یکی از ارمغانهای مدرنیته تبدیل انسانِ مکلف به انسانِ حقخواه است. انسانْ خدایی در مدرنیته باعث شد انسانها به جای توجه به تکلیفشان در برابر دیگران و توجهشان به جنبه عبودیت، به حق و حقوق خود و تکالیفی که دیگران در برابر آنها دارند توجه کنند.
هرچند دفاع از حق خود و حق دیگر انسانها کار صحیحی است اما تمرکز بر جنبه حقخواهی (خودخواهی) در مقابل جنبه عبودیت، انسان را به موجودی تبدیل میکند که تمام همّ و غمش این است که نکند دیگران به حریم او وارد شوند. وقتی کانون توجه انسان حفظ حریم خود باشد عملا عفو و مهربانی و ایثار و... کمرنگ خواهد شد.
خانواده یکی از اصلیترین مراکزی است که طرفین به جای پیگیری حق خود باید بر حق دیگری اصرار کنند. خانواده گرم و صمیمی بدون بخشش و صبر و ملاطفت دوام نمییابد. محصول انسان محوری مدرنیته بحران خانواده شد.
@ghorbani_hamedani
شاید یکی از مهمترین نکاتی که برای تربیت انسان وجود دارد این است که بدانیم باید تربیت شویم! بدانیم همهی رنجها و امکانات فقط و فقط برای تربیت شدن ماست. گمان نکنیم تربیت تا سن جوانی است و پس از آن دیگر احتیاج به تربیت نداریم.
این تصور خیلی از ماست درحالی که اولِ جوانی که انسان خودش را مییابد، تازه اول تربیت است. بفهمیم که همه زندگی برای این است که تربیت شویم.
اگر احساس کنیم چیزی کم داریم و باید خودمان را تربیت کنیم حتما دنبال مربی خواهیم بود، دنبال برنامه تربیتی، دنبال برطرف کردن ضعف ها و به کمال رسیدن..
این احساس نیاز به تربیت شدن بدون تواضع ممکن نیست. خود به خود کسی چنین احساسی پیدا میکند که حدی از تواضع را داشته باشد. بیچارگیِ انسانِ مغرور این است که فکر میکند دیگر تمام شد و ضعفهایش را حاضر نیست بپذیرد. لذا هیچ تلاشی برای برطرف کردن ضعفهایش انجام نمیدهد و لذا رشد نمیکند.
تا انسان نخواهد هیچ کس توان بدبخت کردن او را ندارد! اگر بدبختیم، اولین مقصرش خودمانیم نه دیگران.
@ghorbani_hamedani
با کلی قرض، تاکسی قراضهای خریده بود. شب و روز، گاز و ترمز... بنده خدا صبح تا شب کار میکرد تا لقمه نانی سر سفرهٔ زن و بچهاش بگذارد، اما همهی پولش را باید میداد بنزین میزد!
روزی یکی از همکارانش گفت: تو چرا اینقدر بنزین میزنی؟ ما هم به اندازه تو کار میکنیم، اما اینقدر بنزین نمیزنیم!
مشکوک شد. بعد از بررسی بسیار، فهمید سوراخ ریزی در باک بنزینش ایجاد شده است..
رفیقش گفت: اگر به جای این همه کار کردن، این سوراخ رو میگرفتی، اینهمه زحمتات هدر نمیرفت..!
خیلی از مردم دنبال این هستند که دائما کار خوب انجام بدهند. شاید عدهای دنبال ثواب جمع کردن هستند و عدهای هم دائما مشغول انجام کارهای خیر. اما مومن زیرک کسیست که قبل از اینکه دنبال جمع کردن خوبی باشد ببیند کیسه اعمالش سوارخ نباشد! گناه، کیسه اعمال را سوراخ میکند..
