eitaa logo
گُلابَتون
3.1هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
997 ویدیو
38 فایل
اینجا پاتوقِ مجازیِ ماست🏡📱 حسینیه انقلاب اسلامی دختران قم🇮🇷 اولین مجموعه‌ی فرهنگی_تربیتیِ مردمی و خودجوش و کاملا دخترانه در کل کشور...✌️🏻 ما عادت داریم اولین و جذاب‌ترین کارهای بزرگ و دخترونه رو تو کل شهر برپا کنیم😊 💌 ارتباط با ما: @hs_qom
مشاهده در ایتا
دانلود
کفش‌ها... ! ترکیب کفش‌ها چشم‌نواز است. کوچک و بزرگ، تمیز و خاکی، تیره و روشن. من فکر می‌کنم این کفشِ صورتی با بند‌های سفید که حسابی تمیز شده و مرتب است، برای آن دختری‌ست که چند لحظه‌ی پیش دیدم. او در عین سادگی، دخترانگیِ خاصی داشت. نمی‌دانم این کفش از کجا آمده و چطور، ولی حدس میزنم مثل کفشِ کناری‌اش سردی و گرمی نچشیده است. کتانی مشکی که معلوم است صاحبِ تَر و فِرزی دارد و حداقل دو مسیر اتوبوس را سوار و پیاده شده است تا به این‌جا برسد. صاحبش را دیدم. جلوی در آمد که دوست تازه از راه رسیده‌اش را ببرد و کنار خودش بنشاند. همان قدر که فکر می‌کردم چابک بود. دوستش اما کفش‌های قهوه‌ای و چرمی پوشیده که معلوم است کار کرده ولی مرتب هم نگه‌داری شده‌اند. نگاهم روی جاکفشی قفل شده است. نمی‌دانم هر کدام چه داستانی دارند بعضی را حدس هم نمی‌توانم بزنم، اما مطمئنم صاحبان هر کدامشان دعوتیِ یک میزبانِ فوق‌العاده‌اند. با هر داستانی و هر سرگذشتی، این حسین علیه‌السلام است که ما را دور هم جمع می‌کند...❤️ هر آدمی قصه‌ای دارد و هر قصه‌ای مقصدی و اینجا مقصدِ تمام قصه‌ها، آغوش ارباب است...❤️ 3⃣ 🍃🍃🍃🍃🍃 @golabbaton95
نوشت (۶) ✨ اجازه میخوام که وسط روایت جشن شاد‌مون، یک بارِ دیگه توجه شما رو به دیدن این گلگلی‌های رنگی و خوش طعم جلب کنم🍪🌸 زیبایی ببینید...😌 🔻روایت جشن ادامه دارد... 🌸🌸🌸🌸🌸 @golabbaton95
✨ و اما روایتِ مصور و مکتوبِ حضورِ شیرین‌تون در جشن ولادت امام حسن (علیه‌السلام) جانمون❤️ 🎉🎉🎉🎉🎉 @golabbaton95
🔰 | شبیه آسیه و مریم ❇️ حاشیه‌های شیرین و جذاب دیدار بانوان با رهبر انقلاب به روایتِ «عطیه کشتکاران» 🔸حسینیه مثل ساعت شنی آرام آرام پر می‌شد. از نوزاد تا کهنسال، از بانوان پوشیه‌دار تا خانم‌های با ناخن‌های کاشت مخفی شده زیر دستکش مشکی. از هودی و شلوار تا لباس سنتی زنان قشقایی. آخر دو خانم با لباس فرم سورمه‌ای نشسته بودند. در صف دوم هم‌جوار شده بودیم و می‌دانستم آتش‌نشان هستند. کنجکاوی امانم را برید... ➕روایت و حاشیه‌نگاری اختصاصی از دیدار بانوان با رهبر انقلاب اسلامی در حسینیه امام خمینی(ره) را به قلم خانم «عطیه کشتکاران» [اینجا](https://www.farsnews.ir/news/14021009000264) بخوان
✏️ از رویاهای دور تا خاطره های نزدیک 💉💊🩺 جانت از حلقت بیرون می‌آید وقتی درد همه تنت را گرفته و جناب دکتر یکی درمیان متوجه حرف هایت می‌شود و به زبان سخت فارسی را تلفظ می کند. پزشک هندی مهاجر که به ایران آمده را خوب تصور کن که دم مرگ ملافه را می‌کشد روی بیمار بخت برگشته که گناهش این است که در ایران ۱۳۵۰ زندگی می‌کند. بعد سری به داروخانه و بیمارستان های شهر بزن و قرص هایی نانو و دستگاه های پیشرفته جراحی روده و معده و کلیه و طحال را بررسی کن و از برای رتبه ۱۵ پزشکی در جهان به کشورت افتخار کن. 🚀🛰️ شاید اگر بشنوی آرزوی دیرینه شاه داشتن موشک آمریکایی با برد 90 تا 120 کیلومتر بوده است! باورت نشود! شاه فقید زیادی صلاح دوست داشت منتها همه را از کشورهای دیگر با چک روز می خرید و دست نخورده بی آنکه جنم استفاده از آن‌ را داشته باشد در کلکسیون خود نگه می‌داشت. امروز ولی آن مرحوم آرزو مرده کجاست ببیند موشک سجیل ایرانی با برد  1900 کیلومتر در جمهوری اسلامی به دست دانشمندان ایرانی ساخته شده است که جرئت به کاربردن آن در موقع لزوم را نیز داریم و خواهیم داشت. 🛢️⛽ از انتظار کشنده در صف ابدی پیت های ۲۰ لیتری نفت هیچ کس راه نجاتی نداشت. برای غذا، برای سرما باید با یک دبه نفت برمیگشتی خانه. امروز ولی با یک تیشرت نخی وسط چله زمستان از گرمای خونه و مصرف بی رویه گاز لوله کشی کیف میکنی نگو زمان شاه همه چیز بهتر بود! بخاری رو هم کمش کن جون دایی! 👑🧎‍♂️ یکی از بیماری های رایج دیسک کمر در اثر خم شدن تا پایین زانو جلو شاه فقید بوده است. پاچه خاری تنها راه بالارفتن از پله های ترقی در این دستگاه پرشکوت و شکوه است. البته غیر از وقتی زن می بودی که شاه آن وقت کلا آدم هم حسابت نمی‌کرد! مسئولین امروز از بین خودمان انتخاب می‌شوند، خود ما مردم آن‌ها را خوب یا بد انتخاب می‌کنیم و اگر این وسط ها چکی از دستشان ول شود، یا زیادی رای ممتنع دهند: می‌توان خفتشان را قانونی گرفت و برای بررسی و مداقه نهایی و تصمیم گیری غایی آن ها را به کوچه خلوت فضای مجازی و حقیقی کشاند. 🥖🍎 سوتغذیه ۶۴ درصدی شهرنشین‌ها یعنی چی؟ یعنی وقتی شاه داشت گوشت بره رو تو کاخ نیاوران به نیش می‌کشید، گروه زیادی از همشهری های دیوار به دیوار کاخ هایشان نون خشک نداشتن بخورند. شاه جلیل القدر هربار در جنگ های جهانی کلامی اعلام بی طرفی می‌کرد اما در رودربایستی همسایگی اجازه میداد سرباز های روسی و آمریکایی یه توک پا مهمان کشورمان باشند و غذا و محصول کشاورز فلک زده را میل و حیف کنند. 📈نه اینکه امروز همه سیر سر روی متکا بگذارند! نه اینکه امروز همه جیب کتشان جادویی باشد! نه اینکه امروز همه ماشین که هیچ، جت شخصی داشته باشند! نه اینکه امروز همه مردم در قصر زندگی کنند! نه! اما عمری شاه دوخته، هویداها(نخست وزیرناجور شاه) تن مردم کرده اند. خون دلی مردم در زمان شاه با نان خشک تیلیت کردند و بعد شعارهای انقلابی تند و تیز "ما می‌گیم شاه نمی‌خوایم، نخست‌وزیر عوض می‌شه! ما می‌گیم خر نمی‌خوایم، پالون خر عوض می‌شه! نه شاه می‌خوایم نه شاپور، لعنت به هر چی مزدور" را سردادند و یک دل نه صد دل عاشق حرف ها و فکرهای آقا خمینی شدند: من تو دهن این دولت [علی حضرت و رفقایش] می‌زنم، من دولت تعیین می‌کنم، من به پشتیبانی این ملت، دولت تعیین می‌کنم. بعد همین مردم کمر بستند تا کشور را از نو بسازند. خداوکیلی پیشرفتی که دانشمندان و صنعتگران و کارگران زحمتکش از کت و گول افتاده اند تا بشود؛ امروز برای ما مسئولیت آورده! امروز بعد از سالگرد ختم حکومت های شاهنشاهی به صرف شیرینی و شام، میفهمیم داشتن حق انتخاب چه نعمتی هست و همینطور چه مسئولیت مهمی برایمان می‌آورد! 〽️ما به عمر ۴۵ ساله از منفی هیچ رسیده ایم به رشد و پیشرفت. همه چیزمان ۲۰ نشده؛ ولی اگر مسئول آدم حسابی انتخاب کنیم برای بهتر شدن تلاش کرده ایم. به اندازه فاصله رویاهای دست نیافتنی دوران علی حضرت فقید پهلوی تا خاطره هایی که در جمهوری اسلامی ایران خودمان ساخته ایم؛ پای صندوق انتخابات ۱۴۰۲ رای می دهیم.❣️ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @golabbaton95
🚫⚠️ برای اولین بار روایت لحظات رای دادن رهبر انقلاب را بدون واسطه در بیت رهبری از قاب دوربین تلفن همراه فعالین‌‌ رسانه میتوانید مشاهده کنید… مگه میشههههه؟؟؟؟😨😨😨 مگه داااااریمممم؟؟؟؟😳😳😳 بیت آقاااااا 🍃🍃🍃 روایت لحظه به لحظه 🔊🔊🔊 موووبایل 📲📲📲 عجب اتفاق ناااااب و جالبییییی😍👏 🌸🌸🌸🌸🌸 @golabbaton95
🖊🌸 روایت غرفه ریحانه مقاوم سهم تو از زندگی چقدر بود؟ سر که هر طرف بچرخانی، آنقدر تصویر هست که نگذارد لحظه‌ای را به غفلت بگذرانی. یک طرف تو را می‌برد وسط کوچه‌ها و خیابان‌های فلسطین. خاک روی خاک. کفش‌ها و دمپایی‌های کودکانه‌ی خون‌آلودی که گوشه‌ای از غرفه افتاده است، تو را به یاد فرار‌های پُر اضطراب می‌اندازد. فراری احتمالا نافرجام، به سمت پناهگاهی که احتمالا مورد حمله‌ی موشک‌ها قرار گرفته است. راستی مگر یک کودک، چه انتظاری از زندگی دارد؟ از زمین تا آسمان فرق است بین من و تو... دو سه تا از بچه‌های خادم‌های حسینیه، نشسته بودند گوشه‌ای. از شکلات‌ها و جایزه‌هایی که از غرفه‌های اطراف هدیه گرفته بودند، حرف می‌زدند. نگاهشان میکنم. آرام‌اند. با آنکه مادرهایشان هر گوشه‌ای از غرفه، مشغول‌اند، آن‌ها بی آنکه دلهره‌ای داشته باشند، سرگرم‌اند و نشسته‌اند به بازی. درست کنار کفن‌های نمادین بچه‌های فلسطینی. چه تفاوتی‌ست بین این بچه‌ها با بچه‌های غزه! زمین تا آسمان... بچه‌های ما روی زمین آرام‌اند و بچه‌های فلسطینی در آسمان... پیر و جوان نمی‌شناسند این مردم آزادی‌خواه فلسطین! راست گفتند که: ما از غزه نمی‌رویم، مگر به آسمان... ادامه دارد... 1️⃣/2️⃣ 🪴 @golabbaton95
گُلابَتون
ادامه... از شکمت شروع کن! فانتااااا؟ محاله! و قوطی نوشابه را در دستم چرخاندم. خادم گفت: بله متاسفانه فانتا هم اسرائیلیه! هنوز در تعجب بودم. همانطور که برند‌ها و محصولاتی که توی غرفه بود را از زیر نگاه می‌گذراندم، گفتم: ای باباااا! همه‌ی اینا تو خونه زندگی ما هست که... و نگاهم ماند روی شکلات‌های مورد علاقه‌ام! گفتم: اینا هم؟ و خادم سر تکان داد. یکی از خانم‌ها که آمده بود بازدید، کنارمان ایستاد و گفت: عه! من از این نسکافه‌ها خیلی می‌خورم. والا خبر نداشتم اسرائیلیه! خادم با آرامش گفت: خب عیبی نداره. از این به بعد یه مارک دیگه نسکافه بخوردید. زن مقاومت نکرد و با تکان دادن سرش، قبول کرد که نسکافه‌اش را عوض کند. خادم گفت: حالا هر محصولی که استفاده دارید رو بردارید و زیرش رو بخونید. فانتای عزیزم را برداشتم و با شوخی گفتم: چیکار به تهش داریم ما، توش واسمون مهمه و همگی خندیدیم. اما جدی قوطی را برگرداندم. زیرش را نگاه کردم‌. یک کاغذ رویش نوشته بود: پول خرید این محصولات: بمب و موشک روی سر کودکان غزه! فانتایی که دیگر برایم عزیز نبود را گذاشتم سر جایش. به خودم نهیب زدم: از شکمت شروع کن! پایان... 2️⃣/2️⃣ 🪴 @golabbaton95
یک آینه برای دیدن خود واقعی‌ات! که چی؟ مثلا من چیکار می‌تونم بکنم؟ اصلا منو قبول می‌کنن؟ بچه‌هامو چیکار کنم؟ شوهرم نمی‌ذاره. آخه درسم دارم. راستش حال و حوصله ندارم... فکر کردم به تمام این‌ها. بهانه بودند واقعا؟ خدایی سخت است اسمش را بگذاری بهانه! اما خب از واقعیت که نمی‌توان فرار کرد. شاید یادمان رفته برای چه زندگی می‌کنیم و قرار است دنبال چه چیزی باشیم... اسمش چیست؟ روزمرگی یا مصلحت‌طلبی؟ برای هر کسی می‌توان یک اسم داشته باشد! زندگی که باید کرد! نباید تارک دنیا شد. اما باید الویت‌بندی کرد. چه چیزی مهم‌تر است؟ این را از خودم می‌پرسم. از خودم که عکسش افتاده درون یک آینه! یک آینه با شکل و شمایل نقشه‌ی فلسطین که من را به خودم می‌آورد. راستی؛ نکند نامم نماند و داستان زندگیِ بی‌دغدغه‌ام، لا به لای صفحات تاریخ گم شود.. 🪴 @golabbaton95