eitaa logo
کانال گلچین مولودی و عروسی مذهبی
8.3هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
121 فایل
بروزترین کانال گلچین مولودی و.....👇 ایتاوتلگرام 🌿🌺🌿 @golchin_mowludi ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱✨🍁🍀 علیه السلام باز هم اهل ولا باده ی مستانه زدند لب خود را به لب ساغر و پیمانه زدند دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند آسمان بار دگر نیّر بدر آورده لیله ی قدر علی سوره ی قدر آورده ای که از جانب معشوق نظر می طلبی تو که از عشق علی، شاه نجف، جان به لبی چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند با «حسن» گفتنم از نار نجاتم دادند با حسن، ماه خدا عطر کرامات گرفت رمضانم به خودش رنگ مناجات گرفت مادرش هم لقب مادر سادات گرفت پسر فاطمه و باب نجات است حسن هم دعا هست حسن، هم صلوات است حسن اولین ماحصل وصل دو دریا حسن است نوه ی ارشد پیغمبر طاها حسن است پسر شیر خدا، زاده ی زهرا حسن نسب اندر نسبش وصل به نور ثقلین عشق زهرا و علی، زینب کبری و حسین این حسن کیست که کرسی فلک منبر اوست روزی خلق خداوند به زیر پر اوست دست رزاق، همان دست کرم پرور اوست او برای کرم عبدالَله و قاسم دارد ابر جود است و سرِ شیعه ی خود می بارد او که از لقمه ی خود بر فقرا بخشیده بارها ثروت خود را به گدا بخشیده ناسزا گفت به او خصم خدا، بخشیده پس خدایش چقدر جرم و خطا می بخشد شیعیان را - به حسن – روز جزا می بخشد ما گداییم، دخیلان درِ خانه ی شاه صاحب خانه – حسن- یوسف و ما چشم براه کوچه بند آمده از حُسن جمالش والله کور بادا ز رخش چشم همه شیطان ها لَعَنَ اللهُ علی آل أبی سفیان ها اسم مولام همانند عسل شیرین است ذکر او حیّ علی خیرالعمل، شیرین است یاد جنگ آوری اش روز جمل، شیرین است در جمل تا پسر شیر خدا «یاهو» زد فتنه تسلیم شد و روبروی اش زانو زد کوثر جان من اینست "حسن هرچه که گفت" حرف قرآن من اینست"حسن هرچه که گفت" دین و ایمان من اینست"حسن هرچه که گفت" بنویسید حسن مکتب و آیین من است حسنی مذهبم و حبّ حسن دین من است او نیازی نه به یار و نه به لشگر دارد تا که سردار چو عباس دلاور دارد یک حسین بن علی، ماه برادر دارد غربت او، به خدا اندکیِ یاور نیست نه؛ غریبی حسن از طرف همسر نیست غربت اینست: که با ضرب لگد در افتاد کوچه ای ... نقشه ی صیاد... کبوتر افتاد مادری بود حسن، دید که مادر افتاد آه ... ای مرد ستگر برو از کوچه ی ما مادرم را نزن آخر... برو از کوچه ی ما عظیمی @golchinmolodiarosimazhabi
🌱💫🔸🍃 علیه السلام خاکِ این خانه زَرَش بیشتر است لُطفَش از دور و بَرَش بیشتر است کارِ ما دستِ کریمی باشد که شلوغیِ سَرَش بیشتر است خانه اش بینِ تمامِ این قوم در کرامت خَبَرَش بیشتر است پسرِ ارشدِ خانه پیداست از بقیه جگرش بیشتر است دین به شمشیر فقط زنده نشد صُلح گاهی اَثَرَش بیشتر است بارِ خرمایِ شما سنگین است مثلِ طوبیٰ ثَمَرَش بیشتر است چهار فصل است پذیراییِ تان باغِ نو برگ و بَرَش بیشتر است رُطَبِ سفره یِ مولا آمد پسرِ ارشدِ زهرا آمد از لبش شورِ ازل ریخته