eitaa logo
گُلابَتون
3.1هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
983 ویدیو
38 فایل
اینجا پاتوقِ مجازیِ ماست🏡📱 حسینیه انقلاب اسلامی دختران قم🇮🇷 اولین مجموعه‌ی فرهنگی_تربیتیِ مردمی و خودجوش و کاملا دخترانه در کل کشور...✌️🏻 ما عادت داریم اولین و جذاب‌ترین کارهای بزرگ و دخترونه رو تو کل شهر برپا کنیم😊 💌 ارتباط با ما: @hs_qom
مشاهده در ایتا
دانلود
📸| ✍️🏼| روایت مصور و مکتوب از روضه‌های خانگی، در ایام ماه صفر ۱۴۴۶🍃 بر پا کردن ، رسمِ خوشایندِ همیشگیِ ماست.✨️ اگر توفیق شامل‌ِ حالمان شود، علم روضه را در دهه فاطمیه، ماه محرم و صفر برافراشته می‌کنیم💖... خانه‌هایمان را مهیا می‌کنیم برای پیچیدن صدای سخنران و روضه‌خوان، قدوم مهمانان و دعای خیر و توفیقِ فراوان..❤️✨️و هر ساله، منازل خانواده‌ های بهشت کریمه و خادم‌های حسینیه، سیاه‌پوش روضه‌ی ارباب می‌شود، 🤲🏼 اغلب اوقات، کتاب‌هایی مثل "طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن" که مان هست، چاشنی روضه‌مان می‌شود✨️ و گاهی منبرانه‌ای از اساتید، با توجه به محتوای سیر بحث و گفتگوها، رزق جمع‌مان را تکمیل می‌کند.💖 بعد؛ وقت آن می‌شود که چادرها را روی سر بکشیم، چراغ‌ها را خاموش کنیم و از میان جمع‌مان کسی دکلمه کند مصیبت را.... کلمه‌ها کنار هم قرار می‌گیرند تا حقیقتی سخت و عظیم را به جان‌ها و روح‌هایمان بنشاند...💔 و اینجاست که فقط اشک می‌تواند آرام مان کند...😭 🗓 روضه‌های خانگی ۱۴۰۳ 🖤@golabbaton95
گُلابَتون
📸| ✍️🏼| روایت مصور و مکتوب از هیئت نوجوانان، در ایام ماه صفر ۱۴۴۶🍃 دوست دارم کمی از پشت صحنه هم بگویم. از مسیر تهیه‌ی هدیه‌هایی که صفر تا صد ایده و اجرایش با خودمان بود. از پخت خوراکی‌های نذری که حتی برای تزیین و طعم‌اش، برنامه ریخته بودیم که عالی باشد و خوش بیاید به مزاج مهمانان ارباب و از طراحی و اجرای دکور که حال و هوای مشایه‌ها و موکب‌ها را زنده کُند، تا هماهنگی سخنران و روضه‌خوان و حال و هوای مناسب برای سینه‌زنی و دلبری از حضرات.❤️✨️ برای آنکه یادمان نرود فلسطین کلید رمزآلوِ ظهور است. هدیه‌ی هیئت‌مان قصه داشت. یک هدیه‌ی با مفهوم و فکر شده بود! چفیه‌‌های فلسطینی را که از مغازه‌ها می‌خریدیم، فکر می‌کردیم که چطور تکثیرش کنیم و گوشه‌ای از آن را بدهیم به مهمانان هیئت تا همیشه همراهشان باشد. در ذهن‌مان جرقه زد: جا کلیدی!!💡 چفیه‌ها رو بُرش دادیم، دوخت زدیم و با ظرافت دور حلقه‌های جا کلیدی گِره کردیم. چقدر ساده، پُر مفهوم و چشم‌نواز بود.😍با یک پیوست که مهمانان را با فلسفه‌ی طرح و نقش این پارچه‌ی با صلابت آشنا می‌کرد. خداراشکر، دخترها دوستش داشتند.🤲🏼💖 ادامه دارد... 2️⃣ 🖤@golabbaton95
گُلابَتون
📸| ✍️🏼| روایت مصور و مکتوب از هیئت نوجوانان، در ایام ماه صفر ۱۴۴۶🍃 ساده اما باب میلِ مهمان ارباب! سفیدیِ نانِ لقمه‌های نذری، در کنار ربان‌های مشکی رنگِ پاپیون شده، دو چندان شده بود! نان و پنیر و سبزی بود اما، نوکرها، عشق هم قاطی‌اش ریخته بودند.💖 برای همین عطرش با تمام نان و پنیرهای معمولی، تفاوت داشت. حلوای تیره رنگ و شکلاتی، میان نان بستنی‌های تُرد، همان بود که می‌توانست خوراکیِ باب میل مهمانان‌مان باشد. سلیقه به خرج دادیم و تزئین و بسته‌بندی‌اش کردیم. دوست داشتیم چشم مهمانان را هم نوازش دهد.😌✨️ شربت خُنک، خرما و چای عراقی هم با ظرافت و سلیقه، آماده شده بود. ادامه دارد... 3️⃣ 🖤@golabbaton95
گُلابَتون
📸| ✍️🏼| روایت مصور و مکتوب از هیئت نوجوانان، در ایام ماه صفر ۱۴۴۶🍃 صحنه‌ای که بر دلتنگی‌هایم می‌افزود. درست مقابلش بودم. سرم را که بالا می‌آوردم، تلاقی چشمانم با آن دیدنی بود. تابلویی که روی آن نوشته شده بود "هلابیکم یا زوار الحسین". اگر بگویم بیش از بیست بار این جمله را خواندم، کم گفتم. جان داشت. قلبم را لمس می‌کرد. با من حرف می‌زد. خصوصا کلمه‌ی ''زوار الحسین''!❤️ به زوار الحسین که می‌رسیدم، ناخود‌آگاه چند ثانیه‌ای حجمه‌ی عظیمی از افکار به سراغم می‌آمد. یعنی من هم هستم؟ من هم امسال زائرت هستم آقا؟ و دوباره از سر می‌گرفتم خواندن را: هلابیکم یا زوار الحسین هلابیکم یا زوار الحسین.. با خواندن این جمله تمام خاطراتم از جلوی چشمانم گذر می‌کرد. دلم نمی‌خواهد ذره‌ای به نرفتن فکر کنم. به جاماندن...💔 می‌گویند کسی که دلش آنجاست جامانده نیست! اما مگر دل من این حرف ها سرش می‌شود؟! دل من خستگی راه را میخواست. نفس زدن در راه وصال را طلب می‌کرد. دل من نوازشِ آفتابِ سوزانِ عراق را می‌خواست. چشمان من آن لحظه‌ی نابِ تلاقیِ با ضریحش را می‌طلبید. من یک سال بی‌صبرانه منتظر آغوش امنِ ضریحت هستم! نمی‌توانم بمانم، یعنی نمی‌گذاری بمانم، اینطور نیست؟!🥲💔 پایان. 4️⃣ 🖤@golabbaton95