eitaa logo
QASiM.ZARIF.RESEARCH
1 دنبال‌کننده
196 عکس
6 ویدیو
13 فایل
پیوند عضویت در صفحه اینستاگرام: instagram.com/ghzresearch
مشاهده در ایتا
دانلود
سخنی درباره اهمال‌کاری: (بخش دوم) تبعات منفی اهمال کاری: تبعات منفی زیادی برای اهمال‌کاری شمرده شده است که از جمله آنها می‌توان به استرس، اضطراب، احساس گناه، ایجاد بحران یا تصور وجود بحران، کاهش سلامت و همینطور کاهش خروجی مفید و بهره وری اشاره کرد. من چقدر اهمال‌کارم؟!!! (پرسشنامه پیرس استیل) (برای امتیاز دادن به هر جمله، می‌توانید عددی بین ۱ تا ۵ در نظر بگیرید. عدد یک نشان می‌دهد که آن جمله اصلاً شما را توصیف نمی‌کند و عدد پنج نشان می‌دهد که آن جمله کاملاً توصیف شماست. سایر عددها هم، وضعیتی بین این دو را نشان می‌دهند.) 1.تصمیم‌ها را‌ آن‌قدر به تأخیر می‌اندازم که دیر می‌شود. 2.حتی وقتی تصمیم می‌گیرم، اجرای آن را به تأخیر می‌اندازم. 3.پیش از این‌که به تصمیم‌های نهایی برسم، وقت بسیاری را به بهانه‌ی‌ موضوعات بی‌اهمیت تلف می‌کنم. 4.حتی وقتی به مهلت مشخصی نزدیک می‌شوم، اغلب وقتم را صرف کارهای دیگر می‌کنم. 5.حتی فعالیت‌های کم‌زحمت من که فقط به کمی نشستن و کار کردن نیاز دارند، روزها عقب می‌افتند. 6.معمولاً می‌بینم سرگرم انجام کارهایی هستم که قرار بوده چند روز قبل انجام شوند. 7.مدام می‌گویم: این کار را فردا انجام می‌دهم. 8.اغلب وقتی می‌خواهم کاری را شروع کنم، قبل از آن تأخیرهای بی‌دلیل ایجاد می‌کنم. 9.وقت کم می‌آورم. 10.کارها را سر زمان خودشان انجام نمی‌دهم. 11.در رساندن کارها به مهلت تعیین شده، خوب نیستم. 12.انداختن کارها به آخرین دقیقه، در گذشته برای من هزینه مالی ایجاد کرده است. ادامه دارد...
ادامه پست بالا👆👆👆👆فرض کنیم می‌خواهید امسال ۱۲ کتاب بخوانید. آیا منطقی است که بگویید هر ماه یک کتاب می‌خوانم؟ آیا واقعاً فروردین ماه و اسفند ماه شما یکسان است؟ آیا بهتر نیست برای ماه اول سال (به خاطر تعطیلات) دو کتاب و برای دو ماه آخر سال (به خاطر فشار پایان سال) یک کتاب در نظر بگیرید؟ فرض کنیم می‌خواهید هر هفته هفت ساعت زبان بخوانید: ضعیف‌ترین شکل تعیین مهلت این است که بگویید: تا آخرین ساعت روز جمعه‌ی هر هفته، هفت ساعت زبان خواندن را پُر خواهم کرد. کمی بهتر آن است که بگویید هر شب یک ساعت زبان می‌خوانم و برای هر شب که چنین نشد، جریمه تعیین می‌کنم. اما بهترین حالت این است که کار را بر اساس واقعیت‌ها و محدودیت‌های خود، خُرد کنید. مثلاً شاید برای یک نفر چنین برنامه‌ای مناسب باشد: از شنبه تا پایان روز دوشنبه، مجموعاً دو ساعت می‌خوانم و اگر نخواندم، جریمه‌اش … است. در سه‌شنبه و چهارشنبه هم، مجموعاً دو ساعت می‌خوانم و اگر نخواندم، جریمه‌اش … است. پنجشنبه و جمعه که خلوت‌ترم، مجموعاً سه ساعت می‌خوانم و اگر نخواندم، جریمه‌اش … است. با پاسخ به پرسش‌های زیر در گروه دانش‌پژوهان در بحث مشارکت کنید: آیا تجربه‌ای در خرد کردن کار و مهلت‌ تعیین کردن برای هر مرحله دارید؟ چنین کاری را چگونه انجام داده‌اید و تا چه حد موفق بوده است؟ اینجا بیشتر بخوانید و بدانید:👈https://motamem.org/%d8%ba%d9%84%d8%a8%d9%87-%d8%a8%d8%b1-%d8%aa%d9%86%d8%a8%d9%84%db%8c-%d8%a7%d9%87%d9%85%d8%a7%d9%84-%da%a9%d8%a7%d8%b1%db%8c/ دیدگاه خود را درباره این محتوا بنویسید.
