سید، شما که به هرحال قرارت با مولا، شهادت بود و جز با شهادت نمیرفتی.
حسرتِ شهادت، هر بار که میآمدی جلوی دوربین و دستت را میگرفتی بالا و با اقتدار میگفتی: «قطعا سننتصر» توی چشمهایت موج میزد. شورِ جهاد در راه خدا بود که شما را تا این لحظه برای ما نگه داشت.
همهی اینها را میفهمم. اینکه پشتِ تمام این دلهرههای شب تا صبحمان خبری هست، را هم خوب میفهمم. من یقین دارم که تو رفتی تا شروع شوی...
ولی چه کنم که قدوقوارهی دلم برای این غم، کوچک است. من نمیخواستم رفتنت را حالا ببینم. شاید بعداً جان داشته باشم تا بیشتر رَجَز بخوانم ولی الان نه! الان فقط دلم میخواهد گریه کنم. هوار بکشم. دستهایم را بکوبم توی سرم و هی گریه کنم، گریه کنم، گریه کنم...
گریه به حال خودم. گریه برای رفتنت.
گریه برای تفکری که شهادتت را زود به قلب ما تحمیل کرد، تفکر کوتاه آمدن به امید هزینهی کمتر....
#دل_نوشت
#سیدِعزیز
@giyume69
این گودال را خوب نگاه کنید!
این حفرهی بزرگ و کُشنده، حاصل برخورد یک موشک نایس از سرزمین گفتوگوهاست که از فرهنگ باکلاس غربی بلند شده و درست وسط زندگی لبنانیها فرود آمده....
شاید باورتان نشود ولی هنوز هم هستند آدمهایی که برای رسیدن به سبکِزندگی این زامبیهای وحشی آب از لب و لوچهشان راه میافتد و معتقدند دنیا دیگر جای موشک و موشک بازی نیست، فقط باید گفتوگو کنیم مثل غربیها، اروپاییها و... !!!!!
#فکر_نوشت
#نهبهجنگ
#آریبهمقاومتمقتدرانه
@giyume69
🌿
خیلی وقتها کتابهای ترجمه شده را از نیمهٔ راه، بدرقه میکنم سمتِ قفسهٔ کتابهای دوست نداشتنیام. انگار خواستهاند مقاله علمی ترجمه کنند، نه داستان! همهٔ کلماتشان اتوکشیده و دست به سینه، حتی دیالوگها.
ولی «همقسم» را تا حالا سه بار خواندهام، بدون درد! با وجود همهٔ ضعفهای ترجمهاش.
آنقدر داستان زندگی «ام یاسر» به عنوان یک زن در بطن مقاومت، جذاب و گیراست که اشکالات ترجمه را میشورد و میبرد.
ام یاسر در قامت یک مادر، همسر، کنشگر اجتماعی و یک مجاهد مقاوم، نه پشت سر سیدعباس بلکه کنارش، پیش میرود. آخر هم شانه به شانهٔ سید، شهید میشود. خلاصه اینکه شده سوگولیِ کتابهایم.
همقسم داستان زندگی امیاسر همسر سیدعباس موسوی، دبیرکل سابق حزبالله لبنان است. عبدالقدوسالامین آن را نوشته و احمد نطنزی ترجمهاش کرده و انتشارات بهنشر در ۳۲۰ صفحه منتشر کردهاست.
#کتاب_نوشت
#ما_زنها
@giyume69
🌿
اينجا کوير داغ و نمکزار شور نيست
ما روبروي پهنه دريا نشستهايم...
صبح که رفتم سر کلاسشان، روسری مشکی پوشیده بودند. دل توی دلشان نبود که زودتر بساط موکب را راه بیندازند. خیلی وقتها که با هم توی کلاس گپ میزنیم، هرکدام سازِخودش را میزند، خیلی که اوضاع به کام باشد هر چند نفر روی یک قضیه به تفاهم میرسند. اما امروز همهشان پی این بودند که پذیرایی موکب خوب پیش برود. پای یک محبتِ مشترک وسط بود. قبلش با ذکر یا معصومه، سینه زدند و بعد خودشان را رساندند به بساط نذری.