اینکه زیارت عاشورا و نماز شب و دعای ندبه بخوانیم و حرم مشرف شویم و نورانی شویم خیلی خوب است. اما مهمتر از آن، حفظ این نورانیت است. ما در فکر کسب نورانیت و زیاد عمل کردنیم اما نمیدانیم که "حفظ نورانیت" است که ما را به اوج میرساند؛ نه صرفا زیاد عمل کردن. حرم میرویم و بعد غیبت این و آن را میکنیم و انتظار شق القمر هم داریم..!
@ghorbani_hamedani
عروس خانم و آقا داماد!
وقتی وارد خانواده همسر میشید، نباید استانداردهای تربیتی و اخلاقی خودتون رو به خانواده طرف مقابل تحمیل کنید! این شمایید که باید تغییر کنید نه اونها! نمیشه با ازدواج فرزند، کل نظم یک خانواده به هم بریزه چون شما یه نظم دیگهای رو میپسندی..
واضح است که اگر شما کلیت نظم خانواده همسر را بپذیرید و اونها احساس کنند که شما هم جزئی از اونها هستید -نه تافته جدا بافته-، میشه در مواردی نظم خانواده رو مراعات نکنید و علتش رو هم مودبانه بهشون توضیح بدید که معمولا پذیرفته میشه. البته در هیچ جا هیچ امری بر امر خدای متعال ترجیح نداره...
ظاهرا در بعضی کتب این جمله به عنوان روایت هست که انسان سه پدر داره:
"أب ولدك": پدری که موجب تولد انسان میشه.
"أب زوجك": پدری که انسان رو متاهل میکنه.(پدر همسر)
و "أب علمك": یعنی معلم
کوچک کردن خود در برابر این سه والد، انسان رو به عرش اعلا میرسونه...
@ghorbani_hamedani
گاهی زیادی دلسوزی میکنیم!
حتی از خدا هم دلسوزتر میشویم. شاید فراموش کردهایم که همه کارهٔ عالم کیست. او میبیند و میداند. گاهی یک سکانس از زندگی یک فرد را میبینیم که غرق رنج و درد است اما نمیدانیم که همین فرد مثلا چه دلها را شکسته و چه بیادبیها کرده که اگر آنها را میدیدیم، میگفتیم خدایا خیلی لوسش کردی؛ اگر من بودم بیچارش میکردم..
البته نمیشود گفت که هرکس در رنج است حتما مرتکب گناهی بوده اما باید بدانیم که نمیشود افراد را قضاوت کرد. نه قضاوت مثبت و نه قضاوت منفی. نمیشود گفت چرا این فرد در رنج است. این هم نوعی نارضایتی به قضای الهی است. گاهی خدا پردهای از زندگی بعضی را نشانمان میدهد تا بدانیم چرا همان فرد به این همه افسردگی دچار است و چرا این همه گره در کارش است. بعضی خیلی باید چوب بخورند از بس بیادبند در محضر ربالعالمین. شاید این جوری بیشتر بفهمیم که اگر در رنجی هستیم و کارمان جلو نمیرود احتمالا مربوط به گناههای گذشتهمان است. دیگران هم شاید همین جوریاند.
آنچه وظیفه ماست این است که اگر دیدیم کسی در رنج است و میتوانیم درد او را تسکین دهیم باید این کار را بکنیم. این وظیفه است. این کمک کردنها مصداق بندگی است. اما اینکه بگوییم چرا این شخص باید این قدر درد بکشد فضولی در کار خداست. خدا خودش بهتر میداند با این همه بندهٔ گنهکار چه رفتاری داشته باشد.
استغفر الله ربی و اتوب الیه
@ghorbani_hamedani
چقدر ساده و کم فروشیم!
انسانها معمولا درک درستی از زحمات دیگران ندارند. برفرض هم که درک کنند، امکاناتی برای تشکر ندارند! بدون اعتقاد به خدایی که در پس این مخدومهای بیعنایت خدمت ما را میبیند، چه توجیهی برای این محبتهای یک طرفه وجود دارد؟
زندگی بدون توحید و اخلاص، توجیهپذیر نیست.آن مادر که ساعتها مشغول تهیه غذاست، کمفروش است که با یک تشکر زبانی قانع میشود! آن معلم که با لوح تقدیر در روز معلم احساس رضایت میکند، ساده است..
در برابر این همه زحمت، قدردانیهای بشری چه ارزشی دارد؟ جز اینکه چون خورشید بدون چشمداشت به همه مهربانی کنیم و بدانیم خدایی هست که قدر مهربانیمان را میداند..
@ghorbani_hamedani
رابطه برخی با خدا در زندگی مثل رابطهشان با یک سوپخوری است. اگر مهمانی آمد و نیاز شد از دکور خارجش میکنند و گرد و خاکش را میستانند و بعد هم برش میگردانند به جای خودش و میروند پی زندگیشان.
برخی هم که اصلا کاری با خدا ندارند حتی در حد سوپخوری. اما برای برخی رابطه با خدا و درکشان از نیاز به خدا مثل نیازشان به گردش خون در بدن است. اگر لحظهای قطع شود میمیرند. ما خدا را در حد یک سوپخوری میخواهیم. اگر حاجتی داشتیم، به بنبستی خوردیم میرویم سراغ خدا. خدا هم که قرار است فقط مشکلگشا باشد گویی او عبد ماست نه ما عبد او. گویی ما باید بگوییم فرمان زندگی کدام سمت باید بچرخد و او فرمانفرمای عالم نیست. بعد هم اگر نشد آنچه میخواهیم دائما غر میزنیم و به زمین و زمان بد میگوییم و بر شوربختی خود لعن میفرستیم.
حتما شده که تصویرسازی کنیم و در عالم خیال خود چیزهایی را بسیازیم و ازجایی به جای دیگر سفر کنیم. چقدر وجود این خیال به ما وابسته است؟ در این حد که اگر یک لحظه حواسمان پرت شود آن خیال از بین میرود. رابطه ما با خدا و نیاز ما در وجودمان به خدا یک چنین چیزی است. همه وجود ما نیازمند توجه دائمی او به ماست. این جور نیست که خدا ما را خلق کرده و حالا ما روی پای خودمان هستیم مانند مهندسی که ماشینی را میسازد و حالا این ماشین بدون نیاز به مهندس حرکت میکند و اگر جایی خراب شد باید برگردد پیش مهندسش. ما بیش از نیاز یک خیال به وجود انسان به خداوند محتاجیم. این موجودی که در این حد به خدا نیازمند است و هم وجودش و هم همه بندوبیل زندگیاش و هم خوشبختی و بدبختیاش در دست قدرت خداست چگونه باید او را بخواند.
زندگیمان را مطالعه کنیم. خدا کجای زندگی ماست.
@ghorbani_hamedani
{ازدواج با بهترین همسر دنیا}
گاهی برخی جوانان به خصوص آنها که سنشان پایین تر است در مورد همسر آینده خود خیال پردازی هایی می کنند. البته این خیال پردازی ها هم با توجه به شخصیت هر فرد متفاوت است اما همه آنها در این امر مشترکند که می خواهند خدا بهترین همسر دنیا را نصیبشان کند. آیا واقعا این، خواسته ای عملی است یا صرفا یک خیال پردازی کودکانه است.
شاید بسیاری از کسانی که سالیانی است تجربه زندگی متاهلی را دارند معتقد باشند که این آرزو، صرفا یک خیال پردازی کودکانه است و وقتی جوان در فشارهای زندگی قرار گرفت و خلقیات بد همسرش را دید می فهمد که همسرش هم یکی است مثل بقیه و چه بسا دیگران بهتر از همسر او هستند. شاید شنیده اید که مردها همه مثل هم اند. البته این گفته در مورد خانم ها هم گفته می شود.