ادامه پست بالا👆👆👆👆 مدیریت زمان برای بسیاری از ما، به معنای تلاش برای به دست آوردن زمان بیشتر است. به همین علت، زیاد پیش می‌آید که متراکم کار کردن یا کم‌خوابیدن و فعالیت‌های متوالی بدون وقت تلف شده را به عنوان نشانه‌ای از توانایی در مدیریت زمان در نظر می‌گیریم. 📜در حالی که چه بسا، بسیاری از جلسات و فعالیت‌های ما، چندان ضروری نباشند؛ یا این‌که برنامه‌ها و اهداف مهم‌تری را در لابه‌لای همین روزمرگی‌های منظم و زمان‌بندی‌شده، به دست فراموشی سپرده باشیم. ما در بسیاری از اوقات، انجام منظم فعالیت‌های کم‌فایده را با استفاده‌ی بهینه از زمان برای دستیابی به اهداف مهم اشتباه می‌گیریم، از این رو بر این نکته تأکید می‌شود که ) مدیریت وظایف) بخش مهمی از (مدیریت زمان) است و کسی می‌تواند زمان خود را به خوبی مدیریت کند، که نسبت به اولویت بندی وظایف خود، دقیق و حساس باشد. 📜بنابراین ما باید به اولویت بندی کارها و فعالیت‌ها هم توجه داشته باشیم. به این‌ معنی که: آیا در حال حاضر، اساساً به فعالیتِ مناسبی مشغول هستیم؟ یا این‌که با نظم و دقت و رعایت زمان‌بندی، در حال انجام فعالیتی هستیم که اصلاً نباید در این لحظه به آن مشغول می‌بودیم!!!؟ 🗂تکنیک ABC یکی از قدیمی‌ترین روش های اولویت بندی کارها، شیوه‌ای است که از آن به عنوان تکنیک ABC نام می‌برند. در روش ABC هر کار یا فعالیت، در یکی از سه دسته‌ی زیر قرار می‌گیرد: دسته‌ی A: کارها و فعالیت‌های دارای اولویت بالا دسته‌ی B: کارها و فعالیت‌های دارای اولویت متوسط دسته‌ی C: کارها و فعالیت‌های دارای اولویت پایین 🗂نکات لازم درباره تقسیم‌بندی ABC 1.در دسته‌بندی شما، تعدادی از فعالیت‌ها هستند که گریزناپذیرند و باید انجام شوند. (دسته A) 2.تعدادی فعالیت هم وجود دارد که اگر انجام نشوند، اتفاق چندان بزرگ و خسارت‌باری نمی‌افتد؛ نه اکنون و نه در آینده. اما انجام شدن‌شان از انجام نشدشان بهتر است (دسته C) 3.گروه دیگری هم وجود دارد که در این میانه قرار می‌گیرد (دسته B ) 4.هر گاه کار یا فعالیتی را در فهرست کاغذی یا دیجیتال خود ثبت می‌کنید، موظف هستید در همان لحظه‌ی ثبت، دسته‌بندی آن را هم مشخص کرده و ثبت کنید (یا ترجیحاً سه دسته وظیفه را در سه فهرست مختلف ثبت کنید). 5.در فرصت‌های کوتاهی در پایان روز و هفته، فهرست فعالیت‌های خود را مرور کنید و اگر اولویت‌ها تغییر کرده، آن‌ها را اصلاح کنید (قرار نیست اولویت‌ها همیشه ثابت باقی بمانند؛ گذر زمان و شرایط، می‌تواند اولویت‌ها را تغییر دهد). ادامه دارد...
ادامه پست بالا👆👆👆👆 دست به قلم یا دست به گوشی! شوید و فهرستی از کارهایی را که ممکن است برای شما، مصداق کارهای فوری به شمار آیند، بنویسید. بر این اساس، می‌توان هر فعالیت را به یکی از چهار دسته‌ی زیر تخصیص داد: 1.مهم و فوری 2.مهم و نافوری 3.کم اهمیت و فوری 4.کم اهمیت و نافوری ادامه دارد... اینجا بیشتر بخوانید👈 motamem.org
ادامه پست بالا👆👆👆👆👆 البته این ادعا الزاماً درباره‌ی همه‌ی کارهای فوری و مهم مصداق ندارد؛ مثلاً با تصادف یکی از دوستان نزدیک شما در خیابان، مجموعه‌ای از کارهای مهم و فوری به فهرست فعالیت‌هایتان افزوده می‌شود. همچنین است اگر در روند تحصیل خود در حوزه یا دانشگاه با قاونی جدید روبرو شوید که شرایط تحصیلی و آینده شما را تحت تاثیر قرار دهد. با این حال، اگر از مثال‌های خاص در حدی که مطرح شد بگذریم، بی‌توجهی به اولویت بندی کارها یکی از مهم‌ترین عواملِ پُر شدنِ سبدِ فعالیت‌های مهم و فوری است ⏰کارهای مهم ِ غیرفوری اغلب کارهایی که در زندگی ما ارزش واقعی و ماندگار ایجاد می‌کنند، در این دسته قرار می‌گیرند. اگر امروز ورزش نکنید، اگر برای یادگیری خود وقت نگذارید، اگر زبان دوم یا سوم خود را تقویت نکنید و اگر شبکه سازی نکنید، هیچ‌کدام در این لحظه‌ی مشخص، به شما آسیب نمی‌رسانند اما در بلندمدت، فرصت‌های بسیاری را از شما می‌گیرند و ممکن است بحران‌های متعددی را برایتان ایجاد کنند. به همین علت، بلافاصله پس از کارهای مهم و فوری (که باید به تدریج، کم و کمتر شوند) برای کارهای مهمِ غیرفوری وقت بگذارید. ⚠️کارهای غیر مهم اما فوری دو مورد از بهترین برخوردها با چنین کارهایی، تفویض و زمان‌بندی مجدد است. اگر بتوانید این کارها را به افراد دیگری واگذار کنید، یا این‌که زمان‌شان را جابجا کنید، فرصت بیشتری برای کارهای مهم ایجاد خواهد شد. مثلاً شاید بشود همکار شما به جای شما در یکی از جلسات کاری شرکت کند (بخشی از جلساتی که مدیران، می‌کوشند اهمیتِ حضور خود را در آن‌ها اثبات کنند، بدون حضور مدیر و توسط نماینده‌ی او، می‌تواند با همان کیفیت یا حتی با اثربخشی بالاتر برگزار شود). هم‌چنین اگر کارهای مهمِ فوری و مهمِ غیرفوری شما باقی مانده است، شاید مناسب باشد با یک تماس تلفنی، قرارِ تفریحی خودتان با یک دوست قدیمی را جابجا کنید. با این کار، به تدریج یاد می‌گیرید که برای برخی قرارها و دیدارها کمتر وقت بگذارید و آگاهانه‌تر برنامه‌ریزی کنید؛ تا هر روز مجبور به تماس گرفتن و عذرخواهی و تغییر برنامه نشوید. 📵کارهای غیر مهم و غیرفوری چک کردن پست‌ها و استوری‌های دوست و آشنا در اینستاگرام، پیگیری اخبار در زمینه‌هایی که تأثیر مستقیم روی زندگی امروز و تصمیم‌های فردای ما ندارند، وقت گذاشتن برای رسانه‌های زرد و به طور کلی، بخش قابل توجهی از حضور آنلاین ما، در این دسته قرار می‌گیرند. البته کارهای غیرمهم و غیرفوری، مصداق‌های بسیار بیشتری دارند و اگر زندگی افراد معمولی و کسانی که به رشد و موفقیتی درخور دست نیافته‌اند جستجو کنید، می‌توانید نمونه‌های فراوانی از آن‌ها را بیابید. منبع: motamem.org با اندکی تصرف
ادامه پست بالا👆👆👆👆👆 گاه می‌خواهیم درخواست کسی را رد کنیم، اما آنقدر این رد کردن را در لفافه و پنهان در جمله‌های تو در تو و مبهم بیان می‌کنیم که تا مدتها بعد هم، هنوز طرف مقابل نمی‌فهمد که درخواست وی رد شده است!!! متأسفانه شاید بتوان گفت، این هم یکی دیگر از ویژگیهای فرهنگی ماست که به دلیل ملاحظه‌کاری بیش از حد، پس از اینکه پاسخ منفی به طرف مقابل دادیم، با جملاتی امید بخش می‌کوشیم روحیه وی را بهبود بخشیم. واقعیت این است که نه گفتن را باید ترکیبی از دانش و هنر و مهارت دانست. دانش از این جهت که همه‌ی ما لازم داریم بایدها و نبایدهای علمی و اجرایی و روانشناختی و تبعات مذاکره‌ای آن را بدانیم. مهارت از این جهت که همچنانکه در تعریف مهارت گفتیم، نیازمند تمرین است و با تمرین و تکرار، توانمندی ما در آن بهتر می‌شود. هنر از این جهت که بخشی از نه گفتن به ذوق و قریحه باز می‌گردد و به هر حال، بعضی از ما در نه گفتن خوش‌ذوق‌تریم و بعضی کم‌ذوق‌تر. اگر نتوانیم به مهارت نه گفتن دست یابیم نمی‌توانیم به برنامه‌ها و اولویت‌های کاری خود به درستی رسیدگی کنیم چرا که با بله گفتن‌های از سر خجالت باید از کار خود دست کشیده و به کاری که از دیگران پذیرفته‌ایم برسیم. ادامه دارد... منبع: motamem.org با اندکی تلخیص و دخل و تصرف
گلایه بسیاری از افراد این است که کارها، علاقه‌مندی‌ها و دغدغه‌های فراوان دارند و زمانی اندک. نمی‌توانند به کارهای خود در موعد معین برسند. ما طلبه‌ایم. درس‌ها سنگین، تکالیف بسیار، ملزم به مباحثه، ملزم به رعایت نظم، خانواده و خانم‌بچه‌ها!! دغدغه معیشت و... با همه این‌ها مسئول پژوهش توقع داره مطالعه جنبی و تحقیق و پژوهش هم بکنیم! آقا وقت ندارم. نمی‌رسم و... پیشنهاد ما شرکت در یک دوره آموزش "مدیریت زمان" است. 📚برگزاری کارگاه حضوری مهارت مدیریت زمان 📝استاد: دکتر عبدالحسین ترابیان 📌مکان برگزاری: مدرسه علمیه شهید شفیعی 📌زمان برگزرای: ساعت 7 تا 8 چهارشنبه‌های مرداد 99 (زمان‌بندی در تصویر بالا مشخص شده است.) 📌زمان نام‌نویسی: ⏰تمدید شد⏰ تا پایان روز دوشنبه 30 تیرماه🗓 📌روش نام‌نویسی: فرستادن کلمه "زمان" به نشانی زیر:👇👇👇👇👇 eitaa.com/GhasemZarif 📌به دلیل شرایط ویژه همه‌گیری کرونا ظرفیت محدود است. از این رو اولویت با کسانی است که زودتر نام‌نویسی کنند.
کارگاه جلسه یکم 99/05/01 📌می‌گویند وقت طلاست! اگر وقت طلاست چرا این همه آن را دور می‌اندازیم و هدر می‌دهیم؟!! وقت طلا نیست! ما برای طلا ارزش بسیاری قائلیم؛ ولی برای وقت چنین ارزشی قائل نیستیم. اگر طلا را از کف دادیم می‌شود جبران کرد؛ ولی آیا می‌توان وقت رفته را به دست آورد. بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین! با سرعت می‌گذرد و بر‌نمی‌گردد. 📌سلامت روان از آنِ کسی است که نخست در پی شکوفایی خویش باشد. همچنین نیازهای خود را از راه مشروع به دست آورد. 📌مدیریت زمان یعنی من یک "اکنون" دارم و یک "آینده". برخی در "اکنون" تنها در پی لذت‌اند و به آینده اندیشه نمی‌کنند. آنچه انتظار این گروه را می‌کشد محنت است! گروهی دیگر در "اکنون" بار محنت را به دوش می‌کشند؛ ولی آینده‌ای با لذت نصیب‌شان می‌شود. امروز رنجِ سختی درس، مطالعه، مباحثه و ... را به جان می‌خرید؛ ولی فردا که موفقیتی را به دست می‌آورید لذت می‌برید. 📌بر پایه یک پژوهش، روشن شده‌است که هیچ انسانی خوش‌شانس یا بد‌شانس پا به دنیا نمی‌گذارد. موفقیت در گرو شانس نیست. لیس للانسان الا ما سعی. کسی به موفقیت دست می‌یابد که: 1. مهارت "تصمیم‌گیری" دارد. در بحث ما انسان موفق کسی است که تصمیم می‌گیرد تا از وقت خود درست استفاده کند. 2. از فرصت‌ها خوب استفاده می‌کند. یکی همه شب را می‌خوابد؛ ولی دیگری در سحر، دولت بیدار به بالینش آید و غرق در تهجد می‌شود. 3. فرصت بد را به خوب تبدیل می‌کند. درسی را خوب نمی‌خواند و قبول نمی‌شود. به خود می‌آید و آسیب‌شناسی می‌کند و در پی جبران بر‌می‌آید. 4. خوش‌بین است.
کارگاه جلسه دوم 99/05/08 📌اگر کسی در پی موفقیت است، زمان برایش اهمیّت پیدا می‌کند. بسیاری از محصلان در آغاز تحصیل به این فکر نمی‌کنند که باید به مرتبه‌ای عالی دست یابند. خود را درحد متوسط و پایین‌تر از آن می‌دانند و دست‌یابی به موفقیت و مرتبه عالی را برای خود دور از نظر می‌پندارند. اینان عزت‌نفس ندارند. کسی که عزت‌نفس دارد می‌تواند زمان خود را مدیریت کند و به مرتبه عالی برسد. عزت‌نفس پس از مدیریت زمان، سرمایه‌ای است که خداوند آن را به انسان بخشیده است. برای اینکه بدانیم چه اندازه از عزت‌نفس برخورداریم باید بررسی کرد که چه تصویر ذهنی و قضاوتی از خود داریم. این قضاوت یا مثبت است یا منفی. کسی که عزت نفس دارد به موفقیت می‌اندیشد و خود را شایسته رسیدن به مرتبه عالی می‌داند و به برای رسیدن به آن برنامه دارد و همه تلاش خود را به کار می‌بندد. البته گاه این عزت‌نفس، کاذب است. تنها شعار سر داده می‌شود که من می‌خواهم چنین و چنان شوم ولی هیچ کاری برای رسیدن به اهداف خود نمی‌کند. من آنم که رستم بود پهلوان! 📌ارکان عزت‌نفس: 1. زندگی آگاهانه. 2.زندگی هدفمند: هدف باید واقعی باشد نه صرفاً آرزو و خیال. گر مرد رهی میان خون باید رفت🌹وز پای فتاده سرنگون باید رفت🌹تو پای به راه در نه و هیچ مپرس🌹خود راه بگویدت که چون باید رفت. () 3. خودپذیری: نتیجه خودپذیری، خودباوری و شکوفایی است. 4. انسجام: یک‌پارچگی و تمرکز بر روی هدف. 5.جرأت‌مندی (ابراز خود): از نشانه‌های جرأت‌مندی "هنر و مهارت نه‌گفتن" است. نه ظالم است نه مظلوم. ضامن آدم بدحساب نمی‌شود. می‌تواند به او نه بگوید. 6. مسئولیت‌پذیری: شکست‌ها و ناکامی‌های خود را به گردن این و آن نمی‌اندازد.
کارگاه جلسه سوم 99/05/15 📌سخن در ابعاد روانی مسئله مدیریت زمان بود. از عزت‌نفس و خودباوری به عنوان لازمه مدیریت زمان یاد کردیم. امام بزرگوار رحمه‌الله نیز در رهبری و پیروزی انقلاب اسلامی، خودباوری و عزت نفس را در جان و روان ملت پرورش داد. 📌از ارکان عزت‌نفس خودپذیری است. ذهنیت ما مسیرهای پیش‌رو را ترسیم می‌کند. ذهنیت مثبت از خودپنداری مثبت می‌آید. خودپنداری مثبت، ما را به خودپذیری می‌کشاند و حودپذیری ما را به خودباوری و شکوفایی می‌رساند. ذهنیت مثبت👈خودپنداری مثبت👈خودپذیری👈خودباوری. آفت این موضوع، اضطراب است. 📌 در برابر ذهنیت مثبت، ذهنیت منفی است. ذهنیت منفی👈خودپنداری منفی👈درماندگی👈خود درماندگی👈خوددرماندگی آموخته‌شده. علت ذهنیت منفی، خودپنداری منفی است. کسانی که خودپنداری منفی دارند دچار درماندگی، سپس خوددرماندگی و بعد از آن خوددرماندگی آموخته‌شده می‌شوند. خوددرماندگی آموخته‌شده حالتی است که صاحب آن می‌گوید من به درد هیچ کاری نمی‌خورم. دست به دریا می‌زنم خشک می‌شود. این حالت، انسان را به رفتارهای پر خطر و حتی خودکشی می‌کشاند. 📌گروهی نیز در میانه ذهنیت مثبت و منفی جای دارند. روزی با انگیزه و روزی بی انگیزه. روزی استادش را می‌ستاید و روز دیگر نفرین! گاه نماز شبش را می‌خواند و گاه حال نمازهای واجب را هم ندارد.