است نورِ حق ، عَزّوَجَل ریخته است رویِ چشمش دو قصیده دارد و سرِ شانه غزل ریخته است زیرِ پایش که پُر از محراب است چقدر تاج محل ریخته است کَرَم و جود و سخا و رافت دورِ او چند بغل ریخته است ضربه هایش به زمین ، لشکر را بینِ میدانِ جمل ریخته است بیوه یِ ناقه سواران فهمید به سرش خشمِ اجل ریخته است قاسمش هم به پدر رفته ببین روی ِلبهاش عسل ریخته است تا که بازی بکند در پیشش تیر و ناهید و زُحل ریخته است باز آوایِ علی می آید پسرش جای علی می اید دستِ ما باده یِ ناب اُفتاده کارِ ما دستِ شَراب اُفتاده تا که بویی زِ تو آورد نَسیم رونق از کارِ گُلاب اُفتاده بَسکه شیرین شُده بوسیدنِ تو دَهَنِ فاطمه آب اُفتاده کوچه بُن بست شده راه برو دلِ این شهر به تاب اُفتاده مَرد و نامرد جدا شُد از هم چون زری که به تُراب اُفتاده سالها هست که از رویِ نفاق بعدِ صلحِ تو نقاب اُفتاده حق و باطل پس از این پیدایَند پَرده از مکرِ سراب اُفتاده دست عُمریست به دامان داریم چه غَمی تا که حسن جان داریم وای اگر دستِ تو شمشیر کِشَد آسمان پیشِ تو تکبیر کِشَد از رجزهایِ تو از نعره یِ تو همه یِ جُمجُمه ها تیر کِشَد مرگ را در نظرِ صد لشکر ملک الموت به تصویر کِشَد تا تو اُسطوره یِ رَزمی،تاریخ خط بُطلان به اَساطیر کِشَد شیوه ات روبَهیان را بیرون از دلِ بیشه و تزویر کِشَد از شکوهِ تو مُرَدَد ماندیم حق بده حرف به تکفیر کِشَد قاسمت دید و به خود اَزرق گفت مجتبیٰ آمده شمشیر کِشَد پسرِ رفته به بابا این است دومین حیدرِ زهرا این است گرچه از دستِ تو کَم هم خوب است خواستن قدرِ دو عالم خوب است بوسه بر رویِ ضریحت حتیٰ شده در خواب و خیالم خوب است تا برای تو بِگریَم دل سیر از همه سال محرم خوب است نامِ ما را تو به زهرا دادی نظرت هست که دَرهم خوب است زائرانِ تو زیادند ، تو را حرمی قَدِ دو عالم خوب است چشمهای تو چه دیدند،بگو گیسویت از چه سفیدند،بگو لطفی @golchinmolodiarosimazhabi
🍃🌴🍃 علیه السلام کار ما نیست غزل بافتن از نامِ حسن کامِ ما مستِ عسل یافتن از جامِ حسن حسنی نیست لبی کز لب لعلَش نَمکَد صد و ده بار نمک گیر شده کامِ حسن حسن بن علی از بس بغلِ مادر بود مادری شد همۀ عمر و سرانجامِ حسن چند روزیست که زهرا به تبسم گوید مثل پیغمبر اکرم شده اندامِ حسن حسنی بودن ما لطفِ حسینی دارد ای خوش آن صید که افتاد ته دامِ حسن حمزه کُش هم که شود وحشی،اگر احمد خواست آخر الامر حسینی شود و رامِ حسن گفت راوی:نمک سفرۀ ایجاد علی نمکین تر ز حسن نیست به اولاد علی خالقِ روی حسن وجه خودش را رو کرد فتبارک شد و احسنت به خود با او کرد اَحسنِ خلقت خود را که حسن نام نهاد نظر انداخت بر این حُسن و دو صد هو هو کرد قبلۀ روی حسن را که تکامل بخشید مثل محراب بر او نقش ، دوتا ابرو کرد اولین یوسف زهرا که به دنیا آمد یوسف مصر تمنای وصال از او کرد پرده از دسته گل سبز محمد برداشت خَلق شد باغ و بهشت و همه را خوشبو کرد شرحِ کوثر شد و خورشید جهان گستر شد عطری از مُشک دمید و به سرش گیسو کرد مو حسن بوی حسن خوی حسن روی حسن هر طرف مینگری کعبۀ هر کوی حسن حرف بسم