اما باید گفت این آرزو نه تنها یک آروزی دست یافتی است، بلکه حتما باید هر مجردی با بهترین همسر دنیا ازدواج کند. اما مگر می شود. بر فرض که یک مرد یا یک زن بتواند با بهترین همسر دنیا ازدواج کند. خب مرد یا زن دوم چه؟ مسلما همسر او نمی تواند بهترین باشد چرا که بهترین همیشه یک نفر است. مثلا بهترین شناگر دنیا یک نفر است که برفرض، قهرمان المپیک می شود. چه طور می توان ادعا کرد که هر فردی باید با بهترین همسر دنیا ازدواج کند. اما این، شدنی است.
ادامه دارد...
@ghorbani_hamedani
| ازدواج با بهترین همسر دنیا |
#قسمت_دوم
اگر کسی بفهد که چرا در دنیا آمده و در چه مسیری باید حرکت کند و مقصدش کجاست، آنگاه او، خود را مسافری می داند که باید از یک نقطه ابتدایی شروع کند و به یک مقصد نهایی برسد. اگر فهمیدیم که همه کار ما در دنیا حرکت از این نقطه ابتدایی به سمت آن نقطه نهایی است، دید ما نسبت به دنیا متحول خواهد شد. ما مسافریم. تنها کاری که در دنیا داریم حرکت در این مسیر است. همه شغل ها و مسئولیت های ما باید خلاصه در این حرکت باشد. همه امکانات، نیازها، ارتباطات و سایر شئون ما در این دنیا برای حرکت در این مسیر است. فهم این قضیه بسیار مهم است.
از دیدگاه یک موحد، تنها کار انسان در این دنیا حرکت به سمت خدا و خلیفه الله شدن است. منتهای این مسیر، محبوب و معشوق حقیقی انسان یعنی خدای مهربان است که به انتظار انسان نشسته است. همه کار ما در این دنیا عبارت است از بودن در مسیر بندگی و تقرب به خدا. البته این بحث مفصلی می طلبد اما به طور خلاصه می دانیم که خداوند انسان را خلق کرد و از این خلقت انسان غرضی داشت. انسان بی جهت خلق نشد. بی جهت در این دنیا قرار ندارد. بی دلیل موجود مختار مکلف نشد. قرار است انسان با این همه امکانات و استعدادها و با اختیار خود به مقام خلیفه اللهی برسد. پس انسان مسافری است که ابتدای مسیر او عبارت است از استعداد خلیفه اللهی و در پایان این مسیر این استعداد به فعلیت می رسد.
ادامه دارد...
@ghorbani_hamedani
| ازدواج با بهترین همسر دنیا |
#قسمت_سوم
هر چه در این مسیر جلوتر بریم به سمت سعادت حرکت کرده ایم و اگر عقب بیفتیم یا از مسیر منحرف شویم دچار خسارت بزرگ و گاه جبران ناپذیری شده ایم. دلیل این خسارت زدگی این است که ما برای هدفی به دنیا آمده ایم و طبیعتا اگر به آن هدف نرسیم خسارت کرده ایم. کاری انجام شده اما نتیجه لازم را نداشته است و چه بسا نتیجه معکوس داشته است. آیا این خسارت نیست. همه سرمایه انسان اعم از امکانات مادی و معنوی و استعدادهای فراوانش برای رسیدن به مقام جانشینی خداست. کسی که در این مسیر حرکت می کند ولیّ خداست. ولیّ خدا انسانی است که نه می ترسد و نه از چیزی غمگین است. مقام شادی و بهجت و سعادت محض که هیچ خمودی و افسردگی در آن راه ندارد. اگر کسی که همه سرمایه اش برای رسیدن به یک هدف به این بزرگی و عظمت است، به آن هدف نرسد بلکه خلاف آن هدف برایش حاصل شود، خسارت زده نیست؟
اگر ما مسافریم به سوی خدا و تنها کار ما در دنیا بندگی است پس همه چیز زندگی باید رنگ بندگی بگیرد. اگر کسی مرا از این سفر بازبدارد یعنی مرا از رسیدن به سعادت باز داشته است. خوب یا بد بودن یک چیز بستگی به این دارد که آن چیز مرا در این راه به جلو می برد یا به عقب می کشاند. رفیق خوب کسی است که مرا در این راه یاری می رساند. رفیق بد کسی است که همنشینی با او مرا از رفتن باز می دارد یا سرعت رفتنم را کم می کند. با این حساب، مشخص است که به چه کسی می توان گفت همسر خوب.
