیز درست نمیشود.
★ یقین که بیاید؛
دعای امشبمان، بیش از یکسال، جهان را بسمت آیندهی معلومش حرکت خواهد داد.
#حرف_سوم
※ عزیزترین کسانی که عمرت را برایشان گذاشتهای، درست جایی رهایت میکنند،
جایی فراموشت میکنند،
جایی هوایت را ندارند،
جایی تنهایت میگذارند که ....
و این تازه شروع ماجرای #لاالهالاالله است.
و یافتن آغوشی که فوق همهی آغوشهاست.
رها کن و برو ...
تو به میزانی خواهی رسید،
که بتوانی رها کنی و بروی!
و به میزانی از روبرو سهم خواهی داشت،
که چشمانت دیگر جز روبرو را نبینند.
✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨
#حرف_اول
★ سلام، صبح اردیبهشتتان بخیر
※ اردیبهشت باشد،
※ و یک جادهی سرسبز بهشتی، و پر از یاس زرد و عطر بیتکرارش هم در مسیر رفت و آمدت باشد،
※ و رفت و آمدت هم به سمت بهشتِ خدمت به فرزندان "امام" اَت باشد؛
بیدرنگ و باجرأت میتوان گفت، بهشت نقد حاصل شده و اندازه و قیمتش را نمیفهمیم و از آن بدتر فهمِ شکرش را هم نداریم.
#حرف_دوم
※ نشستم زیر شکوفههای درخت انار،
و به شکوفههایی که چند روز پیش شاداب و تر و تازه از کلاهک جنین انار سر به بیرون کشیده بودند نگاه میکردم.
حالا دیگر بعضیهایشان نبودند،
و در نگاه من، این جنینهای انار، بدون گلبرگهای قرمز که دیروزها مثل تاجی روی سرشان نشسته بودند، چقدر قابل اعتمادتر شده بودند.
※ انگار رد کرده بودند فاز نطفگی را
و قوام و دوام یافته بودند.
انگار دیگر میتوان امیدوار بود، که بزودی انار خواهند شد.
#حرف_سوم
با خودم گفتم، همین، حکایت انسانهاست!
تا وقتی تاجی روی سرت نشسته و بدان تعلق داری و با آن خودت را زیباتر میبینی،
هنوز غیب، به میوه شدنت اطمینان ندارد!
حالا این تاج از هر جنسی که میخواهد باشد:
مِلکی
ماشینی
شغلی
مالی
شهرتی
و از همه سختتر ...محبتی ....
تا وقتی این تاج دنیا روی سرت هست،
تو هنوز در مرتبهی نطفگی هستی، و ممکن است همراه شکوفههای روی سرت، تو هم بیفتی از روی درخت انار، و عمرت به انار شدن، قد ندهد....
#حرف_چهارم
یادم آمد این فراز "مناجات شعبانیه " را و بلند شدم و براه افتادم و زیر لب گفتم:
الهی هب لی کمال الإنقطاع إلیک!
اله من، به زیباترین حالت، مرا از زینتها و تعلقاتم رها کن، فقط برای خودت!
تا اعتماد کنی به من برای میوه شدن!
برای انسان شدن،
برای مَحرم شدن !
※ #حرف_اول
• این قانون دنیاست!
همه میوه نمیشوند ...
آنانی میرسند که قصدِ میوه شدن داشتند!
سرشان را گذاشتند پایین،
و حواسشان به دور و برشان نبود!
گذشتند از گلبرگ و زینت و جلوه ...
تا اینکه بالغ شدند و رسیدند و میوهای شدند که قرار است بخشی از جان یک انسان باشد و به چرخهی ابد و جاودانگی برسد.
※ #حرف_دوم
• داشتم با خودم میگفتم، این انار تا اینجای راه را به سلامت رسید،
کمی که طاقت بیاورد، میرسد!
و چیده میشود!
برای رسیدن، باید طاقت داشت !
باید فقط سرگرم رسیدن بود!
همین .
※ #حرف_سوم
• و من جواب سؤالم را از این انار گرفتم!
قیمت این انار از میوه شدنش،
از موثر شدنش،
از رسیدنش به شأنی که خدا میخواست، پیداست!
این انار فرق میکند با شکوفههایی که ترجیح دادند جلوهگر بمانند تا بپوسند!
و همین برای رها کردنِ همهی زینتها کافیست.
※ #حرف_آخر
و قیمت انسان از میزان بالغ شدنش پیداست!
با قلب کثیف، کسی انار نمیشود!
آدمی گاهی فقط باید چند صبح دیگر را طاقت بیاورد،
تا بقیهی راه را نیز به سلامت برسد!
※ قیمت تو را،
و بهای خون دلی که بر تو گذشت را،
زیبایی انار درونت مشخص خواهد کرد.
@ghoranmodafean
#حرف_سوم
※ آینده، یک بازهی زمانی در پیشِ روی تاریخ نیست، که قرار است روزی فرا برسد، و ما در آن اهل سعادت باشیم یا نه!
ما قرار نیست روزی به آینده برسیم،
ما هماکنون در بخشی از آینده، در حالِ ایفایِ نقش خویشیم و نمیدانیم!
آینده، زمان نیست!
یک "جریان" است که در بستر زمان تکمیل میشود و در نهایت به یک خروجیِ کامل شده میانجامد!
#حرف_سوم
✘ آیا اینکه خدا صد و بیست و چهار هزار نبی و چهارده ولی معصوم، هزینه داده است، ثابت نمیکند که ما نمیخواستیم که بدانیم؟
و اولویتمان دانستن و شناختن و رسیدن به همان جایی که خدا ایستاده، نبوده است؟
اینکه پدری یا مادری دائماً باید قانونی را در خانه گوشزد کند یا مدلهای مختلفی برای اجرای آن بیابد، یعنی گوش اهل آن خانه بدهکار نیست!
※ و ما قرنهاست که گوشمان بدهکارِ خدا نیست !
#حرف_سوم
※ هدیه بدهیم به هم!
هدیه دادنِ بیتوقع از نشانهای دولت کریمه است.
هر چه از دستمان برمیآید ؛
• یکی با کمک مالی زائری را راهی میکند،
• یکی کمک میکند و مشکلی را از سر راه زائری برمیدارد،
• یکی نگهداریِ پدر بیمارِ رفیقش را بعهده میگیرد و راهیاَش میکند،
• یکی شیفت موظفی همکارش را تقبل میکند،
✘ اما یکی تلاش میکند؛ زائران با معرفت بروند،
بدانند کجا میروند،
برای چه و برای که میروند!
※ این تلاش در نگاه خدا قیمتی دارد که شمارش ندارد!
چون وصل میشود به جریان جاری و بزرگ آینده!
به ایجاد تمدنی که چهارده قرن است اهل بیت علیهمالسلام منتظرش هستند.
#حرف_سوم
✘ افکار منفی، اضطرابها، بدبینیها، ناامیدیها، غمهای بیعلّت، کلافگی، هجوم خاطرات تلخ گذشته، خوابهای آشفته، حمله انواع شکها و تردیدها به ما و .... در این روزها بیشتر شده و هر چه به پیروزی نهایی و جهانی حق علیه طاغوت، و ظهور آخرین حجت خدا نزدیک میشویم، اوج بیشتری خواهد گرفت.
• البته به تعبیر قرآن کید شیطان در برابر ابزار حق، بسیار ضعیف و محکوم به شکست است.
👈 پس جای هیچ ترسی نیست !!
خدا فکرِ همه چیزش را برای ما کرده است.