اللَه و رحمن و رحیم افتاده فال نیک همه در دست کریم افتاده سائلی بد دهن آمد که کند سبّ کریم ناگهان دید درِ خانه مقیم افتاده یک نبی آید و گوید که نمک گیرش نیست هر رسولی رهش اینجا ز قدیم افتاده فخر مفروش سلیمان ،که ره سرور ما به فقیر و به اسیر و به یتیم افتاده از بهشتِ سر کوی حسن بن علی است به خراباتِ دلِ خسته ، نسیم افتاده بانی کل حرمهای جهان است حسن بغض دجال به تخریب حریم افتاده هرکه آمادۀ نوسازیِ صحن حسن است راه فتح حرم مکه ، مدینه یمن است این چه حالی است که از روز ولادت دارد دیده وا کرد ولی شوق عبادت دارد صوت قرآنِ حزینش دلِ عالم ببرد بیشتر از همه بر قدر ، ارادت دارد لشگرش یک شبه یاران معاویه شدند هرکه همراه حسن ماند سعادت دارد بدتر از جُعده و اُم حَکَمِ ملعونه به حسن یک زن مکاره حسادت دارد شتر سرخ ز یک ضربۀ تیغش پی شد روز صفین نشان داد رشادت دارد به رخش از دل یک کوچه ز یک لحظۀ تلخ غربتی هست که تا روز شهادت دارد جگر پاره چه اسرار که یک یک میگفت با حسین از غم لا یوم کیومک میگفت آید آنروز که آییم به ایوان طلات با چراغ و علم و پرچم و گلدان طلات چارده صحن بسازیم برای حرمت چارده باب شود باز به دالان طلات اسم هر باب بنام یکی از معصومین زینت سر درِ هر باب به عنوان طلات وسط صحن که افتد حرم پیغمبر دور تا دور بسازیم شبستان طلات صوت منصور شود نذر کمیل سحرت چارده صحن کند پخش ز رضوان طلات سی شب ماه مبارک حَرَمت می چسبد هر سحر روضه یاس است و گلستان طلات تازه آنجاست که ما روضۀ مادر داریم پشت هر در سخن از غنچۀ پر پر داریم ژولیده @golchinmolodiarosimazhabi
✨💐🍀 علیه السلام نه فقط ثروت خود را نه،که حاتم گونه شد کریم آن که کرم داشته خاتم گونه شد کریم آن که به عالم اثرش را بخشید حیدری مسلک و پیغمبر اکرم گونه به تماشای تو آن گونه پُر از شوقم که گونه ام پُر شده از گریه ی شبنم گونه مجتبایی؟حسنی؟یا که کریم اللهی؟! ای خدا سانِ ملک زاده ی آدم گونه کاش از کوچه و غم های تو عبدالزهرا مقتلی ثبت کند اِبْن مُقَرَّم گونه گوش که جای خودش سُرخ تر از سُرخ شود بی گُمان از اثر سیلی مُحکم،گونه تحت تاثیر از این ضربه پریشان بشود هم که چشم و مُژه هم دست و سر و هم گونه ربط دارد به تو و عشق تو در باب حسین این که شد ماه صفر نیز مُحرَم گونه رفته از بین اگر بر اثر سُم گونه از درون زخم شده بر اثر سَم،گونه رحیمی @golchinmolodiarosimazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫🌹🌾🍃 علیه السلام دیشب گذری کردم از کوچه ی میخانه دیدم همه مستان را دیوانه ی دیوانه ساقیِ بلاجویان شاداب و لبِ خندان می داد به سرمستان پیمانه به پیمانه من بودم و تنهایی در حلقه ی شیدایی دستی ز کرم آمد ناگاه روی شانه گفتا منشین خاموش در محفل ما رندان برخیز غزل خوان شو مستانۀ مستانه سرمست بخوان یا هو جای نگرانی نیست مولاست که می بخشد عیدانۀ شاهانه برخواستم و خواندم یا محسن و یا مُجمِل ما را بنواز امشب ای لطف کریمانه! هو هاتفی از یثرب می گفت دم مغرب افطار بفرمایید از سفره ی جانانه فرمود کسی مولا فرموده بفرمایید