گاهی جوانان در خیال پردازیشان دنبال شخصی می گردند که تمام کمبودهایی که در خانه پدر و مادر تجربه کرده اند را جبران کند. شخصی را تصور می کنند که بهترین جواب ها را به خواهش های نفسانی اش می دهد. گاه شخصی بسیار زیبا و خوش تیپ و یا پولدار با فلان مدل ماشین یا خانه و یا فلان جور خانواده و یا اخلاقیاتی خاص را تصور می کنند. آیا واقعا این افراد مناسب ترین و بهترین همسر برای انسان اند. آیا بهترین همسر دنیا کسی است که ما تصور می کنیم؟ اگر کسی آن جوری باشد که ما دلمان می خواهد، آنگاه او بهترین همسر دنیاست؟
برفرض اگر یک پسر با زیباترین دختر دنیا ازدواج کند حتما به بالاترین سعادت می رسد؟ کسی چه می داند شاید با این ازدواج، بیچاره شود. شاید با این ازدواج از مسیرش خارج شود. آیا ازدواج های پولدارها و فوق ستاره های سینما که پس از چندی به جدایی کشیده شده اند را ندیدیم؟
واضح است که خیال پردازی ها و آروزهای ما لزوما به مصلحت ما نیستند. این قانون کلی، هم در ازدواج و هم در سایر موارد ساری و جاری است. بسیار تجربه کرده ایم یا در زندگی دیگران دیده ایم که گاهی چیزی را می خواهیم و بدان دست می یابیم و بعد پشیمان می شویم که چرا چنین آرزویی داشتیم. از مرحوم آیت الله قاضی (رضوان الله علیه) استاد آیت الله بهجت و علامه طباطبایی (رحمهما الله) نقل شده که می فرمودند چهل سال بعد از نماز حاجتی را از خدا طلب می کردم. بعدا معلوم شد که به صلاحم نبوده است.
قرآن عزیز می فرماید: «عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» (بقره- آیه 216) [چه بسا چيزها كه شما از آن كراهت داريد در حالى كه خيرتان در آن است و چه بسا چيزها كه دوست میداريد در حالى كه شر شما در آن است و خدا خير و شر شما را میداند و خود شما نمیدانید.]
ادامه دارد..
@ghorbani_hamedani
| ازدواج با بهترین همسر دنیا |
#قسمت_چهارم
اگر کسی هدف از زندگی را شناخت، آنگاه می داند که بهترین همسر دنیا برای او همسری است که بتواند بیشترین تاثیر را در رسیدن به این هدف داشته باشد. وقتی فهمیدیم که کار اصلی ما در این دنیا رسیدن به مقام بلند خلیفه اللهی است و فهمیدیم که همه اموری که برای انسان فراهم شده برای رسیدن انسان به این مقام بلند است آنگاه می فهمیم که بهترین همسر لزوما به معنای شخصی نیست که انسان در کنار او احساس آسایش دنیایی داشته باشد. پس بهترین همسر دنیا کیست؟
زندگی، کوتاه تر از آرزوهای بلند ماست. آرزوی یک زندگی بدون سختی و درد و رنج و مشکلات، آروزی یک امر محال است. کسی که چنین آرزویی دارد نمی داند کجاست. اینجا دنیاست نه بهشت. او مانند کسی است که در دریا افتاده اما تعجب می کند که چرا خیس می شود. دنیا محل آزمایش و سختی است. مگر فراموش کردیم که خدای متعال می فرماید: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ» (بقره/155) [ما بطور حتم و بدون استثناء همگى شما را يا با خوف و يا گرسنگى و يا نقص اموال و جانها و ميوهها مىآزمائيم، و تو اى پيامبر صابران را بشارت ده] در آیه خداوند متعال با چند تاکید که آشنایان به ادبیات عرب می دانند، تاکید می فرماید که حتما آزمایش می شوید. یا در آیه دیگری می فرماید: « لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في كَبَدٍ» (بلد/4) [همانا ما انسان را در رنج و زحمت آفريديم]
