﷽🕊
🍃أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی
آنها کســانیاند که خدا قلبهاشان را برای تقـــوا امتحان کرده.💞
ܢ̣ܢܚܩܢ ܝܢ̣ߺ ߊܠܢܚ݅ܣܥߊ ࡐ ߊܠࡎܥࡅ࡙ܧࡅ࡙ࡍ߭
🗓#رزق_هفتم_اردیبهشت_ماه
🌸شهید حمیدرضا خانسوز
📅تاریخ تولد: ۱۳۴۱/۰۶/۰۱
محل تولد: اراک
📆تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۰۲/۰۷
محل شهادت: پاسگاه حاج جفان_سلماس
💎نشانی:گلزار شهدای اراک-قطعه۷-ردیف۸-شماره۷
📜 برشی از زندگینامه:
از آنجا که نسبت به میهن اسلامی و پاسداری از دین مبین اسلام، عشق میورزید، پیش از این که مشمول خدمت مقدس سربازی شود، خود را جهت انجام خدمت مقدس سربازی معرفی نمود و به عنوان سرباز ژاندارمری مشغول به خدمت شد.
#رفیق_شهید
#شهر_اراک
🍃شهدا را با ذکر صلوات یاد کنیم.
📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.
مقام معظم رهبری
📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 #استوری
🕊شهــادت
دنیـا بمـاند برای عاقلهـا
مـا مجنونیم؛ هـوای پر کشیدن داریـم ...
#رفیق_شهید
#استان_مرکزی
🌱شهدا را با ذکر صلوات یاد کنیم.
📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.
مقام معظم رهبری
📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
7.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔#جمعههای_دلتنگی
هر چه زمان میگذرد، مردم افسردهتر میشوند
این خاصیت دل بستن به زمانه است!
خوشا به حال آنکه به جای زمان، به «صاحب زمان» دل میبندد.
برای تعجیل در فرجش صلوات
ای درخشش هستی بتاب!ای خورشید جان و جهان جلوه گر شو!ای فروغ فضلیت بتاب!ای یوسف جمال، رخ از مشتاقان دریغ مدار
#امام_زمان_عجاللهتعالیفرجهالشریف
#گلبرگ_سرخ
💚اللهم عجل الولیک الفرج💚
📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.
مقام معظم رهبری
📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
هدایت شده از پنجِ پنج
روایت همسر شهید محمد نقی محتشم از شهادت همسرش در پنج مرداد سال ۶۵
🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷
روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ
پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱
پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵
پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷
روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـےها
https://eitaa.com/panj_panj
هدایت شده از پنجِ پنج
روایت همسر شهید محمدنقی محتشم از شهادت همسرش:
دختر دوممان تازه به دنیا آمده بود. من و محمدنقی ساعتها غرق تماشایش میشدیم و اگر شباهتی روی چهرهاش با خودمان پیدا میکردیم برای هم رجز میخواندیم.
من معلم بودم و حالا روزهای مرخصی زایمان را در خانه میگذراندم و بیشتر از قبل میتوانستم به امورات منزل برسم
محمدنقی هم از کارخانه که برمیگشت، اگر در منزل کاری نبود یا یکراست میرفت زورخانه، یا مینشست سر جزوه و کتابهایش و برای کنکور میخواند. تابستان ۶۵ که رسید، در آزمون شرکت کرد. دلش میخواست در رشتهی حسابداری ادامه تحصیل بدهد.
صبح روز پنج پنج شصت و پنج، صبحانهاش را که خورد، دستی بر موهای دختر اولمان کشید، مچ کوچک دختر دوممان را بوسید و به راه افتاد.
حدود سه ساعت بعد، صدای مهیبی در آسمان شهر پیچید. من داشتم به دخترکم شیر میدادم. از آغوشم جدایش کردم و از پنجره بیرون را نگاه کردم. صدای آژیر خطر از خانهی همسایهها به گوش میرسید.
دختر کوچکم را به آغوش کشیدم و دست دختر بزرگم را در دست گرفتم و به طرف زیرزمین خانه دویدم تا پناه بگیریم.