کردند همه طاعت فرمان ملوکانه چه سفرۀ رنگینی گسترده به ایوان بود بسم الله هنگام افطار «حسن جان» بود ای خال و خط و چشمت تصنیف دل آرایی نامت حَسن و حُسنت سرچشمه ی زیبایی هم قامت تو موزون هم صورت تو محشر پا تا سرت ای مولا! مجموعه ی غوغایی افلاک همی گردد گِرد قد و بالایت رخسارْ جهان افروز گیسو شب یلدایی ای روزی هر روزم وابسته به دستانت ای کاش که رِزقَم را همواره بیفزایی اوّل قمر طاها اوّل پسر مولا اوّل ثمر عشق صدیقه ی کبرایی ای سفره ی گسترده وی رحمت بی پایان! ما را بنواز امشب ای رأفت زهرایی کو حاتم طایی تا پیش تو زند زانو سالار کریمانی تو حاتم طاهایی ای حِلم خداوندی اسطوره ی صبری تو فرمانده بی لشکر سردار شکیبایی رویای شب و روزم خورشید دل افروزم عمری ست که با عشقت می سازم و می سوزم ای نام گران قَدرَت بسم الله قرآن ها وی جنبش لب هایت آرامش طوفان ها هر کس غزلی خواند در مِدحَت تو جانا می بندد و می سوزد دیوان غزل ها را خورشیدی و چون خورشید سلطانیِ تو محرز ای سـیطره ات حاکم بر سلطه ی سلطان ها ای میمنۀ هستی در میسره ی چشمت وی هم چو علی فاتح در عرصه ی میدان ها در چـشم بلا خیزت خون همه خوابـیده ای کشته ی بالفطره از حُسن تو انسان ها هم عرش تو را خواهد هم فرش تو را خواند پایی بزن ای عرشی! در گوشه ی ویران ها لب وا کن و لبیکی آهسته بگو آخر مُردند به عشق تو این پاره گریبان ها در پاسخ این پرسش «الملکُ لِمنْ اَلیوم» رو سوی تو می چرخد انگشت سلیمان ها فریاد زنم محشر از عمق دل مستم از طایفه ی عشقم ... مجنون حسن هستم امشب دل دیوانهْ بی تاب حسن گوید با دست تهی چشمِ پر آب حسن گوید عشق تو خیالاتی کرده است مرا آقا هر شب دل آشفته در خواب حسن گوید با رحمت و احسانِ چشمانِ پر از خیرت این عاشق شیدا را دریاب...! حسن گوید امشب همه ذرات هستی حسنی هستند خورشید، زُحل، ناهید، مهتاب حسن گوید کی غلغله می افتد؟ در جان همه عالم... وقتی لبِ عطشانِ ارباب حسن گوید ذرات به توصیف اوصاف تو مشغولند سجاده و تسبیح و محراب حسن گوید ای محور بخشایش در ماه عنایت ها ماه رمضان رب الارباب حسن گوید ای احسن اسماءِ حُسنای خداوندی درحُسن تو می بینم غوغای خداوندی روشن روان @golchinmolodiarosimazhabi
🍃💫🌼🍃 علیه السلام از ستاره می‌گیرم اذن احترامم را می برم زیارت گاه شعر نا تمامم را عرش تا که می بیند مستیِ سلامم را یک فرشته می پرسد اسم و رسم و نامم را من به خاک می افتم لحظهٔ قیامم را می دهم نشان آن گاه خانه امامم را من که دست بر سینه هی سلام می خوانم سائل نمک گیر خانهٔ کریمانم علم و حلم را در عرش بیم کاسه ای هم زد هی کرم اضافه کرد از کرامتش دم زد نور روی او پاشید برق بین عالم زد صنع بی نظیرش را در تنی مجسم زد روی صورتش نقشی از نبی اکرم زد هیبتش که بر او رفت نبض او منظم زد باطنش که زهرا بود ظاهرش علی گردید خلقت حسن مثل خلقت نبی گردید دست سبز احسانش که بهار می بخشد آیه های انفاقش بی شمار می بخشد کل زندگیش را دو سه بار می بخشد او به ما نمی بخشد او به یار می بخشد به گدا به غیر از این اعتبار می بخشد بر کویر احساسش سبزه زار می بخشد چون نمی گذارد او ردی از سپاسش را سائلی نمی بیند روی ناشناسش را جذبه های چشمانش چه حکایتی دارد هر که را که می بیند شوق دعوتی دارد دست شوق می گیرد؛ چه ارادتی دارد هر که گشته مهمانش چه سعادتی دارد سفره اش غذاهای ناب حضرتی دارد خود میان سفره نیست چون خجالتی دارد سفره پذیراییش سفره های اربابی سفره خودش نانی دارد و کمی آبی استخاره ای کردم جلوه های رنگین داشت یک شباهتی مثل سوره های یاسین داشت اسم مستعاری هم بین سوره تین داشت هل آتای چشمانش آیه آیه مسکین داشت بین سوره یوسف قصه های شیرین داشت سوره نگاه او آیه آیه آمین داشت یک فرشته ای فرمود بس کن این جهان گردی این حسن که قرآن است در پی چه می گردی داستان عشق او عمر یک ازل دارد با دو چشم او تنها عشق راه حل دارد بین شعر عاشورا بیست و سه غزل دارد ده بهار و سیزده تا کندوی عسل دارد تیغ قاسمش گویا ارثی از جمل دارد با وجود او عباس پهلوان و یل دارد کاروان عاشورا بی حسن نشد عازم جلوه حسین اکبر، جلوه حسن قاسم دست آسمان چیده دست سوره کوثر میوه های رویایی از درخت پیغمبر پس تو عزت عرشی از بهشت هم برتر تو بهشت بابایی زیر سایه مادر گاه جنت الزهرا گاه جنت الحیدر پس تو را نمی خوانیم یک غریب بی لشگر تو که لشگری برتر از فرشته ها داری هر که دیده ات گفته هیبت خدا داری عده ای تو را حوض سلسبیل می خوانند عده ای تو را یکتا؛ بی بدیل می خوانند عده ای تو را پیوسته خلیل می خوانند یا که منجی موسی بین نیل می خوانند عده ای که خود را اصحاب فیل می خوانند مثل خود تو را آقا هی ذلیل می خوانند تو عزیز زهرایی تو که تاج سر هستی گر چه خون دل خوردی گر چه خون جگر هستی صحبت از غریبیِّ، مرد خون جگرها شد باز روضه مردی که غریب و تنها شد باز روضه آقا روضه های زهرا شد باز بین یک کوچه مادری رو به اعدا شد ناگهان جسارت ها کینه ها هویدا شد مادری زمین خورد و قامت پسر تا شد بین کوچه این کودک گرد و خاک بر پا کرد زیر دست و پا افتاد جان فدای زهرا کرد نوازی @golchinmolodiarosimazhabi
سکۀ حسن بنام حسن است 🍃✨🌸🍃✨🌸 🌙🍃 تمام میلادیه امام حسن مجتبی علیه السلام شهودی سکۀ حسن بنام حسن است برترازعرش مقام حسن است نیمۀ ماه خدا حیران از جلوۀ ماه تمام حسن است روشنی بخش دل اهل نظر شب میلاد امام حسن است شب گره بندسرزلفش وصبح عاشق مهر سلام حسن است عشق دیوانۀ زنجیری اوست عقل مبهوت کلام حسن است دانۀ خال رخش را دیدست مرغ دل عاشق دام حسن است سایۀ مهر نبی بر سراوست گردش چرخ بکام حسن است ای صبوحی طلبان بشتابید باده عشق بجام حسن است آنچه پایان نپذیرد هرگز دولت حسن مدام حسن است تا ابد پهن در این پهنۀ خاک خوان احسان وطعام حسن است صبر کن ،صبر کلید فرج است این همان لُبّ پیام حسن است دیگر از ملک جهان مستغنی است پادشاهی که غلام حسن است سر به ذلت نسپارد هیهات دور اینها ز مرام حسن است @golchinmolodiarosimazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عطا گلدی سخا گلدی 🍃✨🌹🌱🍃✨🌹🌱 🍃🌹✨🍃 باسعادت امام حسن مجتبی علیه السلام 🌹 . 