بهترین همسر دنیا کسی نیست که آنطور که انسان آرزو میکند باشد. بهترین همسر دنیا کسی است که بهترین کمک کار در راه اطاعت خداوند و رسیدن به مقام قرب باشد. لذا فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بهترین همسر است برای امیرالمومنین علی (علیه السلام) زیرا حضرتش در پاسخ وجود نازنین پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمودند همسرت را چگونه یافتی عرضه داشتند بهترین کمک کار برای اطاعت خداوند. (فَسَأَلَ عَلِيّاً كَيْفَ وَجَدْتَ أَهْلَكَ قَالَ نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ ) (بحار الانوار/ ج43/ص117) با این حساب بهترین همسر دنیا چه ویژگی ای باید داشته باشد؟
ممکن است سوال کنیم که من با چه کسی باید ازدواج کنم تا خوشبخت شوم و به بالاترین سعادت برسم. آیا باید پولدار باشد یا فقیر؟ زیبا باشد یا نازیبا یا کمی تا قسمتی زیبا؟ خوش اخلاق باشد یا بداخلاق یا دمدمی مزاج؟ اهل خرج کردن برای خانواده باشد یا بخیل؟ کدبانو باشد یا هرچی خریدیم را بسوزاند و آخر سر هم سر از رستوران در بیاوریم؟ این سوال در مورد همه خصوصیات دیگر ممکن است پرسیده شود. در جواب باید بگوییم نمی دانیم! نمی دانیم! نمی دانیم!!!
من چه می دانم که کدام همسر با کدام خصوصیات اخلاقی، جسمی، خانوادگی و غیره مناسب من است و می تواند بیشترین تاثیر مثبت را بر بندگی من داشته باشد. نه تنها ما نمی دانیم که بهترین همسر باید دارای چه ویژگی هایی باشد حتی نمی دانیم که خودمان در چه شرایطی باید رشد کنیم تا به خوشبختی برسیم. ما حتی در بسیاری موارد نمی دانیم چه چیزی به نفعمان است و چه چیزی به ضررمان.
گاهی آنچه برای یک نفر دواست برای دیگری سم مهلک است و بالعکس. گاهی فقر برای یک نفر می شود عامل سیر و سلوک و تقرب به سوی خداوند و برای دیگری می شود عامل طغیان و کفر. صلاح یک نفر در سلامتی و امنیت است و برای دیگری مریضی و ترس. آیا ما می دانیم که کدام از این شرایط برای ما مناسب است؟
بله معمول انسانها پولداری را بر فقر، زیبایی را بر زشتی، امنیت و سلامت را بر ترس و مریضی ترجیح می دهند. اما آیا این آنچه مطابق میل و خواهش های نفسانی ماست بهترین شرایط رشد ما را فراهم می کند. نمی دانیم. در مورد بهترین همسر هم نمی دانیم که او باید دارای چه ویژگی هایی باشد. پس چه باید کرد؟
امام صادق علیه السلام می فرمایند: « عَجِبْتُ لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ لَا يَقْضِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ قَضَاءً إِلَّا كَانَ خَيْراً لَهُ وَ إِنْ قُرِضَ بِالْمَقَارِيضِ كَانَ خَيْراً لَهُ وَ إِنْ مَلَكَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا كَانَ خَيْراً لَهُ.» (در شگفتم از انسان مسلمان. خداوند هیچ قضائی برای او مقدر نکند مگر اینکه خیر او در آن باشد. اگر با قیچی تکه تکه شود برایش خیر است و اگر از شرق تا غرب عالم را در اختیار بگیرد باز برایش خیر است.)
میزان الحکمه ج۹، ص۴۶۲، ح۱۶۹۱۴
@ghorbani_hamedani