#بصیرت #فتنه
#اخلاقی_و_اندرز
#محکومیت_اغتشاشات
#محکومیت_حادثه_تروریستی
خدا کند، وسطِ فتنهها، خموش نباشم
هرآنچه هستم، باشم، وطنفروش نباشم
اگر که آتشِ کینه، شرر به خاکِ وطن زد،
میانِ شعله، به دور از، خروش و جوش، نباشم
وَ یا به گاهِ رشادت، در آنطرفترِ ایران،
به فکرِ خویش، به دنبالِ عیش و نوش نباشم
به خونِ خویش بغلتم، برای یک نفس اما
میانِ جمعیتِ خائنِ وحوش، نباشم
برایِ گفتنِ ناحق، خوشا صدایِ بلند و
برایِ دم زدن از حرفِ حق، خموش نباشم
چه فایده؛ همهی عمر، سر به سجده گذارم،
ولی به موقعِ فرمانِ دوست، گوش نباشم
به زیرِ چکمهی دشمن، زِ خواب خیزم اگر من
به وقتِ یاریِ مولای خود، به هوش نباشم
#عادل_حسین_قربان
@golchine_sher
ما کتاب کهنه ای هستیم سرتا پا غلط!
خواندنی ها را سراسر خوانده ایم امّا غلط!
سال ها تدریس می کردم خطا را با خطا
سال ها تصحیح می کردم، غلط را با غلط!
بی خبر بودم دریغا از اصول الدین عشق!
خط غلط، انشا غلط، دانش غلط، تقوی غلط!
دین اگر این است ! بی دینان زِ ما مؤمن ترند
این مسلمانی ست آخر؟ لا غلط الّا غلط !
روز اوّل درس مان دادند، یک دنیا فریب
روز آخر مشق ما این بود: یک عُـقـبا غلط!
گفتنی ها را یکایک هر چه باد و هر چه بود
شیخــنا فرمود امّا یا خطا شد یا غلط!
گفتم از فرط غلط ها دفتر دل شد سیاه!
گفت می دانم غلط داریم آخر تا غلط !
روی هر سطری که خواندیم از کتاب سرنوشت
دیده ی من یک غلط می دید و او صدها غلط!
یا رب از تو مغفرت زیباست، از ما اعتراف
یا رب از تو مرحمت می زیبد و از ما غلط!
#علیرضا قزوه
@golchine_sher
ندارم مَحرمی، وَز مو به مویم راز میریزد
چهها ریزم برون از چاکِ دل گر مَحرمی بینم...
#طالب_آملی
@golchine_sher
در را به رویم وا کنی اشکال دارد؟
از انزوا پروا کنی اشکال دارد؟
از "دوستت دارم" چرا میترسی اینقدر؟
قفل دهان را وا کنی اشکال دارد؟
با من که از شوق صدایت زنده هستم
امشب کمی نجوا کنی اشکال دارد؟
آغوش تو تا کی بماند خشک و خالی؟
من را درونش جا کنی اشکال دارد؟
آن عشق پنهان در دلت را نازنینم!
با بوسهای افشا کنی اشکال دارد؟
با من که از شمشیر دنیا زخم خوردم
یک ذره بهتر تا کنی اشکال دارد؟
با کلّ آدمها اگر قهری عزیزم!
من را که استثنا کنی اشکال دارد؟
دارم به در میکوبم امشب، تَق تتق تق
در را به رویم وا کنی اشکال دارد؟
#زینب_نجفی
@golchine_sher
شهر آینهدار میشود با یک گل
پروانهتبار میشود با یک گل
گفتند نمیشود، ولی میبینند
یک روز بهار میشود با یک گل
#هادی_فردوسی
@golchine_sher
گاهی میانِ خلوتِ جمع
یا در انزوای خویش
موسیقیِ نگاهِ تو را گوش می کنم
وز شوقِ این محال که دستم به دستِ توست،
من جای راه رفتن پرواز می کنم …
#فریدون_مشیری
@golchine_sher
ﺷﺎﺩﯼ ﺍﻡ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻏﻤﻢ ﺳﻬﻢ ﺧﻮﺩم
ﺑﺎﻍ ﺍﻧﮕﻮﺭﻡ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﺭﺩ ﺧﻤﺎﺭﯼ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ...!
#ﺣﺴﯿﻦ_جنتی
@golchine_sher
خَزان بهلُطفِتو چشمو چراغِ تَقویم است
ڪه دیدن ِ تـو دَر این فَصل اتفاق افتاد!
#حسین_منزوی
@golchine_sher
اگر چه دل به کسی داد، جان ِ ماست هنوز
به جان او که دلم بر سر ِ وفاست هنوز
ندانم از پی چندين جفا که با من کرد
نشان مهر وی اندر دلم چراست هنوز؟
به راز گفتم با دل، ز خاطرش بگذار
جواب داد فلانی ازآن ِماست هنوز
#سعدی
@golchine_sher
ای کاش همیشه یار قائم باشیم
در سنگر عاشقی مقاوم باشیم
در جبهه ی تبیین وجهاد امروز
ای کاش که مثل حاج قاسم باشیم
*
ای کاش اسیر دست شیطان نشویم
در پیچ وخم زمانه حیران نشویم
یک بار به ما فرصت ادم دادند
این بار اسیر گندم ونان نشویم
*
با تیم هوس وارد بازی شده ایم
بازیچه ی دنیای مجازی شده ایم
بازار گناه چقدر اینجا گرم است
با این همه ادعّا چه راضی شده ایم
*
روزی که پی آب وغذا افتادیم
در وسوسه وفکر خطا افتادیم
رفتیم پی میوه ی ممنوع بهشت
افسوس که از چشم خدا افتادیم
*
#حسین کیوانی
@golchine_sher
دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت
زندگی بعدِ تو بر هیچکس آسان نگرفت
چشمم افتاد به چشم تو؛ ولی خیره نماند
شعلهای بود که لرزید؛ ولی جان نگرفت
جز خودم هیچ کسی در غم تنهایی من
مثل فواره، سَرِِ گریه به دامان نگرفت
دل به هر کس که رسیدیم سپردیم؛ ولی
قصهی عاشقیِ ما سروسامان نگرفت
هر چه در تجربهی عشق سَرَم خورد زمین
هیچ کس راه بر این رودِ خروشان نگرفت
مثل نوری که به سوی ابدیت جاریست
قصهای با تو شد آغاز که پایان نگرفت
#فاضل نظری
@golchine_sher
تمامِ عمرمان سرگرم جمع و ضرب و تفریقیم
کسی امّا نمی داند که با حاصل چه باید کرد
#محمد فرخطلب
@golchine_sher