🔰 مشابه رحیم شایان . . عطا گلدی سخا گلدی دوشوبدی سس امام مجتبی گلدی ضیا گلدی صفا گلدی قرار قلب خیرة النسا گلدی . نوره دولوبدور بوگون بیت حیدر گلدی حسن اولدی یثرب منوّر سجدۀ شکر ایلیوبدی پیمبر . یوم میلادی اولسون مبارک . . . . قرار عشق نگار عشق قویوب قدم جهانه تاجدار عشق خمار عشق بهار عشق گلوب وجوده مژده .شهریار عشق . حیدر اولوبدی آتا . شادماندی فاطمه ئوز ماهینه مدح خواندی سیل ملک بیت وحیه رواندی . یوم میلادی اولسون مبارک . . . . سخاده کان یم احسان بذل و کرمده قویان آفاقی حیران قرار جان شه خوبان گورسه یوزون گیزله ناجاق ماه کنعان . گول یوزونی اهل جنت بگندی آد قویانی ذات حق عرشدندی پاک و مطهردی وجه الحسندی . یوم میلادی اولسون مبارک . . . . . حلیم آمد سلیم آمد ورد لب حور و ملک کریم آمد نعیم آمد رحیم آمد به سوی یثرب از جنان شمیم آمد . طفل مبارک قدم و ماه کامل سرور اهل جنان نور محفل بهر علی و زهرا میوه دل . مقدم پاک مولا مبارک @golchinmolodiarosimazhabi
مام عصمتدن تاپوب فیض ولادت مجتبی 🍃🌷🍃 باسعادت امام حسن مجتبی علیه السلام  بلوری . . مام عصمتدن تاپوب فیض ولادت مجتبی بیت زهرانی ائدویدور رشک جنت مجتبی . آچدی ذات کبریا عالملره باب کرم نور وحدتدن یاراتدی بیر مقام محترم محفل عشق و ولاده قویدی دنیایه قدم ایلدی اول محفلی کانون عزّت مجتبی . . ایلیوبدور نور حق بیت ولایتدن ظهور خاک درگاهی اولوبدور توتیای چشم حور شهر پیغمبر سراسر غرق نور و وجد و شور خلق ائدوبدور یر یوزونده اوزگه حالت مجتبی . . آلدی خورشید جهان نور جمالندان ضیا تاپدی قرص ماه گردون فیض حسنوندن جلا پایۀ عزّتده اولدی یر یوزی رشک سما ملک دنیایه وئروب گور نه شرافت مجتبی . . عطر گیسوسی جهانه نشر ائدوب عطر سمن نکهت جانبخش وحدتدن دولوب صحن چمن هر گله بلبل دیردی مژده کیم گلدی حسن گلشن و گلزاری ایتدی باطراوت مجتبی . . قویدی دنیایه قدم بند دل طاها بو گون باغلادی تکریمنه بل موسی و عیسی بو گون اولدی دنیایه مباهی حضرت زهرا بو گون تا ویروبدور سینۀ زهرایه زینت مجتبی . . آلدی آغوشه آناسی فاطمه دردانه سین ائتدی نور مشعل جان گوهر یکدانه سین ائتدی نورانی او گوهر فاطمه کاشانه سین ایلدی مهد ولانی باب حاجت مجتبی . . مظهر جود على اولدی بو مه سیمای عشق اوغلونی آغوشه آلدی درّ تک دریای عشق رمزیله تعلیم ایدوب دلبندینه سودای عشق تا اولا سوداگر بازار وحدت مجتبی . . گوز آچان دم حمد ائدوب خلاقینه اول مه جبین باشلیوب تفسیر قرآنه ایدوب تبلیغ دین حق ائدوب فیض ولادن سرور اهل یقین اهل ایمانه اولوب نور هدایت مجتبی . . برج عصمتده اولوب بیر نجم رخشان آشکار تا اولا روشن فروغوندان جمال روزگار نور حسنوندن اولوب خورشید عالم شرمسار سالدی دنیایه اودم تا نور عصمت مجتبی . . مقدمیندن غرق انعام اولدی ذرّات جهان دین ایوین آباد ائدوبدور تاپدی شیعه تازه جان مهبط انوار حق اولدی هامی کون و مکان عالم امکانه آرتوردی جلالت مجتبی . . ماه رحمتدی بلوری ماه پرفیض صیام هر عمل اجراسینه مین اجر وار یوم قیام چنگ ویر دامان مولایه بو آی هر صبح وشام تا ائده شامل سنه احسان و رحمت مجتبی @golchinmolodiarosimazhabi