یکی لیوان را میچید توی سینی، یکی چای میریخت، یکی حلوا را تعارف میکرد. چای که تمام میشد صورتشان گُر میگرفت و میدویدند سمت آشپزخانه که یک وقت مهمانهای شما بدون چای نمانند...
بانوی عزیز شهرِ ما! دخترهای موکبدارِ امروز، با هر سلیقه و آرزویی، دوستتان دارند. اینجا همه شما را دوست دارند.
سایهات مستدام همسایه.
#یامعصومه
#قم
#دل_نوشت
#بچههای_مدرسه
@giyume69
🌿
_ رمان «خار و میخک» رفت توی لیست پرفروشهای آمازون.
_ «خار و میخک» از سایت آمازون حذف شد.
_ یک نویسنده رهبر حماس شد.
_ یحیی سنوار، رهبر حماس، شهید شد.
توی قوانین ویراستاری میگویند تا جایی که میشود از تتابع اضافات دوری کنید ولی یک جاهایی نمیشود، نمیشود که نمیشود:
چه پایانبندی باشکوهی داشتی یحیی سنوار فرماندهٔ شجاعِ مبارزِ نویسندهٔ شهید...
#دل_نوشت
#برایشهیدیحیی
@giyume69
دوستی دارم که به قول خودش سالی یکبار کتاب میخواند. انتخابش هم معمولا رمان است. زمان موعود که فرا برسد کتابفروشیهای خیابان انقلاب را بالا پایین میکند. بعد از اینکه دیگر نای راه رفتن نداشت مینشیند روی یکی از همان استوانههای سنگی توی پیاده رو، گوشیاش را دست میگیرد و پیام میدهد: بنظرت چه کتابی بخرم؟!
اینبار میخواست صدسال تنهایی را بخواند، گفتم نه. بنظرم هر شاهکاری خواندنی نیست. آن هم برای کسی که کتاب را سالی یکبار برای خوب شدن حالش میخواند.
صدسال تنهایی را برای آشنایی بیشتر با سبک رئال جادویی خواندم. داستان یک قرن از یک خانواده را روایت میکند. از پدر و مادر تا نتیجه ندیدههایشان. رئال جادویی یعنی نویسنده در بستر واقعیت، امور جادویی را وارد میکند. مثلا آدمهای یک خانه دارند زندگی عادیشان را میکنند حالا این وسط صندلیهای خانه هم توانایی حرف زدن دارند! اینکه توی رئال جادویی واقعیت روی جادو تاثیر دارد یا جادو روی واقعیت، هنوز هم مسألهی مورد بحث عزیزان مکتبشناس است.
با اینکه صدسالتنهایی نظر خیلیها را جلب کرده در عین حال میشود که دوستش نداشته باشید. درست مثل من.
اگر مجبور شدید بخوانیدش، قبل از شروع، شجرهنامهٔ کتاب را از طریق جناب گوگل تهیه کنید تا توی گرداب اسامی شبیه به هم سرگردان نشوید.
📓من ترجمه کیومرث پارسای را خواندهام. خوب یادم هست که اولین کتابِ دستدومی بود که از کتابفروشیهای پاساژ قدسِ قم خریدم.
#کتاب_نوشت
@giyume69
🌿
این روزها دنبالشان میکنم، از اخبار گرفته تا مصاحبههایشان، زنانِ مقاومت لبنان را میگویم.
اکثرشان آخرِ هر حرفی که از مقاومت، سید، شهادتهای پی در پی و رفتن عزیزانشان میزنند یک جملهٔ آشنا میگویند:
ما رأیتُ الّا جمیلاً...
#شهیدسیدهاشم
#مقاومت_نوشت
#زنان_مقاومت
@giyume69
﷽
______________________
دیروز رفته بودم بازارچهٔ نصر، فروشندهها محصولاتشان را آورده بودند برای فروش و بخشی از سودشان را اهدا میکردند به جبهه مقاومت.
از آنچه دیدم و شنیدم، چیزکی نوشتم و عکسهایی گرفتم که شاید دیدنشان خالی از لطف نباشد👇