کارگاه جلسه چهارم 99/05/22 📌تمرکز نداشتن، انسان را در مدیریت زمان دچار مشکل می‌کند. تمرکز داشتن یا نداشتن در نوع ذهنیت انسان ریشه دارد. اگر مثبت باشد، اضطراب نیز مدیریت می‌شود و تمرکز به هم نمی‌خورد. می‌گوید: من وقت کم می‌آورم و نمی‌توانم به همه درسه‌ها و علاقه‌مندی‌های خود برسم. از خوابش می‌زند. این کم‌خوابی اضطراب را افزایش می‌دهد. 📌ذهن، چنان لیوانی آب است که در آن تکه‌ای یخ افتاده است. 10% یخ بیرون آب و باقی درون آب است. آن 10% خودآگاه ذهن است. ویژگی خودآگاه ذهن، ظرفیت محدود آن است. آن 90% را ناخودآگاه ذهن می‌گویند. این ناخودآگاه سرمایه ماست. 📌صاحبان ذهنیت مثبت از ناخودآگاه ذهن بهره می‌جویند و صاحبان ذهنیت منفی از خودآگاه ذهن. 📌برای مدیریت زمان و یک برنامه موفق باید سه آمادگی در انسان به دست آید: 1. آمادگی جسمی: خواب مناسب (7 ساعت شب و 1 ساعت روز)، ورزش، تغذیه و ... 2. آمادگی روحی: هدف‌مندی، خودپذیری و ... 3. آمادگی علمی: آشنایی با شیوه‌های فراگیری درس، هنر خوب شنیدن، آشنایی با برنامه‌ریزی به گونه‌ای که قابل اجرا و نتیجه‌بخش باشد و...
چگونه خوب درس بخوانیم؟ (2) پیش از حضور در یک درس باید شناختی جامع از ویژگی‌های آن درس به دست آورد. چه پیش‌نیاز‌ها و الزاماتی برای شرکت در آن درس وجود دارد؟ استادش کیست؟ چگونه تدریس می‌کند؟ مطمئن شوید چگونه می‌توانید بیشترین بهره را از وی برد؟ آیا می‌توانید ارتباط علمی خوبی با او برقرار کنید؟ چگونه آزمون می‌گیرد؟ ملاک ارزیابی‌اش چیست؟ چگونه نمره می‌دهد؟ آیا این درس، ‌متن‌محور است یا استاد‌محور؟ اگر متن‌محور است چه کتابی را باید خواند؟ اگر استاد‌محور است جزوه‌ای از پیش آماده هست یا خود شاگردان باید سخنان استاد را بنویسند؟ اگر متن‌محور است، روش نویسندۀ کتاب چیست؟ او چگونه یک بحث را آغاز می‌کند و به پایان می‌رساند؟ حتماً نقشه مباحث کتاب را برای خود ترسیم کنید. بدانید در این کتاب قرار است چه بخوانید. و اگر کتابی در کار نیست از استاد بخواهید در آغاز سال تحصیلی نقشه مباحث درس را برایتان ترسیم کند. منابع مطالعاتی مفید در کنار کتاب و سخن استاد چیست؟ فهرستی را تهیه کنید. بدانید الزامات برگزاری یک کلاس حضوری چیست؟ و در کنار آن حتماً با روش فراگیری در درس نیز آشنا شوید. پاسخ به پرسش‌ها و توجه به نکاتی از‌این‌دست در آغاز سال تحصیلی، به شما کمک می‌کند تا در هنگام درس تمرکز و آمادگی بیشتری داشته باشید و به عبارتی در سر درس گیج و سردرگم نباشید. نویسنده متن: @GhasemZarif
بازتاب خبری برگزاری کارگاه در پایگاه اطلاع رسانی حوزه علمیه خراسان. http://www.hozehkh.com/OneEntry?entryID=38453 برای شنیدن و خواندن محتوای این کارگاه، اینجا بیایید.