وقتی صداها ساکت شد، بیرون آمدیم. پریدم توی کوچه. هر کس چیزی میگفت. نمیدانستم کجا بمباران شده. وقتی خبر رسید که کارخانهی آلومینیوم هم بمباران شده، دنیا روی سرم آوار شد. قلبم از خبری دردناک به تشویش افتاده بود، اما هنوز امید داشتم که محمدنقی سالم مانده باشد.
اما وقتی آمدند سراغم و گفتند باید برای شناسایی همسرتان به سردخانه بیایید، همان اندک نور امید هم خاموش شد. صدای ضجههایم بلند شد و با کمک همسایهها و فامیل راهی شدم. ساق پاهایم میلرزید اما وارد شدم و نگاهم را میان تنهای متلاشی چرخاندم. برخلاف دیگر شهدا که به سادگی قابل شناسایی نبودند، محمدنقی دچار خونریزی داخلی مغزی شده بود و پیکرش آسیب شدیدی ندیده بود.
در آغوشش کشیدم. پوست دستانش را که بر اثر کار مدام، زمخت شده بود و حالا رگههای زخم و خون هم روی آن رد انداخته بود، بوسیدم. چقدر آنجا ماندم و شیون کردم، یادم نیست.
تازه مراسم چهلم تمام شده بود که نتایج کنکور آمد. نمیدانم چرا میان سطرهای روزنامه، دنبال اسمش میگشتم. شاید هنوز در رویا میدیدم که ظهر از کارخانه برمیگردد و من با شوق روزنامه را نشانش میدهم و او با همان برق همیشگی چشمهایش لبخند میزند.
انگشتم را زیر اسامی پایین بردم تا به حرف "میم" برسم و کلمه "محتشم" را پیدا کنم. رسیدم: "محمد نقی محتشم"؛ قبول؛ رشته حسابداری، دانشگاه بروجرد.
🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷
روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ
پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱
پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵
پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷
روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـےها
https://eitaa.com/panj_panj
🗓#تقویم_شهادت
┄┅═🍃❁شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳❁🍃═┅┄
🕊در چنین روزی تعداد ۸ نفر از فرزندان استان مرکزی به درجه رفیع شهادت نائل شدند.💔
🌹احمد اسحاقی #دلیجان_۱۳۶۰
🌹مهدی جودکی #اراک_۱۳۶۱
🌹محمود چقائی #اراک_۱۳۶۱
🌹حسن حسینآباد #اراک_۱۳۶۲
🌹خسرو علیمردانی _کهک #دلیجان_۱۳۶۷
🌹علیاصغر غلامیورده #ساوه_۱۳۶۰
🌹علی غلامی _چمستان #اراک_۱۳۶۲
🌹محمدعلی قجری _نراق#دلیجان_۱۳۵۹
شادی ارواح طیبه شهدای #استان_مرکزی صلوات📿
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهُمْ💚
📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.
مقام معظم رهبری
📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
﷽🕊
🍃أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی
آنها کســانیاند که خدا قلبهاشان را برای تقـــوا امتحان کرده.💞
ܢ̣ܢܚܩܢ ܝܢ̣ߺ ߊܠܢܚ݅ܣܥߊ ࡐ ߊܠࡎܥࡅ࡙ܧࡅ࡙ࡍ߭
🗓#رزق_هشتم_اردیبهشت_ماه
🌸شهید مهدی جودکی
📅تاریخ تولد: ۱۳۴۱/۰۶/۰۲
محل تولد: اراک
📆تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۰۲/۰۸
محل شهادت: رودخانه کارون_سلمانیه
💎نشانی:گلزار شهدای اراک،قطعه۴،ردیف۱،شماره۲
📜کلام شهید:
با خود فكر كنند و عقل خود را ملاك قرار دهند و از خود بپرسند، که چه هستند و از كجا آمدهاند؟ برای چه آمدهاند؟ به كجا میروند و چگونه بايد بروند؟ وقتی پس از تفكر عميق، به مسئلهی مهم و حياتی توحيد رسيدند، تازه شروع كنند كه خود را، با معيارهای الهی وفق دهند و متخلّق به اخلاقالله بشوند.
#رفیق_شهید
#شهر_اراک
🍃شهدا را با ذکر صلوات یاد کنیم.
📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.
مقام معظم رهبری
📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh