eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
864 عکس
299 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
″بازنده″ شدن حس بدی نیست، اگر من با میل خودم دل به شما ″باخته″ باشم.. @golchine_sher
زن گریه های روز و شبش فرق می کند سردردهای بی سببش فرق می کند گرچه اسیر کشمکش سیب و گندم است اما برای عشق تبش فرق می کند می خندد و به روت نمی آورد ولی لبخند عشوه و غضبش فرق می کند باید درست ساعت دو عاشقش شوی یک ثانیه جلو عقبش فرق می کند زن نعمتی است هدیه فرستاده از بهشت هرلحظه طعم سرخ لبش فرق می کند روز از سر غرور و شب از درد عاشقی زن گریه های روز و شبش فرق می کند @golchine_sher
رازداری کن و از من گله در جمع مکن باز بازیچه مشو، بارِ سفر جمع مکن با حضور تو قرار است مرا زجر دهند خویش را مایه‌ی دلگرمی هر جمع مکن به گناهی که نکردم، به کسی باج مده آبرویی هم اگر هست بخر، جمع مکن ترسم آسیب ببیند بدنت، دورِ خودت این همه هرزه‌ی آلوده نظر جمع مکن آخرین شاخه‌ی تو، سهم عقابی چو من است روی آن چلچله و شانه بسر جمع مکن تا برآمد نفسم، جمعِ هوادارت سوخت روبروی منِ دیوانه، نفر جمع مکن... @golchine_sher
نسیم خوش‌خبر، از نورِچشم من چه خبر؟ همیشه در سفر، از بوی پیرهن چه خبر؟ تو پیکی و همه پیغام عاشقان داری از آن پری، گل قاصد، برای من چه خبر؟ نشسته در رهت ای صبح چشم شب‌زده‌ام طلایه‌دار، زخورشید شب‌شکن چه خبر؟ بشارتی به من از کاروان بیار، ای عشق همیشه رفتن و رفتن؟ ز آمدن چه خبر؟ به بوی عطر سر زلف او دلم خون شد صبا کجاست؟ از آن نافهٔ خُتن چه خبر؟ @golchine_sher
نازنینم بی تو یارای سفر نیست مرا گذر از هر که کنم از تو گذر نیست مرا باش تا هر نفسی مرحم جانم باشی جز تمنای وصال تو هنر نیست مرا @golchine_sher
تا زمانی که جهان را قفسم می دانم هر کجا پر بزنم طوطی بازرگانم سامانی @golchine_sher
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود ... @golchine_sher
این روزها که دیدنتان کیمیا شده این خانه بی نگاه تو دارالعزا شده باور نمی کنم چقدر آب رفته ای حتی برای ناله لبت بی صدا شده من میخ بر دلم نه، به تابوت می زدم هر چند خنده ای به لبت آشنا شده شرمنده ام که بودم و پای غریبه ها با شعله های سرخ به این خانه وا شده شرمنده ام که بودم و نامحرمان شهر آن گونه در زدند که از هم جدا شده فهمیده ام چه بر سرت آن روز آمده از وضع چادری که پر از رد پا شده وقت نفس کشیدن تو این صدای چیست این استخوان سینه چرا جا به جا شده؟! پیراهن حسین مرا دوختی ولی افسوس حرف روز و شبت بوریا شده با زینبم بگو سه کفن مانده پیش ما با زینبم بگو که به غم مبتلا شده با او بگو که بوسه زند بر گلوی خشک بر حنجری که محمل سر نیزه ها شده با او بگو که بوسه زند جای مادرش بر پیکری که خرد شده، آسیا شده لطفی به بیت ولایت @golchine_sher
نقش مهمی در این نمایشنامه ندارم قرار است او در یک کافه کوچک آن طرف میز بنشیند و من این طرف میز نباشم @golchine_sher
برای تیم ملی ایران بعد از دو ماه خون جگر خوردن در عصر سرد جمعهٔ آذر ماه لبخند بر لبان وطن گل کرد با عزمتان به عرصهٔ میدانگاه بسیار طعنه‌ها که ز نامردان دیدید و بغض خویش نهان کردید شیطان هزار وسوسه کرد اما وجدان هر آنچه گفت همان کردید در اشتیاق گلشن بیگانه خود را به منجنیق نیفکندید وقتی وطن در آتش و خون می‌سوخت هیزم در این حریق نیفکندید جرم شما چه بود: چرا خواندید با هم سرود ملی ایران را؟! یا این که روی دوش چرا بردید با خود، درفش خاک دلیران را؟! از دست نارفیق نمک‌نشناس خنجر ز پشت گرچه بسی خوردید نوکیسه بود و باخت در این میدان اما در این قمار شما بردید کاری که در زمین قطر کردید مرهم به جان زخمی میهن شد بدخواهتان شکار نگون‌بختی در تور پاره پارهٔ دشمن شد @golchine_sher
گرچه امروز مرا کشت و نیامد به‌سرم کاش فردا به‌سر خاک من افتد گذرش @golchine_sher
"روح برخواسته از من ته این کوچه بایست بیش از این دور شوی از بدنم میمیرم" @golchine_sher